This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎵 هرگز حافظ را این گونه نخوانده اید و حس نکرده اید. شگفت انگیز است!
📚 کتاب باز برنامه ای است که باید دید. هر روز ۸ شب به بعد از شنبه تا چهارشنبه از شبکه نسیم
#رشید_کاکاوند
#کتاب_باز
#سروش_صحت
🖋 @ehsanmohammadi95
📚 کتاب باز برنامه ای است که باید دید. هر روز ۸ شب به بعد از شنبه تا چهارشنبه از شبکه نسیم
#رشید_کاکاوند
#کتاب_باز
#سروش_صحت
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ نوبت انداختنِ تشتِ #مسعود_صابری از بام شد
🎵 من و این گوشی و عکسای توی لامصب...*
✍ احسانمحمدی
↙️ در «گردونه رو بچرخونِ» روزگار نوبت به مسعود صابری رسید. پزشکِ قرمزپوشی که با سیمای ِ جذابِ مردانه در صعودی آسانسوری از اتاق عمل به ستاره مقبول تهیهکنندگان تلویزیون برای دعوت شدن به برنامههای گوناگون تبدیل شد
↙️ دکتر صابری صدای خوبی دارد. دستکم برای کسی که عمری را صرف مطالعه رشته دشوار پزشکی و جراحی در اتاقهای عمل استریلیزه کرده.
↙️ در هر برنامه ای که ظاهر میشد یک برگ تازه رو میکرد. در خندوانهی #رامبدجوان؛ شوخ طبع، در کتاب بازِ #سروش_صحت؛ اهل مطالعه، در اکسیرِ #فرزاد_حسنی؛ یک پزشک دلسوز سلامت شهروندان، در برنامهای دیگر؛ «فعال در امور خیریه»، روی استیج؛ «خواننده ای پرشور»، روی بیلبوردها با ریش سفید و موهای جوگندمی و لبخند دنداننما؛ مردی میانسال و گیرا و ...
↙️ روی جلد مجلات نشست، در سمینارها حاضر شد، در اینستاگرام عکسها و ویدئوهایی در مورد کودکانی که برای جراحی صبورانه و با مهربانی برایشان وقت گذاشته، منتشر کرد و به عنوان یک چهره مورد تحسین عمومی قرار گرفت.
به واسطه همین چهرهسازی بلیطهای کنسرت موسیقیاش به سرعت فروخته شد.
↙️ اما حالا با انتشار یک کلیپ افشاگرانه، به یکباره کشف میشود که او «جزئی از باند ستارهسازی کاذب» در کشور است، دستهایی در کار است تا ستارههایی یکشبه به شهرت برسند و امثال #کیهان_کلهر و #حسین_علیزاده از کادر تلویزیون خارج شوند و عصر، عصر #حمید_هیرادها و #بهنام_بانی ها و #حامد_همایون هاست...
↙️ چون که بالاتر نشسته بود، حالا استخوانش سختتر خواهد شکست. برای همین او از یک چهره محبوب به عنوان یک #بدمن معرفی میشود.
مردی که انگار نماینده نسلی از ستارههای اغراق شده برای فریب ماست. ما که معصومانه هر چه بدهند میخوریم، هر چه بنویسید میخوانیم، هر چه بخوانند میشنویم و هر چه بگویند گوش میدهیم و فرمان میبریم؟
↙️ اما آیا این تمام ماجراست؟ آیا همه ما تا این اندازه تحت فرمانیم؟ مصلوب و بیاختیار؟ یا قدرت در دست اکثریتی است که مرعوب شده و ذائقه و سلیقه اش مبتذل شده است. این نگاه مغرورانه و از بالا به پائین نیست؟
↙️ این نوشتار در پی دفاع از مسعود صابری نیست. نه بیمار مطب او بودهام، نه مشتری بلیط کنسرتهایش و نه حتی تحت تاثیر سلیقه او پیراهن قرمز تنم کردهام.
به واسطه رشته تحصیلیام در مقطع دکتری که فرهنگ و ارتباطات است به خوبی مفاهیمی مانند «برندسازی شخصی» و «سوددهی افکار عمومي به وسیله رسانه های جمعی» را میدانم برای همین نه مرعوب آن تحسین های یکسره بودم و نه الان او را هیولایی میدانم که میخواهد هنر و سلیقه مردم را به ابتذال بکشاند.
↙️ اما از این سبک افشاگریهای ساندویچی میترسم. با کنار هم قراردادن چند عکس و ویدئو برای نشان دادن ذات یک نفر و اهداف مثلاً پلیدش. چیزی که من را یاد برخی ساخته های تیم #خبری 20:30 می اندازد!
↙️ از حساب بانکی مسعود صابری خبر ندارم ولی اگر برای ستاره شدن از جیب خرج کرده است هم تعجب نمیکنم.
کدام یک از ما این کار را نمیکند؟ برای بهتر دیده شدن و جلب تحسین عمومی (حتی در حد باجناق و همسر و در و همسایه) اغراق هایی نکردهایم؟
↙️ اینکه آیا دستهای پنهانی در کار است که سلیقه مردم را مبتذل کند ادعایی است که نیاز به اثبات دارد.
اما اینکه رسانهها دست به ستارهسازیهای کاذب میزنند نیاز به هیچ اثباتی ندارد. در همه جای دنیا اوضاع چنین است.
ستارههای زرد از فلیسوفان و نویسندگان مشتریان بیشتری دارند. در روزگار قبل از انقلاب هم غیر از این نبود.
↙️ در گذشته و هنوز هم جمعیتی هستند که الگوهای رفتاری و فکریشان نه بازیگر و خواننده که اهل خرد و منطق هستند.
اگر تن بدهیم به این فرضیه که مردم تحت تاثیر ستارههای حلبی برای زندگیشان تصمیم میگیرند، #تتلو الان شاید در حوزه موسیقی یک مدیر ارشد بود!
↙️ هرگز با میدان دادن به نویسندگان سفارش شده و گفتگوی مداوم با آنها در رسانههای رسمی، از قدر و منزلت #محمود_دولت آبادی، #احمد_شاملو، #بزرگ_علوی، #فروغ_فرخزاد، #صادق_هدایت، #غلامحسین_ساعدی و ... نه تنها کاسته نشد بلکه مردم اتفاقاً آنها را بیشتر دوست دارند.
↙️ اگر هدف شلاقزدن برخی از چهرههایی است که نمی پسندید حکایتش جداست اما با گسترش شبکههای مجازی و خارج شدن انحصارِ انتشار اخبار از دست رسانههای رسمی، نگران استاد شجریان و کلهر و علیزاده و لطفی ها نباشید.
❤️ آنکه در دل این مردم خانه کرد، صاحبخانه شد، از این مستاجرهای یکی دو روزه دلگیر نشوید.
در عصر جدید هر کس این بخت را دارد که چند دقیقه به «شهرت» برسد اما «محبوب» ماندن به یک «آن» نیاز دارد که بسیاری از اینها ندارند.
* تیتر یادداشت برگرفته از یک ترانه «مسعود صابری» است.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🎵 من و این گوشی و عکسای توی لامصب...*
✍ احسانمحمدی
↙️ در «گردونه رو بچرخونِ» روزگار نوبت به مسعود صابری رسید. پزشکِ قرمزپوشی که با سیمای ِ جذابِ مردانه در صعودی آسانسوری از اتاق عمل به ستاره مقبول تهیهکنندگان تلویزیون برای دعوت شدن به برنامههای گوناگون تبدیل شد
↙️ دکتر صابری صدای خوبی دارد. دستکم برای کسی که عمری را صرف مطالعه رشته دشوار پزشکی و جراحی در اتاقهای عمل استریلیزه کرده.
↙️ در هر برنامه ای که ظاهر میشد یک برگ تازه رو میکرد. در خندوانهی #رامبدجوان؛ شوخ طبع، در کتاب بازِ #سروش_صحت؛ اهل مطالعه، در اکسیرِ #فرزاد_حسنی؛ یک پزشک دلسوز سلامت شهروندان، در برنامهای دیگر؛ «فعال در امور خیریه»، روی استیج؛ «خواننده ای پرشور»، روی بیلبوردها با ریش سفید و موهای جوگندمی و لبخند دنداننما؛ مردی میانسال و گیرا و ...
