اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
906 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
🔹

♦️◆ قدم پانزدهم ➣●• —---—
🔶 حالا سوال این است که "القربی" چیست و منظور از "المودة فی القربی" چیست؟

🔹اوّلا :
"القربی"؛ حضرات ائمۀ اطهار (؏) هستند (『 هم الائمة -ع-』 / 📚تفسير نور الثقلين،ج‏۴،ص۵۷۳).
پس بحثی در این نیست که اجر رسالت حضرت رسول اکرم (ص) که خودیّت رسالت است، مودّتِ حضرات ائمۀ اطهار(؏) است.

که با بیاناتی که گذشت؛ حضرت محسن(؏) "المودة فی القربی" هستند.

پس؛
👈☀️اجر رسالت -که خودیّت رسالت است -؛ نقطۀ جلالَت ولایت، یعنی حضرتِ محسن(ع) هستند.☀️

که مسئلتِ اجر رسالت از امّت، رسیدن به شخصِ حضرت محسن(؏) است (شخص حقیقی).

⬛️ امّا در عوضِ رسیدگی، خصومت عمر ملعون به جولان آمد.
او و ابابکر ملعون، که به نصّ روایت، به قصدِ سلطنت و ریاست، «منافقانه» خود را به حضرت ختمی مرتبت(ص) نزدیک کرده و در دل، آتش کینۀ ازلی و ابدی خویش را پروارتَر می‌ساختند، با «شهادتِ» حضرت خاتم الانبیاء(ص) (که خودْ عامِل آن بودند)، وجودِ سراسرْ آتش و آتش‌زنۀ خویش را، به بیتِ خدا رساندند.

حقّ تعالی و رسول گرامی‌اش(ص) سفارش به مودّت حضرت فاطمه(س) نمودند. امّا آن ملعون ازل و ابد، بجایِ خودْ شکنی، پهلویِ حقیقتِ هستی، ناموس حقّ، ذاتِ فخرِ جَلی، دختِ نبی(ص)، زوج ولیّ(؏)، حضرت فاطمه زهرا(س) را شکست.
و در عوضِ سَرسپردگی، سِرّ سپردۀ حقّ، حضرت محسن (ع) را، به لگدِ کینه، و شلاقِ عداوت، سقط و شهید ساخت.

(لعنت خدا بر ابابکر و عمر و عثمان و تابعینشان)

🔹ثانیاً :
"القربی" صِرفاً به معنای "خویشاوند" نیست. بلکه این کلمه، مصدرِ "قُرب" است و اگر صرفاً در عِداد «خویشاوند» بخواهیم آنرا معنا کنیم؛ معنایِ «خویشاوندی» یعنی قرابت و نزدیکی، با مصدرْ بودنِ آن مناسب است.
"القربی"، مصدرِ "قرب" است.

❖ بیان شد که اسماء حقّ تعالی، توقیفی است. یعنی متوقّف بر ذات خدا و برخاسته از آن است و نه آنکه از بیرون از ذات، عارض بر خدا شده باشد.
🔅 یکی از نامهایِ حقّ تعالی ، "#قریب" است (📚 البلد الأمين،ص۴۰۶).

❖ ذاتِ خداوند، "قریب" است. در معنای ساده می‌گوییم؛ او مطلقِ «نزدیک» و مطلقِ «نزدیکی» است.
پس نزدیکِ «به چه چیز؟» منظورمان نیست. چرا که مطلقْ بودنِ "قریب"، جا برای چیز دیگر نمی‌گذارد.
"قریب" صفتِ مشبهه است و ملئیت قرب را می‌رساند.

حالا دقت بفرمائید؛
❖ مصدر، محلّ صدور کلمه است.
❖ "القربی" مصدرِ "قرب" است. یعنی؛ في الواقع هر کلمه‌ای که از «قرب» مشتق می‌شود، از مصدرِ آن یعنی "القربی" مشتق شده است.
"قریب" نیز چنین است.

بیان شد که "القربی" حضرات آل الله(ع) هستند. ایشان مصدرِ حقیقیِ "قریب" هستند.

❖ اشتقاقِ حضرت «قریب» (عزّوجلّ) از «القربی» ، اشتقاقِ حقیقی است. که حضرت «قریب» (عزّوجلّ) و حضرات «القربی» (ع) یک حقیقت واحد هستند. و این اشتقاق، در اطلاق و بیحدّیِ ذاتِ غیب الغیوبی بایستی معنا شود. و نه به حدّ و رسمِ اشیاء محدود. یعنی اینطور نیست که وقتی بیان می‌گردد "«قریب» مشتق از «القربی» است"، العیاذ بالله تصغیر ذات باریتعالی صورت گرفته باشد.
خیر!
❖ سخن از «القربی»، به #عین_شخص ، سخن از خودیّت خداست. و این اشتقاق، اشتقاق نوری و تجلیّات خود بر خودِ ذاتِ باری است.
(فتأمَّلْ!)

