🔻مردم به حرف چه کسی «اعتماد» کنند؟
🚻 از #مهندس_بازرگان تا روحانی و مهران مدیری و ...!
✍️ احسان محمدی
📻 «یک روز پس از پیروزی انقلاب این شایعه در تهران پیچید که آب لوله کشی #مسموم شده است و موجی از نگرانی در میان مردم به وجود آمد. همان شب (شامگاه ۲۳ بهمن ۵۷) مهندس بازرگان به رادیو رفت و به گواه مجری یک لیوان آب نوشید و گفت: خیال مردم آسوده باشد. هیچ مسمومیتی در کار نیست و اگر باشد تا پایان این برنامه مشخص می شود.
↙️ بازرگان نه تنها نخست وزیر بود که در خاطره نسل قبل به عنوان مجری پروژه لوله کشی آب تهران در اوایل دهه ۳۰ نیز شناخته می شد و از این نظر سخن او حجت به شمار می رفت و خوش بختانه شایعه تکذیب شد. جسارت و ابتکار بازرگان اما در خاطره ها ماند.»
📻 نقل کنندۀ این خاطره یک روزنامه نگار شناخته شده است و چند نکته در این ماجرا جلب توجه می کند. این که بازرگان در «رادیو» آب می نوشد. یعنی رسانه ای که #تصویر ندارد!
↙️ #مجری برنامه به شنونده ها گواهی می دهد که او دیده که او آب را نوشیده و مردم #ندیده به مهندس بازرگان اعتماد می کنند و از آب آشامیدنی بدون هراس مصرف می کنند.
دقت کنید که موضوع آب به سلامت افراد ربط داشت و آن شایعه در روزهای پرالتهاب انقلاب و تغییر رژیم می توانست به شدت باور پذیر باشد. اما چرا مردم حرف بازرگان را باور کردند؟
↙️ این روزها «بحران»! خمیردندان نداریم اما کافیست که چند سلبریتی، کانال پربیننده تلگرامی یا اینستاگرامی شایعه کنند که مواد اولیه خمیردندان وارد نمی شود و جلوی واردات محصول را هم گرفته اند.
یک ساعت بعد هزاران نفر که حتی در عمرشان مسواک هم نزده اند به فروشگاه ها حمله می کنند، قفسه ها خالی می شود، محتکران خمیردندان انبار می کنند و قیمت آن به سرعت نور افزایش پیدا می کند!
حالا تصور کنید این چند چهره شناخته شده بیایند و در #تلویزیون نه #رادیو رو به مردم بگویند نگران نباشید، خمیردندان اندازه کافی هست. واکنش «عموم» مردم:
1️⃣ #آذری_جهرمی وزیر جوان: ما هر وقت باور کردیم که سرعت اینترنت واقعیه اون وقت حرفت در مورد خمیردندون رو باور می کنیم!
2️⃣ #مهران_مدیری: بهش گفتن برو اینو بگو تا مردم آروم بشن به جاش پرونده اون وام ها و هدیه هات رو برات درست می کنیم!
3️⃣ #سردار_قالیباف: شما خمیردندونت هم تموم میشه سوار هواپیما میشی میری اونور آب میگیری میاری خلبان!
4️⃣ #اصغر_فرهادی: شما که مشکل نداری، خمیر دندون کم هم بیاید برات از خارج می فرستن. اصلاً خود #پنه_لوپه_کروز میاره دم در خونه تحویلت می ده!
5️⃣ #صادق_زیباکلام: ما یه فامیل داریم تو بچه های بالا، میگه زیباکلام رو به خاطر حرفاش تندش می خوان بندازن زندان، الان گفتن بهش اینا رو بگو آشوب نشه در عوض نمیری زندان، این هم قبول کرده!
6️⃣ #علی_دایی: بهش گفتن برو اینا رو بگو، جلو التهاب بازار رو بگیر، همین که کی روش رفت تو رو می کنیم سرمربی تیم ملی!
7️⃣ #علی_لاریجانی: اگه رئیس مجلس اینو نگه کی بگه؟ شما اگه راست میگی لایحه شفافیت عملکرد نماینده ها رو بررسی کن!
8️⃣ #سیف رئیس سابق بانک مرکزی: معلومه که شما نباید نگران باشی، دخترت از #استرالیا برات می فرسته!
9️⃣ دکتر #حسن_روحانی:
- یعنی خیالمون راحت باشه #دلار گرون نمیشه آقای رئیس جمهور؟
- بله! ...
آدم عاقل جای دلار می نویسه خمیردندون!
↙️... موضوع ساده است. بخش بزرگی از مردم اعتمادشان را به رهبران فکری و مدیران جامعه از دست داده اند. در همه این سالها هم جریان هایی با تخریب چهره های ملی از آنها اعتبارزدایی کرده اند و حالا که نیاز است مردم به حرف کسی اعتماد کنند، برای خرید پوشک و دلار و سکه و نوار بهداشتی و پراید به بازار یورش نبرند، حرف هیچکس را باور نمی کنند.
↙️ دولت، به یک «مهندس بازرگان» سال 57 نیاز دارند که مردم حرفش را باور کنند. وقتی چهره های محترم و باتجربه سیاست و اقتصاد را به دلایل واهی خانه نشین و منزوی و محصور کردیم، وقتی از روشنفکران اعتبارزدایی شد، وقتی روزنامه نگاران را به عنوان عوامل دشمن معرفی کردند، وقتی اساتید دانشگاه را به حاشیه راندند، برای جامعه مرجع فکری قابل اعتمادی نماند.
مردم به حرف چه کسی اعتماد کنند و به بازار نریزند؟
↙️ حرف چه کسی آنها را آرام می کند که ملتهب نشوند؟ چند نفر باقی مانده که اگر بیایند تلویزیون و بگویند مردم نگران نباشید و تا چند ماه دیگر دلار ارزان می شود و بازارها از پوشک لبریز و ... مردم حرف آنها را باور می کنند و نمی گویند سبیل این را چرب کرده اند؟ وقتی بُن را می بریدید به فکر سقوط شاخه بودید؟
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🚻 از #مهندس_بازرگان تا روحانی و مهران مدیری و ...!
✍️ احسان محمدی
📻 «یک روز پس از پیروزی انقلاب این شایعه در تهران پیچید که آب لوله کشی #مسموم شده است و موجی از نگرانی در میان مردم به وجود آمد. همان شب (شامگاه ۲۳ بهمن ۵۷) مهندس بازرگان به رادیو رفت و به گواه مجری یک لیوان آب نوشید و گفت: خیال مردم آسوده باشد. هیچ مسمومیتی در کار نیست و اگر باشد تا پایان این برنامه مشخص می شود.
↙️ بازرگان نه تنها نخست وزیر بود که در خاطره نسل قبل به عنوان مجری پروژه لوله کشی آب تهران در اوایل دهه ۳۰ نیز شناخته می شد و از این نظر سخن او حجت به شمار می رفت و خوش بختانه شایعه تکذیب شد. جسارت و ابتکار بازرگان اما در خاطره ها ماند.»
📻 نقل کنندۀ این خاطره یک روزنامه نگار شناخته شده است و چند نکته در این ماجرا جلب توجه می کند. این که بازرگان در «رادیو» آب می نوشد. یعنی رسانه ای که #تصویر ندارد!
↙️ #مجری برنامه به شنونده ها گواهی می دهد که او دیده که او آب را نوشیده و مردم #ندیده به مهندس بازرگان اعتماد می کنند و از آب آشامیدنی بدون هراس مصرف می کنند.
دقت کنید که موضوع آب به سلامت افراد ربط داشت و آن شایعه در روزهای پرالتهاب انقلاب و تغییر رژیم می توانست به شدت باور پذیر باشد. اما چرا مردم حرف بازرگان را باور کردند؟
↙️ این روزها «بحران»! خمیردندان نداریم اما کافیست که چند سلبریتی، کانال پربیننده تلگرامی یا اینستاگرامی شایعه کنند که مواد اولیه خمیردندان وارد نمی شود و جلوی واردات محصول را هم گرفته اند.
یک ساعت بعد هزاران نفر که حتی در عمرشان مسواک هم نزده اند به فروشگاه ها حمله می کنند، قفسه ها خالی می شود، محتکران خمیردندان انبار می کنند و قیمت آن به سرعت نور افزایش پیدا می کند!
حالا تصور کنید این چند چهره شناخته شده بیایند و در #تلویزیون نه #رادیو رو به مردم بگویند نگران نباشید، خمیردندان اندازه کافی هست. واکنش «عموم» مردم:
1️⃣ #آذری_جهرمی وزیر جوان: ما هر وقت باور کردیم که سرعت اینترنت واقعیه اون وقت حرفت در مورد خمیردندون رو باور می کنیم!
2️⃣ #مهران_مدیری: بهش گفتن برو اینو بگو تا مردم آروم بشن به جاش پرونده اون وام ها و هدیه هات رو برات درست می کنیم!
3️⃣ #سردار_قالیباف: شما خمیردندونت هم تموم میشه سوار هواپیما میشی میری اونور آب میگیری میاری خلبان!
4️⃣ #اصغر_فرهادی: شما که مشکل نداری، خمیر دندون کم هم بیاید برات از خارج می فرستن. اصلاً خود #پنه_لوپه_کروز میاره دم در خونه تحویلت می ده!
