Forwarded from اتچ بات
#قصه_جمعه
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋 @ehsanmohammadi95
#بشوره_ببره
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋 @ehsanmohammadi95
#بشوره_ببره
Telegram
Forwarded from اتچ بات
🎵 #قصه_روز
▪️رنج دختران کُرمانج
✍️ احسان محمدی _ روی تن هر سرزمینی زخم هایی هست که جایش خوب نمی شود. خوب هم شود انگار با یک خارش کوچک سرباز می کُند. خون می زند بیرون. یکی از آنها برای من همین ترانه "له یاره" است. همین که یلدا عباسی و محسن میرزاده می خوانند.
🔻 شبانه ریختند به چادرهای ایل باچوانلوی قوچان. ترکمن های اسب سوار و مسلح. درست 112 سال پیش در آبان ماهی سرد. مردها را کُشتند. چادرها را آتش زدند و 63 زن و دختر را با خودشان بُردند. بُردند و رفتند. برای همیشه. شکایت ها و داد و فریادها و ضجه ها به جایی نرسید و آن زن ها و دخترها هرگز و هرگز به وطن شان برنگشتند.
🔻 چند دوست نازنین کُرمانج دارم. گرم و مهربان و پرانرژی اما ته چشمخانه شان اندوه بزرگی کز کرده است. مثل بچه ای که یک شب سرد زمستانی گوشه خیابان توی خودش فرو رفته باشد. هر وقت به چشم های سیاهشان خیره می شوم فکر می کنم انگار اندوه بهترین جا را برای پنهان شدن پیدا کرده است.
🔻کُرمانج ها کُردهایی هستند که به دستور شاه عباس صفوی از غرب کشور به شمال خراسان آمدند تا از مرزها دفاع کنند. قریب به پنجاه هزار خانوار مجبور شدند یار و دیارشان را ترک کنند و به سرزمین دیگری کوچک کنند. اقلیتی که ریشه هایش کنده شده بود کم زخم نخورده بود که حالا باید سوگوار زنان و دخترهایش باشد.
🔻این ترانه در مورد دختری به نام گُلنار است. از قرار معلوم چوپانی به نام بهمن وقتی با گله اش برمی گردد به ایل و با چادرهای سوخته و جنازه مردها روبرو می شود این ترانه را برای گلنار معشوقه اش می خواند...گلُنار من را اسیر کردند و بردند در بازارها فروختند...دیدار ما به قیامت گلنار...
🔻همیشه فکر می کنم به جگر خونین آن زن ها و دخترها. اینکه بخشی از آنها مجبور شدند تن به ازدواج با جوان های ترکمن بدهند. همه شان بعد از صد سال حتماً زیر خاک خفته اند اما خدا می داند شبها چطور هق هق شان را توی بالش خفه می کرده اند. خدا می داند چند نفرشان سَم گیر آوردند،خوردند و خودشان را خلاص کردند. خدا می داند وقتی کسی مهمان ایل شان می شده چطور گوش هایشان را تیز می کرده اند که خبری از ایران برسد. از قوم و خویش های ایل باچوانلو. خدا می داند وقتی می رفته اند بالای کوه بلندی، وقتی تنها با گله های ترکمن ها می شده اند، وقتی بچه هایشان را در گهواره های ترکمنی تکان می دادند چه مویه می کردند، چه می خواندند.
🔻گاهی شقیقه ام دو شقه می شود. وقتی فکر می کنم به رنج ها. به اندوه هایی که ترانه شده اند یا نشده اند اما ته چشم آدم ها کز کرده اند.
🖋 @ehsanmohammadi95
▪️رنج دختران کُرمانج
✍️ احسان محمدی _ روی تن هر سرزمینی زخم هایی هست که جایش خوب نمی شود. خوب هم شود انگار با یک خارش کوچک سرباز می کُند. خون می زند بیرون. یکی از آنها برای من همین ترانه "له یاره" است. همین که یلدا عباسی و محسن میرزاده می خوانند.
