روزنوشت‌های احسان محمدی
17K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
369 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🔥 تن «شریف» در آتش طبیعت!

احسان محمدی

🔥 شریف باجور فرزند بایزید، عضو انجمن سبز چیا دیروز در آتش سوزی جنگل های مریوان همراه سه تن دیگر جان باخت. شریف و بایزید و مریوان و چیا را که کنار هم می گذاری انگار قصه ای است که برای افسانه ها خلق شده، اما «شریف» ققنوس نبود، مثل کُنده بلوط ها در آتش سوخت، خاکستر شد...

اینکه از خاکستر او برای طبیعت ایران «امید» جوانه می زند یا «سرخوردگی» داستان دیگری است اما چرا این اتفاق تلخ رخ داد؟

🔥 این نخستین بار نیست که طبیعت ایران از میان عاشق ترین فرزندانش قربانی می گیرد. آخرین نمونه اش #هادی_فهیمی بود، یک پژوهشگر ممتاز که در نتیجه برخود هواپیما به کوه جان باخت، پیش تر #امیر_طالبی_گُل در کویر ایران در نتیجه برخورد با مین جان باخت.

🔥 تعداد فعالانی که در نتیجه تلاش برای خاموش کردن آتش جنگل ها سر و دست شان سوخته هم از شماره خارج است. #صلاح الدین_میرانی و #مظفر_عبدی دو جوان کرمانشاهی که بخشی از تن شان را آتش بلعید حتی به واسطه این فداکاری جایزه ملی محیط زیست را از رئیس جمهور گرفتند.

🔥 در تمام این ماجراهای تلخ، قبل از صدای شیون، شایعات موذی راهشان را باز می کنند. تردیدهایی در خصوص چرایی رخداد که البته گذر زمان و پاسخ های عموماً مبهم نهادهای رسمی هم گرهی از آنها باز نمی کند و این تردیدها باقی می ماند که «چرا» این ماجرا رخ داد؟

🔥 در کنار این پرسش های گزنده، نکته دیگری هم باقی می ماند که اصولاً تشکل های مردم نهاد تا چه اندازه برای رویارویی با چالش هایی از این دست آموزش دیده اند.

🔥اعزام نیروهای داوطلبی که عاشقانه این سرزمین را دوست دارند برای مهار آتشی که دوست و دشمن نمی شناسد، آن هم با تجهیزاتی در حد دبه آب و بیل با اصول حرفه ای منطبق است؟

🔥 یکی از نخستین کارهایی که نیروهای آتش نشانی هنگام رویارویی با یک حریق شهری انجام می دهند دور کردن افراد عادی از صحنه است، اما آیا سازمان جنگل ها و مراتع و سازمان محیط زیست هم چنین قوانینی دارند؟ اصولاً آتش را بر اساس دستورالعمل های مرکز جهانی پایش حریق (GFMC) خاموش می کنند یا بر اساس سیاست «همسایه ها یاری کنید» و همت عالی و ...

🔥 درک این نکته که سازمان جنگل ها، مراتع آبخیزداری کشور، نیرو و تجهیزات کافی برای رویارویی با آتش سوزی های پرتعداد در کشور را ندارد دشوار نیست، از آن سو نمی توان کسی را به خاطر حضور داوطلبانه، بی مزد و منت و البته فداکارانه برای دفاع از طبیعت تحسین نکرد اما وقتی حادثه غیرقابل جبرانی رخ می دهد نباید کسی به این پرسش ها پاسخ دهد؟

🔥 پیش از این نام مریوان را به واسطه معلمی که در حمایت از دانش آموز مبتلا به سرطان سر خود را تراشید، جنبش تفنگ کشان و نه به شکار، سربازی که برای نجات یک سگ گرفتار در میان سیم خاردار با مین برخورد کرد و یک پایش را از دست داد و ... شنیده ایم.

🔥 علاقمندی به مشارکت در فعالیت های مدنی در استان های کُردنشین ستودنی است و انجمن سبز چیا کارنامه درخشانی در فعالیت های زیست محیطی دارد اما تا زمانی که برای پرسش هایی از این دست پاسخی پیدا نکنیم، حادثه رخ می دهد که حاصل آن؛ شیون، اندوه ملی و خلق افسانه های عموماً تراژیک در سرزمینی است که بیشتر تشنه لبخند است...
#روزنامه_سازندگی
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰 شبکه‌های اجتماعی و زیست گلخانه‌ای

✍️ #احسان_محمدی

↙️ می گویند آدم‌ها برآیند پنج نفری هستند که هر روز با آنها مراوده دارند، نشست و برخاست می‌کنند و دل به دل هم گره می‌زنند. این پنج نفر شخصیت آدم را تشکل می‌دهند و اندک اندک و نامحسوس به شکل آنها در می‌آییم. قدیمی ها می گفتند آدم اگر#خوی همنشین را نگیرد، #بوی او را می‌گیرد.

↙️ این روزها وقتی با کسی گفت و گو می‌کنم ناخودآگاه از واژه هایی که به کار می برد، از نگاهی که به زندگی دارند و از آنچه در پس ذهنش هست و نمی گوید اما می شود فهمید، می توانم حدس بزنم در چه فضایی زیست می کند. در نگاه اول همه ما روی کره زمین زندگی می کنیم، در نگاه دوم به کشور و سرزمینی تعلق داریم و در نگاه سوم به شهری و شهرستانی. اما فارغ از نگاه جغرافیایی همه ما در فضایی زندگی می کنیم که طول و عرض آن را نمی شود اندازه گرفت. #زیست در این #گلخانه گاهی می تواند خطرناک باشد.

