روزنوشت‌های احسان محمدی
17.6K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🔰 در #کرمانشاه همه چیز طبیعی است!

✍️ احسان محمدی

1️⃣ اگر فکر می کنید با دار زدن #محمود_احمدی_نژاد به واسطه مسکن مهر، همه مردم زلزله زده کرمانشاه صاحبخانه می شوند و عزیزان شان از دل گورهای سرد به آغوش های گرم برمی گردند، به احتمال 51 درصد خود احمدی نژاد با آن درجه از ماجراجویی اش طناب می خرد، ماشین دربست می کنُد و به سمت سرپل ذهاب می رود تا در میدان اصلی شهر دارش بزنند!

2️⃣ در اینکه #مسکن_مهر را بد و با مصالح درجه چندم ساخته ایم، شک نداریم. می نویسم «ساخته ایم» چون خودمان ساخته ایم. مهندسان و ناظران و طراحان و سازندگان مصالح داخلی. نه #ترامپ و #ابوبکر_البغدای و #آل_سعود! دست همه مان به این خون ها آغشته است. همه آنها که دیدند و سکوت کردند. دیدند و در طمع نام و نان سرشان را برگرداندند.

اما عموم آنها که مشتری این مسکن ها بودند احتمالاً بارها خدا و احمدی نژاد را بابت این سرپناه شکر کرده اند. همین را هم پیش تر نداشتند. ولی این امر اما نباید باعث شود که مسببان اصلی فاجعه بازخواست نشوند. یک بار در یک دادگاه عمومی و #واقعی مسببان ساخت این قوطی کبریت ها را محاکمه کنید. همین ها که الان من در یکی از آنها می نویسم، شما در یکی از آنها می خوانید!

3️⃣ اما آیا فقط احمدی نژاد مقصر است؟ یعنی وقتی در دوران #هاشمی_رفسنجانی زلزله رودبار و منجیل رخ داد، درختان زیتون، آناناس دادند؟ دوران #خاتمی و در زلزله #بم، نه تنها کسی نمُرد بلکه بر میزان زاد و ولد افزوده شد؟

دست برداریم از این دعواهای سیاسی. برای مردم زلزله زده فرقی نمی کند احمدی نژاد رئیس جمهور است یا روحانی، حکومت جمهوری اسلامی است یا رژیم طاغوتی دزد و فریبکار و غارتگر بیت المال شاه!! آنها سوگوار عزیزانشان هستند و انتظار دارند مدیران پرمدعای کشور بعد از سه روز عرضه مدیریت بحران را داشته باشند.

3️⃣ تیرماه 67 و پس از حمله آخر #عراق، نُه سالم بود. خوب یادم می آید که مادرم زن جوانی که باردار بود، چطور کنار جاده تلاش می کرد از ماشین های کمک رسان، نان خشک و کمپوت بگیرد برای ما و لابلای آن ازدحام دستش خالی می ماند. دردناک است که بعد از 30 سال هنوز هم یک بحران را نمی توانیم در یک استان به درستی مدیریت کنیم. هنوز هم مردم زلزله زده شکایت می کنند که چادر به آنها نرسیده و لابلای ازدحام دستشان از نان خشک و خوردنی خالی مانده است! بعد از 30 سال!

4️⃣ جان هر انسان- حتی یک نفر- ارزشمند است. بی نهایت. اما آیا می دانیم 400 کُشته زلزله کرمانشاه که اینطور قلبمان را تکه تکه کرده اند، برابر با تعداد کشته های رانندگی مان تنها در یک هفته است! یعنی در یک هفته همین تعداد جنازه تولید می کنیم، همین تعداد انسان را به خاک می سپاریم. بدون اینکه زمین بلرزد! بدون اینکه مسکن مهر کسی از آنها را بکُشد! می دانید برابر اعلام پزشکی قانونی در آتش سوزی پلاسکو 25 نفر کُشته شد در حالیکه در تصادفات یک روز رانندگی در ایران 50 نفر از هموطنان مان را می کُشیم! این هم تقصیر احمدی نژاد است؟

5️⃣ از احمدی نژاد و مسئولان نظام بغض داریم سرجای خودش اما سرجدتان #شهرک_اکباتان را به اسم «مسکن مهر شاه» به خورد مردم ندهید. این شهرک را سال 1345 توسط مهندسان آمریکایی و با بهترین تجهیزات وارداتی برای «نظامیان» که آن زمان بسیار مورد توجه و عنایت بودند ساختند نه برای فقرا. نه به اسم مسکن مهر! برای اثبات ناتوانی مدیران لازم نیست تاریخ را جعل کنیم.

6️⃣ از خودمان بپرسیم واقعاً همه چیز تقصیر احمدی نژاد است؟ از عملکردش دفاع نمی کنم. ابدا. حتی یاران دیروزش با تانک هم نمی توانند از عملکردش دفاع کنند. اما آیا فقط او به تنهایی مقصر است؟ الان در هیچ پست مدیریتی کشور احمدی نژاد نداریم؟ مدیریت احمدی نژادی چطور؟ یادمان رفت در حادثه #پلاسکو که در قلب پایتخت رخ داد با این همه امکانات و توجه، آواربرداری چقدر طول کشید و تا آخری لحظه حتی نمی دانستیم چند نفر کُشته شده اند! اصلاً مگر این مدیران از فضا آمده اند؟ مگر جز این است که خود ما هم در این بلبشوی مدیریت سهیم هستیم. واقعاً به عنوان پزشک، مکانیک، نانوا، معلم، کارمند و ... کار و وظیفه مان را به درستی انجام می دهیم یا دنبال بیشترین سود از کمترین تلاش هستیم؟

7️⃣ چرا جوری رفتار می کنیم انگار اتفاق عجیبی در کرمانشاه رخ داده است؟ اتفاقاً همه چیز طبیعی است. این شیوه مدیریت کشور در مقیاس کوچک است. پرهزینه، پرمصیبت، شلخته، غیرپاسخگو، پر منت، با انتظار صبر و فداکاری از مردم و در نهایت گره زدن همه چیز به خواست و تقدیر خدا و «انشالله درست می شود»!
🖋 @ehsanmohammadi95
❇️ زندگی از هر چیزی قوی تر است... حتی از زلزله!

✍️ احسان محمدی

🔰قبول دارم که ما خیلی وقت است اشک را با اشک می شوییم، اصلاً انگار خدا هم می داند که اندوهگین بودن در این سرزمین به «فضیلت» تبدیل شده. ما مردم شادی و قهقهه نیستیم برای همین هر روز جیره مان را می دهد. هنوز #قطار_سمنان در آتش می سوخت که #پلاسکو فرو ریخت، برای آتش نشان ها شیون می کردیم که #سربازهایمان قربانی شدند، سوگوار #کولبرها بودیم که مرگ #آتنا» بغض مان را ترکاند، #مریم_میرزاخانی در خاک آرام نگرفته بود که #بنیتا و #اهورا پژمردند، که #کرمانشاه ...

🔰 اما زندگی ادامه دارد. شاید سنگدلانه باشد اما مهمترین روز زندگی، اکنون و فرداست. اگر در این مسیر هر روز برای گریه کردن زانو بزنیم، هرگز به مقصد نمی رسیم. این شعار نیست. عین حقیقت است. اشک هایمان را پاک کنیم. بخندیم. به هم شور زندگی ببخشیم.

