Sabr Aoub
Javad Yasari
#ترانه_ویژه
💰برای فراموشی ابتذال اقتصاد این روزهای کشور!
🎵 صبر ایوب/جواد یساری
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
💰برای فراموشی ابتذال اقتصاد این روزهای کشور!
🎵 صبر ایوب/جواد یساری
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from اتچ بات
#قصه_جمعه
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋 @ehsanmohammadi95
#بشوره_ببره
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋 @ehsanmohammadi95
#بشوره_ببره
Telegram
Audio
#ترانه_نوستالژیک
🎵الله/شاهرخ
🎶 روزگاری این ترانه کُشته می داد. جوان های آن زمانه پرپر می شدند موقع شنیدنش... هعی روزگار!
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
🎵الله/شاهرخ
🎶 روزگاری این ترانه کُشته می داد. جوان های آن زمانه پرپر می شدند موقع شنیدنش... هعی روزگار!
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
🍂🍂 مسابقه نِک و نال از پاییز!
✍️ احسان محمدی
◀️ آنها که #زندان_انفرادی را تجربه کرده اند می دانند که در آن دنیای کوچکِ بدون ساعت و تقویم، آدم ها اندک اندک ساعت، روز و بعد فصل و تاریخ را فراموش می کنند.
همه چیز تکراری می شود. آن چیزی که آدم های بیرون اسمش را «عصر دلگیر جمعه» می گذارند برای کسی که زمان سنج ندارد تفاوتی با یکشنبه غروب یا سه شنبه حوالی ظهر ندارد!
🍂 درک می کنم که پاییزِ هزار رنگ با آن همه فریبندگی اش دلبرانه است و اینکه چون روز کوتاه تر می شود و نور کمتر، آدم ها از تابستان بلند و فراخ اندکی بیشتر در خودشان فرو می روند برای همین انگار حس دلتنگی بیشتر می شود.
اما با همه ی مسابقه «خود اندوهباربینی» و نِک و نال و شعرهای «پاییز ای زیبای غمگین، ای تو رنگ آرزوهایم و ...»، حقیقت این است که حال خوب آدمها بیشتر به خودشان ربط دارد تا به گردش زمین به دور خورشید و آمدن و رفتن فصل ها!
😊 مثلاً همین مهرماه که خیلی از دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و ناظم ها و ... صورت شان را چنگ زدند که از راه رسیده، برای آنها که دلی و دلبری دارند و با او قدم می زنند، معامله پرسودی کرده اند، با دوستی نشسته اند و #قهوه ای دَم کرده اند و پیش هم اعتراف کرده اند از دلتنگی و باقی قضایا، اتفاقاً نهایت خوشبختی است!
📺 به قول #رضا_مارمولک: « بزمجّه! خریت خودت رو گردن خدا ننداز! ببین منو؛ آدمیه خب! آدم خود به خود علاقه داره به کار خلاف، دست خودشم نیست. خود خدا اونقدرها هم که میگن سختگیر نیست!»...
برهمین اساس «حال خرابی مان» را گردن فصل ها نیندازیم! شما هم اگر مخالفی با این حرف ها؛ دوغتووو بنوش!!
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
◀️ آنها که #زندان_انفرادی را تجربه کرده اند می دانند که در آن دنیای کوچکِ بدون ساعت و تقویم، آدم ها اندک اندک ساعت، روز و بعد فصل و تاریخ را فراموش می کنند.
همه چیز تکراری می شود. آن چیزی که آدم های بیرون اسمش را «عصر دلگیر جمعه» می گذارند برای کسی که زمان سنج ندارد تفاوتی با یکشنبه غروب یا سه شنبه حوالی ظهر ندارد!
🍂 درک می کنم که پاییزِ هزار رنگ با آن همه فریبندگی اش دلبرانه است و اینکه چون روز کوتاه تر می شود و نور کمتر، آدم ها از تابستان بلند و فراخ اندکی بیشتر در خودشان فرو می روند برای همین انگار حس دلتنگی بیشتر می شود.
اما با همه ی مسابقه «خود اندوهباربینی» و نِک و نال و شعرهای «پاییز ای زیبای غمگین، ای تو رنگ آرزوهایم و ...»، حقیقت این است که حال خوب آدمها بیشتر به خودشان ربط دارد تا به گردش زمین به دور خورشید و آمدن و رفتن فصل ها!