↙️ گلخانه یا گیاه خانه محلی برای کشت گیاهان است که به وسیله پوشش‌های شفاف پوشیده شده‌است. پوشش گلخانه باعث ایجاد اثر گلخانه‌ای و محبوس شدن انرژی خورشیدی درون گلخانه می‌شود. این فضا کنترل شده است، امکان تغییر در آن از بیرون وجود ندارد، همه اتفاقات زیر این پوشش رخ می دهد و عملاً فضایی #ایزوله و به دور از فضای زیست واقعی که برای سایر گیاهان در بیرون از گلخانه وجود دارد مهیا می‌شود.

↙️ هر کدام از ما دوستانی داریم که نه تنها در دنیای واقعی با آنها همراه هستیم بلکه با تشکیل گروه در شبکه های اجتماعی به ویژه #تلگرام اخبار، اطلاعات و احساساتی به اشتراک می گذاریم که به ذائقه دیگر اعضا جور در می آید. در واقع اندک اندک گرفتار یک فضای گلخانه ای ایزوله ای می شویم که ما را از دنیای واقعی پیرامون محروم می کند.

↙️ پیش از این برخی طعنه وار روشنفکران را ساکنان #برج_عاج لقب می دادند که از فضای واقعی جامعه و رنجی که مردم کوچه و خیابان می برند بی خبرند و گمان می کنند دنیا همان جایی است که آنها قرار دارند و نسخه هایی می پیچند که اجرای آن عملاً غیرممکن است چرا که بر اساس شناخت از جامعه واقعی ارائه نمی شود. به قول #سعدی علیه الرحمه: فرقست ميان آنکه يارش در بر، با آنکه دو چشم انتظارش بر در!

↙️ اگر در گوشی همراه تان تنها به اخبار #کانال هایی که با سلیقه شما جور در می آیند اعتماد می کنید، اگر فقط #روزنامه ها و سایت هایی که اخبار طیف مطبوع شما را منعکس می کنند می خوانید، اگر تنها با کسانی همراه هستید که شما را تایید می کنند، همیشه مطابق میل شما حرف می زنند و فکر می کنند شما در یک گلخانه زندگی می کنید!

↙️ اگر کسی را می بینید که مدام می گوید اینها کارشون تمومه و رفتنی اند، اگر کسی می گوید همه چیز عالی است و در این کشور هیچ مشکلی نداریم، اگر کسی می گوید هیچ امیدی به آینده این کشور نیست و ... تردید نکنید که او گرفتار زیست گلخانه ای شده است. زیستن طولانی در فضایی ایزوله ای، آدم را به سوی #دیکتاتوری اندیشه و مطلق انگاشتن خود، همفکران و دانسته ها هدایت می کند. مراقب گلخانه باشیم./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰 شما وزیر #درد هستید یا درمان؟!

✍️ احسان محمدی

1️⃣ امیدوار بودم تکذیب شود. بگویند فیلم تقطیع شده. بگویند کار استکبار جهانی و #آمریکای جهانخوار برای تخریب مسئولان زحمتکش ماست، بگویند توطئه جریان ضددولت است. از این حرف ها و توجیه های تمام ناشدنی!

اما وقتی مشاور رئیس جمهور توئیت کرد: «با مردم دردمندمان بهداشتی تر سخن بگوییم. ‏شوخی های بامزه مان را بگذاریم برای محافل خودمانی تر. ‏بر زخم ها نمک نپاشیم». تردیدی نماند که ماجرا حقیقت دارد.

دکتر حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت یک بار دیگر نشان داد می شود یک چشم پزشک بی نظیر بود، میلیاردر شد،به وزارت رسید، درد هزاران چشم را درمان کرد اما مدام دسته گل به آب داد!

2️⃣ اسفند95 وقتی آقای وزیر در اعتراض توام با خواهش و تمنای فرماندار شهر محروم #بدره در استان ایلام به او گفت:« بی شعور»!، گفتیم و نوشتیم که گاهی پیش می آید و وزیر یک سفر طولانی را تحمل کرده و انسان است و خستگی و ...

کیلوکیلو توجیه ساختیم که مگر می شود وزیری چنین پاک و پاکیزه اینطور حرفی بزند. لابد تقصیر فرماندار بوده که می خواسته خودش را نشان بدهد!

3️⃣خرداد 96 در حاشیه جلسه هیات دولت آقای وزیر در پاسخ به خبرنگار #روزنامه_قدس گفت: «شما مگر مزدورید؟ هر #چرتی را که به شما می دهند نباید بپرسید، آدم از گرسنگی بمیرد بهتر از این است که برای این روزنامه کار کند».

گفتند و نوشتند که احتمالاً خبرنگار مذکور به طیف مخالف دولت نزدیک است و مامور بوده برای عصبانی کردن آقای وزیر! وگرنه مگر می شود وزیر با کمالات و با سوادی ...

