اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
907 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram


🍃۞ بدین معنا که؛
موجودات؛ همین که پا به عرصۀ وجود گذاشته و خود را در کنار حقّ دانستند؛
❂☜ کفرانِ أحد و صمد بودنِ حقّﷻ است.
پس روزه، به عنوانِ کفّارۀ این کفران؛ باید طوری باشد که با جانت ندا کنی که من نیستم و تو هستی.
این است که ظهوراتِ تو باید برود‌.

⚜️برای همین؛ صائم در ترکِ عمل باید باشد.
یعنی؛ نخورد، ننوشد، زاد و ولد نکند.
و حتّی نبایستی حقیقتاً بخوابد!
این است که خوابیدنش نیز به عین بیداری‌اش است، آنچنان که انگار نخوابیده است، چنان که می‌فرمایند:

🔻〖نوْمُ الصّائمِ عبادةٌ〗🔺
خواب روزه‌دار، عبادت است.
📚الكافي،ج‏۴،ص۶۴


🔰چند کلمه در شرح:

֎ خداوند؛ «لا هو الّا هو»است.
(﴿اللهُ لا إله إلّا هو﴾؛بقره۲۵۵)
֎ روزه تنها عبادتی است که در «نفی» است وُ ظهورِ «لا هـــو» و جلالِ حضرت حقّﷻ.
֎ و سایر عبادات؛ در «اثبات» است وُ ظهورِ «إلّا هو» و جمالِ حضرت حقّﷻ.

✿‌⫸ برای همین در سایر عبادات، بایستی عملی انجام شود(که این اثبات است)، مثلاً حجّ، زکات، خمس، جهاد، وضو، تیمّم، نماز، صدقه و همۀ این عبادات؛ در انجام دادن و ظهور است.

❀⫸ امّا صوم(روزه)؛ بر عکسِ سایر عبادات؛ ترکِ عمل است، و نه عمل.

🍃۞ بدین معنا که؛
❂اولّاً صوم؛ در عمل کردن نیست، بلکه در امساک و ترک اعمالی است که شارع مقدّس آنها را به عنوان مُفْطِراتِ روزه نام برده است.
چنان که می‌فرمایند:

🔻«الصّيامُ؛ ☜اجْتنابُ المحارم‏»🔺
📚بحار،ج‏۶۸،ص۲۳۳

❂ثانیاً در روزه؛ عملِ جوارحی(بدنی) انجام نمی‌شود. و از این جهت، روزه در اَعیان، ظاهر نیست و از همۀ ماسِوَی‌الله پوشیده است. و جز خدا و خودِ صائم، کسی روزۀ صائم را نمی‌بیند (مگر خودِ صائم بگوید).


🍃۞ این امساک و ترکِ عمل در روزه؛
در جهتِ نفیِ مِثلیّت برای حقّﷻ است.
☘️ که؛ حضرت حقّﷻ؛
❂☜ ﴿لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ؛ شوری،۱۱﴾ است.


🍃۞ و صائم(روزه‌دار) با روزه‌اش- که ترک اعمال خاصّی است-، انّیّتِ اعتباری خویش را کنار می‌زند(علّت این اعمال خاصّ را در دنباله خواهید خواند). پس در این ترک؛ دیگر خودش نیست، بلکه معبود به او ظاهر می‌شود.

🍃۞ این است که؛
❂☜ «الصّيامُ تَثْبيتاً لِلْإخلاص»
✾ روزه؛ ثباتِ اخلاص است.
📚علل الشرائع،ج۱،ص۲۴۸

🍃۞⫸ که من نیستم و تو هستی
و بدین ترتیب؛ برداشته شدنِ إنّیّتِ اعتباری، کفّارۀ #ذنب_عظیم خواهد بود.