🔻 شبانه ریختند به چادرهای ایل باچوانلوی قوچان. ترکمن های اسب سوار و مسلح. درست 112 سال پیش در آبان ماهی سرد. مردها را کُشتند. چادرها را آتش زدند و 63 زن و دختر را با خودشان بُردند. بُردند و رفتند. برای همیشه. شکایت ها و داد و فریادها و ضجه ها به جایی نرسید و آن زن ها و دخترها هرگز و هرگز به وطن شان برنگشتند.
🔻 چند دوست نازنین کُرمانج دارم. گرم و مهربان و پرانرژی اما ته چشمخانه شان اندوه بزرگی کز کرده است. مثل بچه ای که یک شب سرد زمستانی گوشه خیابان توی خودش فرو رفته باشد. هر وقت به چشم های سیاهشان خیره می شوم فکر می کنم انگار اندوه بهترین جا را برای پنهان شدن پیدا کرده است.
🔻کُرمانج ها کُردهایی هستند که به دستور شاه عباس صفوی از غرب کشور به شمال خراسان آمدند تا از مرزها دفاع کنند. قریب به پنجاه هزار خانوار مجبور شدند یار و دیارشان را ترک کنند و به سرزمین دیگری کوچک کنند. اقلیتی که ریشه هایش کنده شده بود کم زخم نخورده بود که حالا باید سوگوار زنان و دخترهایش باشد.
🔻این ترانه در مورد دختری به نام گُلنار است. از قرار معلوم چوپانی به نام بهمن وقتی با گله اش برمی گردد به ایل و با چادرهای سوخته و جنازه مردها روبرو می شود این ترانه را برای گلنار معشوقه اش می خواند...گلُنار من را اسیر کردند و بردند در بازارها فروختند...دیدار ما به قیامت گلنار...
🔻همیشه فکر می کنم به جگر خونین آن زن ها و دخترها. اینکه بخشی از آنها مجبور شدند تن به ازدواج با جوان های ترکمن بدهند. همه شان بعد از صد سال حتماً زیر خاک خفته اند اما خدا می داند شبها چطور هق هق شان را توی بالش خفه می کرده اند. خدا می داند چند نفرشان سَم گیر آوردند،خوردند و خودشان را خلاص کردند. خدا می داند وقتی کسی مهمان ایل شان می شده چطور گوش هایشان را تیز می کرده اند که خبری از ایران برسد. از قوم و خویش های ایل باچوانلو. خدا می داند وقتی می رفته اند بالای کوه بلندی، وقتی تنها با گله های ترکمن ها می شده اند، وقتی بچه هایشان را در گهواره های ترکمنی تکان می دادند چه مویه می کردند، چه می خواندند.
🔻گاهی شقیقه ام دو شقه می شود. وقتی فکر می کنم به رنج ها. به اندوه هایی که ترانه شده اند یا نشده اند اما ته چشم آدم ها کز کرده اند.
🖋 @ehsanmohammadi95
Telegram
Forwarded from اتچ بات
#قصه_جمعه
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋 @ehsanmohammadi95
#بشوره_ببره
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋 @ehsanmohammadi95
#بشوره_ببره
Telegram
Forwarded from اتچ بات
🎵 #قصه_روز
▪️رنج دختران کُرمانج
✍️ احسان محمدی _ روی تن هر سرزمینی زخم هایی هست که جایش خوب نمی شود. خوب هم شود انگار با یک خارش کوچک سرباز می کُند. خون می زند بیرون. یکی از آنها برای من همین ترانه "له یاره" است. همین که یلدا عباسی و محسن میرزاده می خوانند.
🔻 شبانه ریختند به چادرهای ایل باچوانلوی قوچان. ترکمن های اسب سوار و مسلح. درست 112 سال پیش در آبان ماهی سرد. مردها را کُشتند. چادرها را آتش زدند و 63 زن و دختر را با خودشان بُردند. بُردند و رفتند. برای همیشه. شکایت ها و داد و فریادها و ضجه ها به جایی نرسید و آن زن ها و دخترها هرگز و هرگز به وطن شان برنگشتند.
