روزنوشت‌های احسان محمدی
17.6K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🔰از FATF تا علی دایی و زیباکلام و مهراب قاسم‌خانی!

احسان محمدی

📗 کتاب را چهارم ابتدایی خوانده‌ام. هنوز آن کتاب‌خانه چوبی نمدار خاطرم هست. گوشه مدرسه.

جایی در یک وجبی خاک عراق. تقریباً همه کتاب‌هایش را خوانده‌بودم. دانه‌دانه. اما نمی‌دانم چرا از بین آن همه کتاب این داستان هنوز که هنوز است با من مانده.

🐴 مردی سوار بر اسب در بیابان می‌تاخت. ناگهان کسی را روی زمین دید که ناله می‌کرد. ایستاد. از اسب پیاده شد.

دید مریض و بی‌حال و فلج است و ناله می‌کند. کمکش کرد که سوار اسبش شود.
اما او به محض سوار شدن، افسار اسب را دستش گرفت و به تاخت رفت!

مرد از دور داد زد: یک لحظه بایست!
دزد دورتر ایستاد. مرد گفت:

_ اسب را برای خودت ببر اما این داستان را به کسی نگو. چون می‌ترسم فردا روز اگر کسی در بیایان در راه مانده‌ای را ببیند از ترس دزدیدن اسبش سوارش نکند و او بمیرد!

⛔️ وقتی خبر احضار #علی_دایی، صادق زیباکلام، #الهام_پاوه‌نژاد و مهراب قاسم‌خانی را خواندم باز یاد این داستان افتادم.

اینکه مجموعه اتفاقات رخ داده پیرامون پیش‌قدم شدن این چهره‌ها برای کمک به زلزله‌زدگان کرمانشاه باعث می‌شود اگر فردا روز خدای‌ناکرده حادثه‌ای در کشور رخ بدهد هیچ چهره اجتماعی پیش قدم نشود.

یا اگر بخواهد کاری کند اطرافیان بگویند به تو چه؟ سرت درد می‌کند؟ یادت نیست با علی دایی و زیباکلام و بقیه چه کردند؟ بردند دادگاه که جواب بدهند و ...

🔰 این ماجرا درست در روزهایی رخ داد که رسانه‌ها در مورد FATF نوشتند و از شفاف سازی مالی دفاع کردند و گفتند نور به تاریک خانه ها می‌تاباند و سرنوشت هر داد و ستدی مالی مشخص می‌شود.

🔰سالهاست با و بدون FATF شفاف سازی مالی در مورد پروژه‌ها، هزینه تبلیغات انتخاباتی نامزدها، واردات و صادرات و ... یکی از توقعات به حق مردم است.

🔰 می‌گویند به چه حقی از #بیت_المال خرج می‌کنید و خودتان را ملزم نمی‌دانید گزارشی روشن و شفاف و همه‌کس فهم ارائه کنید؟

🔰چندسال پیش وقتی خانم #مرکل متهم شد که در یک سفر اروپایی همسرش را همراه برده‌است.

رسانه های آلمانی سلاخی‌اش کردند که او صدراعظم است و حق دارد از هواپیمای دولتی استفاده کند، همسرش چه حقی برای سفر رایگان دارد؟... عذرخواست و جریمه را پرداخت.

🔰 اما چرا وقتی پای شفاف‌سازی عدد و رقم چند میلیاردی که به حساب شخصی چند چهره واریز شده به میان می‌آید افکار عمومی مقاومت می‌کند و آن را نوعی بازخواست و #کباب کردن کسی می‌دانند که می‌خواسته #ثواب کند؟

🔰 بخشی از این ماجرا بر می‌گردد به محبوبیت، صداقت و بی‌نیازی این چهره‌ها که در ماجراهای متعدد نشان داده‌اند #دولتی نیستند و #ملتی هستند و آزمون پس داده‌اند و مردم فرق بین غارتگر بیت المال و حمایتگر مردم را می‌فهمند.

