اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
898 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
🔹

🔅 ولیّ خدا(ع) وجودِ بسیط است و تمامِ مراتبِ تجلّی او، حجّت است. او، «حجّة بالغه» است (【قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ】/ انعام، 149).
"بالغه" یعنی رَسا. او نفسِ «رَسا بودن» است. «رسیدنیِ حقیقی» که نه از جائی به جائی است، بلکه مکانها و مبادی و مقاصد، در او، و از اوست که معنا میشود؛ «بالغۀ مطلقه» یعنی حجّت خداست.

چون این مطلب، به لطف حضرتشان(ع) درک شود؛
خواهیم دانست که به همان قوّت، و از همان قوّت، که ذاتِ حجّة بالغه(ع)، ذات و نفسِ حضرت باریتعالی است و خدائیتِ خداست و اسوۀ مطلقه می‌باشد؛ یک تارِ مویِ حضرتشان(ع)، تمام خدائیتِ خداست.

تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابـــرو ، او اشــــارت‌هـــــای ابرو
تو قـــد بینی و مجنون جــلوۀ ناز
تو چشـــم و او نگاه ناوک انداز !

از اینجاست که کوچکترین جسارت به یک تار موی ولیّ خدا(ع)، بدون طفره و فاصله، بلکه دقیقاً و عیناً و شخصاً، جسارت به خودِ خدای متعال است که حضرت خاتم الانبیاء (ص) می‌فرمایند:

🔻『مَنْ آذَى شَعْرَةً مِنِّي فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ آذَى اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ لَعَنَهُ اللَّهُ مِلْ‏ءَ السَّمَاءِ وَ مِلْ‏ءَ الْأَرْضِ』🔺
هر که یک موى مرا آزار كند مرا آزار كرده و هر كه مرا آزار كند خدا را آزرده و هر كه خدا را آزارد خدا و آسمان و زمين لعنتش كنند.
(📚الأمالي، للصدوق، ص: 330)

(🔥لعنت و عذاب دائمی و ابدی و سرمدی خداوند بر عمر و ابابکر ملعون و تابعین او)


🍃 پس به #خود آئیم !
که حضراتِ «أسوةٌ حَسَنة»، آن خودیّت و نفسِ عالم وجود، یعنی ائمۀ اطهار(ع)؛ وجودِ مطلق هستند و تمام شئونات حضرتشان، به اطلاق بایستی نظر گردد.
حضراتِ وجود مطلق(ع)، که «فیّاض علی الدوام» می‌باشند (چه دوامی؟! نفسِ دائِم بودنی که مافوقِ زمان است و زمان‌آفرین است)؛ در تمام مراتبِ وجود به موجودات جلوه می‌کنند که؛

🌀 اگر کسی، در مرتبۀ #افعال، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ افعالِ حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ فعل، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ افعال گشته ( #توحید_افعالی).

🌀اگر کسی، در مرتبۀ #صفات، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ صفات حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ صفت، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ صفات گشته ( #توحید_صفاتی ).

🌀اگر کسی، در مرتبۀ #ذات، ائمۀ اطهار(ع) را اسوۀ خویش قرار داد؛ به همان اندازۀ «پذیرشِ صفات حضرات آل الله(ع)»، انیّتِ این شخص در مرتبۀ ذات، مضمحل در نفس الله تعالی(یعنی ائمۀ اطهار ؏) شده و به نفسِ قدرِ اقبال و پذیرشی که دارد؛ موحّد در مرتبۀ ذات گشته ( #توحید_ذاتی ).


🔳 پذیرشِ أسوۀ مطلقه را تَـأَسّی می‌گویند.
"تَأسّی"؛ مصدرِ باب تفعّل از ریشۀ "أسو" است (که بیان شد "أسوة" از همین ریشه است و بلکه "أسوة"، برای "أسو" اصل است. فتأمّل!).
معنایِ اصلیِ باب تفعّل؛ مطاوعه و پذیرش است.

♨️ موحّدین عالم؛ وجودی جز تأسّی به حضراتِ "اسوة حسنة"(ع) ندارند.
و موحّد، به این تأسّی، آینۀ وحدانیّتِ ائمۀ اطهار(ع) است.
به عبارتی؛
"اسوة حسنة"؛ فعلیّت است.
و "تأسی" ؛ قابلیّتِ این فعلیّت است.

❃ مرتبۀ تأسّی موحّد؛ مرتبۀ مقام و معرفت و منزلتِ اوست.

❄️ بطور کلّی؛
«تکویناً» تمام موجودات، به نفسِ #تکوین، دائماً در تأسّی از «أسوة حسنة» هستند.
امّا مؤمن؛ «تشریعاً» و از رویِ رغبت و طَوْع، اقبال به «أسوة حسنة» دارد و تأسی می‌نماید.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔹
🔹

🌿 و امّا ...
آغاز سخن و بهانۀ مستی؛ "#مواساة" بود. با شرحی که جاری فرمودند و دلِ بیقرار را شرحه شرحه ساختند، اشاره‌ای از «مواساة» کفایت می‌کند که اگر "العاقل یکفیه الاشارة"؛ یقیناً ؛ "العاشق هو الاشارة".