5️⃣ #صادق_زیباکلام: ما یه فامیل داریم تو بچه های بالا، میگه زیباکلام رو به خاطر حرفاش تندش می خوان بندازن زندان، الان گفتن بهش اینا رو بگو آشوب نشه در عوض نمیری زندان، این هم قبول کرده!
6️⃣ #علی_دایی: بهش گفتن برو اینا رو بگو، جلو التهاب بازار رو بگیر، همین که کی روش رفت تو رو می کنیم سرمربی تیم ملی!
7️⃣ #علی_لاریجانی: اگه رئیس مجلس اینو نگه کی بگه؟ شما اگه راست میگی لایحه شفافیت عملکرد نماینده ها رو بررسی کن!
8️⃣ #سیف رئیس سابق بانک مرکزی: معلومه که شما نباید نگران باشی، دخترت از #استرالیا برات می فرسته!
9️⃣ دکتر #حسن_روحانی:
- یعنی خیالمون راحت باشه #دلار گرون نمیشه آقای رئیس جمهور؟
- بله! ...
آدم عاقل جای دلار می نویسه خمیردندون!
↙️... موضوع ساده است. بخش بزرگی از مردم اعتمادشان را به رهبران فکری و مدیران جامعه از دست داده اند. در همه این سالها هم جریان هایی با تخریب چهره های ملی از آنها اعتبارزدایی کرده اند و حالا که نیاز است مردم به حرف کسی اعتماد کنند، برای خرید پوشک و دلار و سکه و نوار بهداشتی و پراید به بازار یورش نبرند، حرف هیچکس را باور نمی کنند.
↙️ دولت، به یک «مهندس بازرگان» سال 57 نیاز دارند که مردم حرفش را باور کنند. وقتی چهره های محترم و باتجربه سیاست و اقتصاد را به دلایل واهی خانه نشین و منزوی و محصور کردیم، وقتی از روشنفکران اعتبارزدایی شد، وقتی روزنامه نگاران را به عنوان عوامل دشمن معرفی کردند، وقتی اساتید دانشگاه را به حاشیه راندند، برای جامعه مرجع فکری قابل اعتمادی نماند.
مردم به حرف چه کسی اعتماد کنند و به بازار نریزند؟
↙️ حرف چه کسی آنها را آرام می کند که ملتهب نشوند؟ چند نفر باقی مانده که اگر بیایند تلویزیون و بگویند مردم نگران نباشید و تا چند ماه دیگر دلار ارزان می شود و بازارها از پوشک لبریز و ... مردم حرف آنها را باور می کنند و نمی گویند سبیل این را چرب کرده اند؟ وقتی بُن را می بریدید به فکر سقوط شاخه بودید؟
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
🚁 از مردی که با دهانش صدای هلی کوپتر در می آورد تا #ساعت_خوش!
✍ احسان محمدی
📻 طنز برای خیلی از هم نسل های من یعنی صبح جمعه با شما. همان شوخی های #منوچهر_نوذری در دو کارکتر مُلَوَّن و آقای دست و دلباز. دست انداختن صاحبخانه و نک و نال کارمندها از گرانی. لابلایش هم #منوچهر_آذری و #جاوید نیا سوت بلبلی می زدند و #فرهنگ_مهرپرور نازنین و چند نفر دیگر برایمان خاطره می ساختند.
📺 دو شبکه تلوزیون در اختیار سریال های #رعنا و #آینه بود. دومی با ژانر یک معتاد آب زیپوی آفتابه به دست، به الگویی برای آنها که در تئاترهای دبیرستانی می خواستند نشان بدهند که «اعتیاد دشمن سلامتی» است تبدیل شد!
🚁 نهایتاً دهه فجر می شد و یک آقایی می آمد و با دهانش صدای هلی کوپتر در می آورد و ما از خوشی کف و خون بالا می آوردیم تا اینکه #ساعت_خوش از راه رسید.
انگار یک مشت جوان به سرکردگی #مهران_مدیری علیه شبکه دو کودتا کرده بودند و حالا یک استودیو برای خودشان داشتند که آنجا ادای همه را در می آوردند.
🙂 در روزگاری که کسی جرات شوخی کردن با منوچهر نوذری جذاب و مغرور را نداشت برایش آیتم ساختند و با مسابقه هفته اش آیتم طنز درست کردند!
#اردشیر_منظم ترانه «گل می روید به باغ» را به یک شوخی تبدیل کرد. آهنگ تقویم تاریخ را #رضا_عطاران با دهانش که می زد فردا صبح توی حیاط تمام مدارس پسرانه کشور ادایش را در می آوردیم.
🕵یا آن آیتم «بچه این محلی؟!» با بازی #محسن_حاجیلو که امروز به نظر یک شوخی دم دستی می آید، برای خودش کُشته مرده داشت! از کارآگاه دِرِک و دستیارش چیزی نمی گویم که سینه خواهم شرحه شرحه از فراق!
🎥 سال هفتاد و سه، هفته ای یکبار شبکه دو به محبوب ترین شبکه دنیای ما تبدیل می شد. زل می زدیم به خان دایی جان و #رادش و #پوپک_گلدره و #حسین_رفیعی و #رضا_شفیعی_جم و #نادر_سلیمانی و .. یک دفعه برنامه قطع شد. تمام. بی هیچ توضیحی.
🗣 شایعه شد که در پشت صحنه سریال اتفاقاتی افتاده است. یادم می آید یکی از بچه های دبیرستان قسم می خورد که خودش در آینه ای که گوشه یک آیتم بوده دیده که یک زن و مرد رقصیده اند!
🤐 آن روزها مثل همین روزها مهم نبود که مردم خوششان بیاید یا نیاید، مدیران کار خودشان را می کردند. برنامه متوقف شد و ما برگشتیم به همان آقایی که با دهانش صدای هلی کوپتر در می آورد! راستی الان کجاست؟
🙏 زندگی اما ادامه پیدا کرد. بیشتر آن ستاره های نوپا به جز پوپکی که حالا زیر خاک خفته و #داود_اسدی که یکباره رفت، فاتحان کمدی سینما و تلویزیون شدند. مدیران البته هنوز به همان شیوه کار خودشان را می کنند، ما اما در آرزوی ساعتی خوش در زندگی، عمر می گذرانیم.
⌛️ گاهی حس می کنم مغز یک دایناسور #تیرانوزوروس را توی جمجمه ام کاشته اند که این همه خاطره دور دارم. مگر ما چندهزار سال عمر کرده ایم؟
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
📻 طنز برای خیلی از هم نسل های من یعنی صبح جمعه با شما. همان شوخی های #منوچهر_نوذری در دو کارکتر مُلَوَّن و آقای دست و دلباز. دست انداختن صاحبخانه و نک و نال کارمندها از گرانی. لابلایش هم #منوچهر_آذری و #جاوید نیا سوت بلبلی می زدند و #فرهنگ_مهرپرور نازنین و چند نفر دیگر برایمان خاطره می ساختند.
📺 دو شبکه تلوزیون در اختیار سریال های #رعنا و #آینه بود. دومی با ژانر یک معتاد آب زیپوی آفتابه به دست، به الگویی برای آنها که در تئاترهای دبیرستانی می خواستند نشان بدهند که «اعتیاد دشمن سلامتی» است تبدیل شد!
🚁 نهایتاً دهه فجر می شد و یک آقایی می آمد و با دهانش صدای هلی کوپتر در می آورد و ما از خوشی کف و خون بالا می آوردیم تا اینکه #ساعت_خوش از راه رسید.
انگار یک مشت جوان به سرکردگی #مهران_مدیری علیه شبکه دو کودتا کرده بودند و حالا یک استودیو برای خودشان داشتند که آنجا ادای همه را در می آوردند.
🙂 در روزگاری که کسی جرات شوخی کردن با منوچهر نوذری جذاب و مغرور را نداشت برایش آیتم ساختند و با مسابقه هفته اش آیتم طنز درست کردند!
#اردشیر_منظم ترانه «گل می روید به باغ» را به یک شوخی تبدیل کرد. آهنگ تقویم تاریخ را #رضا_عطاران با دهانش که می زد فردا صبح توی حیاط تمام مدارس پسرانه کشور ادایش را در می آوردیم.
🕵یا آن آیتم «بچه این محلی؟!» با بازی #محسن_حاجیلو که امروز به نظر یک شوخی دم دستی می آید، برای خودش کُشته مرده داشت! از کارآگاه دِرِک و دستیارش چیزی نمی گویم که سینه خواهم شرحه شرحه از فراق!
🎥 سال هفتاد و سه، هفته ای یکبار شبکه دو به محبوب ترین شبکه دنیای ما تبدیل می شد. زل می زدیم به خان دایی جان و #رادش و #پوپک_گلدره و #حسین_رفیعی و #رضا_شفیعی_جم و #نادر_سلیمانی و .. یک دفعه برنامه قطع شد. تمام. بی هیچ توضیحی.
🗣 شایعه شد که در پشت صحنه سریال اتفاقاتی افتاده است. یادم می آید یکی از بچه های دبیرستان قسم می خورد که خودش در آینه ای که گوشه یک آیتم بوده دیده که یک زن و مرد رقصیده اند!
