📓اگر #فردوسی زنده بود به #مهدویان و #شاملو چه می گفت؟
✍️ احسان محمدی
🔰 برخی سخت گله مندند که چرا در پیرامون #تخت_جمشید عده ای دست به امام زاده سازی می زنند و می خواهند در پناه هاله تقدس آن، زمین خواری کنند اما همان ها از #کوروش و #فردوسی و #حافظ و حتی برخی چهره های سیاسی معاصر قدیسانی می سازند که جز با زبان تحسین نباید در موردشان حرف زد. چرا؟ نقد مقدسات دیگران آزادی بیان است، نقد مقدسات من، توهین؟!
🔰 مهدویان نخستین کسی نیست که این سخنان یا مشابه آن را به زبان می آورد. #احمد_شاملو هم بر این باور بود که شاهنامه پر از جعل واقعيتهاست و فردوسي، همنژادپرست و فئودال بود و كاري كه در شاهنامه كرده عبارت است از دفاع از طبقه و گروه خودش.
🔰 اما چرا این موج با این شدت برخاست؟ آیا فردوسی هم جزو مقدسات است و نمی توان هرگز در نقدش جز با تحسین سخنی گفت؟ برخی می گویند در غرب به دانشجوی فلسفه تکلیف میکنند که #افلاطون، #کانت و #هگل … را نقد کند. دانشجویی که تازه الفبای فلسفه را شروع کرده باید بگوید مشکل چهارچوب فلسفی افلاطون کجاست. به ما در ایران تقدیس یاد میدهند. هر کس بزرگان هزار سال پیش ما را دستنیافتنیتر و نقدناپذیرتر بداند، باسوادتر است!
🔰 دلخوری منتقدان یکسره از مهدویان نیست. بخشی از مردم به شدت از صدا و سیما و نهادهای تصمیم گیر گله مندند که چندان به ریشه «ایرانی» و «ملی»شان توجه نمی کنند و به عمد حتی در مقابل آن مقاومت می کنند. به همین خاطر حتی یک نقد را هم با توفانی از حملات تند پاسخ می دهند. انگار که کسی وارد قلمرو شیری شده باشد که حوصله این شوخی و جسارت ها را ندارد!
🔰محمدحسین مهدویان شاهنامه پژوه نیست. کارگردان جوانی است که به هر دلیلی ممکن است به شاهنامه نقدهایی وارد کند یا حتی بخش هایی از آن را نپذیرد، آیا باید دهانش را دوخت و گفت تو حق نداری در مورد شاهنامه جز با تایید و تحسین حرف بزنی یا اتفاقاً باید استقبال کرد که یک اهل «سینما»، سراغ «ادبیات» برود و از زاویه نگاه خودش به آن بپردازد. اگر سینماگر نتواند در مورد ادبیات حرف بزند چه کسی این اهلیت را دارد؟ مکانیک؟ خیاط؟ محیط بان؟ وزنه بردار؟!
🔰به جای نقد به زبان شیرین پارسی که فردوسی «سی سال» برایش رنج بُرد، با هجمه و هتاکی جوان های مثل مهدویان را از متفاوت اندیشیدن منع نکنیم، اندازه کافی افراد یکدست و یک شکل در این جامعه داریم. برج بلند #شاهنامه با این نم نم باران ها و شلاق های باد گزندی نمی یابد. از نگاه نو نترسیم. از پرستش و مسخ شدن در برابر باورهای کهنه بترسیم.
⛔️ قبل از پیش داوری، متن کامل را اینجا بخوانی👇
http://www.asriran.com/fa/news/591975
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🔰 برخی سخت گله مندند که چرا در پیرامون #تخت_جمشید عده ای دست به امام زاده سازی می زنند و می خواهند در پناه هاله تقدس آن، زمین خواری کنند اما همان ها از #کوروش و #فردوسی و #حافظ و حتی برخی چهره های سیاسی معاصر قدیسانی می سازند که جز با زبان تحسین نباید در موردشان حرف زد. چرا؟ نقد مقدسات دیگران آزادی بیان است، نقد مقدسات من، توهین؟!
🔰 مهدویان نخستین کسی نیست که این سخنان یا مشابه آن را به زبان می آورد. #احمد_شاملو هم بر این باور بود که شاهنامه پر از جعل واقعيتهاست و فردوسي، همنژادپرست و فئودال بود و كاري كه در شاهنامه كرده عبارت است از دفاع از طبقه و گروه خودش.
🔰 اما چرا این موج با این شدت برخاست؟ آیا فردوسی هم جزو مقدسات است و نمی توان هرگز در نقدش جز با تحسین سخنی گفت؟ برخی می گویند در غرب به دانشجوی فلسفه تکلیف میکنند که #افلاطون، #کانت و #هگل … را نقد کند. دانشجویی که تازه الفبای فلسفه را شروع کرده باید بگوید مشکل چهارچوب فلسفی افلاطون کجاست. به ما در ایران تقدیس یاد میدهند. هر کس بزرگان هزار سال پیش ما را دستنیافتنیتر و نقدناپذیرتر بداند، باسوادتر است!
🔰 دلخوری منتقدان یکسره از مهدویان نیست. بخشی از مردم به شدت از صدا و سیما و نهادهای تصمیم گیر گله مندند که چندان به ریشه «ایرانی» و «ملی»شان توجه نمی کنند و به عمد حتی در مقابل آن مقاومت می کنند. به همین خاطر حتی یک نقد را هم با توفانی از حملات تند پاسخ می دهند. انگار که کسی وارد قلمرو شیری شده باشد که حوصله این شوخی و جسارت ها را ندارد!
🔰محمدحسین مهدویان شاهنامه پژوه نیست. کارگردان جوانی است که به هر دلیلی ممکن است به شاهنامه نقدهایی وارد کند یا حتی بخش هایی از آن را نپذیرد، آیا باید دهانش را دوخت و گفت تو حق نداری در مورد شاهنامه جز با تایید و تحسین حرف بزنی یا اتفاقاً باید استقبال کرد که یک اهل «سینما»، سراغ «ادبیات» برود و از زاویه نگاه خودش به آن بپردازد. اگر سینماگر نتواند در مورد ادبیات حرف بزند چه کسی این اهلیت را دارد؟ مکانیک؟ خیاط؟ محیط بان؟ وزنه بردار؟!
🔰به جای نقد به زبان شیرین پارسی که فردوسی «سی سال» برایش رنج بُرد، با هجمه و هتاکی جوان های مثل مهدویان را از متفاوت اندیشیدن منع نکنیم، اندازه کافی افراد یکدست و یک شکل در این جامعه داریم. برج بلند #شاهنامه با این نم نم باران ها و شلاق های باد گزندی نمی یابد. از نگاه نو نترسیم. از پرستش و مسخ شدن در برابر باورهای کهنه بترسیم.
⛔️ قبل از پیش داوری، متن کامل را اینجا بخوانی👇
http://www.asriran.com/fa/news/591975
🖋 @ehsanmohammadi95
عصر ايران
اگر فردوسی زنده بود به مهدویان چه می گفت؟
مگر ابن سینا و مولوی و سعدی و فردوسی و ... معصومین هستند که نشود به آنها در هزاره سوم نقد وارد کرد؟ / نقد مقدسات دیگران آزادی بیان است، نقد مقدسات من، توهین؟!
#شعر_شب
از چاشنی قند مگو هیچ و زِ شکر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
#حافظ
🖋 @ehsanmohammadi95
از چاشنی قند مگو هیچ و زِ شکر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
#حافظ
🖋 @ehsanmohammadi95
🏆به بهانه قهرمانی تیم ملی بانوان ایران در آسیا
🥇تقدیم به آنها که «نه رمیدند، نه گسستند»
✍ #احسان_محمدی
🥇 پاییز 86 در استادیوم آزادی با دو دختر ملی پوش حرف زدم. هنوز نه #تلگرام بود و نه کسی از شبکه های اجتماعی و آفات آن حرفی می زد. #محمود_احمدی_نژاد بر بام قدرت ایستاده بود، #بوش از تحریم می گفت، #بنزین تازه سهمیه بندی شده بود و روزگار داشت به آرامی ورق می خورد.
🥇 هر دو اهل #ایلام بودند. یکی دروازه بان بود و آن یکی هافبک. راه رفتن شان مثل پسرها بود، همینطور سرسختی شان.
زُمرد سلیمانی می گفت الگویش #عابدزاده است. از حوالی #بَردی آمده بود. روستای بسیار کوچک و کج مسیر نزدیک زرین آباد در ایلام. محروم و خاموش. از آنها که جوانترها می گویند زیر پونز نقشه گیر کرده.
🥇رفته بودم بَردی و وقتی او داشت در مورد روستا و مقاومت ها و مخالفت ها با فوتبال بازی کردنش حرف می زد می دانستم چه می گوید.
🥇هافبک تیم ملی فامیلی اش حاتمی بود. اسم کوچکش یادم رفته ولی خودش می گفت می خواهم #علی_کریمی فوتبال زنان بشوم. با همان شر و شور پسرها حرف می زد و تعریف می کرد از سختی شرایط پیشرفت.
اما خیلی از اردو ناراضی نبود، می گفت اینجا همه دور همیم. از شهرهای مختلف. رویای مشترک داریم. می خواهیم جاده را صاف کنیم برای دخترهای عاشق فوتبال.
🥇فوتبال زنان تازه داشت جان می گرفت. تابو شکسته بود. سوال «دختر رو چه به فوتبال؟» کمرنگ شده بود. همین که از استانی کوچک با بافت سنتی و دور از مرکز چند دختر خودشان را تا تیم ملی بالا کشیده بودند نشان می داد که این موج را سر باز ایستادن نیست.
🥇حالا یازده سال از آن روزها می گذرد، نه از تاک نشانی مانده نه از تاک نشان.
احمدی نژاد انگار بازیگری است که از جلوی دوربین در فیلمی افسانه ای رد می شود. همین قدر دور.
شبکه های اجتماعی دنیا را فتح کرده اند و به جای بوش، #ترامپ دارد از تحریم ها حرف می زند. روزگار هنوز هم به آرامی ورق می خورد اما دختران ملی پوش فوتسال ایران دیروز نامشان را یک بار دیگر به تاریخ آسیا تحمیل کردند.
🥇 پیروزی 5-2 مقابل ژاپن در فینال آسیا از آن اتفاق هایی بود که به آن نیاز داشتیم. چیزی مثل بارانی که بیاید و ریزگردها و آلودگی هوا را بشوید و آسمان صاف شود.
🥇شبکه های اجتماعی لبریز از تحسین و ستایش است. تحسین دخترانی که #قنداق_پیچ مقابل حریفان به میدان رفتند و درخشیدند. تحسین دخترانی که حتی نمی توانند به ورزشگاه بروند و یک بازی مردانه فوتبال را از نزدیک ببیند. حتی دیدارهای تدارکاتی شان هم با اما و اگر حضور یا عدم تماشاگر برگزار شد ...
🥇می شود در مورد کاستی ها نوشت. در مورد اینکه چه سنگ ها سر راه دختران انداختند. چقدر کام شان را تلخ کردند اما آنها نه «رمیدند، نه گسستند». ایستادند و جنگیدند و حالا حتی آنها که تمام تلاش شان را برای نادیده گرفتنِ پیش تاختن زنان ایرانی به کار بردند ناگزیرند دستکم مقابل دوربین ها با واژه های تحسین آمیز در موردشان حرف بزنند.
🥇داستان فقط فتح یک جام قهرمانی و چند عنوان انفرادی نیست. قصه، قصه ی تلاش است و تسلیم نشدن. اینکه در زندکی کسی برای ما #فرش_قرمز پهن نمی کند و این خودمان هستیم که باید سنگلاخ ها را هموار کنیم. حق با #حافظ بود:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان، غم مخور
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🥇تقدیم به آنها که «نه رمیدند، نه گسستند»
✍ #احسان_محمدی
🥇 پاییز 86 در استادیوم آزادی با دو دختر ملی پوش حرف زدم. هنوز نه #تلگرام بود و نه کسی از شبکه های اجتماعی و آفات آن حرفی می زد. #محمود_احمدی_نژاد بر بام قدرت ایستاده بود، #بوش از تحریم می گفت، #بنزین تازه سهمیه بندی شده بود و روزگار داشت به آرامی ورق می خورد.
🥇 هر دو اهل #ایلام بودند. یکی دروازه بان بود و آن یکی هافبک. راه رفتن شان مثل پسرها بود، همینطور سرسختی شان.
زُمرد سلیمانی می گفت الگویش #عابدزاده است. از حوالی #بَردی آمده بود. روستای بسیار کوچک و کج مسیر نزدیک زرین آباد در ایلام. محروم و خاموش. از آنها که جوانترها می گویند زیر پونز نقشه گیر کرده.
🥇رفته بودم بَردی و وقتی او داشت در مورد روستا و مقاومت ها و مخالفت ها با فوتبال بازی کردنش حرف می زد می دانستم چه می گوید.
🥇هافبک تیم ملی فامیلی اش حاتمی بود. اسم کوچکش یادم رفته ولی خودش می گفت می خواهم #علی_کریمی فوتبال زنان بشوم. با همان شر و شور پسرها حرف می زد و تعریف می کرد از سختی شرایط پیشرفت.
اما خیلی از اردو ناراضی نبود، می گفت اینجا همه دور همیم. از شهرهای مختلف. رویای مشترک داریم. می خواهیم جاده را صاف کنیم برای دخترهای عاشق فوتبال.
🥇فوتبال زنان تازه داشت جان می گرفت. تابو شکسته بود. سوال «دختر رو چه به فوتبال؟» کمرنگ شده بود. همین که از استانی کوچک با بافت سنتی و دور از مرکز چند دختر خودشان را تا تیم ملی بالا کشیده بودند نشان می داد که این موج را سر باز ایستادن نیست.
🥇حالا یازده سال از آن روزها می گذرد، نه از تاک نشانی مانده نه از تاک نشان.
احمدی نژاد انگار بازیگری است که از جلوی دوربین در فیلمی افسانه ای رد می شود. همین قدر دور.
شبکه های اجتماعی دنیا را فتح کرده اند و به جای بوش، #ترامپ دارد از تحریم ها حرف می زند. روزگار هنوز هم به آرامی ورق می خورد اما دختران ملی پوش فوتسال ایران دیروز نامشان را یک بار دیگر به تاریخ آسیا تحمیل کردند.
🥇 پیروزی 5-2 مقابل ژاپن در فینال آسیا از آن اتفاق هایی بود که به آن نیاز داشتیم. چیزی مثل بارانی که بیاید و ریزگردها و آلودگی هوا را بشوید و آسمان صاف شود.
🥇شبکه های اجتماعی لبریز از تحسین و ستایش است. تحسین دخترانی که #قنداق_پیچ مقابل حریفان به میدان رفتند و درخشیدند. تحسین دخترانی که حتی نمی توانند به ورزشگاه بروند و یک بازی مردانه فوتبال را از نزدیک ببیند. حتی دیدارهای تدارکاتی شان هم با اما و اگر حضور یا عدم تماشاگر برگزار شد ...
🥇می شود در مورد کاستی ها نوشت. در مورد اینکه چه سنگ ها سر راه دختران انداختند. چقدر کام شان را تلخ کردند اما آنها نه «رمیدند، نه گسستند». ایستادند و جنگیدند و حالا حتی آنها که تمام تلاش شان را برای نادیده گرفتنِ پیش تاختن زنان ایرانی به کار بردند ناگزیرند دستکم مقابل دوربین ها با واژه های تحسین آمیز در موردشان حرف بزنند.
🥇داستان فقط فتح یک جام قهرمانی و چند عنوان انفرادی نیست. قصه، قصه ی تلاش است و تسلیم نشدن. اینکه در زندکی کسی برای ما #فرش_قرمز پهن نمی کند و این خودمان هستیم که باید سنگلاخ ها را هموار کنیم. حق با #حافظ بود:
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان، غم مخور
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ کنایههایی که کینه میشود...
✍️ احسان محمدی
🔰 دوران دانشجویی تصمیم گرفتیم به نمایندگی از دانشجویان به عملکرد رئیس دانشگاه اعتراض کنیم.
شورای چند نفرهای جمع شدیم که چطور بعد از سخنرانی رئیس، ما از فرصت استفاده کنیم و در تریبون آزاد حرف بزنیم. یکی از اعضای شورا که الهه محافظهکاری زمانه بود گفت:
- به نظرم به جای حرفزدن در تریبون آزاد، بریم توی سالن ساکت بشینیم، رئیس که سخنرانی کرد و بعدش کیک و ساندیس آوردن برای پذیرایی، به عنوان اعتراض لب نزنیم و از سالن بیاییم بیرون! اینطور پیاممون رو رسوندیم!
🔰 بزرگوار البته خودش را در مبارزه همطراز #چهگوارا میدانست و احتمالاً به واسطه همین شجاعت و جسارتش است که سالهاست به عنوان یکی از مدیرانکشور از این نهاد به نهاد دیگر میرود و پُست میگیرد!
🔰 اعتراض کردن همیشه تاوان دارد. اما تقلیل سطح اعتراض و مبارزه مدنی به متلکپرانی و کنایهزدن در ایران شگفتانگیز است. روزی نیست که در رسانهها از #متلک سنگین فلان مقام به بهمان مسئول نشنویم و نخوانیم. انگار این حضرات در جزیرههای دور از هم زندگی میکنند و امکان تماس مستقیم و رساندن اعتراضشان به هم را ندارند و در رسانه ها تکهپرانی میکنند!
🔰 یک مقام مسئول بیرون از جلسهای که خود یکی از اعضای تصمیمگیر آن بوده، گفتگو میکند و با #کنایه_زدن همان تصمیم را به چالش میکشد. اهل رسانه هم غش و ضعف میکنند و با هشتگ #متلک_سنگین دست به بازنشر آن می زنند انگار در نبردی سلحشورانه نه به چشم که به قلب #اسفندیار روئینتن تیر زدهاست!
🔰 اینکه در ادبیات فارسی «کنایه» زدن جنبه هنری و خیالپردازنه دارد و نمونههای بسیار را در آثار #مولوی و #سعدی و #حافظ میتوان ردیف کرد، امر عجیبی نیست اما زمینِ سختِ سیاست با بسترِ نرمِ ادبیات تفاوت دارد و وقتی میتوان صریح و مستقیم حرف زد، چه نیازی به کنایههایی است که عموماً کینه میشود؟
🔰 این ادبیات بیشتر مصرف داخلی و دل خوشکنک دارد اما چه سودی به حال مردمی دارد که زیر بار فشارها کمرشان شکسته؟ شما میتوانید تا ابد به سوی هم کنایههای رندانه پرتاب کنید اما مگر گرهی از زندگی باز می شود؟
🔰 یا پذیرفتهاید در این سیستم کار کنید یا نه. اگر پذیرفتهاید، کار کنید و نقدتان را مستقیم و حتی در خفا به تصمیمی که نمیپسندید بیان کنید و اگر نه با صراحت و جسارت کنار بکشید و تن ندهید که بعد با یک کنایه رقیق احساس کنید مبارز سلحشور و فدایی خلق هستید و ملت باید برایتان شتر قربانی کنند!
🔰 کشف رمز این کنایهزدن ها هم برای خودش به شغلی تبدیل شدهاست! هرکسی از ظن خود یار آن میشود و رمزگشایی میکند که منظور فلان مقام این است و چون نخواسته مستقیم حرف بزند کنایه زده!
شما که جسارت ایستادن شجاعانه پای حرفتان را ندارید، چطور باور کنیم که در روز سختی، پای تصمیم و کردهتان می ایستید و جا نمیزنید و شانه خالی نمیکنید؟!
🔰 دست از این گفتاردرمانی ها بردارید. کمتر حرف بزنید. صندلی که رویش نشستهاید کلاس انشا نیست. اندکی روزه سکوت بگیرید و به جایش دل بدهید به کار. حرفزدن و پرحرفی را به اهل شعر و رسانه بسپارید.
🔰 این حرفها و کنایههای بیحاصل «درمان» نیست، برای شقیقههای پردرد مردم دیگر «مُسکن» هم نیست. کار کنید. کار کنیم برای این کشور کار کنید. برای این کشور کار کنیم. پیش از آنکه نه از تاک نشان بماند و نه از تاک نشان....
#عصرایران
🖋 @ehsanmohmmadi95
✍️ احسان محمدی
🔰 دوران دانشجویی تصمیم گرفتیم به نمایندگی از دانشجویان به عملکرد رئیس دانشگاه اعتراض کنیم.
شورای چند نفرهای جمع شدیم که چطور بعد از سخنرانی رئیس، ما از فرصت استفاده کنیم و در تریبون آزاد حرف بزنیم. یکی از اعضای شورا که الهه محافظهکاری زمانه بود گفت:
- به نظرم به جای حرفزدن در تریبون آزاد، بریم توی سالن ساکت بشینیم، رئیس که سخنرانی کرد و بعدش کیک و ساندیس آوردن برای پذیرایی، به عنوان اعتراض لب نزنیم و از سالن بیاییم بیرون! اینطور پیاممون رو رسوندیم!
🔰 بزرگوار البته خودش را در مبارزه همطراز #چهگوارا میدانست و احتمالاً به واسطه همین شجاعت و جسارتش است که سالهاست به عنوان یکی از مدیرانکشور از این نهاد به نهاد دیگر میرود و پُست میگیرد!
🔰 اعتراض کردن همیشه تاوان دارد. اما تقلیل سطح اعتراض و مبارزه مدنی به متلکپرانی و کنایهزدن در ایران شگفتانگیز است. روزی نیست که در رسانهها از #متلک سنگین فلان مقام به بهمان مسئول نشنویم و نخوانیم. انگار این حضرات در جزیرههای دور از هم زندگی میکنند و امکان تماس مستقیم و رساندن اعتراضشان به هم را ندارند و در رسانه ها تکهپرانی میکنند!
🔰 یک مقام مسئول بیرون از جلسهای که خود یکی از اعضای تصمیمگیر آن بوده، گفتگو میکند و با #کنایه_زدن همان تصمیم را به چالش میکشد. اهل رسانه هم غش و ضعف میکنند و با هشتگ #متلک_سنگین دست به بازنشر آن می زنند انگار در نبردی سلحشورانه نه به چشم که به قلب #اسفندیار روئینتن تیر زدهاست!
🔰 اینکه در ادبیات فارسی «کنایه» زدن جنبه هنری و خیالپردازنه دارد و نمونههای بسیار را در آثار #مولوی و #سعدی و #حافظ میتوان ردیف کرد، امر عجیبی نیست اما زمینِ سختِ سیاست با بسترِ نرمِ ادبیات تفاوت دارد و وقتی میتوان صریح و مستقیم حرف زد، چه نیازی به کنایههایی است که عموماً کینه میشود؟
🔰 این ادبیات بیشتر مصرف داخلی و دل خوشکنک دارد اما چه سودی به حال مردمی دارد که زیر بار فشارها کمرشان شکسته؟ شما میتوانید تا ابد به سوی هم کنایههای رندانه پرتاب کنید اما مگر گرهی از زندگی باز می شود؟
🔰 یا پذیرفتهاید در این سیستم کار کنید یا نه. اگر پذیرفتهاید، کار کنید و نقدتان را مستقیم و حتی در خفا به تصمیمی که نمیپسندید بیان کنید و اگر نه با صراحت و جسارت کنار بکشید و تن ندهید که بعد با یک کنایه رقیق احساس کنید مبارز سلحشور و فدایی خلق هستید و ملت باید برایتان شتر قربانی کنند!
🔰 کشف رمز این کنایهزدن ها هم برای خودش به شغلی تبدیل شدهاست! هرکسی از ظن خود یار آن میشود و رمزگشایی میکند که منظور فلان مقام این است و چون نخواسته مستقیم حرف بزند کنایه زده!
شما که جسارت ایستادن شجاعانه پای حرفتان را ندارید، چطور باور کنیم که در روز سختی، پای تصمیم و کردهتان می ایستید و جا نمیزنید و شانه خالی نمیکنید؟!
🔰 دست از این گفتاردرمانی ها بردارید. کمتر حرف بزنید. صندلی که رویش نشستهاید کلاس انشا نیست. اندکی روزه سکوت بگیرید و به جایش دل بدهید به کار. حرفزدن و پرحرفی را به اهل شعر و رسانه بسپارید.
🔰 این حرفها و کنایههای بیحاصل «درمان» نیست، برای شقیقههای پردرد مردم دیگر «مُسکن» هم نیست. کار کنید. کار کنیم برای این کشور کار کنید. برای این کشور کار کنیم. پیش از آنکه نه از تاک نشان بماند و نه از تاک نشان....
#عصرایران
🖋 @ehsanmohmmadi95
🌾 خوشهچینان و دستفروشان
✍️ احسان محمدی
در روزگاران پیشین پیشهای به نام #خوشهچینی وجود داشت. آنها که دستشان تنگ بود و خرمن و مزرعهای نداشتند پشت سر دروگران راه میرفتند و خوشههای جامانده را از زمین بر میداشتند. #حافظ میفرماید:
ثوابت باشد ای دارای خرمن اگر رحمی کنی بر خوشهچینی
📗 در رمان #سووشون اثر #سیمین_دانشور هم اشاره زیبایی به خوشهچینان شده است:
«زری» به کنار مزرعه آخری میرسد. مردها هنوز در حال درو کردن هستند و زنهای خوشه چین، به قطار کنار مزرعه نشستهاند و سرشان به طرف مزرعه است. همهشان چارقد سیاه بر سر دارند. میدانند که یوسف همیشه به مردها میگوید:
- «شلخته درو کنید تا چیزی گیر خوشهچینها بیاید» و به همین جهت است که زنهای خوشهچین دو تا جوال با خود میآورند.
🔹 این روزها هم البته کسانی هستند که به باغات میروند و آنچه پس از چیدن کشاورزان از سیب و انگور و پرتقال و ... مانده را جمع می کنند اما فکر میکنم بسیاری از دستفروشان «خوشهچین» های روزگار ما هستند.
آنها که در این هوای سرد چشم دارند به اینکه از جیب ما «خوشه اسکناسی» بیرون بیاید و چیزی از بساط مختصرشان بخریم.
گاهی شلخته درو کنیم. شلخته خرج کنیم... امید کسی را ناامید نکنیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
در روزگاران پیشین پیشهای به نام #خوشهچینی وجود داشت. آنها که دستشان تنگ بود و خرمن و مزرعهای نداشتند پشت سر دروگران راه میرفتند و خوشههای جامانده را از زمین بر میداشتند. #حافظ میفرماید:
ثوابت باشد ای دارای خرمن اگر رحمی کنی بر خوشهچینی
📗 در رمان #سووشون اثر #سیمین_دانشور هم اشاره زیبایی به خوشهچینان شده است:
«زری» به کنار مزرعه آخری میرسد. مردها هنوز در حال درو کردن هستند و زنهای خوشه چین، به قطار کنار مزرعه نشستهاند و سرشان به طرف مزرعه است. همهشان چارقد سیاه بر سر دارند. میدانند که یوسف همیشه به مردها میگوید:
- «شلخته درو کنید تا چیزی گیر خوشهچینها بیاید» و به همین جهت است که زنهای خوشهچین دو تا جوال با خود میآورند.
🔹 این روزها هم البته کسانی هستند که به باغات میروند و آنچه پس از چیدن کشاورزان از سیب و انگور و پرتقال و ... مانده را جمع می کنند اما فکر میکنم بسیاری از دستفروشان «خوشهچین» های روزگار ما هستند.
آنها که در این هوای سرد چشم دارند به اینکه از جیب ما «خوشه اسکناسی» بیرون بیاید و چیزی از بساط مختصرشان بخریم.
گاهی شلخته درو کنیم. شلخته خرج کنیم... امید کسی را ناامید نکنیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
🍉 عشق به ایران را فقط در #شب_یلدا خلاصه نکنیم
✍️ احسانمحمدی
🍉 شب یلدا در ایران جشن گرفته شد. میلیونها ایرانی که دستشان به دهانشان میرسید #هندوانه قاچ کردند و #انار دانه شده خوردند و اگر نتوانستند آجیل و پسته بخرند با چیپس و پفک سر و ته قضیه را سر هم آوردند، #حافظ خواندند یا نخواندند خیلی مهم نیست اما یادشان بود که حتماً عکس بگیرند.
🍉 شبکههای مجازی سرشار از عکسهای مردمی است که دور هم یا تنها لبخند میزنند. شادی و رنگ سرخ انار و هندوانه به نظر تم اصلی دیشب بود.
🍉 شاید در طول همه این سالها، هرگز این همه توجه به شب یلدا را شاهد نبودیم. مثل همیشه آدمهایِ باهوش حوزه اقتصاد با شناسایی #نیاز جامعه به شادی- ولو اندک و اغراق شده- به آن دامن زدند و انواع اقسام فروش کالا و حراج شب چله و ... را خلق کردند و قطعاً برندگان واقعی این کارناوال خانگی هستند. نوش جان شان!
🍉 وقتی جریانی این همه بزرگ و همگانی شکل میگیرد، میشود در آن نکته های مختلفی کشف کرد. اینکه جامعه به شادمانی نیاز دارد، به امیدهای اندک برای غلبه بر ناامیدی های بزرگ، به لذت دورهم بودن و چهره به چهره شدن در عصری که عادت کردهایم به دوست داشتنهای دور و مجازی، به تلاش آدمها برای بقا، برای جنگیدن با روزهای تلخ ...
🍉 شبکه های مجازی هم شانس و فرصت نمایش را به ما دادهاند. #لذت_دیده_شدن و چیزی که به طعنه به آن شوآف گفته میشود. این فقره بار منفی ندارد. لذت مشارکت در یک جشن ملی و به نمایش گذاشتن آن و جلب تحسین عمومی در قالب لایک، خوشایند است و در چنین موضوعاتی کاربران از آن بهره میگیرند.
🍉 از سوی دیگر گرچه برخی نوعی مقاومت مدنی در قالب یک جشن اعتراضی غیرهمسو با نگاه رسمی را هم در این شکل مراسم میبینند اما به نظر میرسد حتی صدا و سیما هم با یک گشادهدستی شاید هوشمندانه عمداً به آن دامن زد.(حال مردم خوب نیست، کمی فتیله را پائین بکشید و دل بدهید به دلشان)
🍉 اما صبح که از خانه بیرون زدم، وسط خیابان کیسه زباله منفجر شدهای دیدم که پر از پوست انار و هندوانه بود. انگار هموطنی آریایی بعد از به جا آوردن سنت شب یلدا و تمیز کردن خانه آن را از پنجره آپارتمان به خیابان پرتاب کرده بود و باز این تردید به سراغم آمد که آیا واقعاً ما این سرزمین را دوست داریم یا چنان که دکتر محمود سریع القلم میگوید #تعلق_سرزمینی داریم؟
🍉 اینکه ایرانیان ریشههای باستانی خود را دوست دارند و هر سال نشانههایی از گرایش به سمت #ملی شدن را آشکارتر می کنند امر مبارکی است و در تضاد با دیگر امور نیست اما عشق به سرزمین در پاره کردن شکم هندوانه و دانه کردن انار و سلفی گرفتن است یا مراقبت از آن؟
🍉 چطور میشود که میلیونها ایرانی در رثای اهمیت دریای #خزر و #خلیج_فارس حرف میزنند و گریبان چاک میدهند اما وقتی آنجا میروی گونی گونی زباله، بطری خالی نوشابه، پوشک مصرف شده بچه، کیسه پلاستیکی و ... وجود دارد؟
🍉 چطور میتوانیم ادعا کنیم عاشق آیین ایرانی هستیم و برای روشن نگه داشته چراغ این سرزمین، اعیاد و مناسبتهایش را – حتی با فشارهای اقتصادی- برگزار میکنیم ولی پوست انار و هندوانههای همان جشن را توی خیابان رها میکنیم؟
🍉 اینها در تضاد با همدیگر نیست؟ یا ما هنوز اعتقاد داریم فقط «خانه ما، خانه ماست» و خیابان و بیابان و ساحل دریا و جنگل به حکومت تعلق دارد و وظیفهاش است آن را تمیز کند؟! به ما چه!
شاید یک کیسه زباله رها شده به نظر سندی کافی برای این ادعا نباشد اما روزانه دهها مورد از این نشانهها را میبینیم.
🍉 به این کشور وفادار بمانیم و از آن مراقبت کنیم. وطن دوستی فقط شب یلدای پر و پیمان برگزار کردن و سفره هفت سین چیدن نیست. که هر دو آسان است و میتوان پول داد و شیکترین وسایل را آماده خرید. (حتی انار دانه کرده هم میفروختند)
🇮🇷 عشق به میهن یعنی مراقبت از آن، یعنی محافظت از تمام موجودیت آن در مقابل دشمن دانا و البته دوست نادان!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسانمحمدی
🍉 شب یلدا در ایران جشن گرفته شد. میلیونها ایرانی که دستشان به دهانشان میرسید #هندوانه قاچ کردند و #انار دانه شده خوردند و اگر نتوانستند آجیل و پسته بخرند با چیپس و پفک سر و ته قضیه را سر هم آوردند، #حافظ خواندند یا نخواندند خیلی مهم نیست اما یادشان بود که حتماً عکس بگیرند.
🍉 شبکههای مجازی سرشار از عکسهای مردمی است که دور هم یا تنها لبخند میزنند. شادی و رنگ سرخ انار و هندوانه به نظر تم اصلی دیشب بود.
🍉 شاید در طول همه این سالها، هرگز این همه توجه به شب یلدا را شاهد نبودیم. مثل همیشه آدمهایِ باهوش حوزه اقتصاد با شناسایی #نیاز جامعه به شادی- ولو اندک و اغراق شده- به آن دامن زدند و انواع اقسام فروش کالا و حراج شب چله و ... را خلق کردند و قطعاً برندگان واقعی این کارناوال خانگی هستند. نوش جان شان!
🍉 وقتی جریانی این همه بزرگ و همگانی شکل میگیرد، میشود در آن نکته های مختلفی کشف کرد. اینکه جامعه به شادمانی نیاز دارد، به امیدهای اندک برای غلبه بر ناامیدی های بزرگ، به لذت دورهم بودن و چهره به چهره شدن در عصری که عادت کردهایم به دوست داشتنهای دور و مجازی، به تلاش آدمها برای بقا، برای جنگیدن با روزهای تلخ ...
🍉 شبکه های مجازی هم شانس و فرصت نمایش را به ما دادهاند. #لذت_دیده_شدن و چیزی که به طعنه به آن شوآف گفته میشود. این فقره بار منفی ندارد. لذت مشارکت در یک جشن ملی و به نمایش گذاشتن آن و جلب تحسین عمومی در قالب لایک، خوشایند است و در چنین موضوعاتی کاربران از آن بهره میگیرند.
🍉 از سوی دیگر گرچه برخی نوعی مقاومت مدنی در قالب یک جشن اعتراضی غیرهمسو با نگاه رسمی را هم در این شکل مراسم میبینند اما به نظر میرسد حتی صدا و سیما هم با یک گشادهدستی شاید هوشمندانه عمداً به آن دامن زد.(حال مردم خوب نیست، کمی فتیله را پائین بکشید و دل بدهید به دلشان)
🍉 اما صبح که از خانه بیرون زدم، وسط خیابان کیسه زباله منفجر شدهای دیدم که پر از پوست انار و هندوانه بود. انگار هموطنی آریایی بعد از به جا آوردن سنت شب یلدا و تمیز کردن خانه آن را از پنجره آپارتمان به خیابان پرتاب کرده بود و باز این تردید به سراغم آمد که آیا واقعاً ما این سرزمین را دوست داریم یا چنان که دکتر محمود سریع القلم میگوید #تعلق_سرزمینی داریم؟
🍉 اینکه ایرانیان ریشههای باستانی خود را دوست دارند و هر سال نشانههایی از گرایش به سمت #ملی شدن را آشکارتر می کنند امر مبارکی است و در تضاد با دیگر امور نیست اما عشق به سرزمین در پاره کردن شکم هندوانه و دانه کردن انار و سلفی گرفتن است یا مراقبت از آن؟
🍉 چطور میشود که میلیونها ایرانی در رثای اهمیت دریای #خزر و #خلیج_فارس حرف میزنند و گریبان چاک میدهند اما وقتی آنجا میروی گونی گونی زباله، بطری خالی نوشابه، پوشک مصرف شده بچه، کیسه پلاستیکی و ... وجود دارد؟
🍉 چطور میتوانیم ادعا کنیم عاشق آیین ایرانی هستیم و برای روشن نگه داشته چراغ این سرزمین، اعیاد و مناسبتهایش را – حتی با فشارهای اقتصادی- برگزار میکنیم ولی پوست انار و هندوانههای همان جشن را توی خیابان رها میکنیم؟
🍉 اینها در تضاد با همدیگر نیست؟ یا ما هنوز اعتقاد داریم فقط «خانه ما، خانه ماست» و خیابان و بیابان و ساحل دریا و جنگل به حکومت تعلق دارد و وظیفهاش است آن را تمیز کند؟! به ما چه!
شاید یک کیسه زباله رها شده به نظر سندی کافی برای این ادعا نباشد اما روزانه دهها مورد از این نشانهها را میبینیم.
🍉 به این کشور وفادار بمانیم و از آن مراقبت کنیم. وطن دوستی فقط شب یلدای پر و پیمان برگزار کردن و سفره هفت سین چیدن نیست. که هر دو آسان است و میتوان پول داد و شیکترین وسایل را آماده خرید. (حتی انار دانه کرده هم میفروختند)
🇮🇷 عشق به میهن یعنی مراقبت از آن، یعنی محافظت از تمام موجودیت آن در مقابل دشمن دانا و البته دوست نادان!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 از #حافظ و سمرقند و بخارا تا جایزه نوبل برای فوتبال
⚽️ هر شب در برنامه #فوتبال_آسیایی
#شبکه_ورزش
#احسان_محمدی
#شهاب_قاسمی
🖋 @ehsanmohammadi95
⚽️ هر شب در برنامه #فوتبال_آسیایی
#شبکه_ورزش
#احسان_محمدی
#شهاب_قاسمی
🖋 @ehsanmohammadi95
🎂کانال روزنوشتها 2️⃣ساله شد
✍️ احسان محمدی
↙️ اینجور وقتها قاعدتاً زمان فوت کردن شمعهای روی کیک، دست و جیغ و هورا و فشفشه هوا کردن است. در دنیای من از این خبرها نیست. زیادی خُنکبازی به نظر میرسد، توهم شکستن کمر فیل است.
↙️ در روزگاری که #تتلوها و #سحرتبرها و پلنگ های اینستاگرامی میلیونمیلیون فالوور و خواننده دارند و هرچه جفنگتر بنویسی، مورد پسندتری، 20-30 هزارنفر پول خُرد هم به حساب نمیآید. اما برای من تکتک شما عزیزید و محترم، که حوصله میکنید و میخوانید. گفتم از این فرصت استفاده کنم و بگویم قدردانتان هستم.
↙️ کانالهایی به سبک روزنوشتهای من، #نان ندارند اما تا دلتان بخواهد #دردسر دارند. وقتگیرند و مسئولیت آفرین.
ما از جایی بودجهای نمیگیریم، جز محبت گاه به گاه شما، مثل برخی نهادهای عزیزکرده که سالهاست نمیدانیم فایدهشان چیست، خوشبختانه بودجهای از جایی نمیگیریم. نان و ماست خودمان را می خوریم و دل خوشیم به فرموده #حافظ: « بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است/ ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست»
↙️ سپاسگزار همه شما هستم که هنوز کانال را ترک نکردهاید، وفادارانه می خوانید و بزرگوارانه خطاها و تفاوت سلیقهها را تحمل میکنید.
🙏 عمیقاً پوزش میخواهم اگر این قلم در دو سال گذشته روان کسی را خراشیده است و خسته نباشید میگویم خدمت عزیزانی که با شیوههای مختلف تمام تلاششان را برای ریزش اعضای کانال انجام میدهند!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
↙️ اینجور وقتها قاعدتاً زمان فوت کردن شمعهای روی کیک، دست و جیغ و هورا و فشفشه هوا کردن است. در دنیای من از این خبرها نیست. زیادی خُنکبازی به نظر میرسد، توهم شکستن کمر فیل است.
↙️ در روزگاری که #تتلوها و #سحرتبرها و پلنگ های اینستاگرامی میلیونمیلیون فالوور و خواننده دارند و هرچه جفنگتر بنویسی، مورد پسندتری، 20-30 هزارنفر پول خُرد هم به حساب نمیآید. اما برای من تکتک شما عزیزید و محترم، که حوصله میکنید و میخوانید. گفتم از این فرصت استفاده کنم و بگویم قدردانتان هستم.
↙️ کانالهایی به سبک روزنوشتهای من، #نان ندارند اما تا دلتان بخواهد #دردسر دارند. وقتگیرند و مسئولیت آفرین.
ما از جایی بودجهای نمیگیریم، جز محبت گاه به گاه شما، مثل برخی نهادهای عزیزکرده که سالهاست نمیدانیم فایدهشان چیست، خوشبختانه بودجهای از جایی نمیگیریم. نان و ماست خودمان را می خوریم و دل خوشیم به فرموده #حافظ: « بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است/ ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست»
↙️ سپاسگزار همه شما هستم که هنوز کانال را ترک نکردهاید، وفادارانه می خوانید و بزرگوارانه خطاها و تفاوت سلیقهها را تحمل میکنید.
🙏 عمیقاً پوزش میخواهم اگر این قلم در دو سال گذشته روان کسی را خراشیده است و خسته نباشید میگویم خدمت عزیزانی که با شیوههای مختلف تمام تلاششان را برای ریزش اعضای کانال انجام میدهند!
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 توئیت
✍️ احسان محمدی
↙️ توئیتر فضای خاص خودش را دارد. کوتاه و مختصر باید حرف زد. جای تحلیل نیست. نوعی تصور نخبهگرایی بین برخی از توئیتربازها وجود دارد که البته چون نیک بنگری خیلی تفاوتی با دیگر فضاها ندارد. هرجایی #تتلو و پلنگ و #خزایی خودش را دارد!
از این به بعد اگر دل و دماغی بود برای دوستانی که عضو توئیتر نیستند چند نمونه از آخرین بیانات نیمه گهربارم! در قالب توئیت را اینجا منتشر می کنم. عجالتاً این چند نمونه را بخوانید:
1️⃣ در این کشور اگر هنگام کار با یک مجموعه احترام می خواهید؛ کلاس بگذارید، قهر کنید، بدقول باشید، قیمت کارتان را چند برابر بالاتر بگویید، وقت شناس نباشید، با آدم ها خوش و بش نکنید، گنده دماغ باشید و هی توقع تان را ببرید بالا.
اینطور منت تان را هم می کشند.
2️⃣ فکر می کنم تواضع زیاده از حد خودش یک جور ریاکاری است. من #عیسی_مسیح نیستم که اگر کسی به گونه راستم سیلی بزند، گونه چپم را پیش بیاورم که آنجا را هم سیلی بزند.
با چشم در برابر چشم مخالفم اما #گاهی آینه ای مقابل پرخاشگری کلامی آدمها می گیرم، شاید زشتی گفتار و کردارشان را ببینند.
3️⃣ کاش نیمی از این آزادی بیان، صراحت خبرنگاران و همچنین پیگیری و مطالبه گری مردم نسبت به فوتبال را در حوزه های سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی کشور داشتیم.
4️⃣ اگر بازیکن تیم ملی #حافظ را درست بخواند یا مرکز استانها و سرود ملی را حفظ باشد خوب است اما اگر اینها ملاک است بهتر نبود #بهاالدین_خرمشاهی و #سالار_عقیلی را می فرستادیم؟
کسانی هستند که حافظ و #قرآن را بی غلط می خوانند اما برخلاف بازیکن ها، مردم عشق آنها را به ایران باور ندارند.
5️⃣ این کارشناسان، گزارشگران، مجریان و روزنامه نگاران ما خسته نمی شوند از بس هر موفقیت و شکست تیم های عربی را به #دلارهای_نفتی_و_گازی وصل می کنند؟
نکند فکر می کنید پولی که ما در حوزه فوتبال هزینه می کنیم نتیجه بیل زدن مسئولان و کاشت #گوجه_فرنگی و صادرات #کشمش است؟
#حسادت
6️⃣ مسخ شدن خطرناک است. به شدت در حال تنظیم فاصله ام با دوستان خوب روزنامه نگاری هستم که در کسی #ذوب شده اند.از #کیروش و #برانکو تا #میرحسین و #خاتمی و..
روزنامه نگار حق دارد دلش کسی را بیشتر بخواهد اما اگر به #سمپات_محض و سینه زن پای عَلَم تبدیل شد بهتر است در شغلش تجدیدنظر کند.
7️⃣رفته بودم سفر. روستایی در تربت جام. مرز افغانستان. #میش_بند دیدم.
گله معمولاً یک میش زرنگ دارد که فرمانده است. شب وقتی چوپان گله را یکجا می خواباند، با طنابی که اسمش میش بند است پای میش زرنگ را می بندد که اگر خودش خواب ماند و میش زودتر بیدار شد گله را نبرد دنبال خودش!
