☀️
🍃۞ و امّا؛ حضرتِ دلبر، دلبرِ مطلق، عالِمِ اکبر، اکبرِ عالَم، رحمتِ واسع، واسِعِ رحمت، ختمِ نبوّت، رسمِ رسالت،【مَعْدِنَ الكَرَم】، حضرتِ سیّد الکونین محمّد مصطفی صلّیاللهعلیهوآله میفرمایند:
🔻『أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كافراً』🔺
مهمان را گرامی بدار، حتّی اگر کافر باشد.
📚جامع الأخبار (للشّعيري)، ص۸۴
🔻
⚠️ نکته: هر تعبیری و هر لفظی، از شخصِ حقیقیِ «اَلْمَعْنَى» برخاسته است. که «اَلْمَعْنَى» بودنِ او؛ به نفسِ «احد» و «واحد»بودنِ #مطلق (#مطلق_علی_الاطلاق) بودنِ اوست، و فرمودند؛
🔸『وَاحِدٌ أحَديُّ الذّاتِ وَ أحَديُّ المَعْنَى』🔸
📚التوحيد،للصدوق،ص۱۶۹
☀️☜ اگر شخصِ حقیقیِ «الْمَعْنَى»، و اطلاقِ حقیقی او شناخته شود، و با نور او، به هر امری، نظر گردد؛ از هر کلمه در کلام، و بلکه هر موجود و آیه و ذیاشارهای، هویّتش هویداست، و آن ناپیدا، پیدا.
در این حال؛
موجِ #کثرت، به اوجِ #وحدت دلبری میکند.
🔺
🔰 الغرض؛
حضراتِ【مَعْدِنَ الْكَرَم】(؏)؛ نَفْسِ حضرتِ «کَریمﷻ» و «أَكْرَمَ الْأَكْرَمِينﷻ» هستند.
[☀️☜『 السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ الله تعالَى』
📚 بحار الأنوار، ج۹۷،ص۳۳۱، زیارت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(؏)].
🌿۞ حضرتِ «کَریمﷻ» که به حقیقتِ نفسِ خویش، «کَریم» و «أَكْرَمَ الْأكْرَمِين» است؛
☀️☜ خودِ【لا إِلهَ إلّا هُو】[【اللهُ لا إلهَ إلّا هُو؛ بقره،۲۵۵】] بوده، و در مرتبۀ اعلایی از جلوۀ توحید؛
☀️☜【لا هو إلّا هو】است.
🌿۞ و از طرفی؛
🔸هر نهیای از حضراتِ 『نَفْسِ الله تَعَالَى』(؏)؛
شدّتِ نفیِ جلالیِ【لا هو】میباشد.
🔹هر امری از حضراتِ『نَفْسِ الله تَعَالَى』(؏)؛
شدّتِ اثباتِ جمالیِ 【إلّا هو】 میباشد.
🔔بنابراین؛
امرِ 🔻«أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كانَ كافراً»🔺؛
☀️☜ شدّتِ【مَعْدِنَ الكَرَم】بودنِ حضراتِ『نَفْسِ الله تعالی』(؏) است.
🍃۞ و امّا ...
🔰«ضَیْف»؛ در لغت به معنایِ #مهمان است.
این لغت؛ برای مؤنّث و مذکّر، و مفرد و جمع، به همین صورت بکار میرود.
که این عدمِ تغییرِ «ضَیْف» در قوالبِ مختلف؛
رشحهای از کرامتِ آن عالیجنابِ مطلق (صلّیاللهعلیهوآله) است که آمِر به امرِ 🔻«أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كافراً»🔺میباشند.
🌿֎ بدین بیان که؛
چون حضرتِ【مَعْدِنَ الكَرَم】(ص) بفرماید:🔻«أكْرِمِ الضّيْف وَ لَوْ كان كافراً»🔺؛
☀️☜ پس لغتِ «ضَیْف» هم به کرامَت حضرتشان (ص)، بدون تغییر در جنس مؤنّث و مذکّر، مفرد و جمع؛ انشاء و وضع میشود.