😊 مثلاً همین مهرماه که خیلی از دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و ناظم ها و ... صورت شان را چنگ زدند که از راه رسیده، برای آنها که دلی و دلبری دارند و با او قدم می زنند، معامله پرسودی کرده اند، با دوستی نشسته اند و #قهوه ای دَم کرده اند و پیش هم اعتراف کرده اند از دلتنگی و باقی قضایا، اتفاقاً نهایت خوشبختی است!
📺 به قول #رضا_مارمولک: « بزمجّه! خریت خودت رو گردن خدا ننداز! ببین منو؛ آدمیه خب! آدم خود به خود علاقه داره به کار خلاف، دست خودشم نیست. خود خدا اونقدرها هم که میگن سختگیر نیست!»...
برهمین اساس «حال خرابی مان» را گردن فصل ها نیندازیم! شما هم اگر مخالفی با این حرف ها؛ دوغتووو بنوش!!
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
🔰 سلام مهندس! ارادت مهندس! عزیزی مهندس! مهندس...
✍️ احسان محمدی
◀️ زمانی که ما دانشگاه قبول شدیم #مهندس و مهندسی برای خودش ارج و قربی داشت. وقتی می گفتند طرف مهندسه! یعنی 3-0 از بقیه جلوست. برای همین پسرهای دانشجو حتی اگر الهیات (مهندسی راه و آسمان) یا دامپروری و ادبیات می خواندند باز به همدیگر می گفتند مهندس!!
◀️ بیشتر پسرها به محض قبول شدن در دانشگاه بخصوص رشته های مهندسی حتماً سامسونیت و کت و شلوار می خریدند، این دو ملزومات فاز مهندس شدن به حساب می رفت.
◀️ #علی هم کت و شلوارش را داشت هم سامسونیت اما انگار کافی نبود. شیفته واژه #مهندس بود و تا به همدیگر می رسیدیم شروع می کرد:
- سلام مهندس! چطوری مهندس؟ خوبی مهندس؟ بریم فوتبال مهندس؟ غذا خوردی مهندس؟!
◀️ علی مذکور علاوه بر علاقه به واژه مهندس، آراسته به یک هنر نه چندان خوشنام هم بود: سرقت از یخچال خوابگاه!
تقریباً هر چیزی در یخچال خوابگاه دانشجویی می گذاشتیم علی به آن پاتک می زد. هندوانه، ترشی، مربا و ... فرقی نمی کرد. او یک مهندس غارتگر بود.
◀️ عاقبت در تله افتاد. یک پنیر فاسد را گذاشته بودند توی یخچال و مهندس علی هم که اعتقادی به مواد غذایی فاسد و مزه بد و .. نداشت، پنیر را بلعیده بود. (بزرگوار به مال مفت علاقمند بود).
◀️ نصفه شب رفتم آشپزخانه آب بخورم. دیدم علی روی زمین افتاده. لیوانی که توی دستش بود شکسته و دستش را بریده بود. ضعف ناشی از خونریزی و مسمومیت نیمه بیهوشش کرده بود. توی آن حال زار تا من را دید گفت:
- مهندس! قربون دستت کمک کن بلند بشم مهندس!!
😁 نمی دانستم بخندم، گریه کنم یا از دست مهندس گفتنش در آن برهه حساس! فرار کنم...
💐 روز مهندس بر آنها که گرهی از کار فروبسته دیگران گشوده اند یا در زندگی پلی ساخته اند برای گذر از افکار منفی گرامی باد!
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
◀️ زمانی که ما دانشگاه قبول شدیم #مهندس و مهندسی برای خودش ارج و قربی داشت. وقتی می گفتند طرف مهندسه! یعنی 3-0 از بقیه جلوست. برای همین پسرهای دانشجو حتی اگر الهیات (مهندسی راه و آسمان) یا دامپروری و ادبیات می خواندند باز به همدیگر می گفتند مهندس!!
◀️ بیشتر پسرها به محض قبول شدن در دانشگاه بخصوص رشته های مهندسی حتماً سامسونیت و کت و شلوار می خریدند، این دو ملزومات فاز مهندس شدن به حساب می رفت.
