اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
907 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
.

༺•✿ چند کلمه در مورد نَفْس ✿•༻

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/210
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


🌿 نفس؛ به معنایِ «خود»، شخص حقیقی عالم بوده که حقیقتِ بسیطه است.
و آن، نفس کلیّه الاهیه است.

نفس الله تعالی》، حضرات آل الله علیهم السلام می‌باشند که در زیارت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام (معروف به زیارت صفوان جمّال) اینچنین سلام به حضرت مولی (ع) می‌دهیم:

☀️السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى☀️

(📚 بحار الأنوار،ط -بيروت،ج‏۹۷،ص۳۳۱)


نفس الله تعالی، واحدِ حقیقی است (#نفس_واحدة) و نفوسِ عالَم، مُنشَأ از آنند، که قرآن کریم می‌فرماید 🔻وَ هُوَ الَّذي «أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَة»🔺(سورۀ انعام،آیۀ۹۸).

عالَم، جلواتِ نفس واحده، یعنی تجلیّاتِ وجه الله است 🔹فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله🔹(پس به هر سو رو كنيد، همان جا وجه خداست / سورۀ بقره، آیۀ ۱۱۵).
که حضرات آل الله (ع) فرمودند🔅 نحن وجه الله🔅 (📚 بصائر الدرجات،ج۱،ص۶۱).


🍃 نفس کلیّۀ الالٰهیّه که به فرمایشِ حضرت مولی (علیه السلام) 🔻جوهرة بسيطة🔺است (الكلمات المكنونة-چاپ قديم،ص۷۶)، به بساطتِ خویش، شخصِ حقیقی عالم است. و هر موجودی، [به نحوِ «انشاء» (【و هو الذّي «أنشأكم مِن نفسٍ واحدة»🔺؛انعام،۹۸)] از «بود» (ذات)، تا «نمود» (صفات و افعال و آثار)، تجلّیِ نفس واحدۀ الهی است.

💠جوهرة》صیغهٔ مبالغه از مادهٔ «جَهَرَ؛ آشکار شد» بوده که شدّت آشکاری است که؛

۱. آشکاری در کانَ ناقصه(یعنی؛ صفت و فعل و اثر)» شیء بعد از اینکه وجود دارد؛ آشکار است.

۲. آشکاری در کانَ تامّه (یعنی؛ ذات)» همینکه شیء وجود دارد؛ 👈🏻وجود داشتنش، آشکار بودنش است.

(https://t.me/ehsannil3/330 👈🏻 ر.ک)

👈🏻جوهرة بسيطة》؛ «وجود» و آشکاریِ مطلقه است.

💠بسيطة》؛
در اینجا صفت بسط در مقابل قبض نیست، بلکه مافوق هر دو و مافوق قابض و باسط (که حقیقتِ «لا هو الا هو» است) می‌باشد و در واقع؛

بسیطة؛ همان اطلاق علی الإطلاق است و وصفِ «رهایی» است.
به رهایی و بسیطه بودنِ《جوهرة》؛ بساط عالم پهن می‌شود و نفوس، انشاء می‌گردد.

اگر نفوس؛ به حدّ خویش متوقّف باشند و در کنار 《جوهرة بسيطة》 بوده و نه جلوهٔ آن؛
بساطتِ جوهرة و وجود، مخدوش است و دیگر جهر و آشکارِ حقیقی نیست یعنی؛ اصلا جوهرة حقیقی نیست.

نفوسِ عالم؛ جلوهٔ نفس اوست.
👈🏻«لم یلد و لم یولد» به این نکته اشاره دارد که چیزی از خدا جدا نشده و خدا هم از چیزی جدا نشده است. بنابراین؛

معرفة النفس، [به #عین_شخصی]، معرفة الربّ است.
و از حقیقتِ حضرتِ احد (جلّ جلاله)، که "الله صمد" و «لم یلد و لم یولد»؛ معرفة النفس، معرفت به تمام اشیاء عالم است.

💢 پس در این خصوص چند حدیث بخوانیم:

🔺مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَــقَـــدْ عَرَفَ رَبَّه‏
کسی که نفسَش را بشناسد، قطعاً (بدون طفره و فاصله) ربّ خود را شناخته است.
(📚تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۲)


🔺أَعْرَفُكُمْ بِنَفْسِهِ أَعْرَفُكُمْ بِرَبِّه‏
با معرفت‌ترین شما به نفسَش، با معرفت‌ترین شما به رَبَّش است.
(📚جامع الأخبار،للشعيري،ص۴)

چون نفس، شخصِ حقیقی عالم است و شخصِ حقیقی عالَم، وجود مطلق است. پس معرفتِ به آن، معرفت مطلق است. زیرا چیزی بیرون از شخصِ حقیقی عالَم نیست. و از این رو معرفت او، همۀ معارف و علوم است که فرمودند:

🔺مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدِ انْتَهَى إِلَى غَايَةِ كُلِّ مَعْرِفَةٍ وَ عِلْم
هر كه نفس خود را بشناسد، پس به تحقيق به نهايتِ هر معرفتى و علمى‏ رسیده است.
(📚تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۲)

🔰 که حضرت مولی(ع) می‌فرمایند:

☀️ «أتزعم إنّکَ جِرمٌ صغیر ، و فیکَ انطوی العالَم الاکبر»
آیا [ای انسان] گمان کرده‌ای که تو یک جسم کوچک هستی؟! در حالی که عالم اکبر در تو پیچیده شده است.
(📚الوافي،ج۲،ص۳۱۹)


⇦ پس هیچ فاصله و طفره‌ای نیست.
معرفة النفس، همۀ معارف و علوم است. و همۀ معارف و علوم، تحتِ آن، و به آن تداوم دارد.

🔺مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَهُوَ لِغَيْرِهِ أَعْرَفُ
کسی که نفسَش را شناخت، پس به غیر آن، آشناتر است.
(📚 تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۳)

و فقدان این معرفت، تمامِ جهالت است که فرمودند:

🔺أَعْظَمُ الْجَهْلِ جَهْلُ الْإِنْسَانِ أَمْرَ نَفْسِه‏
بزرگ‌ترين جهل، جهل انسان در امر نفس اوست.
(📚تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۳)

و نیز :
🔺لَا تَجْهَلْ نَفْسَكَ فَإِنَّ الْجَاهِلَ مَعْرِفَةَ نَفْسِهِ جَاهِلٌ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ
نسبت به نفس خود جاهل مباش. زیرا جاهل به شناخت نفس، جاهل به تمام اشیاء است.
(📚 تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۴)


در نتیجه معرفة النفس، کفایتِ در معرفت است که فرمودند:

🔺كَفَى بِالْمَرْءِ مَعْرِفَةً أَنْ يَعْرِفَ نَفْسَهُ
انسان را از معرفت همین بس که نفسَش را بشناسد.
(📚 تصنيف غرر الحكم،ص۲۳۲)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻

🔹
.

༺•✿قیاس نفس و روح در عالم نور ✿•༻


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/222
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


به لطف خدا روزی شد تا در دو مقالۀ قبلی در مورد #نفس و #روح چند کلمه صحبت شود.
در این بیان، مختصراً و به اشاره، قیاسی بین نفس و روح مطرح می‌شود. البته قیاس و تحلیلی طبق معیارات عالم نور!



🔰حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🔻مَا مِنْ أَحَدٍ يَنَامُ إِلَّا عَرَجَتْ نَفْسُهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ بَقِيَتْ رُوحُهُ فِي بَدَنِهِ وَ صَارَ بَيْنَهُمَا سَبَبٌ كَشُعَاعِ الشَّمْسِ ...〗🔺
هیچکس نیست الا اینکه وقتی می‌خوابد نفــْـسَش بسوی آسمان عروج می‌کند و روحش در بدنش باقی می‌ماند. و بین این دو (نفس و روح) پیوستگی مانند پرتوی خورشید است...

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۲۷)

🔰از طرفی در حدیثی دیگر حضرت امام موسی کاظم علیه السلام می‌فرمایند:

🔻 إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا نَامَ فَإِنَّ رُوحَ الْحَيَوَانِ بَاقِيَةٌ فِي الْبَدَنِ وَ الَّذِي يَخْرُجُ مِنْهُ رُوحُ الْعَقْل‏🔺
همانا انسان وقتی می‌خوابد، روح حیوانی در بدن باقیست و آنکه از او خارج می‌شود روح العقل است.

(📚 بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۴۳)

♻️ »» با جمع بندی دو حدیث مذکور و احادیث مربوط به نفس و روح این نتیجه بدست می‌آید که نفس و روح را بایستی از عالم نور و وحدت تا عالم ظلمت و کثرت ببینیم. و در نتیجه در عالَم عالی؛
نفس با #روح_القدس و #روح_الایمان (که مجموعاً با عنوانِ 《#روح_العقل》 در احادیث از آنها یاد می‌شود)، در وحدتِ نوری است.
❖ و در #روح_البدن و #روح_القوة و #روح_الشهوة در تمایز و کثرت نوری است.


🔰 این تبیین اگر صحیح انجام گرفت، این حدیث شریف برای تحکیم این بیان روشنگر است که الصادق عن الله امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🔻إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا نَامَ خَرَجَتْ مِنْ رُوحِهِ حَرَكَةٌ «مَمْدُودَةٌ» صَاعِدَةٌ إِلَى السَّمَاء🔺
همانا مؤمن (یعنی کسی که #روح_الایمان را نیز دارد) هنگامی که می‌خوابد از روحش حرکتی ممدود و کشیده و در حال صعود به سمتِ آسمان خارج می‌شود.

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۳۲)


🍃 ممدود بودن حرکت روح، یکپارچگی روح است.
♻️ و با جمع بندی احادیث قبل باز این معنا محقّق می‌گردد که نفس و روح در وحدت نوری هستند و راه معرفت به ایشان #معرفة_بالنورانیة است. و مطلق علی الاطلاق بودنِ آن باید لحاظ گردد.

(برای شرح اطلاق و مطلق علی الاطلاق رجوع بفرمائید به 👈🏻 https://telegram.me/ehsannil3/291)

با لحاظ اطلاقِ حقیقی، نفس و روح که در مقام وحدت، یک حقیقت هستند، در مقام فرق نوری چنین‌اند:

👈 نفس در تفوّق بر روح است و روح در اضافۀ به نفس.

🔲 چنانچه «خودیّت و انیّت» مؤمن همان نفس اوست که نقطۀ اشاره به اوست (بدون بیانِ اضافه). امّا برای روح مؤمن، "روح المؤمن" تعبیر شده است. بنابراین در عالم نور و فرق نوری بدانیم که سلطانِ روح، نفس است. و روح در اضافۀ به نفس است.

🔰حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند:

🔻إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ «الرُّوحَ» وَ جَعَلَ لَهَا سُلْطَاناً
👈 فسُلْطَانُهَا «النَّفْس‏»
فَإِذَا نَامَ الْعَبْدُ خَرَجَ الرُّوحُ وَ بَقِيَ سُلْطَانُه‏
🔺

خدا روح را آفريد و سلطانى بر او گماشت
سلطانِ روح، نفس است‏.
و چون بنده‏‌اى بخوابد روحش خارج شده و سلطانش بماند.

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۴۱)

(و حرکتِ روح به نفس محقّق است؛ «تَحَرَّكَتِ الرُّوحُ بِالنَّفْسِ؛ 📚علل الشرائع، ج‏1، ص108»)

🔰 قرآن می‌فرماید:

💎【وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها💎
و سوگند به نفْس آدمى و آنكه او را سامان داد.

(سورۀ شمس، آیۀ ۷)

⇐ پس ابتدائاً "سَوَّاها" صورت گرفت. یعنی نفْس به اشاره آمد که سوای از غیر خود شد. و از حقیقتِ «خود» بودنِ نفس، قید و اشاره آمد. که بتوانیم بگوییم "مَن"، بگوییم" تو" و مانند آن.
و آنگاه روح که خلق خداست، در او دمیده شد و در این هنگام سزاوار سجده گشت که قرآن می‌فرماید:

💎فَإِذَا سَوَّيْتُـــهُ
وَ نَفَخْتُ فِيــــهِ مِن «رُّوحِى»
فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ
💎
پس وقتى آن را پرداختم
و از روح خود در آن دميدم
براى او به سجده در افتيد.

(سورۀ حجر، آیۀ ۲۹)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
.

༺•✿تطبیق شخصیِ حالات و مراتبِ نفس و روح✿•༻


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/226
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅

🌱 در مورد نفس و روح و قیاسِ آنها در حدّ و بضاعت این فضا، مطالبی ارائه شد.

💠 روح و نفس یک حقیقت بسیطه است. و همانطور که در حدیث است 🔻«الرُّوحُ وَاحِدَةٌ» وَ الصُّوَرُ شَتَّى🔺 (روح، واحد است و صورتهاست که مختلف و متفاوت است/ بحار الأنوار، ج‏۹۴، ص۶)، نفس در همان وحدت است (【نَفْسٍ واحِدَة】 / سورۀ انعام، آیۀ ۹۸) و نفس واحده، حالات مختلفی از خود بروز می‌دهد. که غالباً به اشتباه اینطور برداشت می‌شود که وجود آدمی دارای نفوس متعدّده است. در حالیکه تمام تقسیم بندیهایِ نفس، حالات، مراتب، و ظهورات #نفس_واحدة می‌باشد و «واحده بودن»، صفتِ حقیقیِ «نفس» است و از آن ساقط نمی‌گردد.
بنابراین تطبیق‌هایی که بیان میشود، تطبیقِ شخصِ حقیقی است. یعنی مطلب در مورد شخصِ نفس و روح است که حقیقتی یگانه و مطلقه می‌باشند که نه در حدّ وحدت می‌مانند و نه در دوئیت صِرفند. بلکه مطلق علی الاطلاق هستند.
از این رو تطبیقِ دو چیز با هم مطرح نیست. بلکه #عینیت_شخصی و یا به عبارتی #تطبیق_شخصی است.



