⛔️عربستانی های مکار در تبریز با شعار خلیج ع ر ب ی!
✍️احسان محمدی
⚽️ در حالیکه رسانه های رسمی سرشار از سخنرانی های حماسی در مورد افشای نقش عربستان سعودی در اعتراضات خیابانی است، تکرار چند شعار شرم آور در حاشیه یک مسابقه فوتبال نشان داد که «دشمن ما از خود ماست» و هی نیندازیم گردن فتنه گر خارجی!
1️⃣ چندسال پیش رفته بودم ورزشگاه آزادی برای دیدن بازی استقلال_تراکتور. تماشاگران دو تیم با ذکر جزییات اندام های تناسلی، ورزشگاه را به #غوغاکده یا بهتر بنویسم به #روسپی_خانه ای با درهای باز تبدیل کرده بودند، اتفاقی کاملا" عادی شده در فضای فوتبال ایرانی که انگار چاره ای جز تحملش نیست.
ناگهان در چند متری ام غوغایی شد. یک نفر #نان_بربری را روی عصایی بلند کرد! چیزی مثل بر نیزه کردن قرآن در جنگ صفین! جمعیت هلهله می کردند و شعارهای تند علیه آذری ها می دادند در نکوهش پیوند نان بربری و ترک بودن! پسر کناری ام هم با تمام وجود شعار می داد. لهجه اش آذری بود. گفتم تو دیگه چرا؟ گفت: من فرق دارم، من ترک استقلالیم، اونا تراختوری!
2️⃣ تصاویر چیزی آن سوی بی شرمی است. وقاحت محض. اینکه در ورزشگاهی با نام #یادگار_امام و در حاشیه دیدار تراکتورسازی با استقلال، جماعتی از بغض شعار بدهند " خلیج عربی" برای ترکیدن شقیقه آدم کفایت می کند. اما به این هم بسنده نکرده اند و با خودشان بنر آورده اند! این تندروها قبلاً هم با پرچم #ترکیه و #آذربایجان به ورزشگاه آمده بودند! بعضی از آنها موقع قرائت قرآن در ورزشگاه هم مثل گرگ زوزه می کشند! به خودشان هم حق می دهند: فارس ها به ما فحش می دهند ما هم تلافی می کنیم! خیلی ساده، رو راست و بی تعارف!
⛔️ این نتیجه نادیده گرفتن حقوق اقلیت ها و تبدیل منتقد به مخالف و مخالف به معاند است یا حماقت؟ بعید می دانم #عربستان و #امارات دیناری خرج کرده باشند تا اینطور یک عده کاری کنند که قند توی دل آنها آب شود.
⛔️ می دانم که قلب آذری های واقعی هم شکسته شده اما انکار این جمعیت و برخورد فیزیکی و امنیتی با آنها مشکلی را حل نمی کند که اگر حل کرده بود کار به اینجا نمی کشید. شاید هم واقعاً اراده ای برای برخورد با آنها وجود ندارد که سالهاست تکرار می کنند. نظامی که مدیرانش می گویند تا اراده کردند یک شورش خیابانی را در نطفه خفه کردند از پس چند ده تماشاگر بر نمی آید؟! باور کنیم؟!
⛔️نکته دردناک اینجاست که مدیرعامل این تیم #سردار_آجرلو است. از اعضای سپاه پاسداران. پیش از این هم البته سرداران دیگری مدیر این تیم بوده اند. می شود پرسید صرف آن همه هزینه و ادعای کار فرهنگی_ ورزشی نتیجه اش می شود این؟ بازیکنان سرباز را از تیم های دیگر می گیرید و می دهید به تیمی که عده ای روی سکوهایش فریاد بزنند خلیج عربی؟!
⛔️اگر یک روزنامه نگار به اشتباه تایپ کند خلیج عربی همین سردارها رگ غیرتشان بیرون نمی زند که جاسوس است و دادگاه و احضار؟ دلیل این همه مماشات مقابل این جماعت ترس است؟ انکار است؟ جدی نگرفتن شان است؟ مدافعان حرم و #سردار_سلیمانی را کجا می فرستیم وقتی دشمن اینطور خلیج فارس را حراج می کند؟ ایران هم حرم ماست. وطن ماست. سرزمین مادری ماست. نیازی به مدافع ندارد؟
⚽️ #تراکتورسازی را مثل #صنعت_نفت و #ملوان و #سپیدرود دوست دارم. تیم هایی که به فوتبال و به جامعه شور می دهند اما با هیچ دین و آیینی نمی توانم با این موجودات که پشت این تیم قایم شده اند کنار بیایم. ایران برای من بزرگتر از هر قوم و نژاد و تیم و سردار و جناب و وزیر و وکیلی است. دریغ است که ویران شود.
3️⃣شرم بر کسانی که این وقاحت ها را می بینند و سکوت می کنند. ننگ بر آنها که استخوان های پسران این سرزمین که برای آزادی اش دست بسته زنده به گور شدند را با این وقاحت می لرزانند. از #ستارخان و #باقرخان حیا نمی کنید از #شهید_باکری شرم ندارید؟
⚽️ ننگ بر فوتبالی که خروجی اش این رفتارها باشد. خروجی اش ایجاد نفرت قومی باشد. اصلاً این فوتبال نیم بند که برخی از همین حالا و از ترس بازی با #اسپانیا و #پرتغال در جام جهانی دچار شب ادراری شده اند می ارزد که اینطور فارس به آذری فحاشی کند، انزلی چی خرخره رشتی را بجود و ...
⛔️ این فوتبال که سودآوری ندارد و زیان هایش را از جیب بیت المال می دهید، در همه جای دنیا از ورزش برای ایجاد #وحدت و #لذت اجتماعی استفاده می کنند و اینجا زمینه ساز نفرت اجتماعی و تفرقه ملی شده است را چند وقت تعطیل کنید. یک بار دیگر بازنگری کنید که قرار است خروجی اش چه باشد؟
⛔️حضراتی که برای #کاخ_سفید شاخ و شانه می کشید که آنجا را طویله می کنید، دشمن همین جاست. از خود ماست. همین بی شعوری تکثیر شده. محصول مدرسه و دانشگاه و رسانه های شعارزده که فاجعه تولید می کنند. شما که تلگرام را فیلتر می کنید، کمی هم توان بگذارید و فقر مالی و فرهنگی ما را فیلتر کنید. این بلاهت را فیلتر کنید.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️احسان محمدی
⚽️ در حالیکه رسانه های رسمی سرشار از سخنرانی های حماسی در مورد افشای نقش عربستان سعودی در اعتراضات خیابانی است، تکرار چند شعار شرم آور در حاشیه یک مسابقه فوتبال نشان داد که «دشمن ما از خود ماست» و هی نیندازیم گردن فتنه گر خارجی!
1️⃣ چندسال پیش رفته بودم ورزشگاه آزادی برای دیدن بازی استقلال_تراکتور. تماشاگران دو تیم با ذکر جزییات اندام های تناسلی، ورزشگاه را به #غوغاکده یا بهتر بنویسم به #روسپی_خانه ای با درهای باز تبدیل کرده بودند، اتفاقی کاملا" عادی شده در فضای فوتبال ایرانی که انگار چاره ای جز تحملش نیست.
ناگهان در چند متری ام غوغایی شد. یک نفر #نان_بربری را روی عصایی بلند کرد! چیزی مثل بر نیزه کردن قرآن در جنگ صفین! جمعیت هلهله می کردند و شعارهای تند علیه آذری ها می دادند در نکوهش پیوند نان بربری و ترک بودن! پسر کناری ام هم با تمام وجود شعار می داد. لهجه اش آذری بود. گفتم تو دیگه چرا؟ گفت: من فرق دارم، من ترک استقلالیم، اونا تراختوری!