4️⃣ اما #خودت_بمال شاهکار تازه آقای وزیر است. مرد نانوا و بازنشسته ای که چهره اش نشان می دهد چطور زندگی او را در هم شکسته است جلوی آقای وزیر را گرفته و ملتمسانه می گوید که هزینه های فیزیوتراپی بالاست و پول #فیزیوتراپی پای همسرش را ندارد. وزیر اما در پاسخ با خنده می‌گوید: «خودت فیزیوتراپی کن. کاری ندارد که فقط باید بمالی!»

جماعت پیرامون آنها هم می خندند. از آن خنده های چاپلوسانه برای خوشایند مقامات. یک نفر نمی گوید آقای وزیر! پاسخ درد مردم مزه ریختن نیست! حضرت وزیر! درمان نیستید نمک نریزید به زخم مردم!

5️⃣ قرارمان این بود که «ادب مرد به ز دولت او باشد». دولت تان چه گُلی به سرمان زد که حالا شوخی های تان را تحمل کنیم؟ وعده داده بودید که «یک موی #کوخ_نشینان را بر همه کاخ نشینان ترجیح می دهید».

آلزایمر گرفتید و از دم کاخ نشین و بنز سوار شدید. نوش جان تان! اما حقیرمان نکنید! به زخم مان نخندید.

لابد می گویید شوخی بود! شوخی؟ آن هم با شما مسئولان که انگار با خنده قهرید؟! پیرمرد با آن لحن ملتمس ساعت ها ایستاده که شما تشریف بیاورید و با او شوخی کنید؟!

لطفاً وسط مصیبت مردم شوخی نکنید! بروید پشت درهای بسته، همان جلسه های مهم تان، آنجا جوک بگویید، بخندید، ریسه بروید!

اما #خیابان هنوز مال مردم است. یادتان نرود! خیابان هنوز مال ما پابرهنه هاست.

6️⃣ آقای وزیر! ما روزنامه نگاریم و هر روز ناسزا می شنویم که جیره خوار شماییم! مواجب می گیریم که مردم را امیدوار نگه داریم به نظام.

ما تمام تلاش مان را کردیم که دولت آقای روحانی رای بیاورد و حالا با تانک هم دشوار است از دولت تان دفاع کرد!

ما قطره قطره مردم را امیدوار می کنیم و رفتار و گفتار امثال شما دریا دریا آنها را ناامید می کند! احتمالاً با همان لحن خاص تان می فرمایید من که به #وزارت نیاز ندارم و شما هم بی شعور هستید!

ما با همه بی شعوری مان می دانیم که وسط #تحریم ها شما کم کار نکردید برای بهداشت این کشور اما گفتارتان بیشتر از درمان، #درد می دهد! خبر دارید همین شوخی بی جایتان دل چند نفر را شکست؟

7️⃣ آقای وزیر! شما موظف هستید از این شهروند و از همه مردم عذرخواهی کنید. یک عذرخواهی رسمی و واقعی. نه از آنها که کت و شلوار تن بیچاره بکنید و بیاوریدش جلوی دوربین ها و دست تفقد بر سرش بکشید و بعد به او چند جلسه فیزیوتراپی رایگان #صدقه بدهید!

عذرخواهی در پیشگاه مردمی که زجر می کشند اما وفادار مانده اند به این کشور. نه کاخ دارند و نه بنز، نه حق الجلسه می گیرند و نه منتی می گذارند که در همه این سالها سهم شان از زندگی، رنج و دشواری بوده نه عزت و احترام. این مردم بیش از شما شایسته احترامند.

دست بردارید از این رفتارها، قبل از آنکه دیر شود. پیش از شما کسانی با مردم شان از این شوخی ها کردند، پوزخند زدند، رعیت و شهروند درجه دو خطاب شان کردند و حالا هیچکس نمی داند حتی گورشان کجاست!

8️⃣ اگر این نوشتار به کام تان تلخ آمد حق #شکایت برای شما محفوظ است. بفرمایید همان ها که دور و برتان جانانه خندیدند، شکایت ببرند به دادگاه فرهنگ و رسانه. نشانی اش را بلدیم...

پیشاپیش اما عذر می خواهیم که به ما #مالاندن نیاموخته اند!
🖋 @ehsanmohammadi95
روزنوشت‌های احسان محمدی
▪️مرگ مثل همیشه غافلگیرمان کرد. بهرام شفیع درگذشت. 📺 ورزش و مردم و درس هایی از قرآن (حجت الاسلام قرائتی) از قدیمی ترین برنامه های تلویزیون به شمار می روند. 🖋 @ehsanmohammadi95
▪️ رفتي و همه شاعر شدند

✍️ احسان محمدي

▪️ چند روز پيش تولد #سهراب_سپهري بود. از ميان همه شعرهاي لطيفش هميشه ياد بخشي از «صداي آب» مي‌افتم. آنجا كه مي‌گويد: پدرم وقتي مُرد، پاسبان‌ها همه شاعر بودند!

آدمي كه خودش مثل يك شعر نيمايي نرم و لطيف بود و لبه و تيغه و خار نداشت اينجا انگار بغض و گله و شكايت دارد.

▪️ لحظه‌اي كه تلگرام خبر آورد كه «بهرام شفيع درگذشت» ياد همه آنهايي افتادم كه چند سالي است يكي از تفريحات سالم‌شان مزه پراني به بهرام شفيع است. منتظرم دريغا دريغ‌هاي‌شان را حالا بخوانم و زير لب بگويم: وقتي بهرام شفيع مُرد، حمله آوران همه شاعر شدند!