°•❃🌱❃•°



🔲 ▼ طبق آیات قرآن مجید و روایات حضرات معصومین علیهم السلام؛ حالات و مراتب ظهورِ نفس بطور کلّی و بقول مجمل چنین است
(#مراتب_ظهور_نفس ، #جلوات_نفس ، #حالات_نفس) :

🔺نفس مُسوَّله ⇦ تسویل کردن یکی از کارهای نفس است. یعنی کارهای ناشایست را می‌آراید تا زیبا جلوه کند (【وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لي‏ نَفْسي‌‏】 / سورۀ ۲۰، آیۀ ۹۶ - 【أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ «زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِه»ِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُم‌‌‏】 / سورۀ ۴۷، آیۀ ۱۴)


••●🔽●••
🔔 توجّه :
در بعضی از تقسیم بندیها برای حالات نفس، نفس مسوّله را ذکر نمی‌کنند. و صرفاً آنرا فعلی از نفس می‌دانند. در حالیکه #تسویل ، به سامریِ ملعون منسوب است که آن ملعون، شرّی از شرورِ ابا الشرور، منافقِ ازل و ابد، یعنی عمر ملعون می‌باشد (لعنة الله علیه). و شرارت این ملعون مافوقِ فعل است.

پس برای عارف، شناخت این مرتبه، خطیر و حسّاس است. و تمام جلوه‌گریهای «منافقانۀ» هوایِ نفس، در این جوُلان است که قرآن می‌فرماید:

💎الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ «هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»💎
كسانى هستند كه سعيشان در زندگى دنيا هدر رفته و با اين حال مى‏‌پندارند كه كار نيک انجام مى‌‏دهند!
(سورۀ کهف، آیۀ ۱۰۴)

دائماً پناه بر خدا می‌بریم.
••●🔼●••


🔺 نفس امّاره ⇦ حالتِ امرکُنندگی نفس است به امور (【إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ】 / سورۀ ۱۲، آیۀ ۵۳).

🔺 نفس لَوّامه ⇦ حالت ملامتگری نفس است از کارهای نامطلوب (【وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة】 /سورۀ قیامت، آیۀ ۲).

🔺 نفس مُلهــِمه ⇦ الهام کنندگی نفس است (【فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها】/ سورۀ شمس، آیۀ 8 )

🔺 نفس مطمئنه ⇦ اگر هوای نفس خاموش شود و نفس، موت را بچشد و به حقیقتِ خویش که نقطۀ امن و اطمینانِ "نفس الله تعالی" (که همانا واحدیّت نفس واحدة است)، برسد، به آن «مطمئنه» می‌گویند که قرآن می‌فرماید:

💎يَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ
ارْجِعِى إِلىَ‏ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً
فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى
وَ ادْخُلىِ جَنَّتىِ
💎

(سورۀ فجر، آیات ۲۷ تا ۳۰)


🔲 تقسیم‌بندی فوق بر اساس حالاتی است که نفس از خود ظاهر میکند. به عبارتی «#ظهورات_نفس» است.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
🌱

💢 امّا #مراتب_وجودی_نفس بر طبق احادیث آل الله علیهم السلام بصورتِ زیر است:

🔺➀❖ نَامـِيَــةٌ نَبَــــاتِـيَّــــةٌ ➣●•
🔺➁❖ حِسِّــيَّــةٌ حَـيْــوَانِــيَّـةٌ ➣●•
🔺➂❖ نَاطِــقَــةٌ قُــدْسِــيَّـــة ➣●•
🔺➃❖ إِلهِــيَّةٌ كُلِّــيَّةٌ مَلَكُــوتِيَّةٌ ➣●•

(📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص: ۷۶ و ۷۷)

⚠️ توجّه : حدیث فوق، مفصّل است و آنقدری از آن که در مجالِ این بیان است، اشاره می‌شود.

تقسیم‌بندی اوّل و دوّم، دو مطلب جداگانه نیست. اوّلی، حالات نفس است، و دوّمی مراتب آن. که حالت و مراتبِ یک حقیقت است که در تطبیقِ شخصی قرار دارد.

در این مقاله به تطبیق شخصیِ دو تقسیم‌بندی فوق در مورد نفوس و ارتباط آن با مراتب روح اشاره می‌شود:

🔺➀❖ #نفس_نامیه_نباتیه •●•

آغازِ ظهورِ نفْس، نفسِ نامیه نباتیه است.
فعلِ این مرتبه از نفس طبقِ احادیث؛ "نمو و زیادة" است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶).

بنابراین [به حسب ظاهر] ظهور اختیاری در آن نیست و فقط معیار و مَناطِ نُمُو (رشد) در آن دیده می‌شود.
(دقت بشود که «اختیار»، مطلق و بی‌حدّ است و در این مرتبهٔ نفس، ظاهراً اختیار را شاهد نیستیم ولی این حقیقت ساقط نشده است)

🚩 نفس نامیه نباتیه با روح البدن (که نام دیگر آن طبق احادیث "روح الحیاة" است) در تطبیق شخصی و ارتباط است که حیاتِ نمو و رشد، به این مرتبه از روح است.


تذکّر : غالباً، نفسِ نباتی را برای جامدات قائل نیستند چرا که اوّلاً جامدات را صاحب نُمُو نمی‌دانند و ثانیاً نمو را در حدّ و تعیّن «نمو» نظر می‌کنند. یعنی چون به حسبِ ظاهر، رشدِ محسوس در جامدات دیده نمی‌شود، جامدات را فاقد نفس نباتی قلمداد می‌کنند!

❀ امّا اوّلین سخن که بایستی بر آن دقت شود این است که نفس، در صمدیّت است. پس چیزی، بیرون از آن نیست.
جامدات هم، "شیء" هستند و صمدیّتِ نفس، آنها را هم گرفته است. بنابراین جامدات هم نمو مخصوص خود را دارند. امّا ممکن است در قوّۀ ابزاراتِ اندازه‌گیری کنونی نباشد و یا اصلاً در قوۀ ادراکات حسیّه نیاید. امّا همینکه «هستند» از میدانِ حداقل مرتبۀ نفس (یعنی نفس نباتی) خارج نبوده و 💎كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرينَ💎 ( و جملگى خاضعانه به سوى او مى‌‏آيند/ سورۀ نمل، آیۀ ۸۷).

پس دقت بفرمائید که از کدام منظر بر این مهمّ اشاره شد.
از صمدیّت نفس، تا جامدات آمدیم و نه از جامدات، در تحلیلِ آنها باشیم.
پس اگر هم نفسِ نباتی را محسوساً شامل حال جامدات نمی‌دانیم، ولی در ادنیٰ مرتبۀ نفس قرار دارند و به هر صورت خارج از نفس واحدة چیزی نیست.
از این جهت به بیانی می‌گوییم مَناطِ نمو در جامدات هم هست. همینکه «هستند»، مطلقِ نمو، که «بودن» و کینونیّت است شامل حال جامدات هم است. مطلقِ نمو، کینونت است حتّی اگر هیچ ظهوری از نمو و رشد در آن به وضوح دیده نشود. ولی همینکه «هست»، مَناطِ نمو را دارد.


🔺➁❖ #نفس_حسیه_حیوانیه •●•

[طبق احادیث] قوای این مرتبه از نفس؛ حواس پنجگانه است ("سَمْعٌ وَ بَصَرٌ وَ شَمُّ وَ ذَوْقٌ وَ لَمْسٌ" / 📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۷).

و فعل این مرتبه از نفس طبق بیان احادیث؛ غضب و شهوت است ("غضب" را در بعضی از احادیث، "قوّة" هم بیان کردند).
🚩بنابراین "امّاره" بودن با آن تطبیق می‌کند.


#غضب ؛ مناطِ «دفع» را دارد.
#شهوت ؛ مَناطِ «جذب» را دارد.

( تذکّر : شهوت، مطلقِ «میل کردن» است - مثلِ میل به خواندنِ کتابی).

دقت شود که تمام افعال ظاهری، تحتِ مقام جذب یا دفع است و رقیقهٔ دفع یا جذب در آنهاست.
بنابراین قوّت (مطلقِ غضب) و شهوت در لطافتی از معنا باید دقت شود!

🚩 مرتبۀ نفس حسیه حیوانیه، با حالتِ مسوّله و امّاره بودنِ نفس، منطبق بوده و با روح الشهوة و روح القوة در تطبیق شخصی و ارتباط است. و سلطنتِ بر این دو روح دارد. ولی حیاتِ فعلی نفس حسیه حیوانیه، به این دو روح است.

امّاره بودن نسبت به شیء یا امر خارجی است. یعنی در دوئیت معنا می‌شود. غضب و شهوت نیز در قبالِ با موضوعِ خارجی معنا پیدا می‌کند.

نفسِ حسیّه حیوانیه، فعلِ شهوت خود را بوسیلۀ #روح_الشهوة محقّق می‌کند. یعنی نفس حسّیه حیوانیه، به سلطنتی که به روح دارد، به او امر می‌کند که میل کند.

بنابراین فعلِ شهوت، به مُحیی بودنِ روح الشهوة، صورتِ «شدن» (حدوث) می‌گیرد.

امّا نفسِ حسیّه حیوانیه، فعلِ غضب (قوّت) خود را بوسیلۀ #روح_القوة محقّق می‌کند. یعنی نفس حسّیه حیوانیه، به سلطنتی که به روح دارد، به او امر می‌کند که کاری را انجام دهد.

پس امّاره بودن، به سلطنتی که نفس بر روح دارد، حالتی از نفس است.
بنابراین تصوّر نکنیم که امّاریّت نفس، صِرفاً برای افعالِ شرّ است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
🌱

🔺➂❖ #نفس_ناطقه_قدسیه •●

[طبق احادیث] قوای این مرتبه از نفس؛ مراتب ناطقیّت است ("فِكْرٌ وَ ذِكْرٌ وَ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ نَبَاهَةٌ " / 📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۷).

و فعل این مرتبه از نفس طبق بیان احادیث؛ «معرفت به خدا» است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶)
و به بیانِ بعضی دیگر از روایات؛ «نزاهت و حکمت» است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۷). که تعبیر دیگری از معرفة الله است.

نزاهت و حکمت و معرفت، چیزی است که این نفس انجام می‌دهد.
🚩بنابراین مرتبۀ نفس ناطقۀ قدسیه، با حالتِ «مُلهِمه بودنِ نفس»، منطبق بوده و با روح الایمان در تطبیق شخصی و ارتباط است. و سلطنتِ بر روحِ الایمان دارد. ولی حیاتِ فعلی نفس ناطقۀ قدسیه، به روح الایمان است.

#الهام؛ الهامِ حقیقت است.
نفسِ مُلهمه نقطۀ تشخیص خیر و شرّ است.

🔰 به این آیات و احادیث مربوطش توجه بفرمائید:

💎وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها💎
و سوگند به نفس آدمى و آنكه او را سامان داد.➷
(سورۀ شمس، آیۀ ۷)

↲ حدیث برای این آیۀ شریفه :
🔻هُوَ الْمُؤْمِنُ الْمَسْتُورُ وَ هُوَ عَلَى الْحَق‏🔺
نفس، مؤمن مخفی است که بر حقّ است.

💎فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها💎
پس [تشخيص‏] فجور و تقوى را به وى الهام كرد.➷
(سورۀ شمس، آیۀ ۸)

↲ در دنبالۀ حدیث فوق، برای آیۀ هشتم سورۀ شمس:
🔻عرفت الحق من الباطل‏🔺
حق را از باطل به او شناساند.

(📚 البرهان، ج‏۵، ص۶۷۲)


🔰 پس چون چنین است، در دنباله می‌فرماید:

💎قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها💎
بى‏‌شک هر كه خود را تزكيه كرد رستگار شد. ➷
(سورۀ شمس، آیۀ ۹)

↲ در دنبالۀ حدیث فوق، برای آیۀ نهم سورۀ شمس:
🔻قَدْ أَفْلَحَتْ نَفْسٌ زَكَّاهَا الله🔺
همانا نفسی که خدا آنرا پاک قرار داد، رستگار است.

(📚البرهان، ج‏۵، ص۶۷۲)


🔘 بنابراین قوایِ نفسِ ناطقه قدسی ("فکر، ذکر، علم، حلم، نباهة")، خودِ الهاماتِ حقیقت است.
که شرّ را شناخته و از آن بر حذر میدارد و اگر شخص مرتکبِ گناه شود، با مرتبۀ «لوّامه بودن» او را ملامت می‌کند و در حقیقت او را به توبه و انابه و بازگشت به حقّ دعوت می‌کند.
و در ضمن؛ خَیر را شناخته و او را دعوت به آن می‌کند و در نقطۀ قبولِ خَیر، روح الایمان را در شخص، مسجّل و ثابت می‌نماید.


نکات:

1 • الهام، با تأییداتِ عقلیه منطبق است. و در احادیث نفس آمده است که مادۀ نفس ناطقۀ قدسیه، "التَّأييدَاتُ الْعَقْلِيّةُ" است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶).

2 • انسانیّت انسان و تمیز او از سایر حیوانات و موجودات، مرتبۀ نفس ناطقه است. که فرمودند 🔻خَلَقَ الْإِنْسَانَ ذَا نَفْسٍ نَاطِقَةٍ🔺 (📚 تصنيف غرر الحكم، ص۲۴۰).

از این رو انسان را #حیوان_ناطق می‌گویند. که "ناطق" بودن، برگرفته از "نفس ناطقه" است و نه اینکه نُطق و گفتار منظور باشد.
طبق دنبالۀ حدیث مذکور (『 خَلَقَ الْإِنْسَانَ ذَا نَفْسٍ نَاطِقَةٍ』) اگر با علم و عمل این هبۀ الهی (نفس ناطقه) در تزکیه و تأدیب و انابه قرار گرفت، به علّت خویش بازمی‌گردد. وگرنه [العیاذ بالله] طبق آیۀ قرآن از چارپایان است و بلکه از آنها نیز پست‌تر است (【 أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلّ】 / سورۀ اعراف، آیۀ ۱۷۹)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
🌱

🔺➃❖ #نفس_الهیه_کلیه_ملکوتیه •●•

قوای این مرتبه از نفس را به علّت اینکه نیازمند به توضیح مفصّل است، ذکر نمی‌کنم. و صرفاً آدرس آنرا برای رجوع متذکّر میشوم (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶).

