اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
869 subscribers
134 photos
16 videos
1 file
367 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن سیزدهم :
امــــان از شـــام!


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/418
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

🍃 به عنایت ساقی بزم معرفت، حضرت اباالفضل العبّاس (روحی لذکره الفداء) در مقالات قبل بیان شد که وقایع و حوادث عالمِ اشارات، مَدّ الظلّی از حقائق عالم لااشاره است. و این دو، دو عالَم در کنار هم نیست. بلکه بُعدِ زمان و مکان است که ذهن را در این دوئیت و ترتّب می‌کشاند.

⎗ عالَم لااشارۀ میثاق (أ لـَـست)، باطنِ عالمِ اشاره است. دَم به دَم، و بلکه یک دَم، دَمی ممدود و در وحدتِ حقیقیِ اطلاقی (که 【وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ «واحِدَةٌ» كَلَمْحٍ بِالْبَصَر】 و فرمان ما يک امر بيش نيست، همچون يك چشم بر هم زدن‏. / سورۀ قمر، آیۀ ۵۰) ؛ حقّ تعالی در جلوۀ ولیّش(ع)در این سؤال است (و این سؤال است) که 🔸【 أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ ؟!】🔸 (آیا من پروردگار شما نیستم؟! / سورۀ اعراف، آیۀ۱۷۲) و ماسوایِ این سائلِ حقیقی، «طَوْعاً أَوْ كَرْهاً» (از روی رغبت و یا با کراهت/ سورۀ فصلت، آیۀ ۸۳) در این جوابند (و این جوابند) که🔹【 بَلیٰ】🔹 (سورۀ اعراف، آیۀ ۱۷۲).

֎ این حقیقت عالَم است که هر موجودی؛ به سؤالِ جلالی، و جوابِ جمالی، حیاتی ممدود دارد. و این حقیقت که در آیاتِ الهی متجلّی است؛ جلوه‌ای از حضرتِ ذو الآیه یعنی الله تعالی است که وجودِ مطلق و بسیطِ او ؛ "لا هو إلّا هو"ست.

سائلِ 🔸【 أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ ؟!】🔸در جوشش و تجلّیِ «لا هو»ئی است و مجیبِ 🔹【 بَلیٰ】🔹 در جوشش و تجلّیِ «إلّا هو»ئی است.

حضرتِ «هو» (عزّوجلّ) به وحدانیّت و صمدیّتش که حضراتِ ائمۀ اطهار(ع) می‌باشند عالَم را پُر کرده است :

💠〖 فَبِهِمْ مَلأْتَ سَماءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتّى ظَهَرَ [أَنْ] لا إِلهَ إِلَّا أَنْت〗💠
خداوند به شما آل الله علیهم السلام(که صمدیّتِ او هستید) آسمان و زمینش را پُر نمودی تا «لا إله إلّا أنت» ظاهر شد.
(مناجات رجبیه - 📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۲، ص۶۴۶)

༺ پس هر واقعه‌ای و حادثه‌ای، از عالَمِ علوی تا عالَمِ سُفلی، ممدوداً بایستی نظر کرد.

❖ عالَم عالیِ علوی در قیاس با عالمِ دانیِ سفلی؛ مقام باطن، وحدت، و جلال است. و عالم دانی که مدّ الظلّ عالمِ عالی است؛ مقام ظاهر، کثرت ، و جمال است.
آنچه از کربلا و عاشورا به عنوانِ وقائع تصوّر می‌شود و اشارات و نامها و آثارِ آن؛ حقائقِ هستی است که از باطن البواطن عالم، به ظاهر الظواهرِ آن جلوه کرده. که در قیاس و تحلیل بیان می‌شود :

◼️ کربلا و عاشورا و شهادت حضرتِ «سیّد الشهدا»، «أباعبد الله»، امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت عصمت و یارانشان(ع)؛ کرب و بلایِ جلال و عَشَرۀ کاملۀ اطلاق است. و مَدَّ الظلّ آن؛ اساراتِ حضرت «تاجُ البکّائین»، «زَینُ العابدین» امام سجّاد(ع) و اهل بیت عصمت و یارانشان (ع) است.
(۩ ↜ تناسب القابِ جاری شده برای اهل دقت، لطیفه دارد!)

🔲 ترسیم و تجمیع عالَم، از نقطۀ عقل و جنودِ آن و تقابلِ با جهل و جنودِ آن؛ در چِلۀ عاشورا تا اربعینِ حسینی(ع) است. که ۲۰ روز آن، از عاشورایِ اطلاق و جلال، در ماه محرّم که حُرمَتِ جلالیِ حقّ است، می‌باشد. و ۲۰ روز آن در ماه صَفَر است، که توضیح آنرا در دنباله خواهید خواند.

⩺◈ این اعداد و ایّام، و اشارات آن، از احدیّت و #ایام_الله بودنِ ائمۀ اطهار(ع)، تا اعداد و ایّامِ عالَم معدودات و زمانیّات، متجلّی است. پس به عنایتِ حضرتشان؛ توسّلی و تعمّقی باید، تا لطائف و اسرارِ این خصوص، رخْ عیان کند.

🍃 به دل همراهی نمائید ...


°•❁🔳ا🔲ا🔳❁•°


🔰 در بیانی، از تحلیلِ حقائقِ چِلّۀ «عاشورا تا اربعین» ؛ ماه محرّم و ماه صفر با هم اینطور قیاس می‌شوند:

👁‍🗨 محَرَّم از ماههای حرام است.
(ماههای حرام؛ #محرم ، #رجب، #ذی_القعده ، #ذی_الحجه ).
این چهار ماه؛ جلالِ ماههایِ قمری هستند. و سایر ماههای قمری؛ جمالِ ماههای حرامند.

«محرّم» از نامهایِ باریتعالی است. و در روایات از ماه محرّم به «شهر الله المحرّم» اسم می‌برند (📚 بحار الأنوار، ج‏۹۴، ص۴۰).
صفتِ حُرمَتِ حقّ، به ماهِ #محرم ، در جلوۀ #اسم، ظاهر شده است. به عبارتی؛ عَلَمِ «حُرمَت» از باطنِ مُسمّا تا ظاهرِ اسم، ماهِ محرّم است. و به بیانی؛ ماهِ محرّم، اوّلِ ماههایِ قمری است که اوّل بودنِ آن، به شاخصۀ حرمت بودنش، حقیقی است. یعنی سایر ماههای قمری از حیثیّتِ جلال و جمال، جمالِ ماه محرّم محسوب می‌شوند.

(⧉ دقت شود که با «#رأس_السنة» بودنِ ماه رمضان که مقالات آن با عنوانِ 《صــیام؛ سرّی از اسرار الهی》 بیان شد، منافات ندارد)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••

🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️

❒ حُرمَت ماههای حرام، حرمَتِ جلالیِ حقّ است. که جلالِ حضرتِ باریتعالی؛ ائمۀ اطهار (ع) در اسمِ "علی" هستند (🔻«نَحْنُ جَلَالُ اللَّه»🔺؛📚 بحار الأنوار، ج‏۲۴، ص: ۱۹۶).
این حقیقتِ لاهوتی است که تا عالَم ناسوت به اشاره آمده. و از این جهت، تأخیر انداختن (یعنی هر دخل و تصرّفی) در ماههای حرام، نشانی از کفر است و بلکه کفرِ در کفر است که قرآن می‌فرماید :

💎إِنَّمَا النَّسي‏ءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذينَ كَفَرُوا💎
جز اين نيست كه جابه‏جا كردن [ماه‏هاى حرام‏] افزونى در كفر است كه كافران با آن گمراه مى‏‌شوند.
(سورۀ توبه، آیۀ ۳۷)

🔹『الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي دَنَا فِي عُلُوِّهِ وَ عَلَا فِي‏ دُنُوِّهِ‏ وَ «تَوَاضَعَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِجَلَالِهِ»』🔹
شکر خدائی که در علوّ و بالائی، پائین است ، و در پائینی، بالاست و هر شیئی برای جلالِ او متواضع است.
(📚 مستدرك الوسائل ، ج‏۶، ص۲۹)

◙ هر شیئی و امری، در نفسِ شیئیّتش، متواضعِ جلالِ حقّ یعنی ائمۀ اطهار(ع) است ولی کافر، در عینِ ارتزاق و جیره‌خواری از ائمۀ اطهار(ع)، پوشاننده و منکرِ رزّاقِ علی الاطلاق (علیهم السلام) است.