▪️ براي نسل ما او الهه برنامه‌هاي تلويزيوني بود. يكشنبه‌شب‌ها آنقدر بيدار مي‌مانديم تا چند دقيقه آخر برنامه‌اش از ليگ‌هاي اروپايي چند تصوير رنگ‌پريده پخش كند. از كالچو. روزگاري كه #فان‌باستن و #گوليت و #ريكارد پيراهن آث ميلان را مي‌پوشيدند ما « فن» ورزش و مردم بوديم.

انتخاب ديگري هم نبود. مثل تنها دختري كه همه پسرهاي كوچه نوبتي عاشقش مي‌شدند!

▪️برنامه‌اي كه مثل «درس‌هايي از قرآن» حاج آقا #قرائتي عمري همپاي انقلاب دارد. مي‌گويند اين برنامه قديمي‌ترين برنامه توليدي سازمان صدا و سيما و از معدود برنامه‌هاي هفتگي و قديمي جهان است كه از سال ۵۸ به‌طور مرتب پخش مي‌شود.

▪️چهل سال عمر كمي نيست. در همه اين سال‌ها صدا و تصوير بهرام شفيع براي چند نسل يادآور خاطره‌هاي متفاوت است. گرچه «نو»هايي مثل 90 به بازار آمد و براي برخي ورزش و مردم «كهنه و دل آزار» شد اما ما هميشه حرمت موي سفيدش را داشتيم.

گله بود، گاف و سوتي هم بود اما به ما ياد داده بودند وقتي كسي از اسب افتاد، رويش پا نگذاريم.

▪️شفيع رييس فدراسيون هاكي هم شد اما هميشه نامش با ورزش و مردم گره خورده بود. برنامه‌اي كه با شكل‌گيري گروه ورزش شبكه يك و با همكاري جواد متقي، #مجيدوارث و وارطان آنتانسيان و ناصر پزشكي راه‌اندازي شد و يكشنبه شب‌ها از اين شبكه پخش مي‌شد.

▪️ابتدا مجيد وارث مجري برنامه بود اما پس از دو سال بهرام شفيع اين كار را برعهده گرفت.

▪️خرده مي‌گرفتند كه وقتي مهمان دعوت مي‌كند به او فرصت حرف زدن نمي‌دهد، خودش سوال مي‌پرسد و خودش جواب مي‌دهد.

مي‌گفتند برنامه‌اش جاي تعريف و تعارف شده و بُرندگي ندارد. مثل برنامه‌هاي ديگر جنگ و جدل راه نمي‌اندازد و چون حاشيه ندارد پس به مذاق مخاطب خوش‌نمي‌آيد.

▪️ اما نمي‌گفتند آيا كار برنامه تلويزيوني تكثير نفرت و ستيزه‌آفريني است؟ شفيع اين را بلد نبود. يا اگر هم بلد بود به كارش نمي‌گرفت. شوخي مي‌كرد و لبخند مي‌زد و بي‌تكلف بود...

▪️باورش سخت است كه حالا وقتي در مورد مردي با آن موهاي پرپُشت و چهره خندان حرف مي‌زنيم همه فعل‌هاي‌مان «ماضي» است!

▪️كاري نمي‌شود كرد. مرگ داسش را روي دوشش مي‌اندازد و آدم‌ها را يكي يكي مي‌چيند. اين ميان اما خوب است يادمان باشد كه مثل #پاسبان‌ها يك‌دفعه شاعر نشويم!
🗞 #روزنامه_اعتماد
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ وکیل مدافع #بیشعورها نشویم!

✍️ احسان محمدی

🔰بزرگواری با چاقو روی ستون های #تخت_جمشید یادگاری نوشته که «من بمیرم خط بماند یادگار»، یا کسی در فضای عمومی مترو یا اتوبوس بلند بلند با تلفن همراه حرف می زند و فحاشی می کند و ... به عنوان روزنامه نگار نقدی در مورد این رفتار می نویسید، برخی از واکنش ها:

◀️ تا کفش های کسی را نپوشیده ای در مورد راه رفتن او قضاوت نکن!
◀️ شما هم زورت به این بیچاره ها می رسه؟ اگه راست میگی جلوی اختلاس ها رو بگیر.
◀️ خاک بر سر ما که تو روزنامه نگارمون شدی، به چه حقی مردم رو قضاوت می کنی؟
◀️ این آدم ها پر از خشم های فروخورده هستند، باید آنها را درک کرد، وقتی حکومت فشار می آورد باید یک جور این خشم را تخلیه کرد یا نه؟

🔰 ما دوست داریم به عنوان بهترین و باهوش ترین و مهربان ترین و خردمندترین مردم دنیا فقط تحسین بشویم، کسی نگوید گاهی تن این #پادشاه لباس نیست، برهنه است! اگر کودکی فریادی بزند به او می گوییم نگاه نکن، قضاوت نکن، تو حق نداری اینطور فکر کنی، حق نداری آزادی او را زیر سوال ببری!

🔰این گزاره «شما حق نداری تحت هیچ شرایطی رفتار هیچکس را قضاوت کنی» تا چه اندازه حقیقت دارد؟ آیا در مورد بیشعورها هم صدق می کند؟ می گویند بیشعوری و مُردن مثل هم هستند، آدم از هر دو چیزی نمی فهمد، این اطرافیان هستند که متوجه می شوند و زجر می کشند!