فعل این مرتبه از نفس طبق بیان احادیث؛ «رضا و تسلیم» است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶)

نقطۀ تسلیم، نقطۀ موت است.
🔰 وقتی فردی تسلیم خدا شود، انیّت او می‌میرد که قرآن می‌فرماید:

💎وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ💎
یعنی نمی‌میرید الا اینکه تسلیم باشید.
(سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۲)

❁ انیّت حقیقی، انیّت حضرت حقّ تعالی است.
اگر کنارِ این انیّت، یک انیّتِ صوری و مجازی قرار بگیرد، این نقطۀ نااَمنی و عدمِ اطمینان است. چون خلافِ حقیقتِ هستی است. همانا حقیقتِ هستی، توحید است که ظهورِ حضرتِ "احد" (جلّ جلاله) می‌باشد.
این "رضا"ی حقّ است که خودش باشد و ماسوایِ او، فانی در او باشند.

نفسِ مطمئنه، حالتِ اطمینانی است که در نقطۀ موت و خاموش شدنِ تَفَرعُن و انانیّت نفس، حاصل میشود.
این حالِ اطمینان نفس چنین است که فاقد انیّتی دونِ انیّت حقّ تعالی است و هرچه هست، حقّ است و حقّ است و حقّ. و این، مطلقِ رضاست که راضیه (اسم فاعل) و مرضیه (اسم مفعول) را به نقطۀ اطمینانیِ وحدت، فراگرفته است.
🔰 که قرآن می‌فرماید:

💎يَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ
ارْجِعِى إِلىَ‏ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً
💎

◈ تو اى جان آرام يافته، به اطمينان رسيده!
◈ به سوى پروردگارت بازگرد كه تو راضی و مرضی هستی.
(سورۀ فجر، آیات ۲۷ و ۲۸)

چون در نفس مطمئنه هیچ انیّتی جز انیّت حقّ تعالی نیست، "راضیه" بودن و "مرضیه" بودنِ حقّ تعالی که نقطۀ وحدتِ "رضا" و ظهورِ "رضا" است در آن نمایان است.

پس ؛
💎فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى
وَ ادْخُلىِ جَنَّتىِ
💎

◈ پس به جمع بندگانم در آى.
◈ و در بهشت من داخل شو.
(سورۀ فجر، آیات ۲۹ و ۳۰)

"عبادي" و "جنّتي" به یای نسبت به خود، چیزی جز خودیّت خدا نیست.

🚩بنابراین مرتبۀ نفس الهیة کلیّة ملکوتیة، با حالتِ «مطمئنه بودنِ نفس»، منطبق بوده و با روح القُدُس در تطبیق شخصی و ارتباط است. و سلطنتِ بر روحِ القدس دارد. ولی حیاتِ فعلی نفس الهیة کلیۀ ملکوتیة، به روح القدُس است. و این به معنایِ احتیاج نیست. بلکه یک حقیقتِ بسیطه است و حیات در اینجا، حقیقتِ حیّ بودنِ حضرت حقّ می‌باشد.










«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَمَا حَمِدْتَ نَفْسَكَ»
(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص۱۶۳)





#لطیفه_تطبیق_شخصی_حالات‌ومراتب_نفس‌_و_روح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
🔅
🔰 الغرض ؛

ز «احمـد» تا «احد» یک میم فرق است
جهـــانی اندر ایـن یک مــیــم غرق است

این شاه‌ْبِیت، شاهانهْ بَیتِ سرِّ الهی است که مرحوم شیخ محمود شبستری از کتیبۀ گلستانِ وجود، پرده برداشته و رازِ حقیقت را، در کتاب « #گلشن_راز » خویش به رقصِ کلمات، سروده.

به برکتِ میلادِ
اصل الوجود و عین الشاهد و المشهود، اوّل الاَوائل و اَدَلّ الدلائل، مبدأ الانوار الازلی و منتهی العروج الکمالی، غایة الغایات و المتعیّن بالنَشآت، المثل الأعلی الإلهی، و غایة الاشیاء کما هي، اصل العابد و المعبود، قلب الساجد و المسجود، اجوَد المُستَمطِرین و اَطهَرالمُطهّرین، اشرف المکرمین و رحمةً للعالمین، المُبَرقَعِ بالِعماء و الحاشر یوم الجزاء، حبیب الله تعالیٰ ، ابا القاسم محمَّدٍ المصطفی، صلوات الله و سلامه علیه و علی آله و سلّم ،
چند کلمه‌ای به گدایی معرفتِ این بِیت، بر آستانۀ ملوکانۀ حضرتشان(ص) ، به التجاء می‌نشینیم.


°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°

💠 اوّلاً ؛ «فرق» بین احمد و احد، فرقِ نوری عالم وحدت است و نه فرقِ ظلمتی عالم کثرت.
که فرقِ نوری از شدّت وحدتِ نوری است که احمد همان احد است که به اشاره آمده، و شدّت حضور اوست.

💠 ثانیاً ؛ عدد ابجد حرف میم (م)، ۴۰ است.
چهل ، عدد کمال است. و کامل بودنِ آن، همان «خَیر» بودن است.
خَیر و اصالتِ خَیر، حضرات آل الله(ع) هستند (◣『 نحن اصل کلّ خیر』◥ / 📚 الکافی ج۸، ص: ۲۴۲).


🔘 کامل بودن، آن وجودِ مطلق است که شیئیت اشیاء است و همۀ اشیاء به او، حیثیتِ «بودن» و «موجود شدن» یافتند که او 🔻『 مَبْدَأُ الْوُجُود』🔺 است (📚بحار الأنوار، ج‏۲۵، ص۱۷۴).


🍃 چهل؛ ابتدائاً اینطور به نظر می‌رسد که به حسب غیر خودش و قبل خودش، چهل محسوب شده. به این معنا که ۳۹ را در نظر می‌گیریم و بعد وارد چهل می‌شویم.
این کمال، از نقص است و حقیقتاً چهلی نیست که گفته می‌شود «کامل» است. بلکه کامل بودن مِن حیث غیرِهِ نیست، بلکه «غیری» اصلاً نیست. کامل بودن چهل، ظهورِ نفسِ کمال است که نفسِ کمال، خودش کامل و أکمل است.


💠 ثالثاً ؛ دایره، ظهورِ حرکت استداره‌ای و خود بر خود است و آن حرکتِ توحیدیِ کمال بر کمال می‌باشد، که چون تنزیل یافت؛ الف را اقامه می‌کند.

💫 شکل «م» را در نظر بگیرید!
«م» متشکل از یک دایره و یک خط در نزول است:

⃝ ➣●•°●○•° 《 دایره 》 •°●○•°•
دایره، ظهورِ کمالِ مطلق و مطلقِ کمال است و آن جلوه‌ای از «حقیقت»ِ محمّدیۀ حضرت رسول اکرم(ص) است.

آن دایرۀ لا إشاره همان «ه»یِ «هـــو» است که حضرت امام محمد باقر(ع) در تفسیر «هو»ی «قل هو الله احد» می‌فرمایند🔻『 الهاء تثبیت للثابت』🔺(📚 التوحيد للصدوق، ص۸۸) که این ثابت، از ثبوت خود بر خودِ ذات است که آنرا به «حقّ» می‌شناسیم که به گِرد خویش در دَوَران حقیقی است (#حرکت_استداره‌ای - #حرکت_ملئی - #نفس_حرکت) و حقیقتِ دوُران و عوالِم وجود است.
او، نفسِ حرکت است و خود به خود، مشغولِ خود است. که آن «خود»؛ مولی الموالی و امیرالمومنین علی علیه السلام می‌باشند که:

🌕〖 عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ الْحَقُّ يَدُورُ حَيْثُ مَا دَارَ عَلِي〗🌕
علی(ع) با حقّ است و حقّ با علی(ع) است، و حقّ هر جا که علی(ع) بگردد؛ میگردد.

(📚مناقب آل أبي طالب؏،
لابن شهرآشوب، ج۳، ص۶۲)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻


🔅
🔹

🍃 برای آنکه جانِ محبّینِ آل‌الله علیهم‌السّلام، مَطْلعِ مطلب شود در انتها مثالی از قرآن بخوانیم که خداوند می‌فرماید؛

💎 و إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ.
🔹 و آن‌گاه كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! شما با گوساله پرستى به خود ستم كرديد، اينک به سوى آفريدگار خود بازگرديد و [توبه نماييد و خطاكارانِ‏] خود را [به كيفر ارتداد] بكُشيد، كه اين كار نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است، پس بر شما بخشود كه او توبه‏‌پذير مهربان است.
📘بقره، آیهٔ۵۴

به قوم بنی‌اسرائیل که گوساله‌پرست شدند، از طرف حقّ تعالی امر شد که یکدیگر را بکُشید (فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ).

👈🏻 اینجا امر می‌شود که خودکشی یا دیگر کشی کنید. امّا در جای دیگر قرآن این کار را حرام اعلام می‌نُماید و می‌فرماید؛

💎 و لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ.
🔹خودتان را نکشید.
📘 نساء، آیهٔ۲۹

🍃 جمع بندی‌اش با بیاناتی که به لطف خدا روزی شد، ان شاءالله راحت است؛
بنی اسرائیل چون مقابل حقّ تعالی برخاستند، نفْسشان، عینِ سیّئه است. بنابراین این نفسِ سرکشِ خبیث باید بمیرد. که می‌فرماید؛

💎 و لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.
🔹 اى خردمندان، شما را در قصاص زندگانى است، باشد كه پرهيزكار شويد.
📘 بقره، آیهٔ۱۷۹

🍃 امّا آنجا که به مؤمنین می‌فرماید مبادا مرتکب قتلِ نفس شوید، زیرا این نفس، تقابلی با «نفسُ‌الله‌تعالیٰ» یعنی نفس واحده ندارد.
👈🏻 پس کشتنِ این نفس، قصدِ کشتنِ خدا را کردن است.

این مطلب اگر روشن شد، کلمه‌ای از مطلب بعد از آن را هم بخوانیم:
مؤمن، برای اینکه هیچ ظهوری نداشته باشد و سراسرْ ظهورِ حضرت حقّ باشد، دائماً به دنبالِ «موت» است. موت غیر از فوت است. موت، دل کندن از خود است. دل کندن از غیرِ خداست...

🍃 حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام امر فرمودند که؛

💎 موتُوا قبلَ أنْ تَمُوتُوا...
🔹بمیرید، قبل از اینکه شما را بمیرانند...

🔸 چطور می‌شود میّت شد تا فقط حیِّ قیّوم ظاهر شود؟

🍃 قرآن می‌فرماید:

💠 فلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ...
🔹موتتان نمی‌رسد الّا اینکه تسلیم حقّ شوید...
📘بقره، آیهٔ‌۱۳۲

🌕 پس باید تسلیم حضرات آل الله علیهم‌السّلام شد...
در هر مطلبی و امری، «به نظر مَن» باید رخت بربندد و جای آن «به فرمایش آل‌الله علیهم‌السّلام» جایش را بگیرد.
از کارهای کوچک تا کارهای بزرگ اگر کم کم نظر شخصی را حذف کردیم و تسلیم امر و نهی خدا شدیم، کم کم میّت می‌شویم...
⛲️ این موت، سراسرْ حیات است.






«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنْ رَحِمَ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِهِ كَانَ فَضْلًا مِنْه
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۹۴، ص۱۹۴





#نفس_اماره_در_اطلاق_اماریت
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
🕋

"نفس" یعنی «خود».
نفسِ باریتعالی، حضراتِ آل الله علیهم السلام هستند که در زیارت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام اینچنین سلام به حضرت مولی(ع) می‌دهیم:

☀️السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى☀️
📚 بحار الأنوار،ط -بيروت،ج‏۹۷،ص۳۳۱

🌱 خلائق، انشاءِ از نفسِ واحدۀ حضرت حقّ می‌باشند (【 وَ هُوَ الَّذي «أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» 】 / سورۀ انعام،آیۀ۹۸)
(تفصیل مطالبِ آن در مباحثِ #نفس در همین کانال، و در مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است)

پس حشر و تجمیع موجودات [که اضمحلالِ کثرت در وحدت است]، دم به دم به نفسِ واحدۀ حقّ تعالی [یعنی ائمه اطهار(ع) که وحدانیّت حقّ تعالی، یعنی #الوحدانیة_الکبری می‌باشند] محقّق می‌شود. حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) در مورد ائمۀ هُدی(ع) می‌فرمایند:

🔻"وَ هُمُ الْكَلِمَةُ الْعَلْيَاءُ وَ التَّسْمِيَةُ الْبَيْضَاءُ وَ «الْوَحْدَانِيَّةُ الْكُبْرَیٰ‏»"🔺
📚بحار الأنوار(ط-بيروت)،ج‏۲۵،ص۱۷۲

ان شاء الله دقتها شود که: وحدانیّت حضرت احد عزّوجلّ، خودِ ائمۀ اطهار(ع) هستند. خداوند به ولیّ خود که نفسِ حضرت باری تعالی است، #احد است و #واحد است. همین اشارات برای اهل دقت کفایت می‌کند!

موجودات را عرض می‌کردم…
به عنوان مثال شتر اولین حیوانی است که ایمان به ولایت آورده است و از این رو سردستۀ تمام حیوانات است و وحدتِ حیوانات به اوست. و در نباتات، برنج اولین نبات است که ولایت را پذیرفت و او سردستۀ نباتات است. و در سنگها، عقیق. و در سرزمینها، کعبه.

