روزنوشت‌های احسان محمدی
17.3K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🎭 «ایستاده روی خط استوا» تئاتری که باید دید

◾️ «جنگ پیروز ندارد، روله»!

✍️ احسان محمدی

🎬 اوایل دهه هشتاد هنوز ما این همه آلوده اینترنت نشده بودیم، گوشی هوشمندی هم وجود نداشت، دلخوشی بود، اما کم بود. یکی از لذت‌های نسل من، دیدن برنامه #سینما1 بود.

برنامه‌ای که پنجشنبه شب‌ها ساعت ۲۲:۱۵ از شبکه یک سیما پخش می‌شد به نقد و بررسی فیلم‌های روز دنیا می‌پرداخت.

🎬 فارغ از قیچی و سانسورهای ناگزیر که همه ما را خلاق بار آورده بود، فیلم‌ها با خوش سلیقگی انتخاب می‌شد. از آن جمله فیلمی به نام #سرزمین_هیچکس بود که بعضی از پلان‌هایش نزدیک به 17 سال است مدام پیش چشمم تکرار می‌شود.

🎬 این اثر چند ملیتی و ضد جنگ، داستان دو سرباز بوسنيايي و صرب بود كه در يك زمين بی‌طرف و جايي ميان دو جبهه جنگ با يكديگر روبرو مي‌شوند. با هم درگیری لفظی پیدا می‌کنند و هریک، ديگري را مسوول جنگ می‌داند، اما اين شرايط با پيدا كردن يك سرباز زخمي بوسنيايي كه روي مين نشسته است و نمی‌تواند از جایش تكان بخورد، شكل ديگري به خود مي‌گيرد ...

🎬 در فیلم یک چشم آدم می‌خندد و چشم دیگر گریه می‌کند. کارگردان دانيس تانوويچ با دیالوگ‌های شوخ‌طبعانه تلاش می‌کند تلخی و گزندگی جنگ را کم کند. جنگ اما بی‌رحم است، زنده‌ها و زندگی‌ها را می‌کُشد و به راه خودش ادامه می‌دهد، از خاکریزی به خاکریزی، از مرزی به مرزی، از کشوری به کشوری ...

🎭 چند روز پیش وقتی «ایستاده روی خط استوا» به کارگردانی #سعید_خیراللهی جوان خوش قریحه‌ی تئاتر را دیدم یک بار دیگر یاد این فیلم افتادم. داستان این تئاتر متفاوت است اما زخم و درد و زهرخند همان است که بود.

روایتی از جنگ و خصومت که خنجر در پهلوی عشق فرو می‌کند، سفید شدن موی پدرها و گیس مادرها و از سنگ مزاری و دردی که از رفتن جوان‌ها به جا می‌ماند و هیچ درمانی ندارند. همان که به کُردی می‌خواند:

هه‌ی داد هه‌ی بیداد که‌س دی یار نیه /که‌س و ده‌د که‌س خه‌وه‌ر دار نیه
هی داد هی بیداد، کسی دیگر یار و یاور کسی نیست / کسی از درد کسی خبردار نیست

🎭 سعید خیراللهی و گروهش از استان ایلام و شهر جنگ‌زده دهلران می‌آیند. آنها جنگ را با همه وجودشان حس کرده‌اند، برداشت‌شان منحصر به قصه‌ها، فیلم‌ها و روایت‌هایِ دورِ دیگران نیست، کودکی آنها در جنگ گذشته است برای همین وقتی «ایستاده روی خط استوا» را به صحنه می‌برند، از این جادو برخوردارند که زمان و مکان را در ذهن بیننده به هم بریزند و او را با سربازی که اشتباهی پایش را آن ور سیم خاردارهای مرزی گذاشته، همدل شوند.

🎭 استفاده از موسیقی محلی، بازی چشم‌نواز #مالک_آبسالان، #مصطفی_کولیوندی، #احمد_جعفری و #سمیه_مهری و ... که به خوبی حس و حال مردم مرزنشین را با گویشی که برای هر مخاطبی قابل فهم است خلق می‌کنند، طراحی صحنه و لباس باورپذیر و ... از جمله نقاط برجسته این اثر محجوب و بی‌هیاهو هستند که نه برای خنداندن و اشک‌گرفتن از مخاطب، که برای واداشتن او به درنگ در جنگ کنار هم به درستی گردآمده‌اند.

🎭 «ایستاده بر خط استوا» در چندین جشنواره ملی جوایزی را از آن خود کرده است و کارگردان و بازیگران این اثر در عین جوانی کارنامه درخشانی در تئاتر دارند و تقریباً تمام جوایز معتبر حوزه تئاتر در ایران را از آن خود کرده‌اند.

