📺 #سالومه تو به فریادمون برس!
✍️ احسان محمدی
📺 صدای دختر جوانی که دوربین را نزدیک یک خودپرداز بانک گرفته و چند برگِ رسید بانکی که روی زمین و نزدیک سطل زباله رها شده اند را نشان می دهد، هم زمان به گوش می رسد:
- سلام سالومه! اینجا (....) است. همونطور که می بینی این گوشه ای از بی فرهنگی ماست...
📺 به ویدئو نگاه می کنم. به اینکه ارسال کننده فیلم سوژه را پیدا کرده، احتمالاً یکی دو بار فیلم گرفته، بعد به اینترنت وصل شده، برای شبکه من و تو فرستاده، در صف انتظار مانده تا ویدئوی ارسالی اش پخش شود و شاید به ده نفر زنگ زده که عمه! خاله! دایی! ببینید اون ویدئو رو من فرستادم!
📺 بعد احساس کرده که چه مشت محکمی بر دهان مسئولان شهری زده که در نظافت شهر کوتاهی کرده اند، سیستم آموزشی را زیر سوال برده که شهروندان را به خوبی تربیت نکرده و همینطور بی فرهنگی عده ای را افشا کرده است!
در حالی که اگر واقعاً دلش می سوخت، می توانست خم شود و آن کاغذها را بردارد و بیندازد توی سطل زباله و خلاص!
📺 اما چرا این کار را می کنیم؟ چه لذتی در این فلاکت بار نشان دادن اوضاع وجود دارد که باید آن را مستندسازی کنیم و برای #سالومه بفرستیم؟ سالومه فریاد رس بشریت است؟ قرار است معجزه کند؟ تیم بفرستد و خیابان های ما را از زباله پاک کند؟ گروه امداد بفرستد و زمستان درخت های برف گرفته جلوی خانه ما را بتکاند؟
📺 در این خود بدبخت پنداری، سیاه نشان داده همه چیز، سلب مسئولیت فردی و مسابقه ملی برای بازتاب بدی ها و شستن رخت چرک ها در کوچه چه مدالی لذتی نهفته است که از آن دست برنمی داریم؟
📺 واقعاً این شهروندان مخوف بی مسئولیت که این کارهای بد را انجام می دهند کجا دارند زندگی می کنند که ما آنها را نمی شناسیم؟ یک عده قلیل هستند که همه جا نفوذ دارند؟ در بازار اقتصادی احتکار می کنند، در بانک ها اختلاس، در خیابان ها قانون شکنی، در مدرسه تقلب و ... اینها چه کسانی هستند؟ جاسوس های اسرائیل و آمریکا یا خود ما؟
📺 سفر کوتاهی به #آستارا داشتم. چند دقیقه ای کنار دریا رفتم و بیزار شدم. روی ماسه هایی که در چند وجبی دریای خزر بودند مجموعه ای از کثافت و آشغال ریخته بودند. پوشک کهنه بچه، بطری آب مصرف شده، تاپاله اسب هایی که برای سواری دادن آنجا کرایه داده می شوند، مایو کهنه، لیوان شیشه ای شکسته، چای کیسه ای مصرف شده و ...
📺 فکر کردم اگر همین الان دوربین تلویزیون بیاید و با همین جمعیتی که کنار ساحل ایستاده اند حرف بزند آنها یک دل سیر در مورد بی کفایتی مسئولان و ناکارآمدی آنها در مدیریت کشور حرف می زنند. در مورد اینکه چقدر خارجی گل و ماه هستند و چقدر همین دوبی و #ترکیه که بیخ گوش ما قرار دارند آباد و تمیز و زیبا شده اند.