❖ حقّ تعالی، به قهر و جلالش (که لا تعیّنیِ اوست) در ظاهر است که حضرتِ جلال الله، مولی #علی علیه السلام می‌فرمایند 🔸«الظَّاهِرِ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ بِالْقَهْــرِ»🔸(خداوند به قهّاریّت، بر هر شیئی ظاهر است./📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۱، ص۱۴۲).
༺ ماههای حرام؛ جلوۀ حُرمتِ جلالیِ حضرت باریتعالی هستند.༻


🌙 و امّا ...
جلالَتِ حُرمت، به جلوۀ ماهِ محرّم، به ماهِ صَفَر می‌رسد.

○ «صِفر» یعنی خالی و تهی که با آن آشنا هستید. با اینکه اعداد، «حقیقتاً» از ۲ شروع می‌شود ولی آن شاخصه‌ای که اعلامِ «هیچ بودن» می‌کند و به شکلِ دایره‌ای کوچک و توخالی نوشته می‌شود (○)؛ صِفر است.
صِفر ؛ عدم و هیچ بودنی است که در خلوَت عدَم نمانده. بلکه آنقدری آمده تا بگوید "نیستم".

● «صَفَر»( بر وزنِ "فَعَل") ؛ در حقیقت، اسمِ فعل است. یعنی اسمی است که معنایِ فعل در آن نهفته شده است.
«عدم» و «هیچ»، نیستی است. و این اسماء، بیانی از آن است وگرنه؛ «هیچ»، اسم ندارد ("اسم"؛ از ریشۀ "سُمُوّ" که به معنایِ رفعت است). بلکه اسمِ آن، چنان داغی است که بر حیوانی بزنند که گم نشود ("اسم" آن ؛ از ریشۀ "وَسم" به معنایِ علامت و داغ گذاشتن است).

⦿ "صَفَر" اسمِ فعلِ برای "صِفر" و عدم است. یعنی در مقابلِ فعلیّت محضه که وجودِ ذی جودِ باریتعالی است و شدّتِ "وجود بودن" است ؛ "صَفَر" شدّتِ عدم بودن است. که اگر صحیح بود که برای بیحدّیِ عدم، فعلیّتی در بیان بیاوریم، گفته می‌شد که :

⇦ صَفَر؛ فعلیّتِ محضه در عدم است. که همان قابلیّتِ صِرف است.

🔲 «صَفَر» وقتی در کنارِ محرّم بودن ائمۀ اطهار(ع) مورد اشاره قرار می‌گیرد؛ معدومیّتِ دشمنانِ خداست. که به مجالِ محرّم بودنِ ائمۀ اطهار(ع)، جولانی داده و در برهۀ ایّام، به صورتِ «صَفَر» آمده.

🔰 در حقیقت؛
پوچی و هیچیِ دشمنان خدا، در مقابلِ مقامِ خلوَتِ آل الله(ع) ؛ «عدم» است. و در مقابلِ مقامِ جمع الجمعِ آل الله علیهم السلام (که فعلیّتِ اطلاقی است)؛ «صَفَر» است.

❐ ائمۀ اطهار(ع) از "سِعه" و اطلاق خویش، و به اینکه حقیقتِ «الساعة» می‌باشند، از خلوَتِ جلالیِ محرّم، مطلقِ مجال را می‌دهند. و عدوّ از این مجال، به «جولان دادن» می‌افتد.

🍂 عاشورایِ اطلاق و جلالِ شهادتِ حضرتِ «سیّد الشهداء» «أباعبد الله» امام حسین(ع) و فرزندان و یاران مطهّرشان، به «يَدُ اللَّهِ‏ الْبَاسِطَة» (که【يَداهُ مَبْسُوطَتان】 / مائده،۶۴) حضرت «تاجّ البکّائین»، «زَین العابدین» امام سجاد(ع)، دو دهۀ چلّۀ ترسیم را طیّ می‌کند تا به مرزِ «صَفَر» در اَدنیٰ مرتبۀ عالَمِ اشارات می‌رسد.

◨ حضرت «زَین العابدین»(ع)، که حقیقت و نَفْسِ حضرت معبود(عزّوجلّ)، و [مدّالظلّ آن،] نَفْس و نَفَسِ همۀ موجوداتند؛ مجالِ می‌دهند و اسارَت را [به سلطنت و سلطۀ خویش] به جان می‌خرند تا عالَم کثرات ترسیم گردد.◧

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🍂 این دو دهه از چلّۀ عاشورائی تا آغازِ صَفَر، به پشتِ دروازۀ "شام" و "باب ساعات" می‌رسد. ⤥

⟥ آن سلطان مطلقه، ولیّ خدا(ع) که خود، حقیقت و سعۀ #ساعت است؛ به اطلاق و مجالِ خویش، مجالِ جولانِ #ساعات را می‌دهد.
🔳 دروازۀ "ساعات"؛ جولانِ صَفَر و هیچ بودنِ عالَمِ کثرات است و مادّه و هیأتِ "ساعات" با این معنا بایستی توجه شود که جمعِ آن، جمعِ تشتّتیِ کثرتی است و «سِعَة» بودنِ آن، بیحدّی در «هیچ بودن» و معدومیّت است که:

▪️【أَوْ كَظُلُماتٍ في‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِه‏】▪️
يا مانند تاريكى‏‌هايى در درياى عميق و پهناور است كه موجى از فوقِ موجی، آن را مى‏‌پوشاند.
(سورۀ نور، آیۀ ۴۰)

◆ کربلایِ جلالت، با اِستیلا و اطلاقِ خویش، به سرزمینِ «شام» رسید. و «مظلومیّت در خلوَتِ وحدت»، به «جلوَتِ کثرت» کشیده شد.

🔆 چنانچه «وحدتِ حقیقی» به «کثرت» جلوه کند؛ چون در مظنّۀ کثرت آمده امّا به پاکی و حقیقتِ وحدتِ خویش باقیست، بنابراین؛ کثرتِ آن، اشدّ از وحدت است. و به عبارتی؛ ⫷کثرتِ نوری، مُشدِّد و مؤکـِّـدِ وحدتِ نوری است⫸.

◪ یعنی مثلاً شدّتِ احد بودنِ الله عزّ و جلّ، این است که در #چهارده معصوم علیهم السلام ظاهر گردد. که در عینِ تعدّد، به وحدانیّت خویش باقیست. که ائمۀ اطهار(ع) که خودْ وحدانیّتِ حضرتِ احد(عزّوجلّ) هستند («هُمُ الْوَحْدَانِيَّةُ الْكُبْرَیٰ» / 📚 بحار الأنوار ، ج‏۲۵، ص۱۷۲)؛ در جلوۀ تعدّدِ نوریِ «چهارده»، مُشدِّد و مؤکـِّـدِ وحدتِ حضرتِ احد(عزّوجلّ) هستند.

🔰به همان قوّت و بیان :
ظلمی که در کثرتِ نوری، به نور می‌شود؛ اشدّ از ظلمی است که در وحدتِ نوری، به نور می‌شود.

▪️کربلای آل الله (علیهم السلام)، وحدت است و اسارت آل الله (علیهم السلام)، کثرتِ آن وحدت است.