2️⃣ تصاویر چیزی آن سوی بی شرمی است. وقاحت محض. اینکه در ورزشگاهی با نام #یادگار_امام و در حاشیه دیدار تراکتورسازی با استقلال، جماعتی از بغض شعار بدهند " خلیج عربی" برای ترکیدن شقیقه آدم کفایت می کند. اما به این هم بسنده نکرده اند و با خودشان بنر آورده اند! این تندروها قبلاً هم با پرچم #ترکیه و #آذربایجان به ورزشگاه آمده بودند! بعضی از آنها موقع قرائت قرآن در ورزشگاه هم مثل گرگ زوزه می کشند! به خودشان هم حق می دهند: فارس ها به ما فحش می دهند ما هم تلافی می کنیم! خیلی ساده، رو راست و بی تعارف!
⛔️ این نتیجه نادیده گرفتن حقوق اقلیت ها و تبدیل منتقد به مخالف و مخالف به معاند است یا حماقت؟ بعید می دانم #عربستان و #امارات دیناری خرج کرده باشند تا اینطور یک عده کاری کنند که قند توی دل آنها آب شود.
⛔️ می دانم که قلب آذری های واقعی هم شکسته شده اما انکار این جمعیت و برخورد فیزیکی و امنیتی با آنها مشکلی را حل نمی کند که اگر حل کرده بود کار به اینجا نمی کشید. شاید هم واقعاً اراده ای برای برخورد با آنها وجود ندارد که سالهاست تکرار می کنند. نظامی که مدیرانش می گویند تا اراده کردند یک شورش خیابانی را در نطفه خفه کردند از پس چند ده تماشاگر بر نمی آید؟! باور کنیم؟!
⛔️نکته دردناک اینجاست که مدیرعامل این تیم #سردار_آجرلو است. از اعضای سپاه پاسداران. پیش از این هم البته سرداران دیگری مدیر این تیم بوده اند. می شود پرسید صرف آن همه هزینه و ادعای کار فرهنگی_ ورزشی نتیجه اش می شود این؟ بازیکنان سرباز را از تیم های دیگر می گیرید و می دهید به تیمی که عده ای روی سکوهایش فریاد بزنند خلیج عربی؟!
⛔️اگر یک روزنامه نگار به اشتباه تایپ کند خلیج عربی همین سردارها رگ غیرتشان بیرون نمی زند که جاسوس است و دادگاه و احضار؟ دلیل این همه مماشات مقابل این جماعت ترس است؟ انکار است؟ جدی نگرفتن شان است؟ مدافعان حرم و #سردار_سلیمانی را کجا می فرستیم وقتی دشمن اینطور خلیج فارس را حراج می کند؟ ایران هم حرم ماست. وطن ماست. سرزمین مادری ماست. نیازی به مدافع ندارد؟
⚽️ #تراکتورسازی را مثل #صنعت_نفت و #ملوان و #سپیدرود دوست دارم. تیم هایی که به فوتبال و به جامعه شور می دهند اما با هیچ دین و آیینی نمی توانم با این موجودات که پشت این تیم قایم شده اند کنار بیایم. ایران برای من بزرگتر از هر قوم و نژاد و تیم و سردار و جناب و وزیر و وکیلی است. دریغ است که ویران شود.
3️⃣شرم بر کسانی که این وقاحت ها را می بینند و سکوت می کنند. ننگ بر آنها که استخوان های پسران این سرزمین که برای آزادی اش دست بسته زنده به گور شدند را با این وقاحت می لرزانند. از #ستارخان و #باقرخان حیا نمی کنید از #شهید_باکری شرم ندارید؟
⚽️ ننگ بر فوتبالی که خروجی اش این رفتارها باشد. خروجی اش ایجاد نفرت قومی باشد. اصلاً این فوتبال نیم بند که برخی از همین حالا و از ترس بازی با #اسپانیا و #پرتغال در جام جهانی دچار شب ادراری شده اند می ارزد که اینطور فارس به آذری فحاشی کند، انزلی چی خرخره رشتی را بجود و ...
⛔️ این فوتبال که سودآوری ندارد و زیان هایش را از جیب بیت المال می دهید، در همه جای دنیا از ورزش برای ایجاد #وحدت و #لذت اجتماعی استفاده می کنند و اینجا زمینه ساز نفرت اجتماعی و تفرقه ملی شده است را چند وقت تعطیل کنید. یک بار دیگر بازنگری کنید که قرار است خروجی اش چه باشد؟
⛔️حضراتی که برای #کاخ_سفید شاخ و شانه می کشید که آنجا را طویله می کنید، دشمن همین جاست. از خود ماست. همین بی شعوری تکثیر شده. محصول مدرسه و دانشگاه و رسانه های شعارزده که فاجعه تولید می کنند. شما که تلگرام را فیلتر می کنید، کمی هم توان بگذارید و فقر مالی و فرهنگی ما را فیلتر کنید. این بلاهت را فیلتر کنید.
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_روزگاران
همراه بادها به سفر رفتم
در آسمان علائم طوفان بود
سرهایمان مناره شدند، اما
#تیمورلنگ حافظ قرآن بود!
در قرن های بعد نفهمیدیم
در کاسه ای که بود، همان آش است
تاریخ، دست صاحب ِشمشیر است
شمشیر در قلاف ِ #قزلباش است
با خنده در لباس تو می خوابید
مهمان ِ آخر شبی ِ بعدی
می مُردم و فرار نمی کردم
از جنگ های مذهبی ِ بعدی!
می مُردم و فرار نمی کردم
نعشم هزار سال جوان می شد
مانند یک درخت ِتبر خورده
بر دوش دشت #چالدران می شد
هربار اسم های دروغی را
با دست های بسته صدا کردیم
در اصفهان چقدر زمین خوردیم
در اصفهان چقدر دعا کردیم
تاریخ، لای موی تو گم می شد
خورشید، سرد می شد و بی جان بود
قحطی شد و گیاه نمی رویید
هرجا مسیر #اشرف _افغان بود
با بادهای شرق سفر کردم
تا روزهای تلخ مه آلوده
خاکم همیشه تشنه و زخمی بود
تا بوده روزگار همین بوده
خون بود و باز چشم درآوردند
خون ریخت از بهانه تراشی ها
کرمان سیاه می شد و آبی بود
اشک #امیرزاده ی کاشی ها...
آخر نصیب جوی لجن می شد
برگی که روی آب، سواری کرد
مردان شهر ولوله می کردند
روزی که #خواجه تاج گذاری کرد!
هر روز، عهدنامه تو را می بُرد
هرشب کسی برای تو دق می کرد
هرشب، عروس می شدی و هر روز
#عبّاس_میرزای تو دق می کرد ...
خونت حلال می شد و شب ها باز
ماه ِحرام را خفه می کردند
در حوضخانه های بلاتکلیف
#قائم_مقام را خفه می کردند
در خاطرم خیال رهایی نیست
بُردند دست های اسیرم را
حمام های شهر نمی خواهند
پیدا کنم #امیر_کبیرم را...
از هر طرف گلوله و آتش بود
ما را میان شهر، نشان کردند
مجلس دوباره بر سرمان می ریخت
#قزّاق ها محاصره مان کردند!
هرشب، شب دهن کجی ماه است
این بار هم پلنگ نمی آید
باید دوباره گریه کنی تبریز
#ستّارخان به جنگ نمی آید...
سردار #اسعد ِتو کجا رفته ست؟
مُرده ست شیر سنگی ِمان در دشت
در چشم های ایل، شنا می کرد
یک اسب ِبی سوار که بر می گشت...
از جنگ خسته بودم و با اندوه
درگیر جنگ های زمین بودیم
قحطی شد و جنازه ی بی وزنی
در دست های #متّفقین بودیم
تصویرم از نبودن تو هر بار
یک مُشت شعر ِساده ی عشقی بود!
مریم شبیه تابلویی غمگین
در خون #میرزاده ی عشقی بود
پیچیده بود دور گلوی من
دستی که سفت کرد طنابت را
با نعش های مسجد #گوهرشاد
دیدم دوباره کشف حجابت را!
مرداد، امتداد ِ جهنم بود
خورشید، روی زخم نمک می زد
در کوچه های شهر کتک خوردیم
#شعبان ِجعفری به تو چک می زد!
در چاه های نفت شنا کردیم
نفتی که خون مردم مشرق بود
آتش گرفت روسری ات در باد
تبعید سرنوشت ِ #مصدّق بود
جنگل بزرگ بود، ولی تنها
جنگل چه سبز بود، ولی خونین
ما: چند تا پرنده ی پر بسته
در کاکُل ِ #سیاهکلی خونین
سقف قفس برای تو پایین بود
قد را اگرچه صاف نمی کردی
اعدام #خسروی_گلِسرخی را
دیدی و اعتراف نمی کردی...
در کوچه های قرمز #خرّمشهر
مُردم، فشنگ آخرت افتاد و
لبخند می زدند حرامی ها
چادر به گریه از سرت افتاد و...
در تیر ماه ِ آتش و خاکستر
در نیمه های راه مرا کشتند
نزدیک خوابگاه، تو را بُردند
بیرون #خوابگاه مرا کُشتند...
شب بود و انتخاب نمی کردیم
آشفته بود موی زنی در باد
یک زن که #سبز می شد و می رقصید
در کوچه های سرخ ِ امیرآباد
یک عمر گریه کردی و ترسیدی
یک عمر گریه کردی و کم بوده ست
از دوزخی که نیست، نمی ترسد
نسلی که چند قرن #عجم بوده ست...
جان کندن است قسمت ما هربار
جان کندنی که سخت نخواهد شد
ما را کلاغ خورد و نفهمیدیم
هر دانه ای درخت نخواهد شد...
رج می زدیم و زیر لبی می خواند
با گریه شعرهای مرا تاریخ
دیگر رسیده بود به پایانش
قالیچه ی پرنده ی ما تاریخ...
حامد ابراهیم پور
شعر تاریخ
(بخش دوم)
از کتاب: آوازهایی ازطبقه ی سوم
نشر فصل پنجم-چاپ:۱۳۹۴
@hamedebrahimpouroriginal
🖋 @ehsanmohammadi95
همراه بادها به سفر رفتم
در آسمان علائم طوفان بود
سرهایمان مناره شدند، اما
#تیمورلنگ حافظ قرآن بود!
در قرن های بعد نفهمیدیم
در کاسه ای که بود، همان آش است
تاریخ، دست صاحب ِشمشیر است
شمشیر در قلاف ِ #قزلباش است
با خنده در لباس تو می خوابید
مهمان ِ آخر شبی ِ بعدی
می مُردم و فرار نمی کردم
از جنگ های مذهبی ِ بعدی!
می مُردم و فرار نمی کردم
نعشم هزار سال جوان می شد
مانند یک درخت ِتبر خورده
بر دوش دشت #چالدران می شد
هربار اسم های دروغی را
با دست های بسته صدا کردیم
در اصفهان چقدر زمین خوردیم
در اصفهان چقدر دعا کردیم
تاریخ، لای موی تو گم می شد
خورشید، سرد می شد و بی جان بود
قحطی شد و گیاه نمی رویید
هرجا مسیر #اشرف _افغان بود
با بادهای شرق سفر کردم
تا روزهای تلخ مه آلوده
خاکم همیشه تشنه و زخمی بود
تا بوده روزگار همین بوده
خون بود و باز چشم درآوردند
خون ریخت از بهانه تراشی ها
کرمان سیاه می شد و آبی بود
اشک #امیرزاده ی کاشی ها...
آخر نصیب جوی لجن می شد
برگی که روی آب، سواری کرد
مردان شهر ولوله می کردند
روزی که #خواجه تاج گذاری کرد!
هر روز، عهدنامه تو را می بُرد
هرشب کسی برای تو دق می کرد
هرشب، عروس می شدی و هر روز
#عبّاس_میرزای تو دق می کرد ...
خونت حلال می شد و شب ها باز
ماه ِحرام را خفه می کردند
در حوضخانه های بلاتکلیف
#قائم_مقام را خفه می کردند
در خاطرم خیال رهایی نیست
بُردند دست های اسیرم را
حمام های شهر نمی خواهند
پیدا کنم #امیر_کبیرم را...
از هر طرف گلوله و آتش بود
ما را میان شهر، نشان کردند
مجلس دوباره بر سرمان می ریخت
#قزّاق ها محاصره مان کردند!
هرشب، شب دهن کجی ماه است
این بار هم پلنگ نمی آید
باید دوباره گریه کنی تبریز
#ستّارخان به جنگ نمی آید...
سردار #اسعد ِتو کجا رفته ست؟
مُرده ست شیر سنگی ِمان در دشت
در چشم های ایل، شنا می کرد
یک اسب ِبی سوار که بر می گشت...
از جنگ خسته بودم و با اندوه
درگیر جنگ های زمین بودیم
قحطی شد و جنازه ی بی وزنی
در دست های #متّفقین بودیم
تصویرم از نبودن تو هر بار
یک مُشت شعر ِساده ی عشقی بود!
مریم شبیه تابلویی غمگین
در خون #میرزاده ی عشقی بود
پیچیده بود دور گلوی من
دستی که سفت کرد طنابت را
با نعش های مسجد #گوهرشاد
دیدم دوباره کشف حجابت را!
مرداد، امتداد ِ جهنم بود
خورشید، روی زخم نمک می زد
در کوچه های شهر کتک خوردیم
#شعبان ِجعفری به تو چک می زد!
در چاه های نفت شنا کردیم
نفتی که خون مردم مشرق بود
آتش گرفت روسری ات در باد
تبعید سرنوشت ِ #مصدّق بود
جنگل بزرگ بود، ولی تنها
جنگل چه سبز بود، ولی خونین
ما: چند تا پرنده ی پر بسته
در کاکُل ِ #سیاهکلی خونین
سقف قفس برای تو پایین بود
قد را اگرچه صاف نمی کردی
اعدام #خسروی_گلِسرخی را
دیدی و اعتراف نمی کردی...
در کوچه های قرمز #خرّمشهر
مُردم، فشنگ آخرت افتاد و
لبخند می زدند حرامی ها
چادر به گریه از سرت افتاد و...
در تیر ماه ِ آتش و خاکستر
در نیمه های راه مرا کشتند
نزدیک خوابگاه، تو را بُردند
بیرون #خوابگاه مرا کُشتند...
شب بود و انتخاب نمی کردیم
آشفته بود موی زنی در باد
یک زن که #سبز می شد و می رقصید
در کوچه های سرخ ِ امیرآباد
یک عمر گریه کردی و ترسیدی
یک عمر گریه کردی و کم بوده ست
از دوزخی که نیست، نمی ترسد
نسلی که چند قرن #عجم بوده ست...
جان کندن است قسمت ما هربار
جان کندنی که سخت نخواهد شد
ما را کلاغ خورد و نفهمیدیم
هر دانه ای درخت نخواهد شد...