🤐 آن روزها مثل همین روزها مهم نبود که مردم خوششان بیاید یا نیاید، مدیران کار خودشان را می کردند. برنامه متوقف شد و ما برگشتیم به همان آقایی که با دهانش صدای هلی کوپتر در می آورد! راستی الان کجاست؟
🙏 زندگی اما ادامه پیدا کرد. بیشتر آن ستاره های نوپا به جز پوپکی که حالا زیر خاک خفته و #داود_اسدی که یکباره رفت، فاتحان کمدی سینما و تلویزیون شدند. مدیران البته هنوز به همان شیوه کار خودشان را می کنند، ما اما در آرزوی ساعتی خوش در زندگی، عمر می گذرانیم.
⌛️ گاهی حس می کنم مغز یک دایناسور #تیرانوزوروس را توی جمجمه ام کاشته اند که این همه خاطره دور دارم. مگر ما چندهزار سال عمر کرده ایم؟
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰 چطور جای رئیسمان را بگیریم؟
✍️احسانمحمدی
✅ احتمالاً پاسخهایی که از ذهن بسیاری از ما میگذرد همانهاست که مدام در نکوهشاش حرف میزنیم: #زیرآب_زنی، #دور_زدن، استفاده از یک آشنای دُم کلفت، #کارشکنی و ...
✅ هر وزارتخانه و سازمان و نهاد و ادارهای بروید حتماً یکی دو نفر پیدا میشوند که حس می کنند رئیس فعلی حق آنها را خورده و صندلیشان را غصب کرده!
استثنایی هم ندارد. اگر خود ما آن نفر گله مند نباشیم حتماً یک نفر را میشناسیم که هر جا #گوش_ملی گیر بیاورد شروع می کند به نک و نال که حق من را ضایع کردهاند و این رئیس کار بلد نیست و دارد ظلم میکند و کشور را امثال او به قهقرا بردهاند.
✅ اما چاره چیست؟ بیشتر «مدیران» انتصابی هستند و اصولاً کسی نظر کارمند جماعت را نمیپرسد.
نمونههای شگفتانگیزی در همه این سالها داشتهایم که با التفات ویژه حتی وزیر شدهاند و بعد از پایان دورهشان چنان در دل این کشور هضم شده اند و از یادها گریختهاند که کسی صدایی از آنها نمیشنود و حتی در مورد حوزهای که مسئولیت داشتهاند و تجربه اندوختهاند کلمهای نمیگویند؛ نه انتقادی، نه پیشنهادی...
گویی که به قول #مهران_مدیری در سریال مرد هزارچهره: «اشتباهی بوده اند»!
✅ صندلی های طلایی اندک اند. عموم مردم بر این باورند که نورچشمیها وژن های خوب صاحب آن میشوند و میزان دانش و تجربه و دانش مدیریت خیلی نقش اساسی در انتخاب صاحبان آنها ندارند.
درست یا غلط این باور هواداران بیشتری میان مردم کوچه و بازار دارد اما پرسش کلیدی اینجاست که چطور میشود جای رئیس را گرفت؟
✅ شیوههای سنتی تخریب، حسادت و شیطنت، زیرآب زنی و کارشکنی، شکایت بردن پیش این و آن و نامه نگاری با نهادهای بازرسی و ... شاید در مورد عده اندکی جواب بدهد اما تجربه نشان داده است که بسیاری از مدیران چنان به منصب دل بستهاند که اگر میتوانستند هر روز صندلیشان را با خودشان به خانه می برند مبادا کسی روی آن بنشیند! به بعضی بازنشستهها نگاه کنید!
✅ اگر از این شیوههای سنتی که البته مایه شرمساری هستند، پیروی نمیکنید پیشنهاد میکنم از این تاکتیک #ژاپنی ها استفاده کنید. آنها میگویند: اگر میخواهی جای رئیسات را بگیری او را هل بده به سمت بالا برود!
✅ یعنی به رئیسات کمک کن پیشرفت کند، پست بالاتری بگیرد و صندلیاش را برای تو خالی کند.
این ضرب المثل ساده شاید جانمایه تفاوت نگاه ایرانی- ژاپنی باشد.
اینکه به جای تلاش و کوشش و شب نخوابیدن و خون جگر خوردن در جدل بیپایان برای به زیر کشیدن رئیس و نشستن سر صندلیاش، اگر شایستگیاش را دارد به او کمک کنیم که رشد کند، به جاهای بزرگتر برود و صندلیاش برای ما خلوت شود. همین!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi5
✍️احسانمحمدی
✅ احتمالاً پاسخهایی که از ذهن بسیاری از ما میگذرد همانهاست که مدام در نکوهشاش حرف میزنیم: #زیرآب_زنی، #دور_زدن، استفاده از یک آشنای دُم کلفت، #کارشکنی و ...
✅ هر وزارتخانه و سازمان و نهاد و ادارهای بروید حتماً یکی دو نفر پیدا میشوند که حس می کنند رئیس فعلی حق آنها را خورده و صندلیشان را غصب کرده!
استثنایی هم ندارد. اگر خود ما آن نفر گله مند نباشیم حتماً یک نفر را میشناسیم که هر جا #گوش_ملی گیر بیاورد شروع می کند به نک و نال که حق من را ضایع کردهاند و این رئیس کار بلد نیست و دارد ظلم میکند و کشور را امثال او به قهقرا بردهاند.
✅ اما چاره چیست؟ بیشتر «مدیران» انتصابی هستند و اصولاً کسی نظر کارمند جماعت را نمیپرسد.
نمونههای شگفتانگیزی در همه این سالها داشتهایم که با التفات ویژه حتی وزیر شدهاند و بعد از پایان دورهشان چنان در دل این کشور هضم شده اند و از یادها گریختهاند که کسی صدایی از آنها نمیشنود و حتی در مورد حوزهای که مسئولیت داشتهاند و تجربه اندوختهاند کلمهای نمیگویند؛ نه انتقادی، نه پیشنهادی...
گویی که به قول #مهران_مدیری در سریال مرد هزارچهره: «اشتباهی بوده اند»!
✅ صندلی های طلایی اندک اند. عموم مردم بر این باورند که نورچشمیها وژن های خوب صاحب آن میشوند و میزان دانش و تجربه و دانش مدیریت خیلی نقش اساسی در انتخاب صاحبان آنها ندارند.
درست یا غلط این باور هواداران بیشتری میان مردم کوچه و بازار دارد اما پرسش کلیدی اینجاست که چطور میشود جای رئیس را گرفت؟
✅ شیوههای سنتی تخریب، حسادت و شیطنت، زیرآب زنی و کارشکنی، شکایت بردن پیش این و آن و نامه نگاری با نهادهای بازرسی و ... شاید در مورد عده اندکی جواب بدهد اما تجربه نشان داده است که بسیاری از مدیران چنان به منصب دل بستهاند که اگر میتوانستند هر روز صندلیشان را با خودشان به خانه می برند مبادا کسی روی آن بنشیند! به بعضی بازنشستهها نگاه کنید!
✅ اگر از این شیوههای سنتی که البته مایه شرمساری هستند، پیروی نمیکنید پیشنهاد میکنم از این تاکتیک #ژاپنی ها استفاده کنید. آنها میگویند: اگر میخواهی جای رئیسات را بگیری او را هل بده به سمت بالا برود!
✅ یعنی به رئیسات کمک کن پیشرفت کند، پست بالاتری بگیرد و صندلیاش را برای تو خالی کند.
این ضرب المثل ساده شاید جانمایه تفاوت نگاه ایرانی- ژاپنی باشد.
اینکه به جای تلاش و کوشش و شب نخوابیدن و خون جگر خوردن در جدل بیپایان برای به زیر کشیدن رئیس و نشستن سر صندلیاش، اگر شایستگیاش را دارد به او کمک کنیم که رشد کند، به جاهای بزرگتر برود و صندلیاش برای ما خلوت شود. همین!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi5
⛔️ عذر «بیخودیالمُلک»های وطنی را بخواهید
✍️ احسان محمدی
🎞قریب به 10 سال پیش #مهران_مدیری سریالی ساخت به نام #قهوه_تلخ. یک مجموعه طنز تاریخی که به جای پخش از تلویزیون به صورت سیدی خانگی پخش شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
🎞 خشایار الوند و امیرمهدی ژوله نویسندگان این مجموعه دست به خلق کاراکترهای جذاب با نامهای طنزی زدند. از آن جمله دامبول السلطنه (ملیجک دربار، کارمند اداره شعر و طرب همایونی)، شکوفه (جلاد دربار)، مخبرالدوله سر سعدی(خبرچین دربار)، گنجشک خان دیلمی (تاریخ نگار) و ...
در این میان جوانی لاغراندام به نام #بیخودیالملک_دیلمی هم بود که نقشش را بیژن بنفشهخواه بازی میکرد.
🎞 عنوان رسمی بیخودیالمُلک در دربار «رئیس اداره مستعمرات همایونی» بود که بابت آن هم حقوق دریافت میکرد و در میان رجال دربار مینشست، در حالیکه دربار اصولاً مستعمرهای نداشت!