🔰باور کنید همین کرمانشاهی ها که الان موهای سرشان دانه دانه در اندوه سفید شد، چند ماه دیگر در شادی ها چنان دستمال ها را در آسمان تکان می دهند و کُردی می رقصند که انگار هرگز اندوه ندیده اند، هرگز گریه نکرده اند... آنها مُچ جنگ هشت ساله را خواباندند، از پس زلزله 7 ریشتری هم بر می آیند و بعدها می گویند: «تلیقاندیمش»! ( لهش کردیم)

🔰می دانم که غم آرام و موذی راه خودش را باز می کند اما این گله ها را بگذاریم برای روزی که بنشینیم پیش روی خدا و چای بنوشیم... مثل هزاران سالی که از سرگذرانده ایم، این مصیبت هم با همدلی شما می گذرد... به فردا فکر کنیم.

📕 این نوشته از «آناگاوالدا» رمان نویس فرانسوی را بخوانید. یک جا نگهدارید و در تلخ ترین روزهایتان به آن سر بزنید. معجزه می کند:

زندگی حتی وقتی انکارش می‌کنی، حتی وقتی نادیده اش می‌گیری، حتی وقتی نمی‌خواهی اش از تو قوی تر است. از هر چیز دیگری قوی تر است.

آدم‌هایی که از بازداشتگاه‌های اجباری برگشته‌اند دوباره زاد و ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانه‌هاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوس‌ها دویدند، به پیش بینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند.

باور کردنی نیست اما همین گونه است. زندگی از هر چیز دیگری قوی تر است. باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشک‌ها خشک شوند، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد.
#زنده_باد_زندگی
#دریغ_است_ایران_ویران_شود
#دانشگاه_زلزله_کرمانشاه
🖋 @ehsanmohammadi95
#خودمانی_با_خدا

✍️ احسان محمدی

🙏خدا! چیزی شده؟ کسی پشت سر ما حرفی زده؟ ما کاری کردیم ازمون دلخوری؟ میشه حرف بزنیم شاید سوتفاهم باشه اصلا"؟

▪️واقعا" چرا فکر می کنی ما تحمل این همه مصیبت رو داریم؟ #زلزله و #خشکسالی کم نبود که بچه هامون نزدیک #شانگهای وسط آب، توی آتش سوختند؟‌ فکر می کنی زخم #کهریزک خوب شده که باز چند نفر تو بازداشتگاه #خودکشی کردند؟

▪️فکر می کنی تاول های #پلاسکو خوب شده؟ #کولبرهامون که یخ زدن یادمون رفتن؟ #سربازهامون که تصادف کردن، رنج #آتنا، #بنیتا... کم بود؟ دفن شدن #معدنچی هامون بس نبود؟

▪️«شما که سواد داری، لیسانس داری، روزنامه خونی، با بزرگا می شینی، حرف می زنی، همه چی می دونی، کله ات پُره، معلم مردم گُنگی، واسه هر چی که می گن جواب داری، در نمی مونی» بگو مشکل چیه؟ بگو از چی دلخوری؟ بگو ما پیش کی بریم؟ به کی بگیم این همه درد رو؟

▪️از وقتی بچه بودیم به ما گفتن همه کارهای خوب کار توئه، این دل شکستن ها کار کیه؟ بگو بریم در خونه اش. باهاش حرف بزنیم... می بینی اشک رو با اشک می شوریم، می بینی هی رخت سیاه تن مونه... بگو... بس نیست؟

▪️خدا! اینجا شکایت بکنیم میگن شما صبر ندارید، درست میشه، همه جای دنیا اینطوریه، مسئولین ما زحمتکش ترین و باتقواترین موجودات کره زمین اند ... خیلی شکایت کنیم هم ممکنه ازمون دلخور بشن بزنن #تلگرام رو باز #فیلتر کنن!

▪️خدا اصلاً اوضاع جوری شده که حتی وقتی از خودت هم گله می کنیم یه سری که خودشون رو رفیق فابریکت می دونن پوست مون رو می کنن... میشه بگی دقیقاً چکار کنیم؟
#نفتکش_سانچی
#ایران_طبق_معمول_تسلیت
🖋 @ehsanmohammadi95
🔥روزگار #پلاسکویی ما

✍️ احسان محمدی

پارسال وقتی پلاسکو در آتش سوخت چند مطلب نوشتم که امروز وقتی به خاطر سالگرد آن فاجعه سراغ شان رفتم انگار ده دقیقه پیش نوشته ام. از بس آب از آب تکان نخورده و هنوز دوره می کنیم شب را و روز را. بخشی از آن نوشته ها را بدون تغییر حتی #یک_واژه اینجا می گذارم:

1️⃣ در بخش ایمنی یک شرکت #نفتی کار می کردم. اجازه نمی دادیم کارگرها با کامیون هایی که سوار می شدند بنزین ببرند برای دستگاه های حفاری. ماشین حمل سوخت باید این کار را می کردند. اما گوش نمی دادند. دبه را زیر وسایل قایم می کردند که زودتر برسند و کارشان را تمام کنند و برگردند.

هرچه توضیح می دادم که وقتی توی ماشین #سیگار می کشید این کار خطرناک است گوش نمی دادند. #الکس ناظر پروژه اسکاتلندی بود. یک روز محموله بنزین پیدا کردیم. سَر کارگرها داد زد. یکی از آنها انگشتش را گرفت طرف آسمان و گفت: مستر فقط گاد! (یعنی خون خودت رو کثیف نکن پیرمرد، خدا هوامونو داره)! فکر کنم آخرش از دست ما سکته کرد و مُرد.

2️⃣ #پلاسکو فروریخت. کام مان تلخ است اما یادمان می رود. درست مثل منا، مثل تصادف قطار سمنان، مثل کشته شدن #سربازها، مثل فروریختن ساختمان سعادت‌آباد که هفده کارگر دفن شدند، مثل #آتش سوزی خیابان جمهوری که دو زن پائین پریدند و مُردند. یادمان می رود، چون ما به #زخم خو کرده ایم. مرگ کسب و کار ماست. یک اتفاق تازه رخ می دهد،می شورد می برد. فقط گاد!

3️⃣ سردار دکتر #قالیباف نه شهردار و سردار و مورد علاقه من است نه دکتر محبوبم گرچه مدیر-شومن موفقی است. اما کسی تضمین می دهد اگر برود نفر بعد شهردار شود دیگر هیچ ساختمانی آتش نمی گیرد؟ هیچ خیابانی نشست نمی کند؟ دبه آب جایش را به تجهیزات مدرن آتشنشانی می دهد؟

4️⃣ ما گرفتار بحران مدیریت در این کشوریم. تا دلتان بخواهد حجت السلام دکتر خلبان ملوان داریم اما مدیر چطور؟ چرا مثل مربی فوتبال، مدیر وارد نمی کنیم؟ چند نفرمان کُشته بشود تا مدیران ما قبول کنند مدیریت بحران نمی دانند؟ یک #باران، یک سیل کوچک، یک آتش سوزی در این کشور جنازه تولید می کند.

مسئله فقط پلاسکو نیست، صدها ساختمان مستعد سوختن و فروریختن مثل پلاسکو در همین شهر همین لحظه دارد ساخته می شود. اگر زلزله بیاید چکار کنیم؟ فقط گاد؟

5️⃣ بی اعتمادی در این کشور ترسناکتر از آتش سوزی است. مردم ما به اخبار تلویزیون اعتماد ندارند، به توصیه مسئولین که آقا نیایید برای تماشا اعتماد ندارند، به حرف آتشنشان ها که ساختمان را ترک کنید اعتماد ندارند، به آمبولانسی که پشت سرشان آژیر می کشد #اعتماد ندارند. فقط گاد!