🔻 چند دوست نازنین کُرمانج دارم. گرم و مهربان و پرانرژی اما ته چشمخانه شان اندوه بزرگی کز کرده است. مثل بچه ای که یک شب سرد زمستانی گوشه خیابان توی خودش فرو رفته باشد. هر وقت به چشم های سیاهشان خیره می شوم فکر می کنم انگار اندوه بهترین جا را برای پنهان شدن پیدا کرده است.
🔻کُرمانج ها کُردهایی هستند که به دستور شاه عباس صفوی از غرب کشور به شمال خراسان آمدند تا از مرزها دفاع کنند. قریب به پنجاه هزار خانوار مجبور شدند یار و دیارشان را ترک کنند و به سرزمین دیگری کوچک کنند. اقلیتی که ریشه هایش کنده شده بود کم زخم نخورده بود که حالا باید سوگوار زنان و دخترهایش باشد.
🔻این ترانه در مورد دختری به نام گُلنار است. از قرار معلوم چوپانی به نام بهمن وقتی با گله اش برمی گردد به ایل و با چادرهای سوخته و جنازه مردها روبرو می شود این ترانه را برای گلنار معشوقه اش می خواند...گلُنار من را اسیر کردند و بردند در بازارها فروختند...دیدار ما به قیامت گلنار...
🔻همیشه فکر می کنم به جگر خونین آن زن ها و دخترها. اینکه بخشی از آنها مجبور شدند تن به ازدواج با جوان های ترکمن بدهند. همه شان بعد از صد سال حتماً زیر خاک خفته اند اما خدا می داند شبها چطور هق هق شان را توی بالش خفه می کرده اند. خدا می داند چند نفرشان سَم گیر آوردند،خوردند و خودشان را خلاص کردند. خدا می داند وقتی کسی مهمان ایل شان می شده چطور گوش هایشان را تیز می کرده اند که خبری از ایران برسد. از قوم و خویش های ایل باچوانلو. خدا می داند وقتی می رفته اند بالای کوه بلندی، وقتی تنها با گله های ترکمن ها می شده اند، وقتی بچه هایشان را در گهواره های ترکمنی تکان می دادند چه مویه می کردند، چه می خواندند.
🔻گاهی شقیقه ام دو شقه می شود. وقتی فکر می کنم به رنج ها. به اندوه هایی که ترانه شده اند یا نشده اند اما ته چشم آدم ها کز کرده اند.
🖋 @ehsanmohammadi95
▪️رنج دختران کُرمانج
✍️ احسان محمدی _ روی تن هر سرزمینی زخم هایی هست که جایش خوب نمی شود. خوب هم شود انگار با یک خارش کوچک سرباز می کُند. خون می زند بیرون. یکی از آنها برای من همین ترانه "له یاره" است. همین که یلدا عباسی و محسن میرزاده می خوانند.
🔻 شبانه ریختند به چادرهای ایل باچوانلوی قوچان. ترکمن های اسب سوار و مسلح. درست 112 سال پیش در آبان ماهی سرد. مردها را کُشتند. چادرها را آتش زدند و 63 زن و دختر را با خودشان بُردند. بُردند و رفتند. برای همیشه. شکایت ها و داد و فریادها و ضجه ها به جایی نرسید و آن زن ها و دخترها هرگز و هرگز به وطن شان برنگشتند.
🔻 چند دوست نازنین کُرمانج دارم. گرم و مهربان و پرانرژی اما ته چشمخانه شان اندوه بزرگی کز کرده است. مثل بچه ای که یک شب سرد زمستانی گوشه خیابان توی خودش فرو رفته باشد. هر وقت به چشم های سیاهشان خیره می شوم فکر می کنم انگار اندوه بهترین جا را برای پنهان شدن پیدا کرده است.
