▪️به بهانه درگذشت قاسم افشار
🎬 رستگار شدی آقای #اخبار!
✍️ #احسان_محمدی
▪️ رستگار شدن نعمتی است. پیرترها دعا می کنند: «عاقبت به خیر شی!» و آدم تا زمانی که مهلت اش سر نرسد نمی فهمد عاقبت به خیر یعنی چه؟
▪️ #محمدرضا_فروتن در فیلم باغ های کندلوس گفت:«مادرا هر وقت بمیرن زوده»! جمله ای کوتاه که به معبد طلایی دیالوگ های ماندگار راه یافت. اما هرکس که آدم دوستش داشته باشد و «بمیرد» مرگش به نظر زود است. اصلاً مرگ هرچه دورتر، بهتر!
▪️#قاسم_افشار درگذشت. مردی با چهره ای مصمم و صدایی گیرا که یک باره از بخش های خبری محو شد. می گویند سال 88 در اعتراض به پیامدهای #انتخابات_ریاست_جمهوری دهم ایران عطای کار در تلویزیون را به لقایش بخشید و رفت گوشه ای از تهران شلوغ و مغازه موبایل فروشی اش را گرداند. آنقدر دل شکسته که حتی حاضر نشد کلاس خصوصی گویندگی برگزار کند.
▪️ در مورد این اتفاق و چرایی ماجرا هم با رسانه ها حرف نزد یا اگر زد چندان منتشر نشد که آفتاب بر همه ابعاد تاریک آن بدرود بی مقدمه از قاب تلویزیون بتابد.
اما بسیاری از مردم همین روایت را پذیرفته اند و امان از وقتی که مردم روایتی را باور کنند. پاک کردنش با هیچ تکذیبی شدنی نیست! مثل #مومیایی_رضاشاه که حتی اگر زبان باز می کرد و می گفت به به او تعلق ندارد مردم می گفتند: ما درکت می کنیم رضاشاه! تو بخواب!
▪️ یاد #تقی_روحانی افتادم، گوینده ای با سرنوشتی به مراتب رنج آورتر! از آنهایی که تاوان بسیار تلخی داد و شاید مرگ آرام ترش کرد. تا سال 57 گوینده رادیو بود. خیلی ها هنور هم او را با مسابقه بیستسوالی و «صبح جمعه با شما» به خاطر می آوردند.
▪️پس از انقلاب دستگیر شد و به جرم «تبلیغ به نفع رژیم پهلوی با استفاده از دستگاه رادیو و تلویزیون» به ۵ سال حبس محکوم شد که باید ۲ سال اول محکومیت خود را در زندان #ایرانشهر می گذراند.
▪️روزنامه #کیهان ۲۹ شهریور ۵۸، یک روز پس از اعلام حکم تقی روحانی نوشت: « او با استفاده از فرستندههای رادیویی در جهت وارونه نشان دادن سیر انقلاب اسلامی ایران و تحکیم سلطنت و استعمار مردم پافشاری کرده است و تا آخرین روزهای عمر سلطنت خاندان فاسد پهلوی نقش بلندگوی رژیم را در رادیو و تلویزیون ایفا کرده و با کلمات فریبنده خود در سرویسهای خبری رادیو به توجیه کشتارهای سفاکان رژیم خونخوار چون ازهاری و دستنشاندگان پلید پرداخته است."
▪️در مجموعه «همگام با شعارها در انقلاب اسلامی ایران»/انتشارات #سپاه_پاسداران هم آمده که شعار «این تقی روحانی اعدام باید گردد» در بعضی راهپیمایی های پیش از انقلاب از سوی مردم سر داده شد.
▪️تا این جای کار می شود با تسامح و تساهل انقلابی پذیرفت، اما او روز ۱۱ مهرماه ۱۳۵۸ در حالی که برای طی دوران محکومیتش به ایرانشهر برده میشد، از سوی گروه مسلح توحیدی مستضعف ربوده شد.