🔰 جانِ عوالم وجود، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام می‌فرمایند :

🔻『 ما تَقَرَّبَ المُؤمِنُ إلَى اللّهِ عزّ و جلّ بِشَيءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المُؤمِنِ ،
و هُوَ قَولُهُ تَعالى: 【لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ】』🔺
مؤمن با چيزى برتر از مواسات نسبت به مؤمن ، به خداوند عزّ و جلّ نزديک نشده است،
و اين، همان سخن خداى متعال است كه :【هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا اين كه از آنچه دوست داريد ، انفاق كنيد】.
(📚 جامع الأحاديث للقمّي : 192)

💠 "بِرّ" و نیکی؛ شخصِ حقیقی عالم است که در دعایِ مجیر می‌خوانیم :

🔸『 سُبْحَانَكَ يَا 《بِــرُّ》 تَعَالَيْتَ يَا وَدُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِير』🔸
(📚 البلد الأمین، ص: 364)

❀ و قرآن می‌فرماید :
💎【 الْبِرَّ «مَنْ» آمَنَ بِاللَّه‏】💎
نیکی، کسی است که به خدا ایمان آورده.
(بقره، 177)

💎【الْبِرَّ «مَنِ» اتَّقى‏】💎
نیکی، کسی است که متقی است.
(بقره، 189)

✳️ "بِــرّ "؛ محبوب مطلق یعنی نفس الله تعالی است، که حضرات آل الله(ع) می‌باشند.
«دوست‌داشتنیِ مطلق»(که صفتِ «محبوبیّت» است)؛ نفسیّتِ نفس الله است.
(دقت می‌خواهد!)

در حدیثی که ذکر شد؛ "مواساة" را 【لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ】 (آل عمران، 92) معرفی فرمودند.
یعنی؛

"مواساة" به مؤمن؛ انفاق محبوبِ مؤمن (یعنی انفاقِ «البرّ» - انفاقِ «أسوة حسنة»)، به مؤمن است.

مؤمن به مواساتش، محبّ بودن و بیقراریِ خودش نسبت به محبوبش (یعنی حضراتِ آل الله ع) را نشر میدهد و خود را از خلوَتِ خویش (حدّ تعیّن خویش)، به جلوَت می‌کشاند.
مؤمنی که انفاقِ "البرّ" نموده (مواساة)، با این انفاق؛ به نفسِ مؤمنِ دیگر، بقا دارد.
پس نفسِ مواساة؛ 【الْباقِياتُ الصَّالِحات‏】 است (اشاره به آیۀ 76 سورۀ حضرت مریم س).


⬇️ مؤمن ؛
✾اگر در #توحید_افعالی مؤمن بود؛ انفاقِ او در فعل است. و کارِ نیکوئی برای مؤمن دیگر انجام میدهد. چنین مؤمنی، مواساة را در فعلِ "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ فعل متجلّی است.
✾اگر در #توحید_صفاتی مؤمن بود؛ انفاقِ او در صفت است. و خُلقِ نیکوئی نسبت به مؤمن دیگر دارد. چنین مؤمنی، مواساة را در صفتِ "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ صفت متجلّی است.
✾اگر در #توحید_ذاتی مؤمن بود؛ انفاقِ او در ذات است. و خود را فدایِ مؤمن دیگر کرده. چنین مؤمنی، مواساة را در ذات "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ ذات متجلّی است.


🌟 قلیلی از مؤمنین؛ به «وحدانیّتِ حضرت احد»، موحّد هستند. یعنی موحّد در #صفت_علیاء می‌باشند. صفتِ علیاء، ذاتیّتِ ذات باریتعالی است.
چنین کسانی‌ در معرفت، مواساتِ با مؤمنین داشته و دستگیرِ ایشانند. این افراد، جلوۀ مُنشِئ و مبقیِ بودنِ #معرفت، در سلسلۀ هستی می‌باشند.








#مواساة
#مواسات
#اسوه_حسنه
#اسوة_حسنة
🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده

─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋

‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

🍃 تو بمان با من، تنها تو بمان !


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/448
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


پیشتر در مقالات مختلف در مورد عتابهایِ حبّی وادی محبّت مطالبی بیان شد. از جمله:

❂☜ در سخن چهاردهم از مجموعه مقالات 《«یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی》 با عنوانِ «المَقطوع الوَتین» مقدمه‌ای با این مضمون روزی و جاری شد که می‌توانید رجوع بفرمائید.
( رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/427)

❂☜ در مباحث روح و نفس از جمله ؛
◈ 1- در مقالۀ «تطبیق شخصی حالات و مراتب نفس با مراتب روح»
( رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/226)
◈ 2- در مقالۀ «نفس امّاره در اطلاقِ امّاریّت»
( رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/325)

🔰 بنابراین شرح آن مبنا را تکرار نمی‌کنم و فقط به تلخیص بیان میگردد :
نفسِ آدمی نزد خودش حاضر است و در اثر گناه و خطا، خودش از خودیّتش فاصله می‌گیرد و در نتیجه در جلوۀ "نفسِ لَوّامه" خود را ملامت می‌کند.
دقت می‌خواهد که دو نفس نداریم که یکی دیگری را ملامت کند. بلکه یک نفس است که به جلواتِ اَمّاره بودن، لَوّامه بودن، مُلهمه بودن، و مطمئنه بودن ظاهر می‌گردد. و تا خودش از خودیّتش فاصله می‌گیرد، به لوّامه بودن و ملامت کردنِ خود می‌پردازد.
تمام این مطالب در عالم نور است و آوردنِ معیاراتِ عالم حدود در معرفت به نور؛ جز مانع بودن، خاصیتی ندارد.

ملامتِ نفْس لَوّامه، از شدّت حُبّ نفس است. از شدّت یگانگی.

◾️در این بیان؛ متوقف به ظاهرِ گناه و خطا نشوید. بلکه منظور از ذَنب (گناه)؛ واحدِ دوئیت و فاصله است. واحدِ خارج شدن از وحدت؛ ذنب است.


🍂 آنکه در وادی محبّت به قوّت وارد نشده باشد؛ عتابهایِ بین محبوب و محبّ، را مانند عتابهایِ عالم حدّ معنا می‌نماید.
در حالیکه بالحقیقة؛
شخص، در هر مرتبۀ وجودی (یعنی؛ ذات، صفت، فعل، اثر)، و به هر میزانی که محبِّ محبوب است؛ فانی در محبوب می‌باشد و وحدت اطلاقیِ محبّ و محبوب به قدرِ آن فنا؛ محقّق است.