[🔔درکِ سیطره و حکومتِ اطلاقیِ شخص حقیقی عالَم (ص) در این مطلب، مهمّ است.]
💫۞ که؛
❀ #مؤنث؛ نشانی از مقامِ #قابل
✿ #مذکر؛ نشانی از مقامِ #فاعل
✾ #مفرد؛ نشانی از مقامِ #خلوت
❁ #جمع؛ نشانی از مقامِ #جلوت
است.
🌿۞ بنابراین؛
حضراتِ【مَعْدِنَ الكَرَم】(؏)، که از لاتعیّنی و جلالت و اطلاق و فائقیّتِ خویش؛
#عین_شخصی قابلیتِ مؤنّث و فاعلیتِ مذکّر، خلوتِ مفرد و جلوَتِ جمع میباشند؛
☀️☜ حالِ ثابتِ خویش را به «ضَیف» ظاهر میسازند و «ضَیف» برای مؤنث و مذکّر، مفرد و جمع، ثابت انشاء میگردد.
🍃֎⇦که کریمِ حقیقی و حقیقتِ کرَم؛
او که【مَعْدِنَ الكَرَم】و ربّ الکرَم و الإکرام (؏) است؛ به بلندایِ خودش إکرام مینماید. پس؛ مهمانش، در تفاوت نیست ولو اینکه کافر باشد.
🔔 که البتّه هر کسی به مسندِ «ضَیْف»؛ در مقابلِ این عالیجنابِ کَرَم (؏) و《مَعْدِنُ الْإيمان؛📚بحار، ج۳۹، ص۱۸۷》مورد اشاره واقع شود، حتّی اگر در أعلی مرتبۀ ایمان هم باشد؛ کافر است.
[⚠️ فتَأمَّلْ جیّداً! که منظور؛ کافری نیست که - العیاذُ بالله - حضرات آلالله (؏) را قبول نکرده است! بلکه منظور؛ فقرِ محض در مقابلِ غنایِ محض است. که مقابلِ ایمانِ محض، کفر محض است. و در مقابلِ مؤمن محض، کافر محض قرار دارد.]
✅ نکته:
『وَ لَوْ』که برای #تقریر و #تأکید فعلِ قبل به کار میرود، در این حدیثِ شریف؛ به بلندایِ متکلّمِ حقیقیِ آن (ص)؛ #تقریر و #تأکید حقیقی است که جانِ خویش را تا عالَم کثرات (که در مقابلِ عالَم وحدت، کفر میباشد)، متجلّی میسازد.
🌿۞ در نتیجه؛
🔻«أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كافراً»🔺
☀️☜ شدّتِ تجلّیِ حضراتِ『نَفْسِ الله تعالى』(؏) است.
🌿۞ پس؛
🌧در ماه مبارک رمضان که ◆《ضيافة الله؛ (📚وسائل الشّيعة، ج۱۰، ص۳۱۳》◆ است؛
☀️☜ نَفْس، و بلکه نفسیّتِ حضرتِ «کَریمﷻ»، و «أكْرَمَ الأكْرَمِينﷻ» (یعنی؛ حضراتِ【مَعْدِنَ الكَرَم؏】) چگونه مهمانان خویش را إکرام میفرمایند؟
🔹『مُضیف』
❂☜ هم به معنایِ میزبان است، و هم به معنایِ محلّ ضیافت.
🔹『ضیافة』
❂☜ به معنای مهمانی است.
🔹『إضافه』
❂☜ از همین ریشۀ "ضَیف" است.
و اضافۀ حقیقی؛ آن است که مضاف، چیزی جز ظهورِ مضافٌ إلیه نیست.
[🔔 که بحمدالله شرحِ این مطلب؛ در مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق داده شده است.]
