⛔️ #بابک_زنجانی درون ما!
✍️ احسان محمدی
↙️ ژیمناستیک واژگان یکی از تخصصهای ایرانی است. زمانی در سریال #شبهای_برره افعال معکوس بهعنوان سوژهای پرطرفدار دستمایه شوخیهای کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد.
بازیگران افعال را در معنای غیرواقعی به کار میبردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمیخورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان میکَنَد و برایش غذا بیاورند!
↙️ به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق میافتد.
از آن جمله تعارفهای کلیشهای است که همه به آن خو کردهایم. نیمهشب دوست تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است به خانه اش میرسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خوابآلود هستند، به منزل آنها که میرسید شروع میکنند به تعارف کردن:
- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم میخوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...
↙️ او میداند که شما خستهتر از آن هستید که یک دعوت نیمهشب را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم تان میدهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید!
شما هم می دانید که او می داند شما داخل نمی آیید و خسته اید و می خواهید به خانه تان بروید و الآن خانهشان بههمریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف میکند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کردهاید تشکر میکنید!
دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل میکنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.
↙️ رفتارهایی از این دست را میتوان در طبقه «دروغهای بیضرر یا کمضرر» طبقهبندی کرد اما معادلسازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقهای تعریف نمیشوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است.
این مثال را بخوانید: #زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده میکند.
اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی: فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستمهای کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند.
او با زیرکی کوچکترین رخنهها و خلأهای قانونی را پیدا میکند و با اشتهای سیریناپذیر شروع به مکیدن این منابع میکند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی میرسد.
این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمیشود بلکه از سوی عدهای بهعنوان کسی که «عرضهاش را دارد» بهعنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسانهای شریف و محترمی که میتوانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترمتر شمردهاند معرفی میشود!
با نگاهی به پیرامونمان بهویژه در مهمانیها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیتها و مناصب اداری و مالی پیش میآید نمونههای بسیاری ازایندست را میتوانیم ردیفکنیم.
↙️ در نمونه ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند»!
⛔️ در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می کرد و چه بسا بدتر!
◀️ حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به #همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:«حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می رسم»!
↙️ وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف «زرنگ» رفت، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد!
کسی که بیت المال را هدر می دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می کند، «زرنگ» نیست، #دزد است!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
↙️ ژیمناستیک واژگان یکی از تخصصهای ایرانی است. زمانی در سریال #شبهای_برره افعال معکوس بهعنوان سوژهای پرطرفدار دستمایه شوخیهای کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد.
بازیگران افعال را در معنای غیرواقعی به کار میبردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمیخورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان میکَنَد و برایش غذا بیاورند!
↙️ به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق میافتد.
از آن جمله تعارفهای کلیشهای است که همه به آن خو کردهایم. نیمهشب دوست تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است به خانه اش میرسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خوابآلود هستند، به منزل آنها که میرسید شروع میکنند به تعارف کردن:
- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم میخوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...
↙️ او میداند که شما خستهتر از آن هستید که یک دعوت نیمهشب را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم تان میدهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید!
شما هم می دانید که او می داند شما داخل نمی آیید و خسته اید و می خواهید به خانه تان بروید و الآن خانهشان بههمریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف میکند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کردهاید تشکر میکنید!
دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل میکنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.
↙️ رفتارهایی از این دست را میتوان در طبقه «دروغهای بیضرر یا کمضرر» طبقهبندی کرد اما معادلسازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقهای تعریف نمیشوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است.
این مثال را بخوانید: #زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده میکند.
اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی: فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستمهای کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند.
او با زیرکی کوچکترین رخنهها و خلأهای قانونی را پیدا میکند و با اشتهای سیریناپذیر شروع به مکیدن این منابع میکند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی میرسد.
این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمیشود بلکه از سوی عدهای بهعنوان کسی که «عرضهاش را دارد» بهعنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسانهای شریف و محترمی که میتوانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترمتر شمردهاند معرفی میشود!
با نگاهی به پیرامونمان بهویژه در مهمانیها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیتها و مناصب اداری و مالی پیش میآید نمونههای بسیاری ازایندست را میتوانیم ردیفکنیم.
↙️ در نمونه ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند»!
⛔️ در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می کرد و چه بسا بدتر!
◀️ حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به #همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:«حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می رسم»!
↙️ وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف «زرنگ» رفت، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد!
کسی که بیت المال را هدر می دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می کند، «زرنگ» نیست، #دزد است!
