🙏 شما در اعتراضات طرفدار کی هستید؟
✍ احسان محمدی
1⃣ بهمن ۱۳۸۷ رسانه ها خبر دادند که یک جانباز جلوی مجلس شورای اسلامی دست به خودسوزی زده است. اتفاق تلخی که خیلی ها را دل آزرده کرد. اما آقای #لاریجانی رئیس مجلس با لحن مطمئنی اعلام کرد که جانباز نبوده و معتاد بوده!
همان روز در نشریه ای نوشتم: چه فرقی می کند؟ جانباز نبوده اما "انسان و هموطن" که بوده! چرا به جای حرف زدن در مورد هویت اش، نمی گویید چه شده که یک انسان به چنان درجه ای از خشم و ناامیدی رسیده که خودسوزی را به عنوان آخرین راه انتخاب کرده است؟.. پاسخ؟ هیچ!
2⃣ خبرگزاری های داخلی خبر داده اند که از آغاز تجمعات اعتراضی بیش از ۲۰ نفر کشته شده اند.
فارغ از اینکه برخی جریان ها آنها را #شورشی، #فریب_خورده، #معترض یا حتی با لحن خطای آن نماینده مجلس #لاابالی بدانند در گام نخست "انسان و هموطن" هستند. زاده و بالیده در این سرزمین.
می خواستند زندگی کنند، کنار خانواده شان، بچه هایشان را بزرگ کنند و از سر شکم سیری و خوشی به خیابان نیامده بودند. حتی اگر کسانی از آنها خطا کرده بودند #گلوله تاوان سنگینی است ...
3⃣ خاک این سرزمین، تشنه #باران است نه #خون! فرقی نمی کند از کدام سو خونی بریزد، خون هموطن است، خون هم خانه است، خون همسایه است، خون انسان است... این سرزمین تشنه خون تازه نیست. دعا کنیم خون تازه نریزد روی پیاده روهای فقیر، روی آسفالت های دودگرفته... دعا کنیم همه سالم به خانه برگردند. ما اندازه کافی در همه این سال ها عزیز از دست داده ایم. سیاه پوشیده ایم...
4⃣ برخی آمار می گوید در ایران ۳۰۰۰ پُست مهم وجود دارد و برای هر صندلی فقط در #جنگ_تحمیلی بیش از ۷۰ شهید داده ایم. دقت کنید! فقط در جنگ با عراق، فقط شهید! حساب جانبازهایی که هنوز رنج می برند یا در آسایشگاه های اعصاب و روان فریاد می زنند و آزاده ها جداست ...
آیا مسئولانی که روی این صندلی ها نشسته اند به وظیفه شان در قبال مردم عمل کرده اند؟ آیا خودشان را در رخ دادن این اتفاقات مقصر می دانند یا فقط طلبکارند؟
5⃣ من طرفدار زندگی هستم. هوادار آرامش. دل نگران امنیت. #امنیت مثل #سلامت است تا وقتی آن را از دست نداده ایم قدرش را نمی دانیم. امیدوارم خون نریزد. بیش از این نریزد.
به قول #اخوان_ثالث:
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب
و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنانم را می شناسم من؛
زندگی را دوست دارم، مرگ را دشمن!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
1⃣ بهمن ۱۳۸۷ رسانه ها خبر دادند که یک جانباز جلوی مجلس شورای اسلامی دست به خودسوزی زده است. اتفاق تلخی که خیلی ها را دل آزرده کرد. اما آقای #لاریجانی رئیس مجلس با لحن مطمئنی اعلام کرد که جانباز نبوده و معتاد بوده!
همان روز در نشریه ای نوشتم: چه فرقی می کند؟ جانباز نبوده اما "انسان و هموطن" که بوده! چرا به جای حرف زدن در مورد هویت اش، نمی گویید چه شده که یک انسان به چنان درجه ای از خشم و ناامیدی رسیده که خودسوزی را به عنوان آخرین راه انتخاب کرده است؟.. پاسخ؟ هیچ!
2⃣ خبرگزاری های داخلی خبر داده اند که از آغاز تجمعات اعتراضی بیش از ۲۰ نفر کشته شده اند.