🔅 محبوب، به قدرِ فنایِ محبّ؛ به جلوۀ «#محب»، ظاهر میشود.

تهذیبی از عالم حدود و معیارات آن لازم است؛ تا رموز و دقائق عالم نور، رخ عیان کند.

🍃 مستدعیِ حضور و عنایتِ حبیبۀ حقّ، حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هستیم که إن شاء الله به جلوۀ تمامْ حُبّ و حَبّه بودنِ آن وجود مقدّس، و به نظرۀ رحیمۀ آن "فعّال ما تشاء" و قادر عَلَی الاطلاق(س)؛ جز جلوۀ محبّت، و اهل آن، نباشیم.



🌀با این مقدمه، قسمت اوّل از روایتی را بخوانیم که مورد استمساکِ مقصّرین وادی محبّت و معرفت قرار گرفته و به خیالِ کوتاه خود؛ با طرح این روایت؛ جسارت به شخصِ صاحبِ عاشرۀ ایمان، حضرت سلمان محمّدی(ص) را جائز می‌شمرند!
(پناه بر خدا می‌بریم از قصور و کوتاهی معرفت)

💠 پیش از شروع؛ چند کلمه مهمّ در دقائق وجودیِ حضرت سلمان (سلام الله علیه) بخوانیم :

شیعیان حقیقی، از عالم میثاق که جانِ عالم ظاهر است؛ از خواصّ بوده و به نفسِ "لبّیک" به دعوت حقّ، از منتخَبینِ انسانها هستند. خواصّ یاران حضرات آل الله (ع)، محاسبۀ دونِ ائمۀ اطهار(ع) نداشته، بلکه "مِنّا اهل البیت؏" هستند و به نفسِ اختیارِ آل الله(ع)، که اختیار مطلقه است؛ اختیار شده‌اند و در همان نقطۀ بسیطۀ مطلقۀ «اختیارِ حقّ»؛ «حقّ» را #اختیار نمودند.
حضرت مولی الموالی امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید:

🔻"إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِيعَةً يَنْصُرُونَنَا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ يَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِينَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا"🔺
همانا خداوند تبارک و تعالی متوجه زمينِ وجود شد و ما را اختیار نمود و شيعيانى براى ما اختیار کرد که ما را يارى می‌كنند و برای شادی ما، شادی می‌کنند، و برای حزن و اندوه ما، محزون هستند، و جان و مال خود را در راه ما مى‌‏بخشند.ايشان از ما می‌باشند و [دائماً و فی الحال] بسوى ما باز خواهند گشت.
(📚الخصال، ج‏۲، ص۶۳۶)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☘️

🍂 پیشتر، در سخن نهم مقالاتِ 《«یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی》 با نامِ "اربعین؛ قوس صعود عالم"؛ در مورد حضرت جابر(ع) که نَفْسِ جبران کنندگیِ ائمۀ اطهار(ع) است، مطالبی روزی شد. و بیان شد که در راه‌ْماندگانِ عالَم، به عاشورای حسینی(ع)، توسّط حضرت جابر(ع) [که "مِنّا اهل البیت؏" بوده و جلوه‌ای از جلواتِ ائمۀ اطهار؏ است]؛ به وصالِ حضرت سیّد الشهدا(ع) می‌رسند.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/287 )


🍃 و امّا در مورد حضرت سِلم و سالم و سلام و اسلام؛ جناب سلمانِ محمّدی(ص) :

اسم حضرتِ «سلمان» (ع)، وصف ایشان است. جنابشان تسلیم محضِ حضرات آل الله؏ می‌باشد و انیّتی در کنارِ انیّت حضرات(ع) ندارد که قرآن می‌فرماید 💎【وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ】💎 ( یعنی نمی‌میرید الا اینکه تسلیم باشید. / سورۀ آل عمران، آیۀ 102).

حضرت وجه الله، حجّة الله، عین الله الناظره، مولی امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند:

🔹"مَنْ يَمُتْ يَرَنِي مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قُبُلاً"🔹
هر کس می‌میرد، خواه مؤمن یا منافق، مرا می‌بیند.
(📚 الأمالي،للمفيد، ص: 7)

◻️ منتها مؤمن؛ به تسلیم در برابر مولی(ع)؛ پیش از مرگِ ظاهری، [به نفسِ «ایمانش»] میّت است و انیّتی در کنارِ انیّتِ مولی(ع) ندارد. پس رؤیت او، رؤیت خود از خود مولاست(ع).
◼️ ولی منافق؛ به تعیّن، و پوسیدهْ انیّتِ خویش باقی می‌ماند و رؤیت مولی(ع) را در دوئیت با حضرت(ع) دارد. نفسِ این دوئیت؛ نفسِ عذاب منافق است و سائر عذابهای او؛ بسطِ این عذاب ألیم است.

حضرت سلمان(ع) در نهایت سِلم بوده و صاحب قلب سَلیم و بلکه در اطلاقِ آن می‌باشد. یعنی حتّی سِلم، در تعیّنِ «سلم» ؛ افتادۀ این جناب است، که حضرت مولی(ع) بر کفن مطهّر او که انیّتی جز انیّتِ مولایش ندارد، می‌نویسند:

🔸" وَفَدْتُ عَلَى الْكَرِيمِ بِغَيْرِ زَادٍ
مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ الْقَلْبِ السَّلِيم‏"🔸
بدون هیچ زاد و توشه‌ای از حسنات و قلب سلیم بر کریم وارد شدم.
(📚 الغاية القصوى - شیخ عباس قمی،ج1 ص : 187)

👈 دقت بفرمائید که بعضی تصوّر می‌کنند که چون حضرت سلمان(ع) به حسب ظاهر جان در بدن نداشت؛ حضرت مولی(ع) صرفاً در موضعِ ولیّ او، و از زبانِ او؛ "وَفَدْتُ" نگاشتند (به معنایِ "وارد شدم"). یعنی فعل متکلّم وحده بیان نمودند ، و نفرمودند "وَفَدَ" (فعل مفرد مذکر غائب به معنایِ "وارد شد").
اگر حبّ حقیقی و اطلاقی روشن گردد؛ خواهیم دانست که این سلمان، در تعیّنِ «سلمان» نبود که وارد بر کریم می‌شد. بلکه حضرت سلمان(ع)؛ جلوه‌ای از جلواتِ حضرت مولی؏ بود و مولی(ع) وصفِ خویش را آنطور بیان فرمودند. که هم فاعلِ "وَفَدْتُ" هستند و هم "الکریم". و "الحسنات" و "القلب السلیم" نیز جلوه‌ای از جلواتِ حضرتشان(ع) است.