📺 اما هیچکس حتی آنها که این زباله ها را ریخته اند حاضر نیستند نقش خودشان را بپذیرند. واقعاً شب که ما خواب هستیم #احمدی_نژاد و #روحانی و #خاتمی و #علم_الهدی کامیون کامیون زباله می برند و می ریزند توی ساحل دریای خزر؟
📺 گاهی احساس می کنم #بخشی از این رفتار نتیجه کاری است که چهاردهه خود حاکمیت انجام داد. هر وقت هر مشکلی پیش آمد گفت تقصیر #شاه است، تقصیر #آمریکاست، تقصیر #ترامپ است، تقصیر ... تقصیر همه است جز من! شاید بخشی از این مسئولیت ناپذیری را از خود مسئولان یاد گرفته ایم.
📺 هیچکس نمی تواند ناتوانی و ناکارآمدی بسیار از مدیران را انکار کند. من هم درک می کنم که در حوزه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و آموزشی و .... ناتوان بوده اند. گاهی فاجعه بار حتی. اما این دلیل نمی شود که ما مدام در دام تباه نشان دادن همه چیز بیفتیم و در ترویج این نگاه فلاکت بار از هم سبقت بگیریم.
📺 مثلاً الان فهمیدیم که چقدر بدشانس بوده ایم که در #خاورمیانه به دنیا آمده ایم، چه سرنوشت تلخی داشته ایم که به جای #سوئیس در ایران بزرگ شده ایم، تا چه اندازه نگون بختیم که چنین مسئولانی داریم، چه وضع بدی داریم که با شهروندانی مسئولیت نشناس زندگی می کنیم که کاغذها را داخل سطل زباله نمی ریزند، بد رانندگی می کنند و ...
نتیجه؟ باید چکار کنیم؟ بعد از کشف این موضوعات چه؟ نقطه توقف و پایان خطی وجود دارد و بر می گردیم به نقطه نخست و همه چیز را درست و اصولی انجام می دهیم و کشور آباد می شود؟
📺 ادامه دادن این رفتار یعنی افتادن به چاهی که انتها ندارد. فقط فرورفتن و ناله کردن و تباه شدن عمر. بی هیچ دستاوردی و با تلخکامی مطلق. شجاعت داشته باشیم و روبروی آینه بایستیم و کمی نقش خودمان را در این تباهی کشف کنیم. همه مان. هم ما مردم عادیِ پاک و پاکیزه و هم مسئولان نالایق!
⛔️ اگر برای این کشور کاری نمی کنیم، حداقل دست از این ذکر مصیبت ملی برداریم! همین!
#امیدجوان
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
📺 صدای دختر جوانی که دوربین را نزدیک یک خودپرداز بانک گرفته و چند برگِ رسید بانکی که روی زمین و نزدیک سطل زباله رها شده اند را نشان می دهد، هم زمان به گوش می رسد:
- سلام سالومه! اینجا (....) است. همونطور که می بینی این گوشه ای از بی فرهنگی ماست...
📺 به ویدئو نگاه می کنم. به اینکه ارسال کننده فیلم سوژه را پیدا کرده، احتمالاً یکی دو بار فیلم گرفته، بعد به اینترنت وصل شده، برای شبکه من و تو فرستاده، در صف انتظار مانده تا ویدئوی ارسالی اش پخش شود و شاید به ده نفر زنگ زده که عمه! خاله! دایی! ببینید اون ویدئو رو من فرستادم!
📺 بعد احساس کرده که چه مشت محکمی بر دهان مسئولان شهری زده که در نظافت شهر کوتاهی کرده اند، سیستم آموزشی را زیر سوال برده که شهروندان را به خوبی تربیت نکرده و همینطور بی فرهنگی عده ای را افشا کرده است!
در حالی که اگر واقعاً دلش می سوخت، می توانست خم شود و آن کاغذها را بردارد و بیندازد توی سطل زباله و خلاص!