🔹 و عالَم؛ صِرفُ الإضافه به حضرت حقّﷻ است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
☀️
🍃۞ و امّا؛ حضرتِ دلبر، دلبرِ مطلق، عالِمِ اکبر، اکبرِ عالَم، رحمتِ واسع، واسِعِ رحمت، ختمِ نبوّت، رسمِ رسالت،【مَعْدِنَ الكَرَم】، حضرتِ سیّد الکونین محمّد مصطفی صلّیاللهعلیهوآله میفرمایند:
🔻『أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كافراً』🔺
مهمان را گرامی بدار، حتّی اگر کافر باشد.
📚جامع الأخبار (للشّعيري)، ص۸۴
🔻
⚠️ نکته: هر تعبیری و هر لفظی، از شخصِ حقیقیِ «اَلْمَعْنَى» برخاسته است. که «اَلْمَعْنَى» بودنِ او؛ به نفسِ «احد» و «واحد»بودنِ #مطلق (#مطلق_علی_الاطلاق) بودنِ اوست، و فرمودند؛
🔸『وَاحِدٌ أحَديُّ الذّاتِ وَ أحَديُّ المَعْنَى』🔸
📚التوحيد،للصدوق،ص۱۶۹
☀️☜ اگر شخصِ حقیقیِ «الْمَعْنَى»، و اطلاقِ حقیقی او شناخته شود، و با نور او، به هر امری، نظر گردد؛ از هر کلمه در کلام، و بلکه هر موجود و آیه و ذیاشارهای، هویّتش هویداست، و آن ناپیدا، پیدا.
در این حال؛
موجِ #کثرت، به اوجِ #وحدت دلبری میکند.
🔺
🔰 الغرض؛
حضراتِ【مَعْدِنَ الْكَرَم】(؏)؛ نَفْسِ حضرتِ «کَریمﷻ» و «أَكْرَمَ الْأَكْرَمِينﷻ» هستند.
[☀️☜『 السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ الله تعالَى』
📚 بحار الأنوار، ج۹۷،ص۳۳۱، زیارت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(؏)].
🌿۞ حضرتِ «کَریمﷻ» که به حقیقتِ نفسِ خویش، «کَریم» و «أَكْرَمَ الْأكْرَمِين» است؛
☀️☜ خودِ【لا إِلهَ إلّا هُو】[【اللهُ لا إلهَ إلّا هُو؛ بقره،۲۵۵】] بوده، و در مرتبۀ اعلایی از جلوۀ توحید؛
☀️☜【لا هو إلّا هو】است.
🌿۞ و از طرفی؛
🔸هر نهیای از حضراتِ 『نَفْسِ الله تَعَالَى』(؏)؛
شدّتِ نفیِ جلالیِ【لا هو】میباشد.
🔹هر امری از حضراتِ『نَفْسِ الله تَعَالَى』(؏)؛
شدّتِ اثباتِ جمالیِ 【إلّا هو】 میباشد.
🔔بنابراین؛
امرِ 🔻«أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كانَ كافراً»🔺؛
☀️☜ شدّتِ【مَعْدِنَ الكَرَم】بودنِ حضراتِ『نَفْسِ الله تعالی』(؏) است.
🍃۞ و امّا ...
🔰«ضَیْف»؛ در لغت به معنایِ #مهمان است.
این لغت؛ برای مؤنّث و مذکّر، و مفرد و جمع، به همین صورت بکار میرود.
که این عدمِ تغییرِ «ضَیْف» در قوالبِ مختلف؛
رشحهای از کرامتِ آن عالیجنابِ مطلق (صلّیاللهعلیهوآله) است که آمِر به امرِ 🔻«أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كافراً»🔺میباشند.
🌿֎ بدین بیان که؛
چون حضرتِ【مَعْدِنَ الكَرَم】(ص) بفرماید:🔻«أكْرِمِ الضّيْف وَ لَوْ كان كافراً»🔺؛
☀️☜ پس لغتِ «ضَیْف» هم به کرامَت حضرتشان (ص)، بدون تغییر در جنس مؤنّث و مذکّر، مفرد و جمع؛ انشاء و وضع میشود.