6️⃣ ما مردم شرم آوری هستیم مثل آنها که با فاجعه #سلفی می گیرند، ما مردم بزرگی هستیم، مثل آتش نشان هایی که سوختند.

7️⃣ چندنفر از ما که فحش و تز می دهیم بلدیم با کپسول آتشنشانی کار کنیم؟ تنفس مصنوعی بلدیم؟ بلدیم بچه مان پاک کن قورت داد نجاتش بدهیم؟ برای فاجعه بعدی آماده شویم. گاد مدیر بحران ما نیست.

8️⃣ در ایران مسابقه پرطرفدار #کی_از همه_بدبخت_تره؟ هر روز برگزار می شود که تقریبا" همه مان شانس کسب مدال در آن را داریم. اینکه پیش هر کسی درددل کنی تا ثابت نکند حالش از تو بدتر است ول کن نیست.

وقتی فاجعه ای رخ می دهد همه مان برای درآوردن اشک هم، با شعر سوزناک و کلیپ جگرخراش و عکس های وحشتناک مسابقه می دهیم و اسم این کار را می گذاریم #همدردی! بعد احساس می کنیم هر کس بیشتر گریه کند و اشک در بیاورد انسان بهتری است.

9️⃣ #پلاسکو یک بار دیگر نشان مان داد ما در زمینه آموزش مدیریت بحران موفق نیستیم اما انصافا" مدال طلای سوگواری برازنده همه مان است. ما در این سرزمین حق شعر را ادا کرده ایم اما حق خرد را نه.

مانورهای #زلزله و بحران در مدارس معمولا" شوخی و خنده است و کسی جدی اش نمی گیرد و بیشتر اوقات برای پر کردن فرم های اداری است تا اثرگذاری واقعی و آماده کردن بچه ها برای لحظه فاجعه.

پلاسکو نشان داد که نه مسئولان آماده اند، نه ماموران و نه حتی رسانه ها و سلفی بگیران تنها گناهکاران ماجرا نیستند.

🔟 از41 حادثه طبیعی ثبت شده در جهان، بیش از 30 مورد آن در ایران سابقه وقوع دارند و در یک قرن گذشته در 200 #حادثه_طبیعی بزرگ پرخسارت در ایران بیش از 300 هزار کشته و زخمی شده و حدود نیم میلیون ایرانی بی خانمان شده اند.

حالا حادثه های انسانی که در نتیجه هنرمندی خودمان به وجود می آیند را هم بگذارید کنار اینها و ببینید چقدر جای آموزش #مدیریت_بحران و کمک های امدادی در دروس همه مقاطع خالی است و چقدر این موضوع را جدی نمی گیریم.
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ 10نکته یک خطی؛ یک سال بعد از پلاسکو

✍️ #احسان_ محمدی

🔥باورکردنی نیست ولی درست یکسال از روزی می گذرد که ساختمان قدیمی #پلاسکو پیش چشم همه فروریخت. گمان می کردیم تلخ ترین حادثه ها را دیده ایم اما در این یکسال کم مصیبت ندیدیم. نفتکش #سانچی در نزدیکی چین غرق شد اما دل هایمان هنوز در آتشش اش می سوزد.

یکسال بعد از پلاسکو به ده نکته پیرامون مدیریت بحران و بحران مدیریت می پردازیم:

1️⃣ اول خبر منتشر می شود، بعد تکذیب، بعد تائید، بعد شروع تلاش ها، بعد امیدواری، بعد دعا کنید معجزه شود، بعد مرگ ...تمام! این سیکل هنوز در هر فاجعه ای تکرار می شود.

2️⃣ هنوز هم #غافلگیر_شدیم کلیدواژه تمام مدیران ما در روبرو شدن با بحران ها هستند. از سیل و زلزله تا تصادف قطار و اتوبوس سربازان و ریزش معدن و یخ زدن کولبران و ...

3️⃣ در همدلی مردم بی نظیری هستیم. شگفت انگیز. در کمک کردن، خون دادن، حمایت مادی و معنوی از همدیگر. حالا گهگاهی سلفی هم می گیریم یا برای فاجعه دیدگان جوک هم می سازیم!

4️⃣ «انشالله درست می شود»، «در اسرع وقت این مشکل حل می شود»، «ما تمام تلاش مان را صورت می دهیم که در یک هفته، یک ماه، دوماه...»...وعده دادن و عملی نکردن آن هم یک پای ثابت تمام بحران ها در کشور است.

5️⃣ رسانه های رسمی اول سکوت می کنند، امیدوارند به خیر بگذرد، بعد که شبکه های مجازی مدیریت خبر را در دست می گیرند، تلویزیون وارد صحنه می شود و می گویند اخبار رسمی را فقط از طریق ما دنبال کنید!

6️⃣ ما باید مراقب خودمان باشیم. تجربه حوادث بعد از پلاسکو نشان داد که در دل بحران باید از خودمان مراقبت کنیم. چطور؟ واقعاً من هم نمی دانم!

7️⃣ بعد از بروز مصیبت خیلی خوب سوگواری می کنیم. عکس های پر اشک و آه منتشر می کنیم و جگر هم را آتش می زنیم اما قادر به مدیریت اوضاع نیستیم و حتی نمی دانیم خودمان چقدر مقصریم. در این سرزمین سال هاست که حق شعر خوب ادا شده اما خرد نه!

8️⃣در عین اینکه دل نگران و مضطرب هستیم به اینکه #یه_روز_خوب_میاد هم دل بسته ایم. اینکه یک روز از راه می رسد که این همه نگران نباشیم که یک اتفاق کوچک، جنازه تولید کند.

9️⃣ بی اعتمادی خطرناک است. در هر شکلی خطرناک است. بی اعتمادی مردم به نهادهای دولتی. نهادهای دولتی به مردم. مردم به مردم. نگذاریم شکاف بی اعتمادی به گسل های غیرقابل ترمیم تبدیل شوند. درست ترش البته این است: نگذارید!

🔟 بحران های پس از پلاسکو صدبار دیگر نشان داد که نه مسئولان آماده اند، نه ماموران و نه حتی رسانه ها و سلفی بگیران! ما آموزش ندیده ایم. لطفاً بحران مدیریت و مدیریت بحران را با آموزش و تمرین، ترمیم کنید!/عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from اتچ بات
😷
لب باز کن #خوزستان...

✍️ احسان محمدی

⛔️ دردناک است که انگار فقط فاجعه ما را برای چند دقیقه از خواب بیدار می کند. اینکه باید آتش نشان ها در آوار #پلاسکو بسوزند تا یاد بگیریم نباید مزاحم تلفنی آتش نشانی بشویم! باید چند جوان در کردستان یخ بزنند تا بدانیم #کولبری چیست! باید سیستان و بلوچستان را سیل ببرد تا به هوش بیاییم آنها هم جزو نقشه ایران هستند، باید #اهواز گِل باران شود تا بفهمیم خوزستانی ها از صبح تا شب با پیت حلبی ضرب نمی گیرند و لب کارون، چه گُل بارون نمی خوانند!

