روزنوشت‌های احسان محمدی
17.6K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🔰 در #کرمانشاه همه چیز طبیعی است!

✍️ احسان محمدی

1️⃣ اگر فکر می کنید با دار زدن #محمود_احمدی_نژاد به واسطه مسکن مهر، همه مردم زلزله زده کرمانشاه صاحبخانه می شوند و عزیزان شان از دل گورهای سرد به آغوش های گرم برمی گردند، به احتمال 51 درصد خود احمدی نژاد با آن درجه از ماجراجویی اش طناب می خرد، ماشین دربست می کنُد و به سمت سرپل ذهاب می رود تا در میدان اصلی شهر دارش بزنند!

2️⃣ در اینکه #مسکن_مهر را بد و با مصالح درجه چندم ساخته ایم، شک نداریم. می نویسم «ساخته ایم» چون خودمان ساخته ایم. مهندسان و ناظران و طراحان و سازندگان مصالح داخلی. نه #ترامپ و #ابوبکر_البغدای و #آل_سعود! دست همه مان به این خون ها آغشته است. همه آنها که دیدند و سکوت کردند. دیدند و در طمع نام و نان سرشان را برگرداندند.

اما عموم آنها که مشتری این مسکن ها بودند احتمالاً بارها خدا و احمدی نژاد را بابت این سرپناه شکر کرده اند. همین را هم پیش تر نداشتند. ولی این امر اما نباید باعث شود که مسببان اصلی فاجعه بازخواست نشوند. یک بار در یک دادگاه عمومی و #واقعی مسببان ساخت این قوطی کبریت ها را محاکمه کنید. همین ها که الان من در یکی از آنها می نویسم، شما در یکی از آنها می خوانید!

3️⃣ اما آیا فقط احمدی نژاد مقصر است؟ یعنی وقتی در دوران #هاشمی_رفسنجانی زلزله رودبار و منجیل رخ داد، درختان زیتون، آناناس دادند؟ دوران #خاتمی و در زلزله #بم، نه تنها کسی نمُرد بلکه بر میزان زاد و ولد افزوده شد؟

دست برداریم از این دعواهای سیاسی. برای مردم زلزله زده فرقی نمی کند احمدی نژاد رئیس جمهور است یا روحانی، حکومت جمهوری اسلامی است یا رژیم طاغوتی دزد و فریبکار و غارتگر بیت المال شاه!! آنها سوگوار عزیزانشان هستند و انتظار دارند مدیران پرمدعای کشور بعد از سه روز عرضه مدیریت بحران را داشته باشند.

3️⃣ تیرماه 67 و پس از حمله آخر #عراق، نُه سالم بود. خوب یادم می آید که مادرم زن جوانی که باردار بود، چطور کنار جاده تلاش می کرد از ماشین های کمک رسان، نان خشک و کمپوت بگیرد برای ما و لابلای آن ازدحام دستش خالی می ماند. دردناک است که بعد از 30 سال هنوز هم یک بحران را نمی توانیم در یک استان به درستی مدیریت کنیم. هنوز هم مردم زلزله زده شکایت می کنند که چادر به آنها نرسیده و لابلای ازدحام دستشان از نان خشک و خوردنی خالی مانده است! بعد از 30 سال!

4️⃣ جان هر انسان- حتی یک نفر- ارزشمند است. بی نهایت. اما آیا می دانیم 400 کُشته زلزله کرمانشاه که اینطور قلبمان را تکه تکه کرده اند، برابر با تعداد کشته های رانندگی مان تنها در یک هفته است! یعنی در یک هفته همین تعداد جنازه تولید می کنیم، همین تعداد انسان را به خاک می سپاریم. بدون اینکه زمین بلرزد! بدون اینکه مسکن مهر کسی از آنها را بکُشد! می دانید برابر اعلام پزشکی قانونی در آتش سوزی پلاسکو 25 نفر کُشته شد در حالیکه در تصادفات یک روز رانندگی در ایران 50 نفر از هموطنان مان را می کُشیم! این هم تقصیر احمدی نژاد است؟

5️⃣ از احمدی نژاد و مسئولان نظام بغض داریم سرجای خودش اما سرجدتان #شهرک_اکباتان را به اسم «مسکن مهر شاه» به خورد مردم ندهید. این شهرک را سال 1345 توسط مهندسان آمریکایی و با بهترین تجهیزات وارداتی برای «نظامیان» که آن زمان بسیار مورد توجه و عنایت بودند ساختند نه برای فقرا. نه به اسم مسکن مهر! برای اثبات ناتوانی مدیران لازم نیست تاریخ را جعل کنیم.

