روزنوشت‌های احسان محمدی
17K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
369 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🚨منتظر شنیدن این جمله ویروسی باشید!

✍️ احسان محمدی

🗣 خودتان را برای شنیدن این جمله آماده کنید. وقتی طرف با قیافه کاملاً حق‌به‌جانب و لبخندی پیروزمندانه رو به شما که مدتها خودتان را قرنطینه کردید، سفر نرفتید، تو‌صیه‌های پزشکی را جدی گرفتید می‌گوید:

- «دیدی ترسیدی، دیدی گفتن چیزی نمیشه؟ دیدی ما رفتیم خرید، رفتیم دید و بازدید، رفتیم سفر، مثل تو خودمون رو حبس نکردیم، تعطیلاتمون رو خراب نکردیم، هی به زندگیمون شوینده و ضدعفونی‌کننده نزدیم، حالشو بردیم، دیدی چیزی نشد؟!»

🗣شک ندارم که این جملات را می‌شنوم، آن هم از طرف کسانی که احساس زرنگی می‌کنند، فکر می‌کنند فقط به عقل آنها می‌رسید که خودشان را حبس نکنند، سفر نروند و زندگی‌شان بوی وایتکس و شوینده های بدبو را نگیرد.

مشابه این جملات را قبلاً شنیده‌ایم:

↙️ دیدی بهت گفتم پولات رو بده دلار بخر بذار تو خونه، گرون میشه کلی سود می‌کنی!
↙️ دیدی بهت گفتم شماره پلاک ماشینت رو دستکاری کن تا وقتی میری توی طرح جریمه نشی!
↙️ دیدی بهت گفتم راستش رو نگو ضرر می‌کنی!
↙️ دیدی بهت گفتم پاتو بذار رو گاز تو این مسیر پلیس نیست، دیر رسیدی!

🗣 این «دیدی بهت گفتم»ها را باز هم می‌شنویم. نزدیک به سه‌میلیون سفر در این روزها شکل گرفته است. بیشتر از یک‌ماه است همه کارها و قرارها و جلساتم را لغو کرده‌ام، تمام نکات ایمنی را در مجتمعی که زندگی می‌کنم رعایت می‌کنیم، حبس در گوشه آپارتمان. سرگرم با کتاب و فیلم و خبرهای همه تلخ. بعد می‌بینم خیلی‌ها سفر رفته‌اند، به دیدار پدر و مادر، از تهران و کرج و کلانشهرها رفته‌اند به دیار آبا و اجدادی. جای دنجی که همه از عید و بهار لذت ببرند و هم مجبور نشوند خودشان را به قرنطینه‌خانگی محکوم کنند.

🗣 اعتراف می‌کنم اولین حسی که دارم #بلاهت است. اینکه این همه رعایت کرده‌ام و زندگی و تفریحی که یکسال است منتظرش هستم را برخودم و خانواده‌ام حرام کرده‌ام که عضوی از زنجیره انتقال ویروس نباشم، هم مراقب خودم باشم و هم دیگر هموطنانم و بعد می‌بینم میلیون‌ها نفر جدی نگرفته‌اند و دارند عشق و حال می‌کنند و بعد ممکن است ما را آلوده کنند و خودشان با همان قیافه حق‌به‌جانب و پیروزمندانه بگویند:«دیدی چیزی نشد؟ ما رفتیم و لذت بردیم و تو ترسیدی نشستی کنج خونه!»

🚨ولی اگر چیزی شد چطور؟ اگر رفتم، خودم، خانواده‌ام، عزیزانم یا کسانی که نمی‌شناسم را آلوده کردم چطور؟ می‌توانم خودم را ببخشم؟ اگر زنده ماندم می‌توانم باقی عمرم را بدون عذاب وجدان بگذرانم؟ به عقل ما هم می‌رسد که سفر در بهار از نشستن کنج خانه لذت‌بخش‌تر است ولی به یک چیز فکر می‌کنیم:«اگر چیزی شد چطور؟»

🚨میلیون‌ها نفر از آنها که تا امروز بر اثر تصادف، بیماری، سیل، زلزله و ... جان باخته‌اند هم این جمله را گفته بودند: «نترس! چیزی نمیشه!». این کار شما قمار است. قمار با جان خودتان و دیگران. در قمار همیشه نمی‌شود برنده شد. یادتان باشد این بار همه زندگی‌ را وسط گذاشته‌اید.

🚨امید که از سفر سالم برگردید، نه ویروس با خودتان برده باشید و نه ویروسی بیاورید، نه کشته شوید و نه کسی را بکُشید اما حتی اگر هیچ اتفاقی نیفتد و شما به ترسو بودن ما خندیدید، اجازه بدهید که ما هم متقابلاً به شعورتان شک کنیم!
#عصرایران
#قرنطینه_نوشت
🖋 @ehsanmohammadi95
🚨 #ایتالیا رو رها کن، فکری به حال ما کن!

✍️ احسان محمدی


◾️«خوشبختی احساسی است که از بدبختی دیگران به آدم دست می‌دهد!» این تعریف شاید بی‌رحمانه باشد اما انگار در کشور ما یک اصل است. برای پنهان کردن کاستی‌ها. برای اینکه بگوییم آسمان همه جا یک رنگ است و اینقدر غر نزنید، ببینید دیگران چقدر بدبخت‌ترند!

◾️در بخش‌های خبری صدا و سیما و رسانه‌های رسمی مدام روی آمار بالای مرگ‌و‌میر و ابتلا در #ایتالیا و #اسپانیا مانور داده می‌شود. حتی در گزارشی که بخش خبری ۲۰:۳۰ تلویزیون پخش کرد برای اینکه ثابت کند اوضاع ایتالیایی‌ها از ما بدتر است، تصاویر مربوط به اسکان خیابانی بیماران یک بیمارستان در زلزله کرواسی را به جای بیماران کرونایی ایتالیا پخش کردند! یا بعضی مقامات کلیدی مدام از دیگر کشورها مثال می‌آورند.

◾️واقعاً فکر می‌کنید با این رفتارها حال ما خوب می‌شود؟ دل‌مان قرص می‌شود؟ همدیگر را نگاه می‌کنیم و می‌گوییم خدا را شکر که ایتالیایی‌ها از ما بیشتر می‌میرند؟

نه! با شنیدن مرگ دیگران حال ما بهتر نمی‌شود. با اعلام آمار ایتالیا و اسپانیا و آمریکا، مُردگان ما زنده نمی‌شوند. چون می‌پرسیم چرا فقط باید در مصیبت‌ها با دنیا مقایسه شویم؟

یادتان می‌آید یکبار گزارشی پخش کرده باشید که میزان درآمد سرانه یا رفاه آمریکایی‌ها را در قیاس با مردم ایران نشان داده باشید؟

◾️یکبار کامران نجف‌زاده گزارشی در مورد آزادی مطبوعات آنجا ساخته باشد و مقایسه کند با شرایط ما؟ خبری خوانده باشید در مورد اینکه چطور یک کارگر ساده اگر مورد ظلم کارفرما قرار بگیرد می‌تواند به اتحادیه‌اش پناه ببرد و موضوع را با چه جدیتی پیگیری می‌کنند؟ فقط در مرگ و مصیبت قابل مقایسه‌ایم؟

◾️دست بردارید از این مقایسه‌ها! شما مسئول جان ما هستید، همانطور که سالهاست در مورد اینکه چه بپوشیم و چه بنوشیم و چه بخوانیم و چه نخوانیم و حتی به چه فکر کنیم و فکر نکنیم و بچه به دنیا بیاوریم یا نیاوریم تصمیم گرفته‌اید.

◾️چندی قبل امیرحسین رستمی بازیگری که در تلویزیون تعدادی از سوالات موجود در ذهن مردم کوچه و خیابان را پرسید، فردایش عذرخواهی کرد و گفت: «هر کشوری یک پروتکل اقلیمی دارد و من نمی‌دانستم». تمام دنیا #پروتکل_اقلیمی ندارد و ما داریم؟! این پروتکل اقلیمی دقیقاً چیست؟

◾️از روزنامه‌نگار تا وزرای بهداشت ادوار همین نظام، از پزشک و پرستار درگیر با کرونا تا نماینده مجلس فریاد زدند که «قرنطینه کنید» و گوش ندادید. گفتند و نوشتیم که عده‌ای به توصیه‌های پدرانه شما گوش نمی‌دهند، نصیحت‌درمانی جواب نمی‌دهد و به سفر می روند و ویروس پخش می‌شود، گوش نکردید و گفتید مردم فهیم هستند و همکاری می‌کنند.

همکاری را باور کنیم یا آمار سفرهای نوروزی چندمیلیون نفری خودتان را؟ اینها به کنار، آمار مبتلایان که دست خودتان است. نگاه کنید! واقعاً رعایت کردند؟

◾️من در حوزه قرنطینه سوادی ندارم، همانطور که مثل میلیون‌ها نفر دیگر برایم اهمیتی ندارد که پشت درهای بسته چه اختلاف‌نظرهایی دارید و چرا #سردار_باقری در مورد خلوت شدن خیابان‌ها حرف زد و یکباره به محاق رفت.

این حرف‌ها و جدل‌ها مال خودتان. اختلاف دولت با نهادهای دیگر به ما مربوط نیست، نه مسئولش هستیم و نه مسبب و تصمیم‌گیر و داورش.

اما شما مسئول مراقبت از جان یکان یکان ایرانیان هستید. برای همین زمام‌دار شده‌اید و در بسیاری از امور حتی بی‌توجه به حرف‌های مردم تصمیم می‌گیرید و لفظ #رفراندوم را صرفاً برای دل‌خوشی ما هر از چندگاهی تکرار می‌کنید.

◾️حالا که «پروتکل اقلیمی»مان مثل هیچ کجای دنیا نیست، سرتان را از آمار کشورهای دیگر و نحوه اداره بیمارستان‌هایشان بیرون بکشید. به ما نگاه کنید. مراقب جان عزیزان ما باشید. ما مردم این سرزمین که داریم یکی‌یکی مبتلا می‌شویم و در دسته‌های ده‌تایی می‌میریم!
#عصرایران
#قرنطینه_نوشت
🖋 @ehsanmohammadi95
🚨کاش این حرف «ترامپ» را «روحانی» زده بود!

✍️احسان محمدی

◼️وقتی کرونا داشت مثل موجی از دور به سوی ایالات‌متحده می‌رفت، ترامپ پوزخند می‌زد، ماجرا را به ریشخند گرفت و به سیستم پزشکی و متخصصان این کشور دلگرم بود اما امروز در کنفرانس خبری از احتمال ابتلای بیش از 2 میلیون آمریکایی خبر داد و گفت «اگر میزان مرگ و میر مبتلایان به کرونا در آمریکا کمتر از 100 هزار نفر شود بسیار خوب اقدام شده است».

◼️کاش این جملات را #حسن_روحانی یا یک مقام ایرانی دیگر گفته بود تا ما در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها تکه‌تکه‌اش می‌کردیم، برایش جوک می‌ساختیم، متهم‌اش می‌کردیم به قتل عام، می‌گفتیم خودش توی برج عاج نشسته و جان هزاران نفر برایش اهمیتی ندارد، بعد احساس می‌کردیم چه چریک سلحشوری هستیم. ولی حیف ترامپ گفت!

◼️می‌دانم که جمعیت آمریکا چهار برابر بیشتر از ایران است، به نسبت ما کشور بسیار پهناورتری است و احتمال ابتلای افراد به ویروس بیشتر، می‌دانم که جان هر انسان ارزشمند است و چه ترامپ باشد و چه روحانی این جمله آزاردهنده است.

می‌دانم از فشار ناشی از ویروس کرونا، ساقط کردن #هواپیما، #آبان رنج‌آور و ده‌ها غائله دیگر دل‌چرکینیم، می‌دانم یک جمله برای مقایسه کارآمدی یا عدم کارایی دو سیستم حاکمیتی کفایت نمی‌کند اما فقط تصور کنید این حرف را یک مقام ایرانی زده بود. چه غوغایی به پا می‌کردیم. ولی حیف ترامپ گفت!

◼️برخی از ما اهل رسانه دهه‌ها آمریکا را یک بهشت بی‌نقص، با سیستم منظم، مدیریت خردمندانه، احترام بالا به شهروندان، دارای دره سیلیکون، استیو جابز و بیل گیتس، گوگل و فیسبوک و آمازون و ... چنان تصویر کردیم که رویای بچه‌هایمان زندگی در آنجا شد و خیلی از مسئولان هم رودربایستی را کنار گذاشتند و رفتند دنبال #گرین‌کارت برای خودشان و هموار کردن جاده برای بچه‎‌هایشان که بروند آنجا درس بخوانند و همانجا بمانند و به «این خراب شده» برنگردند!

◼️امروز رئیس‌جمهور همان بهشت روی زمین می‌گوید که اگر 100 هزار نفر بمیرند ما «بسیار خوب اقدام کرده‌ایم» و ما خیلی به این حرف نمی‌پردازیم. چرا؟

چون رئیس‌جمهور امریکا گفته و ما اینجا دلمان با کسانی که شعار آمریکاستیزی می‌دهند ولی رویایشان آمریکاست و نان از این ژست‌ها می‌خورند صاف نیست. گمان می‌کنیم اگر این حرف را نقد کنیم پاس گل داده‌ایم به آنها که ژست مبارزه با آمریکا می‌گیرند. آنها که #پرچم آمریکا را در خیابان می‌سوزانند اما حاضر نیستند خش بیفتد روی گوشی اپل ساخت آمریکایشان!

◼️کاش این حرف‌ها را یک مقام ایرانی زده بود تا او را توی چرخ گوشت نقدهای مکرر می‌انداختیم. حیف که رئیس‌جمهور پیشرفته‌ترین کشور دنیا زده است که #تحریم نیست و همیشه به امکانات و ثروتش در زمین و هوا و حتی #فضا می‌نازد.

◼️اشتباه نکنید. قصدم انکار توانایی‌ها، سطح رفاه، آزادی‌های مدنی و پیشرفت‌های اقتصادی و اجتماعی آمریکا نیست. سالها بزرگان انکار کردند و فایده نداشت.

بحث بر سر این است که گاهی برخی از ما روزنامه‌نگاران از ترس قضاوت‌ها و برچسب‌های ناخوشایندی مثل #وابستگی به سیستم، چنان در پوستین منتقد، فعال اجتماعی و مصلح دلسوز فرو می‌رویم و بر طبل نقد از درون می‌کوبیم که جسارت‌مان برای دیدن واقعیت‌های دور را از دست می‌دهیم.

⛔️گرفتار موجی می‌شویم که هیچوقت سیر نمی‌شود. مدام از تو حمله به خودی و تحسین خارجی می‌خواهد.

اگر همان که تصور می‌کند و می‌گوید را ننویسی متهم‌ات می‌کند به #بزدلی، به خیانت. موج اکثریتی که ترس از دست دادن لایک و حمایت آنها وادارت می‌کند خودت نباشی، مثل آنها فکر کنی. آنها جای تو فکر کرده‌اند و تو فقط باید در واژه‌هایت بازتکرارش کنی در غیراینصورت حتماً وابسته‌ای!

اعتراف می‌کنم که این موج گاهی من را هم مثل خسی در میقات با خودش برده است.

◼️نزدیک به سی‌سال پیش #ابراهیم_گلستان نامه‌ مفصلی خطاب به #عباس_کیارستمی نوشت که این روزها فکر می‌کنم بخشی از آن می‌تواند مثل یک فانوس در ظلمات به کار هر کسی بیاید که می‌خواهد در این کشور کار رسانه کند:

«از هیچ تعریف و تحسینی، یا فحش و دشنامی خوش یا دردتان نیاید، حتی برای یک لحظه. نه بترس از دست و کار کارشکن‌ها، و نه امید یا پذیرش داشته باش برای درباغ سبز نشان دادن‌های هر کس دیگر.

نه گول مدح خارجیان را بخور، نه از کلوخ‌پرانی حقیر حسودان داخلی برنج.

اگر در این میانه بد شنیدی و کجی دیدی نگذار حس تلافی و پاسخ ترا بیندازد در چاه فاضلاب... خواستی هم اگر جواب بگویی اجازه نده این جواب دادن بنشیند به جای کار اصلی تو...»

⛔️ کاش حسن روحانی گفته بود:«اگر میزان مرگ و میر مبتلایان به کرونا کمتر از 100 هزار نفر شود بسیار خوب اقدام شده است»!
#عصرایران
#قرنطینه_نوشت
🖋 @ehsanmohammadi95
ایران مدیون معمولی‌های وفادار

✍️ احسان محمدی

🔰فارغ از چهره‌های سیاسی، فکر می‌کنید جهانیان این روزها ایران را با چه نام‌هایی به خاطر می‌آورند؟ #عباس_کیارستمی؟ #احمد_شاملو؟ #علی_دایی؟ #تتلو؟ #محمود_دولت‌آبادی؟ #دنیا_جهانبخت؟ #محمدرضا_شجریان؟ #بابک_زنجانی؟ #اصغر_فرهادی؟ اختلاسگران و ربایندگان ثروت کشور و اعتماد مردم؟

🔰 درک می‌کنم که حتی از هم‌جواری برخی نام‌ها کنار هم رنجیده شوید اما بسیاری از از ما با #لایک و #فالو یا جست‌و‌جوی نام در اینترنت «چهره» می‌سازیم، افرادی را به شهرت می‌رسانیم یا معروفیت آنها را تکثیر می‌کنیم. حتی افراد نه چندان خوشنامی که دوست نداریم مردم دنیا، ایران ما را با آنها بشناسند.

🔰امروز کمتر کسی است که برای جست‌و‌جو در مورد مردم یک کشور یا مفاخرش یا مشاهیر به کتابخانه‌ها برود. همه در اینترنت #سرچ می‌کنند و هر چه یک نام بیشتر تکرار شده باشد شانس بیشتری برای دیده شدن دارد. اینترنت خیلی اهل داوری اخلاقی نیست. بیش از احساسات، به تعداد کلیک‌ها تکیه می‌کند حتی اگر ما خوشمان نیاید. اصلاً دوست دارید ایران را با چه کلماتی بشناسند؟

🔰 اما فارغ از همه نیک‌نامان و بدنامان که دیده می‌شوند، این گم‌نامان و بی‌نشان‌ها هستند که یک سرزمین را بر دوش می‌گیرند و از گذرگاه‌ها رد می‌کنند. کسانی که کسی نام‌شان را نمی‌داند.

سربازانی که زیر سایه فرماندهان نادیده گرفته می‌شوند، معلمانی که فروتنانه نردبان بالا رفتن مغزها شده‌اند، مربیانی که چنان از یاد می‌روند که انگار هرگز زاده نشده‌اند اما شاگردان آنها به ستاره‌های ورزش تبدیل می‌شوند، عوامل فنی که یک فیلم را می‌سازند اما حتی نام‌شان در تیتراژ هم نمی‌آید و در نهایت جایزه‌ها به خانه بازیگران و کارگردان ها می‌روند و ...