او البته پسر اعتمادالملک دیلمی صدراعظم دربار بود که همین #ژن_خوب برای انتصابش کفایت میکرد!
🎞 در عمل اما بیخودیالملک فقط یک سمت بود، شاد و خرم در دربار میچرخید، گاهی تملقی هم میکرد و حقوق میگرفت، نه مورد مشورت قرار میگرفت و نه کسی از او انتظاری داشت. بود و نبودش فرقی نمیکرد. درست مثل اسمش؛ بیخودیالملک!
🎞 چند سالی است که صحبت از کوچکسازی بدنه دولت به میان میآید، اینکه فربهشدن بدنه کارمندی هزینههای بسیاری روی دست دولت میگذارد در عین حالی که کارایی و کارآمدی را هم ندارند. برای همین تلاش شد با اقداماتی مانند برونسپاری برخی خدمات به بخش خصوصی، ممانعت از به کارگیری مجدد بازنشستگان و تقویت بخش خصوصی و افزایش جذابیت های آن، «کارمندی» را از شغلی که «آب باریکه ناقابلی» دارد هم بیندازند.
🎞 در اینکه بدنه دولت فربه است کسی تردیدی ندارد. در سال 97 گفته شد مجموع کل کارمندان دستگاههای دولتی به همراه نهادها و موسسات غیردولتی و قوه قضاییه در ابتدای سال 97 بالغ بر 2 میلیون 276 هزار 928 نفر بوده است.
🎞 یکی از گلهمندیهای عمومی، بیش از آنکه تعداد و تعدد کارمندهای جزء باشد وجود «بیخودیالملک»های وطنی است که مشخص نیست دقیقاً در این کشور چه میکنند اما خودشان حقوقهای درشت و مجموعههایشان بودجههای کلان میگیرند بی آنکه گرهی از کار مردم باز کنند.
🎞 این بیخودی الملکها که معمولاً به جایی و کسی گره خوردهاند، همیشه هزینهزا هستند، با بیمسئولیتی حرف می زنند، حضورشان دیگرن را بیانگیزه میکند، مدعی و منتقد و بهانه گیرند و مشخص نیست اصولاً چه گرهی میتوانند باز کنند اما بر دوش مردم سوارند و از منافع برخوردار.
⛔️ یکی از کارهایی که انتظار میرود در ادامه کوچککردن بدنه دولت صورت بگیرد، شناسایی و حذف همین بیخودیالملکهاست که برخی از آنها رئیس مستعمراتی هستند که گاهی عملاً وجود ندارند!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🎞قریب به 10 سال پیش #مهران_مدیری سریالی ساخت به نام #قهوه_تلخ. یک مجموعه طنز تاریخی که به جای پخش از تلویزیون به صورت سیدی خانگی پخش شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
🎞 خشایار الوند و امیرمهدی ژوله نویسندگان این مجموعه دست به خلق کاراکترهای جذاب با نامهای طنزی زدند. از آن جمله دامبول السلطنه (ملیجک دربار، کارمند اداره شعر و طرب همایونی)، شکوفه (جلاد دربار)، مخبرالدوله سر سعدی(خبرچین دربار)، گنجشک خان دیلمی (تاریخ نگار) و ...
در این میان جوانی لاغراندام به نام #بیخودیالملک_دیلمی هم بود که نقشش را بیژن بنفشهخواه بازی میکرد.
🎞 عنوان رسمی بیخودیالمُلک در دربار «رئیس اداره مستعمرات همایونی» بود که بابت آن هم حقوق دریافت میکرد و در میان رجال دربار مینشست، در حالیکه دربار اصولاً مستعمرهای نداشت!
او البته پسر اعتمادالملک دیلمی صدراعظم دربار بود که همین #ژن_خوب برای انتصابش کفایت میکرد!
🎞 در عمل اما بیخودیالملک فقط یک سمت بود، شاد و خرم در دربار میچرخید، گاهی تملقی هم میکرد و حقوق میگرفت، نه مورد مشورت قرار میگرفت و نه کسی از او انتظاری داشت. بود و نبودش فرقی نمیکرد. درست مثل اسمش؛ بیخودیالملک!
🎞 چند سالی است که صحبت از کوچکسازی بدنه دولت به میان میآید، اینکه فربهشدن بدنه کارمندی هزینههای بسیاری روی دست دولت میگذارد در عین حالی که کارایی و کارآمدی را هم ندارند. برای همین تلاش شد با اقداماتی مانند برونسپاری برخی خدمات به بخش خصوصی، ممانعت از به کارگیری مجدد بازنشستگان و تقویت بخش خصوصی و افزایش جذابیت های آن، «کارمندی» را از شغلی که «آب باریکه ناقابلی» دارد هم بیندازند.
🎞 در اینکه بدنه دولت فربه است کسی تردیدی ندارد. در سال 97 گفته شد مجموع کل کارمندان دستگاههای دولتی به همراه نهادها و موسسات غیردولتی و قوه قضاییه در ابتدای سال 97 بالغ بر 2 میلیون 276 هزار 928 نفر بوده است.
🎞 یکی از گلهمندیهای عمومی، بیش از آنکه تعداد و تعدد کارمندهای جزء باشد وجود «بیخودیالملک»های وطنی است که مشخص نیست دقیقاً در این کشور چه میکنند اما خودشان حقوقهای درشت و مجموعههایشان بودجههای کلان میگیرند بی آنکه گرهی از کار مردم باز کنند.
🎞 این بیخودی الملکها که معمولاً به جایی و کسی گره خوردهاند، همیشه هزینهزا هستند، با بیمسئولیتی حرف می زنند، حضورشان دیگرن را بیانگیزه میکند، مدعی و منتقد و بهانه گیرند و مشخص نیست اصولاً چه گرهی میتوانند باز کنند اما بر دوش مردم سوارند و از منافع برخوردار.
⛔️ یکی از کارهایی که انتظار میرود در ادامه کوچککردن بدنه دولت صورت بگیرد، شناسایی و حذف همین بیخودیالملکهاست که برخی از آنها رئیس مستعمراتی هستند که گاهی عملاً وجود ندارند!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
🔰 چطور جای رئیسمان را بگیریم؟
✍️احسانمحمدی
✅ احتمالاً پاسخهایی که از ذهن بسیاری از ما میگذرد همانهاست که مدام در نکوهشاش حرف میزنیم: #زیرآب_زنی، #دور_زدن، استفاده از یک آشنای دُم کلفت، #کارشکنی و ...
✅ هر وزارتخانه و سازمان و نهاد و ادارهای بروید حتماً یکی دو نفر پیدا میشوند که حس می کنند رئیس فعلی حق آنها را خورده و صندلیشان را غصب کرده!
استثنایی هم ندارد. اگر خود ما آن نفر گله مند نباشیم حتماً یک نفر را میشناسیم که هر جا #گوش_ملی گیر بیاورد شروع می کند به نک و نال که حق من را ضایع کردهاند و این رئیس کار بلد نیست و دارد ظلم میکند و کشور را امثال او به قهقرا بردهاند.
✅ اما چاره چیست؟ بیشتر «مدیران» انتصابی هستند و اصولاً کسی نظر کارمند جماعت را نمیپرسد.
نمونههای شگفتانگیزی در همه این سالها داشتهایم که با التفات ویژه حتی وزیر شدهاند و بعد از پایان دورهشان چنان در دل این کشور هضم شده اند و از یادها گریختهاند که کسی صدایی از آنها نمیشنود و حتی در مورد حوزهای که مسئولیت داشتهاند و تجربه اندوختهاند کلمهای نمیگویند؛ نه انتقادی، نه پیشنهادی...
گویی که به قول #مهران_مدیری در سریال مرد هزارچهره: «اشتباهی بوده اند»!
✅ صندلی های طلایی اندک اند. عموم مردم بر این باورند که نورچشمیها وژن های خوب صاحب آن میشوند و میزان دانش و تجربه و دانش مدیریت خیلی نقش اساسی در انتخاب صاحبان آنها ندارند.
درست یا غلط این باور هواداران بیشتری میان مردم کوچه و بازار دارد اما پرسش کلیدی اینجاست که چطور میشود جای رئیس را گرفت؟
✅ شیوههای سنتی تخریب، حسادت و شیطنت، زیرآب زنی و کارشکنی، شکایت بردن پیش این و آن و نامه نگاری با نهادهای بازرسی و ... شاید در مورد عده اندکی جواب بدهد اما تجربه نشان داده است که بسیاری از مدیران چنان به منصب دل بستهاند که اگر میتوانستند هر روز صندلیشان را با خودشان به خانه می برند مبادا کسی روی آن بنشیند! به بعضی بازنشستهها نگاه کنید!
✅ اگر از این شیوههای سنتی که البته مایه شرمساری هستند، پیروی نمیکنید پیشنهاد میکنم از این تاکتیک #ژاپنی ها استفاده کنید. آنها میگویند: اگر میخواهی جای رئیسات را بگیری او را هل بده به سمت بالا برود!
✅ یعنی به رئیسات کمک کن پیشرفت کند، پست بالاتری بگیرد و صندلیاش را برای تو خالی کند.
این ضرب المثل ساده شاید جانمایه تفاوت نگاه ایرانی- ژاپنی باشد.
اینکه به جای تلاش و کوشش و شب نخوابیدن و خون جگر خوردن در جدل بیپایان برای به زیر کشیدن رئیس و نشستن سر صندلیاش، اگر شایستگیاش را دارد به او کمک کنیم که رشد کند، به جاهای بزرگتر برود و صندلیاش برای ما خلوت شود. همین!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi5
✍️احسانمحمدی
✅ احتمالاً پاسخهایی که از ذهن بسیاری از ما میگذرد همانهاست که مدام در نکوهشاش حرف میزنیم: #زیرآب_زنی، #دور_زدن، استفاده از یک آشنای دُم کلفت، #کارشکنی و ...
✅ هر وزارتخانه و سازمان و نهاد و ادارهای بروید حتماً یکی دو نفر پیدا میشوند که حس می کنند رئیس فعلی حق آنها را خورده و صندلیشان را غصب کرده!
استثنایی هم ندارد. اگر خود ما آن نفر گله مند نباشیم حتماً یک نفر را میشناسیم که هر جا #گوش_ملی گیر بیاورد شروع می کند به نک و نال که حق من را ضایع کردهاند و این رئیس کار بلد نیست و دارد ظلم میکند و کشور را امثال او به قهقرا بردهاند.
✅ اما چاره چیست؟ بیشتر «مدیران» انتصابی هستند و اصولاً کسی نظر کارمند جماعت را نمیپرسد.
نمونههای شگفتانگیزی در همه این سالها داشتهایم که با التفات ویژه حتی وزیر شدهاند و بعد از پایان دورهشان چنان در دل این کشور هضم شده اند و از یادها گریختهاند که کسی صدایی از آنها نمیشنود و حتی در مورد حوزهای که مسئولیت داشتهاند و تجربه اندوختهاند کلمهای نمیگویند؛ نه انتقادی، نه پیشنهادی...
گویی که به قول #مهران_مدیری در سریال مرد هزارچهره: «اشتباهی بوده اند»!
✅ صندلی های طلایی اندک اند. عموم مردم بر این باورند که نورچشمیها وژن های خوب صاحب آن میشوند و میزان دانش و تجربه و دانش مدیریت خیلی نقش اساسی در انتخاب صاحبان آنها ندارند.
درست یا غلط این باور هواداران بیشتری میان مردم کوچه و بازار دارد اما پرسش کلیدی اینجاست که چطور میشود جای رئیس را گرفت؟
✅ شیوههای سنتی تخریب، حسادت و شیطنت، زیرآب زنی و کارشکنی، شکایت بردن پیش این و آن و نامه نگاری با نهادهای بازرسی و ... شاید در مورد عده اندکی جواب بدهد اما تجربه نشان داده است که بسیاری از مدیران چنان به منصب دل بستهاند که اگر میتوانستند هر روز صندلیشان را با خودشان به خانه می برند مبادا کسی روی آن بنشیند! به بعضی بازنشستهها نگاه کنید!
✅ اگر از این شیوههای سنتی که البته مایه شرمساری هستند، پیروی نمیکنید پیشنهاد میکنم از این تاکتیک #ژاپنی ها استفاده کنید. آنها میگویند: اگر میخواهی جای رئیسات را بگیری او را هل بده به سمت بالا برود!
✅ یعنی به رئیسات کمک کن پیشرفت کند، پست بالاتری بگیرد و صندلیاش را برای تو خالی کند.
این ضرب المثل ساده شاید جانمایه تفاوت نگاه ایرانی- ژاپنی باشد.
اینکه به جای تلاش و کوشش و شب نخوابیدن و خون جگر خوردن در جدل بیپایان برای به زیر کشیدن رئیس و نشستن سر صندلیاش، اگر شایستگیاش را دارد به او کمک کنیم که رشد کند، به جاهای بزرگتر برود و صندلیاش برای ما خلوت شود. همین!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi5
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
⛔️ عذر «بیخودیالمُلک»های وطنی را بخواهید
✍️ احسان محمدی
🎞قریب به 10 سال پیش #مهران_مدیری سریالی ساخت به نام #قهوه_تلخ. یک مجموعه طنز تاریخی که به جای پخش از تلویزیون به صورت سیدی خانگی پخش شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
🎞 خشایار الوند و امیرمهدی ژوله نویسندگان این مجموعه دست به خلق کاراکترهای جذاب با نامهای طنزی زدند. از آن جمله دامبول السلطنه (ملیجک دربار، کارمند اداره شعر و طرب همایونی)، شکوفه (جلاد دربار)، مخبرالدوله سر سعدی(خبرچین دربار)، گنجشک خان دیلمی (تاریخ نگار) و ...
در این میان جوانی لاغراندام به نام #بیخودیالملک_دیلمی هم بود که نقشش را بیژن بنفشهخواه بازی میکرد.
🎞 عنوان رسمی بیخودیالمُلک در دربار «رئیس اداره مستعمرات همایونی» بود که بابت آن هم حقوق دریافت میکرد و در میان رجال دربار مینشست، در حالیکه دربار اصولاً مستعمرهای نداشت!
او البته پسر اعتمادالملک دیلمی صدراعظم دربار بود که همین #ژن_خوب برای انتصابش کفایت میکرد!
🎞 در عمل اما بیخودیالملک فقط یک سمت بود، شاد و خرم در دربار میچرخید، گاهی تملقی هم میکرد و حقوق میگرفت، نه مورد مشورت قرار میگرفت و نه کسی از او انتظاری داشت. بود و نبودش فرقی نمیکرد. درست مثل اسمش؛ بیخودیالملک!
🎞 چند سالی است که صحبت از کوچکسازی بدنه دولت به میان میآید، اینکه فربهشدن بدنه کارمندی هزینههای بسیاری روی دست دولت میگذارد در عین حالی که کارایی و کارآمدی را هم ندارند. برای همین تلاش شد با اقداماتی مانند برونسپاری برخی خدمات به بخش خصوصی، ممانعت از به کارگیری مجدد بازنشستگان و تقویت بخش خصوصی و افزایش جذابیت های آن، «کارمندی» را از شغلی که «آب باریکه ناقابلی» دارد هم بیندازند.
🎞 در اینکه بدنه دولت فربه است کسی تردیدی ندارد. در سال 97 گفته شد مجموع کل کارمندان دستگاههای دولتی به همراه نهادها و موسسات غیردولتی و قوه قضاییه در ابتدای سال 97 بالغ بر 2 میلیون 276 هزار 928 نفر بوده است.
🎞 یکی از گلهمندیهای عمومی، بیش از آنکه تعداد و تعدد کارمندهای جزء باشد وجود «بیخودیالملک»های وطنی است که مشخص نیست دقیقاً در این کشور چه میکنند اما خودشان حقوقهای درشت و مجموعههایشان بودجههای کلان میگیرند بی آنکه گرهی از کار مردم باز کنند.
🎞 این بیخودی الملکها که معمولاً به جایی و کسی گره خوردهاند، همیشه هزینهزا هستند، با بیمسئولیتی حرف می زنند، حضورشان دیگرن را بیانگیزه میکند، مدعی و منتقد و بهانه گیرند و مشخص نیست اصولاً چه گرهی میتوانند باز کنند اما بر دوش مردم سوارند و از منافع برخوردار.
⛔️ یکی از کارهایی که انتظار میرود در ادامه کوچککردن بدنه دولت صورت بگیرد، شناسایی و حذف همین بیخودیالملکهاست که برخی از آنها رئیس مستعمراتی هستند که گاهی عملاً وجود ندارند!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🎞قریب به 10 سال پیش #مهران_مدیری سریالی ساخت به نام #قهوه_تلخ. یک مجموعه طنز تاریخی که به جای پخش از تلویزیون به صورت سیدی خانگی پخش شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
🎞 خشایار الوند و امیرمهدی ژوله نویسندگان این مجموعه دست به خلق کاراکترهای جذاب با نامهای طنزی زدند. از آن جمله دامبول السلطنه (ملیجک دربار، کارمند اداره شعر و طرب همایونی)، شکوفه (جلاد دربار)، مخبرالدوله سر سعدی(خبرچین دربار)، گنجشک خان دیلمی (تاریخ نگار) و ...
در این میان جوانی لاغراندام به نام #بیخودیالملک_دیلمی هم بود که نقشش را بیژن بنفشهخواه بازی میکرد.
🎞 عنوان رسمی بیخودیالمُلک در دربار «رئیس اداره مستعمرات همایونی» بود که بابت آن هم حقوق دریافت میکرد و در میان رجال دربار مینشست، در حالیکه دربار اصولاً مستعمرهای نداشت!
او البته پسر اعتمادالملک دیلمی صدراعظم دربار بود که همین #ژن_خوب برای انتصابش کفایت میکرد!
🎞 در عمل اما بیخودیالملک فقط یک سمت بود، شاد و خرم در دربار میچرخید، گاهی تملقی هم میکرد و حقوق میگرفت، نه مورد مشورت قرار میگرفت و نه کسی از او انتظاری داشت. بود و نبودش فرقی نمیکرد. درست مثل اسمش؛ بیخودیالملک!