◀️ #علی هم کت و شلوارش را داشت هم سامسونیت اما انگار کافی نبود. شیفته واژه #مهندس بود و تا به همدیگر می رسیدیم شروع می کرد:
- سلام مهندس! چطوری مهندس؟ خوبی مهندس؟ بریم فوتبال مهندس؟ غذا خوردی مهندس؟!
◀️ علی مذکور علاوه بر علاقه به واژه مهندس، آراسته به یک هنر نه چندان خوشنام هم بود: سرقت از یخچال خوابگاه!
تقریباً هر چیزی در یخچال خوابگاه دانشجویی می گذاشتیم علی به آن پاتک می زد. هندوانه، ترشی، مربا و ... فرقی نمی کرد. او یک مهندس غارتگر بود.
◀️ عاقبت در تله افتاد. یک پنیر فاسد را گذاشته بودند توی یخچال و مهندس علی هم که اعتقادی به مواد غذایی فاسد و مزه بد و .. نداشت، پنیر را بلعیده بود. (بزرگوار به مال مفت علاقمند بود).
◀️ نصفه شب رفتم آشپزخانه آب بخورم. دیدم علی روی زمین افتاده. لیوانی که توی دستش بود شکسته و دستش را بریده بود. ضعف ناشی از خونریزی و مسمومیت نیمه بیهوشش کرده بود. توی آن حال زار تا من را دید گفت:
- مهندس! قربون دستت کمک کن بلند بشم مهندس!!
😁 نمی دانستم بخندم، گریه کنم یا از دست مهندس گفتنش در آن برهه حساس! فرار کنم...
💐 روز مهندس بر آنها که گرهی از کار فروبسته دیگران گشوده اند یا در زندگی پلی ساخته اند برای گذر از افکار منفی گرامی باد!
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
▪️من #اعتراف می کنم!
✍ احسان محمدی
↙️ فرمودند چون همه مشکلات کشور حل شده و فقط اینستاگرام باقی مونده، باید فیلتر شود که بشویم عینهو خارج! گفتم تا دیر نشده #اعتراف کنم، لایک هاتون حلال بشه!
↙️ راستش رو بخواید من هم از #خودشونم! یعنی اون دوستان تیزی که دایرکت می دادن و کامنت میذاشتن حق داشتند که می گفتن نقابت رو بردار تو هم یکی از خودشونی که به جای انقلاب میخوای ما رو گول بزنی و میگی امیدوار باشیم به آینده، ما نمی خوایم امیدوار زندگی کنیم، می خوایم احساس بدبختی کنیم، ما بیچاره ایم، ما مفلوکیم، چرا می خوایید ما رو صحنه سازی درست کنید؟ما داریم به قهقرا می ریم، فقط بذارید بریممممم!
↙️ اعتراف می کنم هر روز صبح حدود ساعت ده، یک آقای ریشو که کت و شلوار مشکی پوشیده و صندل پاشه میاد دفتر من، یه لیست و یه چرتکه در میاره از تو کیفش میگه آفرین! آفرین! خوب گولشون زدی و امیدوار شون کردی! باعث شدی حکومت سقوط نکنه!
↙️ بعد برای هر لایک، پنج هزارتومان و برای هر کامنت ده هزارتومان می زنه تو چرتکه و یه کُپه پول می ریزه روی میزم و میگه:
_ قول بده بیشتر امیدوارشون کنی، گول شون بزنی، حقوقت رو می برم بالا!
↙️ منم چشمام رو خمار می کنم براش و میگم: چشم قربان! من کارم رو بلدم.
بعد اون لُپم رو می کشه و می گه: ای شیطون!
آنگاه دو نفری بلندبلند می خندیم؛ هار هار هار!
↙️ بهرحال حلال کنید گول تون زدم و خواستم بهتون امید بدم! دوستانی هم که اصرار داشتند نباید امیدوار بود و امید کشکه و بهتره بمیریم و اینا، از امروز می تونید با شدت بیشتر احساس بدبختی کنید و با آرامش بمیرید، اینطور هم به بقیه آب و اکسیژن بیشتری می رسه هم خودتون بیشتر کیف می کنید چون امیدی وجود نداره که!
↙️ از این به بعد برای من هم مهم نیست چون اینستاگرام فیلتر بشه برای امیدوار کردن شما به من حقوق نمیدن دیگه!🙄
هعییی روزگار. این بود آرمان های اینستاگرامت؟
#ادامه_میدهیم
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
↙️ فرمودند چون همه مشکلات کشور حل شده و فقط اینستاگرام باقی مونده، باید فیلتر شود که بشویم عینهو خارج! گفتم تا دیر نشده #اعتراف کنم، لایک هاتون حلال بشه!