[🔔درکِ سیطره و حکومتِ اطلاقیِ شخص حقیقی عالَم (ص) در این مطلب، مهمّ است.]
💫۞ که؛
❀ #مؤنث؛ نشانی از مقامِ #قابل
✿ #مذکر؛ نشانی از مقامِ #فاعل
✾ #مفرد؛ نشانی از مقامِ #خلوت
❁ #جمع؛ نشانی از مقامِ #جلوت
است.
🌿۞ بنابراین؛
حضراتِ【مَعْدِنَ الكَرَم】(؏)، که از لاتعیّنی و جلالت و اطلاق و فائقیّتِ خویش؛
#عین_شخصی قابلیتِ مؤنّث و فاعلیتِ مذکّر، خلوتِ مفرد و جلوَتِ جمع میباشند؛
☀️☜ حالِ ثابتِ خویش را به «ضَیف» ظاهر میسازند و «ضَیف» برای مؤنث و مذکّر، مفرد و جمع، ثابت انشاء میگردد.
🍃֎⇦که کریمِ حقیقی و حقیقتِ کرَم؛
او که【مَعْدِنَ الكَرَم】و ربّ الکرَم و الإکرام (؏) است؛ به بلندایِ خودش إکرام مینماید. پس؛ مهمانش، در تفاوت نیست ولو اینکه کافر باشد.
🔔 که البتّه هر کسی به مسندِ «ضَیْف»؛ در مقابلِ این عالیجنابِ کَرَم (؏) و《مَعْدِنُ الْإيمان؛📚بحار، ج۳۹، ص۱۸۷》مورد اشاره واقع شود، حتّی اگر در أعلی مرتبۀ ایمان هم باشد؛ کافر است.
[⚠️ فتَأمَّلْ جیّداً! که منظور؛ کافری نیست که - العیاذُ بالله - حضرات آلالله (؏) را قبول نکرده است! بلکه منظور؛ فقرِ محض در مقابلِ غنایِ محض است. که مقابلِ ایمانِ محض، کفر محض است. و در مقابلِ مؤمن محض، کافر محض قرار دارد.]
✅ نکته:
『وَ لَوْ』که برای #تقریر و #تأکید فعلِ قبل به کار میرود، در این حدیثِ شریف؛ به بلندایِ متکلّمِ حقیقیِ آن (ص)؛ #تقریر و #تأکید حقیقی است که جانِ خویش را تا عالَم کثرات (که در مقابلِ عالَم وحدت، کفر میباشد)، متجلّی میسازد.
🌿۞ در نتیجه؛
🔻«أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كافراً»🔺
☀️☜ شدّتِ تجلّیِ حضراتِ『نَفْسِ الله تعالى』(؏) است.
🌿۞ پس؛
🌧در ماه مبارک رمضان که ◆《ضيافة الله؛ (📚وسائل الشّيعة، ج۱۰، ص۳۱۳》◆ است؛
☀️☜ نَفْس، و بلکه نفسیّتِ حضرتِ «کَریمﷻ»، و «أكْرَمَ الأكْرَمِينﷻ» (یعنی؛ حضراتِ【مَعْدِنَ الكَرَم؏】) چگونه مهمانان خویش را إکرام میفرمایند؟
🔹『مُضیف』
❂☜ هم به معنایِ میزبان است، و هم به معنایِ محلّ ضیافت.
🔹『ضیافة』
❂☜ به معنای مهمانی است.
🔹『إضافه』
❂☜ از همین ریشۀ "ضَیف" است.
و اضافۀ حقیقی؛ آن است که مضاف، چیزی جز ظهورِ مضافٌ إلیه نیست.
[🔔 که بحمدالله شرحِ این مطلب؛ در مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق داده شده است.]
🔹 و عالَم؛ صِرفُ الإضافه به حضرت حقّﷻ است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
☀️
.