🍃۞ امّا این ترک اعمالِ خاصّه از کجاست؟

🔆صوم؛ ظهورِ حقیقت است و ما فوقِ عبادات و اعمال دیگر، چرا که صوم؛
صفتِ «صمدیّتِ حقّﷻ» است.
لکل شی باب و باب العباده الصوم»؛📚محجة البیضاء،ج۲،ص۱۲۲)

🍃֎ آثار صمدیّت حقّﷻ در افعال، این است که؛
❂☜ خداوند؛ نمی‌خورد و نمی‌نوشد و نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد.
چرا که حقّﷻ؛ از اینکه صمد است و بی‌نیاز، منزّه از این اعمال است.
(این اعمال را چون ظاهراً درک می‌شوند؛ بهتر می‌شناسیم. وگرنه در صفات باطنی نیز خداوند، منزّه از صفات ناصَواب است.)

🍃۞ حال؛
صائم[به روزه]، مُتَصِّف به صفتِ #صمد می‌شود و این اتّصافِ او به صفتِ صمدیّت است که ترکِ صفات و اعمالی خاصّ را برای او واجب می‌گردد.

֎⫸ و این #ترک و نفی -که ظهور صمدیّت حقّﷻ است-، در سه مرتبۀ #جسد، #نفس، و #قلب بایستی ظاهر شود، چنان که در فرمایشات نورانی حضرت مولی علی(؏) در غررالحکم؛ به «صَوْمُ الجَسَد»، «صَوْمُ النّفْس» و «صَوْمُ القَلب» اشاره شده است.

🍃⇚بنابراین؛
امساک از مُفطرات روزه، در این سه مرتبه باید باشد‌ که کفّارۀ ذنبِ عظیمِ #بودن در کنارِ بودِ صمدانیِ حقّﷻ، و به واقع؛ پناه بردن به حضرتِ حقّﷻ است، چنان که در استعاذۀ شب‌های دهۀ آخر ماه رمضان، عرضه می‌داریم:

🔻〖 أعوذُ بِجلالِ وَجْهِكَ الكريم أنْ يَنْقَضِيَ عَنّي شهرُ رمضان
أو يَطْلُعَ الفَجرُ مِنْ لَيْلَتِي هذِهِ وَ لَكَ قِبَلِي ذَنْبٌ أو تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِي عليه〗
🔺

◉ پناه مى‏برم به جلالِ وجه كريمت كه بگذرد از من ماه رمضان
◉ يا برآيد سپيده‌دمِ این شب بر من
و من در پيشگاه تو بر خود، گناه يا پيگردى داشته باشم كه مرا بر آن عذاب فرمايى.

📚 مفاتیح‌الجنان


👁‍🗨 اگر به لطف حقّﷻ چشمانِ وحدت‌بین باز شود؛ خواهیم دید که این شخصِ روزه‌دار نیست که ترکِ ما سوَی الْمحبوب می‌کند، بلکه خداست که به «عبد»ش، ترکِ غیرِ خودش را می‌نماید. که این؛ کمالِ انقطاعی است که در مناجات ماه شعبان طلب کردی و عرضه داشتی:

🔻〖إلهي!
هَبْ لي كمالَ الإنقطاعِ إليک〗
🔺
✾ خدایا!
به من کمالِ انقطاع و فنا به سوی خودت را عطا کن.

🍃۞ و در ماه رمضان؛
پرده از اجابتِ دعایت برداشته شد.






«وَ الحمدللهِ الّذي جَعَلَ مِنْ تِلكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رمضان»

📚صحیفۀ سجّادیه(؏)،دعای۴۴


🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#پایان_لطیفه_دوم_حقیقةالصیام
#لطیفه_ترک_عمل_بودن_روزه




─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ چهارم:
صیام؛ حقیقتِ اشیاء

〰️〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/134
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


🍃۞ در مقالات قبل بیان شد که «صیـــام»؛ ظهورِ صمدیّت و جلالتِ حضرت حقّﷻ است.


🔆 حضرت حقّﷻ که خود،【لا هو الّا هو】 است، جلالیّت اوﷻ؛ «#لا هــو» است.
بدین معنا که؛
❂☜ خداوند است که نمی‌خورد و نمی‌آشامد و نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد‌.