↙️ راستش رو بخواید من هم از #خودشونم! یعنی اون دوستان تیزی که دایرکت می دادن و کامنت میذاشتن حق داشتند که می گفتن نقابت رو بردار تو هم یکی از خودشونی که به جای انقلاب میخوای ما رو گول بزنی و میگی امیدوار باشیم به آینده، ما نمی خوایم امیدوار زندگی کنیم، می خوایم احساس بدبختی کنیم، ما بیچاره ایم، ما مفلوکیم، چرا می خوایید ما رو صحنه سازی درست کنید؟ما داریم به قهقرا می ریم، فقط بذارید بریممممم!
↙️ اعتراف می کنم هر روز صبح حدود ساعت ده، یک آقای ریشو که کت و شلوار مشکی پوشیده و صندل پاشه میاد دفتر من، یه لیست و یه چرتکه در میاره از تو کیفش میگه آفرین! آفرین! خوب گولشون زدی و امیدوار شون کردی! باعث شدی حکومت سقوط نکنه!
↙️ بعد برای هر لایک، پنج هزارتومان و برای هر کامنت ده هزارتومان می زنه تو چرتکه و یه کُپه پول می ریزه روی میزم و میگه:
_ قول بده بیشتر امیدوارشون کنی، گول شون بزنی، حقوقت رو می برم بالا!
↙️ منم چشمام رو خمار می کنم براش و میگم: چشم قربان! من کارم رو بلدم.
بعد اون لُپم رو می کشه و می گه: ای شیطون!
آنگاه دو نفری بلندبلند می خندیم؛ هار هار هار!
↙️ بهرحال حلال کنید گول تون زدم و خواستم بهتون امید بدم! دوستانی هم که اصرار داشتند نباید امیدوار بود و امید کشکه و بهتره بمیریم و اینا، از امروز می تونید با شدت بیشتر احساس بدبختی کنید و با آرامش بمیرید، اینطور هم به بقیه آب و اکسیژن بیشتری می رسه هم خودتون بیشتر کیف می کنید چون امیدی وجود نداره که!
↙️ از این به بعد برای من هم مهم نیست چون اینستاگرام فیلتر بشه برای امیدوار کردن شما به من حقوق نمیدن دیگه!🙄
هعییی روزگار. این بود آرمان های اینستاگرامت؟
#ادامه_میدهیم
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
🍂🍂 مسابقه نِک و نال از پاییز!
✍️ احسان محمدی
◀️ آنها که #زندان_انفرادی را تجربه کرده اند می دانند که در آن دنیای کوچکِ بدون ساعت و تقویم، آدم ها اندک اندک ساعت، روز و بعد فصل و تاریخ را فراموش می کنند.
همه چیز تکراری می شود. آن چیزی که آدم های بیرون اسمش را «عصر دلگیر جمعه» می گذارند برای کسی که زمان سنج ندارد تفاوتی با یکشنبه غروب یا سه شنبه حوالی ظهر ندارد!
🍂 درک می کنم که پاییزِ هزار رنگ با آن همه فریبندگی اش دلبرانه است و اینکه چون روز کوتاه تر می شود و نور کمتر، آدم ها از تابستان بلند و فراخ اندکی بیشتر در خودشان فرو می روند برای همین انگار حس دلتنگی بیشتر می شود.
اما با همه ی مسابقه «خود اندوهباربینی» و نِک و نال و شعرهای «پاییز ای زیبای غمگین، ای تو رنگ آرزوهایم و ...»، حقیقت این است که حال خوب آدمها بیشتر به خودشان ربط دارد تا به گردش زمین به دور خورشید و آمدن و رفتن فصل ها!
😊 مثلاً همین مهرماه که خیلی از دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و ناظم ها و ... صورت شان را چنگ زدند که از راه رسیده، برای آنها که دلی و دلبری دارند و با او قدم می زنند، معامله پرسودی کرده اند، با دوستی نشسته اند و #قهوه ای دَم کرده اند و پیش هم اعتراف کرده اند از دلتنگی و باقی قضایا، اتفاقاً نهایت خوشبختی است!