🔰 این یک واقعیت پذیرفته شده است. یک قاعده جهانی. آنها که روی صحنه هستند دیده می‌شوند و هر چقدر بگویند «از عوامل پشت صحنه تشکر می‌کنیم» کسی حوصله نمی‌کند سرک بکشد و ببیند که رنج واقعی را همان گمنام‌ها و بی‌نشان‌ها کشیده‌اند.

🔰 در جریان آتش‌سوزی کوه‌های خائیز در کهکیلویه و بویر احمد دختر 19 ساله‌ای به نام #رویا_جانفزا که برای کمک به خاموش کردن حریق رفته بود دچار شکستگی از ناحیه دست و پا شد. متولد دهه 80. از یک خانواده معمولی دهدشتی. دختر پدری بیکار که حتی بعد از این حادثه هم گفته است که اگر صد بار دیگر این اتفاق بیفتد به کوه می‌زند. زخمی از آتش و نیازمند توجه و کمک برای کاستن از فشار هزینه‌های درمان.

🔰 می‌شود نقدهای بسیاری وارد کرد که چرا باید یک دختر جوان که تخصص اطفای حریق ندارد به دل آتش بزند، باید با بالگرد جنگ آتش رفت، دولت کوتاهی کرده است که امکانات نداده و ... درست مثل برخی که حالا در دوران صلح، می‌گویند چرا اوایل جنگ به جای چریک و سربازهای حرفه‌ای، مردم عادی با تفنگ شکاری و چماق به جبهه رفتند و جنگیدند و جان دادند. در لحظه‌های بحرانی و وقتی که خیلی نمی‌شود به رسیدن کمک واقعی دل‌گرم بود، آدم‌ها جان‌شان را کف دستشان می‌گیرند و دفاع می‌کنند. چه مقابل دشمنی که تانک دارد، چه مقابل شعله‌ای که جنگل را می‌بلعد.

🔰رویا جانفزا تنها یکی از عاشقان بی‌نشان این سرزمین است. احتمالاً اگر دست و پایش نمی‌شکست هرگز نامش را نمی‌شنیدیم. هرگز خبردار نمی‌شدیم که یک دختر 19 ساله وقتی ما در آتش سوختن جنگل را می‌دیدیم و نفرین‌نامه می‌نوشتیم، وسط معرکه است. درست مثل همه مردها و زن‌ها، دخترها و پسرانی که فداکارانه در خاموش کردن آتش در گوشه گوشه ایران کمک می‌کنند و ما حتی اسم‌شان را نمی‌دانیم.

مثل سربازهایی که از مرزها مراقبت می‌کنند، مثل معلم‌هایی که بی شو و شعار، شاگردان شریف تربیت می‌کنند، مثل کارگرانی که سنگ زیرین آسیاب هستند، مثل کارمندها و قاضیان شرافتمندی که تن به دریافت رشوه نمی‌دهند، کشاورزان، معدنچی‌ها، کاسب‌ها و ... که خون همو‌طنانشان را در شیشه اختلاس نمی‌کنند.

🔰 این سرزمین را تا امروز عاشقان بی‌نشانش حفظ کرده اند. معمولی‌های نادیده. آنها این سرزمین را روی دوش گرفته‌اند، از مهلکه‌ها و معرکه‌ها نجات داده‌اند. آنها که هیچوقت کسی نه اسم‌شان را می‌شنود و نه عکس‌شان را می‌بینید. آنها که وفادارانه برای ایرانی بهتر می‌جنگند، پیر می‌شوند، می‌میرند، باید میلیون‌ها تومان پول قبر بدهند و روی سنگ مزارشان حتی یک پرچم ایران نصب نمی‌شود. آنها که حتی انگار اسم ندارند اما فرزندان واقعی این سرزمین هستند.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🌳 بلوط‌ها برای تو می‌گریند «البرز»!

✍️ احسان محمدی

◾️ در روزی که همه سرها به طرف #رومانی چرخید و خبر مرگ یک قاضی تیتر تمام خبرگزاری‌ها شد، از اصفهان خبر دادند #البرز_زارعی کوهنورد و فعال محیط ‌زیست در بیمارستان جان باخت. دو مرگ در یک روز. اما این کجا و آن کجا؟

◾️ «خدایا آخر و عاقبت ما را به خیر کن» فقط یک دعای زیر لب نیست که بسیاری اوقات تکرار کرده‌ایم. یک التماس به خالق هستی است. اینکه پروردگارا «عاقبت» ما را در این دنیا آبرومند قرار بده.

تجربه می‌گوید برای قضاوت در مورد مرگ‌های چند بعُدی از جنس قاضی منصوری نباید شتاب کرد حتی اگر خود او در صدور حکم شتاب می‌کرد. اما چیزی که امروز در فضای جامعه تکرار می‌شود این است که تا این لحظه عاقبت خوبی نداشت. سرانجامی که هیچ کس آرزویش را ندارد.

◾️ برخلاف عاقبت «البرز» که حالا به یک نام و نماد تبدیل شده است، گرچه تن‌اش خاکستر شد و ذره ذره وجودش با خاک وطن گره خورد. 18 روز روی تخت بیمارستان رنج کشید، در اوج جوانی دست از زندگی شست اما مایه مباهات است. خانواده و دوست‌دارانش اشک‌آلود اما با غرور سرشان را بالا می‌گیرند. به احترام یک قهرمان. درست مثل احسان عزیزی، محمد پژوهی، رحمت حکیمی نیا، شریف باجور و امید حسین‌زاده و ...

◾️ لقب‌ها برای آنها که جان‌شان را در طبیعت فدا کردند «زندگی» نمی‌شوند و اگر حق انتخاب داشتند «زنده بودن» را حتی در این روزهای دشوار انتخاب می‌کردند اما نام‌شان با افتخار تکرار می‌شود. و هیچ واژه‌ای برای تحسین کسانی مثل البرز کافی نیست. این زمانی است که واژه‌ها لال و تهی از معنا می‌شوند.

◾️ در عصری که نام اختلاس‌گران، دلقک‌ها، تشنگان شهرت و قدرت و .. در فضای مجازی بیش از دیگران تکرار می‌شود، خوشا «البرز» بودن. خوشا عاشقان بی‌نشانی که پسران و دختران وفادار این سرزمین رنجور هستند.

◾️البرز زارعی مقدم تا زنده بود نه قلمی برای حکم راندن داشت و نه داغ و درفشی برای سرزنش دیگران، نه پولی از بیت‌المال به جیب خودش ریخت و نه جایی گریخت. اتفاقاً وقتی آتش به جان زاگرس افتاد، نه رمید، نه گُسست.

به میان معرکه رفت تا از بلوط‌ ها، از سرزمین مادری و از وطن‌اش دفاع کند. در روزگارِ «به تو چه؟» و «کلاه خودت را بچسب» چقدر به قهرمان‌هایی مثل او نیاز داریم که پشت شجاعتش پنهان شویم.

◾️ او یکی از کوه‌نوردان انجمن کوه‌نوردی زاگرس و از اعضای فعال تشکل زیست‌محیطی سبزگامان کهگیلویه و بویراحمد بود. سهمش از این سرزمین 60 درصد سوختگی شد. هنگام تقلا برای خاموش کردن آتش در مناطق دیل و کوه‌های خامی واقع در ارتفاعات گچساران دچار سوختگی شدید شد.

علیرغم انتقال به بیمارستانی در اصفهان و در حالیکه امیدها برای نجات جانش رو به فزونی بود، عفونت ها امانش را برید و برای همیشه پلک‌های سوخته‌اش را بست. بدون لالایی. بدون قصه.

◾️ گفته شد به دلیل اختلاف دو دامدار ساکن در حاشیه کوه خائیز، آتش به جان مراتع و جنگل‌ها این کوه افتاد. اگر این ماجرا حقیقت داشته باشد، آنها مرتکب قتل نشده‌اند؟ جان بلوط‌ها پیشکش، تن البرزها هم در زاگرس سوخت. خاکستر شد.

◾️البرز رشته کوهی در شمال ایران است و زاگرس رشته کوهی در مرکز. هیچ اسطوره‌ای اینطور دو رشته کوه را به هم گره نزده بود. انگار «البرز زارعی» آفریده شد که با بخشش تن‌اش به شاعرانه‌ترین و دردناک‌ترین شکل ممکن به ما بگوید مراقب «البرز» و «زاگرس» باشید.

◾️ او حالا به خاک سپرده می‌شود و ما چند روزی در شبکه‌های اجتماعی ناله و شیون می‌کنیم. عاشقان طبیعت ایران امیدوارند این فاجعه تلخ، این فداکاری پر درد دستکم خیلی‌ها را از خواب بیدار کند تا راه تکرار را ببندند. به فکر تجهیز امکانات برای جلوگیری از آتش سوزی مجدد یا مهار سریع آن شوند. این طور شاید از باقیمانده تن «البرز» بلوطی بروید. شاید آتش دوباره عاشقان طبیعت ایران را سوگوار نکند.

◾️ما یک عمر بر بیهودگی اشک ریختیم. اشکی نمانده، اما بلوط‌ها برای تو سیاه پوشیده‌اند «البرز».
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 نکته کوتاه درباره اینستاگرام

✍️ احسان محمدی

بر اساس برخی آمارها بیش از ۲۵ میلیون ایرانی در اینستاگرام فعالیت دارند. یا محتوا تولید می‌کنند یا مصرف‌کننده محتوا هستند.

به تجربه قریب به شش‌سال فعالیت مستمر در این فضا برخی از آموخته‌هایم را به اشتراک می‌گذارم. با ذکر این نکته که ممکن است شما کاملاً در این فضا به شکل دیگری فکر و عمل کنید.

1️⃣ در فحش شنیدن و متلک خوردن هیچ فضیلتی نیست. در این دنیا کسی مراقب روح ما نیست، خودمان از خودمان مراقبت کنیم.

اینکه اجازه بدهیم هر کسی به هر بهانه‌ای بخشی از توان روحی‌مان را بدزدد، نشان دهنده بزرگواری‌مان نیست. نشانه میل‌مان به قربانی شدن است.

2️⃣ وقتی غر می‌زنیم که فرهنگ و شعور از این مملکت‌رفته، مغزها فرار کرده‌اند و ببوها مانده‌اند، یادمان نرود که خودمان هم با میدان دادن به افراد کم‌مایه، بی‌سواد و بی‌هنر مقصریم. فقط تقصیر حکومت نیست. تقصیر ما هم هست که با لایک و فالو کردن به بقیه می گوییم این راه دیده شدن و موفقیت است.

با فالو کردن افراد کم‌مایه به آنها اعتبار ندهیم. در روزهایی که تعداد فالوور به عنوان ابزاری برای وزن‌کشی و برحق بودن تبدیل شده است، با کلیک نسنجیده به هر کسی اعتبار ندهیم. واژه فالوور به معنی دنبال‌کننده است. گاهی دقت کنیم ببینیم دنبال چه کسی راه افتاده‌ایم؟

3️⃣ ما از اینکه می‌بینیم سرمایه‌های مادی و معنوی کشور غارت می‌شوند و نمی‌توانیم کاری کنیم رنج می‌کشیم. صفحه ما در اینستاگرام، کشور ماست. از آن مراقبت کنیم و نگذاریم هر کسی سرمایه‌های حتی اندکش را اختلاس یا غارت کند.

4️⃣ صفحه ما سطل‌زباله عقده‌گشایی، فحش‌نگاری و تخلیه ناکامی‌های روحی دیگران نیست.

ما کسی را به فالوو کردن صفحه‌مان محکوم نکرده‌ایم، اینجا هم دنیای واقعی نیست که مجبور به تحمل کسانی باشیم که رنج‌مان می‌دهند. هیچ آدم عاقلی یک مشت عقرب را با خودش به رختخواب نمی‌برد.

5️⃣ تظاهر کردن به تحمل و مدارا به قیمت آزار دیدن توسط افراد سمی، مثل این است که به فرد متجاوز لبخند بزنیم. این تشویق به #دیکتاتوری و نشنیدن صدای مخالف نیست، مراقبت از روح مقابل کسانی است که جز با زهر ریختن نمی‌توانند حرف بزنند.

6️⃣ اینستاگرام با هدف «سرگرمی‌سازی» طراحی شده است. به همین دلیل توانایی عجیبی در بلعیدن زمان ما دارد اما در همین فضا هم می‌توان از تکنیک «edutainment» یا «سرگرم آموزی» - ترکیب آموزش با سرگرمی- استفاده کرد. یاد داد و یاد گرفت.

7️⃣ کسانی که «نقد» می‌کنند حتماً به توسعه ما کمک می‌کنند. اما بین #نیش و #نقد تفاوت هست. گچ، نمک، شکر و هروئین همه سفید رنگ هستند. عدم تشخیص تفاوت آنها با هم به شدت خطرناک است.

در «نقد» سازندگی وجود دارد و کمک همدلانه به اصلاح و ارتقا، اما «نیش» با متلک‌پرانی، زخم زبان و تحقیر همراه است.

8️⃣ حرفی که خودمان جسارت زدن آن را نداریم، انتظار نداشته باشیم کس دیگری جای ما بزند. اینستاگرام، جبهه جنگ نیست، اینجا کسی #چریک یا قهرمان نجات‌دهنده خلق نیست. وقتی خودمان می‌ترسیم دیگران را سرزنش نکنیم که چرا جای ما شجاعت به خرج نمی‌دهند!

9️⃣ می‌دانم ایجاد یک فضای کاملاً محترم به وسعت اینستاگرام خیال‌پردازانه است اما ترجیح می‌دهم به سمت یک خیال خوشایند قدم بزنم تا با تحمل بوی تعفن در لجنزار فرو بروم. هر نوشته، لایک یا کامنت ما در این فضا می‌تواند نفرت یا دوستی خلق کند. در کدام طرف ماجرا ایستاده‌ایم؟

🔟 در عصر حاضر آرامش روانی #آسان به دست نمی‌آید، آن را #ارزان هدر ندهیم. اینستاگرام و هر شبکه اجتماعی قرار است جهان را به جای بهتری تبدیل کند. جایی که ارزش زیستن داشته باشد.

اگر نمی‌توانیم حال همدیگر را خوب کنیم، دستکم آرامش هم را نخراشیم و یادمان بماند با زهر ریختن به کام دیگران، دهان ما شیرین نمی‌شود.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ جیره روزانه اخبار بد اتفاقی است؟

✍️احسان محمدی

◾️ اگر کسی حوصله داشته باشد و روی تبلیغ تلویزیونی «مارکو برایمان چه آورده‌ای؟» صداگذاری کند، احتمالاً «مارکو برایمان چه خبر بدی آورده‌ای؟» دیالوگ مناسبی باشد.

◾️این روزها انگار جیره خبر بد داریم. مثل دوران سربازی که یغلوی به دست صف می‌ایستادیم و کف‌گیری برنج و ملاقه‌ای خورشت می‌گرفتیم. حالا تلویزیون، رادیو، روزنامه‌ها و گوشی‌های همراه به قاصدهای همه تلخ تبدیل شده‌اند.

هنوز در حال شمردن جان‌باختگان یک روز کرونا هستیم که کلینیک منفجر می‌شود، غمش را مزمزه می‌کنیم که هنرمند دوست‌داشتنی جان می‌بازد و احتمالاً تا موقع خواندن این نوشته خبر بدتری از راه رسیده است!

↙️ آیا این همه خبر بد طبیعی است؟ آیا در جاهای دیگر دنیا هم به همین اندازه و بلکه بیشتر اتفاق بد می‌افتد؟

↙️ آیا قبلاً هم اخبار بد به این حجم وجود داشت ولی این همه رسانه برای پوشش آن نبود؟

↙️ آیا ما گرفتار یک نفرین ابدی شده‌ایم که هر روز باید جیره اخبار بد را وسط یغلوی مغزمان بریزند؟

↙️ آیا ما عادت کرده‌ایم به بد دیدن و زشت گفتن و در انعکاس اخبار خوب خساست به خرج می‌دهیم؟

↙️ آیا رسانه‌ها همدست شده‌اند تا دست به سیاه‌نمایی بزنند و آب در آسیاب دشمن بریزند؟

◾️پاسخ آنی به هر کدام از این پرسش‌ها بیش از آنکه مبتنی بر آمار، اسناد و واقعیت‌ها باشد، ریشه در زیست فردی ما دارد. کسی که وسط این تلاطم اقتصادی خانه یا ماشین خریده و حالا #مالک به حساب می‌آید حتماً نگاهش با کسی که پولش را در بورس باخته است فرق دارد.

کسی که به ویروس #کرونا مبتلا شده و نجات پیدا کرده با آن کس که عزیزش را در یک سوگواری غریبانه به خاک سپرده است، یک شکل به این ماجرا نگاه نمی‌کند. اما در نگاه کلی «حال همه ما خوب نیست». خبر بد، احاطه کرده است خلق را.

◾️تجربه جمعی ما حاکی از نفس کشیدن زیر یک آوار است. انگار کسی پتوی بدبو و خیس و سنگینی را روی سرمان انداخته که نه توان کنار زدنش را داریم و نه تاب نفس کشیدن زیرش را.

عموم مردم بیش از آنکه امیدوار به یک راهکار از سوی مدیران کشور برای نجات از این بن‌بست اقتصادی-اجتماعی باشند، چشم دوخته‌اند به یک #معجزه. به یک اتفاق خوب که از راه برسد. درست مثل فیلم‌ها که سواری از دور به تاخت می‌آید و انگار با خودش بشارتی برای نجات از این شرایط دارد.

◾️ خبر خوب همیشه ساختنی نیست. کار رسانه‌ها قرار دادن آینه‌ای شفاف روبروی اتفاقات است. وقتی پیرامون‌مان پر از زغال شده، بعید است بشود کاری کرد که دست‌ها سیاه نشوند، دل‌ها سیاه نشوند، چشم‌ها سیاهی نبینند...

نوشتن این روزها کار سختی است. از غم و رنج نوشتن ما را هم فرسوده کرده است و به قول حافظ شیرازی:

کی شعر تَر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
💰 ۱۷۰ میلیارد تومان جریمه ملی و «مگه مهمه»؟!

احسان محمدی

↙️ در شبکه‌های اجتماعی جوان‌ترها برای رفیقی که یار بی‌وفایش او را ترک کرده نسخه #بی‌تفاوتی و بی‌اعتنایی می‌پیچند.

↙️ اینکه «بزرگترین انتقام، بی‌تفاوتیه!» یعنی وانمود کنی یا واقعاً تصمیم بگیری که یک فرد یا موضوع چنان از چشمت بیفتد که دیگر هیچ خبر و نظری در موردش برایت مهم نباشد.

↙️ روانشناسان و اهل حقوق احتمالاً در هرم آسیب‌های اجتماعی اعتیاد، اختلاف خانوادگی، طلاق، طلاق عاطفی، کودکان بی‌سرپرست، کودکان بد سرپرست، ناهنجاری‌ها، کج روی‌ها، خشونت، سرقت، خودکشی، فرار از منزل، ترک تحصیل، تکدی‌گری و ... را ردیف می‌کنند اما این روزها «بی‌تفاوتی» نسبت به هر اتفاقی دارد به شکل فزاینده‌ای رشد می‌کند.