6️⃣ از خودمان بپرسیم واقعاً همه چیز تقصیر احمدی نژاد است؟ از عملکردش دفاع نمی کنم. ابدا. حتی یاران دیروزش با تانک هم نمی توانند از عملکردش دفاع کنند. اما آیا فقط او به تنهایی مقصر است؟ الان در هیچ پست مدیریتی کشور احمدی نژاد نداریم؟ مدیریت احمدی نژادی چطور؟ یادمان رفت در حادثه #پلاسکو که در قلب پایتخت رخ داد با این همه امکانات و توجه، آواربرداری چقدر طول کشید و تا آخری لحظه حتی نمی دانستیم چند نفر کُشته شده اند! اصلاً مگر این مدیران از فضا آمده اند؟ مگر جز این است که خود ما هم در این بلبشوی مدیریت سهیم هستیم. واقعاً به عنوان پزشک، مکانیک، نانوا، معلم، کارمند و ... کار و وظیفه مان را به درستی انجام می دهیم یا دنبال بیشترین سود از کمترین تلاش هستیم؟

7️⃣ چرا جوری رفتار می کنیم انگار اتفاق عجیبی در کرمانشاه رخ داده است؟ اتفاقاً همه چیز طبیعی است. این شیوه مدیریت کشور در مقیاس کوچک است. پرهزینه، پرمصیبت، شلخته، غیرپاسخگو، پر منت، با انتظار صبر و فداکاری از مردم و در نهایت گره زدن همه چیز به خواست و تقدیر خدا و «انشالله درست می شود»!
🖋 @ehsanmohammadi95
🙏 لطفاً این پیام را منتشر کنید.

⛔️ نترسید مردم! نترسید مسلمان ها!

◀️ انتشار اخبار دزدی و یک نمونه حمله به یک کامیون مثل سَم عمل کرد. مثل زهر! هدف کسانی که این کار را کردند نمی دانم. اما مهمترین بازخوردش «ترسیدن» مردم بود! برای همین در کانال در موردش ننوشتم. زیانش هزار بار بیشتر از سودش بود.

امروز با دهها نفر حرف زده ام که نترسید و وسایل تان را بفرستید، به مقصد می رسد. با دو کامیون دار که زانویشان سُست شده بود برای حرکت. می گفتند شنیده ام راه را با اسلحه می بندند و لُخت می کنند!

◀️ در چنین شرایطی همیشه دزدی هست. یادم می آید از #بم گزارش می رسید که گوشواره و گردنبند را دزدها از تن جنازه ها جدا می کردند. قبل از نیروهای امدادی، اشرار رسیده بودند و غارت کردند. بله! این اتفاقات می افتد. شرایط بحرانی است و ما برای این شرایط آموزش ندیده ایم. امابه خاطر یکی دو خبر و دزدی نترسید و کمک ها را ارسال کنید. به مقصد می رسد. به دست کسانی که چشم شان به کمک های شماست.
#دانشگاه_زلزله_کرمانشاه
🖋 @ehsanmohammadi95
📺 مستند #بم_شهر_بی_دفاع

📸 حسن سربخشیان در آخرین پلان مستند بم شهر بی دفاع (ساخته 1386) :

- بعد از زلزله #رودبار تا #بم، ما زلزله مهم دیگه ای نداشتیم. یعنی 10 سال زمان رو از دست دادیم. الان (سال 86) هم اگر برای مدیریت بحران کاری نکنیم، 10 سال دیگه ممکنه با همین شرایط روبرو بشیم!

✍️ متاسفانه دقیقاً بعد از 10 سال همان اتفاق در کرمانشاه رخ داد. باز هم بی برنامگی و غافلگیری مسئولان. آشفتگی تداخل مسئولیت ها به همان شکلی که این فیلم در بم روایت کرد. دردناک است که یک عکاس آینده را از مدیران بهتر پیش بینی کرد!... به فکر 10 سال دیگر باشید لطفاً.
🖋 @ehsanmohammadi95
👊 نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم!