🔻کُرمانج ها کُردهایی هستند که به دستور شاه عباس صفوی از غرب کشور به شمال خراسان آمدند تا از مرزها دفاع کنند. قریب به پنجاه هزار خانوار مجبور شدند یار و دیارشان را ترک کنند و به سرزمین دیگری کوچک کنند. اقلیتی که ریشه هایش کنده شده بود کم زخم نخورده بود که حالا باید سوگوار زنان و دخترهایش باشد.
🔻این ترانه در مورد دختری به نام گُلنار است. از قرار معلوم چوپانی به نام بهمن وقتی با گله اش برمی گردد به ایل و با چادرهای سوخته و جنازه مردها روبرو می شود این ترانه را برای گلنار معشوقه اش می خواند...گلُنار من را اسیر کردند و بردند در بازارها فروختند...دیدار ما به قیامت گلنار...
🔻همیشه فکر می کنم به جگر خونین آن زن ها و دخترها. اینکه بخشی از آنها مجبور شدند تن به ازدواج با جوان های ترکمن بدهند. همه شان بعد از صد سال حتماً زیر خاک خفته اند اما خدا می داند شبها چطور هق هق شان را توی بالش خفه می کرده اند. خدا می داند چند نفرشان سَم گیر آوردند،خوردند و خودشان را خلاص کردند. خدا می داند وقتی کسی مهمان ایل شان می شده چطور گوش هایشان را تیز می کرده اند که خبری از ایران برسد. از قوم و خویش های ایل باچوانلو. خدا می داند وقتی می رفته اند بالای کوه بلندی، وقتی تنها با گله های ترکمن ها می شده اند، وقتی بچه هایشان را در گهواره های ترکمنی تکان می دادند چه مویه می کردند، چه می خواندند.
🔻گاهی شقیقه ام دو شقه می شود. وقتی فکر می کنم به رنج ها. به اندوه هایی که ترانه شده اند یا نشده اند اما ته چشم آدم ها کز کرده اند.
🖋 @ehsanmohammadi95
Telegram
Forwarded from اتچ بات
#قصه_جمعه
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋 @ehsanmohammadi95
#بشوره_ببره
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋 @ehsanmohammadi95
#بشوره_ببره
Telegram
روزنوشتهای احسان محمدی
📻 استاد مسعود فروتن در رادیو پیام ضمن معرفی کتاب #شیوه_دلبری_و_متروآشوبی دو داستان از کتاب را خواند. کتاب کماکان به دو شیوه زیر قابل دریافت است: 📘نحوه سفارش: ☎️ تماس تلفنی با انتشارات: ۰۲۱-۶۶۴۷۵۲۷۷ ۰۲۱-۶۶۴۱۴۲۳۰ 🌐 از طریق لینکهای زیر: http://www.sarb…
قصه تراپی 20 - حرفه ای
شاهین شرافتی
📻 پیشنهاد
📻 شاهین شرافتی یکی از صداهای نازنین و دوستداشتنی رادیوست. #قصه_تراپی یکی از کارهای خوب و خلاقانه اوست، هر شب میتوانید با او همراه شوید.
📘 این هم از خوشبختیهای من است که او قصه #حرفهای از کتاب #شیوه_دلبری_و_متروآشوبی را انتخاب کرد و خواند که میتوانید بشنوید.
📻 پیشنهاد میکنم رادیو صدای زمین او را بشنوید و دنبال کنید، در این روزهای ناخوب، نعمتی است.
#رادیو_صدای_زمین🍃
@sedayezamin
🖋 @ehsanmohammadi95
📻 شاهین شرافتی یکی از صداهای نازنین و دوستداشتنی رادیوست. #قصه_تراپی یکی از کارهای خوب و خلاقانه اوست، هر شب میتوانید با او همراه شوید.
📘 این هم از خوشبختیهای من است که او قصه #حرفهای از کتاب #شیوه_دلبری_و_متروآشوبی را انتخاب کرد و خواند که میتوانید بشنوید.
