روزنوشت‌های احسان محمدی
17.5K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
📓اگر #فردوسی زنده بود به #مهدویان و #شاملو چه می گفت؟

✍️ احسان محمدی

🔰 برخی سخت گله مندند که چرا در پیرامون #تخت_جمشید عده ای دست به امام زاده سازی می زنند و می خواهند در پناه هاله تقدس آن، زمین خواری کنند اما همان ها از #کوروش و #فردوسی و #حافظ و حتی برخی چهره های سیاسی معاصر قدیسانی می سازند که جز با زبان تحسین نباید در موردشان حرف زد. چرا؟ نقد مقدسات دیگران آزادی بیان است، نقد مقدسات من، توهین؟!

🔰 مهدویان نخستین کسی نیست که این سخنان یا مشابه آن را به زبان می آورد. #احمد_شاملو هم بر این باور بود که شاهنامه پر از جعل واقعيت‌هاست و فردوسي، هم‌نژادپرست و فئودال بود و كاري كه در شاهنامه كرده عبارت است از دفاع از طبقه و گروه خودش.

🔰 اما چرا این موج با این شدت برخاست؟ آیا فردوسی هم جزو مقدسات است و نمی توان هرگز در نقدش جز با تحسین سخنی گفت؟ برخی می گویند در غرب به دانشجوی فلسفه تکلیف می‌کنند که #افلاطون، #کانت و #هگل … را نقد کند. دانشجویی که تازه الفبای فلسفه را شروع کرده باید بگوید مشکل چهارچوب فلسفی افلاطون کجاست. به ما در ایران تقدیس یاد می‌دهند. هر کس بزرگان هزار سال پیش ما را دست‌نیافتنی‌تر و نقدناپذیرتر بداند، باسوادتر است!

🔰 دلخوری منتقدان یکسره از مهدویان نیست. بخشی از مردم به شدت از صدا و سیما و نهادهای تصمیم گیر گله مندند که چندان به ریشه «ایرانی» و «ملی»شان توجه نمی کنند و به عمد حتی در مقابل آن مقاومت می کنند. به همین خاطر حتی یک نقد را هم با توفانی از حملات تند پاسخ می دهند. انگار که کسی وارد قلمرو شیری شده باشد که حوصله این شوخی و جسارت ها را ندارد!

🔰محمدحسین مهدویان شاهنامه پژوه نیست. کارگردان جوانی است که به هر دلیلی ممکن است به شاهنامه نقدهایی وارد کند یا حتی بخش هایی از آن را نپذیرد، آیا باید دهانش را دوخت و گفت تو حق نداری در مورد شاهنامه جز با تایید و تحسین حرف بزنی یا اتفاقاً باید استقبال کرد که یک اهل «سینما»، سراغ «ادبیات» برود و از زاویه نگاه خودش به آن بپردازد. اگر سینماگر نتواند در مورد ادبیات حرف بزند چه کسی این اهلیت را دارد؟ مکانیک؟ خیاط؟ محیط بان؟ وزنه بردار؟!

🔰به جای نقد به زبان شیرین پارسی که فردوسی «سی سال» برایش رنج بُرد، با هجمه و هتاکی جوان های مثل مهدویان را از متفاوت اندیشیدن منع نکنیم، اندازه کافی افراد یکدست و یک شکل در این جامعه داریم. برج بلند #شاهنامه با این نم نم باران ها و شلاق های باد گزندی نمی یابد. از نگاه نو نترسیم. از پرستش و مسخ شدن در برابر باورهای کهنه بترسیم.

⛔️ قبل از پیش داوری، متن کامل را اینجا بخوانی👇
http://www.asriran.com/fa/news/591975
🖋 @ehsanmohammadi95
چرا راستگویی بیشتر از دروغ تاوان دارد؟

✍️ احسان‌‌محمدی

↙️در دانشگاه، همکار محترمی دارم که برایم نمونه یک شهروند محترم است. جوانی تحصیلکرده، ورزشکار، فروتن و مشتاق آموختن که هرروز تلاش‌اش را به کار می‌گیرد تا علیرغم همه مشکلات، نه ناامید شود و نه تخم ناامیدی بپراکند.