و این حدیث نورانی در مورد حضرت سلمان(ع) کفایت می‌کند که فرمودند:
☀️"سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْت؏‏"☀️
سلمان از ما اهل بیت ؏ است
(📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري؏، ص: 121)

این کلمات؛ [العیاذ بالله] تسامح و تشبیه و تمثیل و تعارف و امثالهم نیست. عین حقیقت است. اگر کسی "مِنَّا" را مِنِ بعضیۀ حَدّیه دانست؛ بداند که هنوز باب این معرفت گشوده نشده است.

و دقت بفرمائید که در اینگونه روایات؛ حضرات آل الله(ع) از خود به "أَهْلَ‏ الْبَيْت؏" یاد می‌نمایند. و کسی که "مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْت؏" باشد؛ در حریم این خانه جای دارد کما اینکه در ادامۀ این روایت شریف به رقیقه‌ای از این معنا و دقیقه‌ای والا از این معرفت، اشاره فرمودند.

"منا اهل البیت" بودن؛ مقام فنایِ حضرت سلمان(ع) در اهل بیت(ع) عصمت است و اینچنین است که حضرت رسول اکرم(ص) می‌فرمایند:
🔻"إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ- عَلِيٍّ وَ سَلْمَانَ وَ أَبِي ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ."🔺
همانا خداوند عزّوجلّ مرا به حبّ چهار نفر امر فرمود ؛ علی ؏ و سلمان ؏ و ابی‌ذر؏ و مقداد بن اسود؏ .
(📚 عيون أخبار الرضا؏، ج‏2، ص: 32)

و آیۀ 54 سورۀ مائده که آیۀ قبل از آیۀ ولایت است اشاره به حقیقتِ یگانگی حضرت سلمان(ع) با حضرات آل الله(ع) و حضرت باریتعالی دارد :

💎"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»‏"💎
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هر كس از شما از دينش برگردد، خدا به زودى جمعيتش را به عرصه می‌‏آورد که دوستشان دارد و دوستش می‌‏دارند.
(مائده، 54)

که حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:
🔸"أَمَرَنِي بِحُبِّهِمْ وَ أَخْبَرَنِي أَنَّهُ يُحِبُّهُم‏"🔸
خداوند مرا امرِ به حبّ این چهار نفر فرمود و خبردارم نمود که به راستی ایشان را دوست دارد.
(📚الخصال، ج‏1، ص: 253)

إن شاء الله همین مقدار اشارات از آیات و روایات باعث تثبیت این حقیقت شده باشد که حسابِ حضرتِ سلمان(ع)، حسابِ مِن دونِ آل الله(ع) نیست.


.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍀

و امّا ...
🔰 برای درجاتِ ایمان، حضرت امام جعفر صادق (ع) می‌فرمایند:

🍀"إِنَّ الْإِيمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ يُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ الْمِرْقَاة"🍀
ایمان همچون #نردبانی است که ده پله دارد و پله‌ها یکی پس از دیگری پیموده می‌شود.
(📚الخصال، ج‏2، ص: 447)

🔲 در ادامۀ حدیث فوق آمده است که #سلمان محمّدی (ص) دارای درجۀ عاشرۀ ایمان است (🔻"وَ سَلْمَانُ فِي الْعَاشِرَةِ"🔺).
حضرتشان، از حضورِ مطلقه در درجات دهگانۀ ایمان، خودِ حقیقتِ "السُّـلـَّـمِ" است (سُلَّم ؛ یعنی نردبانی که صاحبش را در سلامت، و به سلامت، بالا می‌برد).
او #سلمان است و نردبان صعود ایمانیِ "سُلــَّـم".

⚠️یادآور می‌شوم که «نردبان» در عربی [که زبان حقّ و حقیقت است] به لغات مختلفی انشاء شده است. مثلاً «مِدراج» یا «مِرقات». و هرکدام خصوصیّتی دارد. ولی حضرت امام صادق(ع)، "سـُلّم" را می‌فرمایند.


🍃 با این مقدمه در مورد جناب سلمان محمّدی(ص)، به بخشهای از روایتی که مدّ نظر این مقاله است می‌رویم. خوانندگان برای رجوع به تمامی روایت می‌توانید به جلدِ 43 بحار الأنوار، طبع بيروت، صفحۀ 66 رجوع فرموده و در جملاتِ ردّ و بدل شده، و حالات و رفتار بیان شده در این روایت دقت بفرمایند که جایِ تأمّل و دقت، روایات آل الله(ع) است.

در تحلیل عرض می‌شود که؛ حقیقت سلوک و سیر إلی الله، از سمتِ الله و جذبه و اتصال حقّ است. و بعد، سالک در منظر بیرونی، منازلِ سلوکی را طی می‌کند. به عبارتی؛

تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جائی نرســد

یعنی وصال را پیش از طیِ طریق و بلکه در متنِ طیّ طریق ببینید که حقّ تعالی می‌فرماید 🔸"أنا جلیسٌ مَن ذکرني"🔸 یعنی مَن نشسته‌ام کنار کسی که یاد من می‌کند(📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏2، ص: 496).
که چون او اوّلاً در جانت نشسته‌، تو ذکر او میکنی.