📺 اما چرا این کار را می کنیم؟ چه لذتی در این فلاکت بار نشان دادن اوضاع وجود دارد که باید آن را مستندسازی کنیم و برای #سالومه بفرستیم؟ سالومه فریاد رس بشریت است؟ قرار است معجزه کند؟ تیم بفرستد و خیابان های ما را از زباله پاک کند؟ گروه امداد بفرستد و زمستان درخت های برف گرفته جلوی خانه ما را بتکاند؟
📺 در این خود بدبخت پنداری، سیاه نشان داده همه چیز، سلب مسئولیت فردی و مسابقه ملی برای بازتاب بدی ها و شستن رخت چرک ها در کوچه چه مدالی لذتی نهفته است که از آن دست برنمی داریم؟
📺 واقعاً این شهروندان مخوف بی مسئولیت که این کارهای بد را انجام می دهند کجا دارند زندگی می کنند که ما آنها را نمی شناسیم؟ یک عده قلیل هستند که همه جا نفوذ دارند؟ در بازار اقتصادی احتکار می کنند، در بانک ها اختلاس، در خیابان ها قانون شکنی، در مدرسه تقلب و ... اینها چه کسانی هستند؟ جاسوس های اسرائیل و آمریکا یا خود ما؟
📺 سفر کوتاهی به #آستارا داشتم. چند دقیقه ای کنار دریا رفتم و بیزار شدم. روی ماسه هایی که در چند وجبی دریای خزر بودند مجموعه ای از کثافت و آشغال ریخته بودند. پوشک کهنه بچه، بطری آب مصرف شده، تاپاله اسب هایی که برای سواری دادن آنجا کرایه داده می شوند، مایو کهنه، لیوان شیشه ای شکسته، چای کیسه ای مصرف شده و ...
📺 فکر کردم اگر همین الان دوربین تلویزیون بیاید و با همین جمعیتی که کنار ساحل ایستاده اند حرف بزند آنها یک دل سیر در مورد بی کفایتی مسئولان و ناکارآمدی آنها در مدیریت کشور حرف می زنند. در مورد اینکه چقدر خارجی گل و ماه هستند و چقدر همین دوبی و #ترکیه که بیخ گوش ما قرار دارند آباد و تمیز و زیبا شده اند.
📺 اما هیچکس حتی آنها که این زباله ها را ریخته اند حاضر نیستند نقش خودشان را بپذیرند. واقعاً شب که ما خواب هستیم #احمدی_نژاد و #روحانی و #خاتمی و #علم_الهدی کامیون کامیون زباله می برند و می ریزند توی ساحل دریای خزر؟
📺 گاهی احساس می کنم #بخشی از این رفتار نتیجه کاری است که چهاردهه خود حاکمیت انجام داد. هر وقت هر مشکلی پیش آمد گفت تقصیر #شاه است، تقصیر #آمریکاست، تقصیر #ترامپ است، تقصیر ... تقصیر همه است جز من! شاید بخشی از این مسئولیت ناپذیری را از خود مسئولان یاد گرفته ایم.
📺 هیچکس نمی تواند ناتوانی و ناکارآمدی بسیار از مدیران را انکار کند. من هم درک می کنم که در حوزه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و آموزشی و .... ناتوان بوده اند. گاهی فاجعه بار حتی. اما این دلیل نمی شود که ما مدام در دام تباه نشان دادن همه چیز بیفتیم و در ترویج این نگاه فلاکت بار از هم سبقت بگیریم.
📺 مثلاً الان فهمیدیم که چقدر بدشانس بوده ایم که در #خاورمیانه به دنیا آمده ایم، چه سرنوشت تلخی داشته ایم که به جای #سوئیس در ایران بزرگ شده ایم، تا چه اندازه نگون بختیم که چنین مسئولانی داریم، چه وضع بدی داریم که با شهروندانی مسئولیت نشناس زندگی می کنیم که کاغذها را داخل سطل زباله نمی ریزند، بد رانندگی می کنند و ...