🖋 @ehsanmohammadi95
▪️حسادت شغل دوم ماست؟!
✍ احسان محمدی
▪️قبلاً جدی نمی گرفتم اما حالا با ایمان می گویم که شغل دوم بسیاری از ما ایرانیان #حسادت است.
◾️بیشتر ما به هر کس که یک قدم جلوتر رفته باشد، یک پله بالا ایستاده باشد یا حتی یک لبخند بیشتر روی صورتش نشسته باشد حسودی مان می شود.
◾️چون رشدکردن توام با رنج و دشواری است، لم می دهیم و به جایش به کسی که درس می خواند می گوییم #خرخوان، به کسی که پول در می آورد می گوییم #دزد، به آدم مودب و محترم می گوییم #سوسول!
▪️شما نه! شما فرق می کنید. اما بغل دستی تان حسود است. به زیبایی، ظرافت، هوش، سواد، ادب و ... دیگران حسودی می کند.
▪️به جای اینکه تلاش کند قد خودش را بالا بکشد، انرژی اش را صرف این می کند که قد دیگران را با حسادت کوتاه نشان بدهد!
▪️آدم موفق اما راهش را می رود و حسود پشت سرش حرف می زند. خون خونش را می خورد و وقت و توان اش را صرف خراب کردن او می کند اما حق با #پرتغالی هاست که می گویند: کاروان می گذرد و سگ ها فقط عوعو می کنند!
▪️به جای حسادت کردن به دیگران و تلاش برای کوچک نشان دادن آنها، خودمان را بزرگ کنیم. به رشد خودمان فکر کنیم. اینطور این همه حرص و البته قرص مُسکن نمی خوریم!
▪️آدم های موفق، چراغ راهند. مثل #فانوس_دریایی. آنها آن سوی توفان ایستاده اند، تلاش کنیم از آنها این نکته را یاد بگیریم که ما هم می توانیم موفق شویم به شرطی که به جای حسادت، بجنگیم، کار کنیم و راهمان را باز کنیم.
😊 به کسانی که پشت سرتان با حسادت حرف می زنند لبخند بزنید. آنها جایشان همان جاست؛ درست پشت سرتان!
آنها را دوست داشته باشید چون تنها کسانی هستند که موفقیت شما را باور دارند و با حسادت کردن به آن اعتراف می کنند!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
▪️قبلاً جدی نمی گرفتم اما حالا با ایمان می گویم که شغل دوم بسیاری از ما ایرانیان #حسادت است.
◾️بیشتر ما به هر کس که یک قدم جلوتر رفته باشد، یک پله بالا ایستاده باشد یا حتی یک لبخند بیشتر روی صورتش نشسته باشد حسودی مان می شود.
◾️چون رشدکردن توام با رنج و دشواری است، لم می دهیم و به جایش به کسی که درس می خواند می گوییم #خرخوان، به کسی که پول در می آورد می گوییم #دزد، به آدم مودب و محترم می گوییم #سوسول!
▪️شما نه! شما فرق می کنید. اما بغل دستی تان حسود است. به زیبایی، ظرافت، هوش، سواد، ادب و ... دیگران حسودی می کند.
▪️به جای اینکه تلاش کند قد خودش را بالا بکشد، انرژی اش را صرف این می کند که قد دیگران را با حسادت کوتاه نشان بدهد!
▪️آدم موفق اما راهش را می رود و حسود پشت سرش حرف می زند. خون خونش را می خورد و وقت و توان اش را صرف خراب کردن او می کند اما حق با #پرتغالی هاست که می گویند: کاروان می گذرد و سگ ها فقط عوعو می کنند!
▪️به جای حسادت کردن به دیگران و تلاش برای کوچک نشان دادن آنها، خودمان را بزرگ کنیم. به رشد خودمان فکر کنیم. اینطور این همه حرص و البته قرص مُسکن نمی خوریم!
▪️آدم های موفق، چراغ راهند. مثل #فانوس_دریایی. آنها آن سوی توفان ایستاده اند، تلاش کنیم از آنها این نکته را یاد بگیریم که ما هم می توانیم موفق شویم به شرطی که به جای حسادت، بجنگیم، کار کنیم و راهمان را باز کنیم.
😊 به کسانی که پشت سرتان با حسادت حرف می زنند لبخند بزنید. آنها جایشان همان جاست؛ درست پشت سرتان!
آنها را دوست داشته باشید چون تنها کسانی هستند که موفقیت شما را باور دارند و با حسادت کردن به آن اعتراف می کنند!