🏴 ༺🦋 مُنْشِئِ صِدق؛
مافوقِ «مَليكٍ مُقْتَدِر»🦋 ༻
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/773
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🌿 ۞ زبان (لِسان)؛ حقیقتی جهانساز و جهانسوز است.
🔥֎⇦ که اگر [نستجیرُ بالله] شعلۀ إنیّت، زبانه کشد و نور، مختفی در نار گردد؛ حقیقت و لطائفِ آن معلوم نمیگردد.
🍃֎⇦ و امّا ...
💫☜ اگر به مددِ صاحبانِ حقیقت (یعنی؛ ائمّۀ اطهار علیهم السّلام)؛ زمزمۀ حیات، گوش را به استماع و جان را به سَماع وا دارد؛ رشحۀ آن لطیفه از جان، زمزم شود و ماءِ طهورِ معرفت از بِئْرِ معطّلهاش، کامِ مستسقی را سیراب کند و بخواند؛
༺𒆳
💠『الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ』💠
✾ انسان در زیرِ زبان خود پنهان است.
📚الأمالي، للصدوق، ص۴۴۷
🍃⇯֎ که حقیقتِ انسانیّت؛
چیزی جز #لسان نیست، چنان که میفرمایند:
🔻『مَا الإنسانُ لَوْ لَا اللّسَانُ
إلّا صُورَةٌ مُمَثَّلَةٌ أوْ بَهِيمَةٌ مُهْمَلَة』🔺
✾ اگر زبان نباشد، انسان چیزی جز صورتی كشیده یا چهارپایی رها شده نیست.
📚غرر الحکم
🌿֎⇦ بنابراین، «لسان»؛ صرفاً عضوی در کنار اعضاء دیگر نیست. بلکه حقیقتِ انسانیّتِ انسان است. چنان که به فرمایشِ مولیٰ امیرالمؤمنین علی (؏)، یعنی آن بیانِ «کلامُ الامیر، امیرُ الکلام»ی؛ چنین انشاء میشود که:
🔹『اللّسَانُ ميزانُ الإنسان』🔹
✾ زبان؛ میزان انسانیّت است.
📚غرر الحکم
و نیز میفرمایند؛
🔹『اللّسَانُ تَرْجُمَانُ العَقْل』🔹
✾ زبان؛ ترجمۀ عقل است.
📚غرر الحکم
🍃֎⇦ و اگر منظور از لسان، صرفاً عضوی کنارِ اعضای دیگر بود؛ [اَلْعیاذُ بالله] همۀ افراد گُنگ و لال؛ از حیطۀ انسانیّت خارج بودند! و هر کس بدونِ گفتارِ ظاهری؛ کارِ خیری را با اعضای دیگرش انجام میداد، در زمرۀ انسانیّت نبود!
🌿֎ در حالی که؛
❂☜ نورِ عقلانیّت و انسانیّتِ انسان - که اطواری از حضورِ «لسان» است -؛ در هر عضوی، میتواند تلالؤ کند. و زبانِ ظاهر؛ از وصفِ آن زبانِ حقیقت و باطن؛ قاصر است.
که لسانِ حقیقت؛ با اطلاق حقیقیِ خویش؛ از بطن و قلب تا زبانِ ظاهر؛ ممدود است. چنان که میفرمایند:
🔻『إنّ لِسَانَ المُؤمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ』🔺
✾ زبانِ مؤمن؛ از ورایِ دل اوست [و تا زبانِ ظاهر؛ جلوه میکند].
📗نهج البلاغه، خطبۀ ۱۷۶
🍃⇯֎ بنابراین؛
لسان؛ از خفایِ قلب، تا جلایِ منقلب، کشیده شده و کنار اعضای دیگر؛ ظاهر گشته است.
و رعایتِ این ظاهر؛ به واقع؛ مصونّ دارندۀ آن حقیقتِ باطن است. چنان که به قولِ مطلق میفرمایند:
🔸『رَاحَةُ الإنسانِ في حَبْسِ اللّسان』🔸
✾ راحتیِ انسان، در «به بند کشیدنِ زبان» است.