خداوند در سورۀ نازعات آیۀ ۳۰ می‌فرماید:
🔷"وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ «دَحاها»"🔷
و پس از آن زمين را بگسترد (دحو الارض)

🕋 ۲۵ ذیقعده روز دحو الارض است. دحو الارض یعنی روز بسط و گسترش زمین که از تحتِ کعبه آغاز شد (🔹"إنّ الله تعالى دحا الأرض مِن تحت الكعبة"🔹 / تفسير نور الثقلين،ج۵،ص۵۰۲).

⛅️ حضرت مولی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در وصف #امام برای #طارق_بن_شهاب فرمودند که امام 🔸"نقطة الكائنات، و قطب الدائرات"🔸 است (📚مشارق الانوار،ص۱۷۸) .

"اِمام"، اَمام مطلق است. "اَمام" یعنی جلو و نفسِ تقدّم.
همه چیز از اِمام شروع می‌شود. که او نوری است در غیبوبت که فرمود 🌟"أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَة"🌟 (جامعۀ کبیره).

🔲 امّا مَسقَط الرَّبط ولیّ(ع)، یا همان محلِّ هبوطِ حضرت واسطه‌ی مطلقه، کجا باید باشد تا از رحم مطهّره به این ظهور بپیوندد؟!

ولیّ الله(ع) بایستی ما بین رحِم مطهّره و زمین در جای خاصّی به دنیا بیاید. خود زمین هم رَحِم است و اُمّ است. امّا ولیّ الله(ع) در اُمّ الـقُـــری (یعنی مکه) و فراتر، در اُمِّ مکه، یعنی کعبه به دنیا می‌آید زیرا اوست که ارضِ تعیّنات را ارض می‌کند و به هر چیزی از جمله زمین حیات می‌بخشد و از آن نقطه‌ای که او پا می‌گذارد، ارضِ تعیّنات کشیده می‌شود و بسط و گسترش می‌یابد و «دحو الارض» از محلّ تولّد او یعنی خانۀ خدا، کعبه شروع می‌شود.
بنابراین؛

🕋 کعبه؛ خانهٔ اوّل و مطلق و حقیقی است که قرآن می‌فرماید:

💎﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ💎
در حقيقت نخستين خانه‏‌اى كه براى مردم نهاده شده همان است كه در مکهٔ مبارک است و براى جهانيان هدايت است.
📖 آل عمران،۹۶

🕋 کعبه؛ خانهٔ امن حقیقی است.
چون کعبه، خانهٔ مطلق و حقیقی است، بنابراین؛ خانهٔ امن حقیقی است که در آیه بعد آمده:

💎﴿مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا💎
هرکس در کعبه وارد شد؛ ایمن است.
📖 آل عمران،۹۷

🕋 کعبه؛ محل دحو الارض است.
و
🍃ارض؛ ارضِ تعیّنات است و "دحو الارض" بسطِ عالم تعیّنات.

🕋 کعبه؛ موضِعِ قوام موجودات است.
که قرآن می‌فرماید:

💎﴿جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ💎
خداوند، كعبه بيت الحرام را قوامی برای مردم قرار‌ داده است.
📖 مائده،۹۷

پس؛
خواسته‌های مردم در این خانه، قرین به وصول است، چنان که حضرت امام جعفر صادق(ع)می‌فرمایند:

«مَنْ أَتَی هَذَا الْبَیْتَ یُرِیدُ شَیْئاً لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًَْ أَصَابَهُ
هرکس که به این خانه می‌آید، و می‌خواهد که از چیزی برای دنیا و آخرت، بهره ببرد، آن را به دست می‌آورد.

(📚البرهان)


🔷 این بُعد زمان و مکان است که ما را تخته بندِ خود کرده و نگذاشته که معارف را دقیق شویم.
از بُعد زمان فاصله گرفته و آنرا رها کنید تا بیان شود:

💓 آنکسی که در کعبه متولد شد، آورندۀ کعبه و سرّ آن است. از این رو حضرتِ سیّد الکونین خاتم الانبیاء و المرسلین محمّد مصطفی(ص) می‌فرمایند:

🕋 "مَثَلُ عَلِيٍّ (ع) فِيكُمْ كَمَثَلِ الْكَعْبَةِ الْمَسْتُورَةِ ..."
مَثَل علی(ع) در شما مانند کعبۀ پوشیده شده است.
(📚بحار الأنوار،ج۳۸،ص۱۹۹)


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️

که قرآن می‌فرماید:

💎﴿أولم يروا إلي‏ ما خلق الله من شيء يتفيّؤُا ظلاله عن اليمين و الشمائل سجداً لله و هم داخرون...﴾💎
✾ آیا نظر نگشودند بر آنچه که خداوند از شیء واحدی (#نفس_واحده - باء «بسم الله الرحمن الرحیم») آفریده، آنسان که سایه‌هایش از یمین و جوانبِ شِمال‌ باز می‌گردند، در حالی که متواضعانه و بی‌خویش برای خدا به سجدۀ فنا اندرند؟
(نحل۴۸)

🔆 اسم اعظم؛۷۳ حرف دارد. و قلبِ اسم اعظم، اسم مستأثره است که در سخن پنجم مقالات «یوم الطفوف» شرحی و لطیفه‌ای از آن بیان شد.
و اشاره شد که هفتاد و دو یارِ بی‌نظیر و بی‌بدیلِ حضرت سیّدالشهدا(ع)؛ ۷۲ حرفِ اسمِ اعظم هستند که در پِی و اثرِ اسم مستأثره‌اند (یعنی حضرت سیّد الشهدا -ع-).
و این بزرگواران، جنودِ عقلی هستند که عِقال و محکمیِ هَستی و عالم موجوداتند و کتیبۀ عوالِم و کتابِ کائنات؛ جلوه‌ای از جلواتِ «فاتحة الکتاب»بودنِ ایشان است.

در تأویلِ «#بسم_الله_الرحمن_الرحیم» در احادیث آمده است:

🔻"الباء بهاء الله و السين سناء الله و المیم ملك الله
و الله إله كل شيء
و الرحمن لجمِيع العالم
و الرحيم بالمؤمنِين خاصة."🔺
باء؛ روشنىِ خدا و سين؛ رفعت خداست و ميم؛ سلطنت خداست
و اللَّه معبود هر چيزيست،
و رحمان به تمام خلقش است،
و رحيم به مؤمنين می‌باشد.

(📚الكافي، ط - الإسلامية،ج‏۱،ص۱۱۴)

👈 در بین این ۷۳ حرفِ اسم اعظم: حضرت سیّد الشهدا(ع) به همراه ۱۸ تن از بنی هاشم؛ ۱۹ حرفِ «بسم الله الرحمن الرحیم» هستند. که فاتحة الکتاب؛ بسط و انشائی از حقیقتِ وجودیِ ایشان است.

✳️ تذکّر : #بنی_هاشم؛ را در این حدیثِ شریف بیابید که:
🔻"المؤمن هاشميٌّ ؛ لأنّه هشم الضّلال و الكفر و النفاق"🔺
مؤمن هاشمى است زيرا وى گمراهى و كفر و نفاق (یعنی؛عالَم ابعاد-کثرات- در اصل؛ اولی و دوّمی و سوّمیِ ملعون) را از هم قطع مى‏‌كند.
(📚الإختصاص،ص۱۴۳)


❣️ رأسِ مطهّرِ مظلومِ هستی، حضرتِ وتر الله الموتور(ع) بر سَریرِ نِی قرار گرفت.
(لعنت ازلی و ابدی خدا بر دشمنان حضرت)
اشاره‌ای از ولیّ خدا و آنچه به او منسوب است؛ حقائق هستی و بلکه حقیقت و سرّ حضرتِ الله تعالی است (🔻السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا «سِرَّ الله»🔺 /📚 بحار الأنوار،ج‏۹۹،ص۲۰). بنابراین دل دهیم؛

🔲 نی؛ همان «نَه» است که به صورتِ این نباتِ توخالی، جلوه کرده است و چون، خالیِ از انیّت است؛ قلمی شد تا در دستِ کاتبانِ صاحب اندیشه قرار بگیرد تا خویشتن را به کتابت، جاری سازند.
از حقیقتِ نفیِ اطلاقی است که «قلمِ» حقّ بر «لوح»، نگارندۀ کائنات گشت:

💎﴿ن وَ القلم و ما يسطرون‏﴾💎
(قلم، ۱)

💠 هر چیزی در کربلا ؛ نشان از حقیقت است و بهتر است بیان شود؛ انشاء حقیقت است.

⊱⟤ نِی ؛ تو خالی است که نشانی از «نفی» است و اینقدری «هست» که بیان «نفی» را بنماید. منتها چون مربوط به ولیّ خدا(ع) شد؛ نفی نوری و لُبّی است.

⊱⟤ نفی لبّی؛ منشئ حقایق است.
نفی لبّیِ نِی؛ انشاء آن حرفی از حروف را می‌کند که بقیه حروف و موجودات از آن حرف، قوام دارند.

⊱⟤ و چون همه چیز از الله تعالی قوام دارد و الله تعالی جامع الجوامع است، بنابراین؛
⏎⧈ نِی؛
بعد از اینکه «نفی لبّی و مطلقه» و فعلیّت محضه است؛
مرآتِ الفِ «الله» است.

⭕️ در نتیجه:
نِی؛
به «تو خالی بودن»؛ جلوۀ نفیِ لُبّی و مطلقه بوده [که فعلیّتِ الفِ «الله» است]
و به کشیده بودن؛ مرآتِ الفِ «الله» است.
«الله»ی که جامع الجوامع است و الفِ قامتِ او، آغازِ رسمِ عوالم و اوّلِ حقیقیِ هر شیئی است (چنان که فرمودند:🔸أول كل شي‏ء و آخر كل شي‏ء🔸 / 📚 إقبال الأعمال،ط-القديمة،ج‏۱،ص۴۲۸).


👈🏻❣️ رأسِ مطهّرِ حضرتِ وتر الله الموتور (روحی فداه) ؛ نقطۀ حقیقت و سرِّ الله تعالی است که بر سَریرِ نفیِ مطلقه («لا هو»، «كمال الإخلاص له نفي‏ الصفات‏ عنه»)؛ منزل به منزل در چلۀ بیقراری، عالَمِ«اسم اللّهی» را به مظلومیّت خویش (نفی و جلالِ خویش) و به تلاوتِ قرآن(اثبات و جمالِ خویش) ترسیم می‌نماید.
و در پِی او، و به عینِ شخصیِ او؛ ۱۸ نفر از بنی هاشم، هریک حروفی از حروفِ «بسم الله الرحمن الرحیم» بوده که فاتحة الکتاب را رقم می‌زنند. و یارانِ دیگر، در پیِ ایشان؛ فتحِ کتاب الله هستند و نقطۀ گشایش هستی.


از نقطۀ وحدانیِ باء "بسم الله الرحمن الرحیم"؛ هرچه در عالَم کثرتِ اسماء پیش رویم؛ مظلومیّت ولیّ خدا (ع) بیشتر نمایان می‌گردد.
به حولِ و قوّۀ حضرتشان؛ شرح بیشتری از این حقیقت در مقالۀ بعدی ارائه می‌شود.




ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.






#یوم_الطفوف_سخن_دوازدهم
🖊🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴




──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌕

🍃۞ أمرِ 🔻«زَمِّلوني زَمِّلوني»🔺 از سویِ حضرت رحمةٌ للعالمین (ص)، که «الْمُزَّمِّلُ» بودنِ آن ذاتِ لا إشاره است، در عالمِ اشاره؛ توسّطِ حضرتِ «#لباس_النبی»، اُمّ المؤمنین، خدیجۀ کبریٰ (سلام الله علیها) رقم می‌خورد که، در شأن ایشان (س) می‌فرمایند:

🔲 «كَانَتْ خَدِيجَةُ وَزِيرَةَ صِدْقٍ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ كَانَ ❂☜ يَسْكُنُ إِلَيْهَا» 🔲

✾ خديجه (س)؛ دستيارى راستين براى اسلام بود و رسول خدا (صلى الله عليه و آله) به وجود او آرامش مى‌يافت.

📚 بحار الأنوار، ج۱۹، ص۵

🍃֎⇦ إن شاء الله که توجه و دقت شده باشد؛
متکلّم در مقام بیان است و قید نیاورده است، زمان نیاورده است، حدّ نزده است.
بنابراین:

✓➊ «الإسلام»؛ در حقیقتِ خویش، و نه در برهۀ تاریخ منظور است.

✓➋ چه کسی سُکنیٰ یافتۀ حضرتِ خدیجۀ کبریٰ (س) است؟
❂☜ رسول اکرم (ص) که؛ «كَانَ يَسْكُنُ إِلَيْهَا».

🍃֎⇦ هر چقدر معرفت به حضرت رسول اکرم (ص) داشته باشیم، بر عبارتِ 🔸«كَانَ يَسْكُنُ إِلَيْهَا»🔸 سجدۀ خضوع می‌کنیم.
[به بلندایِ «#نفس_الله_تعالی» بودنِ آل‌الله (؏) و مافوقِ آن؛ خاضعانه به حضرتشان (س) ساجدیم إن شاء الله]

✓➌ پوشاندنِ حضرت رحمةٌ للعالمین (ص) توسّط حضرتِ خدیجۀ کبریٰ (س)؛

✿☜ اوّلاً؛ طاقت دادن به عالمین است.

✿☜‌ ثانیاً؛ عامِل به «تنزیلِ» وحی بودنِ حضرتشان (س) است.
[#تنزیل =نزولِ تدریجی قرآن
#انزال = نزولِ دفعی قرآن]

✿☜ثالثاً؛ کتمان و در خفا و خلوت برَندۀ حضرت رسول اکرم (ص)، به عینِ شخصیِ ترسیمِ عالم هستند.

[تا بدین جا ترسیمِ عالم را خوب دریافت کنید إن شاء الله.]