🔹"وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ "🔹 (و به شما داده است، از هر چه که بخواهید / ابراهیم؏ 34) . که چون او عطا کرد، شما مسئلت می‌کنید.
مسئلت شما، ظهورِ عطای اوست. و عطای او، باطنِ مسئلت شماست.
و دقت بفرما که ؛ یک حقیقتِ مطلقه است که نه بطرفِ حقّ و حدّ او متوقف است که گفته شود #جبر است. و نه بطرف بنده و حدّ او متوقّف است که گفته شود #تفویض است. بلکه حقیقتِ اطلاقی است که ◣『أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْن』◥ ("لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْن‏" / 📚الإحتجاج، ج‏2، ص: 414).

♻️ سلوکِ سالک؛ ظهورِ حضورِ او در مقصد است. البته به نحو انشاء و زنده، و نه به نحو خبر و مرده.


🔰 به لطف خدا، قسمتهایی از این روایت و اشاراتی از ظرائف ابتدایی آن را به ترتیب بخوانیم :

🔻➀❖ اشارۀ اوّل ➣●•
بعد از شهادت حضرت خاتم الانبیاء(ص)، حضرت سلمان (ع) از حزن و اندوه نتوانست از خانه خارج شود و در نتیجه؛ چند روزی به دیدار خاندانِ نبوّت(ص) نرفت.
بعد از «#ده_روز» حضرت سلمان (ع) به دیدن مولای خویش «حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام» میرود.

❖ اشارات این قسمت :
سلمان(ع) بعد از ده روز از منزل خارج شد (خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِي يَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص بِعَشَرَةِ أَيَّام‏) :

بدانیم که ماندن حضرت سلمان محمّدی(ص) در منزل به مدّت «ده» روز؛ ماندن خودِ آل الله(ع) است.

حضرت نبی اکرم (ص) که 『طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه‏』 (📚نهج البلاغه) هستند؛ به «دوّار بودن» و «"رحمةً للعالمین"بودن»؛ راسِم عوالم هستی می‌باشند (یعنی رسم کننده). و یک به یک منازلِ عاشرۀ ایمان را ترسیم می‌نمایند.

سلمان، سلمانِ محمّدی (ص) است و هرچه کند به "منّا اهل البیت؏" بودنش باید دیده شود.
فراقِ یار (شهادت حضرت رسول اکرم ص)؛ سلمان محمّدی (ص) را بعد از وصالِ "مِنّا اهل البیت؏" بودن، و تثبیت در درجۀ عاشرۀ ایمان، به «منزل» می‌کشاند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2  کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍀

💫 «منزل» را دقیق شوید!
که سلمان (ع) فرمود "مَنْزِلِي" و نفرمود "بیتی" که بیتِ سلمان (ع) همان بیت الله است چرا که او "مِنّا اهل البیت؏" است.

👈 سلمانِ محمّدی(ص)، در وحدتِ منازلِ ایمانی("مَنْزِلِي")، منزل به منزلِ درجاتِ ایمان و سلوکِ خلائق را ترسیم میکند.
سلمان (ع) که در درجۀ عاشرۀ ایمان است؛ به فنای در آل الله (ع)، با ده روز در منزل بودن ("بِعَشَرَةِ أَيَّام")، مُثبِت منازل دهگانۀ آن برای خلائق است.
او را به جلوۀ 《محمّدی (ص) بودن》 نظر کنید، نه به نحو استقلال.
إن شاء الله دقیق باشید و از قیاسِ حضرت سلمان محمّدی(ع) [که "مِنّا اهل البیت؏" است] با دیگر افراد بر حذر باشید. که ائمۀ اطهار(ع) فرمودند 🔻لا یُقاس بنا احدٌ🔺 (احدی با ما قیاس کرده نمی‌شود/ 📚معانی الاخبار ص 179).

بعد از ده روز که منزل به منزل، درجاتِ عاشرۀ ایمان ترسیم شد، سلمان محمّدی(ص) از منزل خود خارج می‌شود ("خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِي") و به ملاقات حقیقتِ ایمان یعنی حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌رود که 🔸"عَلِيٌّ؏ هُوَ الْإِيمَانُ"🔸 (📚بصائر الدرجات، ج‏1، ص: 77).

ملاقاتِ سلمان محمّدی (ص) با #حقیقت_ایمان ؛ ملاقاتِ خود با خود است و عالمیان در مرتبۀ عاشرۀ ایمان، با این ملاقات، به حقیقت ایمان و لُبُّ اللُبّ آن، یعنی حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) نائِل می‌شوند.

💢 طی منازل ایمان؛ موت، و کنده شدن از خود است. انیّتِ اعتباری که نباشد؛ ایمان، حاضر است و جلوه‌گر.
به نفسِ هر مرتبه‌ای از موت، رؤیتِ نفس الله تعالی (نفسِ واحده) یعنی حضرت مولی امیرالمومنین(ع) روزی می‌گردد که فرمودند 🔅"مَن یَمُت یَرَنی"🔅 (هرکس موتش برسد، مرا رؤیت میکند /📚الأمالي للمفيد، ص: 7) و قیامتش برپا می‌شود که فرمودند 🔅"مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ‏ قِيَامَتُهُ"🔅 (هرکس موتش برسد، قیامتش برپا می‌گردد/📚بحار الأنوار،ج‏58، ص: 7).


🔻➁❖ اشارۀ دوّم ➣●•
در این هنگام حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) به حضرت سلمان(ع) می‌فرمایند :

👈🔳"جَفَوْتَنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص‏)"🔳
بعد از حضرت رسول اکرم (ص) تو به ما جفا کردی.

این عبارتی است که مستمسکِ کوته‌معرفتان قرار گرفته و تَجرّیِ کرده و به سلمانِ آل الله(ع) جسارت نمودند!
در حالیکه ؛
این عتاب، در نهایتِ محبّت و یگانگی محبّ و محبوب است و به نفسِ «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» (آیۀ 54 مائده).