روزنامه کیهان پس از این حادثه نوشت: شخص ناشناس در تماسی تلفنی با روزنامه گفته: "ما تقی روحانی را از دست پاسدارانی که قصد انتقال وی را به ایرانشهر داشتند، ربودیم و پس از ربودن از چنگ پاسداران، او را در بیابانهای جنوب مهرآباد بردیم و اعدام کردیم."
▪️اما پیکر نیمه جان او در بیابانهای اطراف جاده آرامگاه پیدا شد. چنان او را کتک زده بودند که پیکرش #فلج شده و قدرت #تکلم خود را از دست داده بود. حتی گفتند ربایندگان که معلوم نیست این روزها در کجای تاریخ یا جغرافیای این مملکت هستند، زبان او را هم بریدند!
▪️روحانی 34 سال بعد در 5 تیرماه 92 جان به جان آفرین تسلیم کرد. گرچه برای آنها که با #صدای او خاطره داشتند، روحانی 34 سال پیش رسماً مُرده بود.
▪️تصویری از او در سال های آخر منتشر شد که روی تخت با چشم های درشتِ پُرسشگر به دوربین زل زده بود. چشم هایی که آدم دوست دارد از سنگینی نگاهشان خودش را جایی پنهان کند.
▪️افشار و روحانی را به خاطر تفاوت خاستگاه نمی توان با هم مقایسه کرد اما رستگار شدن نعمتی است. پیرترها می گویند: «عاقبت به خیر شی» و آدم تا زمانی که مهلت اش سر نرسد نمی فهمد عاقبت به خیر یعنی چه؟!
▪️مردم می دانند که #گویندگان_خبر «مامور هستند و معذور» و متن های از پیش آماده شده را صرفاً می خوانند اما گاهی همدلی، همراهی، یک #لبخند واقعی یا یک تلخی و #بغض در گلو را خوب می فهمند. همین ها باعث می شود که در قاب شیشه ای به یکی دل ببندند یا از یکی دل شان سیر شود.
▪️ما تلخ ترین و شیرین ترین اخبار را از زبان گویندگان خبر می شویم. تصویرشان گاه در ذهن برای ابد حک می شود و چه خوب است که آدم باوقار و مطمئن و صمیمی و آرام در قلب مردمش جاودانه شود. درست مثل قاسم افشار که در پیشگاه مردم رستگار شد.
▪️برای عاقبت به خیری همه گویندگان خبر از #کامران_نجف_زاده و #ایمان_مرآتی گرفته تا #مرتضی_حیدری و ... دعا کنیم!
#امیدجوان
🖋 @ehsanmohammadi95
🎬 رستگار شدی آقای #اخبار!
✍️ #احسان_محمدی
▪️ رستگار شدن نعمتی است. پیرترها دعا می کنند: «عاقبت به خیر شی!» و آدم تا زمانی که مهلت اش سر نرسد نمی فهمد عاقبت به خیر یعنی چه؟
▪️ #محمدرضا_فروتن در فیلم باغ های کندلوس گفت:«مادرا هر وقت بمیرن زوده»! جمله ای کوتاه که به معبد طلایی دیالوگ های ماندگار راه یافت. اما هرکس که آدم دوستش داشته باشد و «بمیرد» مرگش به نظر زود است. اصلاً مرگ هرچه دورتر، بهتر!
▪️#قاسم_افشار درگذشت. مردی با چهره ای مصمم و صدایی گیرا که یک باره از بخش های خبری محو شد. می گویند سال 88 در اعتراض به پیامدهای #انتخابات_ریاست_جمهوری دهم ایران عطای کار در تلویزیون را به لقایش بخشید و رفت گوشه ای از تهران شلوغ و مغازه موبایل فروشی اش را گرداند. آنقدر دل شکسته که حتی حاضر نشد کلاس خصوصی گویندگی برگزار کند.
▪️ در مورد این اتفاق و چرایی ماجرا هم با رسانه ها حرف نزد یا اگر زد چندان منتشر نشد که آفتاب بر همه ابعاد تاریک آن بدرود بی مقدمه از قاب تلویزیون بتابد.
اما بسیاری از مردم همین روایت را پذیرفته اند و امان از وقتی که مردم روایتی را باور کنند. پاک کردنش با هیچ تکذیبی شدنی نیست! مثل #مومیایی_رضاشاه که حتی اگر زبان باز می کرد و می گفت به به او تعلق ندارد مردم می گفتند: ما درکت می کنیم رضاشاه! تو بخواب!
▪️ یاد #تقی_روحانی افتادم، گوینده ای با سرنوشتی به مراتب رنج آورتر! از آنهایی که تاوان بسیار تلخی داد و شاید مرگ آرام ترش کرد. تا سال 57 گوینده رادیو بود. خیلی ها هنور هم او را با مسابقه بیستسوالی و «صبح جمعه با شما» به خاطر می آوردند.
▪️پس از انقلاب دستگیر شد و به جرم «تبلیغ به نفع رژیم پهلوی با استفاده از دستگاه رادیو و تلویزیون» به ۵ سال حبس محکوم شد که باید ۲ سال اول محکومیت خود را در زندان #ایرانشهر می گذراند.
▪️روزنامه #کیهان ۲۹ شهریور ۵۸، یک روز پس از اعلام حکم تقی روحانی نوشت: « او با استفاده از فرستندههای رادیویی در جهت وارونه نشان دادن سیر انقلاب اسلامی ایران و تحکیم سلطنت و استعمار مردم پافشاری کرده است و تا آخرین روزهای عمر سلطنت خاندان فاسد پهلوی نقش بلندگوی رژیم را در رادیو و تلویزیون ایفا کرده و با کلمات فریبنده خود در سرویسهای خبری رادیو به توجیه کشتارهای سفاکان رژیم خونخوار چون ازهاری و دستنشاندگان پلید پرداخته است."
▪️در مجموعه «همگام با شعارها در انقلاب اسلامی ایران»/انتشارات #سپاه_پاسداران هم آمده که شعار «این تقی روحانی اعدام باید گردد» در بعضی راهپیمایی های پیش از انقلاب از سوی مردم سر داده شد.
▪️تا این جای کار می شود با تسامح و تساهل انقلابی پذیرفت، اما او روز ۱۱ مهرماه ۱۳۵۸ در حالی که برای طی دوران محکومیتش به ایرانشهر برده میشد، از سوی گروه مسلح توحیدی مستضعف ربوده شد.
روزنامه کیهان پس از این حادثه نوشت: شخص ناشناس در تماسی تلفنی با روزنامه گفته: "ما تقی روحانی را از دست پاسدارانی که قصد انتقال وی را به ایرانشهر داشتند، ربودیم و پس از ربودن از چنگ پاسداران، او را در بیابانهای جنوب مهرآباد بردیم و اعدام کردیم."
▪️اما پیکر نیمه جان او در بیابانهای اطراف جاده آرامگاه پیدا شد. چنان او را کتک زده بودند که پیکرش #فلج شده و قدرت #تکلم خود را از دست داده بود. حتی گفتند ربایندگان که معلوم نیست این روزها در کجای تاریخ یا جغرافیای این مملکت هستند، زبان او را هم بریدند!
▪️روحانی 34 سال بعد در 5 تیرماه 92 جان به جان آفرین تسلیم کرد. گرچه برای آنها که با #صدای او خاطره داشتند، روحانی 34 سال پیش رسماً مُرده بود.
▪️تصویری از او در سال های آخر منتشر شد که روی تخت با چشم های درشتِ پُرسشگر به دوربین زل زده بود. چشم هایی که آدم دوست دارد از سنگینی نگاهشان خودش را جایی پنهان کند.
▪️افشار و روحانی را به خاطر تفاوت خاستگاه نمی توان با هم مقایسه کرد اما رستگار شدن نعمتی است. پیرترها می گویند: «عاقبت به خیر شی» و آدم تا زمانی که مهلت اش سر نرسد نمی فهمد عاقبت به خیر یعنی چه؟!
▪️مردم می دانند که #گویندگان_خبر «مامور هستند و معذور» و متن های از پیش آماده شده را صرفاً می خوانند اما گاهی همدلی، همراهی، یک #لبخند واقعی یا یک تلخی و #بغض در گلو را خوب می فهمند. همین ها باعث می شود که در قاب شیشه ای به یکی دل ببندند یا از یکی دل شان سیر شود.
▪️ما تلخ ترین و شیرین ترین اخبار را از زبان گویندگان خبر می شویم. تصویرشان گاه در ذهن برای ابد حک می شود و چه خوب است که آدم باوقار و مطمئن و صمیمی و آرام در قلب مردمش جاودانه شود. درست مثل قاسم افشار که در پیشگاه مردم رستگار شد.
▪️برای عاقبت به خیری همه گویندگان خبر از #کامران_نجف_زاده و #ایمان_مرآتی گرفته تا #مرتضی_حیدری و ... دعا کنیم!
#امیدجوان
🖋 @ehsanmohammadi95
📈 این آمار هر آدم عاقلی را میترساند!
✍️ احسانمحمدی
🔰 در دوران #فتحعلیشاه، محمدشاه و آغاز پادشاهی #ناصرالدین_شاه، که مردم به جای روزنامه از اصطلاح #کاغذ#اخبار استفاده میکردند، تعداد آنها که سواد خواندن و نوشتن داشتند آنقدر کم بود که عموماً مردم علاقمند به پیگیری اخبار، در قهوهخانهها جمع میشدند و همانطور که چای قندپهلو سر میکشیدند یا چپقی چاق میکردند به کسی که سواد داشت و روزنامه را با صدای بلند میخواند گوش میدادند. این تنها راه کسب خبر از اوضاع کشور و بینالملل بود.
🔰خواندن و نوشتن برای زنان و دختران تا سالها منع و ملامت میشد. در مکتبخانههای قدیم هم به دخترها تنها #خواندن یاد میدادند و آنها نباید #نوشتن یاد میگرفتند چون بر این باور بودند که «دختر، مشق که بلد شد، کاغذپرانی میکند»! یعنی نامه عاشقانه مینویسد و حتی این شعر را هم میخواندند:
دخترچو به کف گرفت خامه ارسال کند جواب نامه
آن نامه نشان رو سیاهی است نامش چو نوشته شد گواهی است
🔰حتی پا را از این فراتر میگذاشتند و میگفتند نامحرم نباید #دستخط دختر را ببیند. در کتاب «آتشهای پنهان»، نوشته استاد سعید نفیسی آمده: «هر وقت که مهری تکلیف خود را مینوشت و به معلّم نشان میداد و از او نمره میگرفت و آن ورق کاغذ دیگر برای او مصرفی نداشت، مادرش فوراً آن را نابود میکرد زیرا که خط دختری نمی بایست به دست نامحرم بیفتد».
🔰 حالا با پوزخند و ناباوری این حرفها را میخوانیم اما احتمالاً شما هم با خواندن این خبر، لبخند روی لبتان میماسد: «مرکز پژوهشهای مجلس طی گزارشی شمار بیسوادان مطلق کشور را نزدیک ۹ میلیون نفر ارزیابی کرده است. اما آمار نهادهای جهانی بالاتر از این رقم است.»
🔰 بانک جهانی شمار بیسوادان ایران را ۱۱.۶ میلیون نفر میداند. آمارهای یونسکو نیز نشان میدهد ۲ درصد از جوانان زیر ۲۴ سال ایران هنوز بیسواد مطلق هستند، در حالی که میزان بیسوادی در همسایههای شمالی ایران (روسیه، آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان)، همچنین ترکیه تقریبا صفر، در عربستان، کویت و عمان حدود یک درصد و قطر حدود ۵ درصد است.
اگر با تردید به آمارهای یونسکو نگاه کنیم، به صورت میانگین یعنی از هر 9 نفری که پیرامونمان میبینیم یک نفر #بیسواد_مطلق است.