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⛔️ وقتی در جامعه ای #دزدی شرم آور نباشد و #دزد از مجازات نترسد، حق دارد با اعتماد به نفس جلوی دوربین مزه بریزد!
🖋 @ehsanmohammadi95
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
▪️حسادت شغل دوم ماست؟!
✍ احسان محمدی
▪️قبلاً جدی نمی گرفتم اما حالا با ایمان می گویم که شغل دوم بسیاری از ما ایرانیان #حسادت است.
◾️بیشتر ما به هر کس که یک قدم جلوتر رفته باشد، یک پله بالا ایستاده باشد یا حتی یک لبخند بیشتر روی صورتش نشسته باشد حسودی مان می شود.
◾️چون رشدکردن توام با رنج و دشواری است، لم می دهیم و به جایش به کسی که درس می خواند می گوییم #خرخوان، به کسی که پول در می آورد می گوییم #دزد، به آدم مودب و محترم می گوییم #سوسول!
▪️شما نه! شما فرق می کنید. اما بغل دستی تان حسود است. به زیبایی، ظرافت، هوش، سواد، ادب و ... دیگران حسودی می کند.
▪️به جای اینکه تلاش کند قد خودش را بالا بکشد، انرژی اش را صرف این می کند که قد دیگران را با حسادت کوتاه نشان بدهد!
▪️آدم موفق اما راهش را می رود و حسود پشت سرش حرف می زند. خون خونش را می خورد و وقت و توان اش را صرف خراب کردن او می کند اما حق با #پرتغالی هاست که می گویند: کاروان می گذرد و سگ ها فقط عوعو می کنند!
▪️به جای حسادت کردن به دیگران و تلاش برای کوچک نشان دادن آنها، خودمان را بزرگ کنیم. به رشد خودمان فکر کنیم. اینطور این همه حرص و البته قرص مُسکن نمی خوریم!
▪️آدم های موفق، چراغ راهند. مثل #فانوس_دریایی. آنها آن سوی توفان ایستاده اند، تلاش کنیم از آنها این نکته را یاد بگیریم که ما هم می توانیم موفق شویم به شرطی که به جای حسادت، بجنگیم، کار کنیم و راهمان را باز کنیم.
😊 به کسانی که پشت سرتان با حسادت حرف می زنند لبخند بزنید. آنها جایشان همان جاست؛ درست پشت سرتان!
آنها را دوست داشته باشید چون تنها کسانی هستند که موفقیت شما را باور دارند و با حسادت کردن به آن اعتراف می کنند!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
▪️قبلاً جدی نمی گرفتم اما حالا با ایمان می گویم که شغل دوم بسیاری از ما ایرانیان #حسادت است.
◾️بیشتر ما به هر کس که یک قدم جلوتر رفته باشد، یک پله بالا ایستاده باشد یا حتی یک لبخند بیشتر روی صورتش نشسته باشد حسودی مان می شود.
◾️چون رشدکردن توام با رنج و دشواری است، لم می دهیم و به جایش به کسی که درس می خواند می گوییم #خرخوان، به کسی که پول در می آورد می گوییم #دزد، به آدم مودب و محترم می گوییم #سوسول!
▪️شما نه! شما فرق می کنید. اما بغل دستی تان حسود است. به زیبایی، ظرافت، هوش، سواد، ادب و ... دیگران حسودی می کند.
▪️به جای اینکه تلاش کند قد خودش را بالا بکشد، انرژی اش را صرف این می کند که قد دیگران را با حسادت کوتاه نشان بدهد!
▪️آدم موفق اما راهش را می رود و حسود پشت سرش حرف می زند. خون خونش را می خورد و وقت و توان اش را صرف خراب کردن او می کند اما حق با #پرتغالی هاست که می گویند: کاروان می گذرد و سگ ها فقط عوعو می کنند!
▪️به جای حسادت کردن به دیگران و تلاش برای کوچک نشان دادن آنها، خودمان را بزرگ کنیم. به رشد خودمان فکر کنیم. اینطور این همه حرص و البته قرص مُسکن نمی خوریم!
▪️آدم های موفق، چراغ راهند. مثل #فانوس_دریایی. آنها آن سوی توفان ایستاده اند، تلاش کنیم از آنها این نکته را یاد بگیریم که ما هم می توانیم موفق شویم به شرطی که به جای حسادت، بجنگیم، کار کنیم و راهمان را باز کنیم.
😊 به کسانی که پشت سرتان با حسادت حرف می زنند لبخند بزنید. آنها جایشان همان جاست؛ درست پشت سرتان!
آنها را دوست داشته باشید چون تنها کسانی هستند که موفقیت شما را باور دارند و با حسادت کردن به آن اعتراف می کنند!