🌿۞ امّا در اشاراتی از حدیث کساء که مختصرا در این مقاله بیان شد؛
🍃֎⇦ به جامعِ بودنِ (جمع کننده بودنِ) حضرت فاطمه (س) اشاره شد که حضرت رحمةٌ للعالمین، رسول اکرم (ص)، به حضرت فاطمه (س)، عالم را به سمتِ وحدت، جمع می‌نمایند.


🍃⇯֎ کساء یمانی؛ ظهورِ وحدتِ حقّﷻ در عالمِ ظاهر است. و روانه کردنِ حضرت رسول اکرم (ص) به زیر کساء توسّط حضرت «فاطمه»، حضرت «بتول» (س)؛
❂☜ اضمحلالِ جمال و کثرت، در جلال و وحدت است.
🍃֎⇦ که این؛ تجمیعِ وحی و عالم بود.


🌿۞ یک اشاره در تحلیل و قیاسِ پوشاننده بودنِ حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت خدیجۀ کبریٰ (س):


🔻֎⇦ پوشانندگیِ حضرت خدیجۀ کبریٰ (س)؛
در ترسیمِ وحی و عالَم است.

🔺֎⇦ پوشانندگیِ حضرتِ فاطمۀ زهرا (س)؛
در تجمیعِ وحی و عالَم است.

🍃⇯֎ و هر دویِ این «پوشاننده بودن‌ها»، جلواتِ #عصمة_الله بودنِ حضرت فاطمۀ زهرا (س) است.
[یعنی مقامِ اطلاق که «لا اسمَ له و لا رسمَ له» است.]

🔻֎⇦ که در ترسیم؛ به تعیّنِ لُبّی و اطلاقیِ «حضرت خدیجۀ کبریٰ (س)» جلوه می‌کند.

🔺֎⇦ و در تجمیع؛ به تعیّنِ لُبّی و اطلاقیِ «حضرت فاطمۀ زهرا (س)» جلوه می‌کند.


🌿۞ پس در ترسیم و تجمیعِ عالم که همه به حضرتِ «رحمةٌ للعالمین» رسول اکرم (ص) صورت می‌گیرد؛

⤵️ حضرتِ «أمّ المؤمنین» خدیجۀ کبریٰ (س)؛
🍃❂☜ در #ترسیم، بَـرَندۀ جمال به جلالِ حضرت رسول اکرم (ص) هستند.

⤴️ و حضرت «أمّ أبیها» فاطمۀ زهرا(س)؛
🍃❂☜ در #تجمیع، بَـرَندۀ جمال به جلالِ حضرت رسول اکرم (ص) می‌باشند.




🔻


🔰 و اشارۀ آخر؛
در مورد فرقِ نوریِ «اُمّ المؤمنین» و «اُمّ أبیها»:

🌿۞ ایمان با تعدّد سازگار نیست.
و مؤمن؛ اَحدِ مطلق است.
#مؤمن؛ ❂☜ شخصِ حقیقی عالَم است که مطلقِ علی الاطلاق است. و هر مؤمنی، جلوه‌ای از جلواتِ اوست.

🍃֎⇦ اُمّ مطلق (مطلق علی الاطلاق)؛ حضرت فاطمۀ زهرا (س) هستند که «اُمُّ الخِیَرَة» هستند و در مقامِ اطلاق و عصمت؛
❂☜ «لا اسم له و لا رسم» می‌باشند.


🌿۞ اُمّ مطلق، در ترسیم و تجمیع، بدین صورت جلوه می‌کند:

🍃❀ «اُمّ المؤمنین» حضرت خدیجۀ کبریٰ (س)، به #جمع بودنِ «المؤمنین» و نسبتِ سببی‌شان با حضرت رسول الله (ص)؛ آورندۀ اُمّیّتِ مطلقه، در #ترسیم هستند.

🍃❀ «اُمّ ابیها» حضرت فاطمۀ زهرا (س)، به #مفرد بودنِ «أبیها» و نسبتِ نسَبی‌شان با حضرت رسول الله (ص)؛ آورندۀ اُمّیّت مطلقه، در #تجمیع هستند.

🔺


#شهادت_حضرت_خدیجه_کبری سلام الله علیها
#لطیفه_راسم_بودن_حضرت_خدیجه_کبری سلام الله علیها
#ام_المؤمنین


🏴 🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🤍





─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─     
🆔 @ehsannil   ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣  کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔲

🍃 امّا #صابرین کسانی هستند که لطائف را با نورِ الهی تماشا می‌کنند و از این رو، در عینِ مصیبت، ندای وجودیشان 💎«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»💎 است.

🔲 لطیفه‌ای از حقیقتِ مصیبت را بخوانیم:

شیئیّتِ هر شیئی، واسطه‌ی مطلقه، یعنی حضرات آل الله(ع) می‌باشد، که «#نفس_اصابت» هستند.

نفسِ اصابت (مطلقِ اصابت)؛ اصابتِ چیزی به چیزی نیست. و همان طور که بیان شد؛ شیئیتِ هر شیء است و تمامِ مراتبِ وجودیِ امور و اشیاء، جلوه‌ای از جلواتِ آن اصابت است.

🔳نفسِ اصابت، نفسِ حضرت باریتعالی است، یعنی همان نفس و شرطِ «لا هو الا هو»؛
◾️ که در جلوه‌ی جلالی (یعنی جلوه‌ی «لا هو»یی) ؛ «مُصیبَة» است.
◽️ و در جلوه‌ی جمالی (یعنی جلوه‌ی «الّا هو»یی)؛ «صَواب» است.

واسطه‌ی مطلقه؛ مصیبة و صواب، جلال و جمال، باطن و ظاهر، اوّل و آخِرِ حضرت حقّ است و از این حقیقت؛
مصیبة و صواب، جلال و جمال، باطن و ظاهر، اوّل و آخِرِ هر شیئی می‌باشد (『 أَوَّلُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرُهُ 』؛ 📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص۴۰۲).


🔻نکته‌ای مهمّ در حاشیه‌ی بحث؛
خودِ «مصیبة»؛ در ظاهر و جمال، به دو صورت «حسنه» و «سیّئه» تقسیم می‌شود:

💎『 ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ』💎
هر خيرى که به تو رسد (در تمام مراتبِ وجودی؛ ذات و صفات و افعال و آثار) از جانب خداوندست و هر شرّى که به تو رسد، از جانب خود توست.
(نساء،۷۹)

که؛
«سیّئة» در مقامِ حدّ؛ سَیِّئه‌ی «مِنْ نَفْسِكَ» است.
و «سیّئة» در مقام لُبّ؛ ظهورِ «لا هو» ست.
(رجوع شود به مقاله‌ی 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/325 )

«حسنة» در مقامِ حدّ؛ ظهورِ «الا هو» ست و «مِنَ اللَّهِ» است.
و «حسنه» در مقامِ لُبّ؛ ظهورِ «لا هو الا هو» است که در آیه‌ی ۷۸ فرمود؛
❖『 «قُلْ» كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ』❖

🔥 شناختِ ملعنتِ دشمنان الهی در تعمّق معرفت، با تحلیل فوق، بسیار حائز اهمیّت است و از اخصّ معارفِ الهی است که چون موضوع این مقاله نیست، شرحی از آن بیان نشد.

°•●°•الحمد لله الوهّاب•°●•°🔺


🕋 إن شاء الله کعبه را شناختیم که جلوه‌ی برجستگیِ مطلق است و دائماً اشیاء به آن، موجودیّت و شیئیت دارند.

👈🏻 مولودِ کعبه، حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) هستند که کعبه، به حضرت مولی(ع)، کعبه و محلّ دحو الأرض و نقطه‌ی تجلّی شیئیّتِ اشیاء است. بنابراین حضرت مولی (ع) همان طور که روایات بیان فرمودند؛ کعبه‌ی مستوره می‌باشند (❃الْكَعْبَةِ الْمَسْتُورَةِ ❃؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص: ۱۹۹).

🔳 ⇩ حضرت مولی(ع)، نفسِ اصابت (اصابتِ مطلقه) هستند که؛
◾️ جلوه‌ی جلالی حضرت(ع)؛ مصیبتِ مطلقه است (لا هو).
◽️ و جلوه‌ی جمالیِ حضرت(ع)؛ صوابِ مطلقه است (الا هو).

اگر چشم حقیقت‌بین به حضرتشان(ع) باز شد و تماماً شاهدِ حقیقتِ «لا هو الا هو» شد؛ در واقع ناظرِ حقیقتِ #صواب و #مصیبت گشته، و ندایِ صبورانه‌ی💎【إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ】💎 سر خواهد داد وَ ...
...『 وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ』
بشارت‌های الهی بر جانِ چنین کسی .


🍃 سرسلسله جنبانِ #الصابرین، مُنشِئ #صبر_جمیل، آنکه از باطنِ حضرت مولی(ع) جوشیده و از باطن و سیرتِ عالَمِ عالی، تا ظاهر و صورتِ عالَم دانی، خروشیده، و تمام‌ْقَـدْ «زَیْنِ اَب» است و زینَت پدر را رقم زده، حضرتِ کعبة الرزایا، زینب کبری روحی لذکرها الفداء می‌باشند.

حضرتِ《زینب》 -سلام الله علیها- ؛《زَیْنِ اَب》 یعنی زینتِ پدر بزرگوار، ولیّ الله الاعظم، مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستند.

#زینت، در ظاهر می‌آید.
🔆 امّا وقتی زینت، حقیقی باشد؛ از باطنِ صاحبِ زینت، بر ظاهرِ او جلوه‌ کرده است، نه اینکه از بیرونِ او، آویخته به او شده باشد!

اگر مولای متقیان، #الکعبة_المستوره و «نفسِ اصابت» هستند و در خفایِ کعبه و مقامِ وحدتِ مصیبت می‌باشند؛
🔳 ⇩ حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) #کعبة_الرزایا هستند. یعنی [به #عین_شخصی]، «نفسِ اصابت» بودنِ حضرت مولی(ع) را نمایان‌گرند که در تحلیل بیان می‌شود؛

◾️ جلوه‌ی جلالی حضرتِ کعبة الرزایا (س)؛ جلوه‌ی مصیبتِ مطلقه (یعنی؛ لا هو) است و همان است که حضرتشان در کربلای«معلّی» (که به مولی علی ع؛ مُعَلّی است) ؛ خمیده و پیر شدند (وامصیبتاه! خاک بر دهانم😭)

◽️و جلوه‌ی جمالیِ حضرت کعبة الرزایا (س)؛ جلوه‌ی صوابِ مطلقه (یعنی الا هو) است و همان است که در مجلس ابن زیاد ملعون فرمودند؛
❖『 مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلاً 』❖


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🔲

🍁 چنین است که درکِ این "رزایا" (که رَزیّۀ عظیمه و مطلقه است)، و رسیدن به نقطۀ اطلاقیِ «اصابتِ مطلقه» در عینِ #اشک و #ندبه و #عزا یِ تامّ و تمام (که هیچوقت و به هیچ وجهی، حقّ این عزاداری، اَدا نخواهد شد)، شُکرها و حمدها دارد که در آخرین جملۀ #زیارت_عاشورا (که این زیارت، زیارت در «عشرۀ ایمان» است) می‌خوانیم :

👈🔻"الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ «رَزِيَّتِي»‏"🔺
ستایش خدای را بر بزرگیِ «مصیبتم».

یاءِ «رَزِيَّتِي»‏ (ضمیر متصّل متکلّم وحده) به قدرِ پذیرشِ «الرَزایا» است.

🍃 بیقرارانِ حضرتِ #کعبة_الرزایا (س)! ("طوبی لکم" )!
نوشِ جانتان این حدیث شریف که میفرمایند:

🔳"الْمُؤْمِنُ مُرَزَّأٌ"🔳
(📚مجمع البحرين، ج‏۱، ص۱۸۳)

"مُرَزَّأٌ" ؛ اسم مفعولِ از مصدرِ "رزأ" است. و آن، کسی است که "کعبة الرزایا" بودنِ حضرت زینب (س) را پذیرفته است.
پس؛
👈 هرچقدر پذیرایِ حضرتِ کعبة الرزایا (س) باشی؛ مؤمن هستی.


🔰 مطلب، مطوّل شد . پس لطیفۀ آخر را بدون شرح می‌نگارم :

🍃 خوب تماشا کن عزیز من!

آن کربلا و عاشورائی که توحید و "بَطْحَاءِ الْجَنَّة" (یعنی گستردگیِ عالَم خفا و جنّت/ 📗كامل الزيارات، ص۲۶۳) است، به حضرتِ کعبة الرزایا زینب کبری روحی لذکرها الفداء، گسترده شد. حضرت زینب (س) عالَم را پر کرده‌اند.

خفایِ کربلا ، به مقامِ رضا -؏- (که اطلاق و لاتعیّنیِ محضه است)، در گودالِ مظلومیّتِ 🔳『 رِضاً بِرِضائِک صَبْراً عَلی بَلائِک لا معبودي لي سِواک』🔳، (که مقامِ "راضیة مرضیة" بودنِ #نفس_مطمئنه است) ؛ به قدومِ مبارکِ حضرت زینب کبری(س)، در عالَم جلوَت گسترده شد و تمام اشیاء را در تسبیح و بکاء بر حضرت سیّد الشهدا(ع) رقم زد.
و حضرتشان (س) مصدر آن شدند تا حقیقت رضایِ در اوج مصیبت (که در گودالِ مظلومیّت بود)، در عوالِم انشاء شود و چنین گردد که:

🔻" الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ يُهَوِّنُ عَظِيمَ الرَّزَايَا."🔺
رضا به قضایِ الهی، مصائب بزرگ را [به نفسِ عظیم بودن] آسان می‌کند (⚠️به نحوِ اطلاق).
(📗تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۰۳)



"الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ «رَزِيَّتِي»‏"




حضرتِ #زینب_کبری سلام الله علیها
#لطیفه_کعبة_الرزایا
#لطیفه_مصیبت
#لطیفه_صواب
🏴🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🔅

➋ و از شهر بيرون می‌برند و به سوی #بیابان رفتند (فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ )»»
● که #شهر، تعیّنِ وطن است و بیرون رفتن از تعیّن وطن؛ ترکِ إنیّت و رسیدن به إنیّت و نفسِ حقیقی و واحدۀ الهی یعنی «#نفس_الله_تعالی» حضرت امیرالمؤمنین(ع) است.
☜ این سیر، سیرِ استکمالی حدّی برای جناب کمیل نیست، بلکه تمام این امور برای رهسپاری خلائق به حقیقتیِ عمیق است که به عنایت و انشاء حضرت مولی(ع)، به باب بودنِ جناب کمیل در عالم متجلّی می‌شود.