֎ #صیام؛ حقیقتِ اللهﷻ است. و حقیقتِ الله، ولیِّ اوست. و حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖نحْنُ الصِّيَامُ〗🔺
✾ ما حقیقتِ روزه هستیم.
📚 بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۳۰۳


✿ هر شخصی در نقطۀ عبدیّت، ظاهر کنندۀ ربّ و معبود است. یعنی به هر اندازه که عبد باشد، فانی در معبود و ظاهر کنندۀ معبود است، چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔸〖 العبوديّةُ جوهرةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبيّة〗🔸
✾ عبودیّت جوهره‌ای است که باطنش ربوبیّت است.
📚مصباح الشریعه، باب ۱۰۰، في حقيقةِ العبودية


🍃۞ صیامِ عبدِ صائم (روزه‌دار)؛ ظهورِ حقیقتِ صائم بودنِ خداوند است. اینچنین است که از مُفطراتِ روزه، نهی می‌شود. به دیگر بیان؛
شدّت نفیِ جلالیِ حقّﷻ (یعنی؛ «لا هو»)، در نهیِ از مفطراتِ روزه ظاهر می‌گردد.

🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ في نفسِهِ و بِذاتِهِ، واجبُ الإطاعه است، نه اینکه به حسب غیرِ خودش واجبُ الإطاعه باشد.

֎ ما غالباً برای اطاعت در ذهنمان یک مُطیع (اطاعت کننده)، و یک مُطاع (اطاعت شده) در نظر می‌گیریم و بعد می‌گوییم مُطاع، برای مُطیع، واجب الإطاعه است!
امّا حضرت حقّﷻ؛
❂☜ مطلق است.
و تمام شئوناتِ او، به اطلاقش بایستی دیده شود. در نتیجه؛
واجب الإطاعه بودنِ خداوندِ صمد، از بیرون از اوﷻ نیست.

֎⇦ بنابراین؛ خداوند به خودیِ خود،«واجبُ الإطاعه» است. و «مؤمنین»، واجبُ الإطاعه بودنِ خدا را «می‌پذیرند».

🍃۞ اطاعتِ خداوند؛ في ذاتِهِ، «فَـــرض» است. یعنی واجب است. ➷
❖ و این اطاعت، در ترسیم عالم؛ «افتـــراض» نام دارد.

تذکّر:
«افتراض»؛ مصدر باب #افتعال است.
و باب افتعال؛ مطاوعه و پذیرش را می‌رساند.
↲ یعنی؛
«افتراض» به معنیِ «پذیرشِ» واجبُ الإطاعه بودنِ حقّﷻ است.
حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) که ظهور تامّهٔ حقّﷻ هستند؛ «مفترض الطاعه» (یعنی واجب الاطاعه) می‌باشند.


🔰حضرت امام علیّ بن موسی الرضا (علیهما السّلام) در مورد حقّﷻ می‌فرمایند:

🔻〖 عَالِمٌ إِذْ لَا مَعْلُومَ
وَ خَالِقٌ إِذْ لَا مَخْلُوقَ
وَ رَبٌّ إِذْ لَا مَرْبُوبَ
وَ إِلَهٌ إِذْ لَا مَأْلُوهَ 〗
🔺

✾[خداوند] عالم است در حالی که معلومی نیست.
و خالق است در حالی که مخلوقی نیست.
و ربّ است در حالی که مربوبی نیست.
و اله است در حالی که شیدائی نیست.

📚التوحيد، للصدوق، ص۵۶


🍃۞ بنابراین؛
❂☜ خداوند به حَسَبِ مخلوقات نیست که خالق است. بلکه خالق بودن، ذات خداوند است و از شدّت خالق بودن است که مخلوق را می‌آورد. و مخلوق، خالقیّت حقّﷻ را می‌پذیرد.