📻 پیشنهاد میکنم رادیو صدای زمین او را بشنوید و دنبال کنید، در این روزهای ناخوب، نعمتی است.
#رادیو_صدای_زمین🍃
@sedayezamin
🖋 @ehsanmohammadi95
قصه تراپی 33 - متفاوت
شاهین شرافتی
" متفاوت "
📘 از کتاب #شیوه_دلبری_و_متروآشوبی
نوشته احسان محمدی
#قصه_تراپی_۳۳
#رادیو_صدای_زمین🍂
@sedayezamin
📘 از کتاب #شیوه_دلبری_و_متروآشوبی
نوشته احسان محمدی
#قصه_تراپی_۳۳
#رادیو_صدای_زمین🍂
@sedayezamin
Forwarded from Shahin Sherafati
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" متفاوت "
نوشته : احسان محمدی
📘 از کتاب #شیوه_دلبری_و_متروآشوبی
موسیقی ها
Find your way/Message to Bears
Manor/Steven Mudd
#قصه_تراپی_۳۳
#شاهین_شرافتی
#رادیو_صدای_زمین🍂
@sedayezamin
نوشته : احسان محمدی
📘 از کتاب #شیوه_دلبری_و_متروآشوبی
موسیقی ها
Find your way/Message to Bears
Manor/Steven Mudd
#قصه_تراپی_۳۳
#شاهین_شرافتی
#رادیو_صدای_زمین🍂
@sedayezamin
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📻 شاهین شرافتی یکی از صداهای نازنین و دوستداشتنی رادیوست. #قصه_تراپی یکی از کارهای خوب و خلاقانه اوست، هر شب میتوانید با او همراه شوید.
📘 این هم از خوشبختیهای من است که او قصه #حرفهای از کتاب #شیوه_دلبری_و_متروآشوبی را انتخاب کرد و خواند که میتوانید اینجا ببینید و بشنوید.
📻 پیشنهاد میکنم رادیو صدای زمین او را در تلگرام و اینستاگرام بشنوید و دنبال کنید. در این روزهای ناخوب، نعمتی است.
🙏 برای سفارش کتاب میتوانید با این شمارهها تماس بگیرید:
۰۲۱-۶۶۴۷۵۲۷۷
۰۲۱-۶۶۴۱۴۲۳۰
🆔 ادمین اینستاگرام انتشارات معین هم سوالاتتان را پاسخ میدهد.
@moinpublisher
#رادیو_صدای_زمین🍃
@sedayezamin
🖋 @ehsanmohammadi95
📘 این هم از خوشبختیهای من است که او قصه #حرفهای از کتاب #شیوه_دلبری_و_متروآشوبی را انتخاب کرد و خواند که میتوانید اینجا ببینید و بشنوید.
📻 پیشنهاد میکنم رادیو صدای زمین او را در تلگرام و اینستاگرام بشنوید و دنبال کنید. در این روزهای ناخوب، نعمتی است.
🙏 برای سفارش کتاب میتوانید با این شمارهها تماس بگیرید:
۰۲۱-۶۶۴۷۵۲۷۷
۰۲۱-۶۶۴۱۴۲۳۰
🆔 ادمین اینستاگرام انتشارات معین هم سوالاتتان را پاسخ میدهد.
@moinpublisher
#رادیو_صدای_زمین🍃
@sedayezamin
🖋 @ehsanmohammadi95
🐔 رقص #قیمت مرغ در خیابان، حذف #قصه مرغ از کتاب!
✍️ احسان محمدی
⛔️ میدانم و حق دارید این ماجرا را باور نکنید، اما حقیقت دارد و خندهام هم بند نمیآید!
📘 کتابم #مارکز_در_تاکسی اصلاحیه مفصلی خورده. یکی از متنهایی که گفتهاند "تماماً حذف شود" این داستان است!
مرغ و موتور!