✈️ در پلانی از #ارتفاع_پست که اصغر فرهادی فیلمنامه اش را نوشت و #حاتمی کیا ساخت، نرگس (لیلا حاتمی) با لهجه آبادانی در دفاع از شوهرش قاسم که سعی کرد هواپیما را به سمت خارج! تغییر مسیر بدهد با بغض گفت:

– تو از قاسم چی می‎دونی؟! فِک کردی قاتلِ؟ قاچاقچیه؟! دزده؟! آدم‎کشه؟! اونم برای این مملکت زحمت کشیده. تو که خوزستانی نیستی! جنگ که تموم شده برگشتی سر خونه زندگیت. ولی اون موقع تازه اول بدبختی ما بود. نه کار بود؛ نه آب بود؛ نه برق بود. … ننه یادته وقتی شاهین رو زائیدم قاسم چه حال و روزی داشت؟! یه آمپول نبود که به این بچه بزنه! اگه بود الان سالم بود! تو خیال کردی قاسم برای خوشگذرونی و عیاشی می‎خواد بره اونور آب؟! اون‎وقت که وقتِ خوشگذرونیش بود تو آبادان کنار جاده آب می‎فروخت؛ حمالی می کرد...

🌞 برای من که روزهایی از زندگی ام را روی آسفالت‎های تفتیده‎اش، #پاپَتی فوتبال بازی کرده‎ام و بوی جوی‎های گندیده آبش را نفس کشیده‎ام و هنوز بخشی از عزیزترین انسان های زندگی ام آن حوالی هستند خوزستان تصویر دیگری است. چند سالی است که غبارش بسیار غلیظ تر شده ولی خوزستان، این استان غنی، همیشه گرفتار فقر بود.

▪️از جنگ و زخم‎هایش که بگذریم، از #خرمشهر که هنوز «آباد» نشده بگذریم، یقه‎ات را ول نمی‎کنند گداهای سمجی که تو را به جان همه عزیزانت قسم می‎دهند برای یک هزارتومانی. بیکاری جوان‎هایش با آن دمپایی‎های بند انگشتی و تی‎شرت‎های آفتاب سوخته. موج اعتیاد که کسی خبردار نشد چطور این همه جوان را آلوده کرد. اعتصاب‎های دم به دقیقه کارگرهای نیشکر هفت‎تپه. میدان‎های #مین هنوز پهن و تشنه خونش. گرمای کُشنده‎اش که هر علفی را می‎سوزاند. آب آشامیدنی‎اش که تهوع آور است و …

⛔️ حال خوزستان خیلی وقت است که خوب نیست. مثل مردی که در کاخی پر از طلا دنبال لقمه‎ای نان می‎گردد برای خوردن. ثروتمند اما گرسنه. طلا نمی‎خواهد، نان می‎خواهد. کار می خواهد. هوا می خواهد برای نفس کشیدن.

🌚 خیلی وقت است که این استان #لب_کارون اش، ُل_بارون نیست. خرمای نخل‎هایش مزه خاک می دهند.

😔 چه بر سر تو آمد خوزستان؟ لب باز کن. حرف بزن. مثل نرگس به این آدم‎ها که دلشان برایت می‎سوزد بگو:

– تو از خوزستان چی می‎دونی؟ فِک کردی خرابه؟ نابوده؟پوکیده؟ از اول این‎طور بوده؟ خوزستان برای این مملکت زحمت کشیده، خوزستان خون داده، نفت داده، حالا لب خودش ترک خورده، حالا هوا نداره نفس بکشه. برق نداره، آب نداره.

▪️چه بدکرداری ای چرخ با مردم آن دیار که هیچ اگر نداشته باشند سر سفره، لبخندشان محو نمی شود از روی لب. بچه هایش با آن پاهای برهنه، چشم‎های سیاه مهربان و پوست‎های آفتاب سوخته چه بدی کردند که حتی هوا ندارند برای نفس کشیدن، برق ندارند، آب ندارند...
#دهلران
#ایلام
#تقریباً_همه_ایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰نقد و نگاه های مردم به عملیات جستجوی هواپیمای #یاسوج

✍️ احسان محمدی

1️⃣ چند فعال محیط زیست دستگیر شدند و در بخش خبری 20:30 یکی از اتهامات آنها جاسوسی و رصد فعالیت های موشکی از طریق دوربین های تله ای عنوان شد که می گویند در بهترین حالت 20 متر را می توانند تصویربرداری کنند.

برخی می پرسند چطور با دوربین تله ای می شود موشک رصد کرد اما همه تجهیزات و امکانات زمینی و هوایی کشور بسیج شده اند و هنوز موفق به پیدا کردن یک هواپیما که تقریباً 27 متر طول دارد نشده ایم؟

2️⃣ کسانی که #دنا رفته اند می دانند چه عظمتی دارد و چه دره ها و یخچال های طبیعی در آنجا وجود دارد که دهها هواپیمای بوئینگ 707 را هم می شود توی شکاف های آن قایم کرد. درست وقتی ما در خانه لم داده ایم مردان و زنانی در هوای زیر 15 درجه صفر برف ها را وجب به وجب می گردند، در شرافت و تعهد آنها ذره ای نمی توان شک کرد اما خلا #امکانات را باور کنیم.

اعتراف کنیم که امکانات کافی نداریم و نمی توانیم با عالم و آدم قهر کنیم و بگوییم نیازی به کمک کسی نداریم. در دنیای به هم پیچیده امروز همه به هم نیاز دارند. هیچ کشوری نمی تواند جزیره مطلق باشد.

کاسبان تحریم دستکم این روزها سکوت کنند و یادشان بیاید که چه کارها کردند تا تحریم بمانیم و سازمان هواپیمایی ایران با ناوگانی کهنه مدام حادثه بیافریند.

3️⃣ 99 درصد از ما هرگز دنا را از نزدیک ندیده ایم، 99 درصد از ما هرگز دنبال لاشه یک هواپیمای ساقط شده در برف نگشته ایم، 99 درصد از ما چیزی در مورد تفاوت های سقوط و (Emergency landing) فرود اضطراری نمی دانیم، 99 درصد از ما هیچوقت عضو تیم امداد و نجات هلال احمر نبوده ایم، 99 درصد از ما هرگز در یک هواپیمای در حال سقوط نبوده ایم و ...

پس چطور این همه آسان در مورد این عملیات های پیچیده حرف می زنیم؟ تز می دهیم؟

4️⃣ بسیاری از نقدها و تلخی ها و شکایت های مردم نه به خاطر این حادثه (که در برخی از کشورها دیگر هم رخ می دهد) بلکه به خاطر سلسله مصیبت هایی است که مدیریت ناکارآمد در رخ دادن یا تشدید اثرات آن مداخله دارد.

اینها بغض ها و شکایت های مردمی است که جز به خدا به کسی نمی توانند شکایت ببرند. مردمی که اشک را با اشک از صورت می شویند و تن پوش سیاه را از تن در نمی آورند از بس که مصیبت ها مسلسل وار می رسند.

5️⃣ امان از دل خانواده هایی که عزیزان شان در این پرواز مفقود شده اند. ما تسلیت پشت تسلیت هوا می کنیم ولی آنها هنوز امیدوارند. تا آخرین دقیقه هم امیدوار می مانند.

حال شان را فقط خانواده آتش نشان های گرفتار در #پلاسکو می فهمند. همان ها که تا آخرین لحظه امیدوار بودند شاید از موتورخانه عزیزان شان سالم بیرون بیایند. حالشان را خانواده دریانوردان #سانچی می فهمند که دل خوش بودند به اینکه فرزندان شان جایی در گوشه ای از کشتی سالم باشند... امان از دل شان...
🖋 @ehsanmohammadi95
🔥 تا اطلاع ثانوی این فتیله را پایین بکشیم!

✍️ احسان محمدی

⚽️ #اریش_ریبک، سرمربی اسبق تیم ملی #آلمان و دوست نزدیک لوتار #ماتیوس می‌گفت:« اون دلش می خواد همه چی رو کنترل کنه. حتی منوی غذای رستوران ها رو هم می خواد خودش طراحی و انتخاب کنه».

