روزنوشت‌های احسان محمدی
17K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
369 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🤼‍♂ #تختی؛ سروی ایستاده در برابر توفان!

احسان محمدی

🏅حتی اگر به افسانه‌ها هم اعتقاد نداشته باشید، شانه بالا بیندازید و به کتابخانه‌تان که مملو از کتاب‌های فلسفی است تکیه کنید و بگویید این حرف‌ها خرافه است، باز هم سخت است که بعضی نشانه‌ها را نبینید.

🏅بعضی‌ها انگار «نظر کرده»‌اند. انگار از روز نخست تولد تا روزی که در خاک به امانت گذاشته می‌شوند خدا بغلشان کرده است. سفت. بعضی‌ها که مرگشان مثل زندگی‌شان الهام‌بخش است، پرشور است و هنوز خون گرم را زیر پوست آدم می‌دواند.

🏅#اینگرید_برگمن بازیگر شهیر در مورد #ارنست_همینگوی می‌گفت: «بعید است او یک نفر باشد»! شاید بتوان این تعبیر را در مورد غلامرضا تختی هم به کار برد. قهرمانی قوی پنجه روی تشک‌های کشتی، مردی آرام با قلبی بزرگ کنار مادرش، ستونی برای آنها که دنبال جایی می‌گشتند که سرشان را به آن تکیه بدهند، گریه کنند و دمی آرام بگیرند، پهلوانی که برای حمایت از مردم مصیبت دیده‌اش در زلزله ای خانمانسوز به هر دری زد.

🏅تختی زمینی زندگی کرد و زمینی جان باخت. باید کوشید تا از آسمانی کردن مردی که جنوب شهری بودنش را پنهان نمی‌کرد جلوگیری کرد. ستایش‌های اغراق آمیز و داستان‌سرایی‌هایی که گاه در فضای مجازی در خصوص او صورت می‌گیرد دست کمی از توهین‌ها و تهمت‌های بی‌پایه ندارد.

🏅مرگ به موقع گاهی نعمت است، آدم را از دست قضاوت‌های غیرمنصفانه نجات می‌دهد و باعث می شود کمتر در معرض توفان های بی‌رحم قرار بگیرد.

🏅کسی چه می‌داند، شاید اگر تختی از خودکشی گذر می‌کرد و به کهن‌سالی می رسید، مربی می‌شد و نتایجش مانند دوران کشتی‌گیری درخشان نبود آنوقت هر طفل نی سواری به خود حق می‌داد او را به مسلخ قضاوت‌های بی‌پایه بکشاند.

🏅ساعت را نمی‌شود به عقب برگرداند وگرنه میلیون‌ها ایرانی حاضر بودند دزدانه به اتاق شماره بیست و سه هتل #آتلانتیک تهران بروند و قرص‌هایی که گفته می‌شود تختی با خوردن آنها دست به خودکشی زد را بردارند تا هفده دی ماه در تقویم ورزش ایران زمین سیاه نشود.

🏅او حتی با این پایان تلخ از مردان خوشنام تاریخ ایران است. کافی است برای دانستن محبوبیت‌اش میان مردمان این سرزمین بدانید؛ با انتشار خبر مرگ تختی، هفت تن در شهرهای مختلف ایران خود را کشتند که از همه فجیع‌تر قصابی در #کرمانشاه بود که خود را به قناره آویخت و یادداشت بزرگی بر شیشه مغازه‌اش گذاشت که «جهان بی‌جهان‌ پهلوان ماندنی نیست».
🖋 @ehsanmohammadi95
#حاشیه_های_گفتگوی_ویژه_روحانی

🔰پرسش دوم #رشیدپور در مورد علت حاضر شدن رئیس جمهور با حلقه محافظان و جلیقه ضدگلوله در جمع زلزله زدگان #کرمانشاه و نقدهای پیرامون این موضوع، آنقدر به نظر غافلگیرکننده بود که روحانی با سه ثانیه مکث پاسخ داد. او با بیان مقدمه «اتفاقات زیادی در کشور رخ داده و شما با حوادث تلخ شروع کردید» به نظر کمی زمان خرید تا در ذهن به پاسخ بهتری برسد.
#زنده
🖋 @ehsanmohammadi95
#حاشیه_های_گفتگوی_ویژه_روحانی

🔰روحانی در پاسخی طولانی در مقابل پرسش روشن رشیدپور در مورد علت حاضر شدن رئیس جمهور با حلقه محافظان و جلیقه ضدگلوله در جمع زلزله زدگان #کرمانشاه عملاً از پاسخ دادن طفره رفت و به نظر متنی آماده در مورد زلزله را بیان کرد. سخن گفتن در مورد مسائل امنیتی و حفاظتی شاید در رسانه عمومی کاری حرفه ای نباشد اما پاسخ روحانی هم متقاعد کننده نبود.

