🔰 آدم ها قطره قطره امیدوار می شوند، دریا دریا ناامید!
✍️ احسان محمدی
- آقای محمدی! خیالت راحت شد! دیدی هی می گفتی بمونیم توی این کشور کار کنیم، اینجا سرزمین ماست، وطن ماست، خاک ماست. می بینی حتی اونایی که محیط زیستی بودن رو هم گرفتن. گناهشون گردن شماهاست که نذاشتین برن.
1️⃣ چند روزی می شود که جیره روزانه ام پیام هایی مثل این است. تند و تلخ، بغض آلود و پر آب چشم. خبر #دستگیری_چند_کارشناس_محیطزیست را همه شنیده اند. مثل خودکشی یک استاد موسفیدکرده این سرزمین در زندان. اتهام شان سنگین است: جاسوسی. از آن اتهام هایی که دست و دل آدم می لرزد وقتی فکر می کنی که چطور یک نفر حاضر می شود از پشت خنجر فرو کُند به کمر مام میهن.
2️⃣ در این که فعالان محیط زیست عقل ندارند تردیدی ندارم. #عقل در این سرزمین سالهاست در ذهن برخی اینطور تعریف می شود: زرنگ باش، بچسب به پول، بار خودت رو ببند! به تو چه ربطی داره که این کشور چه مشکلی داره؟! تونستی برو خارج. برو یه جا بتونی زندگی کنی! ...
با #این_تعریف بچه هایی که در حوزه محیط زیست کار می کنند عاقل نیستند که در حوزه ای که نه نان دارد و نه نام و شهرت کار می کنند.
3️⃣ پرونده های امنیتی پیچیده است و انتظار نداریم که ما را در جریان جزئیاتشان قرار دهند اما بخش بزرگی از جامعه محیط زیست که کارشناسان بازداشت شده را می شناسند از این اتهام شگفت زده اند.
آنهایی که در بیابان های ایران کار فیلدی کرده اند می دانند آنجا جز تشنگی، پاهای تاول زده، پیراهن های خیس از عرق، سرگین حیوانات، نیش عقرب، خوابیدن روی خار و خاساک و ... چیزی وجود ندارد که بشود جاسوسی اش را کرد.
4️⃣ تازه اگر جای گله باشد این ما هستیم که باید بپرسیم نهادهای امنیتی چرا مراقب نبودند که استاد یکی از دانشگاه های معتبر چنان که می گویند طعمه شده و چطور دشمن از مرزها گذر کرده و فعالان بیابانگرد محیط زیست را هدف قرار داده است و چرا کسی که به اتهام جاسوسی دستگیر شده می تواند این همه ساده در زندان با یک پیراهن خود را حلق آویز کند؟ چرا مراقب ما نیستید؟ قرار بود ما مراقب گیاه و جانور باشیم و شما مواظب ما...
5️⃣ کسی مخالف برخورد با متخلفان و خائنان به این سرزمین نیست. اتفاقاً فعالان محیط زیست بیش از هر کس دیگری فریاد زده اند که جلوی تخریب طبیعت توسط #زمین_خواران و #کوه_خواران و #دریا_خواران و همه چیز خواران قلدر را باید گرفت.
اگر کسی در این پرونده مرتکب جرمی شده مستحق تاوان است اما مرگ یک استاد دانشگاه در زندان و ابهامات موجود در پرونده زانوی بسیاری را سُست کرده است.
6️⃣ چند سال است در حوزه محیط زیست کار می کنم و بچه هایی که با عشق در روستاهای دورافتاده به آموزش محیط زیست مشغولند، #محیطبانانی که گرسنه اما سختکوش جان را مقابل گلوله سپر می کنند، زنانی که به جای نشستن در آرایشگاه ها، در جنگل ها زباله جمع می کنند، جوانانی که به جای «گُل» کشیدن،«گُل» می کارند و ... را دیده ام و اعتراف می کنم آنها عاشق ترین عاشقان این سرزمین هستند.
7️⃣ بسیاری از این بچه ها می توانستند بروند اما ماندند تا اینجا مراقب #یوزپلنگ ها، #بلوط ها، #پلنگ ها، #فک های خزری و #سمندر_لرستانی و #لاله های_واژگون باشند و حالا روزهای پر از بیم و امیدی را می گذرانند. کابوس چه می شود رهایشان نمی کند.