● بیانِ کردنِ #صحرا با نام «الْجَبَّانِ» در حالِ خروج؛
«الْجَبَّانِ»؛ از #جبین آمده که جبین و پیشانی؛ مقامِ جلوه کردنِ هویّت است و از این رو در قیامت هر کسی به جبینش شناخته می‌شود و مثلاً بر پیشانی کسانی که ولایت حضرات آل الله(ع) را نداشته باشند چنین مکتوب می‌شود؛ «آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله؛ مأیوس از رحمت خدایند؛ 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۹۴». که این مکتوب، هویّتِ نابجایِ بُریدگان از ولایت و رحمت حقّ است.

➌چون به صحرا رسيدند (فَلَمَّا أَصْحَر)؛
بیانِ کردنِ #بیابان با نامِ صحرا در هنگام وصلت به آن؛ جوشندگی را می‌رساند. چرا که #صحرا ؛ بیابانی است که از شدّت گرما، هر چیزی را می‌جوشاند.

➍ نَفَسِ بلندى می‌کشند ( تَنَفَّسَ الصُّعَدَاء)؛
نفَسِ حضرت مولی(ع)، نفخۀ منشئ است که جاری‌کنندۀ حقیقت از بطن و خلوَت حضرت امیرالمؤمنین(ع) - یعنی کوثرِ حقیقت، حضرت فاطمه زهرا(س)-، تا عالَم جلوَت است.

➎و «#می‌فرمایند»؛
فرمایش و #قول حقیقی، جلوۀ خودِ «قائل» است و از این رو هر کسی به قولش، شناخته می‌شود و گفتار حقیقی، آینۀ شخصیّت و هویّت است که؛
«الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه‏؛ مرد،پشت زبانش پنهان شده است؛📚 الأمالي( للصدوق)، ص:۴۴۷»
و «الْأَلْسُنُ تُتَرْجِمُ عَمَّا تَجُنُّهُ الضَّمَائِرُ؛ زبانها آنچه را در ضمیر و هویّتِ انسان است، ترجمه مى‌كنند؛ 📚 تصنيف غرر الحكم، ص: ۲۰۹».

🔆 ائمه اطهار(ع) شخصِ #أحسن_قول و قولِ أحسن بوده و قول و فرمایش حضرتشان(ع)، تجلیّاتشان در عالَم وجود است.

⏎▣ با این پنج مرتبه از مراتب انشائی، حقیقتِ «قلب» در عالَم محقّق می‌گردد.

۞ قلبی از کمیلِ مولی؏، ظرفیت می‌گیرد که #شکسته‌ترین باشد.
چرا که قلبِ حقیقی؛ نفْسِ #دگرگونی و #شکستگی است و خودیتی جز مظروفش ندارد و تامّاً مَظهَر و مُظهِرِ مظروفِ خویش، یعنی؛ حضرت حقّﷻ است.
◘ ‌هم اوﷻ که ☜«لاهوإلّاهو» ست.
بدین معنا که؛

◪ دائماً☜به «لا هو» در شکستن و نفیِ لبّی خویش است و به «إلّا هو» در اثباتِ لبّی خویش می‌باشد.
این شکستگی (نفی) و شکسته‌بندی (اثبات)؛ حیاتِ حضرت حقّﷻ است.
.
۞«قلب»☜نقطۀ شکستگی و دگرگونیِ حیاتی است که جامعِ شکسته شدنِ«لاهو»ئیِ جلال، و شکسته‌بندیِ«إلّاهو»ئی‌ جمال است.
و این☜معنای شکسته بودنِ ذاتیِ قلب است که جلوه‌ای از «لا هو إلا هو»ست.

حضرت حقّ تعالی نفسِ وسعت است و «الْوَسِيع‏؛ 📚إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏۲، ص۶۳۳». بنابراین؛ در هیچ ظرفی، مظروف نمی‌شود، جز اینکه آن ظرف، نفسِ شکستگی باشد و چیزی جز، جلوۀ حضرتِ الوسیعﷻ نباشد.

حضرت «الْوَسِيع‏»ﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻『 لَا یَسَعُنِی أرْضِی وَلا سَمائِی وَ لکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ.』 🔺
من در زمین و آسمانم نمی‌گنجم؛ ولی قلب بندۀ مؤمنم مرا در خود جای می‌دهد.
(📚عوالي اللئالي،ج‏۴،ص۷)

این است که 🔹قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ؛ قلب مؤمن، عرش خدای رحمان است؛📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)،ج‏۵۵،ص۳۹』🔹.

حضرتِ حقّﷻ که صرفاً نزد خویش است و بس؛ نزد قلبِ مؤمن که نفسِ شکستگی است می‌باشد که در حدیث قدسی می‌فرماید:
.
💔أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم💔
من نزد دل‌شکستگانم.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت،ج‏۷۰،ص۱۵۷)
♡࿐

۞ شکستۀ حقیقی؛
آن دلِ منقلب بین جلال و جمال حقّﷻ است که؛
☜نه به قید جلال، مختفی است، و نه به قید جمال، منجلی است. بلکه به قامتِ مقامِ جمع الجمعِ #مشیة_الله بودنِ ائمه اطهار(ع)، نفسِ دگرگونی و شکستگی و گَردان بودن است که حضرت امام محمّد باقر علیه السلام می‌فرمایند:

🔻♡『إِنَّ الْقُلُوبَ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ اللَّهِ يَقْلِبُهَا كَيْفَ يَشَاءُ سَاعَةَ كَذَا وَ سَاعَةَ كَذَا.』🔺
همانا قلوب، بین دو انگشت از انگشتان پروردگارش هستند که دائماً منقلب می‌شود آن‌گونه که اوﷻ می‌خواهد، ساعتی(که جلوۀ وسعتِ حق است) چنین‌اند و ساعتی، چنان.

(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۶۷،ص۵۳)

غیر از این دگرگونی باشد، قلب نیست بلکه مسامحتاً «قلب» خوانده می‌شود و إلّا حقیقتاً بدتر از سنگ و حجر است که؛

▪️«قَلْبُ الْكَافِرِ أَقْسَى مِنَ الْحَجَرِ.»▪️
قلب کافر از سنگ سخت‌تر است.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۶۷، ص: ۵۳)
♡࿐


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔅
.

༺•اا𑁍 لطائفی از اذان 𑁍اا•༻



🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده 🌿 https://t.me/ehsannil2/1194
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
༆࿐

گوشِ جان بسپار!
صدایت می‌کند…
༺•اا۞•عـﷻــلے؏•۞اا•༻


🔰 لطیفۀ اوّل - معرفت به معنایِ اذان:

#اذان در لغت به معنایِ «اعلام» بوده، و در حقیقت؛ «اعلامِ مطلق» است.
اعلام چه چیزی؟

اعلامِ عَلَم حقیقیِ عالَم. آنکه همه باید بدانندَش؛

✿『فَاعْلَمْ
👈🏻 أنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ』✿
پس بدان که؛
قطعاً هيچ معبودى جز خداوند نيست.

[📖 سورۀ سیّد الکونین، حضرت «محمّد» -ص-،
آیۀ ۱۹؛ (#نوزده، یعنی؛ به عین شخصیِ تعداد حروفِ «بسم الله الرحمن الرحیم»! که؛ لطائف دارد)]


🍃۞ جز حضرت الله تعالی؛ کسی یا چیزی نیست که در هیچ مرتبه‌ای از وجودش (یعنی؛ ذات و صفات و افعال و آثار)، عَلَمی داشته باشد و اِعلام بخواهد!
که هر عَلَمی جز نفس باریتعالی؛ عَلَمِ فقر و نیستی و هیچ بودن است.

🍃۞ پس؛
اِعلامِ مطلق و حقیقی این است؛

که یکی هست و هیچ نیست جز او
«وَحـــدَهُ لا إلـــه إلّا هــــُــو»


🔰 لطیفۀ دوّم - درک و تلقین اذان:

🕋۩
#اذان ؛ اعلام نیستی عالَم و هست بودنِ خداست. ➣●•


از این حقیقت که 💎【كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه‏ُ】💎 (هر چیزی، نفسِ هلاکت است إلّا وجه باریتعالی؛قصص،آیۀ۸۸)، پس؛
هر مولودی،نه صرفاً در انتهای سیر خود، بلکه در بدوِ موجود شدن و به نفسِ بودنش، هالک است و فانی است و جز وجاهَت باریتعالی، چیزی نیست. از این رو؛

⏎❂ پدرِ فرزندِ تازه متولّد شده، بر فرازِ منزل، منزلتِ فرزندِ خود را با اذان اعلام می‌کند، اینچنین که؛
فرزندم به «نیست بودنِ خودش و هست بودنِ وجه باریتعالی»؛ به دنیا آمد.

۩ و این حقیقت را به گوشِ جانِ طفل هم، در همان بدوِ تولّد تلقین می‌کند این گونه که؛

👂🏻☜ در أُذُن (گوش) - که خاصِّ شنیدنِ #اذان، خلق شده است -؛ اذان می‌گوید.
❖ در گوشِ راستِ طفل؛ اذان،
❖ و در گوشِ چپ او؛ اقامه.
تا مِنَ الأذُنِ إلی الأذن، گوش تا گوش - که مرتبۀ وجهِ فرزند است که همان هویّتِ طفل می‌باشد -؛ چیزی جز اذان و جلوۀ «وجه الله» نباشد.

⇦ به او #تلقین می‌کند؛
🔆وجود وُ هویّت وُ وجاهتی جز وجهِ مطلق الهی یعنی شخصِ حضرات آل الله(علیهم السلام) نیست که نیست.🔻


🔰 لطیفۀ سوّم - معرفت به شخصِ اذان:

🔺 ⊱⟤ آن وجاهتی که امیرِ آن، حضرتِ «#مبدأ_الوجود » ، «#عین_الوجود » ، «#سماء_الجود »، «#نفس_الله_تعالی »، مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که می‌فرمایند:

🔆 『أَنَا وَجْهُ الله تَعَالَى』🔆
منم وجه خدای متعال.
📚الفضائل-ابن شاذان،ص۸۳

🍃۞ آن مولایی که؛
از خلوتسرایِ غیبوبتِ «مبدأ الوجود»، تا محقّق بودنِ «عین الوجود» که «نفس الله تعالی» است (یعنی مقامِ ذاتِ الهی)، متکّی به «سماء الجود» بودنِ خویش؛ قیام کرده وُ با حیدریّتِ وجودِ خود، حجابِ خویشتن دریده و متجلّی شده وُ به عینِ شخصیِ 【لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ】بودنِ «نَفْسُ الله»بودن خویش، مولودها را رسم و خلق نموده وُ در گوشِ ازل تا ابدشان، و در تمام شش وجهِ عوالِم‌شان، گوشه‌ای را باقی نگذاشته، جز آنکه اذانِ 《نیستی آنها را به عینِ هستیِ خود》 خوانده؛
🍃☜ شخصِ «#اذان» می‌باشد.
💠چنان که حضرت سیّد الساجدین(ع) در وصفِ آن تنها امیر مطلقِ مؤمنان(ع) می‌فرمایند:

🔹《الْأَذَانُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع)》🔹
اذان؛ شخصِ حضرت امیرالمؤمنین(ع) است.
📚نور الثقلين،ج‏۲،ص۱۸۳

💠 حضرت(ع) در حدیث دیگری در مورد حضرت مولی(ع) می‌فرمایند:
🔹《«هُوَ وَ اللهِ کَانَ الْأَذَانَ》🔹
به خدا قسَم، او خودِ اذان هستند.
📚بحار الأنوار،ج۳۵،ص۲۹۹


⚠️ تذّکر مهمّ:
بعضی از بندگانِ خدا در این مقدمه مانده‌اند که شهادت ثلاثۀ مشهور (شهادت به حضرت مولی امیرالمؤمنین علی ع)؛ آیا در اذان هست یا خیر؟

➊◈ به علّت اینکه حضرت مولی(ع)، شخصِ اذان هستند؛ برای اهل معرفت، شهادت به حضرتشان(ع) در اذان، نه مستحب، بلکه واجب است، امّا برای سایرین؛ مستحب است، و برای مقصّرین در معرفت؛ غلوّ محسوب می‌شود!
➋◈ دقت شود که برای شهادت ثلاثه در اذان دلیل لازم نیست. وقتی حضرت مولی(ع) خودِ اذان هستند، شهادتِ به حضرتشان(ع) به طریقِ أوْلی در اذانِ حقیقی، محقّق است و از شدّت حضور، این شهادت برای بعضی از افراد؛ معلوم الحال نیست!
🔰 برای اهل این معرفت بیان می‌شود:

دلیلِ شهادت به یگانگی حضرت أحد(جلّ جلاله) و شهادتِ به نبوّتِ حضرت ختمی مرتبت(ص)، 👈🏻 شخصِ حضرت امیرالمؤمنین(ع) هستند.
بسیار دقت شود؛
قوام این دو شهادت نه صرفاً در عالَم ظاهر و شهادتِ شاهدین مختلف (عالَم اثبات و تحقیق)، بلکه در حقیقتِ «مشهود» و عالَم باطن (یعنی؛ عالَمِ ثبوت و تحقّق) به حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(ع) است.
یعنی؛
یگانگیِ حقّ و نبوّتِ حضرتِ نبی اکرم(ص)؛ حقیقتاً به حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) است.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الإلٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔆
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
⛲️


🌿۞ در عباراتِ زیارتِ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) در شبِ «#مبعث» می‌فرمایند:

🌸『وَ «بَذَلَ نَفْسَهُ فِي مَرْضَاتِكَ وَ مَرْضَاةِ رَسُولِكَ» ... حَتَّى «فَاضَتْ نَفْسُهُ» صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي كَفِّهِ وَ اسْتَلَبَ بَرْدَهَا وَ مَسَحَهُ عَلَى وَجْهِه』🌸

🍃⇯֎【فَاضَتْ】:
֎⇦ از مادّه‌ی «فوض»، به معنای پُر شدن و جاری شدن می‌باشد. #فیض هم از همین ریشه است که نفسِ پُری است. و خداوندﷻ که مُفیض (فیض دهنده) است، از شدّت مُفیض بودن، مستفیض (فیض گیرنده) را می‌آورد. و خودِ ذاتِ مستفیض، فیضِ خداوند است و تا صفات و افعال مستفیض نیز کشیده می‌شود و دائماً مستفیض، در تمام ساحات وجودی (ذات، صفات، افعال) در طلبِ فیض از حضرتِ مُفیض است.