🍃۞ به همین صورت؛
֎⇦ خداوند به حسبِ گنهکاران نیست که غفّار است. بلکه غفّاریّت؛ ذاتِ خداوند است. نه به حسب غیر، بلکه به خودیِ خود، غفّار است. یعنی شدّتِ غفاریّت خداوند در ذات، مغفور را می‌آورد. و مغفور، غفاریّت حقّﷻ را می‌پذیرد.

🍃۞ به همین صورت؛
֎⇦خداوند به حَسَبِ مخلوقات نیست که رزّاق است. بلکه رزّاق بودن، ذات خداوند است و از شدّت رزّاق بودن، مرزوق را می‌آورد. و مرزوق، رزاقیّتِ حقّﷻ را می‌پذیرد.


⚜️ این خدایِ صمد است که نیاز به هیچ چیز ندارد. و تمام شئوناتش در خودش معنا می‌شود. و شدّت صفاتِ اوست که عالَمِ ظاهر را ترسیم می‌کند.

🍃۞ و الغرض، به همین صورت؛
❂☜حقیقتِ صوم در حقّﷻ است که صائم را می‌آورد. و افعال و صفات و ذاتِ صائم؛ پذیرش و مطاوعۀ حقّﷻ، و ظهورِ حضرتِ #صمد است.


🔰 از طرفی؛
حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻〖 عبدي!
خَلَقْتُ الأشياء لِأجْلِكَ و خَلَقْتُكَ لِأجْلي‏〗
🔺

✾بندۀ من!
همۀ اشیاء را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم خلق نمودم.

📚مشارق الأنوار، ص۲۸۳

🌿۞ بنابراین؛
عالَم، به تَبَعِ عبدِ مؤمن و برای او خلق شده است.
و تمام اشیاء؛ در پیِ عبدِ مؤمن است که مخاطبِ حقّﷻ واقع می‌شوند، وگرنه اصلاً مورد اعتناء نیستند.




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

☀️༺֎• یَا سَرِیعَ الرِّضا!
إغْفِرْ لِمَنْ لاَ یَمْلِکُ إلاَّ الدُّعاء•
֎༻


🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/383



💎 #سرعت به معنای #شتاب است.
▪️ با معیارات عالم حدود وقتی در مورد #سرعت صحبت میشود؛ موارد زیر در نظر می‌آید:
محرِّک، متحرِّک، حرکت، مبدأ، مقصد

بنابراین تا کلمۀ "سرعت" بیان میشود؛ ذهنِ آلوده به حدّ، دنبالِ این پارامترها میگردد و بدون آن، سرعت برایش نامفهوم است.

🔅امّا حقیقت همۀ امور، نور و عالم نور است. نورِ حسّی را عرض نمی‌کنم که آن نیز محدود است. بلکه نورِ حقیقی که #صمد می‌باشد، منظور است؛ که خودش، نفسِ پُری و بیحدّی است.

💎مثالی برای سرعت در مرتبۀ فعل بخوانیم:

قرآن می‌فرماید:

『 وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُم‏』
و بشتابيد به آمرزشى از پروردگارتان‏.
(سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۳۳)

که نفسِ این سرعت، خودِ #مغفرت است و نه جابجا شدن از جائی به جائی. مغفرت؛بازگشتِ مطلقه است. بازگشت مطلقه که بیان میشود، بازگشتِ از جائی به جائی منظور نیست. در نفسِ اطلاق و در صمدیّت، آن بازگشت بایستی تصوّر شود. که «مغفرت»؛ خودیّت و نفسِ الله تعالی است و خداوند اهلِ مغفرت است که در ادعیه آمده است:

🔸«إِنَّكَ‏ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ "أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ"»🔸
(صحیفۀ سجادیه علیه السلام، دعای ۱۲)

مغفرتی که در ذهن اکثر افراد است، آن نقطۀ تجلّی مغفرت، در مقامِ فعل است که مستغفر را به سمتِ غفّار می‌یابی.