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
▪️حسادت شغل دوم ماست؟!
✍ احسان محمدی
▪️قبلاً جدی نمی گرفتم اما حالا با ایمان می گویم که شغل دوم بسیاری از ما ایرانیان #حسادت است.
◾️بیشتر ما به هر کس که یک قدم جلوتر رفته باشد، یک پله بالا ایستاده باشد یا حتی یک لبخند بیشتر روی صورتش نشسته باشد حسودی مان می شود.
◾️چون رشدکردن توام با رنج و دشواری است، لم می دهیم و به جایش به کسی که درس می خواند می گوییم #خرخوان، به کسی که پول در می آورد می گوییم #دزد، به آدم مودب و محترم می گوییم #سوسول!
▪️شما نه! شما فرق می کنید. اما بغل دستی تان حسود است. به زیبایی، ظرافت، هوش، سواد، ادب و ... دیگران حسودی می کند.
▪️به جای اینکه تلاش کند قد خودش را بالا بکشد، انرژی اش را صرف این می کند که قد دیگران را با حسادت کوتاه نشان بدهد!
▪️آدم موفق اما راهش را می رود و حسود پشت سرش حرف می زند. خون خونش را می خورد و وقت و توان اش را صرف خراب کردن او می کند اما حق با #پرتغالی هاست که می گویند: کاروان می گذرد و سگ ها فقط عوعو می کنند!
▪️به جای حسادت کردن به دیگران و تلاش برای کوچک نشان دادن آنها، خودمان را بزرگ کنیم. به رشد خودمان فکر کنیم. اینطور این همه حرص و البته قرص مُسکن نمی خوریم!
▪️آدم های موفق، چراغ راهند. مثل #فانوس_دریایی. آنها آن سوی توفان ایستاده اند، تلاش کنیم از آنها این نکته را یاد بگیریم که ما هم می توانیم موفق شویم به شرطی که به جای حسادت، بجنگیم، کار کنیم و راهمان را باز کنیم.
😊 به کسانی که پشت سرتان با حسادت حرف می زنند لبخند بزنید. آنها جایشان همان جاست؛ درست پشت سرتان!
آنها را دوست داشته باشید چون تنها کسانی هستند که موفقیت شما را باور دارند و با حسادت کردن به آن اعتراف می کنند!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
▪️قبلاً جدی نمی گرفتم اما حالا با ایمان می گویم که شغل دوم بسیاری از ما ایرانیان #حسادت است.
◾️بیشتر ما به هر کس که یک قدم جلوتر رفته باشد، یک پله بالا ایستاده باشد یا حتی یک لبخند بیشتر روی صورتش نشسته باشد حسودی مان می شود.
◾️چون رشدکردن توام با رنج و دشواری است، لم می دهیم و به جایش به کسی که درس می خواند می گوییم #خرخوان، به کسی که پول در می آورد می گوییم #دزد، به آدم مودب و محترم می گوییم #سوسول!
▪️شما نه! شما فرق می کنید. اما بغل دستی تان حسود است. به زیبایی، ظرافت، هوش، سواد، ادب و ... دیگران حسودی می کند.
▪️به جای اینکه تلاش کند قد خودش را بالا بکشد، انرژی اش را صرف این می کند که قد دیگران را با حسادت کوتاه نشان بدهد!
▪️آدم موفق اما راهش را می رود و حسود پشت سرش حرف می زند. خون خونش را می خورد و وقت و توان اش را صرف خراب کردن او می کند اما حق با #پرتغالی هاست که می گویند: کاروان می گذرد و سگ ها فقط عوعو می کنند!
▪️به جای حسادت کردن به دیگران و تلاش برای کوچک نشان دادن آنها، خودمان را بزرگ کنیم. به رشد خودمان فکر کنیم. اینطور این همه حرص و البته قرص مُسکن نمی خوریم!
▪️آدم های موفق، چراغ راهند. مثل #فانوس_دریایی. آنها آن سوی توفان ایستاده اند، تلاش کنیم از آنها این نکته را یاد بگیریم که ما هم می توانیم موفق شویم به شرطی که به جای حسادت، بجنگیم، کار کنیم و راهمان را باز کنیم.
😊 به کسانی که پشت سرتان با حسادت حرف می زنند لبخند بزنید. آنها جایشان همان جاست؛ درست پشت سرتان!
آنها را دوست داشته باشید چون تنها کسانی هستند که موفقیت شما را باور دارند و با حسادت کردن به آن اعتراف می کنند!