8️⃣ به لیست بالا بلند تشکل های محیط زیستی نگاه نکنید، همه آنهایی که پای کار هستند و در روزهای خوب و بد به محیط زیست ایران وفادارند را می شود زیر یک سقف کوچک گرد آورد. همه همدیگر را می شناسند و همین موضوع باعث شده که دستگیرشدگان را همه بشناسند. چه از نزدیک و چه دور.
9️⃣ امید به رهایی داریم. که آزادی به از بند، چه با لبخند، چه بی لبخند. اما باور کنید که آدم ها قطره قطره امیدوار می شوند و دریا دریا ناامید! با پرسش های گزنده جوان هایی که گله مند هستند چه می توانیم بکنیم؟ ..
🔟 با مدارا، با رعایت عدالت و با شفاف سازی آرامش را به این سرزمین برگردانید. یوزها و پلنگ ها و بلوط ها و سمندرها و لاله های واژگون چشم در راهند...
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
- آقای محمدی! خیالت راحت شد! دیدی هی می گفتی بمونیم توی این کشور کار کنیم، اینجا سرزمین ماست، وطن ماست، خاک ماست. می بینی حتی اونایی که محیط زیستی بودن رو هم گرفتن. گناهشون گردن شماهاست که نذاشتین برن.
1️⃣ چند روزی می شود که جیره روزانه ام پیام هایی مثل این است. تند و تلخ، بغض آلود و پر آب چشم. خبر #دستگیری_چند_کارشناس_محیطزیست را همه شنیده اند. مثل خودکشی یک استاد موسفیدکرده این سرزمین در زندان. اتهام شان سنگین است: جاسوسی. از آن اتهام هایی که دست و دل آدم می لرزد وقتی فکر می کنی که چطور یک نفر حاضر می شود از پشت خنجر فرو کُند به کمر مام میهن.
2️⃣ در این که فعالان محیط زیست عقل ندارند تردیدی ندارم. #عقل در این سرزمین سالهاست در ذهن برخی اینطور تعریف می شود: زرنگ باش، بچسب به پول، بار خودت رو ببند! به تو چه ربطی داره که این کشور چه مشکلی داره؟! تونستی برو خارج. برو یه جا بتونی زندگی کنی! ...
با #این_تعریف بچه هایی که در حوزه محیط زیست کار می کنند عاقل نیستند که در حوزه ای که نه نان دارد و نه نام و شهرت کار می کنند.
3️⃣ پرونده های امنیتی پیچیده است و انتظار نداریم که ما را در جریان جزئیاتشان قرار دهند اما بخش بزرگی از جامعه محیط زیست که کارشناسان بازداشت شده را می شناسند از این اتهام شگفت زده اند.
آنهایی که در بیابان های ایران کار فیلدی کرده اند می دانند آنجا جز تشنگی، پاهای تاول زده، پیراهن های خیس از عرق، سرگین حیوانات، نیش عقرب، خوابیدن روی خار و خاساک و ... چیزی وجود ندارد که بشود جاسوسی اش را کرد.
4️⃣ تازه اگر جای گله باشد این ما هستیم که باید بپرسیم نهادهای امنیتی چرا مراقب نبودند که استاد یکی از دانشگاه های معتبر چنان که می گویند طعمه شده و چطور دشمن از مرزها گذر کرده و فعالان بیابانگرد محیط زیست را هدف قرار داده است و چرا کسی که به اتهام جاسوسی دستگیر شده می تواند این همه ساده در زندان با یک پیراهن خود را حلق آویز کند؟ چرا مراقب ما نیستید؟ قرار بود ما مراقب گیاه و جانور باشیم و شما مواظب ما...
5️⃣ کسی مخالف برخورد با متخلفان و خائنان به این سرزمین نیست. اتفاقاً فعالان محیط زیست بیش از هر کس دیگری فریاد زده اند که جلوی تخریب طبیعت توسط #زمین_خواران و #کوه_خواران و #دریا_خواران و همه چیز خواران قلدر را باید گرفت.
اگر کسی در این پرونده مرتکب جرمی شده مستحق تاوان است اما مرگ یک استاد دانشگاه در زندان و ابهامات موجود در پرونده زانوی بسیاری را سُست کرده است.
