#شعر_روز
تدبیر تو می گفت که امیدی هست
باید که به اقتدار ملت دل بست
صبح آمده و هوای ما روحانی است
پیروز شدیم و حالمان خوب شده است
#عبدالحسین_رحمتی
🖋 @ehsanmohammadi95
تدبیر تو می گفت که امیدی هست
باید که به اقتدار ملت دل بست
صبح آمده و هوای ما روحانی است
پیروز شدیم و حالمان خوب شده است
#عبدالحسین_رحمتی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_روز
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
#حافظ
@ehsanmohammadi95
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
#حافظ
@ehsanmohammadi95
#شعر_روز_برای_ایران 🇮🇷✌️
نتوان گفت كه اين قافله وا مي ماند
خسته و خفته از اين خيل جدا مي ماند
اين رهي نيست كه از خاطره اش ياد كني
اين سفر همره تاريخ به جا مي ماند
دانه و دام در اين راه فراوان اما
مرغ دل سير ز هر دام "رها" مي ماند
مي رسيم آخر و افسانه ي واماندن ما
همچو داغي به دل حادثه ها مي ماند
بي صداتر ز سكوتيم ولي گاه خروش
نعره ي ماست كه در گوش شما مي ماند
برويد اي دلتان نيمه كه در شيوه ي ما
مرد با هر چه ستم، هر چه بلا مي ماند
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
نتوان گفت كه اين قافله وا مي ماند
خسته و خفته از اين خيل جدا مي ماند
اين رهي نيست كه از خاطره اش ياد كني
اين سفر همره تاريخ به جا مي ماند
دانه و دام در اين راه فراوان اما
مرغ دل سير ز هر دام "رها" مي ماند
مي رسيم آخر و افسانه ي واماندن ما
همچو داغي به دل حادثه ها مي ماند
بي صداتر ز سكوتيم ولي گاه خروش
نعره ي ماست كه در گوش شما مي ماند
برويد اي دلتان نيمه كه در شيوه ي ما
مرد با هر چه ستم، هر چه بلا مي ماند
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_روز
در نظر سنجی چشمان تو ثابت شده است
مژه هایت به خودی قالب ضرب المثل است
36 درصد چشمان تو جنسش عسل است
مابقی قهوه و فنجان و شراب و غزل است!
#حامد_قاسمی
🖋 @ehsanmohammadi95
در نظر سنجی چشمان تو ثابت شده است
مژه هایت به خودی قالب ضرب المثل است
36 درصد چشمان تو جنسش عسل است
مابقی قهوه و فنجان و شراب و غزل است!
#حامد_قاسمی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_روز
من هیچ وقت جنگجوی خوبی نبودم!
... فرمانده
هر بار که دستور شلیک می داد
من به آخرین نامه ی سرباز دشمن فکر می کردم :
" همسر عزیزم !
به دخترمان بگو
پدرت به زودی باز خواهد گشت "!
#داود_مرادی
🖋 @ehsanmohammadi95
من هیچ وقت جنگجوی خوبی نبودم!
... فرمانده
هر بار که دستور شلیک می داد
من به آخرین نامه ی سرباز دشمن فکر می کردم :
" همسر عزیزم !
به دخترمان بگو
پدرت به زودی باز خواهد گشت "!
#داود_مرادی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_روز
شما که سواد داری، لیسانس داری، روزنامه خونی
با بزرگون میشینی، حرف میزنی، همه چی میدونی
شما که کلهت پره، معلّم مردم گنگی
واسه هر چی که میگن جواب داری، در نمیمونی
بگو از چیه که من، دلم گرفته؟
راه میرم دلم گرفته، میشينم دلم گرفته
گریه میکنم، میخندم، پا میشم، دلم گرفته
من خودم آدم بودم، باد زد و حوای منو برد
سوار اسبی بودم که روز بارونی زمین خورد
عمر من کوه عسل بود ولی افسوس
روزای بد انگشت انگشت اونو لیسید
بعد نشست تا تهشو خورد ....
#محمد_صالح_اعلاء
🖋 @ehsanmohammadi95
شما که سواد داری، لیسانس داری، روزنامه خونی
با بزرگون میشینی، حرف میزنی، همه چی میدونی
شما که کلهت پره، معلّم مردم گنگی
واسه هر چی که میگن جواب داری، در نمیمونی
بگو از چیه که من، دلم گرفته؟
راه میرم دلم گرفته، میشينم دلم گرفته
گریه میکنم، میخندم، پا میشم، دلم گرفته
من خودم آدم بودم، باد زد و حوای منو برد
سوار اسبی بودم که روز بارونی زمین خورد
عمر من کوه عسل بود ولی افسوس
روزای بد انگشت انگشت اونو لیسید
بعد نشست تا تهشو خورد ....