▪️اگر برای کربلا در زیارت عاشورا؛ 《مُصیبةً ما أعظمَها》 می‌خوانیم؛ این «ما أعظمها» در اسارت آل الله (علیهم السلام) در اشدّ وجه، ظاهر می‌گردد. برای همین با تمام آن مصیبتهایی که در عاشورا می‌باشد (که عاشورا، عشره و کامل و اکمل بودن است) و اطلاقِ ظلم به خاندانِ نور و بلکه حقیقتِ نور یعنی ائمۀ اطهار(ع) شد که حضرت امام سجّاد(ع) فرمودند ... 🔻:

◼️『و اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا ازْدَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا.』◼️
به خدا قسم اگر پيامبر خدا -ص- (که راسِم عوالِم هستی‌اند و هیچ امری بیرون از حکومت وجودیِ حضرتشان نیست) آن طور كه به اين مردم دربارۀ ما سفارشِ [به مودّت و نیکی] فرمود، راجع به كشتن ما توصيه می‌كرد؛ اينان بيشتر از اين به ما ظلم نمی‌كردند و ما را نمی‌كشتند. (وامصیبتاه!💧)
(📚 بحار الأنوار، ج۴۵، ص: ۱۴۹)

👈 خداوند برای مشاهدۀ مصائبِ کربلا، پرده بر دیدگانِ هر ذی وجودی انداخته.

💧 ۩ فرمایش حضرت امام سجاد(ع)، اگر بر کسی مکشوف شود؛ دَم به دَم، و به حالِ جنون، جان می‌دهد و در جان دادنش هم جان می‌دهد و حدِّ یَقِفی بر مُردنی بعد از مُردنش نیست. بلکه مطلب فراتر است!
عرشِ الهی و خدائیتِ خدا بر آن، دائماً می‌لرزد که ؛🔹اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ🔹(براى آن سقف‌هاى عرش در لرزش است./ 📚الكافي، ج ۴، ص: ۵۷۶).

💧( سهل است سَر خود را بر دار زدن، ليکن!
اســرار سَـر عـارف گـر دار نـدانـد بـه )


🍃 این کربلاست!
کربلائی که حتّی ملائکۀ مقرّب، به نفْسِ خویش، قادر به رؤیتِ مصائبِ عظیمِ آن نیستند.
و در مقالات «یوم الطفوف» بیانی از آن جاری گشته و اشاره شده که این ذاتِ باریتعالی است که عزادارِ حسین(ع) است و هر روضه‌‌ای و عزائی، فقط تعزّیِ به عزاءِ الهی‌ست.

🔲 🔺 ... با تمامِ اینها و در حالِ عظیم بودنِ مصائبِ کربلا؛ وقتی از حضرت علی ابن الحسین امام سجّاد علیه السلام سؤال می‌شود که کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟
می‌فرمایند:

◼️الشّام الشّام الشّام◼️

صبح من شام غریبان است، از شامم مپرس!
تا به کام غـــم در ایـن غربـت‌‌ْسرا افتاده‌ام 💧


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🔔 یادآوری:

اسم اکثر اشیاء، بعد از بودنِ آن اشیاء، و از بیرونشان، به آنها منسوب می‌شود. شیئی را داریم، بعد آن را بین خودمان قرارداد می‌کنیم که نامش چنین باشد.
امّا بعضی از اشیاء که در اعلی درجه یا در مقابل، در أَدنیٰ دَرَکه هستند، نامشان، وصفشان است. یعنی از اینکه وصفشان خاصّ است، نامشان خاصّ خواهد شد.
(شرحِ این مطلب را در #کانال_معرفة_الحق مطالعه بفرمائید 👈 https://t.me/ehsannil3/186 )


⬛️ "شام
نام این سرزمین، از عالَمِ باطن، تا عالَمِ ظاهر، آمده است. و وصفی است که به اسم، ظاهر شده. دقت بفرمائید:

◾️"شامّ"؛ اسم فاعل از ریشۀ "شَئَم" به معنای بدبختی است که در فارسی هم برگرفته از عربی می‌گوئیم: فلان چیز «#شوم» است که این لفظ، لغتی عربی است که بصورتِ "الشُّؤم" نوشته و خوانده می‌شود.

◇ اسم فاعل وقتی بی‌زمان ذکر شود؛ صفتِ حالیه واقع می‌شود و دوام آن صفت را می‌رساند.➴
⦿ "شامّ" صفتِ بدبختی است. و الف و لامِ «الشامّ»؛ تمام الف و لام‌هایِ متصوّر است. یعنی از اینکه شخصِ «شوم بودن» است (با الف و لامِ معرفه)؛ الف و لامِ جنس نیز هست که جنسِ "شوم" بودن می‌باشد. و نیز الف و لامِ استغراق نیز هست که هر بدی و شرّی و شومی، چیزی از آن است.

◾️این واژه (الشامّ)؛ بر ضدّ «الیُمْن» و «البرکة» است. «مَشئَمَة» نیز از همین مادّه است که در قرآن می‌خوانیم:

💎 【و أَصْحابُ «الْمَشْئَمَةِ» ما أَصْحابُ «الْمَشْئَمَةِ»】💎
گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانى!
(سورۀ واقعه،آیۀ ۹)

▪️بیان «ما»ی استفهامی در 《«ما» أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ》 نشان از بی حدّ و حصر بودنِ مَشئمَت و شوم بودن دشمنان آل الله(ع) است. که در یافتنِ شوم بودنِ این خبیثان، متوقّف به حدّی مَشو. که به بیحدّی حضرات آل الله(ع)، دشمنانشان در عداوت، بی حدّ هستند.

◾️ قرآن 《أَصْحابُ «الْمَشْئَمَةِ»》 را معرفی می‌فرماید:

💎 【و الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا هُمْ أَصْحابُ «الْمَشْئَمَةِ»】💎
🔹و آنها كه به #آيات ما كافر شدند اهل شومى و شقاوتند.
(سورۀ بلد، آیۀ ۱۹)

👈🏻 آیۀ اکبر خداوند، که حقیقتِ آیاتِ الهی است؛ ائمۀ اطهار(ع) هستند که حضرت مولی(ع) می‌فرمایند:

🔅『 مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي‏』🔅
برای خدای عزّوجلّ آیه‌ای بزرگتر از من نیست.
(📚الكافي- ط - الإسلامية، ج‏۱، ص: ۲۰۷)

◆ «اصحابِ مشئمة» کسانی‌اند که کافر به ائمۀ اطهار(ع) هستند.

◾️پس ؛
کسانی که کافر به أباعبدالله الحسین (علیه السلام) شدند و به کفرشان، خودشان از سلسلۀ هستی خارج بوده، امّا حقیقة الحقائق، اصل الدین، حضرت سیّد الشهدا(ع) را خارج از دین نامیدند و «خارجی» خطاب کردند؛ اینها «أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ» هستند و «شامّ» که از همین ریشۀ «شئم» است سرزمینی است که وَسمِ نامِ خویش را از اصحابش دارد.
(یعنی داغی از اصحابِ مشئمه بر این سرزمین خورده و نامش "شامّ" شده).

▪️حضرت سیّدالشهداء (علیه السلام)، «أبا عبد الله» یعنی پدرِ عبودیّت و عبادت می‌باشند؛ فرزند بزرگوار ایشان که سرّ حضرتشان است («الولدُ سِرُّ أبیه»)، حضرتِ «زین العابدین»(علیه السلام) هستند.

🌕 زینت در عالم نور، باطنُ البواطن و جلال را به ظاهرُ الظّواهر و جمال، ممدود ساخته و ظاهر می‌کند. یعنی او اشدّ از باطن و جلال، ظاهر می‌گردد.