📚 جامع الأخبار، ص۹۳
💠֎⇦ جمعبندی اینکه؛
وقتی لسانِ مطلق و حقیقی - که شخصیّت و انسانیّتِ انسان است -؛ نزولِ اجلال میکند و در کنار اعضای دیگر قرار میگیرد، از اطلاقی که دارد، مراقبۀ آن؛ به اطلاق، ظاهر است.
🍃⇯֎ بدین معنا که؛
❖از منظرِ #ثبوت؛
«حفظِ لِسانِ ظاهری» (همین زبانِ سرخی که سَرِ سبز میدهد بر باد!)؛
❂☜ «حفظِ همۀ اعضا و افعال و صفات» است.
❖و از منظرِ #اثبات؛
«حفظِ همۀ اعضاء و افعال و صفات»؛
❂☜ «حفظِ لسان بودن و انسانیّت» است.
🍃֎⇦ چرا که محفوظ بودنِ هر عضوی از گناه؛ بالحقیقة؛ حضور و گویائیِ لسان در آن عضو است.
🌿۞ لسانِ؛
❂☜ بر عکسِ ابزارِ سایرِ حواسِّ پنجگانه که همگی به ثَنَویّت (دوئیّت) ظاهرند (چشم در بینایی، گوش در شنوایی، مجرایِ بینی در بویایی، دستان در لامسه، همگی #دو تا هستند)؛ #واحد است. پس به قوّۀ این وحدانیّت؛ فتراکِ سایر اعضاء است. که لسان؛
💫☜ مقامِ #جمع_الجمع (جمعِ #قابل و #فاعل) است، بدین معنا که؛
❖⫸ قوۀ چِشایی - که «قابل بودن» است -، و قدرتِ تکلّم - که «فاعل بودن» است -؛ هر دو در لسان، حاضر و ظاهر است.
🍃⇯֎ بنابراین؛
هر خَیر و شرّی، از لسان مطلق (که در کنار اعضای دیگر نیست، بلکه فائق بر همۀ اعضا و حتّی زبان ظاهری است) میباشد، چنان که میفرمایند:
🔻〖إنّ هَاذَا اللّسانَ مِفْتَاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرّ〗🔺
✾ همانا این زبان کلید هر خوبی و بدی است.
📚تحف العقول، ص۲۹۸
🌿۞ توضیح اینکه؛
#مفتاح و گشایشِ هر شیء؛
🍃֎⇦ نقطۀ حدوث و بقای آن است.
که «هاذَا اللِّسَان» فرمودنِ حضرتِ باقرُ العلوم (؏)؛ که گشایندۀ عِلمِ مطلق، و مُنْشِئِ عالَم به عِلم حضوریِ «إنّ اللهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فيه؛ خداوندﷻ علمی است بدون جهل؛ 📚 التوحيد، للصدوق، ص۱۳۷» هستند، چنین است که؛
༺𒆳
֎⇦ با «ها»یِ تنبیه؛
💫☜عالَمِ فرق و کثرت را متنبّه و جمع مینمایند.
֎⇦ و با «ذا» یِ تقدیس (اشاره به دوریِ غیبُ الغیوبی و مقام خفا و خلوَت)؛
🌿☜عالَمِ جمع و وحدت را به میدان میآورند.
֎⇦ و در نقطۀ «هاذَا اللِّسَان»؛
🍃☜ خلوَتِ «ذا» و جلوَتِ «ها» را نشان داده، و مقامِ جمع الجمعی این حقیقت را عیان مینمایند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻
🌕
مافوقِ «مَليكٍ مُقْتَدِر»
🖊️
↗️ https://t.me/ehsannil2/773
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔥֎⇦ که اگر [نستجیرُ بالله] شعلۀ إنیّت، زبانه کشد و نور، مختفی در نار گردد؛ حقیقت و لطائفِ آن معلوم نمیگردد.
🍃֎⇦ و امّا ...