🎭 تماشای این اثر که خالی از شعارزدگی یا قهرمان‌سازی است مثل دیدن «لیلی با من است» #کمال_تبریزی یا #تنگه_ابوقریب بهرام توکلی جایی را در یک گوشه ذهن برای خودش باز می کند که هر بار مرورش برای من یادآور این جمله است که پدرم در آخرین روزهای جنگ و وقتی آواره بودیم، گفت:«جنگ پیروز ندارد، روله!» و من نمی‌فهمیدم.

🎭 این اثر هر روز ساعت 18 در «تماشاخانه سرو» واقع در خیابان آیت الله طالقانی، نرسیده به تقاطع خیابان شهید مفتح، جنب ایستگاه مترو طالقانی روی صحنه می‌رود.

🎭 دیدن این اثر، حمایت از جوان‌هایی است که شهرشان حتی یک سالن تئاتر یا سینما ندارد اما هنوز از جنگ، زخمی است.
#عصرایران

↙️ تهیه بلیط در سایت تیوال
https://www.tiwall.com/s/istadehrooyekhateostova

🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ جیره روزانه اخبار بد اتفاقی است؟

✍️احسان محمدی

◾️ اگر کسی حوصله داشته باشد و روی تبلیغ تلویزیونی «مارکو برایمان چه آورده‌ای؟» صداگذاری کند، احتمالاً «مارکو برایمان چه خبر بدی آورده‌ای؟» دیالوگ مناسبی باشد.

◾️این روزها انگار جیره خبر بد داریم. مثل دوران سربازی که یغلوی به دست صف می‌ایستادیم و کف‌گیری برنج و ملاقه‌ای خورشت می‌گرفتیم. حالا تلویزیون، رادیو، روزنامه‌ها و گوشی‌های همراه به قاصدهای همه تلخ تبدیل شده‌اند.

هنوز در حال شمردن جان‌باختگان یک روز کرونا هستیم که کلینیک منفجر می‌شود، غمش را مزمزه می‌کنیم که هنرمند دوست‌داشتنی جان می‌بازد و احتمالاً تا موقع خواندن این نوشته خبر بدتری از راه رسیده است!

↙️ آیا این همه خبر بد طبیعی است؟ آیا در جاهای دیگر دنیا هم به همین اندازه و بلکه بیشتر اتفاق بد می‌افتد؟

↙️ آیا قبلاً هم اخبار بد به این حجم وجود داشت ولی این همه رسانه برای پوشش آن نبود؟

↙️ آیا ما گرفتار یک نفرین ابدی شده‌ایم که هر روز باید جیره اخبار بد را وسط یغلوی مغزمان بریزند؟

↙️ آیا ما عادت کرده‌ایم به بد دیدن و زشت گفتن و در انعکاس اخبار خوب خساست به خرج می‌دهیم؟

↙️ آیا رسانه‌ها همدست شده‌اند تا دست به سیاه‌نمایی بزنند و آب در آسیاب دشمن بریزند؟

◾️پاسخ آنی به هر کدام از این پرسش‌ها بیش از آنکه مبتنی بر آمار، اسناد و واقعیت‌ها باشد، ریشه در زیست فردی ما دارد. کسی که وسط این تلاطم اقتصادی خانه یا ماشین خریده و حالا #مالک به حساب می‌آید حتماً نگاهش با کسی که پولش را در بورس باخته است فرق دارد.

کسی که به ویروس #کرونا مبتلا شده و نجات پیدا کرده با آن کس که عزیزش را در یک سوگواری غریبانه به خاک سپرده است، یک شکل به این ماجرا نگاه نمی‌کند. اما در نگاه کلی «حال همه ما خوب نیست». خبر بد، احاطه کرده است خلق را.

◾️تجربه جمعی ما حاکی از نفس کشیدن زیر یک آوار است. انگار کسی پتوی بدبو و خیس و سنگینی را روی سرمان انداخته که نه توان کنار زدنش را داریم و نه تاب نفس کشیدن زیرش را.

عموم مردم بیش از آنکه امیدوار به یک راهکار از سوی مدیران کشور برای نجات از این بن‌بست اقتصادی-اجتماعی باشند، چشم دوخته‌اند به یک #معجزه. به یک اتفاق خوب که از راه برسد. درست مثل فیلم‌ها که سواری از دور به تاخت می‌آید و انگار با خودش بشارتی برای نجات از این شرایط دارد.

◾️ خبر خوب همیشه ساختنی نیست. کار رسانه‌ها قرار دادن آینه‌ای شفاف روبروی اتفاقات است. وقتی پیرامون‌مان پر از زغال شده، بعید است بشود کاری کرد که دست‌ها سیاه نشوند، دل‌ها سیاه نشوند، چشم‌ها سیاهی نبینند...

نوشتن این روزها کار سختی است. از غم و رنج نوشتن ما را هم فرسوده کرده است و به قول حافظ شیرازی:

کی شعر تَر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95