🔰 پس در تحلیل، بیان می‌شود:

👈☀️《 سِرِّ حضرت «قریب»(عزّوجلّ)》، «القربی» است. یعنی حضرات آل الله(؏).☀️

↲❖ که در زیارت حضرت موسی بن جعفر امام کاظم(؏) می‌خوانیم 🔻 السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا «سِرَّ اللَّه»🔺 (📚بحارالانوار،ج‏۹۹،ص۲۰).

پس آل الله علیهم السلام که یک نور واحد بوده و در جلوۀ «چهارده» نفر ظاهرند، سرِّ الهی هستند.

🔰 امّا دقّت شود که؛

👈☀️《سِرُّ السِرّ حضرتِ «قریب»-عزّ و جلّ-》، «الموّدة» است. یعنی حضرت محسن (ع).
ایشان سرّ السرّ و سِرّ المستودع می‌باشند. ☀️

❖ که "مستودع" بودنِ حضرت محسن (؏)، از علوّ باطن تا دنوِّ ظاهر، ممدود و کشیده است.
حضرتشان به حسب ظاهر؛ جنین در بطن حضرت فاطمه (س) هستند. جنین، به «ودیعه» و امانت در بطن مادر خویش است (مستودع).

💠 امّا حقیقتِ مطلب فراتر از این است!
"مُستَوْدَع"؛ اسم مفعولِ باب استفعال از ریشۀ «وَدْع» است. «وَدْع» به معنای ترک کردن و رها کردن می‌باشد. و "ودیعه" از این جهت برایِ «امانت» مستعمل است که امانت بایستی محلّ خود را ترک کرده و به دست صاحب اصلی برسد.

❖ امّا خوب دقّت شود که؛"سرّ المستودَع" که در بطنِ حضرت فاطمه(س) است، در وحدتِ حقیقی با ایشان (یعنی با تمام آل الله علیهم السلام) است.
بنابراین ؛

👈☀️«المستودَع بودنِ» حضرتِ محسن علیه السلام، مقامِ《رهایی و اطلاقِ «سرّ الله» بودنِ》 حضرات آل الله علیهم السلام است. ☀️


🔔 ⬛️ توجّه فرمودید که عمر ملعون دقیقاً چه مکانت و مقامی را به لگدِ عداوت، نشانه گرفت؟! ⬛️

(لعنت دائمی حقّ تعالی بر او و تمام تابعینِ او)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
🌕


🍃⇯֎ پس؛ «مراقبۀ لِسان»، همان «مراقبۀ مطلق» است، چنان که می‌فرمایند:

🔻『لَا يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُه‏』🔺
✾ دلِ عبد، هرگز قوام و آرام نمی‌یابد، تا اینکه لسانِ او، قوام و آرام گیرد.
📚إرشاد القلوب، ج‏۱، ص۱۰۳


🍃۞ که وصفِ چُنین لسان و جمالِ چُنین صاحَبْ‌لسانی این است که می‌فرمایند؛

🔹『جَمالُ الرَّجُلِ فَصاحَةُ لِسانِهِ』🔹
✾ زيبائىِ مرد به شيوائیِ زبانِ اوست.
📚نهج الفصاحة، ص۴۳۱


⇯֎ و امّا؛
هر که زیبا سخن می‌گوید؛ لزوماً فصیح و بلیغ نیست. بلکه می‌تواند هذیان‌گویی باشد که به هذیانش، بی‌اساسان را مؤسّسِ اغوا گردد، که؛

💠『لَيسَتِ البَلاغَةُ بحِدَّةِ اللِّسانِ و لا بِكَثْرةِ الهَذَيانِ ...』💠
✾ بلاغت به [معناىِ] تندىِ زبان و پَرت و پلاگوئیِ بسيار نيست ...
📚 تحف‌العقول، ص۳۱۲


پس #فصیح و #بلیغ کیست؟
🍃֎⇦ آن کسی است که سَر و سِرّی با شخصِ «المَعنی» و «الحُجّة البالغة» (یعنی؛ حضراتِ آل‌الله علیهم السّلام) دارد، - حتّی اگر گفتارش در نظم و شیوائیِ ظاهری نباشد -، چنان که در دنباله می‌فرمایند:

💠『 ... و لَكنَّها إصابةُ المَعنى و قَصْدُ الحُجّة』💠
✾ بلكه بلاغت؛
💫☜ رساندنِ معنا،
و آوردن دليل و برهانِ درست است.
📚تحف العقول، ص۳۱۲

پس؛
☘️ رفیقا!
مراقب باش که دل، به این فریب ندهی و #قریب را به #فریب، و #فصاحت را به #فضاحت، نفروشی!
که‌ زیبائیِ زبان؛
همیشه دلیل بر زبانِ زیبا نیست❗️
و آن که زیبا سخن می‌گوید، لزوماً دلیل بر آن نیست که سخنِ زیبا می‌گوید.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻

🌕