🔰اینکه علی دایی وسط هزار مشغله فردی بلند می‌شود و به کرمانشاه می‌رود، جز این است که دلش به درد‌آمده و از ظرفیت فردی خود برای کاستن از رنج مردم بهره گرفته‌است؟

🔰 اما عده‌ای از آنها که خشمگین شده‌اند می‌گویند چطور نگران چند میلیارد‌تومانی هستید که خود مردم بدون زور و اجبار و با ایمان قلبی پرداخته‌اند اما بیخ گوش‌تان اختلاس‌های هزارمیلیاردی صورت می‌گیرد و آب از آب تکان نمی‌خورد؟

🔰 اگر دایی و زیباکلام باید به دادگاه بیایند کسان دیگری هستند که مستحق داغ و درفش‌اند و حالا در کانادا خوش می‌‌گذرانند؟ این اراده را برای برخورد با آنها هم دارید؟

🔰 ما از شفاف‌سازی مالی حمایت می‌کنیم. اقدام بسیار خوبی است که هرجا پای پولی از مردم در میان بود پیگیری شود که کسی از آن برای خودش کیسه ندوزد، این بخشی از FATF است اما ماجرای آن اسب و سوار را تکرار نکنید که فریاد زد:

_ اسب را برای خودت ببر اما این داستان را به کسی نگو. چون می‌ترسم فردا روز اگر کسی در بیایان در راه مانده‌ای را ببیند از ترس دزدیدن اسبش سوارش نکند و او بمیرد!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ علی دایی! چرا اجازه نمی دهی دوستت داشته باشیم؟

احسان محمدی

⚽️ انگار #علی_دایی با یک گله مندی ازلی–ابدی به دنیا آمده است. با یک نارضایتی همیشگی. یک تردید دائمی به آدم های اطراف. به رقبا.

⚽️ انگار او در روشنایی ایستاده است و منتقدان و حریفانش یکسره در ظلمات.

برای همین هر وقت اسمش یادمان می آید همیشه همراه است با مُشت های گره کرده، رگ های برجسته گردن، فریادهای خشمگین، اعتراض به داوری، اعتراض به فدارسیون، اعتراض به زمین، اعتراض به هوا، اعتراض... اعتراض ...

⚽️ این واژه ها را دو سال پیش در یادداشتی با عنوان "خزه های خشم چسبیده بر تن علی دایی" نوشتم.

بی هیچ تغییری هنوز هم می توان آنها را ردیف کرد و این رنج آور است که چرا مردی که هر روز موهای سرش سفیدتر می شود، توفان خشم اش فرو نمی نشیند؟

⚽️ او دیروز بعد از دیدار با پرسپولیس که موفق شد با گل دقیقه پایانی اسب سرخ و سرکش #برانکو را رام کند تیتر یک اخبار شد.

گفتند و نوشتند که به صورت خبرنگاری سیلی زده و به طرف بعضی بازیکنان پرسپولیس یورش برده که آنها را فیزیکی ادب کند.

⚽️ هیچ علاقه ای برای ورود به این ماجرا ندارم. مثل تمام هیاهوهای این فوتبال دو روز دیگر فرو می نشیند، از یاد می رود و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. مثل دهان کف آلود دریا. آرام می گیرد.

⚽️ اما چرا علی دایی اجازه نمی دهد دوستش داشته باشیم؟ چرا این همه خشمگین می شود؟

از او انتظار می رود وقتی جوان ترها غوغا می کنند، هر دو طرف را به آرامش فرا بخواند نه اینکه بنزین بریزد روی آتش.

البته که عده ای حتماً اندازه نگه نداشته اند اما این بزرگان هستند که در لحظه های حساس باید بزرگی کنند.

⚽️ برخلاف برخی، عطش سیری ناپذیر علی دایی برای #رقابت و موفقیت را دوست دارم.

او حتی اگر در سیزده به در با فک و فامیل #وسطی هم بازی کند باز جوری برای پیروز شدن می جنگد و اعتراض می کند که انگار جام ملت های ۹۶ است که با سرشکسته و بانداژ شده برای ایران گل می زد!

⚽️ دوستش دارم چون فیلم هندی روی پرده نمی برد که مقابل تیم قبلی ام روی نیمکت نمی نشینم و از شکست دادن آنها خوشحالی نمی کنم.

اتفاقاً با مشت های گره کرده فریاد می زند. به تیمش وفادار است و ریا نمی کند.

⚽️ کسی هم انتظار ندارد که دایی از شاگردانش بخواهد که برای بازیکنان پرسپولیس فرش قرمز پهن کنند اما خون به پا کردن هم شوکه آور است.