💎و امّا #سریع را در مرتبۀ صفت و ذات دقت بفرمائید؛

🔹خداوند «سریع الحساب» است (【وَ اللَّهُ سَريعُ الْحِسابِ】 / بقره، ۲۰۲)

دقت بفرمائید که نمی‌فرماید "سریع المحاسِب" است (محاسِب یعنی حساب کننده). آنکه صد البته که خداوند محاسِب هم هست. ولی مطلب فراتر است!
اگر صرفاً "محاسِب" باشد، زود به حسابها میرسد. سایرین هم حسابرس هستند، امّا او در حسابرسی سریع است.
بلکه مطلب در این اسمِ شریف در دقتی فراتر باید دیده شود.
و آن در واسطهٔ حقیقیِ 《حساب》 است.
"#الحساب" واسطۀ حقیقی برای مُحاسِب و مُحاسَب است و خلوَت و جلوَت را به فراگیری و حقیقت خویش دربر دارد و طرفینِ حساب، جلوه‌ای از جلواتِ اویند.

سرعتِ "سریع الحساب" حقیقی است و به صمدیّت واسطه که "الحساب" است، می‌باشد.
یعنی کینونتِ محاسِب، مُحاسَب، و حساب؛ همه جلواتِ خودِ 《الحساب》 هستند.

دقت شود که متعلَّقِ حساب را عرض نمی‌کنم که گفته شود "شرّ" و "شرور" کجا جلواتِ خداوندند؟!(العیاذ بالله)
بلکه خالصۀ محاسِب و محاسَب، که آن، 《الحساب》 است، منظور است.

▫️الحساب》 چون کینونت و خالصۀ محاسِب و محاسَب است؛ نفسِ "سریع" است و نفسِ #سرعت در حساب است.
یعنی در حساب‌هایِ عالم ظلمت، مُحاسِب، کینونتی دارد و مُحاسَب، کینونتی دیگر. و بعد به واسطۀ #حساب، محاسَب را حسابرسی می‌کنند. نفسِ همین تثلیث، کُندی و عدم سرعت است.

امّا سرعتِ حقیقی حساب آن است که در کینونَت، همه را گرفته باشد. پیش از اینکه مُحاسَب و بلکه مُحاسِب به اشاره بیاید، 《الحساب》 نَفْسِ آنها می‌باشد.

ائمۀ اطهار(ع) 《نفسِ واحده》 هستند. یعنی نفْسِ حضرت باریتعالی که سایر نفوس، به نحوِ انشاء، مُنشَأ از حضرتشان است.
(شرح این مطلب در #کانال_معرفة_الحق و بالخصوص در مباحث توحید بیان شده و می‌توانید رجوع بفرمائید)

👈 قبول کنندگانِ ولایت ائمۀ اطهار(ع)، فانی در حضرات(ع) هستند. چنین کسانی به همان مرتبۀ فنایشان، در تعیّنِ محاسَب نبوده، بلکه در نفسِ 《الحساب》 هستند. بنابراین دیوانِ محاسبه برایشان گشوده نمی‌شود که فرمودند:

🔻«مَن أحبّ علیّاً(؏) لم یُنشر له دیوان»🔺(📚بحار الانوار،ج۲۷،ص۱۱۵)
که ؛
🔻«اللهُ یرزق من یشاء بغیر حساب»🔺 (نور،۳۸)

پس إن شاء الله دقت شد که دیوان محاسبه گشوده شدن، یک امر ثانوی نیست. که حالا که محبّ و مقرّ به ولایت هستی، «در نتیجه» برایت دیوان محاسبه باز نمیشود.
خیر! به نفسِ محبّ بودنت، به نفسِ مقرّ به ولایت بودنت، مافوقِ محاسبه هستی که فرمود:

🔹 『... وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا
وَ يَرْزُقْهُ <مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِب‏>
...』🔹
و هر كه از خدا پروا كند، براى او راه خروجى [از گناه و مشكلات‏] پديد مى‏‌آورد.
و او را از جايى كه حساب نمی‌کند روزى مى‏‌دهد ...
(سورۀ طلاق، آیات ۲ و ۳)

(اهل دقت!
در ضمن؛ "#سریع" صفت مشبهه بوده و فاعل و مفعول را گرفته. بروید آنجا که باید رفت ...!)