🔰فردی که رفتار اجتماعی غلطی را انجام می دهد و آن را بدون هراس از دیگران به معرض نمایش عمومی می گذارد ممکن است به دلیل بیشعوری قادر به درک عمق زشتی کارش نباشد اما کسی که از او #عاقلانه دفاع می کند چطور؟

کسی که برایش توجیه می سازد : «تو کارت را بکن، هیچکس حق ندارد قضاوتت کند» همدست او نیست؟ قضاوت جزو مکانیزم‌های اجتناب ناپذیری انسانی است. آنچه ترسناک است سکوت و انفعال و البته دفاع از بیشعوری است.

🔰کار #روزنامه نگار نقد یا تحسین رفتارهای پیرامونی است. همین فردی که می گوید «شما حق نداری در مورد داد زدن یک نفر در اتوبوس قضاوت کنی»، انتظار دارد روزنامه نگار در مورد رفتار غلط فلان مسئول بنویسد. البته که باید بنویسد اما چطور این قضاوت نیست و آن یکی هست؟

گوسفندنگری و سرزنش تمام عیار کسی که دست به رفتار غلط می زند هم خطاست و اینکه در رخ دادن این رفتار طیف گسترده ای از مدرسه گرفته تا دانشگاه و رسانه و ... دخیل بوده اند تردیدی نیست، اما نکته اینجاست: اگر جسارت در افتادن با ظالم را نداریم، دستکم برایش دست نزنیم! ... برای بی شعورها دست نزنیم.

🔰برخی دیگر هم خرده می گیرند که «آقا مگر خودت عقل کل هستی؟ مگر فرشته ای که دیگران را قضاوت می کنی». برای نوشتن در مورد #سوارکاری، لازم نیست پیش تر #اسب بوده باشیم.

🔰 ما در ایران 80 میلیون جزیره جدا از هم نیستیم که هر کس، هر کاری را در فضای عمومی هوس کرد انجام بدهد و به دیگری ربط نداشته باشد. وقتی از خانه بیرون می آییم ما جزیی از جامعه هستیم و رفتار و گفتار و کردار و پندارمان مورد قضاوت قرار می گیرد.

🔰 حتی وقتی در چهاردیواری خانه مان هستیم و صدای #موسیقی یا دعوایمان از دیوار رد می شود و همسایه می آید و اعتراض می کند هم عملاً نشان می دهد تقریباً هرگز تنها و آزاد نیستیم. آزادی یعنی مسئولیت، ما تا زمانی آزاد هستیم که به آزادی دیگران صدمه نزنیم.

ما خدا نیستیم، #قضاوت در مورد #درون آدمی با اوست که بر همه رازهای پنهان و پشت نقاب مان آگاه است اما رفتار اجتماعی غلط در فضای عمومی را باید نقد کرد. هر نقدی، لزوماً قضاوت اخروی نیست.

🔰 فروش خیره کننده کتاب #بیشعوری نوشته #خاویر_کرمنت اتفاقی نیست. نشان می دهد که یک کاستی وجود دارد. در بخشی از این کتاب آمده: بیشعورها قواعد نانوشته ای دارند که بر طبق آن رفتار می کنند:

🔻 تمام مشکلات را دیگران به وجود آورده اند.
🔻 اصلاً نیازی به ریشه یابی مشکلات نیست، فقط یکی را پیدا کن که تقصیر را گردنش بیندازی.
🔻 اگر از قانونی خسته شدی، مطابق نیازت یکی دیگر بساز، اما به محض آنکه به خواسته ات رسیدی آن را هم نقض کن!

🔰 اولین گام برای درمان یک بیماری این است که باور کنیم بیمار هستیم و باید به پزشک مراجعه کنیم. انکار و حاشا کردن بیماری، تنها باعث می شود زودتر به استقبال مرگ برویم. بیشعوری را در جامعه انکار نکنیم.

کسی که روی آثار تاریخی، درخت یا صندلی اتوبوس یادگاری می نویسد، کسی که با رانندگی غیرمسئولانه دیگران را به کُشتن می دهد، کسی که همه ناکارآمدی اش در مدیریت را گردن #دشمن می اندازد، کسی که ماشین اش را در پیاده رو پارک می کند، کسی که زباله هایش را از پنجره خانه به خیابان پرتاب می کند، کسی که ... بیشعور است.

🔰 از رفتار بی خردانه تحت هیچ عنوانی دفاع نکنیم و وکیل مدافع شان نشویم. تعارف را کنار بگذاریم،بیماری بیشعوری را بپذیریم و با شجاعت برای درمانش تلاش کنیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰 شبکه‌های اجتماعی و زیست گلخانه‌ای

✍️ #احسان_محمدی

↙️ می گویند آدم‌ها برآیند پنج نفری هستند که هر روز با آنها مراوده دارند، نشست و برخاست می‌کنند و دل به دل هم گره می‌زنند. این پنج نفر شخصیت آدم را تشکل می‌دهند و اندک اندک و نامحسوس به شکل آنها در می‌آییم. قدیمی ها می گفتند آدم اگر#خوی همنشین را نگیرد، #بوی او را می‌گیرد.