و این #جفا ، جفایِ محبّ است و نه جفایِ مبغض. و سرّ و لطیفه‌ها دارد. چیزی از آنرا بخوانید:

"جَفَوْتَنَا"؛ از ریشۀ "جفو" است.
"جفو" به معنای کنار رفتن و دور شدن است که "تجافی" از همین ریشه است و قرآن در تعریف اهل ایمان می‌فرماید:

💎【 «تَتَجافى»‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون‏】💎
از بسترهاى خواب [براى عبادت شب‏] پهلو تهی می‌كنند و پروردگارشان را با خوف و رجا می‌خوانند و از آنچه روزيشان كرده‏‌ايم انفاق می‌کنند.
(سجده 16)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2  کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍀

🔲 #تجافی؛ کناره گرفتن است. در ادعیه می‌خوانیم:

🍀 『اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجافِي عَنْ دارِ الْغُرُورِ وَ الإِنابَةَ إِلى‏ دارِ الْخُلُودِ، وَ الاسْتِعْدادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْت‏』🍀
خدایا کناره‌گیری از دنیا و برگشت به آخرت را روزیم کن و استعداد دل کردن قبل از زمانِ فوت را روزی فرما.
(📚الإقبال بالأعمال،ط - الحديثة، ج‏1، ص: 402)

دقت کنید که دقت می‌خواهد :

⚠️ دعا را تأمّل فرمودید؟
این سِیر منازل ایمان است، که به نفسِ موت می‌باشد. و در ده منزل، از "دارِ الْغُرُور" (دنیا) به "دارِ الْخُلُودِ" (آخرت) می‌رود.

سلمان محمّدی(ع) پیش از شهادت جانِ جانانِ خویش، یعنی حضرت رحمة للعالمین(ص) این سیر را طی کرده است و او میّت شده (یعنی دل کنده از دنیا) و در آخرت و در درجۀ عاشرۀ ایمان است یعنی به بیت الله رسیده است و "منّا اهل البیت؏" است.

سلمان محمّدی (ص) وجودی در کنار آل الله؏ ندارد. او ظهور و مدِّ حضورِ حضرت "طبیبٌ دوّار بطبّه"(ص) است.
بعد از شهادتِ حضرت خاتم الانبیاء(ص)، او برای دستگیری خلائق، و طبابتِ جانهایِ دور افتاده از سلم و سلامت، با حقیقتِ ایمان (یعنی در حالِ وحدتِ با آل الله؏)؛ از بیت الله (بیتِ آل الله ؏ - مقام وحدت نوری) به حسب ظاهر کناره می‌گیرد و وارد بر کثرات می‌شود و این کناره‌گیری در عینِ ایمان و وحدت، "جَفَوْتَنَا" است و در نظر بَدوی؛ عتاب هم نیست، بلکه بیان است. و در نظر ثانوی؛ عتابِ حبّی است و نه عتابِ بغضی.
چنانکه آن کسی که به معراج و اوجِ مقصد رسید؛ برای دستگیری دیگران، رجعت می‌کند. رجعتِ او، بازگشتِ و پشت کردن و تَعَرُّب بعد الهجرة نیست. بلکه به نفسِ وحدت؛ در کثرت آمده تا نفوس سائرین را، طبیب باشد و به وحدتِ #سلم رساند.

💫 عتاب در این مقام توسّط مولایِ موحّدین(ع)؛ قوّتِ «دستگیری» و توان بازگرداندنِ سلمانی است که دستگیر و طبیبِ خلائق شده.

حضرت سلمان(ع)، خلایق را در منازل ایمانی سیر می‌دهد. تا اینکه عوالم را به ملاقاتِ حقیقتِ نبوّت، یعنی #نبأ_عظیم، حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) سوق دهد.

إن شاء الله آنچه روزی شده، درست تبیین و درست تفهیم شده باشد و پاسخ کسانی که با تمسّک به عبارتِ "جَفَوْتَنَا" تَجَرّی کرده و جسارت به حضرت سلمان محمّدی (ص) می‌نمایند؛ داده شده باشد.


🔰 در تحلیل فرمایشات آل الله(ع) نسبت به حضرت سلمان (ع) عرض می‌شود:
◇ آن مقامی که "مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْت (ع)" بودنِ حضرت سلمان(ع) بیان می‌گردد؛ قرب و بسطِ حُبّی است
◆ و آن مقامی که "جَفَوْتَنَا" برای او بیان می‌گردد؛ [با قرب و یگانگی] در فراق و قبض حُبّی است.

به عبارتی دیگر :
"البیت"؛ مقام وحدت است. و خالی کردن و رفتن از "البیت"؛ مقام کثرت. پس؛

◇ "مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْت؏" ؛ مقام وحدتِ نوریِ حُبّ است.
◆ "جَفَوْتَنَا" ؛ مقامِ کثرتِ نوری حُبّ است.

و این دو؛ در نقطۀ اطلاقی، به «بساطت» باید نظر شود.


🌱 تا بدینجا؛ مطلبی که قصد مطرح کردنش بود، به مرحمت حقّ؛ بیان شد.
بقیۀ مطلب را برای ترغیب خوانندگان به مطالعۀ دنبالۀ این روایت و تأمّل و تدبّر بیشتر در آن، مطرح می‌کنم...


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2  کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍀

🔻➂❖ اشارۀ سوّم ➣●•
حضرت سلمان (ع) به حضرت مولی امیرالمومنین (ع) پاسخ میدهد:

🌕"حَبِيبِي أَبَا الْحَسَنِ!
مِثْلُكُمْ لَا يُجْفَى غَيْرَ أَنَّ حُزْنِي عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) طَالَ فَهُوَ الَّذِي مَنَعَنِي مِنْ زِيَارَتِكُم‏"🌕
اى حبيب من يا ابا الحسن!
از مثل شما شخصى چگونه دورى مى‏توان نمود؟ بلكه حزن و اندوه من بر [شهادت] رسول خدا (ص) آنقدر مطوّل بود تا اینکه مانع از زیارتِ شما شد.