🔰 در تعریف سنتی «سواد»، توانایی خواندن و نوشتن است و یا توانایی به کاربردن زبان برای خواندن، نوشتن، گوش دادن و سخن گفتن، ولی در مفهوم نوین تعاریف دیگری دارد. شش سال پیش مطابق تعریف یونسکو «باسواد» در هزاره سوم به کسی گفته میشد که همزمان سه شرط یا سه توانایی داشته باشد: تحصیلات عالی (دانشگاهی) داشته باشد، با کامپیوتر آشنا باشد و یک زبان بین المللی را بداند.
🔰 این تعاریف هر ساله تغییر پیدا میکند. به طور مثال در این سالها مصادیقی مانند سواد عاطفی، سواد ارتباطی، سواد مالی، سواد رسانه ای، سواد تربیتی، سواد سلامتی، سواد نژادی و قومی، سواد انرژی، سواد محیط زیستی و ...هم به این لیست اضافه شد و در آخرین مورد عنوان شد شاخصه باسوادی این است که فردا توانایی«تغییر» (Change) داشته باشد یعنی بتواند از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند
🔰 چطور میشود از کسانی که «بیسواد مطلق» هستند چنین توقعاتی داشت؟ این آمار ترسناک نیست؟ 9 میلیون نفری که عموماً حق رای و تعیین سرنوشت دیگران را هم دارند، میتوانند رانندگی کنند، در شبکههای اجتماعی هستند و اخبار را دست به دست میکنند و ...
🔰 این همه سال و با وجود سه برنامه راهبردی در راستای ريشهكنی بيسوادی چه کردهایم و چرا باید 9 میلیون نفر بیسواد مطلق باشند؟ این آمار را بگذاریم کنار بخش بزرگی از ما که دچار «توهم سواد و دانایی» هستیم، کنار کسانی که مدرک جعل کردهاند، آموزش کمکیفیت دیده اند و ... این آمار هر آدم عاقلی را نگران میکند، میترساند!
⛔️ صادقانه پاسخ دهید؛ با 9 میلیون بیسواد مطلق تا چه اندازه میتوان به پیشرفت، تغییر وضع موجود و رقابت با دنیا امیدوار بود؟
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسانمحمدی
🔰 در دوران #فتحعلیشاه، محمدشاه و آغاز پادشاهی #ناصرالدین_شاه، که مردم به جای روزنامه از اصطلاح #کاغذ#اخبار استفاده میکردند، تعداد آنها که سواد خواندن و نوشتن داشتند آنقدر کم بود که عموماً مردم علاقمند به پیگیری اخبار، در قهوهخانهها جمع میشدند و همانطور که چای قندپهلو سر میکشیدند یا چپقی چاق میکردند به کسی که سواد داشت و روزنامه را با صدای بلند میخواند گوش میدادند. این تنها راه کسب خبر از اوضاع کشور و بینالملل بود.
🔰خواندن و نوشتن برای زنان و دختران تا سالها منع و ملامت میشد. در مکتبخانههای قدیم هم به دخترها تنها #خواندن یاد میدادند و آنها نباید #نوشتن یاد میگرفتند چون بر این باور بودند که «دختر، مشق که بلد شد، کاغذپرانی میکند»! یعنی نامه عاشقانه مینویسد و حتی این شعر را هم میخواندند:
دخترچو به کف گرفت خامه ارسال کند جواب نامه
آن نامه نشان رو سیاهی است نامش چو نوشته شد گواهی است
🔰حتی پا را از این فراتر میگذاشتند و میگفتند نامحرم نباید #دستخط دختر را ببیند. در کتاب «آتشهای پنهان»، نوشته استاد سعید نفیسی آمده: «هر وقت که مهری تکلیف خود را مینوشت و به معلّم نشان میداد و از او نمره میگرفت و آن ورق کاغذ دیگر برای او مصرفی نداشت، مادرش فوراً آن را نابود میکرد زیرا که خط دختری نمی بایست به دست نامحرم بیفتد».
