🦏 کرگدن ها هم خسته می شوند
🔰 #احسان_محمدی
✍️ نوشتن حال خوش می خواهد. حال هم اگر خوب نباشد؛ دلِ خوش که می خواهد. گیرم که #دلخوشی نباشد اما باز آدم باید به چیزی امیدوار باشد. مثل کرگدن سخت جانی می کنم اما گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود. چندین بار تصمیم گرفته ام کانال را پاک کنم و بروم دنبال نان و ماست زندگی ام.
✍️ از دیروز که خبر شکایت و احضار #شهردار_تهران به خاطر رقص چند دختر بچه را خواندم فکر کردم عجب ساده دلی هستم که دلم خوش است به تغییرات تدریجی. دلم خوش است به اینکه #یه_روز_خوب_میاد! تصور کردم که شهردار کار و بار و مشکلات شهر ده میلیونی تهران را رها کرده و رفته جایی گفته اصلاً من غلط کردم رفتم جشن! خلاص!
✍️ #محمدعلی_نجفی نه وزیر آموزش و پرورش محبوب من بود نه شهردار و سیاستمدار رویایی ام! مدیری است مثل هزاران مدیر دیگر. کمی بهتر. کمی بدتر. اما این عزیزانی که رقص چند دختر بچه را بهانه کرده اند نگران #خودفروشی و #کارگری بچه هایی به همین سن و سال در تهران هستند؟ خبر دارند از آمار تعرض به این بچه ها؟ غیرت و حساسیت فقط رقص دختر بچه ها و روسری زنان است؟ اختلاس و دزدی و بی اعتماد کردن مردم و ناکارمدی و ریاکاری و ... مهم نیست؟ یکبار شد برای این مسائل خون تان به جوش بیاید؟
✍️ کسانی مثل ما که با نام و نشان و هویت مشخص می نویسند احمق اگر نباشیم، #دیوانه ایم. شک نکنید! هر روز با یک خبر بد بیدار می شویم. با یک زهر در کام. با انبوهی از مردمی که دلسرد و ناامید شده اند و باید برای آنها بنویسیم؛ ناامید نشوید، خوبی ها را هم ببینید، زندگی هنوز #خوشگلیاشو داره!
✍️ این شغل بی جیره و مواجب و تمام وقت با رنج توام است. ما رنج می کشیم. درد می کشیم. این کشور، این خاک را دوست داریم. دست و پا می زنیم. شعر می نویسیم، موسیقی منتشر می کنیم، عکس گل و بلبل هوا می کنیم که بگوییم هنوز می شود امیدوار بود، هنوز می شود اینجا ماند و کار کرد و اوضاع بهتر می شود و مهاجرت نکنید. نروید #استرالیا، صف نبندید برای رفتن به #کانادا ... بمانید و در سرزمین مادری تان کار کنید. کنار هم آبادترش کنیم...
✍️ حق دارید بفرمایید : «لازم نکرده! کی به شما گفته این کار را بکنید»! حق دارید! سال هاست شما حق دارید. تا ابد حق دارید. اما روی شاخه نشسته اید و بُن را می بُرید. اگر ما فریاد می زنیم، نگران شما نیستیم، نگران خودمان هستیم. نگران بچه هایمان که دوست شان داریم و #ژن_خوب نیستند و در آمریکا و انگلیس زندگی نمی کنند، نگران پدرها و مادرهایی که رنج این سرزمین را در #جنگ به جان خریده اند و وفادارند هنوز. با برادرها و خواهرهایی که در دل خاک شور وطن به امانت سپردیم. با #کفن های خونی. با آرزوهای ناکام.
✍️ ما که می نویسیم سخت جانی می کنیم اما کرگدن نیستیم. پوست کروکودیل تن مان نیست. اما اراده بعضی از مدیران شما مثل موریانه ای است که حتی فولاد را هم سوراخ می کند. مگر می شود اتفاقی این همه خطا کرد؟
✍️ این روزها دل و دماغ نوشتن ندارم. دل و دماغ هیچ کاری ندارم. حتی امیدوار شدن. امیدوار ماندن. برای همین کمتر می نویسم. دوست دارم می شد بروم یک گوشه این دنیا، دو گاو بخرم با چند مرغ که تخم بگذارند. بنشینم کنار شومینه چوبی و با هیزم مجسمه هایی بتراشم از تکه های روحم. از گرگ و شیر و ببر و روباه و سگ و زاغ و طاووس های زیر پوستم....