🌿 بیانِ "حَبِيبِي" نشان از نهایتِ یگانگی با امام الموحّدین حضرت مولی امیرالمومنین (ع) است.

سلمان محمّدی(ص) با کلمۀ "حَبِيبِي" کلام را آغاز می‌کند. او نفرمود "سیّدی"، و نفرمود "مولای"، که البته تمام این عبارات، یگانگی را می‌رساند ولی نحوۀ فنا در نهایتِ قرب که آن مقامِ حبیب اللّهی حضرت رسول اکرم(ص) است برای شخصِ سلمان (ع) که #محمدی (ص) و "مِنّا اهل البیت؏" است؛ با کلمۀ "#حبیبی" بیان می‌گردد که نهایتِ یگانگی است.

حضرت امام محمّد باقر (ع) می‌فرمایند:
🔶"مَن «أحبّـنا» ؛ فهو مِنّا اهل البيت؏"🔶
کسی که ما را دوست بدارد، از ما اهل بیت ؏ است.
(📚البرهان ، ج‏3، ص: 311).

پاسخ حضرت سلمان (ع) به حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) بیان کنندۀ شدّت یگانگی او به اهل بیت عصمت (ع) است.

☘️ امّا اینکه حضرت مولی (ع) را با کنیۀ "أَبَا الْحَسَن"ِ ایشان نام می‌برد، نیازمند دقت است.
«حُسن»؛ شخص است و آن حضرات آل الله (ع) هستند. امام حَسن مجتبی (ع) تمام حُسن هستند. تمام آل الله(ع) اینطورند. این را عرض کردم که وقتی در وصف، سخنی بیان شد، سررشته معرفت را به قوّت در دست داشته باشید.

نام، کنیه، و لقب حضرات آل الله(ع)، وصف ایشان است. از شدّت وصف، نام و کنیه و لقب، مشتق میشود.
سلمان (ع) اشاره میکند که شما مولی امیرالمومنین (ع) "أَبَا الْحَسَنِ" یعنی مبدأ و فاعل و ایجاد کنندۀ تمام حُسن‌ها هستید و جز نیکویی نمی‌بینید و اینکه فرمودید 🔳"جَفَوْتَنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص‏)"🔳 حسن دیدید و در صفحۀ حُسن این بیان را فرمودید.
و چون با همین دو کلمه، معنای کلام و عتابِ حضرت مولی (ع) را به عالمیان نشان داد؛ عرض کرد "مِثْلُكُمْ لَا يُجْفَى" یعنی از مثلِ شما دوری نمی‌شود گزید. و به عالمیان اعلام میکند که "جَفَوْتَنَا" بیانِ مولایم؛ به عینِ شخصیِ "مِثْلُكُمْ لَا يُجْفَى" است.
سلمان(ع)؛ جلوۀ خودِ مولاست و کلامش، جز کلامِ حضرتِ مولی (ع) نیست.


🍂 امّا چرا فرمود "مِثْلُكُمْ" و مستقیماً نفرمود "أنت لا یُجفی"؟

برای اینکه اشاره به حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (ع)، در لااشاره است و به "مِثْلُكُمْ" و در تنزیل، حضرت (ع) قابل اشاره هستند. همین یک کلمه بس باشد که این چشمه، بحر موّاج میِ معرفت است و «قوّتِ مِی بشکند ابریق را»!


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2  کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍀

🔻➃❖ اشارۀ چهارم ➣●•
اشارۀ چهارم بایستی با احتیاط مطرح شود! از اینجای روایت، حرمتی دارد که در این مقال نگنجد!
از این رو به تلویح و اشاره چند کلمه نوشته میشود:

در دنباله، حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (ع) به سلمان (ع) می‌فرمایند:

🔸『 يَا سَلْمَان‏!
ايتِ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)
فَإِنَّهَا إِلَيْكَ مُشْتَاقَةٌ
تُرِيدُ أَنْ تُتْحِفَكَ بِتُحْفَةٍ قَدْ أُتْحِفَتْ بِهَا مِنَ الْجَنَّة』
🔸
یا سلمان!
برو به منزل فاطمه دختر رسول الله (ص)
كه او، مشتاق توست.
ایشان اراده فرموده كه تحفه‌ای به تو دهد از تحفه‌ای كه از بهشت براى او آمده.

(تحفه و جفا؟!! معلوم است إن شاء الله که آن جفا؛ چه نیکو جفائی است)

روزبه بودی و روزی بِهْ ازینَـــت دادند
روزی از عالمِ عِـلْوی به زمینـت دادند
در ازل بست دلت با سرِ زلفش پیوند
تو عرب بودی و خاک عجمینت دادند

خدا می‌داند این فرمایش مولی(ع) با دل سلمانِ دلباخته چه می‌کند.
ساعتها بایستی این عبارات را نگریست و گریست که شوق خواندنش، مجال بیان را می‌گیرد. طوبیٰ لکَ یا سلمان. خوشا به حالِ خوشت.
🌿 إن شاء الله که به سلمان (ع)، همۀ دلباختگان حضرت صدیقۀ طاهره (س) مخاطبِ این فرمایشات مجنون کننده باشند.


حضرت مولی(ع) می‌فرمایند 🔸"ايتِ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)"🔸؛

1✱اسمِ "فَاطِمَةَ"؛ اسمی در وصفِ جلالت و مقامِ خلوتِ حضرت صدیقۀ طاهره(س) است (◣『 لِأَنَّ الْخَلْقَ «فُطِمُوا» عَنْ‏ مَعْرِفَتِهَا』◥ زیرا خلایق از معرفتش جدا شده‌اند/ 📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏43، ص: 65).