کربلا و عاشورای أبا عبد الله (عليه السلام) حقیقت است و در وحدتِ «لا هو إلّا هو»، مصائبش به فرمایش خداوندِ عظیم، 《مُصیبةً ما أعظمَها》 است.
مصیبت، جلال است و در خلوت. امّا عزا و اسارتِ جمالِ آن جلال است، و در جلوت.
از این رو عزا و اسارت، حقیقتاً اشدِّ مصیبت است و این است که تاج البَکّائین حضرت «زین العابدین» اسارت و عزای «أباعبد الله» (علیهم السلام) را در اشدّ بودن معرفی می‌فرمایند که :

◼️الشّام الشّام الشّام◼️


◾️ولیّ خدا (علیه السلام) به سعه و اطلاقی که دارد به دشمنان مجال می‌دهد. امّا مطلقِ مجال را می‌دهد؛ نه اینکه میدان برای ظلم داده شود. امّا دشمنان خدا در تمام مراتبِ وجودی (فعل، صفات، ذات) شوم بودن و دشمنی را ادامه می‌دهند.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🔲سه بار بیان کردنِ "الشّام"ِ ولیّ خدا (ع)༻ :

▪️اوّلاً اشاره به سرسلسلۀ عداوت، یعنی ابابکر و عمر و عثمان (لعنة الله علیهم اجمعین) است که اصلِ جهل و شرارتند و سایر دشمنان آل الله(ع)، جنود این ملعونها هستند.
▪️ثانیاً مجالِ حضرات ولیّ الله (علیهم السلام) به اصحاب مشئمه است. که در #فعل ، مجال می‌دهند، امّا آن عدوّ خبیث، پیش می‌رود، و به فعل، بسنده نکرده و علاوه بر فعل، وارد بر #صفات می‌شود. و بی حیا، از صفات هم عبور می‌کند، و جسارت را به مرتبۀ #ذات می‌رساند. پس ؛

◼️الشّام الشّام الشّام◼️

(اللّهمَّ العن الجبت و الطاغوت و النعثل و حزبهم الاشرار)

● هر تیرگی و ظلمتی، از ظلمی است که به خاندانِ عترت (علیهم السلام) شده است. اگر شبْ هنگام، به تیرگی و ضلالت، "شـــام" نامیده شده است؛ یادآور و چیزی از تیرگی و ظلمت و ظلمی است که در سرزمین "شـــام" بر خاندانِ خداوند (علیهم السلام) وارد می‌شود. ●○•°
حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره می‌فرمایند:

◾️«لَا تَقُولُوا مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ لَکِنْ قُولُوا مِنْ أَهْلِ الشُّومِ◾️
نگویید؛ «اینان اهل شام هستند»، بلکه بگویید؛ «آنها اهل شوم می‌باشند».
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۳۳، ص۲۳۳

[و در روایت دیگری می‌فرمایند:
▪️«قاتِلوا أهلَ الشّامِ مَع كلِّ إمامٍ بَعدي▪️
در ركاب هر امام پس از من با شاميان بجنگيد.
📚الغارات : 2 / 580..]


👁‍🗨 زمان و مکان #ابعاد عالَمِ محدودات هستند. و «بُعد» بودنشان؛ دوری از حقیقت یعنی امام(ع) است.
◉ بُعد بودنِ زمان در جلوۀ ظاهر؛ «صَفَر» است.
و ◉ بُعد بودنِ مکان در جلوۀ ظاهر؛ «شام» است.

⚠️ «بُعد بودن» صفت است و صفتِ بُعد است و اشدّ از آن.

⚫️ ◈‌ بیحدّیِ ظلمِ دشمنانِ خدا؛ در نقطۀ جمع شدنِ «بُعد بودنِ» زمان و مکان، یعنی در «صَفَرِ» زمان، و «شامِ» مکان، در پشتِ دروازۀ «ساعات» ظاهر شد. ◈‌┅

༺ باب ساعات ༻
:
▣⇦ به «باب» بودن ؛ مکان شوم بودن است.
▣⇦ به «ساعات» بودن ؛ زمان شوم بودن است.

◨شام و دروازۀ ساعات، صرفاً قطعه‌ای از مکان نیست. بلکه «شوم بودن» اصحابِ مشئمه است که به سرزمین شام، ظاهر شده است.
و صَفَر ، صرفاً برهه‌ای از زمان نیست. بلکه معدومیّت اصحابِ مشئمه است که به ماهِ صَفَرِ سالِ ۶۱ هجری ظاهر شده است.






ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.






#یوم_الطفوف_سخن_سیزدهم
#لطائف_صفر
#امان_از_شام
#الشام
🖊️🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش می‌شناسند. إلّا کسی که فانی در آن حقیقت شد، و در حالِ سوختن، آن سرِّ مگو به بیان آمد.

اصلِ این مطلب، و بیانِ سرّ مگو؛ کلام خداست. کلامِ خدا، که "مُبین" و آشکار است؛ سراسرْ بیانِ حبّ است.
ائمۀ اطهار (ع)، نفسِ حضرت باریتعالی هستند و حُبّ ذات و نفسِ الهی به خویشتنِ خویش، به جلوۀ «کلام الله» ظاهر است.
🔘 کلام الله؛ جوشش حبّی حقیقتِ "الله" تعالی است که از خلوَتِ «متکلّم»، تا جلوَتِ «مخاطب»، جلوه‌گر است. که او کیست ؟
فرمود :
💎【اللهُ لا اله إلّا هو】💎
او ، "لا اله إلّا هو"ست.
و در مرتبه‌ای در جلوۀ بیانی؛ او "لا هو إلّا هو"ست.
او که خودْ، حبّ است، و خودِ حبّ است؛ "لا هو إلّا هو"ست.

"لا هو إلّا هو"؛ حضرتِ حبّ است، حضرتِ محبّ است، حضرت محبوب است. در یک کلام ؛ حضرتِ حبیب است.
که "حبیب" صفتِ مشبهه‌ای است که از اطلاقِ خویش؛ فاعل و مفعول را به عینِ شخصی، فراگرفته است.
او، حقیقتِ حبّ است.

⇩❃ حبّ ، که "لا هو إلّا هو"ست، به تحلیل چنین است :
⦿ "لا هو" = جلالِ حبّ (ناز)
⦿ "إلّا هو" = جمالِ حبّ (نیاز)

حیاتِ حبّ در #ناز و #نیاز جلوه‌گر است که درحقیقت، این ناز و نیاز همان #قبض و #بسط الهی است.
چون "الله"تعالی، بسیط است و نه مرکّب که اجزاء داشته باشد؛ بنابراین جلالِ قبض، و جمالِ بسط، در بساطتِ ذات باریتعالی، و در عینیّتِ شخصی است. بعد از دانستنِ این مهمّ، در تحلیل و تفهیم بیان میگردد :

#قبض و #ناز؛ ظهورِ "لا هو"ی آن ذاتِ بسیطه است، و جلال اوست.
◆ و #بسط و #نیاز؛ ظهورِ "الا هو"یِ آن ذاتِ بسیطه است، و جمال اوست.

💢 حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جمالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #بسط اوست و نازی است که از حبیب خویش (ص) می‌کشد که مثلاً می‌فرماید :

💎 【طه ! ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏】💎
طاها(ص)! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به زحمت افتى.
(سورۀ حضرتِ طه -ص- ، آیات ۱ و ۲ )

💢 و امّا حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جلالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #قبض اوست و عتابهایی است که به حبیب خویش (ص) می‌فرماید. کسانی که صرفاً اشاره به عتابهای حضرت حقّ تعالی به حبیب خویش (ص) می‌نمایند و این عتابها را مستمسک قرار میدهند تا دوئیتِ ذاتیِ بین خدا و رسول خدا(ص) را اثبات کنند؛ متأسفانه نه بساطتِ ذات و ظهور آنرا شناختند، و نه لطائفِ حبّ را.

آیات عتابِ حضرت حقّ به نفسِ خویش، و نقطۀ حیاتِ حبّی خود، یعنی حضرت حبیب الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حدود ۹۰ آیه از قرآن می‌باشد.
جان‌گدازترین این آیات، آیاتی از سورۀ حاقّه است. و اهل حقّ که حبّ و ولایتِ ائمۀ اطهار(ع) ریشه در جانشان دَوانده و رگِ حَمیّت، سراسرِ وجودشان شده؛ بر این عتاب، بی تاب می‌گردند.
مرحبا بر حبّ و ولایشان بر حبیب حقّ (ص).