فارغ از اینکه برخی جریان ها آنها را #شورشی، #فریب_خورده، #معترض یا حتی با لحن خطای آن نماینده مجلس #لاابالی بدانند در گام نخست "انسان و هموطن" هستند. زاده و بالیده در این سرزمین.
می خواستند زندگی کنند، کنار خانواده شان، بچه هایشان را بزرگ کنند و از سر شکم سیری و خوشی به خیابان نیامده بودند. حتی اگر کسانی از آنها خطا کرده بودند #گلوله تاوان سنگینی است ...
3⃣ خاک این سرزمین، تشنه #باران است نه #خون! فرقی نمی کند از کدام سو خونی بریزد، خون هموطن است، خون هم خانه است، خون همسایه است، خون انسان است... این سرزمین تشنه خون تازه نیست. دعا کنیم خون تازه نریزد روی پیاده روهای فقیر، روی آسفالت های دودگرفته... دعا کنیم همه سالم به خانه برگردند. ما اندازه کافی در همه این سال ها عزیز از دست داده ایم. سیاه پوشیده ایم...
4⃣ برخی آمار می گوید در ایران ۳۰۰۰ پُست مهم وجود دارد و برای هر صندلی فقط در #جنگ_تحمیلی بیش از ۷۰ شهید داده ایم. دقت کنید! فقط در جنگ با عراق، فقط شهید! حساب جانبازهایی که هنوز رنج می برند یا در آسایشگاه های اعصاب و روان فریاد می زنند و آزاده ها جداست ...
آیا مسئولانی که روی این صندلی ها نشسته اند به وظیفه شان در قبال مردم عمل کرده اند؟ آیا خودشان را در رخ دادن این اتفاقات مقصر می دانند یا فقط طلبکارند؟
5⃣ من طرفدار زندگی هستم. هوادار آرامش. دل نگران امنیت. #امنیت مثل #سلامت است تا وقتی آن را از دست نداده ایم قدرش را نمی دانیم. امیدوارم خون نریزد. بیش از این نریزد.
به قول #اخوان_ثالث:
چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب
و اندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنانم را می شناسم من؛
زندگی را دوست دارم، مرگ را دشمن!
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ ایراد بگیر؛ دیده شو، غُر بزن؛ لایک بگیر!
✍ احسان محمدی
🌐 در عصر ارتباطات هر کس این بخت را دارد که چند دقیقه به #شهرت برسد. به نیکنامی یا بدنامی.
🌐 اگر پیش از این تنها ستارههای سیاست و سینما و موسیقی و ورزش این شانس را داشتند که عکسشان روی جلد مجلات بنشیند و دیده شوند، به واسطه شبکههای مجازی حالا همه از این بخت برخوردارند.
🌐 کافی است کمی خلاق باشید و از تقلید صدا و دابسمش و ژانگولر استفاده کنید یا دامن از دست بدهید و مقابل دوربین تنی بلرزانید یا اندامنمایی کنید، یا دستهگلی به آب بدهید و یک نفر تصویر یا صدایتان را پخش کند.
🌐 آن وقت با سرعت نور به شهرت میرسید. ممکن است از این بخت برخوردار باشید که حتی با طنازی راه به سینما هم پیدا کنید.
یعنی راهی که قبلاً یک ستاره در طول ده سال طی میکرد را در ده دقیقه طی کنید.
🌐 از یک منظر اتفاق بسیار خوبی است. اینکه #انحصار شکستهشده و هر کس جوهر و جوهرهی داشتهباشد از این بخت برخوردار است که استعدادش تحسین شود اما وقتی «دیده شدن به هر قیمت» هدف بشود آن وقت ممکن است روی سبک زندگی جامعه هم اثر بگذارد.
🌐 شبکههای مجازی در خلق و تکثیر نگاه #ایرادگیر، سیاهنما و غرغرو بسیار موثرند. در واقع در چند سال اخیر تجربه نشان داده که ایرادگرفتن از هر چیز و هرکس به یک ارزش تبدیل شده است.
🌐 فرد بدون داشتن سواد و آگاهی نسبت به یک مسئله و موضوع اجتماعی، سیاسی یا رسانه ای، نگاهی به آن میاندازد و بعد از پیدا کردن یک خُرده ایراد آن را در معرض نمایش میگذارد و زمینه اعتراض به کلیت ماجرا را فقط برای یک ایراد جزئی فراهم میآورد.