↙️ امروز صبح در حالیکه یک شنبه بارانی را با حس خوب پاییز آغاز کرده‌بودیم آمد و از تصادف‌اش گفت. از اینکه دور میدانی در شهر تصادف کرده و علیرغم اینکه افسر متوجه شده که راننده خودروی مقابل زیرکی کرده اما مطابق قانونِ پیچیدن پیرامون میدان، او را مقصر شناخته‌بود.

↙️ گفتم می‌توانستم دروغ بگویم که مسیرم مستقیم بود و افسر هم قبول می‌کرد اما ترجیح دادم مقصر شناخته‌شوم و خسارت مالی را قبول کنم اما دروغ نگویم.

با این همه دل چرکین بود که وقتی راننده مقابل رفتار صادقانه او را دیده خودش را جلوی ماشین دراز کرده که باید خسارت من را نقدی بدهی و ماشین من را نابود کردی و ... چرا راستگویی بیشتر از دروغ تاوان دارد؟

دلخور بود که چرا در مقابل رفتار او طرف مقابل سواستفاده کرده و چرا راست گفتن و صداقت در جامعه این همه هزینه دارد؟!

↙️ مواردی مثل این را بارها در زندگی‌مان تجربه کرده‌ایم. اینکه گفتن حقیقت بیش از دروغگویی، تاوان دارد! مواجه‌شدن با این لحظه، تلخ و جانگزاست.

با خودت کلنجار می‌روی که طرف مقابل با رندی و زرنگی ماهی خودش را از آب گل آلود گرفته و روح شما را خراش داده‌است. از این درجه منفعت‌طلبی حال‌تان بد می‌شود اما چکار می‌کنید؟

↙️ عده‌ای ممکن است تصمیم بگیرند «همرنگ جماعت» شوند و از این پس آنها هم دروغ بگویند. خودشان را توجیه می‌کنند «در شهری که عصا از کور می دزدند» دنبال صداقت گشتن خوش‌خیالی است و باعث می‌شود هر روز زیان کنی و به ریش‌ات بخندند. ابله تصور می‌شوی.

🎥 همان دیالوگ #حمیدفرخ_نژاد در فیلم گشت ارشاد 2 سرلوحه برخی می‌شود که به دانش آموزان یک مدرسه می‌گفت:

_ «یه زمانی که قد شما بودم یه روزی معلمه اومد تو کلاس گفت آقا میخوایم یه تیاتر راه بندازیم، کی میخواد نقش گوسفندو بازی بکنه؟… آقا به حرضت عباس، به حرضت عباس کل کلاس ایجوری دستاشونو گرفتن، همه جز حاجی ات!

بعد گفت کی میخواد نقش گرگو بازی بکنه؟ ما گفتیم آقا ببخشید نقش جک و جونور دیگه ای، غلاغی، فیلی، شیری، پلنگی، چیزی نداری بدی به ما؟ گفت نه، یا بایست گوسفند باشی یا گرگ؛ بعد از اون بود که ما تو زندگیمون فهمیدیم آقا یا بایست گرگ باشی یا گوسفند، یا بایست بزنی یا می زننت، یا بایست بخوری یا می خورنت، یا بایست بمالی یا می مالنت»!

↙️ اما مرز ممیزه انسان ها درست همین‌جا مشخص می‌شود. همانطور که می‌گویند ادب واقعی هر انسان در لحظه خشم آشکار می‌شود، درست در همین دقیقه هاست که میزان باور ما به پندار و گفتار و کردار خوب مشخص می‌شود.

اینکه برای منفعت فردی، دروغ می‌گوییم یا نه؟ برای سود لحظه‌ای صداقت و حقیقت را قربانی می‌کنیم یا نه؟ وگرنه در روز بی‌دردسر که همه مان در گفتار مدافع مهربانی و گذشت و صداقت هستیم!