🔰 و امّا آن آیات :

حضرتِ باری (عزّوجلّ) اوّل این حقیقت را به قوّت در جانِ عالم ظاهر می‌کند که 💎【إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ】💎.
یعنی :
مطلقِ قولی که از حضرت رسول اکرم(ص) جاری می‌شود، قولِ «#رسول» است؛ یعنی آنکه سراسرِ وجود، جلوۀ مرسِل (یعنی خدا) است.
و در "رسول" بودن، "کریم" است؛ یعنی در حدّ اطلاقِ رسالَت متوقّف نیست و به رهبانیّت رو نکرده. بلکه اطلاقِ او در رسالَت، حقیقی است (#مطلق_علی_الاطلاق است). بنابراین به کرامَت، در بین سایر مردم و در متنِ اجتماع حاضر است. و این "کریم" بودنِ "رسولِ" مطلقِ خداست. بطوریکه کوتَه‌اندیشان و اصحابِ حدود، حرکات و سَکنات و گفتار "رسول کریم" را تصوّر می‌کنند از جنسِ خودشان است. امّا او، آن رسولی است که :

💎 【و ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى
إنْ «هُــوَ» إِلَّا «وَحْىٌ يُوحَى»】💎
و از روى هوس سخن نمى‌گويد.
او (یعنی خودِ رسول الله ص)، نيست جز وحی اى كه وحی مى‌شود.
(🔅سورۀ نجم، آیات ۳ و ۴)

پس خداوند این مطلب را مستحکم نمود که حضرتِ رسول اکرم(ص) که وجودِ مبارکشان، عصمتِ خداوندست و بلکه او "معدنِ عصمة الله" است؛ واحدِ تزلزل در حضرتشان(ص)، محال است.

و با این عصمتِ وجودیِ حضرت رسول اکرم(ص)، خداوند در ادامۀ آیات می‌فرماید:

💎【وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ «الْوَتِينَ»】💎
و اگر او حتى يک كلمه بر ما دروغ مى‏‌بست.
ما دست راست او را مى‏‌گرفتيم.
سپس شريان قلبش را قطع مى‏‌كرديم.
(🔅 آیات ۴۴ تا ۴۶ سورۀ حاقّه)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️

🍃 حضرتِ حبّ (عزّوجلّ) ، به جلالِ حبّ در این آیات، بر خویشتنِ خویش، و حُبّیَّتِ خویش، یعنی حضرت #حبیب_الله (ص)، تجلّیِ جلالی نموده و به جلوۀ #عتاب، متجلّی گشته.

بنابراین؛ حقیقتِ بیان شده در آیات فوق، مافوقِ این است که بیان گردد «لَوْ»یِ در آیۀ 💎【وَ «لَوْ» تَقَوَّلَ عَلَيْنَا】💎 از نوعِ #امتناعیه است.
بلکه «لَوْ»یِ مُحقّقِ موضوع است و قطعاً این آیات (و بلکه تمام آیاتِ عتاب) محقّقاً صورت پذیرفته، بلکه اگر قوّت در بیان و طاقتِ مخاطب باشد، بیان می‌گردد:
این عتابها، در شخصِ حقیقی عالم، و به وحدتِ ذاتِ او، محقّقاً وجود دارد.


🍃 برای درکِ بهتر این معنا و بیان دقائقی دیگر از سلسله مقالاتِ "«یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!"؛ به ذکرِ شریفِ "یا حسین (ع)"، همراهی نمائید ...


°•❁🔳🔲🔳❁•°


💗 "قلب" ؛ نقطۀ دگرگونی و بیقراریِ حیاتی است.
🔻"وَرید" ؛ رگِ خروجی قلب به بدن است (قوس نزول حیات - دَم ).
🔺"وَتین" ؛ رگِ ورودی از بدن به قلب است (قوس صعود حیات - بازدم).


♦️"وَرید" صفت مشبهه از ریشۀ "وَرَدَ" است. که "ورود" داخل شدن به جائی است به قصدِ طلب آب. که "مورِد" به معنایِ آبشخور است. و "وارد" کسی است که به قصد طلبِ آب داخل در جائی می‌شود و بخواهد که برای دیگران آب بیاورد.
(وَ فیه سِرٌّ ! )

❖"وَتَن" ؛ به معنای جریانِ آبِ دائم و زلال و صاف است و به آن "واتِن" هم می‎گویند که اسم فاعل از این ریشه است و صفتِ حالیۀ این آب است و به معنایِ استوار و پابرجا بودنِ دائمی است.
💠 "وَتین" صفتِ مشبهه از ریشۀ "وَتَن". و معنایِ آن 『عِرْقٌ فِي الظَّهْرِ يَكُونُ مِنْهُ الْوَلَد』 یعنی رگی است در ظَهر و پشتِ انسان، که فرزند از آن بوجود می‌آید (📚 البرهان،ج‏۵،ص۴۸۰).
و به بیانی دیگر؛
💠 "وَتین" رگِ حیاتیِ بدن است که مسئول آبرسانی به کبد (جگر) است. و «نهرِ بدن» هم خوانده می‌شود.

ائمۀ اطهار(ع) نفسِ حضرت حقّ بوده (〖 السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى〗/ 📚 بحار الأنوار،ج‏۹۷،ص۳۳۱) و از انشاء نقطۀ "نفس اللهی"، نفسِ تمام موجودات می‌باشند (【 وَ هُوَ الَّذي «أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» 】 / سورۀ انعام،آیۀ ۹۸).
بنابراین؛
تمام اشیاء به #وحدت_حقیقی و شخصیِ حضرات آل الله(ع) در وجود "جامع الشتّاتِ" حضرتشان، جمع هستند که قرآن می‌فرماید 🔻"کلّ شیءٍ احصیناه في امامٍ مبین"🔺 (سورۀ حضرتِ یس -ص-، آیۀ ۱۲).

در نتیجه؛
اشاره‌ای از وجودِ ذی جودِ حضراتِ "مبدأ الوجود" و "سَماء الجود" و "نقطة الکائنات" و "قطب الدائرات" یعنی ائمۀ معصومین علیهم السلام؛ حقیقتِ هستی است (تمام عبارات مذکور، عبارات حدیث است).


🔳 اگر به لطف خداوند، مقدمۀ فوق، برای خوانندگان عزیز روشن شده باشد؛ بایستی به دنبالِ نتیجۀ آیۀ عتابِ مذکور باشند یعنی قطع شدنِ وتین برای ایشان سؤال شود.
در اینصورت سعۀ صدری می‌طلبد تا صاحبش، تابِ این معرفت را داشته باشد و با خواندنِ دقیقۀ آتی، خودنگه دار باشد و جامۀ تقوا را ندَرَد!


پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند:
🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن‏"🔷
حسین، مَن است و من، حسینم.
(📚 كامل الزيارات، ص۵۲)

🔰 ترسیم (قوس نزول - #تنزیل ) و تجمیعِ (قوسِ صعود - #تأویل ) عوالمِ وجود به ائمۀ اطهار(ع) است. و خداوند متعال، هرکاری را به حضرات(ع)، شروع می‌کند، و به ایشان ختم می‌نماید که در جامعۀ کبیره می‌خوانیم 🔹"بکم فتح الله و بکم یختم"🔹 (خداوند [مطلقاً] به شما آغاز میکند و [مطلقاً] به شما ختم میکند).

💗 قلب؛ مقام خلوَت، مقام وحدت، مقامِ جمع نوری است.
حضرات آل الله(ع)، قلبِ مطلق هستی یعنی "قلب الله" می‌باشند (『أَنَا قَلْبُ‏ اللَّهِ』 / 📚 بحار الانوار، ج‏۳۹، ص۳۴۸).

☀️حیاتِ مطلق، حیاتِ هستی، و خونِ خداوند ("ثار الله") نیز جلوه‌ای از جلواتِ ائمۀ اطهار(ع) است (『السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ』/📚جمال الأسبوع،ص۳۷).

♻️حیاتِ هستی، از خلوَت "قلب اللهـ"ی و مقامِ وحدت، به جلوَت و مقامِ کثرت متجلّی می‌گردد. و به نفسِ این تجلّی، عالَم کثرات ترسیم می‌شود.
این تجلّی از خلوَتِ وحدت، به جلوَتِ کثرت؛ اضمحلالِ وحدت در کثرت است. به بیانی؛ فنایِ وحدت در کثرت است، یعنی کشته شدنِ وحدت در کثرت می‌باشد. که این کشته شدن، در نفسِ صبرِ ائمۀ اطهار(ع) می‌باشد.