🌐 یک #گزارشگر فوتبال 90 دقیقه تحت فشار و استرسِ قضاوت شدن توسط میلیونها نفر باید مسلسلوار حرف بزند و اطلاعات بدهد، به بازی و حواشی اش دقت کند و تمام حس و حال را به بیننده منتقل کند ولی در پایان به خاطر یک تپق ساده یا فراموش کردن نام یک بازیکن چنان مورد هجمه قرار می گیرد که انگار بیسوادترین موجود کره زمین است و کاشف و تکثیرکننده آن تپق، دانای کُلی که حقش را خوردهاند وگرنه باید جای گزارشگر مینشست.
🌐 کافی است یک #نویسنده که سالها میلیونها واژه را ردیف کرده و صدها یادداشت و مقاله نوشته یک خطای نگارشی داشته باشد، ایرادگیران همان یک واژه را سرنیزه میکنند و در نقش دانای کل او را به سخره میگیرند که ببینید سواد روزنامه نگار ما را!
🌐 در رادیو و تلویزیون و در دهها شبکه، روزانه هزاران دقیقه برنامه تولید میشود، کافی است یک #مجری یک گاف بدهد، یک عکس جابجا بشود، تکهای از دکور بریزد، یک مهمان کلمهای خطا کند آن وقت کسانی برای «دیدن شدن» و «دانا به نظر رسیدن» همان یک برش را تکثیر میکنند که واسفا از رسانه ما! کجای دنیا این اتفاق میافتد و ...
🌐 میان #نقد کردن و #ایرادگیری محض مرز باریکی وجود دارد اما تفاوتش بسیار است. در نقد، هدفِ نهایی ارتقا و بهبود فرایند است، در ایرادگیری، هدف تخریب است و مضحکهکردن و البته احتمالاً خُردک شهرتی برای دیدهشدن فرد بهانهگیر و ایرادجو.
🌐 رواج این نگاه و تحسین آن، همه ما را به افرادی تبدیل کرده است که به جای دیدن زیباییها و نکات تحسینآمیز، در جستجوی گافها، خطاها، سیاهیها و تاریکیها هستیم تا با نشان دادن آنها #معترض_سلحشور، دانای خردمند و مبارز سازش ناپذیر لقب بگیریم.
🌐 فارغ از نگاه و کلام برخی سیاستمداران مستقر در حاکمیت که که بسیار در این خصوص تاثیرگذار بودهاند، این نقد به بسیاری از ما روزنامهنگاران هم وارد است.
به جای آنکه «شهره شهر شویم به عشق ورزیدن»، مدام فرهنگ عیبجویی و مچگیری را رواج دادهایم و یادمان رفته که هنز آن است که چشم را «به زشت دیدن» عادت ندهیم.
🌐 این امر به معنای #سفیدنمایی و ندیدن کاستیها نیست، به این معناست که یاد بگیریم ایرادگرفتن محض از هر چیز و هرکس، نشانه هوشمندی و خرد نیست و اندکی خطاپوشی را از پروردگاری یاد بگیریم که ستار العیوب است.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
🌐 در عصر ارتباطات هر کس این بخت را دارد که چند دقیقه به #شهرت برسد. به نیکنامی یا بدنامی.
🌐 اگر پیش از این تنها ستارههای سیاست و سینما و موسیقی و ورزش این شانس را داشتند که عکسشان روی جلد مجلات بنشیند و دیده شوند، به واسطه شبکههای مجازی حالا همه از این بخت برخوردارند.
🌐 کافی است کمی خلاق باشید و از تقلید صدا و دابسمش و ژانگولر استفاده کنید یا دامن از دست بدهید و مقابل دوربین تنی بلرزانید یا اندامنمایی کنید، یا دستهگلی به آب بدهید و یک نفر تصویر یا صدایتان را پخش کند.
🌐 آن وقت با سرعت نور به شهرت میرسید. ممکن است از این بخت برخوردار باشید که حتی با طنازی راه به سینما هم پیدا کنید.