🎞 چند سالی است که صحبت از کوچکسازی بدنه دولت به میان میآید، اینکه فربهشدن بدنه کارمندی هزینههای بسیاری روی دست دولت میگذارد در عین حالی که کارایی و کارآمدی را هم ندارند. برای همین تلاش شد با اقداماتی مانند برونسپاری برخی خدمات به بخش خصوصی، ممانعت از به کارگیری مجدد بازنشستگان و تقویت بخش خصوصی و افزایش جذابیت های آن، «کارمندی» را از شغلی که «آب باریکه ناقابلی» دارد هم بیندازند.
🎞 در اینکه بدنه دولت فربه است کسی تردیدی ندارد. در سال 97 گفته شد مجموع کل کارمندان دستگاههای دولتی به همراه نهادها و موسسات غیردولتی و قوه قضاییه در ابتدای سال 97 بالغ بر 2 میلیون 276 هزار 928 نفر بوده است.
🎞 یکی از گلهمندیهای عمومی، بیش از آنکه تعداد و تعدد کارمندهای جزء باشد وجود «بیخودیالملک»های وطنی است که مشخص نیست دقیقاً در این کشور چه میکنند اما خودشان حقوقهای درشت و مجموعههایشان بودجههای کلان میگیرند بی آنکه گرهی از کار مردم باز کنند.
🎞 این بیخودی الملکها که معمولاً به جایی و کسی گره خوردهاند، همیشه هزینهزا هستند، با بیمسئولیتی حرف می زنند، حضورشان دیگرن را بیانگیزه میکند، مدعی و منتقد و بهانه گیرند و مشخص نیست اصولاً چه گرهی میتوانند باز کنند اما بر دوش مردم سوارند و از منافع برخوردار.
⛔️ یکی از کارهایی که انتظار میرود در ادامه کوچککردن بدنه دولت صورت بگیرد، شناسایی و حذف همین بیخودیالملکهاست که برخی از آنها رئیس مستعمراتی هستند که گاهی عملاً وجود ندارند!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
🚁 از مردی که با دهانش صدای هلی کوپتر در می آورد تا #ساعت_خوش!
✍ احسان محمدی
📻 طنز برای خیلی از هم نسل های من یعنی صبح جمعه با شما. همان شوخی های #منوچهر_نوذری در دو کارکتر مُلَوَّن و آقای دست و دلباز. دست انداختن صاحبخانه و نک و نال کارمندها از گرانی. لابلایش هم #منوچهر_آذری و #جاوید نیا سوت بلبلی می زدند و #فرهنگ_مهرپرور نازنین و چند نفر دیگر برایمان خاطره می ساختند.
📺 دو شبکه تلوزیون در اختیار سریال های #رعنا و #آینه بود. دومی با ژانر یک معتاد آب زیپوی آفتابه به دست، به الگویی برای آنها که در تئاترهای دبیرستانی می خواستند نشان بدهند که «اعتیاد دشمن سلامتی» است تبدیل شد!
🚁 نهایتاً دهه فجر می شد و یک آقایی می آمد و با دهانش صدای هلی کوپتر در می آورد و ما از خوشی کف و خون بالا می آوردیم تا اینکه #ساعت_خوش از راه رسید.
انگار یک مشت جوان به سرکردگی #مهران_مدیری علیه شبکه دو کودتا کرده بودند و حالا یک استودیو برای خودشان داشتند که آنجا ادای همه را در می آوردند.
🙂 در روزگاری که کسی جرات شوخی کردن با منوچهر نوذری جذاب و مغرور را نداشت برایش آیتم ساختند و با مسابقه هفته اش آیتم طنز درست کردند!
#اردشیر_منظم ترانه «گل می روید به باغ» را به یک شوخی تبدیل کرد. آهنگ تقویم تاریخ را #رضا_عطاران با دهانش که می زد فردا صبح توی حیاط تمام مدارس پسرانه کشور ادایش را در می آوردیم.
🕵یا آن آیتم «بچه این محلی؟!» با بازی #محسن_حاجیلو که امروز به نظر یک شوخی دم دستی می آید، برای خودش کُشته مرده داشت! از کارآگاه دِرِک و دستیارش چیزی نمی گویم که سینه خواهم شرحه شرحه از فراق!
🎥 سال هفتاد و سه، هفته ای یکبار شبکه دو به محبوب ترین شبکه دنیای ما تبدیل می شد. زل می زدیم به خان دایی جان و #رادش و #پوپک_گلدره و #حسین_رفیعی و #رضا_شفیعی_جم و #نادر_سلیمانی و .. یک دفعه برنامه قطع شد. تمام. بی هیچ توضیحی.
🗣 شایعه شد که در پشت صحنه سریال اتفاقاتی افتاده است. یادم می آید یکی از بچه های دبیرستان قسم می خورد که خودش در آینه ای که گوشه یک آیتم بوده دیده که یک زن و مرد رقصیده اند!
🤐 آن روزها مثل همین روزها مهم نبود که مردم خوششان بیاید یا نیاید، مدیران کار خودشان را می کردند. برنامه متوقف شد و ما برگشتیم به همان آقایی که با دهانش صدای هلی کوپتر در می آورد! راستی الان کجاست؟
🙏 زندگی اما ادامه پیدا کرد. بیشتر آن ستاره های نوپا به جز پوپکی که حالا زیر خاک خفته و #داود_اسدی که یکباره رفت، فاتحان کمدی سینما و تلویزیون شدند. مدیران البته هنوز به همان شیوه کار خودشان را می کنند، ما اما در آرزوی ساعتی خوش در زندگی، عمر می گذرانیم.
⌛️ گاهی حس می کنم مغز یک دایناسور #تیرانوزوروس را توی جمجمه ام کاشته اند که این همه خاطره دور دارم. مگر ما چندهزار سال عمر کرده ایم؟
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
📻 طنز برای خیلی از هم نسل های من یعنی صبح جمعه با شما. همان شوخی های #منوچهر_نوذری در دو کارکتر مُلَوَّن و آقای دست و دلباز. دست انداختن صاحبخانه و نک و نال کارمندها از گرانی. لابلایش هم #منوچهر_آذری و #جاوید نیا سوت بلبلی می زدند و #فرهنگ_مهرپرور نازنین و چند نفر دیگر برایمان خاطره می ساختند.
📺 دو شبکه تلوزیون در اختیار سریال های #رعنا و #آینه بود. دومی با ژانر یک معتاد آب زیپوی آفتابه به دست، به الگویی برای آنها که در تئاترهای دبیرستانی می خواستند نشان بدهند که «اعتیاد دشمن سلامتی» است تبدیل شد!
🚁 نهایتاً دهه فجر می شد و یک آقایی می آمد و با دهانش صدای هلی کوپتر در می آورد و ما از خوشی کف و خون بالا می آوردیم تا اینکه #ساعت_خوش از راه رسید.
انگار یک مشت جوان به سرکردگی #مهران_مدیری علیه شبکه دو کودتا کرده بودند و حالا یک استودیو برای خودشان داشتند که آنجا ادای همه را در می آوردند.
🙂 در روزگاری که کسی جرات شوخی کردن با منوچهر نوذری جذاب و مغرور را نداشت برایش آیتم ساختند و با مسابقه هفته اش آیتم طنز درست کردند!
#اردشیر_منظم ترانه «گل می روید به باغ» را به یک شوخی تبدیل کرد. آهنگ تقویم تاریخ را #رضا_عطاران با دهانش که می زد فردا صبح توی حیاط تمام مدارس پسرانه کشور ادایش را در می آوردیم.
🕵یا آن آیتم «بچه این محلی؟!» با بازی #محسن_حاجیلو که امروز به نظر یک شوخی دم دستی می آید، برای خودش کُشته مرده داشت! از کارآگاه دِرِک و دستیارش چیزی نمی گویم که سینه خواهم شرحه شرحه از فراق!
🎥 سال هفتاد و سه، هفته ای یکبار شبکه دو به محبوب ترین شبکه دنیای ما تبدیل می شد. زل می زدیم به خان دایی جان و #رادش و #پوپک_گلدره و #حسین_رفیعی و #رضا_شفیعی_جم و #نادر_سلیمانی و .. یک دفعه برنامه قطع شد. تمام. بی هیچ توضیحی.
🗣 شایعه شد که در پشت صحنه سریال اتفاقاتی افتاده است. یادم می آید یکی از بچه های دبیرستان قسم می خورد که خودش در آینه ای که گوشه یک آیتم بوده دیده که یک زن و مرد رقصیده اند!
🤐 آن روزها مثل همین روزها مهم نبود که مردم خوششان بیاید یا نیاید، مدیران کار خودشان را می کردند. برنامه متوقف شد و ما برگشتیم به همان آقایی که با دهانش صدای هلی کوپتر در می آورد! راستی الان کجاست؟
🙏 زندگی اما ادامه پیدا کرد. بیشتر آن ستاره های نوپا به جز پوپکی که حالا زیر خاک خفته و #داود_اسدی که یکباره رفت، فاتحان کمدی سینما و تلویزیون شدند. مدیران البته هنوز به همان شیوه کار خودشان را می کنند، ما اما در آرزوی ساعتی خوش در زندگی، عمر می گذرانیم.
⌛️ گاهی حس می کنم مغز یک دایناسور #تیرانوزوروس را توی جمجمه ام کاشته اند که این همه خاطره دور دارم. مگر ما چندهزار سال عمر کرده ایم؟
🖋 @ehsanmohammadi95
🚨توهین به همهچیز و همهکس؛ از مهران مدیری تا قم و آریا عظیمینژاد!
✍️ احسان محمدی
◾️ هر روز در خبرها جمعیتی معترض میشوند که به آنها اهانت شده است. ناله میکنند که در یک فیلم سینمایی، برنامه تلویزیونی یا گفتوگوی خبری به تاریخ پرشکوه، چهره مبارک، تمثال جاودانه و شخصیت برجستهشان توهین شده و باید طرف مقابل بعد از عذرخواهی به اشد مجازات محکوم شود.
◾️فروردین 87 بعد از پخش سریال مرد هزار چهره به کارگردانی #مهران_مدیری، وکیل اداره کل ثبتاحوال استان فارس رسماً به دادگستری رفت و شکایتی علیه عوامل سریال تنظیم کرد.
اتهامات: انتصاب شخصيت اصلي داستان به عنوان شخص كلاهبردار شياد و متقلب در مجموعه ثبت احوال شيراز، ارائه فضاي بي نظم و خارج از شان اداري در ثبت احوال شیراز و القاي سوءاستفاده از موقعيت شغلي توسط كاركنان اداره كل ثبت احوال شیراز!
📺 در آخرین نمونه از این اتفاقات برنامه تلویزیونی عصرجدید و #آریا_عظیمینژاد یکی از داوران این برنامه مورد حمله هواداران تیم استقلال قرار گرفته است.
◾️ متن کامل این نوشتار را اینجا بخوانید👇
asriran.com/0031X5
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
◾️ هر روز در خبرها جمعیتی معترض میشوند که به آنها اهانت شده است. ناله میکنند که در یک فیلم سینمایی، برنامه تلویزیونی یا گفتوگوی خبری به تاریخ پرشکوه، چهره مبارک، تمثال جاودانه و شخصیت برجستهشان توهین شده و باید طرف مقابل بعد از عذرخواهی به اشد مجازات محکوم شود.
◾️فروردین 87 بعد از پخش سریال مرد هزار چهره به کارگردانی #مهران_مدیری، وکیل اداره کل ثبتاحوال استان فارس رسماً به دادگستری رفت و شکایتی علیه عوامل سریال تنظیم کرد.
اتهامات: انتصاب شخصيت اصلي داستان به عنوان شخص كلاهبردار شياد و متقلب در مجموعه ثبت احوال شيراز، ارائه فضاي بي نظم و خارج از شان اداري در ثبت احوال شیراز و القاي سوءاستفاده از موقعيت شغلي توسط كاركنان اداره كل ثبت احوال شیراز!
📺 در آخرین نمونه از این اتفاقات برنامه تلویزیونی عصرجدید و #آریا_عظیمینژاد یکی از داوران این برنامه مورد حمله هواداران تیم استقلال قرار گرفته است.
◾️ متن کامل این نوشتار را اینجا بخوانید👇
asriran.com/0031X5
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ از این شغل استعفا بدهیم!
✍ احسان محمدی
↙ #نیکی_کریمی: فقط نون خوشگلیشو خورد یه عمر!
↙ #احسان_علیخانی؟ کی بهش گفته مجریگری بلده؟
↙ #فروغ_فرخزاد: دختر نوجوونا مشهورش کردن!
↙ #اصغر_فرهادی؟ پایان باز هم شد کارگردانی؟
↙ #علی_دایی؟ دو ریال فوتبال حالیش نیست!
↙ #مهران_مدیری؟ کی به این گفته طنز حالیشه؟
↙ #احمد_شاملو؟ الکی بزرگش کردن!
↙ #عادل_فردوسیپور؟ بزرگترین دلال فوتباله!
↙ #ابراهیم_حاتمیکیا: مگه سینما بلده؟ جیرهخواره بابا!
↙ #محمود_دولتآبادی: من ازش بهتر مینویسم!
↙ #عباس_کیارستمی: خارجیا گندهاش کردن!
↙ #محمود_فرشچیان: دو تا تابلو کشیده فکر کرده داوینچیه!
↙ #لیونل_مسی: هورمونیه بابا!
↙ #کریس_رونالدو: اونکه پنالدوئه. فقط از پنالتی گل میزنه!
↙ #سالار_عقیلی: دو دونگ صدا بیشتر نداره!
↙ #سهراب_سپهری: آب را گل نکنیم هم شد شعر؟ پس منم شاعرم!
↙ #رامبد_جوان: والله به دلقکبازی باشه شوهر عمه من بهتراز اینه!
....
◀ آره. فقط تو خوبی!
هیچکس آنقدر مقدس نیست که نشود نقدش کرد اما جملاتی مثل اینها آمیزه کینهجویی و حسد است.
1⃣ #حسادت شغل اول بسیاری از ماست. این بزرگترین اژدهایی است که هرکس باید درون خودش سلاخیاش کند.
2⃣ انرژی که صرف تخریب و به زیر کشیدن دیگران میکنیم را صرف توسعه و بالا بردن خودمان بکنیم. تمرین کنیم، شاید خوشمان آمد!
3⃣ بین نقد و حسادت مرز باریکی هست که انسان اگر #شجاعانه با خودش خلوت کند میفهمد که دارد نقد میکند یا حسادت؟ (البته که همه شما فقط نقد متعالی میکنید و حسود دو عالم هم منم.)😉
4⃣ راه بزرگ شدن اما کوچک کردن آدمهایی که از ما موفقترند نیست. با گاز گرفتن دیگران هم کسی ما را #شیر تصور نمیکند.
#تمرین_کنیم
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
↙ #نیکی_کریمی: فقط نون خوشگلیشو خورد یه عمر!
↙ #احسان_علیخانی؟ کی بهش گفته مجریگری بلده؟
↙ #فروغ_فرخزاد: دختر نوجوونا مشهورش کردن!
↙ #اصغر_فرهادی؟ پایان باز هم شد کارگردانی؟
↙ #علی_دایی؟ دو ریال فوتبال حالیش نیست!
↙ #مهران_مدیری؟ کی به این گفته طنز حالیشه؟
↙ #احمد_شاملو؟ الکی بزرگش کردن!
↙ #عادل_فردوسیپور؟ بزرگترین دلال فوتباله!
↙ #ابراهیم_حاتمیکیا: مگه سینما بلده؟ جیرهخواره بابا!
↙ #محمود_دولتآبادی: من ازش بهتر مینویسم!
↙ #عباس_کیارستمی: خارجیا گندهاش کردن!
↙ #محمود_فرشچیان: دو تا تابلو کشیده فکر کرده داوینچیه!
↙ #لیونل_مسی: هورمونیه بابا!
↙ #کریس_رونالدو: اونکه پنالدوئه. فقط از پنالتی گل میزنه!
↙ #سالار_عقیلی: دو دونگ صدا بیشتر نداره!
↙ #سهراب_سپهری: آب را گل نکنیم هم شد شعر؟ پس منم شاعرم!
↙ #رامبد_جوان: والله به دلقکبازی باشه شوهر عمه من بهتراز اینه!
....
◀ آره. فقط تو خوبی!
هیچکس آنقدر مقدس نیست که نشود نقدش کرد اما جملاتی مثل اینها آمیزه کینهجویی و حسد است.
1⃣ #حسادت شغل اول بسیاری از ماست. این بزرگترین اژدهایی است که هرکس باید درون خودش سلاخیاش کند.
2⃣ انرژی که صرف تخریب و به زیر کشیدن دیگران میکنیم را صرف توسعه و بالا بردن خودمان بکنیم. تمرین کنیم، شاید خوشمان آمد!
3⃣ بین نقد و حسادت مرز باریکی هست که انسان اگر #شجاعانه با خودش خلوت کند میفهمد که دارد نقد میکند یا حسادت؟ (البته که همه شما فقط نقد متعالی میکنید و حسود دو عالم هم منم.)😉
4⃣ راه بزرگ شدن اما کوچک کردن آدمهایی که از ما موفقترند نیست. با گاز گرفتن دیگران هم کسی ما را #شیر تصور نمیکند.
#تمرین_کنیم
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◀ من همیشه طرفدار قانونم، فقط گاااااااهی پیش بیاد خلاف ریزی میکنم! سه هزار میلیارد که اختلاس نمیکنم.
◀ اتفاقاً من معتقدم یک جامعه موفق، جامعهایه که احترام زن در اون حفظ بشه، حالا وسط جر و بحث گاااااهی چند تا فحش خار و مار میدم، پیش میاد دیگه. حلوا خیرات نمیکنن وسط دعوا!
◀ آدم باید همیشه کار درست رو انجام بده، فقط گاااااهی که طرف بیشعور بازی در بیاره منم مثل خودش میشم!
◀ رانندگی درست نشانه شخصیته، من فقط گااااااهی عجله داشته باشم و بدونم پلیس و دوربین نیست .... خب دیگه!
و ....
↙ این گاهی و یک وقتهایی خیلی به چشم خودمان نمیآیند ولی شخصیت و هویت ما را همین «گاهی»ها میسازند.