یک بازی معمولی در هفته های هنوز ابتدایی لیگ ایران، در چمنی نامرغوب و در دالان های ورزشگاهی که بیشتر به تونل شبیه است ارزش این همه مشت و لگدپرانی و توهین و تشر را دارد؟

⚽️ با آنکه خشم و گله مندی و اعتراض های ازلی- ابدی علی دایی به داوری، به دشمنان پنهان، به توطئه گران و دسیسه چینان نامشخص را درک نمی کنم و نمی توانم بفهمم چرا دایی فکر می کند همه با او دشمن هستند و با اینکه اعتقاد دارم نام دایی تا قرن ها با افسانه ها همراه خواهد بود اما کاش کمی آرام تر می گرفت و فکر می کرد این از کوره به در رفتن ها چه چیزی به علی دایی اضافه می کند که الان ندارد؟ افتخار؟ لذت؟‌ثروت؟ محبوبیت؟ اقتدار؟!

⚽️ علی دایی نماد سختکوشی در فوتبال است. استعدادی متوسط با اراده ای همپای غول ها. مصداق همان جمله مشهور #ادیسون؛ موفقیت یک درصد نبوغ است و 99درصد عرق ریختن.

جای او اما کنار این زمین های فوتبال با فریاد و اعتراض و سیلی زدن و مشت خوردن نیست.

⚽️ ما برای تو سالهاست رویاهای بزرگتری بافته ایم آقای دایی. دانش آموخته ی #صنعتی_شریف از گلاویز شدن با بازیکن و خبرنگار و داور بزرگ نمی شود، به کُرسی های بزرگتر فکر کن. به نشستن بر کرسی دبیرکلی کنفدراسیون فوتبال آسیا، به فتح یک صندلی موثر در #فیفا...

⚽️ این طور یک ملت دوستت دارد، مثل وقتی که با پیراهن ایران گل می زدی و یک ملت روی شانه های لاغرت می ایستاد. وگرنه جرزنی کنار زمین های لیگ برتر با تیم های متوسط را خیلی ها بلدند!

⛔️ شهریارِ فوتبالِ این سرزمین بی قرار! اجازه بده دوستت داشته باشیم. حتی وقتی می گویی: خیلی ببخشید، عذر می خوام! علی دایی نیاز نداره شما دوستش داشته باشید!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
⚽️ فوتبال دماسنج بیماری های جامعه!

احسان محمدی

↙️ هیچکس آنقدر مقدس نیست که نشود نقدش کرد. همه ما انسان هستیم با عیب ها و حُسن های انسانی. من، شما، #خاتمی، #احمدی_نژاد، #تتلو، #شجریان، #علی_دایی، #فرهاد_مجیدی و ... هیچکس مقدس نیست.

↙️ در این کشور اندازه کافی #امام_زاده داریم. آنقدر جعلی اش را ساخته ایم که می توانیم بخشی از آنها را به کشورهای دیگر هم صادر کنیم. از آدم ها امام زاده جدید غیرقابل نقد نسازیم.

↙️ #فوتبال برای من همه چیز نیست، داستان مرگ و زندگی هم نیست. یک پدیده قابل مطالعه است که از آن یاد می گیرم.

فرصتی است تا خشم و خشونت و عشق و تعصب جامعه ام را محک بزنم. خوشبختانه کار اصلی ام در دانشگاه است و ربطی به فوتبال ندارد که خودم، شرافتم و وجدانم را به خاطر یک تیم یا یک فوتبالیست بفروشم.

↙️ شبکه های اجتماعی در حالیکه ما را به هم نزدیک کرده اند، به شدت بین مان فاصله انداخته اند.

می توانیم به خاطر هواداری از یک تیم، فیلم یا یک انسان با واژه ها به روح هم تجاوز کنیم و به صورت هم اسید بپاشیم. این میزان از تندخویی و پرخاشگری تکاندهنده است.

↙️ دیروز دوست روزنامه نگاری تعریف می کرد که به خاطر دعوای #کیروش و #برانکو، کسی رفته سراغ صفحه اینستاگرامش، عکس مادرش را برداشته و روی آن فحش جنسی نوشته و برایش ارسال کرده!😑

↙️ من این حرف ها را قبول ندارم که ای آقا اینا یه تعداد اندکی هستند. اتفاقاً بسیار زیادند و مشتاق حمله و پاره کردن گلوی کسی که مثل آنها فکر نمی کند.