یعنی راهی که قبلاً یک ستاره در طول ده سال طی میکرد را در ده دقیقه طی کنید.
🌐 از یک منظر اتفاق بسیار خوبی است. اینکه #انحصار شکستهشده و هر کس جوهر و جوهرهی داشتهباشد از این بخت برخوردار است که استعدادش تحسین شود اما وقتی «دیده شدن به هر قیمت» هدف بشود آن وقت ممکن است روی سبک زندگی جامعه هم اثر بگذارد.
🌐 شبکههای مجازی در خلق و تکثیر نگاه #ایرادگیر، سیاهنما و غرغرو بسیار موثرند. در واقع در چند سال اخیر تجربه نشان داده که ایرادگرفتن از هر چیز و هرکس به یک ارزش تبدیل شده است.
🌐 فرد بدون داشتن سواد و آگاهی نسبت به یک مسئله و موضوع اجتماعی، سیاسی یا رسانه ای، نگاهی به آن میاندازد و بعد از پیدا کردن یک خُرده ایراد آن را در معرض نمایش میگذارد و زمینه اعتراض به کلیت ماجرا را فقط برای یک ایراد جزئی فراهم میآورد.
🌐 یک #گزارشگر فوتبال 90 دقیقه تحت فشار و استرسِ قضاوت شدن توسط میلیونها نفر باید مسلسلوار حرف بزند و اطلاعات بدهد، به بازی و حواشی اش دقت کند و تمام حس و حال را به بیننده منتقل کند ولی در پایان به خاطر یک تپق ساده یا فراموش کردن نام یک بازیکن چنان مورد هجمه قرار می گیرد که انگار بیسوادترین موجود کره زمین است و کاشف و تکثیرکننده آن تپق، دانای کُلی که حقش را خوردهاند وگرنه باید جای گزارشگر مینشست.
🌐 کافی است یک #نویسنده که سالها میلیونها واژه را ردیف کرده و صدها یادداشت و مقاله نوشته یک خطای نگارشی داشته باشد، ایرادگیران همان یک واژه را سرنیزه میکنند و در نقش دانای کل او را به سخره میگیرند که ببینید سواد روزنامه نگار ما را!
🌐 در رادیو و تلویزیون و در دهها شبکه، روزانه هزاران دقیقه برنامه تولید میشود، کافی است یک #مجری یک گاف بدهد، یک عکس جابجا بشود، تکهای از دکور بریزد، یک مهمان کلمهای خطا کند آن وقت کسانی برای «دیدن شدن» و «دانا به نظر رسیدن» همان یک برش را تکثیر میکنند که واسفا از رسانه ما! کجای دنیا این اتفاق میافتد و ...
🌐 میان #نقد کردن و #ایرادگیری محض مرز باریکی وجود دارد اما تفاوتش بسیار است. در نقد، هدفِ نهایی ارتقا و بهبود فرایند است، در ایرادگیری، هدف تخریب است و مضحکهکردن و البته احتمالاً خُردک شهرتی برای دیدهشدن فرد بهانهگیر و ایرادجو.
🌐 رواج این نگاه و تحسین آن، همه ما را به افرادی تبدیل کرده است که به جای دیدن زیباییها و نکات تحسینآمیز، در جستجوی گافها، خطاها، سیاهیها و تاریکیها هستیم تا با نشان دادن آنها #معترض_سلحشور، دانای خردمند و مبارز سازش ناپذیر لقب بگیریم.
🌐 فارغ از نگاه و کلام برخی سیاستمداران مستقر در حاکمیت که که بسیار در این خصوص تاثیرگذار بودهاند، این نقد به بسیاری از ما روزنامهنگاران هم وارد است.
به جای آنکه «شهره شهر شویم به عشق ورزیدن»، مدام فرهنگ عیبجویی و مچگیری را رواج دادهایم و یادمان رفته که هنز آن است که چشم را «به زشت دیدن» عادت ندهیم.
🌐 این امر به معنای #سفیدنمایی و ندیدن کاستیها نیست، به این معناست که یاد بگیریم ایرادگرفتن محض از هر چیز و هرکس، نشانه هوشمندی و خرد نیست و اندکی خطاپوشی را از پروردگاری یاد بگیریم که ستار العیوب است.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95