💫☜ اگر به مددِ صاحبانِ حقیقت (یعنی؛ ائمّۀ اطهار علیهم السّلام)؛ زمزمۀ حیات، گوش را به استماع و جان را به سَماع وا دارد؛ رشحۀ آن لطیفه از جان، زمزم شود و ماءِ طهورِ معرفت از بِئْرِ معطّلهاش، کامِ مستسقی را سیراب کند و بخواند؛
༺𒆳
💠『الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ』💠
✾ انسان در زیرِ زبان خود پنهان است.
📚الأمالي، للصدوق، ص۴۴۷
🍃⇯֎ که حقیقتِ انسانیّت؛
چیزی جز #لسان نیست، چنان که میفرمایند:
🔻『مَا الإنسانُ لَوْ لَا اللّسَانُ
إلّا صُورَةٌ مُمَثَّلَةٌ أوْ بَهِيمَةٌ مُهْمَلَة』🔺
✾ اگر زبان نباشد، انسان چیزی جز صورتی كشیده یا چهارپایی رها شده نیست.
📚غرر الحکم
🌿֎⇦ بنابراین، «لسان»؛ صرفاً عضوی در کنار اعضاء دیگر نیست. بلکه حقیقتِ انسانیّتِ انسان است. چنان که به فرمایشِ مولیٰ امیرالمؤمنین علی (؏)، یعنی آن بیانِ «کلامُ الامیر، امیرُ الکلام»ی؛ چنین انشاء میشود که:
🔹『اللّسَانُ ميزانُ الإنسان』🔹
✾ زبان؛ میزان انسانیّت است.
📚غرر الحکم
و نیز میفرمایند؛
🔹『اللّسَانُ تَرْجُمَانُ العَقْل』🔹
✾ زبان؛ ترجمۀ عقل است.
📚غرر الحکم
🍃֎⇦ و اگر منظور از لسان، صرفاً عضوی کنارِ اعضای دیگر بود؛ [اَلْعیاذُ بالله] همۀ افراد گُنگ و لال؛ از حیطۀ انسانیّت خارج بودند! و هر کس بدونِ گفتارِ ظاهری؛ کارِ خیری را با اعضای دیگرش انجام میداد، در زمرۀ انسانیّت نبود!
🌿֎ در حالی که؛
❂☜ نورِ عقلانیّت و انسانیّتِ انسان - که اطواری از حضورِ «لسان» است -؛ در هر عضوی، میتواند تلالؤ کند. و زبانِ ظاهر؛ از وصفِ آن زبانِ حقیقت و باطن؛ قاصر است.
که لسانِ حقیقت؛ با اطلاق حقیقیِ خویش؛ از بطن و قلب تا زبانِ ظاهر؛ ممدود است. چنان که میفرمایند:
🔻『إنّ لِسَانَ المُؤمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ』🔺
✾ زبانِ مؤمن؛ از ورایِ دل اوست [و تا زبانِ ظاهر؛ جلوه میکند].
📗نهج البلاغه، خطبۀ ۱۷۶
🍃⇯֎ بنابراین؛
لسان؛ از خفایِ قلب، تا جلایِ منقلب، کشیده شده و کنار اعضای دیگر؛ ظاهر گشته است.
و رعایتِ این ظاهر؛ به واقع؛ مصونّ دارندۀ آن حقیقتِ باطن است. چنان که به قولِ مطلق میفرمایند:
🔸『رَاحَةُ الإنسانِ في حَبْسِ اللّسان』🔸
✾ راحتیِ انسان، در «به بند کشیدنِ زبان» است.
📚 جامع الأخبار، ص۹۳
💠֎⇦ جمعبندی اینکه؛
وقتی لسانِ مطلق و حقیقی - که شخصیّت و انسانیّتِ انسان است -؛ نزولِ اجلال میکند و در کنار اعضای دیگر قرار میگیرد، از اطلاقی که دارد، مراقبۀ آن؛ به اطلاق، ظاهر است.