نتیجه؟ باید چکار کنیم؟ بعد از کشف این موضوعات چه؟ نقطه توقف و پایان خطی وجود دارد و بر می گردیم به نقطه نخست و همه چیز را درست و اصولی انجام می دهیم و کشور آباد می شود؟
📺 ادامه دادن این رفتار یعنی افتادن به چاهی که انتها ندارد. فقط فرورفتن و ناله کردن و تباه شدن عمر. بی هیچ دستاوردی و با تلخکامی مطلق. شجاعت داشته باشیم و روبروی آینه بایستیم و کمی نقش خودمان را در این تباهی کشف کنیم. همه مان. هم ما مردم عادیِ پاک و پاکیزه و هم مسئولان نالایق!
⛔️ اگر برای این کشور کاری نمی کنیم، حداقل دست از این ذکر مصیبت ملی برداریم! همین!
#امیدجوان
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
📺 #سالومه تو به فریادمون برس!
✍️ احسان محمدی
📺 صدای دختر جوانی که دوربین را نزدیک یک خودپرداز بانک گرفته و چند برگِ رسید بانکی که روی زمین و نزدیک سطل زباله رها شده اند را نشان می دهد، هم زمان به گوش می رسد:
- سلام سالومه! اینجا (....) است. همونطور که می بینی این گوشه ای از بی فرهنگی ماست...
📺 به ویدئو نگاه می کنم. به اینکه ارسال کننده فیلم سوژه را پیدا کرده، احتمالاً یکی دو بار فیلم گرفته، بعد به اینترنت وصل شده، برای شبکه من و تو فرستاده، در صف انتظار مانده تا ویدئوی ارسالی اش پخش شود و شاید به ده نفر زنگ زده که عمه! خاله! دایی! ببینید اون ویدئو رو من فرستادم!
📺 بعد احساس کرده که چه مشت محکمی بر دهان مسئولان شهری زده که در نظافت شهر کوتاهی کرده اند، سیستم آموزشی را زیر سوال برده که شهروندان را به خوبی تربیت نکرده و همینطور بی فرهنگی عده ای را افشا کرده است!
در حالی که اگر واقعاً دلش می سوخت، می توانست خم شود و آن کاغذها را بردارد و بیندازد توی سطل زباله و خلاص!
📺 اما چرا این کار را می کنیم؟ چه لذتی در این فلاکت بار نشان دادن اوضاع وجود دارد که باید آن را مستندسازی کنیم و برای #سالومه بفرستیم؟ سالومه فریاد رس بشریت است؟ قرار است معجزه کند؟ تیم بفرستد و خیابان های ما را از زباله پاک کند؟ گروه امداد بفرستد و زمستان درخت های برف گرفته جلوی خانه ما را بتکاند؟
📺 در این خود بدبخت پنداری، سیاه نشان داده همه چیز، سلب مسئولیت فردی و مسابقه ملی برای بازتاب بدی ها و شستن رخت چرک ها در کوچه چه مدالی لذتی نهفته است که از آن دست برنمی داریم؟
📺 واقعاً این شهروندان مخوف بی مسئولیت که این کارهای بد را انجام می دهند کجا دارند زندگی می کنند که ما آنها را نمی شناسیم؟ یک عده قلیل هستند که همه جا نفوذ دارند؟ در بازار اقتصادی احتکار می کنند، در بانک ها اختلاس، در خیابان ها قانون شکنی، در مدرسه تقلب و ... اینها چه کسانی هستند؟ جاسوس های اسرائیل و آمریکا یا خود ما؟
📺 سفر کوتاهی به #آستارا داشتم. چند دقیقه ای کنار دریا رفتم و بیزار شدم. روی ماسه هایی که در چند وجبی دریای خزر بودند مجموعه ای از کثافت و آشغال ریخته بودند. پوشک کهنه بچه، بطری آب مصرف شده، تاپاله اسب هایی که برای سواری دادن آنجا کرایه داده می شوند، مایو کهنه، لیوان شیشه ای شکسته، چای کیسه ای مصرف شده و ...