⚽️ شب گذشته تیم ملی فوتبال ایران در دیداری که با بازیکنان جوان ازبکستان داشت بعد از پیروزی خفیف 1-0 با گل #روزبه_چشمی در میان فشفشه هوا کردن و جشنی کم‌رمق آماده پرواز به سوی جام جهانی شد.

⚽️ بدون هیچ #ریاکاری باید بنویسم که سال‌هاست از رفتارهای #کی_روش روحم گزیده می‌شود و البته از بازی‌های تیم ملی ایران لذتی نمی‌برم. به جز معدود دقایقی مثل بازی مقابل #آرژانتین که قاب کرده‌ایم و گذاشته‌ایم توی گنجه خاطرات خوب‌مان با همان جمله مشهور عادل فردوسی پور: چقدر خوبیم ماااا!

⚽️ فوتبال باشگاهی و ملی را #نمی شود با هم مقایسه کرد اما هیجان این ورزش برای یک دنبال کننده مثل من یعنی بازی استقلال – ذوب آهن در لیگ قهرمانان آسیا. قصد جدال ندارم و آدم ها آزادند که از یک نفر و یک پدیده خوش‌شان بیاید یا نه؛ این مقدمه را نوشتم که بگویم زمان نقد کردن کی روش تمام شد، از او و تیم ملی تمام قد حمایت کنیم.

⚽️ او نشان داده است راه خودش را می رود و به سبک لوتار ماتیوس دلش می خواهد همه چیز را کنترل کند حتی منوی #رستوران ها را و از کوچکترین پاداش و دلار احتمالی نگذرد! بعد از پیروزی مقابل ازبکستان هم حاضر به گفتگو با رسانه ها نشد.

در چند سال اخیر خیلی خوش اخلاق نبوده و مدام از همه چیز و همه کس گله کرده است و تقریباً کسی نمانده که از تیغ تیز حمله هایش در امان مانده باشد اما زمان نقد کردن کی روش تمام شد، از او و تیم ملی تمام قد حمایت کنیم.

⚽️ می شود درباره انبوهی از مسائل پیرامون تیم ملی و تصمیم های آقای سرمربی نوشت اما بهتر است تا اطلاع ثانوی مثل ماهیگیری باشیم که هر روز صبح قایق اش را به آب می اندازد و با خودش می گوید دیروز #کابوس بود، امروز شاه ماهی شکار می کنم.

⚽️ این تیم دست‌کم سه بازی بسیار دشوار در جام جهانی دارد. بازی هایی که می تواند به خاطرات خوشایند یا کابوس های تلخ تبدیل شوند. در بیست و پنج روز باقیمانده تا آغاز جام جهانی نمی توانیم معجزه کنیم. حتی اگر بودجه ای همپای بودجه #نظامی کشور را به تیم ملی تزریق کنیم باز امکان ندارد اتفاق شگفت انگیزی رخ بدهد.

⚽️ بازیکنان تیم ملی ایران پسران این سرزمین هستند. تنها بازیکنان حاضر در جام جهانی که با مفاهیمی مثل تحریم، جنگ، #گورخواب ها، #دختران گریم کرده ورزشگاه ها، لبخندهای مادران امیدوار، #پلاسکو و ... آشنا هستند. هم دوش ما خنده اند، همراه ما گریه کرده اند.

⚽️ نقدهای بی پروا به تیم ملی را بایگانی کنیم تا بعد از مسابقات جام جهانی. آنها را بدرقه کنیم و با شوخی های بی مایه، حمله های رنگی و گروکشی های بی حاصل زانوهایشان را سست نکنیم.

ما از آنها انتظار داریم در سه 90 دقیقه دشوار برای کشورشان بجنگند، شرط انصاف نیست که پشت شان را خالی کنیم. زمان نقد کردن تمام شد. فقط به آنها اشتیاق جنگیدن و پا پس نکشیدن بدهیم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
👊 نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم!

پیش از بازی ایران- اسپانیا

✍️ #احسان_محمدی

🇮🇷 انگار ناف این سرزمین را با #خردادهای پرحادثه بریده اند! چندساعتی تا دیدار حساس ایران- اسپانیا در جام جهانی مانده است. زیر پوست مان انگار دستمال داده اند دست گلبول های سفید و قرمز و دارند کُردی می رقصند که این همه قلب مان تند می زند. حس مان آمیزه ای از هیجان، کمی ترس، چشم به راهی معجزه و البته جنگیدن و سرخم نکردن است...

🇮🇷 این هیجان را دوست دارم. فارغ از هر نتیجه ای که رخ بدهد من این حس همدلی را دوست دارم. اینکه برای دقایقی یادمان می رود برای #میرحسین_موسوی گلو پاره کردیم یا شعار دادیم «احمدی بت شکن، بت بزرگو بشکن»!، اینکه بعد از درود بر و مرگ بر اسم چه کسی را آوردیم، اینکه اصلاح طلبیم، اصولگراییم یا «دیگه تمومه ماجرا»! اینکه الان #ایران نام مشترک همه ماست، درد مشترک، عشق مشترک ...

🇮🇷 کاش می شد به این حس #تافت زد! همینجور بماند. یادمان نرود هرکجای دنیا برویم ریشه مان اینجاست. گُل #بنفشه نیستیم که بشود توی جعبه گذاشت و این ور و آن ور برد، #نخلیم! نخل تشنه ای که برای قطره ای آب، ریشه هایش را تا عمق این خاکِ پرمهرِ خوشبو به جستجو می فرستد. همین خاکی که تن عزیزترین عزیزان مان را آنجا به امانت سپرده ایم...

🇮🇷 من عاشق هر کسی هستم که دل با این سرزمین دارد. #اختلاس نمی کند، #دزدی نمی کند، #وفادار است. از قطره قطره آب اش دفاع می کند، از ذره ذره خاکش. زیر سقف اش ستون می زند، حتی به خشت #استخوان خویش! دهانش بوی #مرگ نمی دهد، کلمه هایش حس خوب زندگی می پراکنند... کسی که «خنجری در آستین پنهان نمی کند، نه ابرو به هم می‌کشد، نه لبخندش ترفند تجاوز به حق و نان و سایبان دیگران است».

🇮🇷 فوتبال همه چیز نیست اما بازیکنان فوتبال با پرچم #ایران_ما به زمین می روند. بدون #تانک، بدون #سانتریفیوژ، دست شان فندک نیست برای آتش زدن #پرچم کشور دیگر، دست می دهند به حریف، لبخند می زنند و بعد با تمام وجود می جنگند که ما اینجا در این نقشه گربه شکل لبخند بزنیم، امیدوار بمانیم...

🇮🇷 برای من حتی آن عضو تدارکات تیم که هیچوقت هیچکس عکس اش را به دیوار نمی زند و اسمش را نمی برد از #مسی و #رونالدو عزیزتر است. بیشتر دوستش دارم، چون او می داند ما «برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون دلها خورده ایم، رنج دوران برده ایم».

🇮🇷 او می داند #پراید یعنی چه؟ او کنار ما قلبش در آتش #پلاسکو و #سانچی سوخت، تکه ای از روحش زیر آوار #بم و #رودبار و #کرمانشاه دفن شد، مثل ما رنج می کشد از گرانی، از بیکاری.