(⚠️ که در زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌خوانیم: 『السّلامُ عَلیکِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً』 / سلام بر تو بادا اى امتحان شده، که خدایی که خَلَقت کرد، پیش از خِلقتت، تو را امتحان کرد و تو برای آنچه که به آن امتحانت کرد، صابر بودی. /📚 المزار الكبير، لابن المشهدي، ص۷۹)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🌐 عالَم کثرات به قوّتِ "قلب الله"بودنْ، "عین الحیاة" بودنْ، و "الورید" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) ترسیم می‌شود.
این ترسیم، مقامِ نبوّت است.
👈 چون در ترسیم و تنزیل؛ وحدت و مقامِ #خلوت، مضمحل در کثرت و مقام #جلوت می‌گردد و کشته شدنِ وحدت در کثرت در نقطۀ خلوَتیِ وحدت است؛ این کشته شدن مخفی است.
(بنابراین شهید شدنِ حضرت رسول اکرم -ص- بر همگان مکشوف نیست)

🍃 و امّا...

عالَم کثرات تا ادنی مرتبه، در #اسفل_سافلین ، و در گودالِ ظلمِ به ائمۀ اطهار(ع)، ترسیم می‌شود (گودال قتلگاه).
رگِ حیاتیِ راسِم عالَم، حضرت حبیب الله(ص)، عترتِ او، یعنی حضرات آل الله(ع) هستند که در شاخصۀ «شهادت»، حضرت سیّد الشهدا(ع) آن "الوتین"ی می‌باشند که در آیاتِ عتاب سورۀ حاقّه بیان می‌گردد.

شرحِ این سلسله در طاقتِ بیان و قلم نیست و فقط به اشاره بخوانیم:

❣️ یکی از سلام‌ها به حضرت سیّد الشهدا(ع) در زیارت ناحیۀ مقدسه چنین است:
💠" السَّلَامُ عَلَى «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين‏»"💠
(📚 المزار الكبير،لابن المشهدي،ص۴۹۹)

بنابراین؛
تحقّقِ آیۀ 💎【لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ】💎 که خطاب به حضرت رسول اکرم(ص) است؛ در حضرت سیّدالشهدا(ع) است
و 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن‏"🔷.

👈 «الْمَقْطُوعِ الْوَتِين‏» وجودِ خودِ حضرت سیّد الشهدا(ع) است که "«الْمَقْطُوعِ الْوَتِين‏» بودنِ" آن ذات، تا ادنی مرتبۀ جلا و ظاهر آمده و در کربلایِ ظاهر، آن جسارتها و ... شد.
(【أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمينَ】‏ / سورۀ ۱۱، آیۀ ۱۸)
در مباحثِ شرارتِ دشمنان خدا، بیان شد که این ملعون‌ها ذاتِ الهی را نشانه گرفتند و لعن در سرّ ذات اللهی و عالَمِ خفا، تا ظاهرترین مرتبۀ عالم جَلا، بر این ملعون‌هایِ ازل و ابد است که:

👈 🔻『 اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فِي مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ فِي ظَاهِرِ الْعَلَانِيَةِ』🔺
(📚الكافي،ط-الإسلامية،ج‏۴ص۵۷۳)

شهادت و کشته شدنِ ائمۀ اطهار(ع) هم در مقامِ خلوَت (در جهت ترسیم عالَم کثرات)، و هم در مقام جلوَت (و در جهتِ تجمیع عامل کثرات)؛ به شرارتِ دشمنان خدا صورت می‌گیرد و لعن ازلی و ابدی حقّ تعالی شامل حالشان است.
این مهمّ، در مقامِ جمع الجمع #اراده، دقائقی در بیان دارد که مقالات مستقلی برای بیانش لازم است.

اشاره شد که "وَتین" رگی است که فرزند از آن است. سلسلۀ عترت، در حضرتِ سیّد الشهداء(ع) می‌باشد که قرآن در وجه حضرتشان می‌فرماید:

💎【وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً في‏ عَقِبِه‏】💎
خداوند حقیقتِ خویش را در نسلِ او (نسلِ امام حسین ع) پاینده قرار داد.
(زخرف۲۸)

حدیث این آیۀ شریفه :
🔻〖 هِيَ الْإِمَامَةُ جَعَلَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام بَاقِيَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.〗🔺
(📚البرهان، ج‏۴، ص۸۵۳)

پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: 🔷" حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن‏"🔷

حضرت «رحمة للعالمین»(ص)، به نبوّت خویش، که "طبیبٌ دوّارٌ بطبّه" هستند؛ راسِم عالم کثرات می‌باشند (یعنی ترسیم کننده).

🔻در ترسیم عالم کثرات (قوس نزول - تنزیل)؛
ائمۀ اطهار(ع) در مقامِ #نبوت و "طبیبٌ دوّار بطبّه" بودنِ حضرتِ «رحمةً للعالمین »، یعنی پیامبر اکرم(ص)، به جلوۀ «الوَرید بودن» ظاهر می‌شوند و از نقطۀ "قلب اللهـ"ی که نقطۀ بیقراریِ حیاتی و جلالیِ حضرات است، «خلقت» را چنان بَدَنی، شکل می‌دهند و دائماً حدوث و بقاء می‌بخشند. و به این حدوث و بقاء، خون و حیاتِ الهی ("ثار الله") را به مَنَصۀ ظهور می‌رسانند و عالم کثرات نقش می‌بندد.

🔺در تجمیع عالم کثرات (قوس صعود-تأویل)؛
ائمۀ اطهار (ع) در مقامِ #امامت و «"الامام کالکعبه" بودنِ» حضرت اباعبد الله الحسین(ع)، و به جلوۀ «الوَتین بودنْ» ظاهر شده و مخلوقات و عالم کثرات را به نقّاشِ [حقیقیِ] هستی و نقطۀ وحدتِ ألَستی، تجمیع می‌نمایند.


🔰 این مطلب را در تحلیلِ "#اقاویل"، و لطائفِ آن، دنبال نمائیم:

عالَم، همه تجلیّات خداست. به عبارتی؛ عالَم ؛ «کلمات الله» است. که فعلیّت و تحقّق و تمامیّتِ «کلمات الله» به ائمۀ اطهار(ع) است که در زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) به حضرت مولی(ع) عرضه میداریم:

🔹〖تَمَّتْ «بِكَ» كَلِمَاتُ اللَّه〗🔹
و کلمات خداوند به وجود حضرتتان، تامّ و تمام است.
(📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص: ۵۹۲)

به قوّتِ ائمۀ اطهار(ع) است که «کلمات الله» فعلیّت دارد.
کلامِ باریتعالی، فعلِ خداوند و ظهورِ فعلیّت اوست که در حدیث است؛『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』 (📚 نهج البلاغة،خطبۀ ۱۸۶).

☑️ نکته :
کلام و قولِ حضرتِ حقّ تعالی؛ یک حقیقتِ اطلاقی است که در عین اینکه فرمودند 🔻『كَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ』🔺 ، آمده است 🔻『قَوْلُهُ فِعْله‏ُ』🔺 (📚متشابه القرآن،لابن شهر آشوب،ج‏۱ص۶۶).
#کلام، در تعیّنِ ظاهر؛ #قول است.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن می‌فرماید:

💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني‏ مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)

✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج‏۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح می‌باشند.

👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.

🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.

⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمی‌شود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.

⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.

◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" می‌دانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.

و 💎«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.

پس اگر خواننده‌ای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.


❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» می‌باشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🔲 گفتار، نَفْس الامری دارد و واقع، نفس الامری.
✾ اگر نَفْس الامرِ #گفتار و #واقع، یکی باشد؛ این گفتار، "صدق" است.
✾ امّا اگر نَفْس الامرِ #گفتار و #واقع، متفاوت باشد؛ این گفتار، "کذب" است.

🔰 پس دقت بفرمائید:

◾️ اگر به عالم کثرات، صرفنظر از اتصالِ حقیقیِ آن به قائل (یعنی خداوند) نظر شود؛ کثرتِ صِرف می‌شود که #باطل است و آن "أقاویل"ی است که همان، «دروغ» است. یعنی برای چنین بینشی؛ درست است که "أقاویل" به "دروغ" و "گفتاری که بافته شده است" معنا گردد.