#کی_شعر_تر_انگیزد_خاطر_که_حزین_باشد
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰 #احسان_محمدی
✍️ نوشتن حال خوش می خواهد. حال هم اگر خوب نباشد؛ دلِ خوش که می خواهد. گیرم که #دلخوشی نباشد اما باز آدم باید به چیزی امیدوار باشد. مثل کرگدن سخت جانی می کنم اما گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود. چندین بار تصمیم گرفته ام کانال را پاک کنم و بروم دنبال نان و ماست زندگی ام.
✍️ از دیروز که خبر شکایت و احضار #شهردار_تهران به خاطر رقص چند دختر بچه را خواندم فکر کردم عجب ساده دلی هستم که دلم خوش است به تغییرات تدریجی. دلم خوش است به اینکه #یه_روز_خوب_میاد! تصور کردم که شهردار کار و بار و مشکلات شهر ده میلیونی تهران را رها کرده و رفته جایی گفته اصلاً من غلط کردم رفتم جشن! خلاص!
✍️ #محمدعلی_نجفی نه وزیر آموزش و پرورش محبوب من بود نه شهردار و سیاستمدار رویایی ام! مدیری است مثل هزاران مدیر دیگر. کمی بهتر. کمی بدتر. اما این عزیزانی که رقص چند دختر بچه را بهانه کرده اند نگران #خودفروشی و #کارگری بچه هایی به همین سن و سال در تهران هستند؟ خبر دارند از آمار تعرض به این بچه ها؟ غیرت و حساسیت فقط رقص دختر بچه ها و روسری زنان است؟ اختلاس و دزدی و بی اعتماد کردن مردم و ناکارمدی و ریاکاری و ... مهم نیست؟ یکبار شد برای این مسائل خون تان به جوش بیاید؟
✍️ کسانی مثل ما که با نام و نشان و هویت مشخص می نویسند احمق اگر نباشیم، #دیوانه ایم. شک نکنید! هر روز با یک خبر بد بیدار می شویم. با یک زهر در کام. با انبوهی از مردمی که دلسرد و ناامید شده اند و باید برای آنها بنویسیم؛ ناامید نشوید، خوبی ها را هم ببینید، زندگی هنوز #خوشگلیاشو داره!
✍️ این شغل بی جیره و مواجب و تمام وقت با رنج توام است. ما رنج می کشیم. درد می کشیم. این کشور، این خاک را دوست داریم. دست و پا می زنیم. شعر می نویسیم، موسیقی منتشر می کنیم، عکس گل و بلبل هوا می کنیم که بگوییم هنوز می شود امیدوار بود، هنوز می شود اینجا ماند و کار کرد و اوضاع بهتر می شود و مهاجرت نکنید. نروید #استرالیا، صف نبندید برای رفتن به #کانادا ... بمانید و در سرزمین مادری تان کار کنید. کنار هم آبادترش کنیم...
✍️ حق دارید بفرمایید : «لازم نکرده! کی به شما گفته این کار را بکنید»! حق دارید! سال هاست شما حق دارید. تا ابد حق دارید. اما روی شاخه نشسته اید و بُن را می بُرید. اگر ما فریاد می زنیم، نگران شما نیستیم، نگران خودمان هستیم. نگران بچه هایمان که دوست شان داریم و #ژن_خوب نیستند و در آمریکا و انگلیس زندگی نمی کنند، نگران پدرها و مادرهایی که رنج این سرزمین را در #جنگ به جان خریده اند و وفادارند هنوز. با برادرها و خواهرهایی که در دل خاک شور وطن به امانت سپردیم. با #کفن های خونی. با آرزوهای ناکام.
✍️ ما که می نویسیم سخت جانی می کنیم اما کرگدن نیستیم. پوست کروکودیل تن مان نیست. اما اراده بعضی از مدیران شما مثل موریانه ای است که حتی فولاد را هم سوراخ می کند. مگر می شود اتفاقی این همه خطا کرد؟
✍️ این روزها دل و دماغ نوشتن ندارم. دل و دماغ هیچ کاری ندارم. حتی امیدوار شدن. امیدوار ماندن. برای همین کمتر می نویسم. دوست دارم می شد بروم یک گوشه این دنیا، دو گاو بخرم با چند مرغ که تخم بگذارند. بنشینم کنار شومینه چوبی و با هیزم مجسمه هایی بتراشم از تکه های روحم. از گرگ و شیر و ببر و روباه و سگ و زاغ و طاووس های زیر پوستم....
#کی_شعر_تر_انگیزد_خاطر_که_حزین_باشد
🖋 @ehsanmohammadi95
🏠 وزارتخانه امید اجتماعی تاسیس کنید!
✍️احسان محمدی
↙️ حالمان خوب نیست. دروغ چرا؟ دلخوشیها اندک است و در عوض بدبیاریها و مشکلات فراوان. مثل خوششانسی که یک بار آرام در خانه آدم را میزند و بعد تیزپا فرار میکند نیست، بدبیاری و بدشانسی آدامس میچسباند به زنگ در زندگیمان و فرار هم نمیکند. میماند تا در را باز کنیم، بعد بغلمان می کند و ولکن نیست و حتی وقتی تلاش میکنی در را به زور ببندی از لای جرز در خودش را هل میدهد تو و میآید میچسبد به همه دقیقههایمان.
↙️ #گران شدن یک امر طبیعی در این کشور شده. از خانه و ماشین گرفته تا نان بربری و کیف و کفش. ته هم ندارد. هر روز یک گرانی به گرانی دیگر افزوده میشود و ما عادت میکنیم، سِر میشویم و عادت میکنیم.
↙️ قصد بازتکرار مصیبتها را ندارم که خودتان بهتر از من میدانید و در این شرایط وقتی از امید به آینده و «یه روز خوب» حرف میزنیم که هم باید بیاید و هم بسازیمش، جماعت حق دارند با چشمان گشاد نگاهت کنند و بگویند دل خوش سیری چند؟!
↙️ وقتی #دونالد_ترامپ رئیسجمهور آمریکا شد، اینجا عده ای شادمانی کردند که یک #دیوانه رئیسجمهور شد و آمریکا نابود میشود و ما پیروزیم! اما همان دیوانه، سنگهایی به چاه انداخت که هزاران عاقل نمیتوانند در بیاورند.
برجامی که گفته میشد هیچکس آن را زیرپا نمی گذارد را زیر پا گذاشت و کشورهای اروپایی را ترساند، رونق از کسب و کاری که میرفت شکل بگیرد گریخت و سرمایهگذاران خارجی سرشان را پائین انداختند و رفتند و اینجا گرانی هر روز دارد تلفات میگیرد و ما عادت میکنیم. سِر می شویم و عادت میکنیم.
↙️ سیاسیون میگویند نباید امید را از دست داد، باید به جنگ مشکلات رفت و مقاومت کرد و این روزها را باید پشت سر بگذرانیم و ... عقل هم همین را میگوید که امکان ندارد این شرایط تا ابد ثابت بماند و یک جا متوقف میشود و ما روزهای بدتر از این را هم پشت سرگذراندهایم که نمونه اش جنگ هشت ساله است.
↙️ به نظر میرسد با باران خبرهای ناخوب، برای مقابله با «ستاد ملی مایوسسازی مردم» که کارش فقط دلسرد کردن مردم است، وزارتخانهای با عنوان امید اجتماعی تاسیس شود.
اینکه شما این موضوع را طنز بدانید یا به آن نگاه جدی کنید دقیقاً به زاویه دیدتان بستگی دارد. اینکه کجا ایستادهاید؟ این موضوع این روزها یک ضرورت است. جامعه دارد به سمت یاس عمومی میرود. به تسلیم در برابر تقدیر هرچه باداباد!
↙️ اوضاع خوبی نیست، برخی از رسانههای رسمی که باید امید را زنده نگهدارند به خیال #تخریب_دولت، دست به خودزنی ملی میزنند و ذره ذره امید مردم را می کُشند و حالا با جماعت کثیری رخ در رخ هستیم که هیچ نور روشنی نمیبیند. امیدی به بهبود اوضاع ندارد، به وعدهها و شعارها ایمانی ندارد و معتقد است همه در حال #چاپیدن هستند!
↙️ سخت است وقتی کشتی گرفتار توفان است بشود آدم دامنش را جوری دور نگهدارد که خیس نشود! ما هم در این کشتی سواریم، خیس میشویم و گرفتار و دریا زده. نمیتوانیم مدام مثل «شیلا» - پرنده سندباد- بگوییم: خشکی میبینم! .. وقتی خودمان هم چشمانداز روشنی نمیبینیم، ساحل امن ناپیداست...
معمولاً از ما که مینویسیم توقع میرود بجنگیم و کم نیاوریم. میجنگیم اما گاهی کم میآوریم. خسته میشویم و این وقتها جز خدا به که باید پناه ببریم؟!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️احسان محمدی
↙️ حالمان خوب نیست. دروغ چرا؟ دلخوشیها اندک است و در عوض بدبیاریها و مشکلات فراوان. مثل خوششانسی که یک بار آرام در خانه آدم را میزند و بعد تیزپا فرار میکند نیست، بدبیاری و بدشانسی آدامس میچسباند به زنگ در زندگیمان و فرار هم نمیکند. میماند تا در را باز کنیم، بعد بغلمان می کند و ولکن نیست و حتی وقتی تلاش میکنی در را به زور ببندی از لای جرز در خودش را هل میدهد تو و میآید میچسبد به همه دقیقههایمان.
↙️ #گران شدن یک امر طبیعی در این کشور شده. از خانه و ماشین گرفته تا نان بربری و کیف و کفش. ته هم ندارد. هر روز یک گرانی به گرانی دیگر افزوده میشود و ما عادت میکنیم، سِر میشویم و عادت میکنیم.
↙️ قصد بازتکرار مصیبتها را ندارم که خودتان بهتر از من میدانید و در این شرایط وقتی از امید به آینده و «یه روز خوب» حرف میزنیم که هم باید بیاید و هم بسازیمش، جماعت حق دارند با چشمان گشاد نگاهت کنند و بگویند دل خوش سیری چند؟!
↙️ وقتی #دونالد_ترامپ رئیسجمهور آمریکا شد، اینجا عده ای شادمانی کردند که یک #دیوانه رئیسجمهور شد و آمریکا نابود میشود و ما پیروزیم! اما همان دیوانه، سنگهایی به چاه انداخت که هزاران عاقل نمیتوانند در بیاورند.
برجامی که گفته میشد هیچکس آن را زیرپا نمی گذارد را زیر پا گذاشت و کشورهای اروپایی را ترساند، رونق از کسب و کاری که میرفت شکل بگیرد گریخت و سرمایهگذاران خارجی سرشان را پائین انداختند و رفتند و اینجا گرانی هر روز دارد تلفات میگیرد و ما عادت میکنیم. سِر می شویم و عادت میکنیم.
↙️ سیاسیون میگویند نباید امید را از دست داد، باید به جنگ مشکلات رفت و مقاومت کرد و این روزها را باید پشت سر بگذرانیم و ... عقل هم همین را میگوید که امکان ندارد این شرایط تا ابد ثابت بماند و یک جا متوقف میشود و ما روزهای بدتر از این را هم پشت سرگذراندهایم که نمونه اش جنگ هشت ساله است.
↙️ به نظر میرسد با باران خبرهای ناخوب، برای مقابله با «ستاد ملی مایوسسازی مردم» که کارش فقط دلسرد کردن مردم است، وزارتخانهای با عنوان امید اجتماعی تاسیس شود.
اینکه شما این موضوع را طنز بدانید یا به آن نگاه جدی کنید دقیقاً به زاویه دیدتان بستگی دارد. اینکه کجا ایستادهاید؟ این موضوع این روزها یک ضرورت است. جامعه دارد به سمت یاس عمومی میرود. به تسلیم در برابر تقدیر هرچه باداباد!
↙️ اوضاع خوبی نیست، برخی از رسانههای رسمی که باید امید را زنده نگهدارند به خیال #تخریب_دولت، دست به خودزنی ملی میزنند و ذره ذره امید مردم را می کُشند و حالا با جماعت کثیری رخ در رخ هستیم که هیچ نور روشنی نمیبیند. امیدی به بهبود اوضاع ندارد، به وعدهها و شعارها ایمانی ندارد و معتقد است همه در حال #چاپیدن هستند!
↙️ سخت است وقتی کشتی گرفتار توفان است بشود آدم دامنش را جوری دور نگهدارد که خیس نشود! ما هم در این کشتی سواریم، خیس میشویم و گرفتار و دریا زده. نمیتوانیم مدام مثل «شیلا» - پرنده سندباد- بگوییم: خشکی میبینم! .. وقتی خودمان هم چشمانداز روشنی نمیبینیم، ساحل امن ناپیداست...
معمولاً از ما که مینویسیم توقع میرود بجنگیم و کم نیاوریم. میجنگیم اما گاهی کم میآوریم. خسته میشویم و این وقتها جز خدا به که باید پناه ببریم؟!
🖋 @ehsanmohammadi95