📺 فکر کردم اگر همین الان دوربین تلویزیون بیاید و با همین جمعیتی که کنار ساحل ایستاده اند حرف بزند آنها یک دل سیر در مورد بی کفایتی مسئولان و ناکارآمدی آنها در مدیریت کشور حرف می زنند. در مورد اینکه چقدر خارجی گل و ماه هستند و چقدر همین دوبی و #ترکیه که بیخ گوش ما قرار دارند آباد و تمیز و زیبا شده اند.
📺 اما هیچکس حتی آنها که این زباله ها را ریخته اند حاضر نیستند نقش خودشان را بپذیرند. واقعاً شب که ما خواب هستیم #احمدی_نژاد و #روحانی و #خاتمی و #علم_الهدی کامیون کامیون زباله می برند و می ریزند توی ساحل دریای خزر؟
📺 گاهی احساس می کنم #بخشی از این رفتار نتیجه کاری است که چهاردهه خود حاکمیت انجام داد. هر وقت هر مشکلی پیش آمد گفت تقصیر #شاه است، تقصیر #آمریکاست، تقصیر #ترامپ است، تقصیر ... تقصیر همه است جز من! شاید بخشی از این مسئولیت ناپذیری را از خود مسئولان یاد گرفته ایم.
📺 هیچکس نمی تواند ناتوانی و ناکارآمدی بسیار از مدیران را انکار کند. من هم درک می کنم که در حوزه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و آموزشی و .... ناتوان بوده اند. گاهی فاجعه بار حتی. اما این دلیل نمی شود که ما مدام در دام تباه نشان دادن همه چیز بیفتیم و در ترویج این نگاه فلاکت بار از هم سبقت بگیریم.
📺 مثلاً الان فهمیدیم که چقدر بدشانس بوده ایم که در #خاورمیانه به دنیا آمده ایم، چه سرنوشت تلخی داشته ایم که به جای #سوئیس در ایران بزرگ شده ایم، تا چه اندازه نگون بختیم که چنین مسئولانی داریم، چه وضع بدی داریم که با شهروندانی مسئولیت نشناس زندگی می کنیم که کاغذها را داخل سطل زباله نمی ریزند، بد رانندگی می کنند و ...
نتیجه؟ باید چکار کنیم؟ بعد از کشف این موضوعات چه؟ نقطه توقف و پایان خطی وجود دارد و بر می گردیم به نقطه نخست و همه چیز را درست و اصولی انجام می دهیم و کشور آباد می شود؟
📺 ادامه دادن این رفتار یعنی افتادن به چاهی که انتها ندارد. فقط فرورفتن و ناله کردن و تباه شدن عمر. بی هیچ دستاوردی و با تلخکامی مطلق. شجاعت داشته باشیم و روبروی آینه بایستیم و کمی نقش خودمان را در این تباهی کشف کنیم. همه مان. هم ما مردم عادیِ پاک و پاکیزه و هم مسئولان نالایق!
⛔️ اگر برای این کشور کاری نمی کنیم، حداقل دست از این ذکر مصیبت ملی برداریم! همین!
#امیدجوان
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
📺 صدای دختر جوانی که دوربین را نزدیک یک خودپرداز بانک گرفته و چند برگِ رسید بانکی که روی زمین و نزدیک سطل زباله رها شده اند را نشان می دهد، هم زمان به گوش می رسد:
- سلام سالومه! اینجا (....) است. همونطور که می بینی این گوشه ای از بی فرهنگی ماست...
📺 به ویدئو نگاه می کنم. به اینکه ارسال کننده فیلم سوژه را پیدا کرده، احتمالاً یکی دو بار فیلم گرفته، بعد به اینترنت وصل شده، برای شبکه من و تو فرستاده، در صف انتظار مانده تا ویدئوی ارسالی اش پخش شود و شاید به ده نفر زنگ زده که عمه! خاله! دایی! ببینید اون ویدئو رو من فرستادم!