6️⃣ چند سال است در حوزه محیط زیست کار می کنم و بچه هایی که با عشق در روستاهای دورافتاده به آموزش محیط زیست مشغولند، #محیطبانانی که گرسنه اما سختکوش جان را مقابل گلوله سپر می کنند، زنانی که به جای نشستن در آرایشگاه ها، در جنگل ها زباله جمع می کنند، جوانانی که به جای «گُل» کشیدن،«گُل» می کارند و ... را دیده ام و اعتراف می کنم آنها عاشق ترین عاشقان این سرزمین هستند.
7️⃣ بسیاری از این بچه ها می توانستند بروند اما ماندند تا اینجا مراقب #یوزپلنگ ها، #بلوط ها، #پلنگ ها، #فک های خزری و #سمندر_لرستانی و #لاله های_واژگون باشند و حالا روزهای پر از بیم و امیدی را می گذرانند. کابوس چه می شود رهایشان نمی کند.
8️⃣ به لیست بالا بلند تشکل های محیط زیستی نگاه نکنید، همه آنهایی که پای کار هستند و در روزهای خوب و بد به محیط زیست ایران وفادارند را می شود زیر یک سقف کوچک گرد آورد. همه همدیگر را می شناسند و همین موضوع باعث شده که دستگیرشدگان را همه بشناسند. چه از نزدیک و چه دور.
9️⃣ امید به رهایی داریم. که آزادی به از بند، چه با لبخند، چه بی لبخند. اما باور کنید که آدم ها قطره قطره امیدوار می شوند و دریا دریا ناامید! با پرسش های گزنده جوان هایی که گله مند هستند چه می توانیم بکنیم؟ ..
🔟 با مدارا، با رعایت عدالت و با شفاف سازی آرامش را به این سرزمین برگردانید. یوزها و پلنگ ها و بلوط ها و سمندرها و لاله های واژگون چشم در راهند...
🖋 @ehsanmohammadi95
✅ اگر می خواهید مدیر شوید این واژه را یاد بگیرید!
✍️ احسان محمدی
🔰 در ادبیات هر کدام از ما یک سری واژه هست که آنها را بیشتر تکرار می کنیم. کلمات کلیدی یا کلیدواژه هایی که به نوعی نگاه ما را به دنیای پیرامون نشان می دهد.
🔰 مدیران ایرانی در کنار واژه هایی مثل #خدمت، #تقوا، #به_خاطر_مردم»، #ما_خدمتگزاریم و ... که تجربه نشان داده صرفاً لقلقه زبان است و بسیاری از حضرات به آن اعتقاد قلبی ندارند و نه تنها خود را #نوکر مردم بلکه صاحب #عقل_خدادادی و #ژن_خوب می دانند چند سالی است که واژه #بی_سابقه را وارد خبرها و گفتگوها کرده اند.
هر جا ناکامی و خللی رخ می دهد این واژه به راحتی توسط مدیران خرج می شود.
🔻 این سیل بی سابقه بود. (توجیه برای زمانی که یک بارندگی ساده موجب می شود جاده و پل ها را آب ببرد و دسترسی مردم قطع شود)
🔻 گرمای هوا بی سابقه است. ( وقتی قطعی برق رخ می دهد و زندگی مردم مختل می شود)
🔻 هجوم مردم برای خرید خودرو بی سابقه بود. (وقتی مدیران قادر به پاسخگویی به تعهدات شان در مقابل خریداری که از ماه ها قبل پول به حساب شرکت ها واریز کرده نیستند)
🔻 تقاضای خرید سکه بی سابقه است. ( وقتی قادر به کنترل بازار ارز و سکه نیستند)
🔻 استقبال تماشاگران از این مسابقه فوتبال بی سابقه بود! ( وقتی بعد از سالها قادر به مدیریت بلیت فروشی یک مسابقه فوتبال نیستند)
🔻 این زلزله بی سابقه بود. ( وقتی ساختمان ها را با کمترین نظارت و نازل ترین مصالح ساخته اند و خدمات امدادرسانی کافی نیست)
و ...
🔰اگر می خواهید در ایران مدیر شوید در کنار درس هایی مانند«مباحث و چالش هاي مدیریت دولتی»، «مبانی مدیریت دولتی»، «سازماندهی و اصلاح تشکیلات و روش ها» و ... این واژه کلیدی را هم یاد بگیرید! بیش از هر درس دیگری به کار می آید!