فوتبال فقط بهانه ای است تا آشکار شود تا چه اندازه می توان به مدارا، به تحمل نظر مخالف و به گفتگوی توام با احترام در این کشور امیدوار بود.

↙️ #کارلوس_کیروش را یک مربی تاثیرگذار می دانم که به خاطر سوء مدیریت مدیران در کشور، به خودش اجازه می دهد پرخاش کند.

از این منظر قابل نقد است اما دلیل نمی شود عملکردش در ساختن خط دفاعی آهنین را منکر شد یا جنگندگی بازیکنان ِتحت فرمانش را نادیده گرفت اما آیا کسی حق ندارد مخالف یا منتقد یک رفتار او باشد؟

↙️ چرا اصرار داریم همه مثل هم فکر کنیم؟‌ از یک طرف حاکمیت را نقد می کنیم که اصرار دارد همه یک جور لباس، شادی و عزا و... داشته باشند و دنبال تنوع نباشند و از سوی دیگر خودمان همان تفکر یکسان را از دیگران انتظار داریم و اگر مثل من فکر نکنی بیشعوری و ...!

"ما مثل هم فکر نمی کنیم". گفتن این جمله و یک گام عقب نشستن در بحث های بی نتیجه چه ایرادی دارد که تا روح و روان کسی را با توهین نخراشیم ول کن ماجرا نیستیم؟

↙️ دیشب در #فوتبال_آسیایی بخش پر واکنش گفتگوی کیروش را از منظر متن، بینامتن و فرامتن بررسی کردم، یک بحث کاملاً تخصصی. نتیجه؟ سیل فحش ها سرازیر شد که خائن به وطن هستی و خبرنهاری و جیره خوار #برانکو و ...

پرسش اینجاست: چرا ما باید مثل هم فکر کنیم؟
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ از این شغل استعفا بدهیم!

احسان محمدی

#نیکی_کریمی: فقط نون خوشگلیشو خورد یه عمر!

#احسان_علیخانی؟ کی بهش گفته مجریگری بلده؟

#فروغ_فرخزاد: دختر نوجوونا مشهورش کردن!

#اصغر_فرهادی؟ پایان باز هم شد کارگردانی؟

#علی_دایی؟ دو ریال فوتبال حالیش نیست!

#مهران_مدیری؟ کی به این گفته طنز حالیشه؟

#احمد_شاملو؟ الکی بزرگش کردن!

#عادل_فردوسی‌پور؟ بزرگترین دلال فوتباله!

#ابراهیم_حاتمی‌کیا: مگه سینما بلده؟ جیره‌خواره بابا!

#محمود_دولت‌آبادی: من ازش بهتر می‌نویسم!

#عباس_کیارستمی: خارجیا گنده‌اش کردن!

#محمود_فرشچیان: دو تا تابلو کشیده فکر کرده داوینچیه!

#لیونل_مسی: هورمونیه بابا!

#کریس_رونالدو: اونکه پنالدوئه. فقط از پنالتی گل میزنه!

#سالار_عقیلی: دو دونگ صدا بیشتر نداره!

#سهراب_سپهری: آب را گل نکنیم هم شد شعر؟ پس منم شاعرم!

#رامبد_جوان: والله به دلقک‌بازی باشه شوهر عمه من بهتراز اینه!
....
آره. فقط تو خوبی!

هیچکس آن‌قدر مقدس نیست که نشود نقدش کرد اما جملاتی مثل اینها آمیزه کینه‌جویی و حسد است.

1⃣ #حسادت شغل اول بسیاری از ماست. این بزرگترین اژدهایی است که هرکس باید درون خودش سلاخی‌اش کند.

2⃣ انرژی که صرف تخریب و به زیر کشیدن دیگران می‌کنیم را صرف توسعه و بالا بردن خودمان بکنیم. تمرین کنیم، شاید خوشمان آمد!

3⃣ بین نقد و حسادت مرز باریکی هست که انسان اگر #شجاعانه با خودش خلوت کند می‌فهمد که دارد نقد می‌کند یا حسادت؟ (البته که همه شما فقط نقد متعالی می‌کنید و حسود دو عالم هم منم.)😉

4⃣ راه بزرگ شدن اما کوچک کردن آدم‌هایی که از ما موفق‌ترند نیست. با گاز گرفتن دیگران هم کسی ما را #شیر تصور نمی‌کند.
#تمرین_کنیم
🖋 @ehsanmohammadi95
🌳بیست‌ و دو سالم بود که اولین بار از این درخت گردو چیدم. درختِ صبور و بخشنده کنار زمین فوتبال دانشکده. هر تابستان بی‌منت گردو می‌داد.

به دانشجوی تهرانی گردو می‌داد، به دانشجوی شهرستانی گردو می‌داد، به رئیس دانشگاه، به راننده...

🌳اسم کسی را نمی‌پرسید، زن و مرد و سن و سال برایش فرقی نمی‌کرد، کاری به مدرک و ترم و وضع جیب کسی نداشت... گردو می‌داد. به عاشق‌ها، به فارغ‌ها، به ترسوها، به سرکش‌ها، به چاپلوس‌ها...

🌳دوسال رفتم سربازی، دو سال رفتم نفت کار کردم، صدام اعدام شد، #خاتمی رفت، طالبان شلوار پای الاغ‌ها کرد، #احمدی‌نژاد خندید، #کاسترو مُرد، #میرحسین_موسوی به حصر رفت، ندا وسط خیابان در خون غلتید، #پلاسکو فرو ریخت، #علی_دایی فوتبال را گذاشت کنار، ارگ بم مقابل زلزله زانو زد، کولبرها یخ زدند، ما رفتیم جام‌جهانی، خندیدیم، مغرور شدیم، امیدوار شدیم، ناامید شدیم، پرواز کردیم، پرپر زدیم... باز گردو ‌داد.

🌳از زیر پوستش خبر ندارم، لابد سال‌هایی بود که گردویش چرب‌تر شد، یا کلافه شد و بارش کمتر و کمرش زیر سنگینی برف کرج تا شکستن رفت اما باز هر سال تابستان گردو داد. بی‌هیاهو، بی‌منت، بی‌آنکه استوری کند یا حتی توجه بخواهد.

🌳 چند روز پیش نگاهش کردم. دیدم بی‌خیالِ کرونا، بی‌دغدغه‌ی سقوط و صعود #بورس و قیمت نفت، بی‌‌آنکه برایش مهم باشد که #لاریجانی رفت و #قالیباف به مجلس آمده، بی‌‌‌آنکه نگران #ترامپ و تحریم یا ارزان شدن جان و آبروی آدم‌ها باشد باز خیز برداشته که تابستان گردو بدهد.
کاش درخت گردو بودم...
#احسان_محمدی
https://www.instagram.com/p/CAvEmWKHlwT/?igshid=1uvcpp5s7o8vf
📺 #جمهور_تی‌وی یک تجربه جدید رسانه‌ای است. بی‌تعارف و سانسور و نان قرض‌دادن‌های معمول برخی رسانه‌های رسمی.

📺 یاسر عرب و دوستانش کار دشواری را شروع کرده‌اند. امیدوارم در روزگار تنگ‌خلقی و کم‌طاقتی، تحمل بشوند. آنچه من در کارشان دیدم عشق به ایران بود و پرهیز از تکثیر حسِ «همه چیز بد است».

📺 اینکه در این روزهای دشوار کسی به جای فرار، انزوا، عصیان یا مهاجرت، تقلا کند راهی بیابد یا راهی بسازد، ارزشمند است.

📺 در یکی از قسمت‌های برنامه‌ی رویای ایران در کنار #رضا_امیرخانی و دو مهمان دیگر در مورد «فوتبال و امر اجتماعی» حرف زدیم.

از خاطره خبردار شدن از پیروزی ایران مقابل مراکش در #کره_شمالی و همبازی بودن #علی_دایی و امیرخانی تا جام جهانی، دین و ممانعت‌‌ از حضور زنان در ورزشگاه‌ها.