🇮🇷 #رونالدو از حال زن و فرزند #کولبری که اسب اش را با گلوله کُشته اند و خودش یخ زده چه می داند؟ مسی برای #آتنا و #اهورا و #بنیتا بغض نمی کند، #اینیستا نمی داند دختری که گریم می کند تا برود ورزشگاه چطور قلبش توی سینه تند می زند، #نیمار حال مادر #سهراب_اعرابی را مگر می فهمد که هنوز زل می زند به آن عکس با پیشانی بند سبز؟

🇮🇷 #مانوئل_نویر از اشک های دختری که پدرش هنوز از موج گلوله برادران عراقی فریاد می زند و مادرش را کتک می زند خبر دارد؟ ... حال ما را فقط خودمان می دانیم و بس! برای هم بمانیم.

🇮🇷 با همه وجود کنار کسانی بمانیم که برای #ایران می دوند، می جنگند، زخم می خوردند و لب می گزند، گله نمی کنند، منت نمی گذارند. که چراغ ما در این خانه می سوزد...

کهن دیارا، دیار یارا ... با تو زنده ام، کجا گریزم؟
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from اتچ بات
😷
لب باز کن #خوزستان...

✍️ احسان محمدی

⛔️ دردناک است که انگار فقط فاجعه ما را برای چند دقیقه از خواب بیدار می کند. اینکه باید آتش نشان ها در آوار #پلاسکو بسوزند تا یاد بگیریم نباید مزاحم تلفنی آتش نشانی بشویم! باید چند جوان در کردستان یخ بزنند تا بدانیم #کولبری چیست! باید سیستان و بلوچستان را سیل ببرد تا به هوش بیاییم آنها هم جزو نقشه ایران هستند، باید #اهواز گِل باران شود تا بفهمیم خوزستانی ها از صبح تا شب با پیت حلبی ضرب نمی گیرند و لب کارون، چه گُل بارون نمی خوانند!

✈️ در پلانی از #ارتفاع_پست که اصغر فرهادی فیلمنامه اش را نوشت و #حاتمی کیا ساخت، نرگس (لیلا حاتمی) با لهجه آبادانی در دفاع از شوهرش قاسم که سعی کرد هواپیما را به سمت خارج! تغییر مسیر بدهد با بغض گفت:

– تو از قاسم چی می‎دونی؟! فِک کردی قاتلِ؟ قاچاقچیه؟! دزده؟! آدم‎کشه؟! اونم برای این مملکت زحمت کشیده. تو که خوزستانی نیستی! جنگ که تموم شده برگشتی سر خونه زندگیت. ولی اون موقع تازه اول بدبختی ما بود. نه کار بود؛ نه آب بود؛ نه برق بود. … ننه یادته وقتی شاهین رو زائیدم قاسم چه حال و روزی داشت؟! یه آمپول نبود که به این بچه بزنه! اگه بود الان سالم بود! تو خیال کردی قاسم برای خوشگذرونی و عیاشی می‎خواد بره اونور آب؟! اون‎وقت که وقتِ خوشگذرونیش بود تو آبادان کنار جاده آب می‎فروخت؛ حمالی می کرد...

🌞 برای من که روزهایی از زندگی ام را روی آسفالت‎های تفتیده‎اش، #پاپَتی فوتبال بازی کرده‎ام و بوی جوی‎های گندیده آبش را نفس کشیده‎ام و هنوز بخشی از عزیزترین انسان های زندگی ام آن حوالی هستند خوزستان تصویر دیگری است. چند سالی است که غبارش بسیار غلیظ تر شده ولی خوزستان، این استان غنی، همیشه گرفتار فقر بود.

▪️از جنگ و زخم‎هایش که بگذریم، از #خرمشهر که هنوز «آباد» نشده بگذریم، یقه‎ات را ول نمی‎کنند گداهای سمجی که تو را به جان همه عزیزانت قسم می‎دهند برای یک هزارتومانی. بیکاری جوان‎هایش با آن دمپایی‎های بند انگشتی و تی‎شرت‎های آفتاب سوخته. موج اعتیاد که کسی خبردار نشد چطور این همه جوان را آلوده کرد. اعتصاب‎های دم به دقیقه کارگرهای نیشکر هفت‎تپه. میدان‎های #مین هنوز پهن و تشنه خونش. گرمای کُشنده‎اش که هر علفی را می‎سوزاند. آب آشامیدنی‎اش که تهوع آور است و …

⛔️ حال خوزستان خیلی وقت است که خوب نیست. مثل مردی که در کاخی پر از طلا دنبال لقمه‎ای نان می‎گردد برای خوردن. ثروتمند اما گرسنه. طلا نمی‎خواهد، نان می‎خواهد. کار می خواهد. هوا می خواهد برای نفس کشیدن.

🌚 خیلی وقت است که این استان #لب_کارون اش، ُل_بارون نیست. خرمای نخل‎هایش مزه خاک می دهند.

😔 چه بر سر تو آمد خوزستان؟ لب باز کن. حرف بزن. مثل نرگس به این آدم‎ها که دلشان برایت می‎سوزد بگو:

– تو از خوزستان چی می‎دونی؟ فِک کردی خرابه؟ نابوده؟پوکیده؟ از اول این‎طور بوده؟ خوزستان برای این مملکت زحمت کشیده، خوزستان خون داده، نفت داده، حالا لب خودش ترک خورده، حالا هوا نداره نفس بکشه. برق نداره، آب نداره.

▪️چه بدکرداری ای چرخ با مردم آن دیار که هیچ اگر نداشته باشند سر سفره، لبخندشان محو نمی شود از روی لب. بچه هایش با آن پاهای برهنه، چشم‎های سیاه مهربان و پوست‎های آفتاب سوخته چه بدی کردند که حتی هوا ندارند برای نفس کشیدن، برق ندارند، آب ندارند...
#دهلران
#ایلام
#تقریباً_همه_ایران
🖋 @ehsanmohammadi95
اهواز یادمان آورد که چقدر به هم محتاجیم

✍️ احسان محمدی

↙️ تلخ است اما انگار ناف ما را با مصیبت بریده اند برای همین با درد بیشتر به هم گره می خوریم تا با شادی و لبخند.

از دیروز که کارون بوی خون گرفت مثل آدم هایی شدیم که یک باره از خواب پریده ایم. #دلار و سکه و احتکار و #اختلاس یادمان رفت، تنگ همدیگر را بغل کردیم، قلب مان برای هم تند زد. برای هم وطن. برای وطن. برای سربازها. برای اهواز که هوا ندارد، آب ندارد اما زخم دارد.

↙️ تلخ است اما انگار باید #پلاسکو بریزد، زلزله تن #کرمانشاه را بلرزاند، #سانچی غرق شود، اهواز گلوله بخورد تا یادمان بیاید تا چه اندازه به هم محتاجیم. تا چه اندازه برای هم عزیزیم. تا چه اندازه این سرزمین و مردمش را دوست داریم.

↙️ ماییم و این نقشه گربه شکل. دار و ندارمان همین است. حتماً نباید مصیبتی از راه برسد که یادمان بیاورد در این دنیا #تنها هستیم و وقت مصیبت به شانه هم محتاجیم برای گریه کردند. به دست هم محتاجیم برای دوباره از زمین برخاستن.

↙️ دو، سه هفته پیش اول صبح اسنپ گرفتم. اسم راننده که افتاد روی گوشی لبخند زدم. اسمش اهواز قهرمان پور بود.

چه ترکیب فوق العاده ای! اهواز، قهرمان ... آدم یک دفعه یاد جنگ و جهان آرا و #همت و #باکری می افتد. پر از حس خوب شدم. به عکس کوچک اش نگاه کردم. صورت لاغری دارد با موهای پرپشت. با پرایدش که رسید چشمم افتاد به شلوار کُردی اش.