🔰بی سابقه یعنی اینکه مثلاً در استان #خوزستان برف به شکلی ببارد که جاده ها بسته شود، بی سابقه یعنی در بازار یک جنس #ارزان شود و مردم برای خریدنش یورش بیاورند!، بی سابقه یعنی یک #دایناسور از متروی دروازه دولت بیاید بیرون، بی سابقه یعنی وقتی برای دیدن یک مسابقه فوتبال به جای صدهزار نفر، یک میلیون نفر به سمت ورزشگاه #آزادی بروند ...
🔰اخبار چندسال اخیر را مرور کنید. فرقی نمی کند در چه حوزه ای باشد. سیاست یا اقتصاد، مدیریت شهری یا ورزش، در همه اینها بسیاری از مدیران دو واژه #بی_سابقه و #غافلگیرشدیم را کنار هم استفاده می کنند. نوعی سپر دفاعی در مقابل انتقادات.
🔰اما تفاوت مدیری که خدم و حشم دارد و اضافه کار و حق مدیریت می گیرد و به جای بیل زدن در اعماق معدن ها، با لباس های اتوکشیده و مرتب مدام در «جلسات» بی بازده رفت و آمد می کند دقیقاً اینجاست که قبل از رخ دادن یک اتفاق، تدبیر کند تا غافلگیر نشود و مجبور نباشد از واژه «بی سابقه» استفاده کند.
🔰در غیر اینصورت #تقوا آن است که روی چنین صندلی ننشیند و آن را به کسی واگذارد که قادر به کنترل و مدیریت اوضاع باشد و بهانه نتراشد، کسی که بتواند کار خلق خدا را راه بیندازد. تنها در این صورت است که «خدمتگزار» معنی پیدا می کند و «رضای خدا» حاصل می شود.
گرچه کنار کشیدن خودخواسته یک مدیر ایرانی به دلیل ناتوانی و ناکارآمدی واقعاً «بی سابقه» است!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🔰 در ادبیات هر کدام از ما یک سری واژه هست که آنها را بیشتر تکرار می کنیم. کلمات کلیدی یا کلیدواژه هایی که به نوعی نگاه ما را به دنیای پیرامون نشان می دهد.
🔰 مدیران ایرانی در کنار واژه هایی مثل #خدمت، #تقوا، #به_خاطر_مردم»، #ما_خدمتگزاریم و ... که تجربه نشان داده صرفاً لقلقه زبان است و بسیاری از حضرات به آن اعتقاد قلبی ندارند و نه تنها خود را #نوکر مردم بلکه صاحب #عقل_خدادادی و #ژن_خوب می دانند چند سالی است که واژه #بی_سابقه را وارد خبرها و گفتگوها کرده اند.
هر جا ناکامی و خللی رخ می دهد این واژه به راحتی توسط مدیران خرج می شود.
🔻 این سیل بی سابقه بود. (توجیه برای زمانی که یک بارندگی ساده موجب می شود جاده و پل ها را آب ببرد و دسترسی مردم قطع شود)
🔻 گرمای هوا بی سابقه است. ( وقتی قطعی برق رخ می دهد و زندگی مردم مختل می شود)
🔻 هجوم مردم برای خرید خودرو بی سابقه بود. (وقتی مدیران قادر به پاسخگویی به تعهدات شان در مقابل خریداری که از ماه ها قبل پول به حساب شرکت ها واریز کرده نیستند)
🔻 تقاضای خرید سکه بی سابقه است. ( وقتی قادر به کنترل بازار ارز و سکه نیستند)
🔻 استقبال تماشاگران از این مسابقه فوتبال بی سابقه بود! ( وقتی بعد از سالها قادر به مدیریت بلیت فروشی یک مسابقه فوتبال نیستند)
🔻 این زلزله بی سابقه بود. ( وقتی ساختمان ها را با کمترین نظارت و نازل ترین مصالح ساخته اند و خدمات امدادرسانی کافی نیست)
و ...
🔰اگر می خواهید در ایران مدیر شوید در کنار درس هایی مانند«مباحث و چالش هاي مدیریت دولتی»، «مبانی مدیریت دولتی»، «سازماندهی و اصلاح تشکیلات و روش ها» و ... این واژه کلیدی را هم یاد بگیرید! بیش از هر درس دیگری به کار می آید!
🔰بی سابقه یعنی اینکه مثلاً در استان #خوزستان برف به شکلی ببارد که جاده ها بسته شود، بی سابقه یعنی در بازار یک جنس #ارزان شود و مردم برای خریدنش یورش بیاورند!، بی سابقه یعنی یک #دایناسور از متروی دروازه دولت بیاید بیرون، بی سابقه یعنی وقتی برای دیدن یک مسابقه فوتبال به جای صدهزار نفر، یک میلیون نفر به سمت ورزشگاه #آزادی بروند ...
🔰اخبار چندسال اخیر را مرور کنید. فرقی نمی کند در چه حوزه ای باشد. سیاست یا اقتصاد، مدیریت شهری یا ورزش، در همه اینها بسیاری از مدیران دو واژه #بی_سابقه و #غافلگیرشدیم را کنار هم استفاده می کنند. نوعی سپر دفاعی در مقابل انتقادات.
🔰اما تفاوت مدیری که خدم و حشم دارد و اضافه کار و حق مدیریت می گیرد و به جای بیل زدن در اعماق معدن ها، با لباس های اتوکشیده و مرتب مدام در «جلسات» بی بازده رفت و آمد می کند دقیقاً اینجاست که قبل از رخ دادن یک اتفاق، تدبیر کند تا غافلگیر نشود و مجبور نباشد از واژه «بی سابقه» استفاده کند.
🔰در غیر اینصورت #تقوا آن است که روی چنین صندلی ننشیند و آن را به کسی واگذارد که قادر به کنترل و مدیریت اوضاع باشد و بهانه نتراشد، کسی که بتواند کار خلق خدا را راه بیندازد. تنها در این صورت است که «خدمتگزار» معنی پیدا می کند و «رضای خدا» حاصل می شود.
گرچه کنار کشیدن خودخواسته یک مدیر ایرانی به دلیل ناتوانی و ناکارآمدی واقعاً «بی سابقه» است!
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ اگر این ویژگیها را دارید شما یک #متعصب هستید!
✍ احسان محمدی
↙️ به دیگریِ مخالف فحش میدهد
↙️ در بر حق بودن و برتری خودش شک ندارد
↙️ جز خوبی و حسن در چیزی که دوست دارد هیچ نمیبیند
↙️ حاضر است برایش هر کاری بکند،
↙️ تهمت بزند
↙️ دروغ بگوید
↙️ به صورت مخالفش چنگ بزند.
↙️ همه این کارها را هم با وجدانی آسوده و سری برافراشته انجام میدهد و به آن افتخار میکند.
◼️اینها برخی از ویژگیهای شیفتگی، مسخ یا واله شدن در فرد «متعصب» است. جایی که عقل میایستد و احساس تصمیم میگیرد.
میخواهد هواداری از یک تیم #فوتبال باشد یا عضویت در گروه #داعش و طالبان، عاشق شدن به دختر همسایه و یک تفکر سیاسی باشد یا حمایت مطلق از یک چهره سینمایی.
◼️جایی که «خون جلوی چشم آدم را بگیرد» #عقل به تعطیلات می رود. وقتی برگردد با یک صحنه جرم روبرو میشود. جایی که خونی ریخته، آبرویی بر باد رفته، روح یا جسم انسان دیگری متلاشی شده و برای پشیمانی دیر است.
◼️ همه آنها که دچار تعصب نسبت به کسی یا چیزی هستند در یک صفت دیگر هم مشترکند. اینکه «باور ندارند» و مدعی هستند که اتفاقاً طرفدار آزادی بیان و عقیده و سلیقه هستند منتهی کسی حق ندارد به محبوب آنها شک کند، ایراد بگیرد یا حتی به خودش جسارت دهد که با آن مخالفت کند.
◼️ هر نظر مخالفی، حتماً دشمنی تعریف میشود. در سیاست و فوتبال این قضاوتها تندتر است. اگر نقد کُنی میگویند «فلان فلان شده! جیره و مواجبت قطع شده و ناراحتی!»، اگر تایید کنی میگویند «فلان فلان شده! بگو چقد گرفتی ازش تعریف کنی»! خوشبختانه در مورد «فلان فلان شدهاش» هر دو طرف توافق دارند!
◼️ ما قرنهاست اعراب حجاز را به واسطه پرستش بتهایی از سنگ و خُرما نکوهش میکنیم اما خودمان بُتهایی از گوشت را میپرستیم و به خودمان حق میدهیم برای دفاع از آنها به دیگر «فحاشی» کنیم. میان دوست داشتن و پرستش تفاوت است. اما چطور بفهمیم؟
◼️ وقتی کسی در نقد هنرمند، ورزشکار، نویسنده، سیاستمدار محبوب یا طرز تفکر ما حرف مخالفی میزند اگر در خلوت، در کامنتها یا چشم در چشم به او گفتیم «خفه شو! فلان فلان شده! دهنت رو ببند! تو کی هستی؟! و ...» این یعنی پرستش کور. یعنی غلبه تعصب بر عقلانیت.