درون خلوتِ کروبیان عالم قدس
صریر کلک تو باشد سماع روحانی
سوابق کرمت را بیان چگونه کنم
تبــارک‌الله از آن کـارســازِ ربّـــانـــی

2✱"ايتِ"؛ فعل امر است از مادۀ "أتی". یعنی "برو". نه اینکه با من بیا تا برویم! (فتأمّل جیّداً إن شاء الله!)

3✱فرمودند "مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)" و نفرمودند "منزلی"، نفرمودند؛"منزل فاطمه زوجتی". بلکه فرمودند؛ "مَنْزِلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)"!

این سه اشارۀ فوق را در فضایِ عمومی بیش از این نمی‌شود باز کرد! ولی همینقدر که با تأکیدی افزون متذکّر شوم که ☀️"سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ‏ الْبَيْت؏‏"☀️؛ إن شاء الله بر اهلِ محبّت لطائف این مهمّ آشکار است!

قدم مَنِه به خرابات جز به شرط ادب
که سالکان درش محرمان پادشهند

🍃 دیگر سلمانِ محمّدی(ص) چه میکند، جز هرولۀ شوق به بارگاهِ ملکوتی و الهیِ لیلایِ حقیقت (فَهَرْوَلْتُ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص).

خموش باش که تا شرح این همو گوید
که آب و تاب همان به که آید از بالا

اشارۀ بعدی، اشارۀ آخر این مقاله باشد که بالضرورة، بی ترجمه ارائه میگردد!

🔻"فَإِذَا هِيَ جَالِسَةٌ وَ عَلَيْهَا قِطْعَةُ عَبَاءٍ إِذَا خَمَّرَتْ رَأْسَهَا انْجَلَى سَاقُهَا وَ إِذَا غَطَّتْ سَاقَهَا انْكَشَفَ رَأْسُهَا"🔺





ز سِرّ غیب کس آگاه نیست قصّه مخوان
کــدام مــحــرم دل ره در ایــن حـــرم دارد!!





#تجافی
#جفای_حبی
#عتاب_لبی
#سلمان_محمدی_ص
#لطیفه_سلم
#محرم_خلوت

🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.

༺֎ 《اســــرارِ #مگو》؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود
֎༻


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/460
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🍃۞ حضرتِ «اللهﷻ» کیست؟

قرآن می‌فرماید:

💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵

◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبه‌ای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا هو إلّا هو» است.

💠 که در تحلیل:

«لا هو»؛ #جلال است.
«إلّا هو»؛ #جمال است.

🍃۞شخص حقیقی عالَم؛ اللهﷻ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو إلّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو إلّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.

✿الغرض؛
❂☜به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕معرفت در #جمال معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.‌
که از آن به «شناختن» یاد می‌شود.‌
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که می‌گوییم:
"فلان امر را «شناختم»"

🍃۞پس معروف، در #جمال معرفت؛
❂☜ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر می‌گردد.


🌑معرفت در #جلال معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد می‌شود.
و در عالم حدّ می‌گوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.

🍃۞پس معروف در #جلال معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر می‌گردد و گفته می‌شود که «#نشناختنی است».


🔆۞و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.

🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.

🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمی‌شود.

[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]

●⇯⇦بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.

💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزی‌ات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.

✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.

معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.

● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» می‌باشد.

● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» می‌باشد.


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:

💎 ﴿إنّا أنزلناهُ في‏ لَيلَةِ القدر
وَ ما أدراكَ ما ليلَةُ القدر﴾ 💎

✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مى‏‌دانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر

֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق می‌فرمایند:

🔻«اللّیلَةُ فاطمةُ وَ القَدرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فاطمةَ حَقَّ معرفَتِهَا
فَقَدْ أدْرَكَ لَيْلَةَ القدر
وَ إنّما سُمِّيَتْ فاطمةُ
لِأنّ الخَلقَ فُطِمُوا عَنْ معرفتِهَا» 🔺

«لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.


✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (ص) است.

✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک؛ برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]‌

🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM


🍃۞ بنابراین؛
این نیست که هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آل‌الله (؏) باشد، امّا از آن طرف‌ بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست!
اینکه، نقضِ غرض است!

🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.

[ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]


🔲 فطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و‌ #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و‌ فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...


◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هوﷻ» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.

✿⇯⇦ حضرتشان بَتول می‌باشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا می‌شود.


🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوه‌ای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان می‌کند.

◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.

🍃۞ فرض کنید می‌خواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه می‌شود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.

✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریده‌اند.

🍂۞ و این؛
معرفت در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.


🔰 اشاره‌ای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:

➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (س) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب می‌کنند (📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۸،ص۵۲).
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوه‌ای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه می‌شود؟☟

➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا می‌کند:

🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص‏)» 🔺

✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.

📚 الأمالي؛للصدوق،ص۱۸


👁‍🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنی‌ات را تعطیل کن، آیا می‌شود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.

❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که می‌فرمایند:

🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛للمفيد،ص۷

⇯֎ چرا که برای هر درکی؛ مُدرِک در نقطۀ درک (که حضراتِ واسطۀ مطلقه؏ هستند) فانی می‌شود، و به قدرِ فنایش، حظّ از درک در تعیّنِ مُدرَک دارد.
֎⇦ و از آنجا که در موضوع درکِ لیلةالقدر؛ مُدرَک؛ لا تعیّن و بلکه نفسِ «لا تعیّنی» است. بنابراین؛ امرِ به غضّ بصر می‌شود.


🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.

✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن می‌فرماید:

💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 انعام، ۱۴۹


✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی(؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.

֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:

🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺

✾ ما آل‌الله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.

📚عوالم العلوم،ج‏۱۱،ص۷


🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج‏۹۹، ص۶۴)


֎⇯⇦ در تحلیل بیان می‌شود:

✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) می‌باشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.


֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهی‌اند ...



🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥



🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from کانال رزرو 9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM