Forwarded from اتچ بات
#قصه_جمعه
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋 @ehsanmohammadi95
#بشوره_ببره
🏍 وقتی یاماها و سوزوکی ترانه عاشقانه ما بود! 🏍
✍️احسان محمدی
🎵 حالا شاید خیلی از همسن و سال های من که مدیر و برادر ارزشی و آقای مهندس و ... شده اند بخواهند حاشا کنند و کلاً مُنکر ماجرا شوند و بگویند از ازل فقط محمد اصفهانی و حامد زمانی و تتلو یا دکلمه اشعار میثم مطیعی را گوش می دادند ولی در روزگار ضبط صوت، علاوه بر کاست های غیرمجاز وطنی، مدتی جو موسیقی غربی همه را گرفت. از مایکل جکسون تا هوی متال و مدرن تالکینگ! وجه اشتراک همه این ترانه ها این بود که تقریباً بیشترمان اصلاً معنی ترانه ها را نمی فهمیدیم ولی سرمان را تکان می دادیم و تلاش می کردیم توی حس خارج برویم! خود خارج!
🎵 دو، سه ترانه از گروهی به نام مدرن تالکینگ مُد شده بود که تقریباً همه مان شنیده بودیم. یکی ترانه ای بود که خواننده هایش وسطش می گفتند: یاماها، سوزوکی! ... ما هم سرمان را با حس تکان می دادیم و می خواندیم یاماهاااااا.... البته حرفه ای ها می گفتند خواننده دارد می گوید: یوماهو، یوموسو!
اما یاماها و سوزوکی دو مدل موتور خارجی بودند که توی خیابان ها جولان می داند و عاقلانه تر بود فکر کنیم خواننده مثلاً به معشوقش گفته باشد: بپر رو تَرک یاماها تا با هم برویم در دشت و دمن بچرخیم... یاماهاااااا... دوترانه لوبی لوبی و شرشری هم برای خودش عاشقانی داشت.
🎵 چند سال طول کشید تا خیلی از هم نسل های من متوجه شدند که مدرن تالکینگ یک گروه آلمانی پرطرفدار در تمام دنیاست و از همین ترانه «یاماها-سوزوکی اش» 9 میلیارد نسخه به فروش رسیده است و میلیون ها نفر در دنیا صدایشان را شنیده اند.
🇺🇸وقتی تهدیدهای ترامپ و سناتورهای تندرو آمریکایی را می بینم، دلم می خواهد بگویم: داداچ! ما نسلی بودیم که You're My Heart, You're My Soul (تو قلب منی، تو روح منی) را «یوماها، یوموسو» می خواندیم و عین شیر بزرگ شدیم. ما رو از جنگ و تحریم می ترسونی؟!
◀️ این هم ترجمه ترانه:
Deep in my heart, there’s a fire a burning heart
در اعماق قلب من ، یک آتش دل سوز وجود دارد
Deep in my heart, there’s desire for a start
در اعماق قبل من یک میل برای شروع وجود دارد
I’m dying in emotion
احساسات من در حال مرگ است
It’s my world in fantasy
این دنیای فانتزی من است
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی میکنم در خود ،زندگی در رویای من
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I keep it shining everywhere I go
من نگه داشته ام آن درخشندگی را هر جا که میروم
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
I’ll be holding you forever, stay with you together
من برای همیشه تور را نگه میدارم، با تو خواهم ماند
You’re my heart, you’re my soul
تو قلب منی، تو روح منی
Yeah, a feeling that our love will grow
آره، یک احساس است که عشق ما رشد خواهد کرد
You’re my heart, you’re my soul
That’s the only thing I really know
تو قلب منی، تو روح منی
که تنها چیزی که من واقعا می دانم
Let’s close the door and believe my burning heart
بیایید درب باور مرا ببندید که قلبم در حال سوختن است
Feeling all right, come on, open up your heart
احساس حق همه است،بیایید،”درب” قلب خودراباز کنید
I’ll keep the candles burning
من نگه این شمع سوزان را نگه میدارم
Let your body melt in mine
اجازه بدهید بدن شما رو ذوب کند/”منظور احساس قلبی است”
I’m living in my, living in my dreams
من زندگی می کنم در خود، رویا زندگی می کند در من
🖋 @ehsanmohammadi95
#بشوره_ببره
Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👊 دختر ایرانی که الگوی جنگندگی و غیرت در بازی های آسیایی شد.
🥈نازنین ملایی زار می زند، گریه می کند که چرا به جای طلا، نقره گرفته!
🖋 @ehsanmohammadi95
🥈نازنین ملایی زار می زند، گریه می کند که چرا به جای طلا، نقره گرفته!
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍ متنی که در مورد عزت الله انتظامی نوشتم و علیرضا شجاع نوری خواند.
📺 ویژه برنامه #رادیو_شب در مورد استاد انتظامی را اینجا ببینید👇
http://www.telewebion.com/episode/1876470
🖋 @ehsanmohammadi95
📺 ویژه برنامه #رادیو_شب در مورد استاد انتظامی را اینجا ببینید👇
http://www.telewebion.com/episode/1876470
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ حقیقتی تلخ و قابل توجه؛ قاچاقچیان قیمت مواد مخدر را پایین نگه داشتهاند
🔺رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:
🔺قاچاقچیان مواد مخدر قیمتها را هدفمند کنترل میکنند و کاری به نابسامانی اوضاع اقتصاد ایران ندارند
🔺آنان با پایین نگه داشتن قیمت و عرضه زیاد، سود بیشتری میبرند. /ایرنا
🖋 @ehsanmohammadi95
🔺رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:
🔺قاچاقچیان مواد مخدر قیمتها را هدفمند کنترل میکنند و کاری به نابسامانی اوضاع اقتصاد ایران ندارند
🔺آنان با پایین نگه داشتن قیمت و عرضه زیاد، سود بیشتری میبرند. /ایرنا
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰فارغ از قیل و قال این روزها
🔸محل دائمی نمایشگاه های بین المللی
🔸۳ تا ۹ شهریور
🔸ازساعت ۱۰ تاساعت ۱۸
🔸سالن ۲۵b غرفه ۱۹ ( معرق چوب و آینه)
🖋 @ehsanmohammadi95
🔸محل دائمی نمایشگاه های بین المللی
🔸۳ تا ۹ شهریور
🔸ازساعت ۱۰ تاساعت ۱۸
🔸سالن ۲۵b غرفه ۱۹ ( معرق چوب و آینه)
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from رضا شجيع
در مورد نظريه #توهم_شايستگي چه مي دانيد؟
حدود ٢٠ سال پیش یک مرد میانسال در روز روشن بدون ماسک یا پوشاندن صورتش، به دو بانک در یکی از شهرهای امریکا دستبرد میزند. او حتی صورتش را رو به دوربین می گیرد و لبخند میزند.
عصر همانروز وقتی پلیس به خانهاش میریزند و دستگیرش میکنند ناباورانه آقای McArthur Wheeler میگوید من به صورتم آبلیمو پاشیده بودم چون شنیده بودم تا وقتی که به یک منبع حرارتی نزدیک نشوم نامرئی خواهم ماند.
شاید باور نکنید ولی این اعتمادی که سارق بانک به معجزه نامرئی شدن از طریق آبلیمو دارد یک نوع تعصب است که به درجات مختلف، همه انسانها از آن برخوردارند. بر اساس نظریه illusion of competence يا #توهم_شايستگي مغز ما طوری تنظیم شده است که معمولا به نتایج کار یا افکار ما، بها و امتیاز بیشتری میدهد.
روانشناس دانشگاه کورنل David Dunning به همراه یکی از دانشجویانش، برای مدتی طولانی، مجموعه ایی از تحقیقات را تدارک دیدند که تلاش میکند ثابت کند بشر به تصمیم، شناخت و نتایجی که قرار است به بار آورد بهای زیادی می دهد.
بر اساس آمار، 80 درصد رانندگان فکر می کنند که شیوه رانندگی از حد متوسط بهتر است. دانشجویانی که کمترین نمره ها را در امتحانات می گیرند بیشتر از بقیه فکر می کنند که نمره خوبی خواهند گرفت.
در بین اعضای یک باشگاه تیراندازی، آنها که کمتر از بقیه برای استفاده از اسلحه، احتیاط می کنند، در ضمن معتقدند که از تفنگ و خطراتش، آگاهی بیشتری دارند.
« توهمِ توانمند بودن یا به خود و دانش خود بیش از حد اعتماد کردن، نه تنها افراد را به تصمیمات نامناسب سوق می دهد بلکه فرصت تصحیح و تجربه اندوزی را هم از آنها می گیرد.
نکته جالب توجه دیگر این بود که افراد با هوش با قدرت تصمیم گیری بهتر، در حین بررسی کیفیت و توانایی خود، نمره کمتری برای خود قائل می شوند. افرادی که مهارت بیشتری برای حل مسائل دارند فکر می کنند خود مسئله آسان بوده است و احتمالا همگی قادر به حل مشکل گشته اند. این شیوه دیدن توانایی ها را سندرم #تظاهر می نامند.
انسان هایی که بیشتر می دانند در ضمن از محدودیت دانش خود نیز مطلع می شوند چون می فهمید که چقدر هستی بیکران است. به قول کنفوسیوس «دانش واقعی این است که بدانیم چقدر نادانیم»
#مرد_روز
✅ كانال دكتر رضا شجيع
@rezashajie
حدود ٢٠ سال پیش یک مرد میانسال در روز روشن بدون ماسک یا پوشاندن صورتش، به دو بانک در یکی از شهرهای امریکا دستبرد میزند. او حتی صورتش را رو به دوربین می گیرد و لبخند میزند.
عصر همانروز وقتی پلیس به خانهاش میریزند و دستگیرش میکنند ناباورانه آقای McArthur Wheeler میگوید من به صورتم آبلیمو پاشیده بودم چون شنیده بودم تا وقتی که به یک منبع حرارتی نزدیک نشوم نامرئی خواهم ماند.
شاید باور نکنید ولی این اعتمادی که سارق بانک به معجزه نامرئی شدن از طریق آبلیمو دارد یک نوع تعصب است که به درجات مختلف، همه انسانها از آن برخوردارند. بر اساس نظریه illusion of competence يا #توهم_شايستگي مغز ما طوری تنظیم شده است که معمولا به نتایج کار یا افکار ما، بها و امتیاز بیشتری میدهد.
روانشناس دانشگاه کورنل David Dunning به همراه یکی از دانشجویانش، برای مدتی طولانی، مجموعه ایی از تحقیقات را تدارک دیدند که تلاش میکند ثابت کند بشر به تصمیم، شناخت و نتایجی که قرار است به بار آورد بهای زیادی می دهد.
بر اساس آمار، 80 درصد رانندگان فکر می کنند که شیوه رانندگی از حد متوسط بهتر است. دانشجویانی که کمترین نمره ها را در امتحانات می گیرند بیشتر از بقیه فکر می کنند که نمره خوبی خواهند گرفت.
در بین اعضای یک باشگاه تیراندازی، آنها که کمتر از بقیه برای استفاده از اسلحه، احتیاط می کنند، در ضمن معتقدند که از تفنگ و خطراتش، آگاهی بیشتری دارند.
« توهمِ توانمند بودن یا به خود و دانش خود بیش از حد اعتماد کردن، نه تنها افراد را به تصمیمات نامناسب سوق می دهد بلکه فرصت تصحیح و تجربه اندوزی را هم از آنها می گیرد.
نکته جالب توجه دیگر این بود که افراد با هوش با قدرت تصمیم گیری بهتر، در حین بررسی کیفیت و توانایی خود، نمره کمتری برای خود قائل می شوند. افرادی که مهارت بیشتری برای حل مسائل دارند فکر می کنند خود مسئله آسان بوده است و احتمالا همگی قادر به حل مشکل گشته اند. این شیوه دیدن توانایی ها را سندرم #تظاهر می نامند.
انسان هایی که بیشتر می دانند در ضمن از محدودیت دانش خود نیز مطلع می شوند چون می فهمید که چقدر هستی بیکران است. به قول کنفوسیوس «دانش واقعی این است که بدانیم چقدر نادانیم»
#مرد_روز
✅ كانال دكتر رضا شجيع
@rezashajie
▪️پیکر سوخته این پروانه ها را به اختلاسگران نان و ایمان مردم نشان دهید
✍ احسان محمدی
▪️چهار مرد امروز در میان آتش سوختند. در #مریوان، هنگام تلاش برای خاموش کردن آتشی که به جان جنگل افتاده بود.
▪️خیلی هایمان هیچوقت اسم شان را نشنیده بودیم. نه کسی به آنها مدال داده بود، نه مدعی #ژن_خوب بودند، نه به کسی گفتند اگر نمی توانید پول در بیاورید #بروید_بمیرید، نه جای مهر روی پیشانی شان را به دوربینی نشان دادند، نه از چفیه سو استفاده کردند... اما پسران راستین این سرزمین بودند.
▪️اگر لابلای کُنده های زغال شده، چیزی از پیکر سوخته این چهار مَرد مانده، نشان اختلاسگران، غارتگران ایمان و دزدان امید مردم بدهید.
▪️نشان آنها که فقط ادعای وطن پرستی دارند اما کاسب تحریم اند، نشان آنها که #داروها را انبار می کنند و از پرپر شدن بچه های بیمار روی دست پدرها و مادرهای ناامید شرم نمی کنند، نشان آنها که #دلار و #سکه انبار می کنند و می گویند گور بابای مملکت، آدم باید زرنگ باشه!
▪️تن های سوخته شان را نشان آنها بدهید که این کشور را لقمه چربی می دانند برای بلعیدن اما حاضر نیستند برای آبادی اش قدمی بردارند.
▪️این چهار نفر اما جان عزیزشان را فدای بلوط ها کردند، فدای درخت ها و بوته های این سرزمین، فدای طبیعت اش... دو نفر از آنها داوطلب بودند. یعنی حتی حقوقی نمی گرفتند. چه رسد اینکه منتی سر کسی بگذارند.
▪️ این چهار نفر شهیدان طبیعت ایران هستند. آنها نتوانستند تاب بیاورند و سوختن گوشه ای از سرزمین مادری شان را نظاره کنند... بر پیکر شما باید سجده کرد، پسران راستین ایرانِ در آتش.
1⃣ محمد پژوهی فرزند احمد
2⃣ رحمت حکیمینیا فرزند امین
3⃣شریف باجور فرزند بایزید
4⃣ امید حسینزاده (کهنهپوشی) فرزند احمد
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
▪️چهار مرد امروز در میان آتش سوختند. در #مریوان، هنگام تلاش برای خاموش کردن آتشی که به جان جنگل افتاده بود.
▪️خیلی هایمان هیچوقت اسم شان را نشنیده بودیم. نه کسی به آنها مدال داده بود، نه مدعی #ژن_خوب بودند، نه به کسی گفتند اگر نمی توانید پول در بیاورید #بروید_بمیرید، نه جای مهر روی پیشانی شان را به دوربینی نشان دادند، نه از چفیه سو استفاده کردند... اما پسران راستین این سرزمین بودند.
▪️اگر لابلای کُنده های زغال شده، چیزی از پیکر سوخته این چهار مَرد مانده، نشان اختلاسگران، غارتگران ایمان و دزدان امید مردم بدهید.
▪️نشان آنها که فقط ادعای وطن پرستی دارند اما کاسب تحریم اند، نشان آنها که #داروها را انبار می کنند و از پرپر شدن بچه های بیمار روی دست پدرها و مادرهای ناامید شرم نمی کنند، نشان آنها که #دلار و #سکه انبار می کنند و می گویند گور بابای مملکت، آدم باید زرنگ باشه!
▪️تن های سوخته شان را نشان آنها بدهید که این کشور را لقمه چربی می دانند برای بلعیدن اما حاضر نیستند برای آبادی اش قدمی بردارند.
▪️این چهار نفر اما جان عزیزشان را فدای بلوط ها کردند، فدای درخت ها و بوته های این سرزمین، فدای طبیعت اش... دو نفر از آنها داوطلب بودند. یعنی حتی حقوقی نمی گرفتند. چه رسد اینکه منتی سر کسی بگذارند.
▪️ این چهار نفر شهیدان طبیعت ایران هستند. آنها نتوانستند تاب بیاورند و سوختن گوشه ای از سرزمین مادری شان را نظاره کنند... بر پیکر شما باید سجده کرد، پسران راستین ایرانِ در آتش.
1⃣ محمد پژوهی فرزند احمد
2⃣ رحمت حکیمینیا فرزند امین
3⃣شریف باجور فرزند بایزید
4⃣ امید حسینزاده (کهنهپوشی) فرزند احمد
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ همچون کرگدن
✍️ سیدعبدالجواد موسوی
آقای علی علیزاده
سلام و درود
↙️ مدت هاست دلم می خواهد برایت نامه بنویسم. اما نمی دانم چرا هر بار به دلیلی منصرف شده ام. شاید به این دلیل که گمان می کرده ام کسی اهل خواندن نیست و همین که ببینند آن بالا نوشته شده: نامه ای به علی علیزاده،سیل دشنام ها به سوی صاحب این قلم سرازیر خواهد شد.
↙️ و حقیقتش را بخواهی سال هاست چوب خط فحش خوردن مان پر شده. ما-منظور از ما من و معدود دوستانم هستیم- سال هاست وسط بازی می کنیم. هم حزب اللهی ها فحش مان می دهند هم روشنفکرها. این شکل از زیستن طاقتی کوه وار می خواهد و جانی سخت. که ما داشتیم اما زور روزگار بیش از طاقت ما بود و ما اگرچه تن به بازی روزگار نداده ایم اما دیگر توان روزهای جوانی مان را نداریم. تو اما تازه نفسی و حالا حالاها جا داری برای فحش.
↙️ شاید: اول آن کس که خریدار شدت من بودم. به خاطر دارم در نخستین برنامه هایی که در بی بی سی فارسی داشتی آن قدر شیوه بحث و جدلت را پسندیده بودم که به هر کدام از دوستانم می رسیدم با شور و شعف می گفتم: یه پسر جوونی اومده تو بی بی سی، موهای فری داره،اغلب هم جین می پوشه، فلسفه ملسفه هم خونده به گمونم، خیلی ضدآمریکاییه ولی منتقد وضع موجود هم هست.
↙️ وقتی دیدم در صدای آمریکا گفتی: شعار اقتصاد مقاومتی در شرایط جدید درست ترین استراتژی ممکن است اما نمی شود با این دولت- دولت احمدی نژاد منظورت بود- چنین برنامه ای را پیاده کرد، بیشتر مهرت به دل نشست. تو در آن روزها وسط بازی می کردی. هم مغضوب کیهان نشینان بودی و هم مطرود اپوزسیونی که از آمریکایی ها می خواستند به ایران حمله نظامی کند.
↙️ معلوم بود رسانه های مدعی آزادی خواهی این شیوه از آزادمنشی را تاب نمی آورند و دیر یا زود از خجالتت در می آیند. که آمدند. مگر می شود در شبکه ملکه بریتانیای کبیر صراحتا از رهبر جمهوری اسلامی تعریف و تمجید کنی و آب هم از آب تکان نخورد؟ آب تکان خورد. هم در دل تو و هم در دل آن هایی که می خواستند پز دموکراسی خواهی شان را با تو تکمیل کنند.
↙️ بازی تمام شد. دشنام ها شدت گرفت و تو هم که بچه سرتقی بودی کوتاه نیامدی. نزاع بالا گرفت. بخش آمریکایی ستیزت پررنگ تر شد و وجه منتقدانه تو نسبت به وضع موجود سرزمین مادری ات کم رنگ تر. حالا نوبت دشمنان زیبایی و آزادی بود که از این آب گل آلود ماهی بگیرند. که گرفتند. خوب هم گرفتند. سر و کله تو در جاهایی پیدا شد که ذره ای به تضارب آرا و تعاطی افکار و این حرف ها اعتقاد نداشتند.
↙️ دشنام ها به اوج خودش رسید. شاید اگر من هم جای تو بودم لج می کردم و در پاسخ به آن همه ناسزا و لجن پراکنی لجام گسیخته دست از وسط بازی کردن برمی داشتم و می رفتم یک طرف دعوا را می گرفتم تا حداقل از دو طرف فحش نخورم. نمی دانم. اما این را خوب می دانم که تو دیگر علی علیزاده سابق نیستی. خدا رحمتت کند.
↙️ اگر می توانستی کمی دیگر طاقت بیاوری شاید آن همه تلاش ستودنی بالاخره جواب می داد و چهارنفر آدم حسابی به زمره آدم های مستقل اضافه می شد. حیف. شاید ماهم دست از محافظه کاری این سال هایمان برمی داشتیم و صراحتا از تو و جایی که ایستاده بودی دفاع می کردیم.
↙️ باری، آن که به ترامپ نامه می نویسد و از آن دلقک درنده خو زبونانه تقاضا می کند به کشورش حمله کند سزاوار طعن و لعن و تقبیح است اما آن که در همین مام میهن هم وطنانش را بی مهابا به کفر و زندقه متهم می کند و مقدمات سوریه شدن این سرزمین را فراهم می آورد کم از آن بوزینگان وطن فروش ندارد.
↙️ من خوب می فهمم چرا از مرحوم هاشمی رفسنجانی انتقاد می کنی اما به قول داریوش آشوری باید حواسمان جمع باشد در قبال آن چه از دست می دهیم چه به دست می آوریم. اگر قرار باشد جای هاشمی و مدافعان بازار آزاد را این هایی بگیرند که هم به آمریکا فحش می دهند و هم با صدای بلند می گویند: ای آن که مذاکره شعارت/ استخر فرح در انتظارت، چه باید کرد؟
↙️ دوگانه مسخره ای است! بله، خودم هم خوب می دانم. ولی همه هنر ما این بود که در زمین مسخره دوقطبی نئولیبرال ها و متحجران بازی نکنیم. خوب می دانم امنیت این کشور و یک پارچه ماندنش خیلی مهم تر از این مسخره بازی های ژورنالیستی است اما بعضی از این مسخره بازی ها سرنوشت هم وطنان من و تو را رقم می زند. نمی توانی به کسی که زیر بار بیکاری و گرانی و تحجر در حال خفه شدن است بگویی: به فردای این سرزمین بیندیش!
↙️ تو می گویی من حاضرم تکه تکه شوم اما سرزمین من باقی بماند اما نمی توانی از همگان انتظار داشته باشی مانند من و تو بیندیشند. اگر مردم یک سرزمین این مقدار از خودگذشته بودند که دیگر نیازی به این همه نزاع و بحث و جدل نبود. مردم همه جای دنیا از حاکمانشان توقع صدق و فراهم آوردن رفاه و امنیت دارند. و بیش از هرچیزی توقع صدق دارند. به صدق کوش که خورشید زاید از نفست.
✍️ سیدعبدالجواد موسوی
آقای علی علیزاده
سلام و درود
↙️ مدت هاست دلم می خواهد برایت نامه بنویسم. اما نمی دانم چرا هر بار به دلیلی منصرف شده ام. شاید به این دلیل که گمان می کرده ام کسی اهل خواندن نیست و همین که ببینند آن بالا نوشته شده: نامه ای به علی علیزاده،سیل دشنام ها به سوی صاحب این قلم سرازیر خواهد شد.
↙️ و حقیقتش را بخواهی سال هاست چوب خط فحش خوردن مان پر شده. ما-منظور از ما من و معدود دوستانم هستیم- سال هاست وسط بازی می کنیم. هم حزب اللهی ها فحش مان می دهند هم روشنفکرها. این شکل از زیستن طاقتی کوه وار می خواهد و جانی سخت. که ما داشتیم اما زور روزگار بیش از طاقت ما بود و ما اگرچه تن به بازی روزگار نداده ایم اما دیگر توان روزهای جوانی مان را نداریم. تو اما تازه نفسی و حالا حالاها جا داری برای فحش.
↙️ شاید: اول آن کس که خریدار شدت من بودم. به خاطر دارم در نخستین برنامه هایی که در بی بی سی فارسی داشتی آن قدر شیوه بحث و جدلت را پسندیده بودم که به هر کدام از دوستانم می رسیدم با شور و شعف می گفتم: یه پسر جوونی اومده تو بی بی سی، موهای فری داره،اغلب هم جین می پوشه، فلسفه ملسفه هم خونده به گمونم، خیلی ضدآمریکاییه ولی منتقد وضع موجود هم هست.
↙️ وقتی دیدم در صدای آمریکا گفتی: شعار اقتصاد مقاومتی در شرایط جدید درست ترین استراتژی ممکن است اما نمی شود با این دولت- دولت احمدی نژاد منظورت بود- چنین برنامه ای را پیاده کرد، بیشتر مهرت به دل نشست. تو در آن روزها وسط بازی می کردی. هم مغضوب کیهان نشینان بودی و هم مطرود اپوزسیونی که از آمریکایی ها می خواستند به ایران حمله نظامی کند.
↙️ معلوم بود رسانه های مدعی آزادی خواهی این شیوه از آزادمنشی را تاب نمی آورند و دیر یا زود از خجالتت در می آیند. که آمدند. مگر می شود در شبکه ملکه بریتانیای کبیر صراحتا از رهبر جمهوری اسلامی تعریف و تمجید کنی و آب هم از آب تکان نخورد؟ آب تکان خورد. هم در دل تو و هم در دل آن هایی که می خواستند پز دموکراسی خواهی شان را با تو تکمیل کنند.
↙️ بازی تمام شد. دشنام ها شدت گرفت و تو هم که بچه سرتقی بودی کوتاه نیامدی. نزاع بالا گرفت. بخش آمریکایی ستیزت پررنگ تر شد و وجه منتقدانه تو نسبت به وضع موجود سرزمین مادری ات کم رنگ تر. حالا نوبت دشمنان زیبایی و آزادی بود که از این آب گل آلود ماهی بگیرند. که گرفتند. خوب هم گرفتند. سر و کله تو در جاهایی پیدا شد که ذره ای به تضارب آرا و تعاطی افکار و این حرف ها اعتقاد نداشتند.
↙️ دشنام ها به اوج خودش رسید. شاید اگر من هم جای تو بودم لج می کردم و در پاسخ به آن همه ناسزا و لجن پراکنی لجام گسیخته دست از وسط بازی کردن برمی داشتم و می رفتم یک طرف دعوا را می گرفتم تا حداقل از دو طرف فحش نخورم. نمی دانم. اما این را خوب می دانم که تو دیگر علی علیزاده سابق نیستی. خدا رحمتت کند.
↙️ اگر می توانستی کمی دیگر طاقت بیاوری شاید آن همه تلاش ستودنی بالاخره جواب می داد و چهارنفر آدم حسابی به زمره آدم های مستقل اضافه می شد. حیف. شاید ماهم دست از محافظه کاری این سال هایمان برمی داشتیم و صراحتا از تو و جایی که ایستاده بودی دفاع می کردیم.
↙️ باری، آن که به ترامپ نامه می نویسد و از آن دلقک درنده خو زبونانه تقاضا می کند به کشورش حمله کند سزاوار طعن و لعن و تقبیح است اما آن که در همین مام میهن هم وطنانش را بی مهابا به کفر و زندقه متهم می کند و مقدمات سوریه شدن این سرزمین را فراهم می آورد کم از آن بوزینگان وطن فروش ندارد.
↙️ من خوب می فهمم چرا از مرحوم هاشمی رفسنجانی انتقاد می کنی اما به قول داریوش آشوری باید حواسمان جمع باشد در قبال آن چه از دست می دهیم چه به دست می آوریم. اگر قرار باشد جای هاشمی و مدافعان بازار آزاد را این هایی بگیرند که هم به آمریکا فحش می دهند و هم با صدای بلند می گویند: ای آن که مذاکره شعارت/ استخر فرح در انتظارت، چه باید کرد؟
↙️ دوگانه مسخره ای است! بله، خودم هم خوب می دانم. ولی همه هنر ما این بود که در زمین مسخره دوقطبی نئولیبرال ها و متحجران بازی نکنیم. خوب می دانم امنیت این کشور و یک پارچه ماندنش خیلی مهم تر از این مسخره بازی های ژورنالیستی است اما بعضی از این مسخره بازی ها سرنوشت هم وطنان من و تو را رقم می زند. نمی توانی به کسی که زیر بار بیکاری و گرانی و تحجر در حال خفه شدن است بگویی: به فردای این سرزمین بیندیش!
↙️ تو می گویی من حاضرم تکه تکه شوم اما سرزمین من باقی بماند اما نمی توانی از همگان انتظار داشته باشی مانند من و تو بیندیشند. اگر مردم یک سرزمین این مقدار از خودگذشته بودند که دیگر نیازی به این همه نزاع و بحث و جدل نبود. مردم همه جای دنیا از حاکمانشان توقع صدق و فراهم آوردن رفاه و امنیت دارند. و بیش از هرچیزی توقع صدق دارند. به صدق کوش که خورشید زاید از نفست.
↙️ در زمان زلزله رودبار نوجوانی بودم که پشت وانت بار از بلندگو فریاد می زدم و کمک های مردمی جمع می کردم. والله زنان بسیاری را به خاطر دارم که النگوهایشان را از دست هایشان بیرون می کشیدند و گوشواره هایشان را از گوش هایشان و بی هیچ سند و مدرک و رسیدی در اختیار ما می گذاشتند تا به مستحقان برسانیم.
↙️ آن مردم از مریخ نیامده بودند. همین مردم بودند. با آن ها چه کردیم؟ چرا امروز وقتی خبر از نابودی داعش می شود این مردم برای شادی و هلهله و پایکوبی به خیابان نمی ریزند؟ چرا علی علیزاده یک بار به بالادستی های سرزمین مادری اش نهیب نمی زند؟
↙️ نزاع با سلبریتی ها و بچه سوسول های فضای مجازی و وطن فروشان داخلی و خارجی اگرچه کم کاری نیست اما کارستان نیست. علی علیزاده اگر می خواهد وسط بازی کند باید خیلی دریادل تر از این حرف ها باشد. باید گرسنگی را تاب بیاورد. باید دشنام ها را به هیچ بگیرد. و در یک کلام باید کرگدن باشد و این سخن بودا را با گوش جان بشنود: بسان کرگدن تنها سفر کن!
🖋 @ehsanmohammadi95
↙️ آن مردم از مریخ نیامده بودند. همین مردم بودند. با آن ها چه کردیم؟ چرا امروز وقتی خبر از نابودی داعش می شود این مردم برای شادی و هلهله و پایکوبی به خیابان نمی ریزند؟ چرا علی علیزاده یک بار به بالادستی های سرزمین مادری اش نهیب نمی زند؟
↙️ نزاع با سلبریتی ها و بچه سوسول های فضای مجازی و وطن فروشان داخلی و خارجی اگرچه کم کاری نیست اما کارستان نیست. علی علیزاده اگر می خواهد وسط بازی کند باید خیلی دریادل تر از این حرف ها باشد. باید گرسنگی را تاب بیاورد. باید دشنام ها را به هیچ بگیرد. و در یک کلام باید کرگدن باشد و این سخن بودا را با گوش جان بشنود: بسان کرگدن تنها سفر کن!
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from اتچ بات
📌 دعوت به #نمایشگاه نقش و جایگاه هنر در توانبخشی
⚠️ زمان : شهریور ۹۷
🔼یکشنبه چهارم شهریور، از ساعت ۹ تا ۱۶ / معرفی پروژه
➖ سرکارخانم زهرا کاظمی کارشناس مرکز آموزشی ، درمانی روانپزشکی رازی
➖سرکار خانم "مونا جدیدی " کارشناس موسسه پژوهشی کودکان دنیا
🔼بازدید از نمایشگاه و نشست علمی با حضور
👤 سخنرانان :
➖ دکتر سحر اعلایی با موضوع " آسیب شناسی روانی از نظر روانکاوی معاصر"
➖دکتر شفارودی با موضوع " هنر و خلاقیت درکار درمانی
➖دکتر کیانی با موضوع " تکه های گم شده"
و
➖ جناب آقای دکتر عشایری با موضوع "نقش فعالیت هنری در توانبخشی"
🔼 دوشنبه ۵ شهریور،/ بازدید از نمایشگاه از ساعت ۹ تا ۱۶
🔼سه شنبه ۶ شهریور/ ادامه نشست علمی از ساعت ۱۶ تا ۲۰ با
👤سخنران
◀️ آقای مسعود ناصری سوینی "نقاش و پژوهشگر " با موضوع : هنر واسطه ای برای ارتباط
🔼 چهارشنبه ۷ شهریور/ از ساعت ۹ تا ۱۸ نشست علمی با
👤سخنرانان
➖ خانم دکتر کربلایی نوری با موضوع " رنگ و روان انسان"
➖ آقای دکتر خانکه با موضوع "هنر ، خلاقیت ؛ درمان
🖋 @ehsanmohammadi95
⚠️ زمان : شهریور ۹۷
🔼یکشنبه چهارم شهریور، از ساعت ۹ تا ۱۶ / معرفی پروژه
➖ سرکارخانم زهرا کاظمی کارشناس مرکز آموزشی ، درمانی روانپزشکی رازی
➖سرکار خانم "مونا جدیدی " کارشناس موسسه پژوهشی کودکان دنیا
🔼بازدید از نمایشگاه و نشست علمی با حضور
👤 سخنرانان :
➖ دکتر سحر اعلایی با موضوع " آسیب شناسی روانی از نظر روانکاوی معاصر"
➖دکتر شفارودی با موضوع " هنر و خلاقیت درکار درمانی
➖دکتر کیانی با موضوع " تکه های گم شده"
و
➖ جناب آقای دکتر عشایری با موضوع "نقش فعالیت هنری در توانبخشی"
🔼 دوشنبه ۵ شهریور،/ بازدید از نمایشگاه از ساعت ۹ تا ۱۶
🔼سه شنبه ۶ شهریور/ ادامه نشست علمی از ساعت ۱۶ تا ۲۰ با
👤سخنران
◀️ آقای مسعود ناصری سوینی "نقاش و پژوهشگر " با موضوع : هنر واسطه ای برای ارتباط
🔼 چهارشنبه ۷ شهریور/ از ساعت ۹ تا ۱۸ نشست علمی با
👤سخنرانان
➖ خانم دکتر کربلایی نوری با موضوع " رنگ و روان انسان"
➖ آقای دکتر خانکه با موضوع "هنر ، خلاقیت ؛ درمان
🖋 @ehsanmohammadi95
Telegram
attach 📎
⛔️ افسوس ابدی عزت الله انتظامی
✍️ احسان محمدی
⏺ همه ما افسوس هایی در زندگی مان داریم، حسرت اتفاقاتی که رخ داد یا نداد، اندوه و رنج بخت هایی که از کف رفت. بزرگ و کوچک و شاهزاده و گدا هم ندارد. هر کس در زندگی اش یک فقدان دارد. مثل جای خالی یک گلدان، لب پنجره. باید باشد اما نیست ...
🎥 عزت الله انتظامی را بسیاری با فیلم #گاو ساخته داریوش مهرجویی می شناسند. یکی از تحسین شده ترین فیلم های پیش از انقلاب. روشنفکرانه میان انبوه فیلمفارسی هایی که آمیزه ای بودن از رقص و مشت و لگد و کافه و تیزی و عرق خوری و مرام و انسونیت!
اما مادرش هرگز حاضر نشد این فیلم را در سینما ببیند. خودش روایت می کند:
- بهش گفتم مادر!
+ جانم!
- مادر این فیلمه که من کار کردم خیلی قشنگه. فیلم خوبیه، رقص مقص اینا نداره، میای ببینی؟ یک بلیط هست می خوای تو با فلور و مجید بری ببینی؟
همینجوری منو نگاه کرد. بعد روش رو برگردوند اونطرف، یه سری تکون داد برگشت گفت:
- مادر! همین یه کارم مونده بود!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
⏺ همه ما افسوس هایی در زندگی مان داریم، حسرت اتفاقاتی که رخ داد یا نداد، اندوه و رنج بخت هایی که از کف رفت. بزرگ و کوچک و شاهزاده و گدا هم ندارد. هر کس در زندگی اش یک فقدان دارد. مثل جای خالی یک گلدان، لب پنجره. باید باشد اما نیست ...
🎥 عزت الله انتظامی را بسیاری با فیلم #گاو ساخته داریوش مهرجویی می شناسند. یکی از تحسین شده ترین فیلم های پیش از انقلاب. روشنفکرانه میان انبوه فیلمفارسی هایی که آمیزه ای بودن از رقص و مشت و لگد و کافه و تیزی و عرق خوری و مرام و انسونیت!
اما مادرش هرگز حاضر نشد این فیلم را در سینما ببیند. خودش روایت می کند:
- بهش گفتم مادر!
+ جانم!
- مادر این فیلمه که من کار کردم خیلی قشنگه. فیلم خوبیه، رقص مقص اینا نداره، میای ببینی؟ یک بلیط هست می خوای تو با فلور و مجید بری ببینی؟
همینجوری منو نگاه کرد. بعد روش رو برگردوند اونطرف، یه سری تکون داد برگشت گفت:
- مادر! همین یه کارم مونده بود!
🖋 @ehsanmohammadi95
🔥 تن «شریف» در آتش طبیعت!
✍ احسان محمدی
🔥 شریف باجور فرزند بایزید، عضو انجمن سبز چیا دیروز در آتش سوزی جنگل های مریوان همراه سه تن دیگر جان باخت. شریف و بایزید و مریوان و چیا را که کنار هم می گذاری انگار قصه ای است که برای افسانه ها خلق شده، اما «شریف» ققنوس نبود، مثل کُنده بلوط ها در آتش سوخت، خاکستر شد...
اینکه از خاکستر او برای طبیعت ایران «امید» جوانه می زند یا «سرخوردگی» داستان دیگری است اما چرا این اتفاق تلخ رخ داد؟
🔥 این نخستین بار نیست که طبیعت ایران از میان عاشق ترین فرزندانش قربانی می گیرد. آخرین نمونه اش #هادی_فهیمی بود، یک پژوهشگر ممتاز که در نتیجه برخود هواپیما به کوه جان باخت، پیش تر #امیر_طالبی_گُل در کویر ایران در نتیجه برخورد با مین جان باخت.
🔥 تعداد فعالانی که در نتیجه تلاش برای خاموش کردن آتش جنگل ها سر و دست شان سوخته هم از شماره خارج است. #صلاح الدین_میرانی و #مظفر_عبدی دو جوان کرمانشاهی که بخشی از تن شان را آتش بلعید حتی به واسطه این فداکاری جایزه ملی محیط زیست را از رئیس جمهور گرفتند.
🔥 در تمام این ماجراهای تلخ، قبل از صدای شیون، شایعات موذی راهشان را باز می کنند. تردیدهایی در خصوص چرایی رخداد که البته گذر زمان و پاسخ های عموماً مبهم نهادهای رسمی هم گرهی از آنها باز نمی کند و این تردیدها باقی می ماند که «چرا» این ماجرا رخ داد؟
🔥 در کنار این پرسش های گزنده، نکته دیگری هم باقی می ماند که اصولاً تشکل های مردم نهاد تا چه اندازه برای رویارویی با چالش هایی از این دست آموزش دیده اند.
🔥اعزام نیروهای داوطلبی که عاشقانه این سرزمین را دوست دارند برای مهار آتشی که دوست و دشمن نمی شناسد، آن هم با تجهیزاتی در حد دبه آب و بیل با اصول حرفه ای منطبق است؟
🔥 یکی از نخستین کارهایی که نیروهای آتش نشانی هنگام رویارویی با یک حریق شهری انجام می دهند دور کردن افراد عادی از صحنه است، اما آیا سازمان جنگل ها و مراتع و سازمان محیط زیست هم چنین قوانینی دارند؟ اصولاً آتش را بر اساس دستورالعمل های مرکز جهانی پایش حریق (GFMC) خاموش می کنند یا بر اساس سیاست «همسایه ها یاری کنید» و همت عالی و ...
🔥 درک این نکته که سازمان جنگل ها، مراتع آبخیزداری کشور، نیرو و تجهیزات کافی برای رویارویی با آتش سوزی های پرتعداد در کشور را ندارد دشوار نیست، از آن سو نمی توان کسی را به خاطر حضور داوطلبانه، بی مزد و منت و البته فداکارانه برای دفاع از طبیعت تحسین نکرد اما وقتی حادثه غیرقابل جبرانی رخ می دهد نباید کسی به این پرسش ها پاسخ دهد؟
🔥 پیش از این نام مریوان را به واسطه معلمی که در حمایت از دانش آموز مبتلا به سرطان سر خود را تراشید، جنبش تفنگ کشان و نه به شکار، سربازی که برای نجات یک سگ گرفتار در میان سیم خاردار با مین برخورد کرد و یک پایش را از دست داد و ... شنیده ایم.
🔥 علاقمندی به مشارکت در فعالیت های مدنی در استان های کُردنشین ستودنی است و انجمن سبز چیا کارنامه درخشانی در فعالیت های زیست محیطی دارد اما تا زمانی که برای پرسش هایی از این دست پاسخی پیدا نکنیم، حادثه رخ می دهد که حاصل آن؛ شیون، اندوه ملی و خلق افسانه های عموماً تراژیک در سرزمینی است که بیشتر تشنه لبخند است...
#روزنامه_سازندگی
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
🔥 شریف باجور فرزند بایزید، عضو انجمن سبز چیا دیروز در آتش سوزی جنگل های مریوان همراه سه تن دیگر جان باخت. شریف و بایزید و مریوان و چیا را که کنار هم می گذاری انگار قصه ای است که برای افسانه ها خلق شده، اما «شریف» ققنوس نبود، مثل کُنده بلوط ها در آتش سوخت، خاکستر شد...
اینکه از خاکستر او برای طبیعت ایران «امید» جوانه می زند یا «سرخوردگی» داستان دیگری است اما چرا این اتفاق تلخ رخ داد؟
🔥 این نخستین بار نیست که طبیعت ایران از میان عاشق ترین فرزندانش قربانی می گیرد. آخرین نمونه اش #هادی_فهیمی بود، یک پژوهشگر ممتاز که در نتیجه برخود هواپیما به کوه جان باخت، پیش تر #امیر_طالبی_گُل در کویر ایران در نتیجه برخورد با مین جان باخت.
🔥 تعداد فعالانی که در نتیجه تلاش برای خاموش کردن آتش جنگل ها سر و دست شان سوخته هم از شماره خارج است. #صلاح الدین_میرانی و #مظفر_عبدی دو جوان کرمانشاهی که بخشی از تن شان را آتش بلعید حتی به واسطه این فداکاری جایزه ملی محیط زیست را از رئیس جمهور گرفتند.
🔥 در تمام این ماجراهای تلخ، قبل از صدای شیون، شایعات موذی راهشان را باز می کنند. تردیدهایی در خصوص چرایی رخداد که البته گذر زمان و پاسخ های عموماً مبهم نهادهای رسمی هم گرهی از آنها باز نمی کند و این تردیدها باقی می ماند که «چرا» این ماجرا رخ داد؟
🔥 در کنار این پرسش های گزنده، نکته دیگری هم باقی می ماند که اصولاً تشکل های مردم نهاد تا چه اندازه برای رویارویی با چالش هایی از این دست آموزش دیده اند.
🔥اعزام نیروهای داوطلبی که عاشقانه این سرزمین را دوست دارند برای مهار آتشی که دوست و دشمن نمی شناسد، آن هم با تجهیزاتی در حد دبه آب و بیل با اصول حرفه ای منطبق است؟
🔥 یکی از نخستین کارهایی که نیروهای آتش نشانی هنگام رویارویی با یک حریق شهری انجام می دهند دور کردن افراد عادی از صحنه است، اما آیا سازمان جنگل ها و مراتع و سازمان محیط زیست هم چنین قوانینی دارند؟ اصولاً آتش را بر اساس دستورالعمل های مرکز جهانی پایش حریق (GFMC) خاموش می کنند یا بر اساس سیاست «همسایه ها یاری کنید» و همت عالی و ...
🔥 درک این نکته که سازمان جنگل ها، مراتع آبخیزداری کشور، نیرو و تجهیزات کافی برای رویارویی با آتش سوزی های پرتعداد در کشور را ندارد دشوار نیست، از آن سو نمی توان کسی را به خاطر حضور داوطلبانه، بی مزد و منت و البته فداکارانه برای دفاع از طبیعت تحسین نکرد اما وقتی حادثه غیرقابل جبرانی رخ می دهد نباید کسی به این پرسش ها پاسخ دهد؟
🔥 پیش از این نام مریوان را به واسطه معلمی که در حمایت از دانش آموز مبتلا به سرطان سر خود را تراشید، جنبش تفنگ کشان و نه به شکار، سربازی که برای نجات یک سگ گرفتار در میان سیم خاردار با مین برخورد کرد و یک پایش را از دست داد و ... شنیده ایم.
🔥 علاقمندی به مشارکت در فعالیت های مدنی در استان های کُردنشین ستودنی است و انجمن سبز چیا کارنامه درخشانی در فعالیت های زیست محیطی دارد اما تا زمانی که برای پرسش هایی از این دست پاسخی پیدا نکنیم، حادثه رخ می دهد که حاصل آن؛ شیون، اندوه ملی و خلق افسانه های عموماً تراژیک در سرزمینی است که بیشتر تشنه لبخند است...
#روزنامه_سازندگی
🖋 @ehsanmohammadi95
📺 رادیو شبی آرام برای آنها که دیشب ندیدند
یکشنبه/ 4 شهریورماه ۹۷
👇
http://www.telewebion.com/episode/1878395
#رادیو_شب
#احسان_محمدی
🖋 @ehsanmohammadi95
یکشنبه/ 4 شهریورماه ۹۷
👇
http://www.telewebion.com/episode/1878395
#رادیو_شب
#احسان_محمدی
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 عکس جالب اکبر توکلی از افتتاح چند پروژه عمرانی ورزشی در تهران/ایرنا
🖋 @ehsanmohammadi95
🖋 @ehsanmohammadi95