🌐 قسمت اول هم اکنون در سایت آپارات در دسترس شماست.
https://www.aparat.com/v/IjEFy
@jomhourtv
🖋 @ehsanmohammadi95
ایران مدیون معمولی‌های وفادار

✍️ احسان محمدی

🔰فارغ از چهره‌های سیاسی، فکر می‌کنید جهانیان این روزها ایران را با چه نام‌هایی به خاطر می‌آورند؟ #عباس_کیارستمی؟ #احمد_شاملو؟ #علی_دایی؟ #تتلو؟ #محمود_دولت‌آبادی؟ #دنیا_جهانبخت؟ #محمدرضا_شجریان؟ #بابک_زنجانی؟ #اصغر_فرهادی؟ اختلاسگران و ربایندگان ثروت کشور و اعتماد مردم؟

🔰 درک می‌کنم که حتی از هم‌جواری برخی نام‌ها کنار هم رنجیده شوید اما بسیاری از از ما با #لایک و #فالو یا جست‌و‌جوی نام در اینترنت «چهره» می‌سازیم، افرادی را به شهرت می‌رسانیم یا معروفیت آنها را تکثیر می‌کنیم. حتی افراد نه چندان خوشنامی که دوست نداریم مردم دنیا، ایران ما را با آنها بشناسند.

🔰امروز کمتر کسی است که برای جست‌و‌جو در مورد مردم یک کشور یا مفاخرش یا مشاهیر به کتابخانه‌ها برود. همه در اینترنت #سرچ می‌کنند و هر چه یک نام بیشتر تکرار شده باشد شانس بیشتری برای دیده شدن دارد. اینترنت خیلی اهل داوری اخلاقی نیست. بیش از احساسات، به تعداد کلیک‌ها تکیه می‌کند حتی اگر ما خوشمان نیاید. اصلاً دوست دارید ایران را با چه کلماتی بشناسند؟

🔰 اما فارغ از همه نیک‌نامان و بدنامان که دیده می‌شوند، این گم‌نامان و بی‌نشان‌ها هستند که یک سرزمین را بر دوش می‌گیرند و از گذرگاه‌ها رد می‌کنند. کسانی که کسی نام‌شان را نمی‌داند.

سربازانی که زیر سایه فرماندهان نادیده گرفته می‌شوند، معلمانی که فروتنانه نردبان بالا رفتن مغزها شده‌اند، مربیانی که چنان از یاد می‌روند که انگار هرگز زاده نشده‌اند اما شاگردان آنها به ستاره‌های ورزش تبدیل می‌شوند، عوامل فنی که یک فیلم را می‌سازند اما حتی نام‌شان در تیتراژ هم نمی‌آید و در نهایت جایزه‌ها به خانه بازیگران و کارگردان ها می‌روند و ...

🔰 این یک واقعیت پذیرفته شده است. یک قاعده جهانی. آنها که روی صحنه هستند دیده می‌شوند و هر چقدر بگویند «از عوامل پشت صحنه تشکر می‌کنیم» کسی حوصله نمی‌کند سرک بکشد و ببیند که رنج واقعی را همان گمنام‌ها و بی‌نشان‌ها کشیده‌اند.

🔰 در جریان آتش‌سوزی کوه‌های خائیز در کهکیلویه و بویر احمد دختر 19 ساله‌ای به نام #رویا_جانفزا که برای کمک به خاموش کردن حریق رفته بود دچار شکستگی از ناحیه دست و پا شد. متولد دهه 80. از یک خانواده معمولی دهدشتی. دختر پدری بیکار که حتی بعد از این حادثه هم گفته است که اگر صد بار دیگر این اتفاق بیفتد به کوه می‌زند. زخمی از آتش و نیازمند توجه و کمک برای کاستن از فشار هزینه‌های درمان.

🔰 می‌شود نقدهای بسیاری وارد کرد که چرا باید یک دختر جوان که تخصص اطفای حریق ندارد به دل آتش بزند، باید با بالگرد جنگ آتش رفت، دولت کوتاهی کرده است که امکانات نداده و ... درست مثل برخی که حالا در دوران صلح، می‌گویند چرا اوایل جنگ به جای چریک و سربازهای حرفه‌ای، مردم عادی با تفنگ شکاری و چماق به جبهه رفتند و جنگیدند و جان دادند. در لحظه‌های بحرانی و وقتی که خیلی نمی‌شود به رسیدن کمک واقعی دل‌گرم بود، آدم‌ها جان‌شان را کف دستشان می‌گیرند و دفاع می‌کنند. چه مقابل دشمنی که تانک دارد، چه مقابل شعله‌ای که جنگل را می‌بلعد.