↙️ این روزها وقتی با کسی گفت و گو می‌کنم ناخودآگاه از واژه هایی که به کار می برد، از نگاهی که به زندگی دارند و از آنچه در پس ذهنش هست و نمی گوید اما می شود فهمید، می توانم حدس بزنم در چه فضایی زیست می کند. در نگاه اول همه ما روی کره زمین زندگی می کنیم، در نگاه دوم به کشور و سرزمینی تعلق داریم و در نگاه سوم به شهری و شهرستانی. اما فارغ از نگاه جغرافیایی همه ما در فضایی زندگی می کنیم که طول و عرض آن را نمی شود اندازه گرفت. #زیست در این #گلخانه گاهی می تواند خطرناک باشد.

↙️ گلخانه یا گیاه خانه محلی برای کشت گیاهان است که به وسیله پوشش‌های شفاف پوشیده شده‌است. پوشش گلخانه باعث ایجاد اثر گلخانه‌ای و محبوس شدن انرژی خورشیدی درون گلخانه می‌شود. این فضا کنترل شده است، امکان تغییر در آن از بیرون وجود ندارد، همه اتفاقات زیر این پوشش رخ می دهد و عملاً فضایی #ایزوله و به دور از فضای زیست واقعی که برای سایر گیاهان در بیرون از گلخانه وجود دارد مهیا می‌شود.

↙️ هر کدام از ما دوستانی داریم که نه تنها در دنیای واقعی با آنها همراه هستیم بلکه با تشکیل گروه در شبکه های اجتماعی به ویژه #تلگرام اخبار، اطلاعات و احساساتی به اشتراک می گذاریم که به ذائقه دیگر اعضا جور در می آید. در واقع اندک اندک گرفتار یک فضای گلخانه ای ایزوله ای می شویم که ما را از دنیای واقعی پیرامون محروم می کند.

↙️ پیش از این برخی طعنه وار روشنفکران را ساکنان #برج_عاج لقب می دادند که از فضای واقعی جامعه و رنجی که مردم کوچه و خیابان می برند بی خبرند و گمان می کنند دنیا همان جایی است که آنها قرار دارند و نسخه هایی می پیچند که اجرای آن عملاً غیرممکن است چرا که بر اساس شناخت از جامعه واقعی ارائه نمی شود. به قول #سعدی علیه الرحمه: فرقست ميان آنکه يارش در بر، با آنکه دو چشم انتظارش بر در!

↙️ اگر در گوشی همراه تان تنها به اخبار #کانال هایی که با سلیقه شما جور در می آیند اعتماد می کنید، اگر فقط #روزنامه ها و سایت هایی که اخبار طیف مطبوع شما را منعکس می کنند می خوانید، اگر تنها با کسانی همراه هستید که شما را تایید می کنند، همیشه مطابق میل شما حرف می زنند و فکر می کنند شما در یک گلخانه زندگی می کنید!

↙️ اگر کسی را می بینید که مدام می گوید اینها کارشون تمومه و رفتنی اند، اگر کسی می گوید همه چیز عالی است و در این کشور هیچ مشکلی نداریم، اگر کسی می گوید هیچ امیدی به آینده این کشور نیست و ... تردید نکنید که او گرفتار زیست گلخانه ای شده است. زیستن طولانی در فضایی ایزوله ای، آدم را به سوی #دیکتاتوری اندیشه و مطلق انگاشتن خود، همفکران و دانسته ها هدایت می کند. مراقب گلخانه باشیم./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
#موقت

🔰 شما هم به دورهمی آخرسال دعوتید

توی این روزهای سخت و تلخ که هر روز خبرهای بد و ناامیدکننده مثل تگرگ بر زندگی مان فرود میآد، تو همین روزها که یک عده انگار مامور شدن فقط یاس و ناامیدی و کرختی رو ترویج کنن، آدم هایی هم هستند که تلاش می کنن با #نوشتنِ قصه و روایت و یادداشت شعله ی "نیروگاه امید" رو روشن نگاه دارن.

اگر شما هم دوست دارین که از تجربیات احسان محمدی طی این سالهای سخت و طاقت فرسا رو بشنوید و کمی هم با جوهر امید نوشتن رو تمرین کنید، #پنجشنبه همین هفته (25بهمن) از ساعت" 9 تا 12" با ما در "مرکز فرهنگی هنری سرچشمه" همراه باشید.

📔 تعداد بسیار محدودی از کتاب #مارکز_در_تاکسی نوشته احسان محمدی در حاشیه این نشست امضا خواهد شد.

برای ثبت نام در کارگاه:

🆔 به صفحه اینستاگرام ما دایرکت بدهید:
@azemroozz

📱یا به این شماره پیامک بدید ۰۹۳۹۶۹۳۵۴۴۲

☎️ یا با این شماره تماس بگیرید ۸۸۴۱۷۰۸۳

#از_امروز_شروع_کن #از_امروز #احسان_محمدی #امید #نویسندگی #نویسندگی_خلاق #روزنامه_نگار #روزنامه_نگاری #سخن_پراکنی
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from اتچ بات
👊 نزن دختر!