آشناست! نه؟
8️⃣ -در جلسه شورایعالی فضای مجازی با وزیر جوان ارتباطات قبول داشتیم که خیلی از اعضا نمی توانند برای خودشان ایمیل بسازند. مثل بزرگترهای جلسه!
(#عزت_اله_ضرغامی)
تا زمانی که این بزرگترها تصمیم گیر هستند فرقی نمی کند #رزمایش_قطع_اینترنت شایعه باشد یا حقیقت.
9️⃣ آماری که از تلاش و تقلای ایرانیان برای خروج از کشور اعلام می شود حاوی یک نکته است؛ این اسمش تلاش برای مهاجرت نیست، #فرار از طریق مجاری قانونی است!
🔟 تنها کسی که باید برای بهتر شدن با او هر لحظه رقابت کنیم خودمان هستیم و جالب اینکه ما مدام در حال رقابت با دیگرانی هستیم که اصولاً از خلقت ما خبر ندارند!
🔰 نشانی توئیتر @ehsanm92
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
↙️ توئیتر فضای خاص خودش را دارد. کوتاه و مختصر باید حرف زد. جای تحلیل نیست. نوعی تصور نخبهگرایی بین برخی از توئیتربازها وجود دارد که البته چون نیک بنگری خیلی تفاوتی با دیگر فضاها ندارد. هرجایی #تتلو و پلنگ و #خزایی خودش را دارد!
از این به بعد اگر دل و دماغی بود برای دوستانی که عضو توئیتر نیستند چند نمونه از آخرین بیانات نیمه گهربارم! در قالب توئیت را اینجا منتشر می کنم. عجالتاً این چند نمونه را بخوانید:
1️⃣ در این کشور اگر هنگام کار با یک مجموعه احترام می خواهید؛ کلاس بگذارید، قهر کنید، بدقول باشید، قیمت کارتان را چند برابر بالاتر بگویید، وقت شناس نباشید، با آدم ها خوش و بش نکنید، گنده دماغ باشید و هی توقع تان را ببرید بالا.
اینطور منت تان را هم می کشند.
2️⃣ فکر می کنم تواضع زیاده از حد خودش یک جور ریاکاری است. من #عیسی_مسیح نیستم که اگر کسی به گونه راستم سیلی بزند، گونه چپم را پیش بیاورم که آنجا را هم سیلی بزند.
با چشم در برابر چشم مخالفم اما #گاهی آینه ای مقابل پرخاشگری کلامی آدمها می گیرم، شاید زشتی گفتار و کردارشان را ببینند.
3️⃣ کاش نیمی از این آزادی بیان، صراحت خبرنگاران و همچنین پیگیری و مطالبه گری مردم نسبت به فوتبال را در حوزه های سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی کشور داشتیم.
4️⃣ اگر بازیکن تیم ملی #حافظ را درست بخواند یا مرکز استانها و سرود ملی را حفظ باشد خوب است اما اگر اینها ملاک است بهتر نبود #بهاالدین_خرمشاهی و #سالار_عقیلی را می فرستادیم؟
کسانی هستند که حافظ و #قرآن را بی غلط می خوانند اما برخلاف بازیکن ها، مردم عشق آنها را به ایران باور ندارند.
5️⃣ این کارشناسان، گزارشگران، مجریان و روزنامه نگاران ما خسته نمی شوند از بس هر موفقیت و شکست تیم های عربی را به #دلارهای_نفتی_و_گازی وصل می کنند؟
نکند فکر می کنید پولی که ما در حوزه فوتبال هزینه می کنیم نتیجه بیل زدن مسئولان و کاشت #گوجه_فرنگی و صادرات #کشمش است؟
#حسادت
6️⃣ مسخ شدن خطرناک است. به شدت در حال تنظیم فاصله ام با دوستان خوب روزنامه نگاری هستم که در کسی #ذوب شده اند.از #کیروش و #برانکو تا #میرحسین و #خاتمی و..
روزنامه نگار حق دارد دلش کسی را بیشتر بخواهد اما اگر به #سمپات_محض و سینه زن پای عَلَم تبدیل شد بهتر است در شغلش تجدیدنظر کند.
7️⃣رفته بودم سفر. روستایی در تربت جام. مرز افغانستان. #میش_بند دیدم.
گله معمولاً یک میش زرنگ دارد که فرمانده است. شب وقتی چوپان گله را یکجا می خواباند، با طنابی که اسمش میش بند است پای میش زرنگ را می بندد که اگر خودش خواب ماند و میش زودتر بیدار شد گله را نبرد دنبال خودش!
آشناست! نه؟
8️⃣ -در جلسه شورایعالی فضای مجازی با وزیر جوان ارتباطات قبول داشتیم که خیلی از اعضا نمی توانند برای خودشان ایمیل بسازند. مثل بزرگترهای جلسه!
(#عزت_اله_ضرغامی)
تا زمانی که این بزرگترها تصمیم گیر هستند فرقی نمی کند #رزمایش_قطع_اینترنت شایعه باشد یا حقیقت.
9️⃣ آماری که از تلاش و تقلای ایرانیان برای خروج از کشور اعلام می شود حاوی یک نکته است؛ این اسمش تلاش برای مهاجرت نیست، #فرار از طریق مجاری قانونی است!
🔟 تنها کسی که باید برای بهتر شدن با او هر لحظه رقابت کنیم خودمان هستیم و جالب اینکه ما مدام در حال رقابت با دیگرانی هستیم که اصولاً از خلقت ما خبر ندارند!
🔰 نشانی توئیتر @ehsanm92
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست میگزم و آه میکشم
آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که میسرود
گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
کای دل تو شاد باش که آن یار تندخو
بسیار تندروی نشیند ز بخت خویش
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخنهای سخت خویش
وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون
آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام
جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش
#حافظ
🖋 @ehsanmohammadi95
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
از بس که دست میگزم و آه میکشم
آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش
دوشم ز بلبلی چه خوش آمد که میسرود
گل گوش پهن کرده ز شاخ درخت خویش
کای دل تو شاد باش که آن یار تندخو
بسیار تندروی نشیند ز بخت خویش
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخنهای سخت خویش
وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون
آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام
جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش
#حافظ
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
#حافظ
🖋 @ehsanmohammadi95
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
#حافظ
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند
#حافظ
🖋 @ehsanmohammadi95
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند
#حافظ
🖋 @ehsanmohammadi95
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت
دایماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور
#حافظ
✍ طرح: اردشیر رستمی
🖋 @ehsanmohammadi95
دایماً یکسان نباشد حال دوران، غم مخور
#حافظ
✍ طرح: اردشیر رستمی
🖋 @ehsanmohammadi95