«مرد رفته بود پیش پلیس.
_ سرگروهبان! دستم به دامنت. بدبخت شدم. داشتم با موتور میآمدم، تو کوچه زدم مرغ همسایه رو کُشتم. این پیرزن صاحبش بدبختم میکنه. من و تو قوم و خویشیم، یه کاری برام بکن. یه جوری نجاتم بده.
سرگروهبان هم کاغذ برداشته بود: سرعت موتورسیکلت۲۰کیلومتر. سرعت مرغ۴۰کیلومتر. مقصر؛ مرغ! خلاص.
گاهی فکر میکنم همه آدمها در زندگیشان به یک سرگروهبان نیاز دارند که وقتی آدم گیر میافتد یک کاغذ بردارد همه چیز را بیندازد گردن مرغ و خلاص. بعد هم بزند زیر خنده و گره از دل آدم باز کند».
⛔️ همین! تماماً حذف شود؟ واقعاً چرا؟ اقدام علیه امنیت مرغ است؟ به غرور خروسها برخورده؟ سیاهنمایی دارد؟ زورتان به مهار #قیمت مرغ نمیرسد ولی به #قصه مرغ که میرسد؟
احتمالاً بزرگواری که دستور حذف داده با خودش گفته: بابا من دیگه کی هستم! جلوی یه کودتای خزنده رو گرفتم، فکر کردی از زیر دست من در میری مزدور!😂
📘 جایی نوشته بود اگر میخواهید چیزی را پنهان کنید آن را لای کتاب بگذارید. اینجا کسی کتاب نمیخواند!
حالا تیراژ کتاب توی این مملکت خیلی بالاست، شما هم مرغ ما رو تماماً حذف کن!
چه اراده عجیبی دارید برای ناامید کردن و ایجاد دلسردی!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
⛔️ میدانم و حق دارید این ماجرا را باور نکنید، اما حقیقت دارد و خندهام هم بند نمیآید!
📘 کتابم #مارکز_در_تاکسی اصلاحیه مفصلی خورده. یکی از متنهایی که گفتهاند "تماماً حذف شود" این داستان است!
مرغ و موتور!
«مرد رفته بود پیش پلیس.
_ سرگروهبان! دستم به دامنت. بدبخت شدم. داشتم با موتور میآمدم، تو کوچه زدم مرغ همسایه رو کُشتم. این پیرزن صاحبش بدبختم میکنه. من و تو قوم و خویشیم، یه کاری برام بکن. یه جوری نجاتم بده.
سرگروهبان هم کاغذ برداشته بود: سرعت موتورسیکلت۲۰کیلومتر. سرعت مرغ۴۰کیلومتر. مقصر؛ مرغ! خلاص.
گاهی فکر میکنم همه آدمها در زندگیشان به یک سرگروهبان نیاز دارند که وقتی آدم گیر میافتد یک کاغذ بردارد همه چیز را بیندازد گردن مرغ و خلاص. بعد هم بزند زیر خنده و گره از دل آدم باز کند».
⛔️ همین! تماماً حذف شود؟ واقعاً چرا؟ اقدام علیه امنیت مرغ است؟ به غرور خروسها برخورده؟ سیاهنمایی دارد؟ زورتان به مهار #قیمت مرغ نمیرسد ولی به #قصه مرغ که میرسد؟
احتمالاً بزرگواری که دستور حذف داده با خودش گفته: بابا من دیگه کی هستم! جلوی یه کودتای خزنده رو گرفتم، فکر کردی از زیر دست من در میری مزدور!😂
📘 جایی نوشته بود اگر میخواهید چیزی را پنهان کنید آن را لای کتاب بگذارید. اینجا کسی کتاب نمیخواند!
حالا تیراژ کتاب توی این مملکت خیلی بالاست، شما هم مرغ ما رو تماماً حذف کن!
چه اراده عجیبی دارید برای ناامید کردن و ایجاد دلسردی!
🖋 @ehsanmohammadi95