🍃⇯֎ بدین معنا که؛
❖از منظرِ #ثبوت؛
«حفظِ لِسانِ ظاهری» (همین زبانِ سرخی که سَرِ سبز میدهد بر باد!)؛
❂☜ «حفظِ همۀ اعضا و افعال و صفات» است.
❖و از منظرِ #اثبات؛
«حفظِ همۀ اعضاء و افعال و صفات»؛
❂☜ «حفظِ لسان بودن و انسانیّت» است.
🍃֎⇦ چرا که محفوظ بودنِ هر عضوی از گناه؛ بالحقیقة؛ حضور و گویائیِ لسان در آن عضو است.
🌿۞ لسانِ؛
❂☜ بر عکسِ ابزارِ سایرِ حواسِّ پنجگانه که همگی به ثَنَویّت (دوئیّت) ظاهرند (چشم در بینایی، گوش در شنوایی، مجرایِ بینی در بویایی، دستان در لامسه، همگی #دو تا هستند)؛ #واحد است. پس به قوّۀ این وحدانیّت؛ فتراکِ سایر اعضاء است. که لسان؛
💫☜ مقامِ #جمع_الجمع (جمعِ #قابل و #فاعل) است، بدین معنا که؛
❖⫸ قوۀ چِشایی - که «قابل بودن» است -، و قدرتِ تکلّم - که «فاعل بودن» است -؛ هر دو در لسان، حاضر و ظاهر است.
🍃⇯֎ بنابراین؛
هر خَیر و شرّی، از لسان مطلق (که در کنار اعضای دیگر نیست، بلکه فائق بر همۀ اعضا و حتّی زبان ظاهری است) میباشد، چنان که میفرمایند:
🔻〖إنّ هَاذَا اللّسانَ مِفْتَاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرّ〗🔺
✾ همانا این زبان کلید هر خوبی و بدی است.
📚تحف العقول، ص۲۹۸
🌿۞ توضیح اینکه؛
#مفتاح و گشایشِ هر شیء؛
🍃֎⇦ نقطۀ حدوث و بقای آن است.
که «هاذَا اللِّسَان» فرمودنِ حضرتِ باقرُ العلوم (؏)؛ که گشایندۀ عِلمِ مطلق، و مُنْشِئِ عالَم به عِلم حضوریِ «إنّ اللهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فيه؛ خداوندﷻ علمی است بدون جهل؛ 📚 التوحيد، للصدوق، ص۱۳۷» هستند، چنین است که؛
༺𒆳
֎⇦ با «ها»یِ تنبیه؛
💫☜عالَمِ فرق و کثرت را متنبّه و جمع مینمایند.
֎⇦ و با «ذا» یِ تقدیس (اشاره به دوریِ غیبُ الغیوبی و مقام خفا و خلوَت)؛
🌿☜عالَمِ جمع و وحدت را به میدان میآورند.
֎⇦ و در نقطۀ «هاذَا اللِّسَان»؛
🍃☜ خلوَتِ «ذا» و جلوَتِ «ها» را نشان داده، و مقامِ جمع الجمعی این حقیقت را عیان مینمایند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻
🌕
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🏴༺🦋مُنْشِئِ صِدق؛
مافوقِ «مَليكٍ مُقْتَدِر»🦋༻
➖➖➖➖➖➖
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/773
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🌿۞ زبان (لِسان)؛ حقیقتی جهانساز و جهانسوز است.
🔥֎⇦ که اگر [نستجیرُ بالله] شعلۀ إنیّت، زبانه کشد و نور، مختفی در نار گردد؛…
🏴༺🦋مُنْشِئِ صِدق؛
مافوقِ «مَليكٍ مُقْتَدِر»🦋༻
➖➖➖➖➖➖
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/773
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🌿۞ زبان (لِسان)؛ حقیقتی جهانساز و جهانسوز است.
🔥֎⇦ که اگر [نستجیرُ بالله] شعلۀ إنیّت، زبانه کشد و نور، مختفی در نار گردد؛…