⬅️ آمار ترسناک روزانه مرگ قریب به 200 نفر در نتیجه کرونا کسی را تکان نمی‌دهد.

خیلی زود به آن خو کردیم و خیلی‌ها بی‌تفاوت به هشدارهای بهداشتی که تعیین کننده مساله «مرگ و زندگی» است، کار خودشان را می‌کنند!

⬅️ خبر اختلاس‌های میلیاردی و افشای فساد در نهادهای دولتی، چنان عادی شده که حتی عددهای هزارمیلیاردی هم پذیرفتنی شده است!

⬅️ قطع دست بچه‌های بلوچ توسط تمساح‌ها و مرگ کولبرها و ... خیلی‌هایمان را نگران نمی‌کند. این هم مصیبتی لابه‌لای مصیبت‌های دیگر!

⬅️ از کارتن‌خوابی به گور خوابی و کانال‌خوابی رسیدیم و عادت کردیم. انگار دیگر قبیح نیست. سطل زباله‌گردی دارد به #شغل تبدیل می‌شود!

⬅️ خبر افزایش بی‌سامان قیمت‌ها، یورتمه دلار، بی‌ارزش شدن پول ملی و ... چنان عادی شده که انگار یک امر بدیهی و یک قاعده معمول است!

⬅️ اگر زمانی مدیرانی دو خودکار توی جیب می‌گذاشتند که با یکی کارهای مردم را انجام بدهند و با دیگری کار شخصی، حالا کارخانه خودکارسازی را قورت می‌دهند و دیگر برایمان مهم نیست.

⬅️ هر روز خبر جریمه شکایت بازیکن و مربی فوتبال خارجی و جریمه میلیارد تومانی فیفا می‌رسد و بی‌تفاوت از کنار آن می‌گذریم.

⬅️ نگرانی از روشن ماندن شمع بیت‌المال حالا جایش را داده به «کُلش واس ماس»!

↙️ کنار اینها اخباری که می‌شنویم و می‌گوییم: «آدم از غصه این خبر بمیره رواست» را هم اضافه کنید. می‌گوییم و بی‌تفاوت رد می‌شویم. مُشتی لایک، چند تکان دادن سر و رد شدن. همین.

↙️ قصدم سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی نیست، که بیشتر مردم به سیاهی و تشویش اذهان‌شان هم بی‌تفاوت شده‌اند.

همه هم این را پذیرفته‌ایم. از روزنامه‌نگار و مردم کوچه و خیابان تا طیف زیادی از مدیران که عموماً به روی خودشان نمی‌آورند. انگار روی یک #کرختی_ملی توافق کرده‌ایم.

↙️ گاهی کسی مثل احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت‌نظام می‌گوید:«ما شده‌ایم چوپان دروغگو و باید بپذیریم که اعتماد مردم به ما مسوولان در قیاس با گذشته بسیار کمتر شده است» ولی بسیاری از مردم به همین اعتراف‌های دیرهنگام هم بی‌تفاوت شده‌اند.

↙️ این «مهم نیست‌ها»، این «دیگه فرقی نمیکنه‌ها»، این عدم تعلق به سرزمین از کرونا خطرناک‌تر است.

هزاران بار گفتیم و نوشتیم و عاقل‌ترها هم هشدار دادند مباد آن روزی که مردم چنان دامن بکشند که روز خوب و بدتان برایشان مهم نباشد که تنها می‌مانید، گوش نکردید.

↙️ انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان داد که عده زیادی از سیاست، امید، تغییر، اصلاح، بهتر شدن اوضاع و ... چنان نومید شده‌اند و به بی‌تفاوتی رسیده‌اند که برایشان هیچ فرقی نمی‌کند چه کسی به مجلس برود و چه کسی نرود و اصلاً مجلس تشکیل شود یا نشود!

↙️ این نوشتار قرار بود در مورد خبر جریمه 6 میلیون یوروری (تقریباً ۱۷۰ میلیارد تومانی) ویلموتس باشد. دریافتی برای هیچ!

اگر خبر درست باشد برای خیلی از مردم مهم نیست، اگر هم غلط باشد باز هم مهم نیست. انگار نه انگار این پول از جیب خود ما باید پرداخت شود نه رئیس فدراسیون و وزیر و آنها که قرارداد را نوشتند و ... اما مهم است؟!

↙️ این درجه از بی‌تفاوتی نسبت به همه چیز و همه کس از کرونا خطرناک‌تر است. اما خیلی وقت است که صلاح ملک خویش را خسروان می‌دانند و ما این وسط فقط زیادی توی دست و پا وول می‌خوریم و غر می زنیم! ما گفتیم و باز هم می‌گوییم اما به قول همان نسل جدید «باز هر جور راحتید»!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🌎 اینجا آفریقا نیست، اما من یک غزال‌ام!

احسان محمدی

◾️ پانزده سال پیش زیر شیشۀ میز اتاق کارم این جمله را نوشته بودم: «هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع می‌کند یک غزال شروع به دویدن می‌کند و می‌داند سرعتش باید از یک شیر بیشتر باشد تا خورده نشود.

هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع می‌کند یک شیر شروع به دویدن می‌کند و می‌داند که باید سریع‌تر از آن غزال بدود تا از گرسنگی نمیرد».

◾️پانزده سال جوان‌تر بودم و #آینده انگار یک تصویر محو در افق بود. نوشته بودم که هر روز چشمم به آن بیفتد و توقف نکنم، بدوم.

حالا آن کاغذ زیر شیشه میزم نیست، در عوض تعداد غزال‌هایی که هر روز می‌دوند تا شیر #تورم آنها را نخورد بسیار بیشتر شده است. غزال‌های کم‌امید، غزال‌های خسته، غزال‌های جان به لب آمده ... فقط می‌دوند.
غزال‌هایی که از نفس می‌افتند، جا می‌مانند، خورده می‌شوند.

◾️امیدوارم این مقایسه موجب خشم کارکنان پارک ملی سرنگیتی تانزانیا، غزال‌های محترم، عالیجنابان شیر و برخی در داخل نشود اما غیر از این است که هر روز صبح بسیاری از ما برای فقیرتر نشدن، برای له نشدن زیر فشار تورم، برای بقا، برای بدهکار نشدن به بانک‌ها و ... بیدار می‌شویم و شروع به دویدن می‌کنیم؟
اسم این کار هر چه هست «زندگی» نیست. تلاش برای «زنده ماندن» است.