اشاره به هر موجودی، صرفنظر از موجِدِ (یعنی ایجاد کنندۀ) آن؛ #اقاویل و سخن دروغی است که مرسوم بین عموم انسانهاست.

◼️ امّا حضرتِ "أحسَن قَوْل"(ص) به قوامِ «"أحسَن" بودنْ» و عصمة اللهی خویش؛ در "تُقَوِّل" آمده تا عالمِ کثرات ترسیم شود و این "تقوّل"، نقطۀ کشته شدن و اضمحلالِ وحدتِ "أحسَن قَوْل" در "أقاویل" است (تنزیل - قوس نزول).
پس به طهارتِ محضه و اطلاقی «"أحسن" بودنِ در "قَوْل"»، در مَظنّۀ "أقاویل" و پهن کردنِ هستی می‌آیند (این مقام نبوّت است که "أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ" است).

◾️ چنین "أقاویلـ"ی که شدّتِ مقامِ کثرتِ نوری "أحسَن قَوْل" است؛ بایستی تجمیع گردد. این تجمیع، نقطۀ کشته شدن و اضمحلالِ کثرتِ "أقاویل" در "أحسَن قَوْل" است (تأویل - قوس صعود - مقام امامت است که "يُقَاتِل‏ عَلَى التَّأْوِيل" است).


این بیان را با سلامی از زیارت مفجعۀ حضرت سیّد الشهدا(ع) ختم می‌کنم:

💠" السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَرِيعَ الدَّمْعَةِ السَّاكِبَةِ الْمَفْجُوعَ الْحَزِينَ وَ الْمَذْبُوحَ الطَّعِينَ وَ «الْمَقْطُوعَ الْوَتِين»"💠
(📚 زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص۵۱۰)








ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.






#یوم_الطفوف_سخن_چهاردهم
#المقطوع_الوتین
🏴 🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🦋



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
#فهرست_شماره_1_اللطائف_الالهیة
صفحۀ 1️⃣
(🍃 لینک #کانال_اللطائف_الالهیة : t.me/ehsannil2 )


📖 برای دسترسی راحتتر به لطائفی که ارائۀ آن در کانال، تا بدینجا روزی شده است، لینک هر بیان را برای عزیزان قرار میدهم:

•┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈•


🔲 فهرست مطالب :

┅─┅─═✾🗞✾═─┅─┅

🖊 پیشگفتار
https://t.me/ehsannil2/10 👈

♦️«سبع مثانی» و لطیفه‌ای از زوجیّت اشیاء
https://t.me/ehsannil2/12 👈

♦️لطیفه‌ای از تَطوُّر موسوی علیه السلام
https://t.me/ehsannil2/18 👈

♦️نوروز، عید است یا عید، نوروز است؟!
https://t.me/ehsannil2/22 👈

♦️لطیفهٔ صور اسرافیل علیه السلام
https://t.me/ehsannil2/28 👈

♦️حقیقت ماه رجب
https://t.me/ehsannil2/31 👈

♦️لطیفه‌ای از لیلة الرغائب
https://t.me/ehsannil2/33 👈

♦️لطیفه‌ای از اعتکاف (همۀ ایّام را معتکِف باش!)
https://t.me/ehsannil2/39 👈

♦️لطیفۀ شکافته شدن کعبه
https://t.me/ehsannil2/45 👈

♦️لطیفه‌ای از «حیاء»
https://t.me/ehsannil2/59 👈

♦️لطیفۀ ارتباط حیاء، استغفار و ماه رجب
https://t.me/ehsannil2/64 👈

♦️تا دیر نشده، نا امید شو! (لطیفه‌ای از «یأس»)
https://t.me/ehsannil2/69 👈

♦️زندانی برای رهایی!
https://t.me/ehsannil2/72 👈

♦️لطیفه‌ای از صلوات و "دائم الصلاة"
https://t.me/ehsannil2/80 👈

〰️•●•〰️
🔷لطیفۀ صلوات شعبانیه؛ سِرّی در سِیــر!
https://t.me/ehsannil2/90 👈

🔷ماه شعبان؛ ظهور طبیبانۀ طوبیٰ!
https://t.me/ehsannil2/100 👈

🔷مناجات‌ شعبانیه؛ اکسیر قرب، اذن دخول فهم!
https://t.me/ehsannil2/111 👈

🔷مناجات‌ شعبانیه؛ از اکسیر قرب، تا صهبای نظر!
https://t.me/ehsannil2/114 👈

〰️•●•〰️

⤵️ صیام، سرّی از اسرار الهی

❖ لطیفۀ اوّل: #وجوب_روزه_ماه_مبارک_رمضان
https://t.me/ehsannil2/120 👈

❖ لطیفۀ دوّم: #روزه_عمل_نیست، ترکِ عمل است!
https://t.me/ehsannil2/123 👈

❖ لطیفۀ سوّم: #صیام_و_وجوب_رحمت_حق!
https://t.me/ehsannil2/129 👈

❖ لطیفۀ چهارم: #صیام_حقیقت_اشیاء!
https://t.me/ehsannil2/134 👈

❖ لطیفۀ پنجم: #رمضان_آغاز_ترسیم_عالم!
https://t.me/ehsannil2/138 👈

❖ لطیفۀ ششم: #سحری_لقمه‌ای_خاص_امت_رحمت!
https://t.me/ehsannil2/144 👈

❖ لطیفۀ هفتم: #حق_تعالی_جزای_صیام
https://t.me/ehsannil2/147 👈

♦️لطائفی از دعای مجیر
https://t.me/ehsannil2/152 👈

❖ لطیفۀ هشتم: #افطار_آزاد_کردن_است
https://t.me/ehsannil2/158 👈

◆ سرّ شهادتِ اوّلْ مظلوم ، با شمشیر مسموم
https://t.me/ehsannil2/163 👈

❖ تطبیق ایّام شهادت حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه السلام با «ایّام الله»:
https://t.me/ehsannil2/168 👈

❖ لطیفۀ نهم: #لیلة_القدر_سلسله_جنبان_هستی
https://t.me/ehsannil2/172 👈

❖ لطیفۀ دهم: حضرت عَطوفه (سلام‌ الله‌ علیها)، نقطۀ عطف رجعت!
https://t.me/ehsannil2/176 👈

♦️طعام؛ طعمِ وجود انسان!
https://t.me/ehsannil2/184 👈

❖ لطیفۀ یازدهم: سیر صائم با منازل قمر 🌙 (بخش اوّل)
https://t.me/ehsannil2/186 👈

❖ لطیفۀ یازدهم: سیر صائم با منازل قمر 🌙 (بخش دوّم)
https://t.me/ehsannil2/190 👈

❖ لطیفۀ دوازدهم: #عید_فطر، کمال اخلاص
https://t.me/ehsannil2/196 👈

♦️ضمیمۀ اوّل : 🚫 تحریم روزۀ عید قربان ➣●•
https://t.me/ehsannil2/199 👈

♦️ضمیمۀ دوّم : چند کلمه در مورد #عید بخوانیم: ➣●•
https://t.me/ehsannil2/200 👈

〰️•●•〰️


🔶چند کلمه در مورد نَفْس:
https://t.me/ehsannil2/210 👈

🔶چند کلمه در مورد روح:
https://t.me/ehsannil2/218 👈

🔶قیاس نفس و روح در عالم نور:
https://t.me/ehsannil2/222 👈

🔶تطبیق شخصی حالات و مراتب نفس با مراتب روح
https://t.me/ehsannil2/226 👈

🔶شرّ را ریشه‌کَن کُن! (زیر مجموعۀ مباحث روح و نفْس)
https://t.me/ehsannil2/316 👈

🔶نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت؛ (زیر مجموعۀ مباحث روح و نفس)
https://t.me/ehsannil2/325 👈

〰️•●•〰️

♦️لطیفه‌ای به مناسبت عید الله الاکبر(عید غدیر)
https://t.me/ehsannil2/235 👈



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil3 ➣  کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋

‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
🔳
🔲

ادامۀ #فهرست_شماره_1_اللطائف_الالهیة
صفحۀ 2️⃣
(🍃 لینک #کانال_اللطائف_الالهیة : t.me/ehsannil2 )


⤵️ ■ «یُوم الطُّفوف»، مجمع حیرانی!
● مقدمه
https://t.me/ehsannil2/238 👈

● سخن اول : دَرْک
https://t.me/ehsannil2/241 👈

● سخن دوّم : درک مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع) و ظهور حزن و تباکی
https://t.me/ehsannil2/244 👈

● سخن سوّم : مصیبتِ ولیّ خدا (ع)، مصیبتِ همۀ هستی
https://t.me/ehsannil2/247 👈

● سخن چهارم : خداوند به "قـتیل الله" (علیه السلام) کشتۀ خود است!
https://t.me/ehsannil2/253 👈

● سخن پنجم : حضرتِ وفا (ع)، نقطۀ فنایِ اسماء الله !
https://t.me/ehsannil2/259 👈

● سخن ششم : لبهای خشکیده !
https://t.me/ehsannil2/268 👈

● سخن هفتم : شهدایِ کربلا، شاهدانِ حقیقت!
https://t.me/ehsannil2/274 👈

● سخن هشتم : حضرت آزادگی!
https://t.me/ehsannil2/282 👈

● سخن نهم : اربعین؛ قوس صعود عالم !
https://t.me/ehsannil2/287 👈

● سخن دهم : سه شعبۀ بغض، از سه ملعون خبیث!
https://t.me/ehsannil2/296 👈

● سخن یازدهم : بیمارِ حسین (علیه السلام)!
https://t.me/ehsannil2/409 👈

● سخن دوازدهم : بشنو از نی چون حکایت میکند!
https://t.me/ehsannil2/414 👈

● سخن سیزدهم : امان از شام!
https://t.me/ehsannil2/418 👈

● سخن چهاردهم : المقطوع الوتین !
https://t.me/ehsannil2/427 👈

● سخن پانزدهم : مقام رضا؛ انشاء حزن و عزا
https://t.me/ehsannil2/579 👈

● سخن شانزدهم: حضرت زینب کبری (س)؛ کعبة الرزایا
https://t.me/ehsannil2/595 👈

● سخن هفدهم: فَاخْلَعْ نَعلَیْک!
https://t.me/ehsannil2/835 👈







🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
.

💠 مواسات؛ اقبال به اسوۀ حسنه


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/441
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


"مُواساة" را در فارسی درست نتوانستند معنا کنند. چرا که متأسفانه در ادنی مرتبه وجودی که مرتبۀ فعل است ( و آن هم، فعل، در تعیّنِ فعل!) نظر شده است. و عموماً به معنایِ "یاری کردن"، "مددکاری"، و یا نهایتاً "غمخواری" بسنده میشود.

🔰" #مواساة " ؛ مصدرِ باب مفاعله از ریشۀ "أسو" است.
"أُسوة" که در فارسی آنرا سرمشق و مقتدا می‌خوانیم؛ از همین مادۀ "أسو" است و تاء آن، تاء وحدت است. و از آنجا این مطلب بیان میشود که تاء آن، تاء وحدت است که «أسوة» اگر در وحدت حقیقی و اطلاق نبود که اسوۀ مطلقه نیست و اگر خوب نظر شود، اصلاً اسوه نیست. چرا که مَشوب به نقص است. و آنچه مشوب به نقص بود؛ چون خود، راه به کمال مطلق ندارد؛ مسامحتاً و [یا نهایتاً] نِسبیّاً، #اسوه نامیده شده است.

"أسوة" ؛ شخصِ حقیقی عالم است. آن است که ذاتش، کامل است و بلکه نفسِ کمال است.
از القاب حضرات آل الله (ع) 『 الْكَامِل』 است (📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏47، ص: 11).

ذاتِ باریتعالی که مستجمع جمیع صفاتِ کمالیه (جلال و جمال) است، از نفسیّت و صمدیّتِ خویش که صفتِ عُلیاءِ اوست، کامل است.
حضرات(ع) نه تنها نفس باریتعالی هستند، بلکه نفسیّتِ اویند یعنی صفتِ علیائی هستند که تمامِ کمالِ ذات، و قوّتِ اویند.
حضرات (ع) 『اصل الحقّ(عزّوجلّ)』 (📚بحار الأنوار، ج‏24، ص: 299) و 『الاصل القدیم』 اند(📚بحار الأنوار ، ج97، ص: 305).

🔳 چون کمالِ مطلق و مطلقِ کمال که نفسِ حضرت صمد(عزّوجلّ) است، به مرحمتِ حضرتشان (ع) شناخته شد؛ خواهیم دانست که "اسوة" نمی‌تواند کسی جز «کمال مطلق» باشد. قرآن می‌فرماید :

💎【لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ💎
قطعا سرمشقِ نیکو برای شما در حضرت رسول اکرم(ص) است.

💠 #الأسوة_الحسنه؛ اسوۀ حقیقی است. ⬇️

❖ و اگر در آیۀ فوق به نکره بیان شده (◣"أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"◥)؛ نشان از تنکیر نیست (تنکیر یعنی نکره انگاشتن. نکره در مقابل معرفه، به معنایِ ناآشناست). بلکه نشان از بیحدّیِ معروف بودنِ اوست که به صورتِ نکره آمده. پس نکره آمدنِ "أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"؛ در مقابل معرفه نیست بلکه روحِ معرفه و جلالَت آن است.

❖ و اگر در آیۀ فوق با "في" بیان شده (◣"في‏ رَسُولِ اللَّه"◥)؛ نشان از ظرف و مظروف نیست. که اسوه، چیزی یا کسی باشد و حضرت رسول اکرم(ص) شخصی که ظرف اسوه باشند. بلکه توجّه دادن به باطن البواطنِ حضرت رسول الله(ص) است که آن باطن؛ نفسیّت و صفتِ علیاء است. و آن، شخصیّتِ شخصِ حقیقی عالم (حضرت باریتعالی) حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) است.

❖ و اگر "حسنة" برای "اسوة" آمده است (◣"أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ"◥)؛ قیدی برای "اسوة" نیست. که گفته شود "اسوه"ها داریم و اسوه‌ها می‌توانند حسنه یا غیر حسنه باشند، امّا در اینجا با قیدِ "حسنه" آنرا جدایِ از دیگر اسوه ها کرده‌اند.
اینطور نیست! بلکه بیان شد که #أسوة، نفسِ کمال است، یعنی نفسِ حسنه می‌باشد.
🔻و نفسِ کمال؛
◇ اوّلاً کنار و پهلو ندارد که اسوه‌های دیگری (هرچند، کم‌رنگ‌تر و کم قوّه‌تر) نیز وجود داشته باشند.
◇ ثانیاً خودش، حسنه است و نه اینکه چیزی «هست»، و بعد از اینکه «هست»، حَسَنه است.

یک کلام :
💢 "حسنة" در "أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ" ؛ بیانِ "أسوة" بودنِ "أسوة" است.


☘️ اسوة در سه مرتبۀ کلّی بایستی دیده شود :

⛅️در مرتبۀ #فعل »» که افعالِ حضراتِ نفسِ کمال(ع)، اسوۀ افعال است.
🌤در مرتبۀ #صفت »» که صفاتِ حضراتِ نفسِ کمال (ع)، اسوۀ صفات است.
☀️در مرتبۀ #ذات »» که ذاتِ حضراتِ نفسِ کمال (ع)، اسوۀ ذات است.

🔳 "اسوة حسنة" صرفاً آن کسی نیست که بایستی «بگوید» یا «انجام دهد» یا صورت ظاهرش دیده شود، تا اسوۀ عوالِم هستی باشد. «گفتن» و «انجام» و «ظاهر» هم خودِ اوست. "قولِ احسن" و "فعلِ احسن" هم خودِ اوست. امّا توجّه کنیم که قول و فعلِ ولیّ خدا(ع) را اکثر افراد در مرتبۀ فعلِ عالم دنیا نظر کردند و از این رو؛ به #اسوه، جز به قشر و پوسته‌ای از معرفت، لبّیک گفته نشد!


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM