روزنوشت‌های احسان محمدی
17K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
369 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
#شعر_شب

حس ارادت، عاشقی، حس دلم این است
یک دوستی، تا انتها، در حال تدوین است

"باران" که می‌آید لب "فرهاد" می‌خندد
باران‌تان، احسان بدان، بسیار "شیرین" است
#امیر_بحرانی
داشتن دوست خوش‌ذوق، نعمت بی‌نظیری است.
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
#مولوی
#شعر_شب

از بیم رقیب جستجویت نکنم
وز طعن حسود گفت‌و‌گویت نکنم

لب بستم و از پای نشستم اما
این را نتوان که آرزویت نکنم
#اثیرالدین_اخسیکتی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

عهد بستی 
آنچه بین ماست ابدیست 
یادم رفت که بپرسم آیا 
عشق را می‌گویی 
یا رنج را...؟
#نزار_قبانی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

نه غزل برای خواندن، نه صدا برای آواز
نه هوای شعر دارم، نه پری برای پرواز

نه چنان شکسته بالم که زمین شود سرایم
نه توان پر کشیدن به امید صبح اعجاز

چه به روز آفتابِ سر بام ما رسیده است
خبر از طلوع داری؟! شب خانمان‌برانداز!

نه ترانه می‌سرایم که برای او بخوانی
نه نگاه گریه سودی به نگفته‌های یک راز

نه امید وصل دارم، نه هراسی از جدایی
نه رسیده‌ام به پایان، نه به سر هوای آغاز

من دل سپرده را از شب رفتنت نترسان
که سپرده‌ام خودم را به خدای قصه‌پرداز
#زهرا_کوشکیی_احمدی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

سرزمین‌های دور زیباست

پراگ
استانبول
شانگ‌های
آمستردام...

و تو
مثل سرزمین‌های دور زیبایی

دوری، زیبایی‌ست
نزدیک نیا محبوب من!

#رسول_یونان
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

بی‌لشگریم! حوصله‌ی شرح قصه نیست
فرمانبریم، حوصله‌ی شرح قصه نیست

با پرچم سفید به پیکار می،رویم
ما کمتریم! حوصله‌ی شرح قصه نیست

فریاد می‌زنند ببینید و بشنوید
کور و کریم! حوصله‌ی شرح قصه نیست

تکرار نقش کهنه خود در لباس نو
بازیگریم! حوصله‌ی شرح قصه نیست

آیینه‌ها به دیدن هم خو گرفته‌اند
یکدیگریم! حوصله،ی شرح قصه نیست

همچون انار خون‌دل از خویش می‌خوریم
غم پروریم! حوصله‌ی شرح قصه نیست

آیا به راز گوشه‌ی چشم سیاه دوست
پی می‌بریم؟! حوصله‌ی شرح قصه نیست

#فاضل_نظری
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

اولین شاعر جهان
حتما بسیار رنج برده است
آن‌گاه که تیر و کمانش را کنار گذاشت
و کوشید برای یارانش
آنچه را که هنگام غروب خورشید احساس کرده
توصیف کند!
و کاملاً محتمل است که این یاران
آنچه را که گفته است
به مسخره گرفته باشند…

#جبران_خلیل_جبران
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد

نیست دیگر به خرابات، خرابی چون من
باز خواهی که مرا سیل دمادم ببرد؟

حالِ آن خسته چه باشد که طبیبش بزند
زخم و بر زخم، نمک پاشد و مرهم ببرد

آن که بر دامن احسان تو‌اش دسترسی‌ست
به دهان، خاکش اگر نام ز حاتم ببرد

رنج عمری، همه هیچ است اگر وقت سفر
رخ نماید که مرا با دل خُرّم ببرد

من ندانم چه نیازی‌ست تو را با همه قَدر
که غمت دل ز پریزاده و آدم ببرد

جان فدای دل دیوانه که هر شب بر ِتوست
کاش جاوید، بدان کوی مرا هم ببرد

ذکر من نام دلارای حبیب است عماد!
نیست غم، دوست اگر نام مرا کم ببرد
#عماد_خراسانی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
مژه بر هم نزدم آینه‌سان در همه عمر
بس که در دیده‌ من ذوق تماشای تو بود

#حزین_لاهیجی
🖋 @ehsanmohammadi95