پیش از بازی ایران- اسپانیا

✍️ #احسان_محمدی

🇮🇷 انگار ناف این سرزمین را با #خردادهای پرحادثه بریده اند! چندساعتی تا دیدار حساس ایران- اسپانیا در جام جهانی مانده است. زیر پوست مان انگار دستمال داده اند دست گلبول های سفید و قرمز و دارند کُردی می رقصند که این همه قلب مان تند می زند. حس مان آمیزه ای از هیجان، کمی ترس، چشم به راهی معجزه و البته جنگیدن و سرخم نکردن است...

🇮🇷 این هیجان را دوست دارم. فارغ از هر نتیجه ای که رخ بدهد من این حس همدلی را دوست دارم. اینکه برای دقایقی یادمان می رود برای #میرحسین_موسوی گلو پاره کردیم یا شعار دادیم «احمدی بت شکن، بت بزرگو بشکن»!، اینکه بعد از درود بر و مرگ بر اسم چه کسی را آوردیم، اینکه اصلاح طلبیم، اصولگراییم یا «دیگه تمومه ماجرا»! اینکه الان #ایران نام مشترک همه ماست، درد مشترک، عشق مشترک ...

🇮🇷 کاش می شد به این حس #تافت زد! همینجور بماند. یادمان نرود هرکجای دنیا برویم ریشه مان اینجاست. گُل #بنفشه نیستیم که بشود توی جعبه گذاشت و این ور و آن ور برد، #نخلیم! نخل تشنه ای که برای قطره ای آب، ریشه هایش را تا عمق این خاکِ پرمهرِ خوشبو به جستجو می فرستد. همین خاکی که تن عزیزترین عزیزان مان را آنجا به امانت سپرده ایم...

🇮🇷 من عاشق هر کسی هستم که دل با این سرزمین دارد. #اختلاس نمی کند، #دزدی نمی کند، #وفادار است. از قطره قطره آب اش دفاع می کند، از ذره ذره خاکش. زیر سقف اش ستون می زند، حتی به خشت #استخوان خویش! دهانش بوی #مرگ نمی دهد، کلمه هایش حس خوب زندگی می پراکنند... کسی که «خنجری در آستین پنهان نمی کند، نه ابرو به هم می‌کشد، نه لبخندش ترفند تجاوز به حق و نان و سایبان دیگران است».

🇮🇷 فوتبال همه چیز نیست اما بازیکنان فوتبال با پرچم #ایران_ما به زمین می روند. بدون #تانک، بدون #سانتریفیوژ، دست شان فندک نیست برای آتش زدن #پرچم کشور دیگر، دست می دهند به حریف، لبخند می زنند و بعد با تمام وجود می جنگند که ما اینجا در این نقشه گربه شکل لبخند بزنیم، امیدوار بمانیم...

🇮🇷 برای من حتی آن عضو تدارکات تیم که هیچوقت هیچکس عکس اش را به دیوار نمی زند و اسمش را نمی برد از #مسی و #رونالدو عزیزتر است. بیشتر دوستش دارم، چون او می داند ما «برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون دلها خورده ایم، رنج دوران برده ایم».

🇮🇷 او می داند #پراید یعنی چه؟ او کنار ما قلبش در آتش #پلاسکو و #سانچی سوخت، تکه ای از روحش زیر آوار #بم و #رودبار و #کرمانشاه دفن شد، مثل ما رنج می کشد از گرانی، از بیکاری.

🇮🇷 #رونالدو از حال زن و فرزند #کولبری که اسب اش را با گلوله کُشته اند و خودش یخ زده چه می داند؟ مسی برای #آتنا و #اهورا و #بنیتا بغض نمی کند، #اینیستا نمی داند دختری که گریم می کند تا برود ورزشگاه چطور قلبش توی سینه تند می زند، #نیمار حال مادر #سهراب_اعرابی را مگر می فهمد که هنوز زل می زند به آن عکس با پیشانی بند سبز؟

🇮🇷 #مانوئل_نویر از اشک های دختری که پدرش هنوز از موج گلوله برادران عراقی فریاد می زند و مادرش را کتک می زند خبر دارد؟ ... حال ما را فقط خودمان می دانیم و بس! برای هم بمانیم.

🇮🇷 با همه وجود کنار کسانی بمانیم که برای #ایران می دوند، می جنگند، زخم می خوردند و لب می گزند، گله نمی کنند، منت نمی گذارند. که چراغ ما در این خانه می سوزد...