🔰رویا جانفزا تنها یکی از عاشقان بی‌نشان این سرزمین است. احتمالاً اگر دست و پایش نمی‌شکست هرگز نامش را نمی‌شنیدیم. هرگز خبردار نمی‌شدیم که یک دختر 19 ساله وقتی ما در آتش سوختن جنگل را می‌دیدیم و نفرین‌نامه می‌نوشتیم، وسط معرکه است. درست مثل همه مردها و زن‌ها، دخترها و پسرانی که فداکارانه در خاموش کردن آتش در گوشه گوشه ایران کمک می‌کنند و ما حتی اسم‌شان را نمی‌دانیم.

مثل سربازهایی که از مرزها مراقبت می‌کنند، مثل معلم‌هایی که بی شو و شعار، شاگردان شریف تربیت می‌کنند، مثل کارگرانی که سنگ زیرین آسیاب هستند، مثل کارمندها و قاضیان شرافتمندی که تن به دریافت رشوه نمی‌دهند، کشاورزان، معدنچی‌ها، کاسب‌ها و ... که خون همو‌طنانشان را در شیشه اختلاس نمی‌کنند.

🔰 این سرزمین را تا امروز عاشقان بی‌نشانش حفظ کرده اند. معمولی‌های نادیده. آنها این سرزمین را روی دوش گرفته‌اند، از مهلکه‌ها و معرکه‌ها نجات داده‌اند. آنها که هیچوقت کسی نه اسم‌شان را می‌شنود و نه عکس‌شان را می‌بینید. آنها که وفادارانه برای ایرانی بهتر می‌جنگند، پیر می‌شوند، می‌میرند، باید میلیون‌ها تومان پول قبر بدهند و روی سنگ مزارشان حتی یک پرچم ایران نصب نمی‌شود. آنها که حتی انگار اسم ندارند اما فرزندان واقعی این سرزمین هستند.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
این قافله عمر عجب می‌گذرد...
از اینستاگرام امیر انعامی/گرافیست
#علی_دایی
#فاطمه_معتمدآریا
#مهران_مدیری
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ اسطوره یا استوره؟

احسان محمدی

📸 عکس بالا #علی_دایی است. فوتبالیستی که نصف پسرهای ایرانی معتقدند اگر رفته بودند دنبال فوتبال از او بیشتر گل می‌زدند و کلاً توی زندگی‌اش شانس داشته که مهندسی متالوژی صنعتی‌شریف قبول شده، در بایرن‌مونیخ بازی کرده و بهترین گلزن ملی تاریخ فوتبال است!

دایی کودکان زیادی را سرپرستی می‌کند و در زلزله و بحران‌ها مَرد مردم است. درست مثل اسطوره‌ها.

ما در ایران به اسطوره‌هایمان خیلی علاقه داریم برای همین بیشتر آن‌ها را یا دق‌مرگ می‌کنیم یا منزوی و فراری و ...

#اسطوره به زبان خیلی ساده یعنی کسی یا چیزی که هم‌پای خیال و افسانه است. امروزه اسطوره برای تحسین بسیار زیاد برخی چهره‌های واقعی و زنده هم به کار می‌رود.

📸عکس پایین را سامی یوسفی گلعذانی از روستای #استوره در شهرستان سلماس در استان آذربایجان غربی گرفته است. استوره نام یک روستاست.

در املای فارسی کنونی استوره هنر، استوره مهربانی، استوره ... غلط است. وقتی می‌گویید لئوناردو داوینچی استوره نقاشی است، انگار داوینچی را نماینده روستای استوره سلماس در دنیای نقاشی می‌دانید!

#املا_به_روایت_تصویر /قسمت یازدهم
🖋 @ehsanmohammad95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◼️کاش در زمانه دیگری زندگی می‌کردیم، عصری که لازم نبود همه چیز را مطلق ببینیم، سیاه مطلق، سفید مطلق …

⚽️ #علی_دایی حتی با همه‌ی خزه‌های خشمی که از برخوردهای تلخ در زمین فوتبال و پیرامون آن به پیکرش چسبیده، شیشه عطر #ایران است، سنگ زدن به ا‌و خطای بزرگی است، مثل تقلا برای نادیده گرفتن باران در میانه پاییز.
🖋️ @ehsanmohammadi95