🔰 حالا با پوزخند و ناباوری این حرفها را میخوانیم اما احتمالاً شما هم با خواندن این خبر، لبخند روی لبتان میماسد: «مرکز پژوهشهای مجلس طی گزارشی شمار بیسوادان مطلق کشور را نزدیک ۹ میلیون نفر ارزیابی کرده است. اما آمار نهادهای جهانی بالاتر از این رقم است.»
🔰 بانک جهانی شمار بیسوادان ایران را ۱۱.۶ میلیون نفر میداند. آمارهای یونسکو نیز نشان میدهد ۲ درصد از جوانان زیر ۲۴ سال ایران هنوز بیسواد مطلق هستند، در حالی که میزان بیسوادی در همسایههای شمالی ایران (روسیه، آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان)، همچنین ترکیه تقریبا صفر، در عربستان، کویت و عمان حدود یک درصد و قطر حدود ۵ درصد است.
اگر با تردید به آمارهای یونسکو نگاه کنیم، به صورت میانگین یعنی از هر 9 نفری که پیرامونمان میبینیم یک نفر #بیسواد_مطلق است.
🔰 در تعریف سنتی «سواد»، توانایی خواندن و نوشتن است و یا توانایی به کاربردن زبان برای خواندن، نوشتن، گوش دادن و سخن گفتن، ولی در مفهوم نوین تعاریف دیگری دارد. شش سال پیش مطابق تعریف یونسکو «باسواد» در هزاره سوم به کسی گفته میشد که همزمان سه شرط یا سه توانایی داشته باشد: تحصیلات عالی (دانشگاهی) داشته باشد، با کامپیوتر آشنا باشد و یک زبان بین المللی را بداند.
🔰 این تعاریف هر ساله تغییر پیدا میکند. به طور مثال در این سالها مصادیقی مانند سواد عاطفی، سواد ارتباطی، سواد مالی، سواد رسانه ای، سواد تربیتی، سواد سلامتی، سواد نژادی و قومی، سواد انرژی، سواد محیط زیستی و ...هم به این لیست اضافه شد و در آخرین مورد عنوان شد شاخصه باسوادی این است که فردا توانایی«تغییر» (Change) داشته باشد یعنی بتواند از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند
🔰 چطور میشود از کسانی که «بیسواد مطلق» هستند چنین توقعاتی داشت؟ این آمار ترسناک نیست؟ 9 میلیون نفری که عموماً حق رای و تعیین سرنوشت دیگران را هم دارند، میتوانند رانندگی کنند، در شبکههای اجتماعی هستند و اخبار را دست به دست میکنند و ...
🔰 این همه سال و با وجود سه برنامه راهبردی در راستای ريشهكنی بيسوادی چه کردهایم و چرا باید 9 میلیون نفر بیسواد مطلق باشند؟ این آمار را بگذاریم کنار بخش بزرگی از ما که دچار «توهم سواد و دانایی» هستیم، کنار کسانی که مدرک جعل کردهاند، آموزش کمکیفیت دیده اند و ... این آمار هر آدم عاقلی را نگران میکند، میترساند!
⛔️ صادقانه پاسخ دهید؛ با 9 میلیون بیسواد مطلق تا چه اندازه میتوان به پیشرفت، تغییر وضع موجود و رقابت با دنیا امیدوار بود؟
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
روزنوشتهای احسان محمدی
✋ خداحافظ! ...خودتان میدانید و مملکتتان! ◾️هیچوقت تا این اندازه احساس پوچی و بیهودگی نکرده بودم. احساس بلاهت و حماقت از نوشتن. ◾️ نیاز دارم وقت بیشتری را برای خودم و خانوادهام صرف کنم. بیشتر یاد بگیرم و کمتر احمق باشم. ◾️ترجیح میدهم تا مدتی که نمیدانم…
✍️ توضیح به خوانندگان
◀️ نوشته بودم که «تا مدتی که نمیدانم چقدر طول میکشد اینجا چیزی نمینویسم». سپاسگزار همه عزیزانی هستم که پیام دادند و محبت کردند اما در فرصتی که به خودم دادم یک بار دیگر به این موضوع فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که هیچ جان و انرژی اضافی برای گلاویز شدن با #اخبار ندارم.