📺 بعد احساس کرده که چه مشت محکمی بر دهان مسئولان شهری زده که در نظافت شهر کوتاهی کرده اند، سیستم آموزشی را زیر سوال برده که شهروندان را به خوبی تربیت نکرده و همینطور بی فرهنگی عده ای را افشا کرده است!
در حالی که اگر واقعاً دلش می سوخت، می توانست خم شود و آن کاغذها را بردارد و بیندازد توی سطل زباله و خلاص!
📺 اما چرا این کار را می کنیم؟ چه لذتی در این فلاکت بار نشان دادن اوضاع وجود دارد که باید آن را مستندسازی کنیم و برای #سالومه بفرستیم؟ سالومه فریاد رس بشریت است؟ قرار است معجزه کند؟ تیم بفرستد و خیابان های ما را از زباله پاک کند؟ گروه امداد بفرستد و زمستان درخت های برف گرفته جلوی خانه ما را بتکاند؟
📺 در این خود بدبخت پنداری، سیاه نشان داده همه چیز، سلب مسئولیت فردی و مسابقه ملی برای بازتاب بدی ها و شستن رخت چرک ها در کوچه چه مدالی لذتی نهفته است که از آن دست برنمی داریم؟
📺 واقعاً این شهروندان مخوف بی مسئولیت که این کارهای بد را انجام می دهند کجا دارند زندگی می کنند که ما آنها را نمی شناسیم؟ یک عده قلیل هستند که همه جا نفوذ دارند؟ در بازار اقتصادی احتکار می کنند، در بانک ها اختلاس، در خیابان ها قانون شکنی، در مدرسه تقلب و ... اینها چه کسانی هستند؟ جاسوس های اسرائیل و آمریکا یا خود ما؟
📺 سفر کوتاهی به #آستارا داشتم. چند دقیقه ای کنار دریا رفتم و بیزار شدم. روی ماسه هایی که در چند وجبی دریای خزر بودند مجموعه ای از کثافت و آشغال ریخته بودند. پوشک کهنه بچه، بطری آب مصرف شده، تاپاله اسب هایی که برای سواری دادن آنجا کرایه داده می شوند، مایو کهنه، لیوان شیشه ای شکسته، چای کیسه ای مصرف شده و ...
📺 فکر کردم اگر همین الان دوربین تلویزیون بیاید و با همین جمعیتی که کنار ساحل ایستاده اند حرف بزند آنها یک دل سیر در مورد بی کفایتی مسئولان و ناکارآمدی آنها در مدیریت کشور حرف می زنند. در مورد اینکه چقدر خارجی گل و ماه هستند و چقدر همین دوبی و #ترکیه که بیخ گوش ما قرار دارند آباد و تمیز و زیبا شده اند.
📺 اما هیچکس حتی آنها که این زباله ها را ریخته اند حاضر نیستند نقش خودشان را بپذیرند. واقعاً شب که ما خواب هستیم #احمدی_نژاد و #روحانی و #خاتمی و #علم_الهدی کامیون کامیون زباله می برند و می ریزند توی ساحل دریای خزر؟
📺 گاهی احساس می کنم #بخشی از این رفتار نتیجه کاری است که چهاردهه خود حاکمیت انجام داد. هر وقت هر مشکلی پیش آمد گفت تقصیر #شاه است، تقصیر #آمریکاست، تقصیر #ترامپ است، تقصیر ... تقصیر همه است جز من! شاید بخشی از این مسئولیت ناپذیری را از خود مسئولان یاد گرفته ایم.
📺 هیچکس نمی تواند ناتوانی و ناکارآمدی بسیار از مدیران را انکار کند. من هم درک می کنم که در حوزه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و آموزشی و .... ناتوان بوده اند. گاهی فاجعه بار حتی. اما این دلیل نمی شود که ما مدام در دام تباه نشان دادن همه چیز بیفتیم و در ترویج این نگاه فلاکت بار از هم سبقت بگیریم.