🔰 نقد #رشیدپور در مورد اینکه اگر واقعاً تصاویری وجود دارد که نشان می دهد رئیس جمهور در جمع مردم زلزله زده حاضر شده در اختیار او قرار دهند تا در برنامه #حالا_خورشید پخش شود جسورانه و خوب بود و البته یک تبلیغ غیرمستقیم برای برنامه تلویزیونی خودش!
#زنده
🖋 @ehsanmohammadi95
👊 نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم!

پیش از بازی ایران- اسپانیا

✍️ #احسان_محمدی

🇮🇷 انگار ناف این سرزمین را با #خردادهای پرحادثه بریده اند! چندساعتی تا دیدار حساس ایران- اسپانیا در جام جهانی مانده است. زیر پوست مان انگار دستمال داده اند دست گلبول های سفید و قرمز و دارند کُردی می رقصند که این همه قلب مان تند می زند. حس مان آمیزه ای از هیجان، کمی ترس، چشم به راهی معجزه و البته جنگیدن و سرخم نکردن است...

🇮🇷 این هیجان را دوست دارم. فارغ از هر نتیجه ای که رخ بدهد من این حس همدلی را دوست دارم. اینکه برای دقایقی یادمان می رود برای #میرحسین_موسوی گلو پاره کردیم یا شعار دادیم «احمدی بت شکن، بت بزرگو بشکن»!، اینکه بعد از درود بر و مرگ بر اسم چه کسی را آوردیم، اینکه اصلاح طلبیم، اصولگراییم یا «دیگه تمومه ماجرا»! اینکه الان #ایران نام مشترک همه ماست، درد مشترک، عشق مشترک ...

🇮🇷 کاش می شد به این حس #تافت زد! همینجور بماند. یادمان نرود هرکجای دنیا برویم ریشه مان اینجاست. گُل #بنفشه نیستیم که بشود توی جعبه گذاشت و این ور و آن ور برد، #نخلیم! نخل تشنه ای که برای قطره ای آب، ریشه هایش را تا عمق این خاکِ پرمهرِ خوشبو به جستجو می فرستد. همین خاکی که تن عزیزترین عزیزان مان را آنجا به امانت سپرده ایم...

🇮🇷 من عاشق هر کسی هستم که دل با این سرزمین دارد. #اختلاس نمی کند، #دزدی نمی کند، #وفادار است. از قطره قطره آب اش دفاع می کند، از ذره ذره خاکش. زیر سقف اش ستون می زند، حتی به خشت #استخوان خویش! دهانش بوی #مرگ نمی دهد، کلمه هایش حس خوب زندگی می پراکنند... کسی که «خنجری در آستین پنهان نمی کند، نه ابرو به هم می‌کشد، نه لبخندش ترفند تجاوز به حق و نان و سایبان دیگران است».

🇮🇷 فوتبال همه چیز نیست اما بازیکنان فوتبال با پرچم #ایران_ما به زمین می روند. بدون #تانک، بدون #سانتریفیوژ، دست شان فندک نیست برای آتش زدن #پرچم کشور دیگر، دست می دهند به حریف، لبخند می زنند و بعد با تمام وجود می جنگند که ما اینجا در این نقشه گربه شکل لبخند بزنیم، امیدوار بمانیم...

🇮🇷 برای من حتی آن عضو تدارکات تیم که هیچوقت هیچکس عکس اش را به دیوار نمی زند و اسمش را نمی برد از #مسی و #رونالدو عزیزتر است. بیشتر دوستش دارم، چون او می داند ما «برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون دلها خورده ایم، رنج دوران برده ایم».

🇮🇷 او می داند #پراید یعنی چه؟ او کنار ما قلبش در آتش #پلاسکو و #سانچی سوخت، تکه ای از روحش زیر آوار #بم و #رودبار و #کرمانشاه دفن شد، مثل ما رنج می کشد از گرانی، از بیکاری.

🇮🇷 #رونالدو از حال زن و فرزند #کولبری که اسب اش را با گلوله کُشته اند و خودش یخ زده چه می داند؟ مسی برای #آتنا و #اهورا و #بنیتا بغض نمی کند، #اینیستا نمی داند دختری که گریم می کند تا برود ورزشگاه چطور قلبش توی سینه تند می زند، #نیمار حال مادر #سهراب_اعرابی را مگر می فهمد که هنوز زل می زند به آن عکس با پیشانی بند سبز؟

🇮🇷 #مانوئل_نویر از اشک های دختری که پدرش هنوز از موج گلوله برادران عراقی فریاد می زند و مادرش را کتک می زند خبر دارد؟ ... حال ما را فقط خودمان می دانیم و بس! برای هم بمانیم.

🇮🇷 با همه وجود کنار کسانی بمانیم که برای #ایران می دوند، می جنگند، زخم می خوردند و لب می گزند، گله نمی کنند، منت نمی گذارند. که چراغ ما در این خانه می سوزد...

کهن دیارا، دیار یارا ... با تو زنده ام، کجا گریزم؟
🖋 @ehsanmohammadi95
اهواز یادمان آورد که چقدر به هم محتاجیم

✍️ احسان محمدی

↙️ تلخ است اما انگار ناف ما را با مصیبت بریده اند برای همین با درد بیشتر به هم گره می خوریم تا با شادی و لبخند.

از دیروز که کارون بوی خون گرفت مثل آدم هایی شدیم که یک باره از خواب پریده ایم. #دلار و سکه و احتکار و #اختلاس یادمان رفت، تنگ همدیگر را بغل کردیم، قلب مان برای هم تند زد. برای هم وطن. برای وطن. برای سربازها. برای اهواز که هوا ندارد، آب ندارد اما زخم دارد.

↙️ تلخ است اما انگار باید #پلاسکو بریزد، زلزله تن #کرمانشاه را بلرزاند، #سانچی غرق شود، اهواز گلوله بخورد تا یادمان بیاید تا چه اندازه به هم محتاجیم. تا چه اندازه برای هم عزیزیم. تا چه اندازه این سرزمین و مردمش را دوست داریم.

↙️ ماییم و این نقشه گربه شکل. دار و ندارمان همین است. حتماً نباید مصیبتی از راه برسد که یادمان بیاورد در این دنیا #تنها هستیم و وقت مصیبت به شانه هم محتاجیم برای گریه کردند. به دست هم محتاجیم برای دوباره از زمین برخاستن.

↙️ دو، سه هفته پیش اول صبح اسنپ گرفتم. اسم راننده که افتاد روی گوشی لبخند زدم. اسمش اهواز قهرمان پور بود.

چه ترکیب فوق العاده ای! اهواز، قهرمان ... آدم یک دفعه یاد جنگ و جهان آرا و #همت و #باکری می افتد. پر از حس خوب شدم. به عکس کوچک اش نگاه کردم. صورت لاغری دارد با موهای پرپشت. با پرایدش که رسید چشمم افتاد به شلوار کُردی اش.

↙️ چاق سلامتی که کردم لهجه اش تُرکی بود. گفتم: اسمت جنوبی، شلوارت کُردی، لهجه ات تُرکی... داری با من چکار می کنی قهرمان پور؟!
شیرین و دوست داشتنی است. لبخند می زند.

_ والا شلوار کُردی برای اینه که هوا گرمه. اسمم داستان داره.
_ اگه میشه برام بگو.
_ ما یه فامیل داشتیم سربازی افتاده بود اهواز. وقتی برگشت مرخصی من به دنیا اومدم. گفت اسمم رو بذارن اهواز. بعد برگشت جبهه، دیگه نیومد. یعنی اومد ولی شهید شد. دیگه بابای من به خاطر اون اسم من رو گذاشت اهواز. عوض نکرد.

↙️ چند لحظه سکوت... به نیم رخ استخوانی اش نگاه کردم، به موهای جوگندمی اش و لبخندی که بی هیچ تلاشی روی صورت داشت. انگار بوی کارون ریخت توی ماشین، بوی مورمورکننده باروت، شرجی ظهرهای خیابان نادری و صدای #محسن_چاووشی:

پدرم همیشه می گفت یادته بهت می گفتم
اگه بچه هاي اهواز که نه ابرن نه پرندن
تو بازی هم ببازن، توی عشق شون بَرَندن

گفتم:
_روحش شاد. ولی اسمت خیلی خوبه، هر کس یک بار بشنوه یادش نمیره.

دستپاچه تشکر می کند. انگار می خواهد بگوید: قابل شما رو نداره!

↙️ #گابریل_گارسیا_مارکز وقتی نوبل ادبیات گرفت، سنت شکنی کرد و به جای فراگ، لباس بومی مردم کاراییب را پوشید و در مورد جادوی مردم آمریکای لاتین گفت که قصه گو هستند و با افسانه ها زندگی می کنند و او فقط خوش شانس بوده که از بین آنها مثل یک شماره برنده، جایزه نوبل را برده!

↙️ اینجا کسی از ما #نوبل نمی برد اما هر روز یک افسانه بیخ گوش مان خلق می شود. حیف که عادت کرده ایم فقط آنها که مثل سکه و دلار و گرانی و دزدی و غارت تلخ اند را برای هم تعریف کنیم. اهواز قهرمان پور افسانه آن روز صبح من بود. درست مثل اهواز و سربازهای فداکار دیروزش...
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احسان‌محمدی

📽 بعد از آتش سوزی #پلاسکو و زلزله #کرمانشاه از سوی دانشگاه علامه طباطبایی و معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای سخنرانی دعوت شدم.

🎥 هر دو جا گفتم که کار رسانه نباید غم افزایی باشد. انعکاس واقعیت ها با اشک آفرینی و تحقیر نیروهای خدمت رسان و سیاه نمایی فرق دارد و ...

برخی از دوستان رسانه ای گله کردند. عده ای هم گفتند از #خودشونی! و کار درست این است که با نشان دادن عمق فاجعه به مسئولان فشار آورد.

🎥 نقد کم کاری ها و پرهیز از سفیدنمایی البته واجب است اما در بحران نباید تمام امید مردم را کُشت. روح و جسم آنها اندازه کافی زخمی است. باید به آنها گفت که با همه تلخی ها، زندگی ادامه دارد ...

🎥 این ویدئوی سه دقیقه ای را ببینید. رفتار رسانه ها در ایالات متحده نسبت به آتش سوزی هولناک کالیفرنیا.
🖋 @ehsanmohammadi95
🗞 گزارش ازدواج نتیجه امام خمینی(ره) با نتیجه آیت الله گلپایگانی در صفحه اول روزنامه هلال احمر چه می کند؟!

✍️ احسان محمدی

🗞 روزنامه #شهروند روزنامه خوبی است. نشریه رسمی جمعیت #هلال_احمر ایران که گزارش های اجتماعی خواندنی دارد اما در حالیکه هنوز نیمی از قلب مردم ایران با زلزله #کرمانشاه کوک است و در چند استان کشور سیل جان و مال مردم را به یغما برده، خبر ازدواج نتیجه امام خمینی(ره) با نتیجه آیت الله گلپایگانی از چه اهمیتی برخوردار است که عکس و تیتر #یک این روزنامه شده؟

🗞 درک می کنم که روزنامه نباید #مصیبت_نامه شود و نقش قاصد مرگ بازی کند اما نتیجه امام خمینی(ره) سلبریتی نیست که خبرش در صفحه اول روزنامه هلال احمر درج شود که اگر بود هم جایش این روزنامه نیست. بعد گله می کنیم چرا مردم روزنامه نمی خرند؟! بخرند که بخوانند «عقد ساده ای» برگزار شده اما ما آن را تیتر یک کرده ایم؟!

🗞 ازدواج چهره ها در دنیا مورد توجه قرار می گیرد و در مورد آن ویژه نامه هم منتشر می کنند اما خبر ازدواج نوه و نتیجه روحانیونی که قرار بود نماد رفتار معنوی باشند برای مردمی که گرفتار نان شب شده اند چقدر مهم است؟
🖋 @ehsanmohammadi95
روزنوشت‌های احسان محمدی
📺 ۲۰ نکته در مورد نرگس کلباسی دختر نیکوکاری که در «ماه عسل» گفته نشد: 🔺 قبل از برنامه می گفت: ماه عسل رو ندیدم. می خوام بدون پیشداوری وارد برنامه بشم. 🔺 وقتی می خواست به آسیا بیاید برای جمع آوری پول با دوستانش شرط می بندد که موهای بلندش را کوتاه کند. این…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🙏 زنده باد ایران‌دُخت؛ نرگس کلباسی

احسان محمدی

↙️ سال 96 وقتی قرار شد نرگس کلباسی مهمان #ماه_عسل بشود بخشی از کار نوشتار متن و تحقیقش را انجام دادم. #سپهر_سلیمی کمک زیادی کرد و #احسان_علیخانی هم مقابل برخی فشارها پایمردی کرد تا بسیاری از ایرانیان این دختر جسور و نیکوکار را بشناسند.

↙️ او گفت که نجات‌اش از مرگ و اتهام واهی قتل یک کودک در هند را مدیون #دکتر‌ظریف است.

همان روزها برخی به کلباسی تاختند و حتی از نسبت دادن اتهام جاسوسی هم به او دریغ نکردند.

↙️ بعد از زلزله #کرمانشاه همان بعضی‌ها رفتند دنبال کشف جاسوس‌های دیگر، خیلی از ما هم با انتشار عکس‌های جگرخراش یک مشت لایک جمع کردیم اما نرگس کلباسی به همراه تیم بی‌ادعایش 16 میلیاردتومان کمک مردمی جمع کرد و یکسال و پنج ماه در کرمانشاه ماند تا امروز...

↙️ او با انتشار این ویدئو از پایان کار ساخت و تحویل 113 خانه به زلزله‌زدگان خبر داد.

↙️ کارگاه خیاطی راه انداخت، آغل‌های خراب شده را تعمیر کرد و...

💐 خدا قوت ایران‌دُخت. تو فرزند راستین این سرزمینی که به جای نفرین تاریکی، صدها شمع روشن کردی.
#دریغ_است_که_ایران_ویران_شود
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ این افراد در تراژدی #لردگان سهیم‌اند

احسان محمدی

🚫 گفتند زنی در تهران، پسران #چشم_آبی را سوار ماشین می‌کرد و صبح وقتی پسر از خواب بیدار می‌شد می‌دید او رفته ولی روی آینه اتاق نوشته: «به جمع ما ایدزی‌ها خوش آمدید!»

و ماجرا اینطور فیلم هندی می‌شد که او از یک پسر چشم آبی ایدز گرفته و حالا از همه چشم آبی‌ها انتقام می‌گیرد!

🚫 انتقال ایدز از طریق سوزن ته‌گرد، خودکار، رُژ لب و حتی سُس خرسی! شایعاتی بودند که می‌شنیدیم. تکذیب‌ها هم آنقدر بی‌صدا بود که به گوش کسی نمی‌رسید. حرف‌زدن در مورد ایدز به خاطر لزوم اشاره به مسائل جنسی تابو تبدیل شد.

🚫 کسانی که تصمیم‌گیر بودند محکم ایستادند و به دلایلی از قبیل «لکه‌دار‌شدن عفت عمومی» مانع از ارتقای آگاهی مردم از طریق رسانه‌های جمعی یا مدارس شدند. هر سخنی در مورد این بیماری چنان با دو عنصر #شرم و #گناه در آمیخت که عملاً نمی‌شد در مورد آن حرف زد.

🚫 این روزها متاسفانه #لردگان با واژه #ایدز همسایه شده. رشته‌ای از اعتراضات ابتدا در شبکه‌های مجازی شکل گرفت و بعد به خیابان آمد. آتش، سنگ، گاز اشک‌آور، بازداشت و ...

🚫 در این ماجرا علاوه بر ابعادی که ما از آن بی‌خبریم، ردپای دو موضوع #اعتماد و #فقدان_آموزش پیداست.

سرمایه اجتماعیِ اعتماد در این کشور مخدوش شده و علیرغم توضیحات مکرر مسئولان، بسیاری از مردم قانع نشده‌اند و آن را نوعی توجیه و فرار از پاسخگویی می‌دانند.

این یعنی عدم اعتماد. موریانه خطرناکی که بنیان‌افکن است و در اتفاقات دیگر هم نشانه‌های آن را دیده‌ایم. از #پلاسکو گرفته تا زلزله در #کرمانشاه و تصادف قطار و ...

🚫 اما از زاویه دیگر بخش بزرگی از جامعه هیچ اطلاعی در مورد ایدز ندارد و راه‌های انتقال ویروس آن را نمی‌داند. به همین دلیل مقابل سخنان متخصصان پزشکی هم مقاومت می‌کنند و افسانه‌هایی مثل این که یک نفر سوزن دستش گرفته و همه را آلوده کرده را بیشتر باور می‌کنند.

🚫 از جزییات آنچه رخ داده، جز موارد پراکنده‌ای که در رسانه‌ها آمده، خبر دقیقی ندارم اما می‌شود حدس زد اگر مردم در مورد این بیماری آموزش دیده بودند هم مبتلایان کمتر می‌شد هم ممکن بود معترضان به شکل دیگری عمل کنند.