◼️این نوشته از کتاب «زمستان بیبهار» به قلم #ابراهیم_یونسی را دوست دارم. مینویسد: «روزي سگي داشت در چمن علف ميخورد. سگ ديگري از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد.
ايستاد و با تعجب گفت:
_ اوي ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟
سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت:
_ من سگ قاسمخان هستم!
سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت:
- سگ حسابی! تو که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش!»
◼️ پدیدههای این کره خاکی برای لذت بردن و انسان بهتر شدن هستند نه اینکه از آنها چماق نفرت و خشونت بسازیم.
✅ تمرین کنیم آدم خودمان باشیم نه #سگ_قاسمخان و نه پرستنده و مسخ شده مقابل یک فرد، تیم فوتبال، جریان سیاسی و فکری که چندی بعد چنان از یاد میرود که انگار هرگز وجود نداشته است.
📗 هیچ چیز مثل خواندن #تاریخ به آدم یادآوری نمیکند که این یقهدرانیها و تعصبهای کور تا چه اندازه اسباب شرمساری هستند و دستمایه خنده آیندگان! تاریخ بخوانیم.
#عصر_ایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
↙️ به دیگریِ مخالف فحش میدهد
↙️ در بر حق بودن و برتری خودش شک ندارد
↙️ جز خوبی و حسن در چیزی که دوست دارد هیچ نمیبیند
↙️ حاضر است برایش هر کاری بکند،
↙️ تهمت بزند
↙️ دروغ بگوید
↙️ به صورت مخالفش چنگ بزند.
↙️ همه این کارها را هم با وجدانی آسوده و سری برافراشته انجام میدهد و به آن افتخار میکند.
◼️اینها برخی از ویژگیهای شیفتگی، مسخ یا واله شدن در فرد «متعصب» است. جایی که عقل میایستد و احساس تصمیم میگیرد.
میخواهد هواداری از یک تیم #فوتبال باشد یا عضویت در گروه #داعش و طالبان، عاشق شدن به دختر همسایه و یک تفکر سیاسی باشد یا حمایت مطلق از یک چهره سینمایی.
◼️جایی که «خون جلوی چشم آدم را بگیرد» #عقل به تعطیلات می رود. وقتی برگردد با یک صحنه جرم روبرو میشود. جایی که خونی ریخته، آبرویی بر باد رفته، روح یا جسم انسان دیگری متلاشی شده و برای پشیمانی دیر است.
◼️ همه آنها که دچار تعصب نسبت به کسی یا چیزی هستند در یک صفت دیگر هم مشترکند. اینکه «باور ندارند» و مدعی هستند که اتفاقاً طرفدار آزادی بیان و عقیده و سلیقه هستند منتهی کسی حق ندارد به محبوب آنها شک کند، ایراد بگیرد یا حتی به خودش جسارت دهد که با آن مخالفت کند.
◼️ هر نظر مخالفی، حتماً دشمنی تعریف میشود. در سیاست و فوتبال این قضاوتها تندتر است. اگر نقد کُنی میگویند «فلان فلان شده! جیره و مواجبت قطع شده و ناراحتی!»، اگر تایید کنی میگویند «فلان فلان شده! بگو چقد گرفتی ازش تعریف کنی»! خوشبختانه در مورد «فلان فلان شدهاش» هر دو طرف توافق دارند!
◼️ ما قرنهاست اعراب حجاز را به واسطه پرستش بتهایی از سنگ و خُرما نکوهش میکنیم اما خودمان بُتهایی از گوشت را میپرستیم و به خودمان حق میدهیم برای دفاع از آنها به دیگر «فحاشی» کنیم. میان دوست داشتن و پرستش تفاوت است. اما چطور بفهمیم؟
◼️ وقتی کسی در نقد هنرمند، ورزشکار، نویسنده، سیاستمدار محبوب یا طرز تفکر ما حرف مخالفی میزند اگر در خلوت، در کامنتها یا چشم در چشم به او گفتیم «خفه شو! فلان فلان شده! دهنت رو ببند! تو کی هستی؟! و ...» این یعنی پرستش کور. یعنی غلبه تعصب بر عقلانیت.