↙️ #افلاطون هزاران سال پیش گفت: آدمی را آزمون به کردار باید کرد نه گفتار، که اکثراً نیکوگفتارند و زشت کردار!... و در ادبیات فارسی هم بسیار داریم که «خوش بود گر محک تجربه آید به میان...»

این لحظه‌های آزمایش، ثانیه‌هایی هستند که #بودمان را در مقابل نمودمان قرار می‌دهد. اینکه وقتی مسئولانی را به خیانت، اختلاس، دزدی و سواستفاده از بیت‌المال برای منافع شخصی سرزنش می‌کنیم، اگر آب گیر خودمان بیاید، چطور شنا می‌کنیم!

↙️صداقت در این سرزمین تاوان دارد. اما آنها که تاوان‌اش را می دهد و تن به رذالت و پستی دروغ نمی‌آلایند، همان کسانی هستند که این سرزمین را و کره‌زمین را برای زیستن قابل تحمل می‌کنند. آنها #گوسفند نیستند، اما نمی‌خواهند #گرگ حریص و منفعت‌طلب باشند ...

اگر شجاعت دفاع از راستی و انسان حقیقت‌گو را نداریم، برای دروغگو و ظالم کف نزنیم!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 در واکنش به این ویدئو که در کانال های هواداری استقلال دست به دست می شود.

⚽️ #افلاطون استاد من است، دوستش دارم اما حقیقت را بیشتر از افلاطون دوست دارم./ #ارسطو

⚽️ برخلاف برخی دوستان رسانه ای پنهان نمی کنم که #پرسپولیسی ام اما #استقلال رقیب پرافتخار و قابل احترامی است. از رقابت با تیم های بزرگ لذت ببریم.

👊 در زندگی هم رقابت با بزرگان ما را به سوی بزرگ شدن می برد نه کوتوله های شکست خورده.

🛇 حسادت را شغل دوممان نکنیم.
هم جام های استقلال ارزشمند است هم صعود درخشان پرسپولیس به فینال.
به جای تلاش برای تخریب همدیگر، قد خودمان را بلندتر کنیم.

🚫 درک می کنم که یکی از کارکردهای فوتبال ایحاد وحدت اجتماعی است اما #فلسفه_هواداری را مبتذل نکنیم. کُری خواندن با توهین و فحاشی تفاوت دارد.

نمی فهمم چرا بعضی انتظار دارند یک استقلالی بیاید ورزشگاه از پرسپولیس حمایت کند که این تیم قهرمان آسیا شود بعد قرمزها همان قهرمانی را بکوبند توی سر استقلالی ها!🤔

کسانی که این انتظارات را دارند هرگز با تمام وجود عاشق یک تیم نبوده اند و نمی دانند گاهی لذتی که در شکست تیم رقیب هست، در پیروزی تیم خودی نیست!
🖋 @ehsanmohammadi95
چرا راستگویی بیشتر از دروغ تاوان دارد؟

✍️ احسان‌‌محمدی

↙️در دانشگاه، همکار محترمی دارم که برایم نمونه یک شهروند محترم است. جوانی تحصیلکرده، ورزشکار، فروتن و مشتاق آموختن که هرروز تلاش‌اش را به کار می‌گیرد تا علیرغم همه مشکلات، نه ناامید شود و نه تخم ناامیدی بپراکند.

↙️ امروز صبح در حالیکه یک شنبه بارانی را با حس خوب پاییز آغاز کرده‌بودیم آمد و از تصادف‌اش گفت. از اینکه دور میدانی در شهر تصادف کرده و علیرغم اینکه افسر متوجه شده که راننده خودروی مقابل زیرکی کرده اما مطابق قانونِ پیچیدن پیرامون میدان، او را مقصر شناخته‌بود.

↙️ گفتم می‌توانستم دروغ بگویم که مسیرم مستقیم بود و افسر هم قبول می‌کرد اما ترجیح دادم مقصر شناخته‌شوم و خسارت مالی را قبول کنم اما دروغ نگویم.