◾️قصه، قصۀ اقتصاد است و زندگی. نیم قرن پیش تِد رابرت گِر، در کتابی تحتِ عنوانِ "چرا انسان‌ها عصیان می‌کنند؟" نوشت، ریشۀ خشونت و عصیان، در به ‌ستوه‌آمدگی، محرومیت و تجمیع عقده‌هاست.

◾️این بی‌ثباتی اقتصادی خُردکننده است. آدم‌ها را به ستوه آورده. دکتر محمود سریع‌القلم در یادداشتی می‌نویسد طی ۲۵ سال نرخ تورم در کشوری مثل آلمان بین یک تا سه درصد بود. یعنی هم دولت و هم بخش خصوصی تکلیف خودشان را می‌دانند.

◾️در چنین فضایی کمتر کسی دنبال یک شبه ثروتمند شدن است. نه کسی از ترس گران شدن، #پوشک و #رب‌گوجه انبار می‌کند، نه در صف خرید دلار و پراید می‌ایستد، نه شب با رؤیای میلیاردر شدن می‌خوابد، نه صبح از سقوط #بورس تا مرز سکته پیش می‌رود. کسی از حال و روز آنها که در سقوط بورس زندگی‌شان متلاشی شد آماری دارد؟

قصدم دفاع از طماع‌های فرصت‌طلب نیست اما بسیاری از آنها که در بورس زمین خوردند می‌خواستند پای اضافی قرض بگیرند تا سریع‌تر بدوند. تا خورده نشوند.

◾️این بی‌ثباتی اقتصادی، این شب خوابیدن و صبح چند برابر شدن قیمت‌ها، این جهش ترسناک بهای زمین و مسکن و اجاره‌ و خودرو و مواد غذایی، این آب شدن ارزش پول ملی، این هر روز بیدار شدن و یک نفس دویدن و شب تنِ خسته و افسرده را به رخت‌خواب کشاندن، مگر مجال زندگی هم به آدم می‌دهد که کسی بخواهد به آینده فکر کند، دست کسی را بگیرد و توی زندگی‌اش بیاورد، فرزندی اضافه کند، لبخندی ذخیره کند؟

◾️تا روزی که #ثبات به یک کلیدواژه طلایی در سیاست و اقتصاد و اجتماع تبدیل نشود و جای تصمیمات فردی هیجان‌زده و حزبی و جناحی را نگیرد، #زندگی معنایی ندارد، ممکن است زنده بمانیم اما زندگی نمی‌کنیم. فقط هر روز صبح باید سریع‌تر بدویم تا خورده نشویم ... همین!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️بِکش بِکش به مثابه ورزش ملی!

احسان محمدی

به این جملات نگاه کنید:

↙️ وقتی برای تدفین #شجریان جمع می‌شدید #مرغ سحر_می‌خوندید ایراد نداشت، حالا ما رفتیم سخنرانی استاد #رائفی‌پور ایراد داره؟

↙️ فقط شمال رفتن ما کرونا پخش می‌کنه، اینکه شما مراسم مذهبی می‌گیرید دور هم جمع می‌شید کرونا بهتون احترام میذاره کاریتون نداره؟

↙️ چطور مسابقات کُشتی مشکل نداشت، جودو مشکل داره؟

↙️ وقتی نماینده‌های خودتون مجلس بودن، اونوقت اعتراض نمیکردین، الان هم حق اعتراض ندارید!

↙️ چطور خودتون مهمون داشتید سر و صدا می کردید اون وقت فرهنگ آپارتمان‌نشینی مهم نبود حالا مهمه؟ باید تحمل کنید چون الان نوبت ماست و ...

◾️این لج‌بازی و بِکش بِکش ملی نهایت ندارد. مثل چرخه انتقام است، دیگران را به بخشش دعوت می‌کنیم اما خودمان تا انتقام نگیریم آرام‌مان نمی‌گیرد.

این‌جا برخلاف تصور و توهمی که از بحث عقلانی و حق به جانب بودن داریم، رسماً عقل را به تعطیلات فرستاده‌ایم. از موضعی دفاع می‌کنیم که می‌دانیم غلط است اما نباید کوتاه بیاییم چون طرف مقابل «پر رو» می‌شود و حالا که ما زورمان می‌رسد چرا اسب‌مان را نتازانیم؟

◾️اینکه مردم رفتار مقابله به مثل را از ملوک‌شان یاد گرفته‌اند یا نه بحث مفصل و بی‌نتیجه‌ای است. این‌جا قرار نیست بحث‌ها به نتیجه برسد چون بر همگان واضح و مبرهن است که حق کاملاً با ماست و طرف مقابل است که متوجه این حقیقت آشکار نمی‌شود اما این چرخه باطل همه را سرانجام به نابودی می‌کشاند. اگر آدم‌های عاقلی از دو طرف ماجرا با قاطعیت ورود نکنند و جلوی این بکش بکش بی‌حاصل را نگیرند.

◾️15 اسفند سال پیش یعنی دو هفته بعد از علنی شدن کرونا یادداشتی نوشتم با عنوان «چرا ما ایرانی‌ها از لج‌بازی لذت می‌بریم؟» با گذشت 9 ماه از کرونا هنوز هم، واژه به واژه حرف همان است.این که «امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم!» حتی اگر به این دیوار سنگ بزنیم و فکر کنیم پشت آن شهری است که آدم‌ها با عقل تصمیم می‌گیرند نه صرفاً برای خنک شدن دل!

◾️قصد داوری و حق با چه و که است را ندارم، وسط این کُشتار روزانه و خزیدن کنج خانه‌ها و گریختن از هم مگر دل و دماغی برای قضاوت مانده؟ آدم‌ها در دسته‌های صدتایی می‌میرند، کسانی در به در دارو هستند، عده‌ای با وحشت مدام الکل به دست و صورت می‌زنند و کسانی هم بی‌توجه به فاجعه‌ای که دارد رخ می‌دهد مشغول بِکش بِکش‌های کودکانه سیاسی و ورزشی و اجتماعی هستند که به بکُش بکُش ختم می‌شود!

⛔️ «منصفانه‌تر بود که هر کس تاوان #نفهمی خودش را می‌داد» ولی #کرونا به این آرزوهای منصفانه گوش نمی‌دهد و #چنگیزوار در حال تاخت و تاز است، ما وسط این بکش بکش‌ها که به ورزش ملی تبدیل شده نوبت زوال خود را به نظاره نشسته‌ایم!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95