↙️ چاق سلامتی که کردم لهجه اش تُرکی بود. گفتم: اسمت جنوبی، شلوارت کُردی، لهجه ات تُرکی... داری با من چکار می کنی قهرمان پور؟!
شیرین و دوست داشتنی است. لبخند می زند.

_ والا شلوار کُردی برای اینه که هوا گرمه. اسمم داستان داره.
_ اگه میشه برام بگو.
_ ما یه فامیل داشتیم سربازی افتاده بود اهواز. وقتی برگشت مرخصی من به دنیا اومدم. گفت اسمم رو بذارن اهواز. بعد برگشت جبهه، دیگه نیومد. یعنی اومد ولی شهید شد. دیگه بابای من به خاطر اون اسم من رو گذاشت اهواز. عوض نکرد.

↙️ چند لحظه سکوت... به نیم رخ استخوانی اش نگاه کردم، به موهای جوگندمی اش و لبخندی که بی هیچ تلاشی روی صورت داشت. انگار بوی کارون ریخت توی ماشین، بوی مورمورکننده باروت، شرجی ظهرهای خیابان نادری و صدای #محسن_چاووشی:

پدرم همیشه می گفت یادته بهت می گفتم
اگه بچه هاي اهواز که نه ابرن نه پرندن
تو بازی هم ببازن، توی عشق شون بَرَندن

گفتم:
_روحش شاد. ولی اسمت خیلی خوبه، هر کس یک بار بشنوه یادش نمیره.

دستپاچه تشکر می کند. انگار می خواهد بگوید: قابل شما رو نداره!

↙️ #گابریل_گارسیا_مارکز وقتی نوبل ادبیات گرفت، سنت شکنی کرد و به جای فراگ، لباس بومی مردم کاراییب را پوشید و در مورد جادوی مردم آمریکای لاتین گفت که قصه گو هستند و با افسانه ها زندگی می کنند و او فقط خوش شانس بوده که از بین آنها مثل یک شماره برنده، جایزه نوبل را برده!

↙️ اینجا کسی از ما #نوبل نمی برد اما هر روز یک افسانه بیخ گوش مان خلق می شود. حیف که عادت کرده ایم فقط آنها که مثل سکه و دلار و گرانی و دزدی و غارت تلخ اند را برای هم تعریف کنیم. اهواز قهرمان پور افسانه آن روز صبح من بود. درست مثل اهواز و سربازهای فداکار دیروزش...
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
این رفتار خوب را از #آمریکایی‌ها یاد بگیریم

✍️ احسان‌محمدی

❇️ یکی از شاخصه‌های برجسته انسان‌های موفق این است که هرگز در هیچ جایگاه و سنی از #آموختن دست نمی‌کشند. در آموزه‌های دینی هم توصیه پیامبراکرم(ص) چشم نواز است که می‌فرماید: در طلب دانش باشید حتی اگر در چین باشد.

❇️ درک این نکته که در آن روزگار پیمودن مسافت طولانی میان شبه جزیره عربستان و #چین تا چه اندازه دشوار بوده نشانگر اهمیت #آموختن است و البته نکته جالب‌تر اینکه حاکمان و آموزگاران چین نه در آن روزگار و نه حالا مسلمان نیستند و پیامبر اکرم در امر آموختن حتی توصیه نکرده است که لزوماً باید از مسلمان و هم کیش آموخت.

🇺🇸یکی از اقدامات خوبی که در بسیاری از کشورها به ویژه در آمریکا انجام می‌شود احترام به #پرچم کشور است. در بسیاری از کشورها هنگام برگزاری یک رویداد بین‌المللی که میزبان مردمی از سراسر جهان هستند، پرچم کشورشان را بر سردر خانه ها آویزان می کنند.

🇺🇸اما در ایالات متحده پرچم در بسیاری از مواقع به عنوان نمادی از شکست‌ناپذیری و مقاومت در برابر حوادث ایفای نقش می‌کند.

هنگام بروز سوانح طبیعی، انفجار و عملیات‌تروریستی یا هر حادثه‌ای که در آن نیاز به همدلی عمومی باشد از پرچم به عنوان نماد استفاده می‌کنند. نمونه های بسیار زیاد آن را در اکثر فیلم و سریال‌های آمریکایی می‌تواند دید.

🚩 پرچ یا بیرق در زمان‌های گذشته هم نماد همبستگی بوده‌است و در جنگ‌ها یکی از اهداف دشمن از بین‌بردن پرچم‌دار و به زمین‌انداختن پرچم برای تضعیف روحیه جنگاوری لشکر مقابل بوده‌است.

هرگاه پرچم از دست پرچم‌دار می‌افتاده، نوعی شکست و از هم گسیختگی برای لشکر به‌شمار می‌رفته و به همان اندازه هم هنگام فتح منطقه‌ای برافراشتن پرچم به معنای پایان کار و نشانه پیروزی تمام عیار قلمداد می‌شده است.

🇮🇷در چند سال اخیر در ایران هم تلاش‌هایی برای استفاده از کارکردهای غیرنظامی پرچم شده‌است که از آن جمله می توان به برافراشتن پرچم‌های بسیار بزرگ اشاره‌کرد.

اما هنوز بسیاری از ما چنان که شایسته‌است به پرچم احترام نمی‌گذاریم و مهمترین کارکرد آن ‌در را مسابقات ورزشی تصور می‌کنیم.

🇮🇷کمتر دیده‌ایم در هنگام بروز حوادث طبیعی یا حتی مصیبت‌هایی مانند #پلاسکو، سانچی، عملیات‌تروریستی در مجلس یا اهواز و ... حتی ادارات دولتی اقدام به نصب پرچم کنند چه رسد به شهروندان بر سر در خانه ها یا گوشه‌ای از خودرویشان.

🇮🇷اگر کسی دل‌ودماغ یک بررسی میدانی داشته‌باشد حتی می‌تواند نمونه‌های دل‌آزاری از پرچم‌های رنگ‌و رو رفته، #ریش_ریش شده یا حتی پاره در گوشه و کنار شهرها پیدا‌کند که نشان می‌دهد ما هنوز اهمیت پرچم را نمی‌دانیم که اگر می‌دانستیم مثل جان از آن محافظت می‌کردیم.

پرچم، لباس کشور است و کاش به همان اندازه که هر روز مراقب تمیز‌بودن و اتوی لباس شخصی‌مان هستیم، از این لباس کشور هم محافظت می‌کردیم.

🇮🇷می‌دانم که کسانی خواهندگفت دردناک تر این است که سال‌ها پرچم‌های کشور را در «چین» می‌ساختند یا مردمی که گرفتار نان هستند به موضوعی چنین فانتزی فکر نمی کنند و پولِ‌خریدنش را ندارند یا استفاده ابزاری برخی جریان‌های سیاسی از پرچم‌ملی باعث‌شده که کسانی با احتیاط به آن نزدیک شوند و وقتی پرچم کشورهای دیگر را می‌سوزانیم و ...

🇮🇷بیش از اینها را هم می‌دانم اما پرچم، حرف مشترک، عشق مشترک، لبخند و اشک مشترک ماست.

این پرچم سه‌رنگ را ببوسیم و روی چشم بگذاریم که نام و نشان ما در هر گوشه دنیاست. شناسنامه ماست حتی وقتی لب باز نکرده ایم...
#عصرایران
🇮🇷 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احسان‌محمدی

📽 بعد از آتش سوزی #پلاسکو و زلزله #کرمانشاه از سوی دانشگاه علامه طباطبایی و معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای سخنرانی دعوت شدم.