✍️ احسان محمدی

👊 زندگی در #خاورمیانه هیچ‌وقت کسل‌کننده نمی‌شود، چون هر روز با یک غافلگیری تازه روبه‌رو می‌شویم. تصور کنید در کشوری هستید که مهمترین خبر رسانه‌هایش گم شدن سگ خانگی یک خانواده یا جمع شدن دانش‌آموزان قدیمی یک مدرسه در کلیساست. حوصله‌تان سر نمی‌رود؟

اما اینجا هر روز آنقدر خبرهای شگفت‌انگیز می‌رسد که اگر فردا صبح بگویند سه پنگوئن با چتر نجات در میدان منیریه فرود آمده‌اند، چوب‌اسکی خریده‌اند و بعد به طرف افق پرواز کرده‌اند هم کسی خیلی تعجب نمی‌کند!

👊 خبر کتک‌کاری فوتبالیست‌های دو تیم #ذوب‌آهن_اصفهان و #شهرداری_سیرجان هم به ظاهر چیز عجیبی نیست. حتی اینکه یک بازیکن با مشت جوری توی صورت رقیب کوبیده که او را به بیمارستان برده‌اند هم برای ما که در زمین‌های چمن و فوتسال چاقوکشی دیده‌ایم، تازگی ندارد.

👊 فوتبال ایران هر چقدر کیفیت نداشته باشد الحمدا... حاشیه‌هایش خوب است ولی نکته اینجاست که این درگیری که عکس‌هایش را #آریا_جعفری برای ایسنا گرفته است، مربوط به فوتبال زنان است و این بوکسورها هم دختران جوان هستند!

👊 نزدیک به پانزده سال پیش آتوسا حجازی دختر مرحوم ناصر حجازی که یکی از دختران پیشرو در فوتسال ایران بود و خانم گل لیگ فوتسال زنان ایران شد، در یک مصاحبه گفت: «برخلاف حرف‌هایی که در مورد ناسزا گفتن مردان در ورزشگاه‌ها زده می‌شود، اگر یک بار بیایید و از نزدیک مسابقه فوتسال زنان را ببینید تعجب می‌کنید که چه حرف‌هایی می‌زنند!»

👊 وقتی عکس‌ها را دیدم یاد آن گفت‌وگو افتادم. اینکه خشم آنقدر وجودمان را لبریز کرده که زن و مرد ندارد و پایش بیفتد اتفاقاً خانم‌ها هم ممکن است وسط یک مسابقه ورزشی جوری بزنند که طرف بیمارستان لازم شود!

احتمالاً کسانی همین عکس‌ها را بهانه می‌کنند که؛«ببینید! هی شما از خانم‌ها دفاع می‌کنید که بیان ورزشگاه فضا تلطیف میشه و آقایون فحش نمیدن! این هم سند! نشون میده هیچ تأثیری نداره و چه بسا بدتر بشه، پس دلیلی نداره بیان ورزشگاه»! اما ماجرا فراتر از زنانه-مردانه کردن خشونت است.

👊 در جامعه‌ای که بُردن به هر قیمت، دیده شدن به هر قیمت و پولدار شدن به هر قیمت به #ارزش و #هدف تبدیل شود، هم باید به مفهوم ارزش شک کرد و هم استانداردهای اخلاقی آن جامعه!

وقتی بُردن در یک مسابقه ورزشی را به مرگ و زندگی تبدیل می‌کنیم و یادمان می‌رود ورزش ظرفیت‌ها و کارکردهای دیگری هم دارد، باید منتظر خروجی‌هایی از این دست باشیم. از مشت و لگد تا ترقه و سنگ، از سکته هوادار تا اتهامات درشت و توهین‌های جنسی و ... وقتی باد بکاریم، توفان درو می‌کنیم.

👊 فوتبال دماسنج اجتماعی است. مجالی که امکان نمایش خشم، شادی و آرزوهای افراد یک جامعه را تا حد زیادی فراهم می‌آورد. به جای آنکه این مشت‌ها را از منظر جنسیتی قضاوت کنید برگردید به ریشه‌ها.

👊 به اینکه چرا در مسابقات فوتبال- در تمام سطوح- این همه تنش داریم؟ خطاست اگر با همان رواداری و مصلحت‌اندیشی همیشگی بگوییم این فقط یک اتفاق بوده و تکرار نمی‌شود! ... این «یک» اتفاق علنی شده است. پیش از آنکه دیر شود، چاره کنید.

🗞 #روزنامه_ایران_ورزشی
🖋 @ehsanmohammadi95
🗞 از #روزنامه_جوان که با زیرکی و رندی از واژه POS برای زدن «پوز» وزیر نفت استفاده کرده است انتظار می‌رود، هنگام نگارش تیتر «دوشیدن 8 میلیاردی اعراب با ایران هراسی آمریکا» دقت کند که بخشی از مردم محترم و شریف ایران زمین را «اعراب» تشکیل می‌دهند.
🖋 @ehsanmohammadi95
کارگاه #روزنامه_نگاری و #خبرنویسی در حوزه #محیطزیست و #منابع_طبیعی (با تاکید بر تولید محتوا در شبکه های اجتماعی)

مدرس:
#احسان_محمدی (روزنامه نگار و مدیر پایگاه تحلیلی-خبری زیست بوم)

پنجشنبه ۱۰ مرداد ماه ۱۳۹۸

شرکت در این کارگاه برای اعضای #باشگاه_دانشجویان حامی محیط زیست و منابع طبیعی #رایگان می باشد.