📺 مثلاً الان فهمیدیم که چقدر بدشانس بوده ایم که در #خاورمیانه به دنیا آمده ایم، چه سرنوشت تلخی داشته ایم که به جای #سوئیس در ایران بزرگ شده ایم، تا چه اندازه نگون بختیم که چنین مسئولانی داریم، چه وضع بدی داریم که با شهروندانی مسئولیت نشناس زندگی می کنیم که کاغذها را داخل سطل زباله نمی ریزند، بد رانندگی می کنند و ...
نتیجه؟ باید چکار کنیم؟ بعد از کشف این موضوعات چه؟ نقطه توقف و پایان خطی وجود دارد و بر می گردیم به نقطه نخست و همه چیز را درست و اصولی انجام می دهیم و کشور آباد می شود؟
📺 ادامه دادن این رفتار یعنی افتادن به چاهی که انتها ندارد. فقط فرورفتن و ناله کردن و تباه شدن عمر. بی هیچ دستاوردی و با تلخکامی مطلق. شجاعت داشته باشیم و روبروی آینه بایستیم و کمی نقش خودمان را در این تباهی کشف کنیم. همه مان. هم ما مردم عادیِ پاک و پاکیزه و هم مسئولان نالایق!
⛔️ اگر برای این کشور کاری نمی کنیم، حداقل دست از این ذکر مصیبت ملی برداریم! همین!
#امیدجوان
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 توئیت
✍️ احسان محمدی
1️⃣ «ببرسواری مشكل نیست، مشكل، پیادهشدن از ببر است.»/ضربالمثل چینی
(قابل توجه نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری)
2️⃣ شما که «حرف زدن» بلد نیستید، کمی «حرف نزدن» را تمرین کنید. ما که قطعاً خوشمان میآید احتمالاً خودتان هم خوشتان بیاید!
(خطاب به 99% از مقامات و مسئولین کشور!)
3️⃣ سنتیها میگن: «کار، کار #انگلیسه»
وزیر #دولت میگه: «کار، کار #روسیه است»
مخالفان دولت میگن: «کار، کار #آمریکاست»
یه طیفی میگن: «کار، کار #عربستانه»
بخشی از مردم میگن: «کار، کار #خودشونه»
خیلیها هم دیگه براشون مهم نیست کار، کار کیه! فقط تقلا میکنن زنده بمونن!
#کرونا
#اقتصاد
4️⃣ _چون قبلاً از این تیم/مربی/بازیکن انتقاد کردی حالا دیگه حق نداری تعریف کنی!
_چون قبلاً از این تیم/مربی/بازیکن تعریف کردی حالا دیگه حق نداری انتقاد کنی!
(منطق بعضی هواداران #فوتبال)
5️⃣ اصطلاحی برای بستن دهان منتقد در ایران مُد شده: «خود فرگوسنپندار»
در جامجهانی 98 بعد از اخراج #بکام که یک بت مطلق بود، انگلیسیها شدیداً او را نقد و عروسکش را حلقآویز کردند.
پیراهن #استقلال و #پرسپولیس به تن بعضیها گشاد است. خیلی گشاد. برای فهمیدن این نکته لازم نیست فرگوسن بود.
6️⃣ شنیدن واژه #کُشتار، دیکتاتورهای خونخوار را یاد آدم میآورد ولی دیدن جمله «مرغ کُشتار روز موجود است» پشت شیشه مغازه انگار تضمینکننده #سلامت و #خوشمزگی است.
«منافع» میتواند هر چیزی را تغییر دهد، حتی ماهیت کلمات را.
7️⃣ - هیچکس در این مجموعه سر جای خودش نیست.
(یکی از ترجمههای پنهان این حرف پر تکرار در ادارات میتونه این باشه: به خاطر اینه که من پُست ندارم اینجا!)
8️⃣ - مطمئنم بیشتر از چیزی که بود ازم پول گرفت و از بیاطلاعیم سوءاستفاده کرد.