🔸«سریع الحساب»؛ وصف و بیانِ #حساب_مطلق است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

☀️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🚩

🍀 قدم دوّم - طهارت مطلقه را بشناسیم؛

در عالم حدود؛ برای طهارت، متعلَّق در نظر گرفته می‌شود. یعنی با بیانِ «طهارت»؛ ذهن به این سوال مشغول می‌شود که «طهارتِ از چه چیز؟».
این مرتبۀ نازلۀ طهارت است که متعلّق‌دار می‌شود. ولی ماندن در این مرتبه از فهم؛ محروم شدن از معرفت عالیه است.

این از خصوصیّات عالم حدود است که درکِ مفاهیم، فقط هنگامِ واقع شدن بر مصادیق آسان می‌شود.
مثلاً وقتی سخن از «سخاوت» است؛ تصوّر خود «سخاوت» برای ذهن متوقّف در عالَم حدود، ممکن نیست. بلکه آن را تنزیل و تنزیل می‌دهد و مثلاً شخصی را در نظر می‌گیرد و باز نمی‌تواند «سخی» بودن آن را تصوّر کند تا اینکه وقتی او را در حین بخشش به سائلی در نظر می‌گیرد؛ میگوید این یعنی «سخاوت». در حالی که این مرتبۀ فعل «سخاوت» و نه مطلقِ «سخاوت».

🔆 عالم نور را باید «#بالنورانیة» شناخت و معیاراتِ عالم کثرات که مدّ الظلّ عالم نور است را نباید برای شناختِ امور نور، اصل و مبنا گرفت.

🔰 بعد از این مقدمه؛
«طاهِر»؛ یکی از أسماء إلهیست.
📚إقبال الأعمال،ط-القديمة،ج۱،ص۴۸۶

🔆 «طاهِر»؛ اسم فاعل است و صفتِ حالیه. یعنی اوّلاً و بَدواً؛ ذاتِ خداوند طاهر است. بدین معنا که:
کاری به «تطهیر کننده» بودنِ آن نداریم که به متعلَّقِ آن که بیرون از ذات الهی است؛ مربوطش کنیم.
بلکه خودِ ذات در حالیکه؛
🔸كانَ‏ اللَّهُ‏ وَ لَا شَيْ‏ءَ مَعَه🔸است (خدا هست و هیچ چیزی با او نیست، 📚التوحيد، للصدوق، ص۶۷)
👈🏻 «طاهِر» است که اطلاقِ طهارت می‌باشد.

🔆 بعد از اینکه دانستیم ذاتِ خداوند، خودش در اطلاقِ «طهارت» است؛ آنگاه در مرتبۀ «فعل» [یعنی؛ «طاهِر» در ظهورِ في مقام الفعل] «تطهیر کننده» است.
بنابراین؛
در معرفتِ به ذات و عالَم لُبّ، این سؤال صحیح نیست که پرسیده شود:
«خداوند از چه چیز طاهر است؟»

👈🏻 خداوند، مطلقاً «طاهِر» است.
حتّی اگر تعیّنی برای طهارت در نظر بگیریم، از آن نیز مطهّر و طاهر است. چنان که در زیارتِ نفس و خودیّتِ باریتعالی یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است؛

🔻«أَشْهَدُ أَنَّكَ طُهْرٌ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ
👈🏻مِنْ طُهْرٍ طَاهِرٍ مُطَهَّرٍ»♦️
📚كامل الزيارات، ص۲۳۵