رج می زدیم و زیر لبی می خواند
با گریه شعرهای مرا تاریخ
دیگر رسیده بود به پایانش
قالیچه ی پرنده ی ما تاریخ...
حامد ابراهیم پور
شعر تاریخ
(بخش دوم)
از کتاب: آوازهایی ازطبقه ی سوم
نشر فصل پنجم-چاپ:۱۳۹۴
@hamedebrahimpouroriginal
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🐺 عرق شرم بر پیشانی گرگ‌ها!
✍️احسان محمدی
اگر کسی در #ایران:
↙️ خلیج ع.ر.ب.ی را فریاد بزند
↙️ هنگام قرائت قرآن، مثل گُرگ زوزه بکشد
↙️ در حالیکه نان ایران را می‌خورد، #ترکیه را تشویق کند
↙️ شعار مرگ بر فارس و مرگ بر کُرد سر بدهد
↙️ پرچم کشور ترکیه و آذربایجان را به ورزشگاه بیاورد و ...
فکر می‌کنید با او چه برخوردی می‌شود؟
⛔️این رفتاری است که برخی به اسم هوادارای از تیم تراکتور در این سالها مدام انجام می‌دهند و هر بار بی‌پرواتر.
⛔️آدم خون گریه کند وقتی می‌بیند در دیار #ستارخان که می‌گفت: «خاک می‌خوریم ولی خاک نمی‌دهیم» کار به جایی رسیده عده‌ای آرزویشان این است که بروند زیر پرچم #رجب_طیب_اردوغان؟
⛔️فوتبال را بهانه کرده‌اند برای نفرت‌آفرینی، تجزیه‌طلبی،تفرقه‌افکنی. دیگر باید چکار کنند که بفهمید نه شما را می‌خواهند نه این خاک را؟ دشمن وطن مگر غیر از این می‌کند؟
⛔️ شرم بر آنها که وقاحت‌ها را می‌بینند و سکوت می‌کنند. ننگ بر آنها که استخوان‌های پسران این سرزمین که برای آزادی‌اش جان دادند را با این وقاحت می‌لرزانند. از ستارخان و باقرخان خجالت نمی‌کشید از شهید باکری هم شرم ندارید؟
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️احسان محمدی
اگر کسی در #ایران:
↙️ خلیج ع.ر.ب.ی را فریاد بزند
↙️ هنگام قرائت قرآن، مثل گُرگ زوزه بکشد
↙️ در حالیکه نان ایران را می‌خورد، #ترکیه را تشویق کند
↙️ شعار مرگ بر فارس و مرگ بر کُرد سر بدهد
↙️ پرچم کشور ترکیه و آذربایجان را به ورزشگاه بیاورد و ...
فکر می‌کنید با او چه برخوردی می‌شود؟
⛔️این رفتاری است که برخی به اسم هوادارای از تیم تراکتور در این سالها مدام انجام می‌دهند و هر بار بی‌پرواتر.
⛔️آدم خون گریه کند وقتی می‌بیند در دیار #ستارخان که می‌گفت: «خاک می‌خوریم ولی خاک نمی‌دهیم» کار به جایی رسیده عده‌ای آرزویشان این است که بروند زیر پرچم #رجب_طیب_اردوغان؟
⛔️فوتبال را بهانه کرده‌اند برای نفرت‌آفرینی، تجزیه‌طلبی،تفرقه‌افکنی. دیگر باید چکار کنند که بفهمید نه شما را می‌خواهند نه این خاک را؟ دشمن وطن مگر غیر از این می‌کند؟
⛔️ شرم بر آنها که وقاحت‌ها را می‌بینند و سکوت می‌کنند. ننگ بر آنها که استخوان‌های پسران این سرزمین که برای آزادی‌اش جان دادند را با این وقاحت می‌لرزانند. از ستارخان و باقرخان خجالت نمی‌کشید از شهید باکری هم شرم ندارید؟
🖋 @ehsanmohammadi95