↙️ روی جلد مجلات نشست، در سمینارها حاضر شد، در اینستاگرام عکسها و ویدئوهایی در مورد کودکانی که برای جراحی صبورانه و با مهربانی برایشان وقت گذاشته، منتشر کرد و به عنوان یک چهره مورد تحسین عمومی قرار گرفت.
به واسطه همین چهرهسازی بلیطهای کنسرت موسیقیاش به سرعت فروخته شد.
↙️ اما حالا با انتشار یک کلیپ افشاگرانه، به یکباره کشف میشود که او «جزئی از باند ستارهسازی کاذب» در کشور است، دستهایی در کار است تا ستارههایی یکشبه به شهرت برسند و امثال #کیهان_کلهر و #حسین_علیزاده از کادر تلویزیون خارج شوند و عصر، عصر #حمید_هیرادها و #بهنام_بانی ها و #حامد_همایون هاست...
↙️ چون که بالاتر نشسته بود، حالا استخوانش سختتر خواهد شکست. برای همین او از یک چهره محبوب به عنوان یک #بدمن معرفی میشود.
مردی که انگار نماینده نسلی از ستارههای اغراق شده برای فریب ماست. ما که معصومانه هر چه بدهند میخوریم، هر چه بنویسید میخوانیم، هر چه بخوانند میشنویم و هر چه بگویند گوش میدهیم و فرمان میبریم؟
↙️ اما آیا این تمام ماجراست؟ آیا همه ما تا این اندازه تحت فرمانیم؟ مصلوب و بیاختیار؟ یا قدرت در دست اکثریتی است که مرعوب شده و ذائقه و سلیقه اش مبتذل شده است. این نگاه مغرورانه و از بالا به پائین نیست؟
↙️ این نوشتار در پی دفاع از مسعود صابری نیست. نه بیمار مطب او بودهام، نه مشتری بلیط کنسرتهایش و نه حتی تحت تاثیر سلیقه او پیراهن قرمز تنم کردهام.
به واسطه رشته تحصیلیام در مقطع دکتری که فرهنگ و ارتباطات است به خوبی مفاهیمی مانند «برندسازی شخصی» و «سوددهی افکار عمومي به وسیله رسانه های جمعی» را میدانم برای همین نه مرعوب آن تحسین های یکسره بودم و نه الان او را هیولایی میدانم که میخواهد هنر و سلیقه مردم را به ابتذال بکشاند.
↙️ اما از این سبک افشاگریهای ساندویچی میترسم. با کنار هم قراردادن چند عکس و ویدئو برای نشان دادن ذات یک نفر و اهداف مثلاً پلیدش. چیزی که من را یاد برخی ساخته های تیم #خبری 20:30 می اندازد!
↙️ از حساب بانکی مسعود صابری خبر ندارم ولی اگر برای ستاره شدن از جیب خرج کرده است هم تعجب نمیکنم.
کدام یک از ما این کار را نمیکند؟ برای بهتر دیده شدن و جلب تحسین عمومی (حتی در حد باجناق و همسر و در و همسایه) اغراق هایی نکردهایم؟
↙️ اینکه آیا دستهای پنهانی در کار است که سلیقه مردم را مبتذل کند ادعایی است که نیاز به اثبات دارد.
اما اینکه رسانهها دست به ستارهسازیهای کاذب میزنند نیاز به هیچ اثباتی ندارد. در همه جای دنیا اوضاع چنین است.
ستارههای زرد از فلیسوفان و نویسندگان مشتریان بیشتری دارند. در روزگار قبل از انقلاب هم غیر از این نبود.
↙️ در گذشته و هنوز هم جمعیتی هستند که الگوهای رفتاری و فکریشان نه بازیگر و خواننده که اهل خرد و منطق هستند.
اگر تن بدهیم به این فرضیه که مردم تحت تاثیر ستارههای حلبی برای زندگیشان تصمیم میگیرند، #تتلو الان شاید در حوزه موسیقی یک مدیر ارشد بود!
↙️ هرگز با میدان دادن به نویسندگان سفارش شده و گفتگوی مداوم با آنها در رسانههای رسمی، از قدر و منزلت #محمود_دولت آبادی، #احمد_شاملو، #بزرگ_علوی، #فروغ_فرخزاد، #صادق_هدایت، #غلامحسین_ساعدی و ... نه تنها کاسته نشد بلکه مردم اتفاقاً آنها را بیشتر دوست دارند.
↙️ اگر هدف شلاقزدن برخی از چهرههایی است که نمی پسندید حکایتش جداست اما با گسترش شبکههای مجازی و خارج شدن انحصارِ انتشار اخبار از دست رسانههای رسمی، نگران استاد شجریان و کلهر و علیزاده و لطفی ها نباشید.
❤️ آنکه در دل این مردم خانه کرد، صاحبخانه شد، از این مستاجرهای یکی دو روزه دلگیر نشوید.
در عصر جدید هر کس این بخت را دارد که چند دقیقه به «شهرت» برسد اما «محبوب» ماندن به یک «آن» نیاز دارد که بسیاری از اینها ندارند.
* تیتر یادداشت برگرفته از یک ترانه «مسعود صابری» است.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
↙️ زندگی همهاش معجزه است
✍ احسان محمدی
"مادرم میرفت خرده پارچه خیاطیها را میآورد خانه. ما رشتهرشته میکردیم. رشتهها را میفروخت به مکانیکها که با آن دستهایشان را پاک میکردند.
پرز پارچهها گلویمان را میسوزاند. اذیتمان میکرد. مادرم به ما شکلات میداد تا پُرز کمتر گلویمان را بسوزاند اما حیف زود تمام میشد.
ما پنج بچه بودیم و مادرم پول نداشت روزی بیشتر از یک شکلات به ما بدهد. تا اینکه من یک کشف تازه کردم. فهمیدم برای اینکه شکلات زود تمام نشود آن را با پوستش توی دهانمان بگذاریم تا ذره ذره آب شود ... تا دیرتر تمام شود."
📕 دوران خدمت سربازی میرفتم کتابخانه و لابلای انبوه کتابها، گاهی الماس پیدا میکردم. یکی از آنها کتاب "روزنامهنگاران غصه میخورند و پیر میشوند" به قلم #ژیلا_بنی_یعقوب بود.
📕 چکیده گفتگو با روزنامهنگاران برآمده از دوم خرداد. ازسال ۸۲ هر کجا می روم این خاطره تلخِ #اردشیر_رستمی از شکلاتِ شیرین با من است.
او بعدها نقش جوانی #شهریار را در یک سریال بازی کرد و آثار مختلف به شهرت رسید.
اما برای من و نسل من همان طراح نازک طبع و ظریف خیالی است که زنها را با گیسوان سیاه بلند قلم میزد و میدانم دیگر گرفتار یک دانه شکلات نیست. مردی با آن ذهن پر نقش و نگار و لطیف سزاوار زندگی خوب است.
اما کودکانی در این سرزمین هستند که هنوز به همان اندازه سخت کار میکنند.
📕 بنییعقوب به خوبی در کتاب، رنجی که روزنامهنگاران میکشند را قلمی کرده است.
📕 این کتاب البته در بازار موجود نیست ولی تا دلتان بخواهد کتاب رازهای جنسی، صد راه برای سوسک کردن دیگران، پچپچهای یک هندو که با هسته خرما زندگی میکرد و ... در تیراژ انبوه منتشر شده است.
📺 امشب رستمی مهمان برنامه #کتاب_باز بود و با همان لطافت شعر خواند و چه لذتبخش این کار را کرد و من داشتم به دستهایش نگاه میکردم که هنوز انگار بوی شکلات میداد وقتی که گفت همهی زندگی معجزه است، ما نمیبینیم.
📺 کتابباز را #سروش_صحت به خوبی اجرا میکند. از معدود برنامههایی که آبروی تلویزیون است و از شنبه تا چهارشنبه ساعت 20 از شبکه نسیم پخش میشود.
🔹 هر قدیسی گذشتهای دارد و هر گناهکاری آینده ای. روزنامهنگارهایی که من میشناسم نه قدیس هستند، نه گناهکار مطلق. آنها فکر میکنند، مینویسند، غصه میخورند و پیر میشوند ...
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
"مادرم میرفت خرده پارچه خیاطیها را میآورد خانه. ما رشتهرشته میکردیم. رشتهها را میفروخت به مکانیکها که با آن دستهایشان را پاک میکردند.
پرز پارچهها گلویمان را میسوزاند. اذیتمان میکرد. مادرم به ما شکلات میداد تا پُرز کمتر گلویمان را بسوزاند اما حیف زود تمام میشد.
ما پنج بچه بودیم و مادرم پول نداشت روزی بیشتر از یک شکلات به ما بدهد. تا اینکه من یک کشف تازه کردم. فهمیدم برای اینکه شکلات زود تمام نشود آن را با پوستش توی دهانمان بگذاریم تا ذره ذره آب شود ... تا دیرتر تمام شود."
📕 دوران خدمت سربازی میرفتم کتابخانه و لابلای انبوه کتابها، گاهی الماس پیدا میکردم. یکی از آنها کتاب "روزنامهنگاران غصه میخورند و پیر میشوند" به قلم #ژیلا_بنی_یعقوب بود.
📕 چکیده گفتگو با روزنامهنگاران برآمده از دوم خرداد. ازسال ۸۲ هر کجا می روم این خاطره تلخِ #اردشیر_رستمی از شکلاتِ شیرین با من است.
او بعدها نقش جوانی #شهریار را در یک سریال بازی کرد و آثار مختلف به شهرت رسید.
اما برای من و نسل من همان طراح نازک طبع و ظریف خیالی است که زنها را با گیسوان سیاه بلند قلم میزد و میدانم دیگر گرفتار یک دانه شکلات نیست. مردی با آن ذهن پر نقش و نگار و لطیف سزاوار زندگی خوب است.
اما کودکانی در این سرزمین هستند که هنوز به همان اندازه سخت کار میکنند.
📕 بنییعقوب به خوبی در کتاب، رنجی که روزنامهنگاران میکشند را قلمی کرده است.
📕 این کتاب البته در بازار موجود نیست ولی تا دلتان بخواهد کتاب رازهای جنسی، صد راه برای سوسک کردن دیگران، پچپچهای یک هندو که با هسته خرما زندگی میکرد و ... در تیراژ انبوه منتشر شده است.
📺 امشب رستمی مهمان برنامه #کتاب_باز بود و با همان لطافت شعر خواند و چه لذتبخش این کار را کرد و من داشتم به دستهایش نگاه میکردم که هنوز انگار بوی شکلات میداد وقتی که گفت همهی زندگی معجزه است، ما نمیبینیم.
📺 کتابباز را #سروش_صحت به خوبی اجرا میکند. از معدود برنامههایی که آبروی تلویزیون است و از شنبه تا چهارشنبه ساعت 20 از شبکه نسیم پخش میشود.
🔹 هر قدیسی گذشتهای دارد و هر گناهکاری آینده ای. روزنامهنگارهایی که من میشناسم نه قدیس هستند، نه گناهکار مطلق. آنها فکر میکنند، مینویسند، غصه میخورند و پیر میشوند ...
🖋 @ehsanmohammadi95
روزنوشتهای احسان محمدی
↙️ زندگی همهاش معجزه است ✍ احسان محمدی "مادرم میرفت خرده پارچه خیاطیها را میآورد خانه. ما رشتهرشته میکردیم. رشتهها را میفروخت به مکانیکها که با آن دستهایشان را پاک میکردند. پرز پارچهها گلویمان را میسوزاند. اذیتمان میکرد. مادرم به ما شکلات…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤️ عشق در نگاه اول چه جوری است؟
🎞 اردشیر رستمی، طرح و کارتونیست، عشق در نگاه اول را با شعری از منظر #ویسواوا_شمبورسکا شاعر لهستانی بیان میکند.
#سروش_صحت
#کتاب_باز
🖋 @ehsanmohammadi95
🎞 اردشیر رستمی، طرح و کارتونیست، عشق در نگاه اول را با شعری از منظر #ویسواوا_شمبورسکا شاعر لهستانی بیان میکند.
#سروش_صحت
#کتاب_باز
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اتفاق_خوب_روز
سری جدید برنامه تلویزیونی #کتاب_باز آغاز شد. حتی اگر با تلویزیون قهرید، دیدن این برنامه را از دست ندهید.
📺 شبکه نسیم
⏰ از شنبه تا چهارشنبه ۸ شب
⏱ بازپخشها:
۱:۳۰ صبح
۹ صبح
۳ عصر
#سروش_صحت
#احسان_رضایی
🖋 @ehsanmohammadi95
سری جدید برنامه تلویزیونی #کتاب_باز آغاز شد. حتی اگر با تلویزیون قهرید، دیدن این برنامه را از دست ندهید.
📺 شبکه نسیم
⏰ از شنبه تا چهارشنبه ۸ شب
⏱ بازپخشها:
۱:۳۰ صبح
۹ صبح
۳ عصر
#سروش_صحت
#احسان_رضایی
🖋 @ehsanmohammadi95
◾️خوشا به حالت استاد شجریان!
✍ احسان محمدی
1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم، #استاد_شجریان را بهانه کردهایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی میکنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان میایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانهای قدیمی شدهایم که دیوارش ریخته و باد میآید و توی دلش چنگ میزند.
2⃣ #سروش_صحت در فیلم #جهان_با_من_برقص داستان مردی را روایت میکند که برای سالم زیستن از دود و دم تهران فرار میکند و به جای دنجی در شمال پناه میبرد. شیر گاو میخورد و دمنوش گیاهان و... اما به سرطان مبتلا میشود و طنز تلخ ماجرا این است که دوستش حمید که کارخانه سوسیس و کالباس دارد و صبحانه کلهپاچه میزند آنقدر سالم است که زن جوان گرفته، برنامه دارد بچهدار شود و حتی به کانادا برود!
#محمدرضا_شجریان کوهنوردی میکرد، عاشق طبیعت و گل و گیاه بود، از محصولات باغ و باغچهاش میخورد و حتی به گمانم گندم کاشته بود و از آرد آن نان میپخت و... اما سرانجام گرفتار سرطان شد. شوخی تلخ روزگار است. دنیای عجیبی است، تاریخ پر از آنهاست که خون خلق میخوردند و هیچشان نشد!
3⃣ من هم دلتنگ استاد شجریان هستم اما کاش هر کدام از ما یک هزارم آنچه او زیست را زندگی کنیم.
فخر موسیقی شد، خوشنویسی کرد، آشپز ممتازی شد، ساز ساخت، نجاری کرد، برای مردم خوشنامتر از هر سیاستمردی شد، در همه جای جهان احترام دید، ۸۰ سال در اوج بود، فرزندانی پرورش داد که مایه مباهاتند، صدای مردمش شد، عکسش را بر در و دیوار زدند، با ربنایش افطار کردند و...
حالا که بعد از رنج بیماری کتاب زندگیاش را بست و رفت میلیونها ایرانی چنان غمگیناند که انگار یکی از اعضای خانوادهشان را از دست دادهاند. مگر چند نفر در این کشور تا این اندازه خوشبخت زیستهاند و عاقبت بهخیر شدهاند؟
تنها حسرتم برای او این #وداع_غریبانه است. اینکه سزاوار بدرقهای باشکوهتر از این بغضهای خاموش ما در شبکههای اجتماعی است.
4⃣ حرف آخر اینکه مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند، مُرده آن است که پشت هنرمندان وطندوستی چون تو را خالی کرد، اجازه کنسرت نداد و گمان کرد میتواند نامت را از یاد مردم ببرد وگرنه محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.
5⃣ بعضیها را خدا بغل کرده است، مهرشان به دل مردم چنان نشسته که با هیچ دستور و اخم و تَخمی قابل پاک کردن نیست، شجریان یکی از آنهاست.
خوشا به حالت آقای شجریان که محترم زیستی و در قلب مردم این سرزمین تا همیشه زندهای و خوشا به سعادت ما که در روزگار تو زیستیم و از صدایت لذت بردیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم، #استاد_شجریان را بهانه کردهایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی میکنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان میایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانهای قدیمی شدهایم که دیوارش ریخته و باد میآید و توی دلش چنگ میزند.
2⃣ #سروش_صحت در فیلم #جهان_با_من_برقص داستان مردی را روایت میکند که برای سالم زیستن از دود و دم تهران فرار میکند و به جای دنجی در شمال پناه میبرد. شیر گاو میخورد و دمنوش گیاهان و... اما به سرطان مبتلا میشود و طنز تلخ ماجرا این است که دوستش حمید که کارخانه سوسیس و کالباس دارد و صبحانه کلهپاچه میزند آنقدر سالم است که زن جوان گرفته، برنامه دارد بچهدار شود و حتی به کانادا برود!
#محمدرضا_شجریان کوهنوردی میکرد، عاشق طبیعت و گل و گیاه بود، از محصولات باغ و باغچهاش میخورد و حتی به گمانم گندم کاشته بود و از آرد آن نان میپخت و... اما سرانجام گرفتار سرطان شد. شوخی تلخ روزگار است. دنیای عجیبی است، تاریخ پر از آنهاست که خون خلق میخوردند و هیچشان نشد!
3⃣ من هم دلتنگ استاد شجریان هستم اما کاش هر کدام از ما یک هزارم آنچه او زیست را زندگی کنیم.
فخر موسیقی شد، خوشنویسی کرد، آشپز ممتازی شد، ساز ساخت، نجاری کرد، برای مردم خوشنامتر از هر سیاستمردی شد، در همه جای جهان احترام دید، ۸۰ سال در اوج بود، فرزندانی پرورش داد که مایه مباهاتند، صدای مردمش شد، عکسش را بر در و دیوار زدند، با ربنایش افطار کردند و...
حالا که بعد از رنج بیماری کتاب زندگیاش را بست و رفت میلیونها ایرانی چنان غمگیناند که انگار یکی از اعضای خانوادهشان را از دست دادهاند. مگر چند نفر در این کشور تا این اندازه خوشبخت زیستهاند و عاقبت بهخیر شدهاند؟
تنها حسرتم برای او این #وداع_غریبانه است. اینکه سزاوار بدرقهای باشکوهتر از این بغضهای خاموش ما در شبکههای اجتماعی است.
4⃣ حرف آخر اینکه مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند، مُرده آن است که پشت هنرمندان وطندوستی چون تو را خالی کرد، اجازه کنسرت نداد و گمان کرد میتواند نامت را از یاد مردم ببرد وگرنه محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.
5⃣ بعضیها را خدا بغل کرده است، مهرشان به دل مردم چنان نشسته که با هیچ دستور و اخم و تَخمی قابل پاک کردن نیست، شجریان یکی از آنهاست.
خوشا به حالت آقای شجریان که محترم زیستی و در قلب مردم این سرزمین تا همیشه زندهای و خوشا به سعادت ما که در روزگار تو زیستیم و از صدایت لذت بردیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
◾️خوشا به حالت استاد شجریان!
✍ احسان محمدی
1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم، #استاد_شجریان را بهانه کردهایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی میکنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان میایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانهای قدیمی شدهایم که دیوارش ریخته و باد میآید و توی دلش چنگ میزند.
2⃣ #سروش_صحت در فیلم #جهان_با_من_برقص داستان مردی را روایت میکند که برای سالم زیستن از دود و دم تهران فرار میکند و به جای دنجی در شمال پناه میبرد. شیر گاو میخورد و دمنوش گیاهان و... اما به سرطان مبتلا میشود و طنز تلخ ماجرا این است که دوستش حمید که کارخانه سوسیس و کالباس دارد و صبحانه کلهپاچه میزند آنقدر سالم است که زن جوان گرفته، برنامه دارد بچهدار شود و حتی به کانادا برود!
#محمدرضا_شجریان کوهنوردی میکرد، عاشق طبیعت و گل و گیاه بود، از محصولات باغ و باغچهاش میخورد و حتی به گمانم گندم کاشته بود و از آرد آن نان میپخت و... اما سرانجام گرفتار سرطان شد. شوخی تلخ روزگار است. دنیای عجیبی است، تاریخ پر از آنهاست که خون خلق میخوردند و هیچشان نشد!
3⃣ من هم دلتنگ استاد شجریان هستم اما کاش هر کدام از ما یک هزارم آنچه او زیست را زندگی کنیم.
فخر موسیقی شد، خوشنویسی کرد، آشپز ممتازی شد، ساز ساخت، نجاری کرد، برای مردم خوشنامتر از هر سیاستمردی شد، در همه جای جهان احترام دید، ۸۰ سال در اوج بود، فرزندانی پرورش داد که مایه مباهاتند، صدای مردمش شد، عکسش را بر در و دیوار زدند، با ربنایش افطار کردند و...
حالا که بعد از رنج بیماری کتاب زندگیاش را بست و رفت میلیونها ایرانی چنان غمگیناند که انگار یکی از اعضای خانوادهشان را از دست دادهاند. مگر چند نفر در این کشور تا این اندازه خوشبخت زیستهاند و عاقبت بهخیر شدهاند؟
تنها حسرتم برای او این #وداع_غریبانه است. اینکه سزاوار بدرقهای باشکوهتر از این بغضهای خاموش ما در شبکههای اجتماعی است.
4⃣ حرف آخر اینکه مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند، مُرده آن است که پشت هنرمندان وطندوستی چون تو را خالی کرد، اجازه کنسرت نداد و گمان کرد میتواند نامت را از یاد مردم ببرد وگرنه محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.
5⃣ بعضیها را خدا بغل کرده است، مهرشان به دل مردم چنان نشسته که با هیچ دستور و اخم و تَخمی قابل پاک کردن نیست، شجریان یکی از آنهاست.
خوشا به حالت آقای شجریان که محترم زیستی و در قلب مردم این سرزمین تا همیشه زندهای و خوشا به سعادت ما که در روزگار تو زیستیم و از صدایت لذت بردیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم، #استاد_شجریان را بهانه کردهایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی میکنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان میایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانهای قدیمی شدهایم که دیوارش ریخته و باد میآید و توی دلش چنگ میزند.
2⃣ #سروش_صحت در فیلم #جهان_با_من_برقص داستان مردی را روایت میکند که برای سالم زیستن از دود و دم تهران فرار میکند و به جای دنجی در شمال پناه میبرد. شیر گاو میخورد و دمنوش گیاهان و... اما به سرطان مبتلا میشود و طنز تلخ ماجرا این است که دوستش حمید که کارخانه سوسیس و کالباس دارد و صبحانه کلهپاچه میزند آنقدر سالم است که زن جوان گرفته، برنامه دارد بچهدار شود و حتی به کانادا برود!
#محمدرضا_شجریان کوهنوردی میکرد، عاشق طبیعت و گل و گیاه بود، از محصولات باغ و باغچهاش میخورد و حتی به گمانم گندم کاشته بود و از آرد آن نان میپخت و... اما سرانجام گرفتار سرطان شد. شوخی تلخ روزگار است. دنیای عجیبی است، تاریخ پر از آنهاست که خون خلق میخوردند و هیچشان نشد!
3⃣ من هم دلتنگ استاد شجریان هستم اما کاش هر کدام از ما یک هزارم آنچه او زیست را زندگی کنیم.
فخر موسیقی شد، خوشنویسی کرد، آشپز ممتازی شد، ساز ساخت، نجاری کرد، برای مردم خوشنامتر از هر سیاستمردی شد، در همه جای جهان احترام دید، ۸۰ سال در اوج بود، فرزندانی پرورش داد که مایه مباهاتند، صدای مردمش شد، عکسش را بر در و دیوار زدند، با ربنایش افطار کردند و...
حالا که بعد از رنج بیماری کتاب زندگیاش را بست و رفت میلیونها ایرانی چنان غمگیناند که انگار یکی از اعضای خانوادهشان را از دست دادهاند. مگر چند نفر در این کشور تا این اندازه خوشبخت زیستهاند و عاقبت بهخیر شدهاند؟
تنها حسرتم برای او این #وداع_غریبانه است. اینکه سزاوار بدرقهای باشکوهتر از این بغضهای خاموش ما در شبکههای اجتماعی است.
4⃣ حرف آخر اینکه مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند، مُرده آن است که پشت هنرمندان وطندوستی چون تو را خالی کرد، اجازه کنسرت نداد و گمان کرد میتواند نامت را از یاد مردم ببرد وگرنه محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.
5⃣ بعضیها را خدا بغل کرده است، مهرشان به دل مردم چنان نشسته که با هیچ دستور و اخم و تَخمی قابل پاک کردن نیست، شجریان یکی از آنهاست.
خوشا به حالت آقای شجریان که محترم زیستی و در قلب مردم این سرزمین تا همیشه زندهای و خوشا به سعادت ما که در روزگار تو زیستیم و از صدایت لذت بردیم.
🖋 @ehsanmohammadi95