شایان ذکر است ظرفیت کارگاه محدود و اولویت با افرادی می باشد که زودتر ثبت نام کنند.
📱+989383824869
🆔 @sd_sheykhi
---------------------------
باشگاه دانشجویان حامی محیط زیست و منابع طبیعی
@ENSSC
🗳 از فرق بیرجند و بجنورد تا کارشناسی انتخابات آمریکا!

✍️ احسان محمدی


🗳 دل و دماغی نیست وگرنه می‌شود از حواشی هر انتخابات کتابی در آورد که دستکم بماند برای ثبت در تاریخ که چطور ما وسط بدترین لحظه‌ها هم می‌توانیم بهانه بسازیم برای خندیدن به خود، به دیگری و همین انگار می‌شود یک جان اضافه برای جان به در بردن از مهلکه‌ها!

↙️ طرف تا دیروز فرق پنسیلوانیا و پنی‌سیلین رو نمی‌دونست حالا تحلیلگر آراء الکترال پنسیلوانیا شده!

↙️ طرف فرق بیرجند و بجنورد رو نمی‌دونه بعد شده کارشناس انتخابات آمریکا در حوزه آرا کارولینای جنوبی و ویرجینا!

↙️ این چند روز اینقد ایالت‌های آمریکا رو نگاه کردم که بعد از انتخابات می‌تونم برم اونجا مسافرکشی!

↙️ تا هفته پیش کارشناس مسائل بورس بود و آموزش فیبوناچی در تحلیل تکنیکال بورس میداد، حالا شده کارشناس مسائل آمریکا و انتخابات و رای الکترال! انشالله کارولینای جنوبی بزنه به اون کمرتون!

🗳 فضای مجازی پر است از این واکنش‌ها، از گیف و ویدئو تا دابسمش و فایل صوتی و ... هر کس دارد به شکلی حرفش را می‌زند. با همه انکارهای رسمی، مردم می‌دانند که انتخابات آمریکا در #مینه‌سوتا و #نوادا و #ویسکانسین روی قیمت پیاز و سیب‌زمینی و کمیاب شدن کره و پوشک هم اثر می‌گذارد. دلار به زبان اول جهان تبدیل شده، حتی اگر منصفانه نباشد باز هم حقیقت دارد.

اما آیا تحلیل انتخابات-به معنی حرف زدن در مورد آن- حق انحصاری یک عده است و دیگران فقط باید #گوش باشند؟ یعنی هیچ نگویند و صرفاً حرف متخصصان این حوزه را بشنوند؟ اگر کسی حرفی زد با طعنه و متلک دهانش را ببندیم؟

🗳 قرن‌ها روال بر همین بود که عده‌ای اهل سواد و مطالعه بودند، می‌خواندند و بعد عصاره آن را به اطرافیان مشتاق منتقل می‌کردند. چند دهه قبل مردم در قهوه‌خانه‌ها جمع می‌شدند و یک نفر که سواد داشت، اخبار را از #روزنامه می‌خواند، بقیه گوش می دادند و بعد می‌رفتند سراغ گاو و گوسفند یا مزرعه و باغ یا بقالی و کسب و کارشان. #رادیو که آمد هم قصه همین بود. وسع همه به خرید آن نمی‌رسید، کسانی در آن جعبه اخبار و تحلیل‌ها را می‌خواندند و بقیه گوش می‌دادند!

🗳 اینترنت دنیا را عوض کرد و بعد شبکه‌های اجتماعی دنیا را از #تک_صدایی به سوی #همه‌_صدایی بُرد. قطعاً این شیوه هم بی‌ضرر و تبعات نیست اما بهرحال هر عصری قصه‌های خودش را دارد، حالا به جای یک پیر دانا و حکیم عارف که همه چیز را می‌داند و زبان است و بقیه باید گوش باشند و مطیع، شهر شلوغی است که هر کس گوشه‌ای بساطش را از کلمه و موسیقی تا عکس و ویدئو پهن کرده و مشتریان خودش را دارد.

🗳 #حق_انتخاب یکی از آرزوهای دیرین بشر بود و حالا دستکم در حوزه خبر بهره بردن از این حق به لطف ماهواره و روزنامه و کتاب و رادیو و شبکه‌های اجتماعی مهیا شده. فیلتر و سانسور هست، غلبه یک صدا بر صدای دیگر به لطف ضرب و زور یا رنگ و جلوه‌گری هست، اما اگر کسی اندکی هوش داشته باشد می‌تواند کالای خوب را هم پیدا کند و فرق بین تحلیلگری که با مهارت و زیرکی نگاه درست را بیان می‌کند و آن که با رندی و شیادی دروغ می‌پراکند یا صرفاً محض شوخی و سرگرمی مزه‌ای می‌پراند را بفهمد.

🗳 این #دیکتاتور همیشه فعال درونمان را کمی رام کنیم. دیگران هم حق دارند حرف‌شان را در شبکه‌های اجتماعی بزنند. این که دیگر تلویزیون یا رسانه‌های رسمی نیست که شاکی باشیم چرا فقط یک عده با یک نگرش خاص حق و فرصت بیان نظراتشان را دارند.

ببینیم و بشنویم و اگر نمی‌پسندیم بگذریم. برای اثبات خوب بودن، برحق بودن نظر یا کارشناس بودن‌مان لازم نیست دهان دیگران را ببندیم، کافی است حرف، نگاه و تحلیل درست را ارائه دهیم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95