📺 به قول #رضا_مارمولک: « بزمجّه! خریت خودت رو گردن خدا ننداز! ببین منو؛ آدمیه خب! آدم خود به خود علاقه داره به کار خلاف، دست خودشم نیست. خود خدا اونقدرها هم که میگن سختگیر نیست!»...
برهمین اساس «حال خرابی مان» را گردن فصل ها نیندازیم! شما هم اگر مخالفی با این حرف ها؛ دوغتووو بنوش!!
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
◀️ آنها که #زندان_انفرادی را تجربه کرده اند می دانند که در آن دنیای کوچکِ بدون ساعت و تقویم، آدم ها اندک اندک ساعت، روز و بعد فصل و تاریخ را فراموش می کنند.
همه چیز تکراری می شود. آن چیزی که آدم های بیرون اسمش را «عصر دلگیر جمعه» می گذارند برای کسی که زمان سنج ندارد تفاوتی با یکشنبه غروب یا سه شنبه حوالی ظهر ندارد!
🍂 درک می کنم که پاییزِ هزار رنگ با آن همه فریبندگی اش دلبرانه است و اینکه چون روز کوتاه تر می شود و نور کمتر، آدم ها از تابستان بلند و فراخ اندکی بیشتر در خودشان فرو می روند برای همین انگار حس دلتنگی بیشتر می شود.
اما با همه ی مسابقه «خود اندوهباربینی» و نِک و نال و شعرهای «پاییز ای زیبای غمگین، ای تو رنگ آرزوهایم و ...»، حقیقت این است که حال خوب آدمها بیشتر به خودشان ربط دارد تا به گردش زمین به دور خورشید و آمدن و رفتن فصل ها!
😊 مثلاً همین مهرماه که خیلی از دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و ناظم ها و ... صورت شان را چنگ زدند که از راه رسیده، برای آنها که دلی و دلبری دارند و با او قدم می زنند، معامله پرسودی کرده اند، با دوستی نشسته اند و #قهوه ای دَم کرده اند و پیش هم اعتراف کرده اند از دلتنگی و باقی قضایا، اتفاقاً نهایت خوشبختی است!
📺 به قول #رضا_مارمولک: « بزمجّه! خریت خودت رو گردن خدا ننداز! ببین منو؛ آدمیه خب! آدم خود به خود علاقه داره به کار خلاف، دست خودشم نیست. خود خدا اونقدرها هم که میگن سختگیر نیست!»...
برهمین اساس «حال خرابی مان» را گردن فصل ها نیندازیم! شما هم اگر مخالفی با این حرف ها؛ دوغتووو بنوش!!
#بشوره_ببره
🖋 @ehsanmohammadi95
🚨کروناله!
✍ احسان محمدی
🎸 میگن یه بنده خدایی دستش شکست، رفت پیش دکتر گچ گرفت. گفت:
—آقای دکتر! بعد از اینکه گچ دستم رو باز کردم میتونم گیتار بزنم؟
دکتر گفت: بله بله! حتماً.
طرف خوشحال شد گفت: آخ جون! چون قبلش بلد نبودم گیتار بزنم!😊😐
◀ حالا بعضیها جوری از قرنطینه مینالن و گله میکنن و میگن حوصلهمون سرررر رفته، انگار قبل از قرنطینه صبحونه رو میبردن تو تختشون، بعد با لیموزین میاومدن دنبالشون میبردنشون #ناسا تا ظهر کار کنن، عصر هم اسکی روی آب و شب هم کافه و دست در کمر یار لامبادا میرقصیدن!😒
◀ وا بده هموطن!
انگار ما یادمون رفته صبح به خودمون فحش میدادیم که خدا چرا ما رو #کوالا خلق نکردی، چرا خرس نشدیم که بخوابیم، چرا باید بریم سرکار و کلاس، چرا زمین گرده؟ جوجهتیغیها رو چرا هیچکی بغل نمیکنه؟ شنبه خره اصلاً و ....
↙ انگار قبلاً لاسوگاس زندگی میکردن الان تبعید شدن ایران! 😒
یادتون رفت تو مترو داد میزدیم بیشعور هل نده، تو اتوبوس از میله آویزون بودیم، سر کلاس هی به اساتید میگفتیم خسته نباشید!