با این همه دل چرکین بود که وقتی راننده مقابل رفتار صادقانه او را دیده خودش را جلوی ماشین دراز کرده که باید خسارت من را نقدی بدهی و ماشین من را نابود کردی و ... چرا راستگویی بیشتر از دروغ تاوان دارد؟

دلخور بود که چرا در مقابل رفتار او طرف مقابل سواستفاده کرده و چرا راست گفتن و صداقت در جامعه این همه هزینه دارد؟!

↙️ مواردی مثل این را بارها در زندگی‌مان تجربه کرده‌ایم. اینکه گفتن حقیقت بیش از دروغگویی، تاوان دارد! مواجه‌شدن با این لحظه، تلخ و جانگزاست.

با خودت کلنجار می‌روی که طرف مقابل با رندی و زرنگی ماهی خودش را از آب گل آلود گرفته و روح شما را خراش داده‌است. از این درجه منفعت‌طلبی حال‌تان بد می‌شود اما چکار می‌کنید؟

↙️ عده‌ای ممکن است تصمیم بگیرند «همرنگ جماعت» شوند و از این پس آنها هم دروغ بگویند. خودشان را توجیه می‌کنند «در شهری که عصا از کور می دزدند» دنبال صداقت گشتن خوش‌خیالی است و باعث می‌شود هر روز زیان کنی و به ریش‌ات بخندند. ابله تصور می‌شوی.

🎥 همان دیالوگ #حمیدفرخ_نژاد در فیلم گشت ارشاد 2 سرلوحه برخی می‌شود که به دانش آموزان یک مدرسه می‌گفت:

_ «یه زمانی که قد شما بودم یه روزی معلمه اومد تو کلاس گفت آقا میخوایم یه تیاتر راه بندازیم، کی میخواد نقش گوسفندو بازی بکنه؟… آقا به حرضت عباس، به حرضت عباس کل کلاس ایجوری دستاشونو گرفتن، همه جز حاجی ات!

بعد گفت کی میخواد نقش گرگو بازی بکنه؟ ما گفتیم آقا ببخشید نقش جک و جونور دیگه ای، غلاغی، فیلی، شیری، پلنگی، چیزی نداری بدی به ما؟ گفت نه، یا بایست گوسفند باشی یا گرگ؛ بعد از اون بود که ما تو زندگیمون فهمیدیم آقا یا بایست گرگ باشی یا گوسفند، یا بایست بزنی یا می زننت، یا بایست بخوری یا می خورنت، یا بایست بمالی یا می مالنت»!

↙️ اما مرز ممیزه انسان ها درست همین‌جا مشخص می‌شود. همانطور که می‌گویند ادب واقعی هر انسان در لحظه خشم آشکار می‌شود، درست در همین دقیقه هاست که میزان باور ما به پندار و گفتار و کردار خوب مشخص می‌شود.

اینکه برای منفعت فردی، دروغ می‌گوییم یا نه؟ برای سود لحظه‌ای صداقت و حقیقت را قربانی می‌کنیم یا نه؟ وگرنه در روز بی‌دردسر که همه مان در گفتار مدافع مهربانی و گذشت و صداقت هستیم!

↙️ #افلاطون هزاران سال پیش گفت: آدمی را آزمون به کردار باید کرد نه گفتار، که اکثراً نیکوگفتارند و زشت کردار!... و در ادبیات فارسی هم بسیار داریم که «خوش بود گر محک تجربه آید به میان...»

این لحظه‌های آزمایش، ثانیه‌هایی هستند که #بودمان را در مقابل نمودمان قرار می‌دهد. اینکه وقتی مسئولانی را به خیانت، اختلاس، دزدی و سواستفاده از بیت‌المال برای منافع شخصی سرزنش می‌کنیم، اگر آب گیر خودمان بیاید، چطور شنا می‌کنیم!

↙️صداقت در این سرزمین تاوان دارد. اما آنها که تاوان‌اش را می دهد و تن به رذالت و پستی دروغ نمی‌آلایند، همان کسانی هستند که این سرزمین را و کره‌زمین را برای زیستن قابل تحمل می‌کنند. آنها #گوسفند نیستند، اما نمی‌خواهند #گرگ حریص و منفعت‌طلب باشند ...