🍃۞ چه کسی بداند یا نداند، چه بخواهد یا نخواهد؛
❂☜ #تکوین و بودنِ موجودات؛ #فیض است، و فیض؛ ظهورِ صمدیّت مفیضِ عَلَی الاطلاق، یعنی؛ حضرت حقّﷻ است. و کسانی که در طلبِ فیض هستند، مختاراً و تشریعاً نیز در سلسلۀ مُفیض بودن حضرت حقّﷻ بوده و به کسبِ فیض و مستفیض بودن؛ فانی در مُفیض می‌شوند.


🍃⇯֎【نَفْسُهُ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ】:
֎⇦ #نفس، یک نفس است، و آن؛ «نفس واحدة» می‌باشد، که همان 《نفس الله تعالی》 بوده، و در حقیقت؛ شخصِ حضرات آل‌الله (علیهم‌السّلام) می‌باشند که شاخصِ ظهور آن؛ در مولی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) است، چنان که در زیارت حضرت مولی (؏) با این عبارت به حضرتشان سلام داده می‌شود:

💠『السَّلَامُ عَلَى «نَفْسِ‏ الله تَعَالَى»』💠
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۹۷، ص۳۳۱

🌿۞ همۀ نفوس؛ انشائی از 《نفس الله تعالی》 هستند، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔸﴿وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَكُمْ مِنْ «نَفْسٍ واحِدَةٍ»﴾🔸
📘 سورۀ انعام، آیۀ

۩ صفتِ «نفس»؛『واحدة』بودن و وحدت است.

🍃۞ و بیان شد که نفْسِ حضرت رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نیز حضرت مولی امیرالمؤمنین على(علیه‌السّلام) هستند.


🍃⇯֎【وَ بَذَلَ نَفْسَهُ فِي مَرْضَاتِكَ وَ مَرْضَاةِ رَسُولِك】:
֎⇦دقّت شود که؛ بذلِ نفسِ حضرت مولی (علیه‌السّلام) برای رضای خداوند و رسول الله (ص)؛ بذلی بیرون از خود نیست. بلکه دائماً حال خداوندﷻ حالِ این بذل است، و این بذل؛ خودیّت خداست که خود به خود در فدا شدن برای خود است.

🔰۞ که این بذلِ خود به خودِ «نَفْسٍ واحِدَةٍ»؛
🍃⇯☜ در #ظاهر و مقام کثرتِ نوری؛ در لیلةُ المَبیت و خوابیدنِ حضرت مولی (؏) به جای حضرت رسول اکرم (ص)، و جهاد برای خداوندﷻ و مانندِ آن ظاهر می‌شود.
֎⇦که این مقامِ #فرق و جلوتِ این بذل است.

🍃⇯☜ و در #باطن و مقام وحدتِ نوری؛ وحدت و یکی بودنِ نفس حضرت نبیّ اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) می‌باشد.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
⛲️
💧

🕷🕸 و امّا صاحبِ ملعونِ چنین بیتِ سستی؛ چون پشت به بیتِ حقیقتِ وجود کرده‌ و خودشان؛ وارونه‌اند، از #باب و حقیقتِ بیتِ وجود، وارد بیت نشده‌اند، که به فرمایش قرآن؛

◣﴿لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها﴾◥
نيكى آن نيست که از پشتِ خانه‌ها وارد شويد.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۸۹

🔆۞ بیتِ آن نَفْسی؛ بیتِ حقیقی است، که صاحبش، هیچ دعوی‌ای مقابلِ اهلُ البیت (علیهم‌السّلام) نداشته، بلکه اقبال به حضراتِ #بیت_الله و #باب_الله (علیهم‌السّلام) داشته باشد. چنین کسی؛ متّقی و رو به #راه است، پس از #باب، وارد نفس و #بیت خود شده است، چنان که در دنباله آیۀ مذکور آمده است:

💎﴿وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى‏ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها﴾💎
بلكه نيكى آن است كه شخص؛ تقوا پيشه كند. و از باب، واردِ خانه‌ها شود.

🍃⏎⧈ الغرض؛
هر چقدر نفوسِ موجودات، به مبدأ خود (یعنی؛ به حضرات کعبةالله و بیت‌الله، که یعنی؛ أئمّۀ اطهار علیهم‌‌السّلام)، اتّصال و اقبال و قرابتِ بیشتری داشته باشند؛
❂☜ بَیْت و مأوا و مسکن و امنیّتِ حقیقی دارند.
و اگر هنوز بیتِ سُستِ إنیّت را داشته باشند؛
🕸☜ باید از این بیغوله هجرت کنند‌ ...
چنان که قرآن می‌فرماید:

💎﴿و مَنْ يُهاجِرْ في‏ سَبيلِ الله يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً
وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى الله وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ
فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى الله وَ كانَ الله غَفُوراً رَحيماً ﴾💎
و هر كه در راه خدا هجرت كند؛ در زمين، سرپناه بسيار و گشايشى [در كار] می‌‏يابد.
و هر كه از خانه‌اش به منظور مهاجرت به سوى خدا و رسول او (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) خارج شود و آن‏گاه؛ مرگ او را دريابد، قطعاً پاداش او بر عهدۀ خداوند است، و خداوندﷻ آمرزندۀ مهربان است.
📘سورۀ نساء، آیۀ۱۰۰


[ نکته:
💎﴿مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً﴾💎؛
❂☜ جلوۀ بیتُ الله (؏) است، که؛
◉ «كَثيراً»؛ مُنشئِ سیرِ آفاقی است.
◉ «سَعَةً»؛ مُنشئِ سیرِ انفسی است.]

🌿۞ و امّا؛
حضرات آل‌الله (علیهم‌السّلام) - که قُوّامِ مطلقِ موجودات بوده، و به قیّومیّت مَعیۀ ایشان (علیهم‌السّلام) است که موجودات، قوام دارند [جهتِ شرحِ مختصری از قیّومیّت معیّه؛ رجوع بفرمائید❂☜ ‌https://t.me/ehsannil3/75] -؛
🔆☜‌ با تمام مراتبِ هفتگانۀ وجودیِ خویش، همراهِ حقیقیِ همۀ مراتبِ هفتگانۀ وجودی موجودات هستند، چنان که در زیارتِ جامعۀ کبیره می‌فرمایند:

🔻『ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ (➊☜ #ذکر)
وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ (➋☜
#اسم)
وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَاد (➌☜
#جسد)
وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاح (➍☜
#روح)
وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوس (➎☜
#نفس)
وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَار (➏☜
#آثار)
وَ قُبُورُكُمْ في القُبور (➐☜
#قبر)』🔺
📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۶۱۶

🌿۞ حسب احادیث؛
#قبر؛ اوّلین منزل از منازلِ آخرت [❂☜『إِنَّ القَبْرَ أَوَّلُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الآخِرَة』؛ 📚بحار الأنوار، ج۶۴، ص۲۴۲] است. پس #قبر در عالَم ظاهر،
❂☜ آخرین بَیْتِ تعیّنی است.

🍃⇯֎ هر کسی غیر از اهلُ البیت (علیهم‌السّلام)؛
اینچنین است که خودش با بیتَش در دوئیّت است، و به عبارتی؛ حتّی اهلِ «بیت [باطنی و ظاهریِ]» خودش هم نیست!
و اگر به این بیت و تعیّنِ إنیّتِ خود بماند؛
🕸☜ همان بیتِ #عنکبوت (یعنی؛ بیتِ عایشۀ ملعونه که نفسِ «مَعيشَةً ضَنْكاً؛ 📘سورۀ طه، آیۀ۱۲۴» می‌باشد) است.
(ر.ک؛ 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/752)

🕋 و فقط و مطلقاً؛ حضرات أهلُ البیت؛ أئمۀ طاهرین (علیهم‌السّلام) اینچنین هستند که خودشان با بیت‌ وجود و باطن، و بیتِ ظاهرشان؛ در دوئیّت نبوده، و بلکه؛ یک حقیقت می‌باشند.
بنابراین؛ تمام مراتبِ وجودی و باطنی‌و ظاهریِ اهل البیت (علیهم‌السّلام)، جلوۀ خودشان است.

🌿۞ بدین بیان که؛
حضراتِ اهلُ البیت (علیهم‌السّلام) که خودشان عرشِ الهی، و بلکه مافوقِ عرشِ الهی [❂☜『نُورِي أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْش』؛ 📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۱۵، ص۱۰] هستند؛ 👈🏻 سقفِ خانۀ ظاهریِ ائمّۀ اطهار (علیهم‌‌السّلام)؛ خودِ عرشِ الهی است، چنان که حضرت امام محمّد باقر (علیه‌السّلام) در مورد منزل ظاهری اهل بیت (علیهم السلام) می‌فرمایند:

✿『سَقْفُ بَيْتِهِمْ عَرْشُ رَبِّ الْعَالَمِينَ』✿
📚البرهان في تفسير القرآن، ج‏۵، ص۷۱۴

🍃⇯֎ در نتیجه؛
بیتِ حضراتِ اهل البیت (علیهم‌السّلام)؛ نه تنها در دوئیّت با اهل البیت (؏) نبوده، بلکه جلوۀ نورِ خودِ اهل البیت (؏) است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

💧
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

🏴 ༺֎•حضرت جواد الأئمّه(؏)؛
بَدْو و خَتمِ قاعدۀ حقیقت•֎༻

🤍🤍🤍🤍
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1452
┅─┅─═• 🍁 •═─┅─┅

🌐 عالم؛ آیات و ظهور و اسماء حضرت حق است.
حضرات وجه الله؏؛ هویّت و شخصیت حضرت حق [و به نصّ احادیث شریفه]؛ #اصل_الحق و #حق_الحقیق و #خالصة_الله و #نفس_الله_تعالی هستند.

🔅اگر به عنایتشان، چشم دل روشن گردد؛
خواهد یافت که وجه تسمیۀ هر صاحب اسمی، طوری از تَطَوُّراتِ « #وجه_الله ؏» است.

🌙از آن جمله؛ أسماء ماه‌های قمری و روزهای آنست.
روزها و ماه‌های قمری، گنجینۀ سرّ، و أسماء آن؛ نقشۀ صاحبْ نقشِ آن.

بحمد الله لطائف بعضی از نام‌های ماه‌های قمری و روزهایش، به مناسبت در #کانال_اللطائف_الالهیة بیان شده است.


🔰 لطیفه‌ای از #ذی_القعده : ➣●•

✾『 قَعدة』 که در فارسی «گَـعده» خوانده می‌شود؛ اسم مَرّة (یکبار!) از «قَعَدَ» به معنای مکان یا مکانتِ #نشستن است.

💠#نشستن؛ پایان بی‌تابی‌هاست.
امّا اِنانیّت؛ ایستادنِ هیچی و پوچی، تَفَرعُن، قَدْ علَم کَردِگی، و استکبار و ادّعایِ نابجاست.
محضِ بودنِ «نفس»، در مقابل نفس واحدۀ إلهی؛ خودِ [نابجا] #ایستادن است.

❖ اسمِ مَرّة بودنِ «#قعدة» و یکبار بودنش؛ برخاسته از حقیقت وحدانیّت مطلقۀ حضرت احد است.

🌙 همان طور که قمر و منازلش، حقیقتِ منازلِ سلوکیِ اشخاص است؛ سوره قمر، حقیقتِ این دقیقه است. و آخرین آیۀ این سوره، مبیّنِ حکمت و مقصدِ سیر سالک است که می‌فرماید:

🔻﴿في‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ﴾🔺
در جايگاه صدق، نزد پادشاهى با اقتدار.
(آخرین آیۀ سورۀ قمر❗️)

⊱⟤ نفس واحدۀ الهی که خودیّت مطلقه است، حقیقتِ صدق بوده که هر نفسی از آن انشاء شده، و قوام دارد. پس حقیقتی ماورای نفس واحدۀ إلهی نیست که مجالِ شک در صدق بودن آن باشد. «مَقْعَدِ صِدْقٍ»؛ جلوۀ قاعدۀ صدقِ مطلقه بوده که مکانت و جایگاه و نشیمنگاهِ حقیقی و مطلق است و غیر از آن؛ نفسِ کذب است.

⏎▣ پس؛
نزد هیچ مکانتی، نشستن و فنا و اضمحلال جائز نیست؛ إلّا نزد نفس حضرت أحد(جلّ جلاله) یعنی؛ شخصِ ائمه اطهار(ع).

این مقام، که به ترک إنیّت و فنایِ در 『حقیقت حضرت أحد(جلّ جلاله)』 یعنی حضراتِ 《الْوَحْدَانِيَّةُ الْکبْرَیٰ‏؛ 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۵،ص۱۷۲》 ائمۀ اطهار(ع) رقم می‌خورد؛ مقام ◣『النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ』◥ است که در رفعت و رجعتِ جلالی، ◣『راضِيَةً مَرْضِيَّةً』◥ می‌باشد (📖 آیات۲۷و۲۸فجر).