(احساس درونی این روزهای «بسیاری» از ما پس از خرید یک کالا، دریافت خدمات یا تعمیر یک وسیله)
#اعتماد
9️⃣ «ابتدا فکر کردم مملکت وزیرِ دانا میخواهد، بعد فکر کردم شاهِ دانا میخواهد، در آخر اما فهمیدم» این مملکت مدیرانی میخواهد که لاف زیادی نزنند، قُپی نیایند و ادعای بیخودی نکنند!
(جملات درون گیومه منتسب به #امیرکبیر)
🔟 سلام بر اشکهای نریخته که به «لخته» تبدیل شدند و در مسیر رگی خواهند ایستاد!
🔰 نشانی توئیتر @ehsanm92
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
1️⃣ «ببرسواری مشكل نیست، مشكل، پیادهشدن از ببر است.»/ضربالمثل چینی
(قابل توجه نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری)
2️⃣ شما که «حرف زدن» بلد نیستید، کمی «حرف نزدن» را تمرین کنید. ما که قطعاً خوشمان میآید احتمالاً خودتان هم خوشتان بیاید!
(خطاب به 99% از مقامات و مسئولین کشور!)
3️⃣ سنتیها میگن: «کار، کار #انگلیسه»
وزیر #دولت میگه: «کار، کار #روسیه است»
مخالفان دولت میگن: «کار، کار #آمریکاست»
یه طیفی میگن: «کار، کار #عربستانه»
بخشی از مردم میگن: «کار، کار #خودشونه»
خیلیها هم دیگه براشون مهم نیست کار، کار کیه! فقط تقلا میکنن زنده بمونن!
#کرونا
#اقتصاد
4️⃣ _چون قبلاً از این تیم/مربی/بازیکن انتقاد کردی حالا دیگه حق نداری تعریف کنی!
_چون قبلاً از این تیم/مربی/بازیکن تعریف کردی حالا دیگه حق نداری انتقاد کنی!
(منطق بعضی هواداران #فوتبال)
5️⃣ اصطلاحی برای بستن دهان منتقد در ایران مُد شده: «خود فرگوسنپندار»
در جامجهانی 98 بعد از اخراج #بکام که یک بت مطلق بود، انگلیسیها شدیداً او را نقد و عروسکش را حلقآویز کردند.
پیراهن #استقلال و #پرسپولیس به تن بعضیها گشاد است. خیلی گشاد. برای فهمیدن این نکته لازم نیست فرگوسن بود.
6️⃣ شنیدن واژه #کُشتار، دیکتاتورهای خونخوار را یاد آدم میآورد ولی دیدن جمله «مرغ کُشتار روز موجود است» پشت شیشه مغازه انگار تضمینکننده #سلامت و #خوشمزگی است.
«منافع» میتواند هر چیزی را تغییر دهد، حتی ماهیت کلمات را.
7️⃣ - هیچکس در این مجموعه سر جای خودش نیست.
(یکی از ترجمههای پنهان این حرف پر تکرار در ادارات میتونه این باشه: به خاطر اینه که من پُست ندارم اینجا!)
8️⃣ - مطمئنم بیشتر از چیزی که بود ازم پول گرفت و از بیاطلاعیم سوءاستفاده کرد.
(احساس درونی این روزهای «بسیاری» از ما پس از خرید یک کالا، دریافت خدمات یا تعمیر یک وسیله)
#اعتماد
9️⃣ «ابتدا فکر کردم مملکت وزیرِ دانا میخواهد، بعد فکر کردم شاهِ دانا میخواهد، در آخر اما فهمیدم» این مملکت مدیرانی میخواهد که لاف زیادی نزنند، قُپی نیایند و ادعای بیخودی نکنند!
(جملات درون گیومه منتسب به #امیرکبیر)
🔟 سلام بر اشکهای نریخته که به «لخته» تبدیل شدند و در مسیر رگی خواهند ایستاد!
🔰 نشانی توئیتر @ehsanm92
🖋 @ehsanmohammadi95