اگر شجاعت دفاع از راستی و انسان حقیقت‌گو را نداریم، برای دروغگو و ظالم کف نزنیم!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
روزنوشت‌های احسان محمدی
↙️ رنج زیستن با آرزو، بدون آرزو... احسان محمدی ما یک جیره صبحگاهی داریم، شبیه لقمه پنیری که با چای شیرین می‌خورند اما تویش سنگ گذاشته‌اند! هر روز صبح باید عکسی، ویدئوی مثل خنجر فرو برود توی قلب‌مان تا روزمان را بسازد! خبر آمد این پسر خودکشی کرده.…
📺 احسان علیخانی و مرگ کودک کار

احسان مجمدی

از دیروز کسانی که از مرگ #رضا کودک کار و رنج خفه‌کننده اتفاقات تلخ هر روزه قلب‌شان توی سینه ترکیده به #احسان_علیخانی حمله کرده‌اند که تقصیر توست!

من نه کارمند تلویزیونم نه وکیل مدافع علیخانی اما این اتفاقات نشان می‌دهد خشم و #نفرت چنان وجود بخش بزرگی از جامعه را پر کرده که گاه شبیه کسانی حرف می‌زنیم و عمل می‌کنیم که از آن‌ها متنفریم.

به قول #عباس_معروفی ما نسلی هستیم که چون دست‌مان به مقصر اصلی نمی‌رسد از همدیگر انتقام می‌گیریم.

ما مختاریم از علیخانی خوشمان بیاید یا نیاید اما حق نداریم انصاف را زیر پا بگذاریم.

او نه مصلح اجتماعی است و نه مثل سارقان رای، به مردم قول داده مشکلات‌شان را حل کند.

قطعاً کارنامه‌اش قابل نقد است اما چه در #ماه_عسل و چه #عصر_جدید مردم به او اعتماد کرده‌اند و میلیاردها تومان جمع کرده و دست نیازمندان رسانده. چیزی که وظیفه حرفه‌ایش به عنوان مجری نیست.

🚫 تکرار می‌کنم: شما می‌توانید از او خوشتان نیاید، اعتماد نکنید و پولی دستش ندهید اما نادیده گرفتن واقعیت به خاطر بی‌اطلاعی یا حتی خشم از مقصران اصلی توجیه فحاشی نیست.

بر اساس گزارش جمعیت امام علی، #رضا هم مورد حمایت قرار گرفته، هم از نظر مالی وضع معقولی داشته، هم در چند تئاتر بازیگری و نویسندگی کرده و هم مشاور داشته است، اما پیش‌تر هم دو بار اقدام به خودکشی کرده بود.

این گزارش جمهوری اسلامی نیست، نهادی که صدها کودک مثل رضا را حمایت کرده و اتفاقاً مدیرعاملش هم بازداشت شد، این حرف‌ها را زده.

دیروز هم نوشتم «من نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده اما فرقی نمی‌کند چون بی‌آیندگی و ناامیدی مثل ویروس بخش بزرگی از جامعه را آلوده کرده».

تقلیل ماجرا به یک برنامه تلویزیونی و سلاخی احسان علیخانی خطاست. همان راهی است که سالها رفته‌ایم. چیزی مثل اعدام سلاطین دلار و قیر و سکه و...

هزاران کودک کار در شرایط رضا زندگی می‌کنند که نیازمند توجهی اساسی هستند و این وظیفه دولت است که کاری فراتر از صدقه دادن و اشک و آه ریختن انجام دهد.

#ارسطو می‌گفت: «من استادم #افلاطون را دوست دارم، اما حقیقت را از او بیشتر دوست دارم».

می‌دانم این حرف‌ها به کام بعضی‌هایتان خوش نمی‌آید اما اجازه بدهید حقیقت را بیشتر از خوشایند شما دوست داشته باشم.
🖋 @ehsanmohammadi95