کهن دیارا، دیار یارا ... با تو زنده ام، کجا گریزم؟
🖋 @ehsanmohammadi95
ما دوباره «با هم» می‌خندیم

✍️ احسان محمدی

1️⃣ من که می‌نویسم و شما که می‌خوانید می‌توانستیم مُرده باشیم ولی زنده‌ایم. مغز و قلب‌مان می‌توانست در نتیجه شلیک گلوله‌ای متلاشی شود که هیچوقت مشخص نخواهد شد از تفنگ چه کسی شلیک شده. همسایه‌مان که توی آسانسور به او سلام می‌کنیم، یا #دشمنی که عروسی‌اش، درست وسط آتش گرفتن خیابان و دود شهر ماست.

این روزها نفس می‌کشیم اما نه سرخوشانه. حتی وقتی می‌خندیم هم دل‌خسته‌ایم و مچاله. شبیه وقتی که روحت چروک شده و هیچ اتویی در جهان نیست که مثل روز اول صافش کند.

این سالها هر وقت با زجر و زحمت خودمان را از چاله‌ای که در آن افتاده بودیم نجات دادیم، خودمان را تکاندیم و محکم گفتیم «یه روز خوب میاد»، چند قدم جلوتر افتادیم توی یک چاه! بعد هی رسن بافتیم، هی پا روی شانه هم گذاشتیم، هی چنگ زدیم به دیوار چاه تا خودمان را بیاوریم بیرون ... و چاه بعد ...

اگر انتظار یک نوشته #خون‌چکان و مرگ بر این و آن دارید، آدرس را اشتباهی آمده‌اید. من #چریک نیستم، هیچوقت نمی‌خواهم باشم. آتش و گلوله، نمی‌سازند، ویران می‌کنند.

در هفته گذشته به بزرگواری که به شدت از نوشته‌هایم عصبانی بود گفتم: ما روزنامه‌نگاریم، رفیق ابدی هیچ‌کس و دولتی جز این سرزمین و مردمش نیستیم و حق نداریم مثل کرکس کارتون #رابین_هود، داد بزنیم:
_ شهر در امن و امان است، آسوده بخوابید!

عموم مردم ناراضی حاضر در خیابان یا کز کرده کُنج خانه، نه نوار هستند و نه عروسک دست دشمن. واقعی هستند و خوشی زیر دل‌شان نزده. درد دارند، فریادرس می‌خواهند.

درمان نمی‌دهید، درد مضاعف ندهید. این مردم ِ با تمامِ مصیبت‌ها صبور، ارزشمندتر از هر نیروگاه هسته‌ای و موشک قاره‌پیمایی هستند، آنها ثابت کرده اند به این سرزمین وفادارند، شما چطور؟

2️⃣ در «تاریخ‌نامه هرات» روایتی هست که هر وقت یادش می‌افتم، بغض می‌کنم، تنم می‌لرزد. وقتی مغول‌ها حمله کردند، هرات را که جزو خاک ایران بود فتح کردند، به آتش کشیدند، دیوارها را ویران کردند، درخت‌ها را از جا کندند. از هر طرف بوی خون می‌آمد و جوی خون جاری شد.

یک روز چند مرد که گاوی برایشان نمانده بود برای کشت و کار، خیش (گاو آهن) را به کمرشان بستند و زمین را شخم می‌زدند. چرا؟ چون زندگی از هر چیز دیگری قوی‌تر است. حتی از بوی وقیح خون.

3️⃣ برای هیچکس نسخه‌ای نمی‌پیچم، می‌توانید امیدوار باشید یا نه، حق طبیعی‌تان است که این روزها خوشحال باشید یا به مهاجرت فکر کنید.

من هم از درون، #بم بعد از زلزله‌ام، ولی نمی‌خواهم تن بدهم به ناامیدی این روزها. محکومم به امیدواری. حتی وقتی می‌دانم پیش رویم باز چاله هست و چاه ... چون ایمان دارم، باید به خاطر همه آنها که در طول تاریخ برای آزادی و آبادی وطن جان بخشیدند، #ایران بهتر و شادمان‌تری بسازیم. ما روزی دوباره کنار هم می‌خندیم.
«روزی که كمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری‌ست»
🖋 @ehsanmohammadi95