#محمد_صالح_اعلاء
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
Audio
روزنوشتهای احسان محمدی
چرا گفتی اسیر دست تقدیری؟ چرا دیگر سراغ از ما نمی گیری؟ تو حتی روزهای تلخ نامردی نگاهت را دریغ از ما نمی کردی ... 📸 عطیه همتی #مادر #نفرین_به_جنگ 🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_روز
چرا گفتی اسير دست تقديری
چرا ديگر سراغ ما نميگيری
تو حتي روزهاي تلخ نامردی
نگاهت را دريغ از ما نميکردی
چه کردي با نگاه بيگناه من؟
نگيرد دامنت را هرم آه من!
تو بوي آتش و باروت ميدادی
چه شد از قلههای عشق افتادی
پس از تو، زخم، شعر سرزمين ماست
غزل بغض گلوي آتشين ماست
بگواي دل چرا آتش نميگيري
چرا شاعر در اين برزخ نميميري؟
کسي ديگر ز يارانت نميگويد،
غروري پشت اين سنگر نميرويد
چرا ديگر نميآيد مسيحايت؟
و ماندي تا بسوزي با غزلهايت؟
کسي که سالها مشق شهادت کرد
خدا آخر دعايش را اجابت کرد
دلم – اين طفل بازيگوش – بعد از تو
به اندوه عتيق عشق عادت کرد
همان روزي که بينام و نشان رفتي
مرا داغ تو سرگردان غربت کرد
همان روزي که ميرفتي، دل تنگم
از اين ماندن نيستاني شکايت کرد
به شوق گريه کردن کاشکي ميشد
مزار بيضريحت را زيارت کرد
کسي اينجا ز يارانش جدا مانده است
دلش در “کربلاي چار” جامانده است
پس از عمري از آن گمنام بيمرقد
پلاکي کاش از “اروند” ميآمد
خداميداند اي مردم دلم تنگ است
در اينجا قحطي ياران يکرنگ است
در و ديوار شهرم، خوب ميدانند
تمام اعتبار ما، شهيدانند
ثمر برداشت آخر، آنکه روزي کاشت
شهادت برد، هر کس را لياقت داشت
و ما مانديم، آري بار سنگين است
و اين درويش حتي بيتبر زين است
بيا از آتش و سنگر بگو، با من
از اين بغض شکسته در گلو، با من
#عبدالحسين_رحمتي
📗 مجموعه شعر: آن روزها رفتند...
🖋 @ehsanmohammadi95
چرا گفتی اسير دست تقديری
چرا ديگر سراغ ما نميگيری
تو حتي روزهاي تلخ نامردی
نگاهت را دريغ از ما نميکردی
چه کردي با نگاه بيگناه من؟
نگيرد دامنت را هرم آه من!
تو بوي آتش و باروت ميدادی
چه شد از قلههای عشق افتادی
پس از تو، زخم، شعر سرزمين ماست
غزل بغض گلوي آتشين ماست
بگواي دل چرا آتش نميگيري
چرا شاعر در اين برزخ نميميري؟
کسي ديگر ز يارانت نميگويد،
غروري پشت اين سنگر نميرويد
چرا ديگر نميآيد مسيحايت؟
و ماندي تا بسوزي با غزلهايت؟
کسي که سالها مشق شهادت کرد
خدا آخر دعايش را اجابت کرد
دلم – اين طفل بازيگوش – بعد از تو
به اندوه عتيق عشق عادت کرد
همان روزي که بينام و نشان رفتي
مرا داغ تو سرگردان غربت کرد
همان روزي که ميرفتي، دل تنگم
از اين ماندن نيستاني شکايت کرد
به شوق گريه کردن کاشکي ميشد
مزار بيضريحت را زيارت کرد
کسي اينجا ز يارانش جدا مانده است
دلش در “کربلاي چار” جامانده است
پس از عمري از آن گمنام بيمرقد
پلاکي کاش از “اروند” ميآمد
خداميداند اي مردم دلم تنگ است
در اينجا قحطي ياران يکرنگ است
در و ديوار شهرم، خوب ميدانند
تمام اعتبار ما، شهيدانند
ثمر برداشت آخر، آنکه روزي کاشت
شهادت برد، هر کس را لياقت داشت
و ما مانديم، آري بار سنگين است
و اين درويش حتي بيتبر زين است
بيا از آتش و سنگر بگو، با من
از اين بغض شکسته در گلو، با من
#عبدالحسين_رحمتي
📗 مجموعه شعر: آن روزها رفتند...
🖋 @ehsanmohammadi95