Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎵 اسماش این نبود ولی همهی ما «مینی» صدایش میکردیم. مینی عجیبترین بچه روستای کاوَرِ تُوِهطاق و عشایر حوالیاش بود. چشمِ دیدن نداشت اما دستهایش صداهایی خلق میکرد که ما بلد نبودیم.
🎵 ما، بچههای روستایی در مرز ایران و عراق بودیم، در استانی که هنوز بعد از جنگ هم خیلیها روی نقشه آسان پیدایش نمیکنند. #ایلام.
برق نداشتیم، از اختراع چیزی به نام تلویزیون بیخبر بودیم ولی حتی پیرزنهای روستای کوچک دویست نفرهمان آخرین تحلیلهای دیشب رادیو بیبیسی را حفظ بودند. همسایه دیوار به دیوار جنگ بودن باعث میشود #خبر ارزش طلا داشته باشد.
🎵 ویولون و گیتار و آکاردئون مال بچه شهریهاست. تنها سازی که به چشم دیده بودیم #دهل بود که در عروسیها میزدند و زن و مرد کُردی میرقصیدند.
«مینی» حتی دُهل هم ندیده بود اما با پیت روغن جوری تمبک/تنبک میزد که عینهو پیش استاد #حسین_تهرانی مشق کرده بود.
🎵 جهان را با گوشهایش میدید، بعد تبدیلش میکرد به ضربههای بیوقفه روی پیت حلبی روغنِ خالی که از اینور و آنور پیدا میکرد و...
#احسان_محمدی
متن کامل را اینجا بخوانید👇
https://www.instagram.com/tv/CPGsh0WDPZ2/?utm_medium=copy_link
🎵 ما، بچههای روستایی در مرز ایران و عراق بودیم، در استانی که هنوز بعد از جنگ هم خیلیها روی نقشه آسان پیدایش نمیکنند. #ایلام.
برق نداشتیم، از اختراع چیزی به نام تلویزیون بیخبر بودیم ولی حتی پیرزنهای روستای کوچک دویست نفرهمان آخرین تحلیلهای دیشب رادیو بیبیسی را حفظ بودند. همسایه دیوار به دیوار جنگ بودن باعث میشود #خبر ارزش طلا داشته باشد.
🎵 ویولون و گیتار و آکاردئون مال بچه شهریهاست. تنها سازی که به چشم دیده بودیم #دهل بود که در عروسیها میزدند و زن و مرد کُردی میرقصیدند.
«مینی» حتی دُهل هم ندیده بود اما با پیت روغن جوری تمبک/تنبک میزد که عینهو پیش استاد #حسین_تهرانی مشق کرده بود.
🎵 جهان را با گوشهایش میدید، بعد تبدیلش میکرد به ضربههای بیوقفه روی پیت حلبی روغنِ خالی که از اینور و آنور پیدا میکرد و...
#احسان_محمدی
متن کامل را اینجا بخوانید👇
https://www.instagram.com/tv/CPGsh0WDPZ2/?utm_medium=copy_link