تو اداره فحش میدادیم به ارباب رجوع که کی ساعت کار تموم بشه از این اداره کوفتی راحت شیم، شریکی فلافل میخریدیم نوبتی گاز میزدیم، کفش نایک تقلبی میپوشیدیم، بهترین تفریحمون هم این بود که از اون مشماها بگیریم دونهدونه حباباش رو بترکونیم شادی بیاریم به کانون خانواده بعد از خوردن خورشت کرفس!😒
◀ تو عمرمون اینقد خوشبخت نبودیم که لش کنیم، تا لنگ ظهر بخوابیم، سرمون تو گوشی باشه، کار نکنیم، فیلم ببینیم، بعد ازمون تشکر هم بکنن و بگن: شهروند بافرهنگ و مسئولیتپذیر!😍
◀ وا بده هموطن!
اینقد غر نزن. چند وقت دیگه تموم میشه دوباره میریم کافه، #گوگوش میزنه، #داریوش میرقصه ما هم در حالیکه داریم "به سلامتی سینگلا و اینرلا" نوشیدنی مجاز میدیم بالا میخونیم:
🎤وقتی دلگیری و تنها، غربت تموم دنیا از دریچه قشنگ چشم روشنت میبارررررره.... اون آخریا حال میکنن!💃🕺
والله با این نوناتون! با این غرغراتون!
#بشوره_ببره😀
#قرنطینه_نوشت
#شبه_طنز
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
🎸 میگن یه بنده خدایی دستش شکست، رفت پیش دکتر گچ گرفت. گفت:
—آقای دکتر! بعد از اینکه گچ دستم رو باز کردم میتونم گیتار بزنم؟
دکتر گفت: بله بله! حتماً.
طرف خوشحال شد گفت: آخ جون! چون قبلش بلد نبودم گیتار بزنم!😊😐
◀ حالا بعضیها جوری از قرنطینه مینالن و گله میکنن و میگن حوصلهمون سرررر رفته، انگار قبل از قرنطینه صبحونه رو میبردن تو تختشون، بعد با لیموزین میاومدن دنبالشون میبردنشون #ناسا تا ظهر کار کنن، عصر هم اسکی روی آب و شب هم کافه و دست در کمر یار لامبادا میرقصیدن!😒
◀ وا بده هموطن!
انگار ما یادمون رفته صبح به خودمون فحش میدادیم که خدا چرا ما رو #کوالا خلق نکردی، چرا خرس نشدیم که بخوابیم، چرا باید بریم سرکار و کلاس، چرا زمین گرده؟ جوجهتیغیها رو چرا هیچکی بغل نمیکنه؟ شنبه خره اصلاً و ....
↙ انگار قبلاً لاسوگاس زندگی میکردن الان تبعید شدن ایران! 😒
یادتون رفت تو مترو داد میزدیم بیشعور هل نده، تو اتوبوس از میله آویزون بودیم، سر کلاس هی به اساتید میگفتیم خسته نباشید!
تو اداره فحش میدادیم به ارباب رجوع که کی ساعت کار تموم بشه از این اداره کوفتی راحت شیم، شریکی فلافل میخریدیم نوبتی گاز میزدیم، کفش نایک تقلبی میپوشیدیم، بهترین تفریحمون هم این بود که از اون مشماها بگیریم دونهدونه حباباش رو بترکونیم شادی بیاریم به کانون خانواده بعد از خوردن خورشت کرفس!😒
◀ تو عمرمون اینقد خوشبخت نبودیم که لش کنیم، تا لنگ ظهر بخوابیم، سرمون تو گوشی باشه، کار نکنیم، فیلم ببینیم، بعد ازمون تشکر هم بکنن و بگن: شهروند بافرهنگ و مسئولیتپذیر!😍
◀ وا بده هموطن!
اینقد غر نزن. چند وقت دیگه تموم میشه دوباره میریم کافه، #گوگوش میزنه، #داریوش میرقصه ما هم در حالیکه داریم "به سلامتی سینگلا و اینرلا" نوشیدنی مجاز میدیم بالا میخونیم:
🎤وقتی دلگیری و تنها، غربت تموم دنیا از دریچه قشنگ چشم روشنت میبارررررره.... اون آخریا حال میکنن!💃🕺
والله با این نوناتون! با این غرغراتون!
#بشوره_ببره😀
#قرنطینه_نوشت
#شبه_طنز
🖋 @ehsanmohammadi95