این ماجرا نشان داد برخی نمی‌دانند ایدز دوره نهفتگی طولانی دارد. سرما‌خوردگی نیست که فوری علائمش را نشان دهد یا نمی‌دانند بیماری از مادر به فرزند منتقل می‌شود ... چرا؟

🚫 چرا؟ چون آموزش ندیده‌اند. چون کسانی در مقابل آموزش‌دادن مردم سرسختانه مقاومت کردند و حالا یک کشور دارد تاوانش را می‌دهد. خسارتی که مردم و کشور بارها به خاطر این عده قلیل اما پرقدرت داده‌اند باورکردنی نیست.

⛔️ کسانی که به دلایل مختلف مانع از اطلاع‌رسانی همگانی شدند، در شیوع زیرپوستی ایدز و سر در آوردن آن از روستایی در لردگان سهیم هستند. آنها به پراکنش این بیماری و آلوده‌شدن مبتلایان در هر کجای کشور کمک کردند.
کلاه‌تان را بالاتر بگذارید!
🖋 @ehsanmohammadi95
🤼‍♂ #تختی؛ سروی ایستاده در برابر توفان!

احسان محمدی

🏅حتی اگر به افسانه‌ها هم اعتقاد نداشته باشید، شانه بالا بیندازید و به کتابخانه‌تان که مملو از کتاب‌های فلسفی است تکیه کنید و بگویید این حرف‌ها خرافه است، باز هم سخت است که بعضی نشانه‌ها را نبینید.

🏅بعضی‌ها انگار «نظر کرده»‌اند. انگار از روز نخست تولد تا روزی که در خاک به امانت گذاشته می‌شوند خدا بغلشان کرده است. سفت. بعضی‌ها که مرگشان مثل زندگی‌شان الهام‌بخش است، پرشور است و هنوز خون گرم را زیر پوست آدم می‌دواند.

🏅#اینگرید_برگمن بازیگر شهیر در مورد #ارنست_همینگوی می‌گفت: «بعید است او یک نفر باشد»! شاید بتوان این تعبیر را در مورد غلامرضا تختی هم به کار برد. قهرمانی قوی پنجه روی تشک‌های کشتی، مردی آرام با قلبی بزرگ کنار مادرش، ستونی برای آنها که دنبال جایی می‌گشتند که سرشان را به آن تکیه بدهند، گریه کنند و دمی آرام بگیرند، پهلوانی که برای حمایت از مردم مصیبت دیده‌اش در زلزله ای خانمانسوز به هر دری زد.

🏅تختی زمینی زندگی کرد و زمینی جان باخت. باید کوشید تا از آسمانی کردن مردی که جنوب شهری بودنش را پنهان نمی‌کرد جلوگیری کرد. ستایش‌های اغراق آمیز و داستان‌سرایی‌هایی که گاه در فضای مجازی در خصوص او صورت می‌گیرد دست کمی از توهین‌ها و تهمت‌های بی‌پایه ندارد.

🏅مرگ به موقع گاهی نعمت است، آدم را از دست قضاوت‌های غیرمنصفانه نجات می‌دهد و باعث می شود کمتر در معرض توفان های بی‌رحم قرار بگیرد.

🏅کسی چه می‌داند، شاید اگر تختی از خودکشی گذر می‌کرد و به کهن‌سالی می رسید، مربی می‌شد و نتایجش مانند دوران کشتی‌گیری درخشان نبود آنوقت هر طفل نی سواری به خود حق می‌داد او را به مسلخ قضاوت‌های بی‌پایه بکشاند.

🏅ساعت را نمی‌شود به عقب برگرداند وگرنه میلیون‌ها ایرانی حاضر بودند دزدانه به اتاق شماره بیست و سه هتل #آتلانتیک تهران بروند و قرص‌هایی که گفته می‌شود تختی با خوردن آنها دست به خودکشی زد را بردارند تا هفده دی ماه در تقویم ورزش ایران زمین سیاه نشود.

🏅او حتی با این پایان تلخ از مردان خوشنام تاریخ ایران است. کافی است برای دانستن محبوبیت‌اش میان مردمان این سرزمین بدانید؛ با انتشار خبر مرگ تختی، هفت تن در شهرهای مختلف ایران خود را کشتند که از همه فجیع‌تر قصابی در #کرمانشاه بود که خود را به قناره آویخت و یادداشت بزرگی بر شیشه مغازه‌اش گذاشت که «جهان بی‌جهان‌ پهلوان ماندنی نیست».
🖋 @ehsanmohammadi95