🔆 حضرات آل‌الله علیهم‌السلام که از اینکه نفس باریتعالی، تمامیّت و خدائیتِ خداوند هستند؛ جلوۀ تامّ و تمام حضرت حقّ تعالی می‌باشند؛ حتّی از «طهارت» هم طهارت دارند (و این؛ تفوّقِ اطلاق حقیقیِ آل الله؏ بر هر شئونی از شئوناتِ مطلقه، و بلکه سلطۀ و فائقیّتِ اطلاق بر خودش است).
بنابراین؛
طهارتِ مطلقه منظور است که متعلَّقی ندارد، چرا که بیان شد🔸«كَانَ‏ اللَّهُ‏ وَ لَا شَيْ‏ءَ مَعَه‏»🔸.
نفس باریتعالی؛ مطلقاً طاهر است.
[🍃عزیزا!
اینجا؛ جایِ اعتکاف و تأمّل است
نه گذرگاهِ بی‌توجّهی!]

✿ مثال دیگر ؛
فقط أسماء حضرت حقّ، توقیفی و حُسنی می‌باشند.

🔰 بعضی از تفاوت‌های اسامی غیر حُسنی، نسبت به اسم حُسنی چنین است:

➊ نفسی دونِ مسمّای خود دارند.
➋ بعد از مسمّا، بر مسمّا واقع می‌شوند.

امّا إسم حُسنی؛
➊ مِن دونِ مسمّای خود (یعنی؛ «مِن دون الله») نیست.
➋ نفسِ آن، همان نفسِ مسمّا (الله تعالی) است و یک واقع است.
➌نه تنها نفسِ اسم حُسنی، نفسِ مسمّاست، بلکه فراتر؛
👈🏻 إسم حُسنی؛ خودِ «نَفْسُ الله تعالی؛📚بحارالأنوار،ج‏۹۷،ص۳۳۱»، یعنی؛ خودیّتِ الله تعالی است.

⏎◉ در نتیجه؛ تحلیلاً بیان می‌شود:
الله تعالی که #صمد است (یعنی؛«الْقَائِمُ بِنَفْسِهِ، الْغَنِيُّ عَنْ غَيْرِه‏ِ؛ 📚 التوحيد (للصدوق)،ص۹۰») و به خودی خود، مسمّاست؛ 👈🏻 به اسم حُسنی؛ مسمّاست.

🔅 از أسماء حضرت حقّ «القریب» است («یا قریب؛ دعای جوشن کبیر📚البلد الأمين،ص۴۰۶).

🔆 خداوند مطلقِ «قریب»، و«قریبِ مطلق»است.
نباید در پی این باشیم که حضرتِ «قریب»؛ «قربت به چه چیز دارد؟».
خداوند، حتّی وقتی موجودات را خلق نکرده بود؛ في نفسِهِ «قریب» بود.
👈🏻 «قریب»، مطلقِ قُرب و نزدیکی است و چون مطلق است، قید و تعلّق ندارد.
و حتّی اگر بیان کردی که؛ «خود به خود، قریب است»؛ اگر «دو خود» تصوّر کردی؛ قُربِ مطلق را نیافتی!

⚠️ ذهن مشوب به عالَم حدّ و معیاراتش برای حقائقِ اطلاقیه؛ مدام به دنبالِ متعلَّق می‌گردد و بنا دارد که این لطائف را به جائی محکم کند!
و عاجز از این است که متوجّه باشد که «اطلاق؛ نفسِ مُحکمی‌ست» و مادونِ #اطلاق؛ به عروةالوثقی بودنِ اطلاق؛ متمسّک، و بلکه «موجود» می‌باشد.


⏎◉ بنابراین، به لطف خدا؛
اوّلاً با این معنا آشنا شدیم که «طهارت» را در اطلاق ببینیم.
ثانیاً یافتیم که طهارتِ مطلقه، از «طهارت» هم طهارت دارد. و حقیقتِ لاتعیّن و بی قید بودنِ حقّ تعالی است. که آن، صفتِ «اطلاق» است که مصدرِ تمام شئوناتِ حقّ و «مبدأ وجودِ مطلق» است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🚩