#تمرین_کنیم
#احسان_محمدی
🎥 از مجموعه «شوخی کردم» ساخته #مهران_مدیری
🖋 @ehsanmohammadi95
◀ اتفاقاً من معتقدم یک جامعه موفق، جامعهایه که احترام زن در اون حفظ بشه، حالا وسط جر و بحث گاااااهی چند تا فحش خار و مار میدم، پیش میاد دیگه. حلوا خیرات نمیکنن وسط دعوا!
◀ آدم باید همیشه کار درست رو انجام بده، فقط گاااااهی که طرف بیشعور بازی در بیاره منم مثل خودش میشم!
◀ رانندگی درست نشانه شخصیته، من فقط گااااااهی عجله داشته باشم و بدونم پلیس و دوربین نیست .... خب دیگه!
و ....
↙ این گاهی و یک وقتهایی خیلی به چشم خودمان نمیآیند ولی شخصیت و هویت ما را همین «گاهی»ها میسازند.
#تمرین_کنیم
#احسان_محمدی
🎥 از مجموعه «شوخی کردم» ساخته #مهران_مدیری
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در زندگی شخصی
در رقابت کاری
و در سیاست
دست از تلاش برای اثبات بد بودن دیگران برداریم، کافی است سعی کنیم خودمان خوب باشیم.
#احسان_محمدی
🎥ویدئو از مجموعه #شوخی_کردم به کارگردانی #مهران_مدیری
🖋 @ehsanmohammadi95
در رقابت کاری
و در سیاست
دست از تلاش برای اثبات بد بودن دیگران برداریم، کافی است سعی کنیم خودمان خوب باشیم.
#احسان_محمدی
🎥ویدئو از مجموعه #شوخی_کردم به کارگردانی #مهران_مدیری
🖋 @ehsanmohammadi95
⏳ این قافله عمر عجب میگذرد...
از اینستاگرام امیر انعامی/گرافیست
#علی_دایی
#فاطمه_معتمدآریا
#مهران_مدیری
🖋 @ehsanmohammadi95
از اینستاگرام امیر انعامی/گرافیست
#علی_دایی
#فاطمه_معتمدآریا
#مهران_مدیری
🖋 @ehsanmohammadi95
✅ سلاح حواسپرتی دستهجمعی
✍️ احسان محمدی
📱احتمالاً من هم اگر امکاناتش را داشتم شب عید موهایم را زرد عقدی میکردم، هرچه زردتر، عیدتر!
شاید بشر با همین دلخوشکنکها، گاهی خودش را از وسط جنگها و مصیبتها نجات داده. حالا نه لزوماً با ناخن دراکولایی و مژه جادوگری و لب اردکی و ابرو کتلتی ولی با چیزهایی شبیه به اینها!
اما این روزها:
📺 عموم مردم تلویزیون نمیبینند
📻رادیو گوش نمیدهند
📡 ماهواره مثل سابق مشتری ندارد
📕تیراژ کتاب و مجله و روزنامه فاجعه است
پس خوراک فکری «عموم مردم» از کجا تامین میشود؟
📱گوشیهای موبایل و اینستاگرام!
بیشتر مردم اخبار، ویدیوها، ماجراهای روز را در اینستاگرام میبینند. فضایی که هر روز دارد به یک ابزار بزرگ #حواسپرتی تبدیل میشود.
📱قصد شورش علیه اینستاگرام را ندارم اما اینجا دیگر چیزی به اسم «تحلیل» وجود ندارد، ذهنها جوری دو قطبی شده که به هر نظر مخالف بگوییم خفه شو بابا!
📱هر طرف یک زن، شوهرش را زیر بغل زده و با رکیکترین شوخیها دارد برای ملت تولید محتوا میکند! هیچ خط قرمز و شرمی هم وجود ندارد. لایک حُکم میکند، فالوور خدا شده.
لابهلای اینها هم چند نفر نخود و لوبیا به دست میرقصند، غذا میچپانند توی دهنشان، از توی یخچال در میآیند تبلیغ لباس زیر میکنند و … چند نفری هم تولید محتوای واقعی میکنند که زیر سایه شوخیهای جنسی پرفالوور اصلاً به چشم نمیآیند.
📱اینجا قرار نیست کسی چیزی یاد بگیرد یا #آگاه شود. اینستاگرام به مخدری برای فرار از رنجهای زندگی تبدیل شده، ماشین بلعیدن زمان آدمها با خروجی تقریباً صفر.
📱اینطور نیست که خود من مدام در حال چشیدن دریای علم و دانش باشم. اتفاقاً علایق مبتذل و خاکبرسری هم دارم.
❌ یادتان میآید پارسال همینجا میگفتند #مهران_مدیری با قایق رفته #علی_کریمی را گول بزند تحویل رژیم بدهد؟
هر کس گفت آقا مگه میشه؟ گفتن خفه شو مزدور جمهوری اسلامی!
مدیری تا مرز خودکشی رفت، علی کریمی حتی تکذیب کرد ولی … ولی چون صدای بلندی بود، خشم و کینه بود، گلوله و باتوم بود عقل خیلی از ما تعطیل شد. شما فرق میکنید.
یاد دیوارنوشته عربی افتادم:«از خوشبختیهای این حکومت این است که مردمش فکر نمیکنند!»
❌ ما به آگاهی مثل نان شب محتاجیم.
📱 این درجه از قهر با خرد، بلعیدن غذای آماده و تکرار آنچه با صدای بلند گفته شده و لابد درست است، این درجه از تعصب خطرناک است. عامدانه دارد ترویج میشود، درک کنیم … سلاح حواسپرتی دسته جمعی را بفهمیم.
حالا باز زبالهسازهای مجازی را فالو کنید و منتظر باشید حکومت بیاید آموزش بدهد، فرهنگسازی کند و ایران بشود عینهو سوئیس!
🖋️ @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
📱احتمالاً من هم اگر امکاناتش را داشتم شب عید موهایم را زرد عقدی میکردم، هرچه زردتر، عیدتر!
شاید بشر با همین دلخوشکنکها، گاهی خودش را از وسط جنگها و مصیبتها نجات داده. حالا نه لزوماً با ناخن دراکولایی و مژه جادوگری و لب اردکی و ابرو کتلتی ولی با چیزهایی شبیه به اینها!
اما این روزها:
📺 عموم مردم تلویزیون نمیبینند
📻رادیو گوش نمیدهند
📡 ماهواره مثل سابق مشتری ندارد
📕تیراژ کتاب و مجله و روزنامه فاجعه است
پس خوراک فکری «عموم مردم» از کجا تامین میشود؟
📱گوشیهای موبایل و اینستاگرام!
بیشتر مردم اخبار، ویدیوها، ماجراهای روز را در اینستاگرام میبینند. فضایی که هر روز دارد به یک ابزار بزرگ #حواسپرتی تبدیل میشود.
📱قصد شورش علیه اینستاگرام را ندارم اما اینجا دیگر چیزی به اسم «تحلیل» وجود ندارد، ذهنها جوری دو قطبی شده که به هر نظر مخالف بگوییم خفه شو بابا!
📱هر طرف یک زن، شوهرش را زیر بغل زده و با رکیکترین شوخیها دارد برای ملت تولید محتوا میکند! هیچ خط قرمز و شرمی هم وجود ندارد. لایک حُکم میکند، فالوور خدا شده.
لابهلای اینها هم چند نفر نخود و لوبیا به دست میرقصند، غذا میچپانند توی دهنشان، از توی یخچال در میآیند تبلیغ لباس زیر میکنند و … چند نفری هم تولید محتوای واقعی میکنند که زیر سایه شوخیهای جنسی پرفالوور اصلاً به چشم نمیآیند.
📱اینجا قرار نیست کسی چیزی یاد بگیرد یا #آگاه شود. اینستاگرام به مخدری برای فرار از رنجهای زندگی تبدیل شده، ماشین بلعیدن زمان آدمها با خروجی تقریباً صفر.
📱اینطور نیست که خود من مدام در حال چشیدن دریای علم و دانش باشم. اتفاقاً علایق مبتذل و خاکبرسری هم دارم.
❌ یادتان میآید پارسال همینجا میگفتند #مهران_مدیری با قایق رفته #علی_کریمی را گول بزند تحویل رژیم بدهد؟
هر کس گفت آقا مگه میشه؟ گفتن خفه شو مزدور جمهوری اسلامی!
مدیری تا مرز خودکشی رفت، علی کریمی حتی تکذیب کرد ولی … ولی چون صدای بلندی بود، خشم و کینه بود، گلوله و باتوم بود عقل خیلی از ما تعطیل شد. شما فرق میکنید.
یاد دیوارنوشته عربی افتادم:«از خوشبختیهای این حکومت این است که مردمش فکر نمیکنند!»
❌ ما به آگاهی مثل نان شب محتاجیم.
📱 این درجه از قهر با خرد، بلعیدن غذای آماده و تکرار آنچه با صدای بلند گفته شده و لابد درست است، این درجه از تعصب خطرناک است. عامدانه دارد ترویج میشود، درک کنیم … سلاح حواسپرتی دسته جمعی را بفهمیم.
حالا باز زبالهسازهای مجازی را فالو کنید و منتظر باشید حکومت بیاید آموزش بدهد، فرهنگسازی کند و ایران بشود عینهو سوئیس!
🖋️ @ehsanmohammadi95