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
⛔️ #بابک_زنجانی درون ما!
✍️ احسان محمدی
↙️ ژیمناستیک واژگان یکی از تخصصهای ایرانی است. زمانی در سریال #شبهای_برره افعال معکوس بهعنوان سوژهای پرطرفدار دستمایه شوخیهای کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد.
بازیگران افعال را در معنای غیرواقعی به کار میبردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمیخورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان میکَنَد و برایش غذا بیاورند!
↙️ به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق میافتد.
از آن جمله تعارفهای کلیشهای است که همه به آن خو کردهایم. نیمهشب دوست تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است به خانه اش میرسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خوابآلود هستند، به منزل آنها که میرسید شروع میکنند به تعارف کردن:
- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم میخوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...
↙️ او میداند که شما خستهتر از آن هستید که یک دعوت نیمهشب را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم تان میدهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید!
شما هم می دانید که او می داند شما داخل نمی آیید و خسته اید و می خواهید به خانه تان بروید و الآن خانهشان بههمریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف میکند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کردهاید تشکر میکنید!
دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل میکنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.
↙️ رفتارهایی از این دست را میتوان در طبقه «دروغهای بیضرر یا کمضرر» طبقهبندی کرد اما معادلسازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقهای تعریف نمیشوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است.
این مثال را بخوانید: #زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده میکند.
اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی: فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستمهای کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند.
او با زیرکی کوچکترین رخنهها و خلأهای قانونی را پیدا میکند و با اشتهای سیریناپذیر شروع به مکیدن این منابع میکند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی میرسد.
این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمیشود بلکه از سوی عدهای بهعنوان کسی که «عرضهاش را دارد» بهعنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسانهای شریف و محترمی که میتوانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترمتر شمردهاند معرفی میشود!
با نگاهی به پیرامونمان بهویژه در مهمانیها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیتها و مناصب اداری و مالی پیش میآید نمونههای بسیاری ازایندست را میتوانیم ردیفکنیم.
↙️ در نمونه ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند»!
⛔️ در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می کرد و چه بسا بدتر!
◀️ حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به #همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:«حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می رسم»!
↙️ وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف «زرنگ» رفت، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد!
کسی که بیت المال را هدر می دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می کند، «زرنگ» نیست، #دزد است!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
↙️ ژیمناستیک واژگان یکی از تخصصهای ایرانی است. زمانی در سریال #شبهای_برره افعال معکوس بهعنوان سوژهای پرطرفدار دستمایه شوخیهای کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد.
بازیگران افعال را در معنای غیرواقعی به کار میبردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمیخورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان میکَنَد و برایش غذا بیاورند!
↙️ به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق میافتد.
از آن جمله تعارفهای کلیشهای است که همه به آن خو کردهایم. نیمهشب دوست تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است به خانه اش میرسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خوابآلود هستند، به منزل آنها که میرسید شروع میکنند به تعارف کردن:
- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم میخوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...
↙️ او میداند که شما خستهتر از آن هستید که یک دعوت نیمهشب را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم تان میدهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید!
شما هم می دانید که او می داند شما داخل نمی آیید و خسته اید و می خواهید به خانه تان بروید و الآن خانهشان بههمریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف میکند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کردهاید تشکر میکنید!
دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل میکنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.
↙️ رفتارهایی از این دست را میتوان در طبقه «دروغهای بیضرر یا کمضرر» طبقهبندی کرد اما معادلسازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقهای تعریف نمیشوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است.
این مثال را بخوانید: #زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده میکند.
اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی: فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستمهای کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند.
او با زیرکی کوچکترین رخنهها و خلأهای قانونی را پیدا میکند و با اشتهای سیریناپذیر شروع به مکیدن این منابع میکند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی میرسد.
این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمیشود بلکه از سوی عدهای بهعنوان کسی که «عرضهاش را دارد» بهعنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسانهای شریف و محترمی که میتوانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترمتر شمردهاند معرفی میشود!
با نگاهی به پیرامونمان بهویژه در مهمانیها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیتها و مناصب اداری و مالی پیش میآید نمونههای بسیاری ازایندست را میتوانیم ردیفکنیم.
↙️ در نمونه ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند»!
⛔️ در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می کرد و چه بسا بدتر!
◀️ حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به #همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:«حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می رسم»!
↙️ وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف «زرنگ» رفت، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد!
کسی که بیت المال را هدر می دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می کند، «زرنگ» نیست، #دزد است!
🖋 @ehsanmohammadi95