🎥 هر دو جا گفتم که کار رسانه نباید غم افزایی باشد. انعکاس واقعیت ها با اشک آفرینی و تحقیر نیروهای خدمت رسان و سیاه نمایی فرق دارد و ...

برخی از دوستان رسانه ای گله کردند. عده ای هم گفتند از #خودشونی! و کار درست این است که با نشان دادن عمق فاجعه به مسئولان فشار آورد.

🎥 نقد کم کاری ها و پرهیز از سفیدنمایی البته واجب است اما در بحران نباید تمام امید مردم را کُشت. روح و جسم آنها اندازه کافی زخمی است. باید به آنها گفت که با همه تلخی ها، زندگی ادامه دارد ...

🎥 این ویدئوی سه دقیقه ای را ببینید. رفتار رسانه ها در ایالات متحده نسبت به آتش سوزی هولناک کالیفرنیا.
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ این افراد در تراژدی #لردگان سهیم‌اند

احسان محمدی

🚫 گفتند زنی در تهران، پسران #چشم_آبی را سوار ماشین می‌کرد و صبح وقتی پسر از خواب بیدار می‌شد می‌دید او رفته ولی روی آینه اتاق نوشته: «به جمع ما ایدزی‌ها خوش آمدید!»

و ماجرا اینطور فیلم هندی می‌شد که او از یک پسر چشم آبی ایدز گرفته و حالا از همه چشم آبی‌ها انتقام می‌گیرد!

🚫 انتقال ایدز از طریق سوزن ته‌گرد، خودکار، رُژ لب و حتی سُس خرسی! شایعاتی بودند که می‌شنیدیم. تکذیب‌ها هم آنقدر بی‌صدا بود که به گوش کسی نمی‌رسید. حرف‌زدن در مورد ایدز به خاطر لزوم اشاره به مسائل جنسی تابو تبدیل شد.

🚫 کسانی که تصمیم‌گیر بودند محکم ایستادند و به دلایلی از قبیل «لکه‌دار‌شدن عفت عمومی» مانع از ارتقای آگاهی مردم از طریق رسانه‌های جمعی یا مدارس شدند. هر سخنی در مورد این بیماری چنان با دو عنصر #شرم و #گناه در آمیخت که عملاً نمی‌شد در مورد آن حرف زد.

🚫 این روزها متاسفانه #لردگان با واژه #ایدز همسایه شده. رشته‌ای از اعتراضات ابتدا در شبکه‌های مجازی شکل گرفت و بعد به خیابان آمد. آتش، سنگ، گاز اشک‌آور، بازداشت و ...

🚫 در این ماجرا علاوه بر ابعادی که ما از آن بی‌خبریم، ردپای دو موضوع #اعتماد و #فقدان_آموزش پیداست.

سرمایه اجتماعیِ اعتماد در این کشور مخدوش شده و علیرغم توضیحات مکرر مسئولان، بسیاری از مردم قانع نشده‌اند و آن را نوعی توجیه و فرار از پاسخگویی می‌دانند.

این یعنی عدم اعتماد. موریانه خطرناکی که بنیان‌افکن است و در اتفاقات دیگر هم نشانه‌های آن را دیده‌ایم. از #پلاسکو گرفته تا زلزله در #کرمانشاه و تصادف قطار و ...

🚫 اما از زاویه دیگر بخش بزرگی از جامعه هیچ اطلاعی در مورد ایدز ندارد و راه‌های انتقال ویروس آن را نمی‌داند. به همین دلیل مقابل سخنان متخصصان پزشکی هم مقاومت می‌کنند و افسانه‌هایی مثل این که یک نفر سوزن دستش گرفته و همه را آلوده کرده را بیشتر باور می‌کنند.

🚫 از جزییات آنچه رخ داده، جز موارد پراکنده‌ای که در رسانه‌ها آمده، خبر دقیقی ندارم اما می‌شود حدس زد اگر مردم در مورد این بیماری آموزش دیده بودند هم مبتلایان کمتر می‌شد هم ممکن بود معترضان به شکل دیگری عمل کنند.

این ماجرا نشان داد برخی نمی‌دانند ایدز دوره نهفتگی طولانی دارد. سرما‌خوردگی نیست که فوری علائمش را نشان دهد یا نمی‌دانند بیماری از مادر به فرزند منتقل می‌شود ... چرا؟

🚫 چرا؟ چون آموزش ندیده‌اند. چون کسانی در مقابل آموزش‌دادن مردم سرسختانه مقاومت کردند و حالا یک کشور دارد تاوانش را می‌دهد. خسارتی که مردم و کشور بارها به خاطر این عده قلیل اما پرقدرت داده‌اند باورکردنی نیست.

⛔️ کسانی که به دلایل مختلف مانع از اطلاع‌رسانی همگانی شدند، در شیوع زیرپوستی ایدز و سر در آوردن آن از روستایی در لردگان سهیم هستند. آنها به پراکنش این بیماری و آلوده‌شدن مبتلایان در هر کجای کشور کمک کردند.
کلاه‌تان را بالاتر بگذارید!
🖋 @ehsanmohammadi95
🌳بیست‌ و دو سالم بود که اولین بار از این درخت گردو چیدم. درختِ صبور و بخشنده کنار زمین فوتبال دانشکده. هر تابستان بی‌منت گردو می‌داد.

به دانشجوی تهرانی گردو می‌داد، به دانشجوی شهرستانی گردو می‌داد، به رئیس دانشگاه، به راننده...

🌳اسم کسی را نمی‌پرسید، زن و مرد و سن و سال برایش فرقی نمی‌کرد، کاری به مدرک و ترم و وضع جیب کسی نداشت... گردو می‌داد. به عاشق‌ها، به فارغ‌ها، به ترسوها، به سرکش‌ها، به چاپلوس‌ها...

🌳دوسال رفتم سربازی، دو سال رفتم نفت کار کردم، صدام اعدام شد، #خاتمی رفت، طالبان شلوار پای الاغ‌ها کرد، #احمدی‌نژاد خندید، #کاسترو مُرد، #میرحسین_موسوی به حصر رفت، ندا وسط خیابان در خون غلتید، #پلاسکو فرو ریخت، #علی_دایی فوتبال را گذاشت کنار، ارگ بم مقابل زلزله زانو زد، کولبرها یخ زدند، ما رفتیم جام‌جهانی، خندیدیم، مغرور شدیم، امیدوار شدیم، ناامید شدیم، پرواز کردیم، پرپر زدیم... باز گردو ‌داد.

🌳از زیر پوستش خبر ندارم، لابد سال‌هایی بود که گردویش چرب‌تر شد، یا کلافه شد و بارش کمتر و کمرش زیر سنگینی برف کرج تا شکستن رفت اما باز هر سال تابستان گردو داد. بی‌هیاهو، بی‌منت، بی‌آنکه استوری کند یا حتی توجه بخواهد.

🌳 چند روز پیش نگاهش کردم. دیدم بی‌خیالِ کرونا، بی‌دغدغه‌ی سقوط و صعود #بورس و قیمت نفت، بی‌‌آنکه برایش مهم باشد که #لاریجانی رفت و #قالیباف به مجلس آمده، بی‌‌‌آنکه نگران #ترامپ و تحریم یا ارزان شدن جان و آبروی آدم‌ها باشد باز خیز برداشته که تابستان گردو بدهد.
کاش درخت گردو بودم...
#احسان_محمدی
https://www.instagram.com/p/CAvEmWKHlwT/?igshid=1uvcpp5s7o8vf