◼️این نوشته از کتاب «زمستان بیبهار» به قلم #ابراهیم_یونسی را دوست دارم. مینویسد: «روزي سگي داشت در چمن علف ميخورد. سگ ديگري از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد.
ايستاد و با تعجب گفت:
_ اوي ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟
سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت:
_ من سگ قاسمخان هستم!
سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت:
- سگ حسابی! تو که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش!»
◼️ پدیدههای این کره خاکی برای لذت بردن و انسان بهتر شدن هستند نه اینکه از آنها چماق نفرت و خشونت بسازیم.
✅ تمرین کنیم آدم خودمان باشیم نه #سگ_قاسمخان و نه پرستنده و مسخ شده مقابل یک فرد، تیم فوتبال، جریان سیاسی و فکری که چندی بعد چنان از یاد میرود که انگار هرگز وجود نداشته است.
📗 هیچ چیز مثل خواندن #تاریخ به آدم یادآوری نمیکند که این یقهدرانیها و تعصبهای کور تا چه اندازه اسباب شرمساری هستند و دستمایه خنده آیندگان! تاریخ بخوانیم.
#عصر_ایران
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ تعطیلی مغز با واکسن ایرانی!
✍ احسان محمدی
دهها نفر پیام دادهاند:
↙️ مگر میشود از روی لباس واکسن زد؟
↙️ واکسن تقویتیه چرا باور کردید؟
↙️ این یه شو تازه است مثل #مستعان!
↙️ واکسن آمریکاییه و الکی به اسم ایرانی تزریق کردن و...
💉 من در مورد کیفیت واکسن سواد و اطلاعاتی ندارم اما اعتماد بخش بزرگی از مردم چنان غارت شده که حتی به اتفاقی که جلوی چشمشان میافتد هم دیگر باور ندارند.
💉 خانم طیبه مخبر ساق دست پوشیده. نوعی پوشش زنانه. به عنوان یک زن مسلمان هنگام واکسن زدن هم از بالا کمی آن را پایین آورده تا دهها عکاس، خبرنگار، فیلمبردار و پزشک مرد حاضر در صحنه بدن او را نبینند. به همین سادگی!
⛔️ حتی اگر با کلیت نظام دشمنی داریم با #عقل ستیزه نکنیم. اثبات اینکه محتویات واکسن، آب انار بوده یا یک محصول وطنی علیه #کرونا تخصص من نیست.
اما چطور وقتی زن اروپایی داوطلب اقدامی شجاعانه میشود برایش سوت و کف میزنیم ولی نوبت دختر ایرانی که میرسد این همه برای خودتحقیری با هم مسابقه میدهیم؟
✅ مقامات محترم!
این بیاعتمادی که حتی مغز را تعطیل میکند از کرونا خطرناکتر است.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
دهها نفر پیام دادهاند:
↙️ مگر میشود از روی لباس واکسن زد؟
↙️ واکسن تقویتیه چرا باور کردید؟
↙️ این یه شو تازه است مثل #مستعان!
↙️ واکسن آمریکاییه و الکی به اسم ایرانی تزریق کردن و...
💉 من در مورد کیفیت واکسن سواد و اطلاعاتی ندارم اما اعتماد بخش بزرگی از مردم چنان غارت شده که حتی به اتفاقی که جلوی چشمشان میافتد هم دیگر باور ندارند.
💉 خانم طیبه مخبر ساق دست پوشیده. نوعی پوشش زنانه. به عنوان یک زن مسلمان هنگام واکسن زدن هم از بالا کمی آن را پایین آورده تا دهها عکاس، خبرنگار، فیلمبردار و پزشک مرد حاضر در صحنه بدن او را نبینند. به همین سادگی!
⛔️ حتی اگر با کلیت نظام دشمنی داریم با #عقل ستیزه نکنیم. اثبات اینکه محتویات واکسن، آب انار بوده یا یک محصول وطنی علیه #کرونا تخصص من نیست.
اما چطور وقتی زن اروپایی داوطلب اقدامی شجاعانه میشود برایش سوت و کف میزنیم ولی نوبت دختر ایرانی که میرسد این همه برای خودتحقیری با هم مسابقه میدهیم؟
✅ مقامات محترم!
این بیاعتمادی که حتی مغز را تعطیل میکند از کرونا خطرناکتر است.
🖋 @ehsanmohammadi95