◀️ خبر مثل عدد، احاطه کرده است خلق را! خبر مثل زغال است، حتی اگر آدم را نسوزاند، دستت را سیاه میکند. برای همین قصد دارم از نوشتن در مورد اخبار و هیجانات دو روزه پرهیز کنم.
نظر من به درد هیچکسی نمیخورد. نه ایمان دارم که درست است، نه اصلاحکننده امور یا نسخه راه. صرفاً کلمههای کنار هم چیده آدمی است که به «نمیدانمهای» خودش ایمان دارد. از گذشته هم درس گرفتم و هم عبرت.
◀️ عصر عجیبی است که آدم مدام با سایه و افکار خودش و اخبار و نیش دیگران کُشتی میگیرد و آخر شب، نفسبریده چنان روی زمین میافتد که جانی برای #زندگی کردن برایش باقی نمیماند. بعد گله میکنیم که چرا حالمان بد است؟ وقتی مدام در حال زهر ریختن به جان همیم دنبال حال خوب هم میگردیم؟
🚫 بیشترین کاری که بسیاری از ما در شبکههای اجتماعی انجام میدهیم حسادت به موفقیت دیگران، تلخ زبانی، پارهپاره کردن همدیگر و تلاش جانانه برای ناامید کردن کسی است که به جای نقزدن، قدمی برمیدارد، بعد انتظار حال خوب هم داریم؟
◀️ از این پس کم و کوتاه از چیزهایی مینویسم که دوست دارم و ربطی به اخبار ندارند اما ممکن است لحظهای آرامش بدهند ... که هیچ چیز بالاتر از آرامش نیست.
🖋 @ehsanmohammadi95
◀️ نوشته بودم که «تا مدتی که نمیدانم چقدر طول میکشد اینجا چیزی نمینویسم». سپاسگزار همه عزیزانی هستم که پیام دادند و محبت کردند اما در فرصتی که به خودم دادم یک بار دیگر به این موضوع فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که هیچ جان و انرژی اضافی برای گلاویز شدن با #اخبار ندارم.
◀️ خبر مثل عدد، احاطه کرده است خلق را! خبر مثل زغال است، حتی اگر آدم را نسوزاند، دستت را سیاه میکند. برای همین قصد دارم از نوشتن در مورد اخبار و هیجانات دو روزه پرهیز کنم.
نظر من به درد هیچکسی نمیخورد. نه ایمان دارم که درست است، نه اصلاحکننده امور یا نسخه راه. صرفاً کلمههای کنار هم چیده آدمی است که به «نمیدانمهای» خودش ایمان دارد. از گذشته هم درس گرفتم و هم عبرت.
◀️ عصر عجیبی است که آدم مدام با سایه و افکار خودش و اخبار و نیش دیگران کُشتی میگیرد و آخر شب، نفسبریده چنان روی زمین میافتد که جانی برای #زندگی کردن برایش باقی نمیماند. بعد گله میکنیم که چرا حالمان بد است؟ وقتی مدام در حال زهر ریختن به جان همیم دنبال حال خوب هم میگردیم؟
🚫 بیشترین کاری که بسیاری از ما در شبکههای اجتماعی انجام میدهیم حسادت به موفقیت دیگران، تلخ زبانی، پارهپاره کردن همدیگر و تلاش جانانه برای ناامید کردن کسی است که به جای نقزدن، قدمی برمیدارد، بعد انتظار حال خوب هم داریم؟
◀️ از این پس کم و کوتاه از چیزهایی مینویسم که دوست دارم و ربطی به اخبار ندارند اما ممکن است لحظهای آرامش بدهند ... که هیچ چیز بالاتر از آرامش نیست.
🖋 @ehsanmohammadi95