🔳#مقعد_صدق』؛ مکانت درکِ وحدانیّت کُبراست.


🌙ماه‌های قمری، جلوات ائمۀ اطهار(ع) هستند که قرآن مجید می‌فرماید:

💎『إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ إثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّم...』💎
همانا تعداد ماه‌ها نزد خدا، آن روزى كه آسمان‌ها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آنها چهار ماه حرام است. [و] آيين درست همين است ...
(سورۀ توبه آیۀ ۳۶)

📗در احادیث، تأویلِ این آیۀ شریفه آمده است که منظور از ۱۲ ماه؛ حضراتِ دوازده امام (علیهم السلام) هستند و آن #چهار_ماه_حرام ، چهار امامی هستند که نام مبارکشان «#علی» است و از این رو، این چهار ماه، حرمت داشته و ماهِ حرام هستند (📚البرهان،ج۲،ص۷۷۴).

☀️⁩ میلاد حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام، در یازدهمین روز ماهِ #ذی_القعده متجلّی شده است و این ماه شریف که ماهِ قعودِ نفوس است، در تمام مراتب، شرافت از حضرتشان دارد که وصفی از ایشان چنین است که:

❀«#رضا»؛ شخصِ اطلاق و لاتعیّنیِ نفس و ذات باریتعالی است (عوالِم از ذات و نفسِ اقدس الهی انشاء شده است).
🔻 ( و پیش از این در مقالات مختلفی در #کانال_اللطائف_الإلهیة و نیز در #اینستاگرام شرحِ آن گذشت.
مثلاً ر.ک : 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/581)
و توضیح داده شد که در دعای عرفه آمده است:

▼"إِلَهِي!
👈🏻 تقَدَّسَ رِضَاكَ أَنْ تَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ
فَكَيْفَ يَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّي
"▲
خداوندا!
#رضای_تو پاک‌تر از آن است که [حتّی] علّتی از «خود تو» برای آن وجود داشته باشد،
پس کجا رسد که علّتی از من برای آن باشد؟
(📚 إقبال الأعمال- ط؛ القديمة،ج‏۱،ص۳۴۹)🔺

🔰«رضا»(ع)؛ شخصِ «#اطلاق» و #صفت_علیاء بوده که هویّت ذات و نفس اقدس الهی است. اسمی که مسمّای «قدّوس» به او (ع)، مسمّاست، چنان که پیامبر اکرم(ص) در دعا می‌فرمایند:

🔻«أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي مَلَأْتَ بِهِ قُدْسَكَ بِعَظِيمِ التَّقْدِيسِ يَا قُدُّوسُ🔺
از تو می‌خواهم به اسم تو که به آن قدس خود را به بزرگی تقدیس، پُر نمودی، یا قدّوس!

📚البلد الأمين و الدرع الحصين،ص۴۱



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
◾️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.
🌱

🍃📖 و امّا قرآن می‌فرماید:

🌸﴿وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ﴾🌸
📘قیامت، ۲۹

🌸﴿إِلىَ‏ رَبِّكَ يَوْمَئذٍ الْمَسَاقُ﴾🌸
📘قیامت، ۳۰

🔸و [میّت‏] دو ساقَش به هم پيچيد،
🔸در آن روز؛ خلق را به سوى خدا خواهند كشيد

که در روایات؛ برای تأویلِ "السَّاقُ بِالسَّاقِ" فرمودند:

🍀【اِلتَفَّتِ الدّنيا بالآخرة】🍀
دنیا به آخرت پیچید.
📚تفسير نور الثقلين، ج‏۵، ص۴۶۵

❂☜ که محلّ جمع شدن و "مَساقِ" آن؛ نفسِ خداوند است.
همان نفس واحدۀ الهی؛ که مقام جمع الجمع بوده، و جامع جلوَتِ دنیوی، و خلوَتِ اخروی است.

♦️بنابراین؛

همانطور که دنیا؛ ظاهرِ آخرت بوده، و آخرت؛ باطنِ دنیاست، این زوجیّت؛ عالم را گرفته است.
و چیزی جز ظهورِ وحدتِ حقّ تعالی نیست که خداوند؛ آن «مَساق»ی است که همه به سوی او در حالِ سوق هستند.

🍃⇯֎ که سائقِ همۀ جان‌ها که تجمیع کنندۀ آن‌ها و «نفس الله تعالی» است، و تمامی نفوس؛ انشائی از اوست؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) هستند، چنان که در حدیثِ مربوط به آیۀ ذیل؛ به این مهمّ اشاره شده است:

🌸﴿وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها «سائِقٌ» وَ شَهيدٌ﴾🌸
و هر كسى همراه يک مأمور سوق دهنده و يک شاهد بيايد.
📘سورۀ ق، ۲۱

🍃۞⏎ حدیث:
🍀【«السائق»؛ أمير المؤمنين (عليه‌السّلام)
و «الشهيد»؛ رسول‌الله (صلّی‌الله‌عليه‌وآله)»】🍀
📚البرهان في تفسير القرآن، ج‏۵، ص۱۳۹

🍃⚠️ تذکّر:
⬅️ [«سائِق»؛ اسم فاعل، و به معنای سوق‌دهنده است. او (ع) به سویِ مَساق که حقّ تعالی است؛ همه را سوق داده و تجمیع می‌کند.]

بنابراین؛ عقودی که در دنیا انجام می‌شوند، لزوماً عقدی بین زوجین حقیقی نیستند.
و بسیاری از جدائی‌ها هم که صورت می‌گیرد، به خاطر این است که عقد حقیقی؛ که آن ↯
🍃☝🏻⇭ «یکی بودنِ حقیقی در عالم عالی است»؛ برقرار نبوده است، و از این رو صرفاً عقدی در #ظاهر انجام گرفته است.

🍃۞ و امّا در قیامت؛ هر کسی به اهلِ خویش - که سرّ و وجودِ خودش و نفسِ اوست -، بازمی‌گردد، چنان که قرآن فرمود:

🌸﴿وَ يَنْقَلِبُ إِلى‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً﴾🌸
و خوشحال نزد كسان خويش بازگردد.
📘انشقاق، ۹


🔔🌀 کسانی که با علوم غریبه آشنا هستند؛ بر این امر واقفند، و گاهی پیش از ازدواج - چنانچه اذن داشته باشند - تشخیص خود را بیان می‌کنند که؛
آیا این همسر انتخابی؛ همان است که باید باشد یا خیر؟!

☑️ البته به مطلب مهمّ دقّت شود که؛
❂☜ روال و سنّت الهی؛ استفاده از علوم جفر و سایر علوم غریبه #نیست؛
🍃📖۩ بلکه تعقّل و بررسی، مشورت، و نهایتاً در صورتِ تشتّت، «استخاره» مورد نظر خداست.

🍃👈🏻 و از این جهت است که علم جفر و مشابه آن؛ یا خواندنش نهی شده است و یا استفاده‌اش.

🔘 و در نهایت؛ این است که حیثیتِ "توکّل" نیز لحاظ شده است.

🤲🏻✔️ که "توکّل"؛ حقیقتی است مافوقِ هر تعیّنی، و اگر حقّش ادا شود؛ 👈🏻 قضایِ الهی را در مافوقِ قضا، تغییر می‌دهد.


🌿【الْحَمْدُ للهِ الْفَرْدِ الْأَحَد】



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#زوجیت
#نفس_واحده_نقطه_بیرنگی_و_اخوت


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🌱
.
.
🌱

🍃🔔 پس معلوم می‌شود که "زوجیّت"؛ یک امر #حقیقی است و نه صرفاً عقدی #حقوقی و ظاهری.


🔹و امّا یک سؤال؛
چرا حضرتِ مولی علی (علیه‌السّلام)، مثل حضرت پیامبر اکرم (ص) چنین مجالی را نداده، و با مثلِ عایشۀ ملعونه‌ای وصلت نمی‌کنند؟!

🌟 پاسخ اینکه؛

⚫️☜ حضرت مولی علی (ع)؛ مقامِ خفا (یعنی #ولایت) هستند. از این رو؛ حقیقتِ "زوجیّتِ" ایشان، به عینِ باطنشان در ظاهر است و با حضرتِ فاطمه (سلام‌الله‌علیها) که کفوِ حقیقیِ ایشان هستند؛ در ظاهر هم مزدوج می‌شوند.

⚪️☜ ولیکن؛ حضرت رسول اکرم (ص)؛ مقامِ جلا (یعنی #توحید) هستند. از این رو؛ حقیقتِ "زوجیّتِ" ایشان، به رعایتِ ظاهر و برای ترسیمِ علی‌الاطلاق بودنِ "زوجیّتِ مطلقه"؛ در نقطۀ مقابلۀ کفوِ خویش انجام می‌گیرد.
❖⇜ که یعنی؛
با دشمنِ خود که دقیقاً نقطۀ مقابلِ ایشان است، ازدواج می‌کنند. و این نهایتِ "اطلاقِ زوجیّت" است که حضرتِ رسول اکرم (ص) که «رحمةٌ للعالمین» هستند؛ در ترسیم این حقیقت می‌باشند.


🍃۞ و امّا زوجین به طور کلّی؛ عینِ شخصی هستند، عینِ شخصیِ【نفسِ واحده】؛

👁‍🗨 پس چشم از【نفس واحده】بر نداریم. ➠
یعنی؛
🔔☜ به طور مستقلّ از هم وارد بر زن و مرد نشویم. چرا که اگر بخواهیم زوجیّت را جدا از نفس واحده بررسی کنیم؛ اصلاً این دقایقی که بیان شد، درست نخواهد بود.

💫⇯⇦【نفسِ واحده】⇦همان شخصِ حقیقیِ عالَم است. و هر رابطه‌ای هم در عالم؛ تحتِ ربطِ حقیقی‌اش با #نفس_واحده تعریف می‌شود.

💫☜【نفس واحده】خود به خود، در نفْسِ اتّصال است. یعنی لُبّ اتّصال را دارد.
که؛
🔷 ﴿هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُو﴾🔷
او خودش است وُ خودش اوست.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص۱۱۳

🌟 که این اتّصال؛ نسبت حقیقی و مطلقِ نسبت است که آن؛ ➷
«نسبةُ الربّ» می‌باشد، که نام دیگرِ سورۀ اخلاص و توحید؛ همین سورۀ «نسبةُ الربّ» است.

❂☜ و امّا این نفسِ اتّصال - که خودِ وحدت است -؛ در "زوجیّت" ظهور می‌کند.

🍃⇯֎ پس "زوجیّت" هم؛
در خودِ【نفس واحده】باید دیده شود.
بدین بیان که؛
🌟 حضرت فاطمه (س) - که «عین شخصی» حضرت مولی (ع) هستند -، کفوِ حقیقی و زوجۀ حقیقیِ حضرت مولی (ع) می‌باشند.

☀️ و به بیانی دیگر؛
حضرت مولی (ع) - که نفسِ حضرت رسول اکرم (ص) هستند -، برادر ایشان می‌باشند.

🔔 بنابراین؛
دست از «عینِ شخصی» بودنِ【نفس واحده】نباید برداشت، تا [إن شاء الله] حقیقتِ مطلب؛ در ظهوراتش معلوم شود.

⧈⏎ پس اصل و اساسِ کلام در تمام مباحث و سؤالاتِ پیرامون "زوجیّت"؛
❂☜【نفس واحده】است.
و اصل و اساسِ این تحلیل؛ نبایستی رها شود! ➠

🚻 نتیجه آنکه؛ در تحلیلِ راجع به زن و مرد، نبایستی بحث را از زن و مرد شروع کنیم (یعنی صورتِ ظاهر زوجیّت). چرا که موضوع مطلق؛↶
همه‌جا و همیشه و از اساس؛【نفس واحده】است.

🍃⇯֎ حالا این موضوعِ مطلق؛ اگر به اطلاقِ حقیقیِ خویش (یعنی به اطلاق علی الاطلاق)؛ در "زن" بیاید، و در "مرد" بیاید، این دو موضوع؛ ظهوراتِ آن موضوع مطلق هستند.

❖⇜پس باید از مبنای【نفس واحده】در تعقّلِ موضوعاتِ مختلف - که همگی جلواتی از نفس واحده هستند - بیاییم.

⛲️⇯ و حتّی فراتر؛
در موردِ خودِ حقّ تعالی نیز بایستی از حضراتِ آل‌الله (ع) - که【نفس واحده】هستند - ، وارد شد.

🌸۞⇜دقّت شود که این مطلب؛ فقط اثباتاً و در عالَم برهان و تحلیل نیست! بلکه ثبوتاً و در برهان صدّیقین - که شخص حقیقیِ عالم است -، چنین می‌باشد.

[🔔منظور؛ تقدّم حقیقیِ صفتِ عُلیا بر ذاتِ حقّﷻ و مُقوّم بودنِ آل‌الله (علیهم‌السّلام) برای ذات است. که البتّه تمامیِ این سخن‌ها، در وحدتِ شخصی باید ملاحظه گردد.]

🔃 الغرض؛
در تحلیل و تأمل؛ بایستی که به محوریت【نفس واحده】در موضوع «زن و مرد» دقّت شود، و نه مستقل ➠

☑️ و محور تحلیل هم؛ زن یا مرد و یا هر دو نیستند!

⧈⏎ و بسیاری چون عالم فرق و #کثرت را اساس تحلیل خویش قرار دادند؛ وجه این حقائق برایشان روشن نشده است.

💫 و نه تنها عالمِ فرق و کثرت، بلکه اگر محورِ حرف؛ عالَم #وحدت و خلوتِ نوری هم باشد، باز وجه حقائق در خفا می‌مانَد. چرا که در خفایِ اثباتی [و بلکه ثبوتی] اصلاً وجهی نداریم.

🍃⇯֎بلکه محورِ تحلیل؛
❂☜ مقام【نفس واحده】(یعنی مقام جمع‌الجمعِ کثرت و وحدت) است.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻

🌱
.