روزنوشت‌های احسان محمدی
17.4K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🔺آقای روشنفکر! شما بخواهی فحش بدهی چه می گویی؟!

✍️ احسان محمدی

مقالات و یادداشت های روزنامه ها را معمولاً می خوانم. امروز در روزنامه #همدلی یادداشتی از آقای #محمد_میلانی می خواندم در وصف #داریوش_شایگان اندیشمندی که حالش خوب نیست و در بستر بیماری افتاده.

🔻تمام مطلب با احتساب کاما، خط فاصله، نقطه و ... فقط 502 کاراکتر بود. این یادداشت چنان که از فحوایش بر می آید در راستای حمایت از مظلومیت داریوش شایگان است و نکوهش فرصب طلبان.

🔻نکته عجیب اما تندی و تلخی قلم نویسنده است که با یک سرچ ساده در اینترنت مشخص می شود به عنوان محقق، مترجم، روزنامه‌نگار و نویسنده ایرانی در حوزه فلسفه مدرن و ادبیات از او یاد شده. چند نمونه از ترکیبات و اصطلاحات را بخوانید:

⛔️ کسان رند و شیادمآب، دست چرکین، بی‌شرمانه‌ترین خودمانی‌ها، جماعت بی‌شرم، خرچنگ‌های مردابی، بوی تعفن کردارتان، بی‌سوادان و تهی‌مغزان پوشالی، زالوصفت اجتماع ایرانی،بلاهت مردمانی چند، نیت‌های پلید، مرامنامه‌های جفنگ، گندچاله دهان، شرمتان باد!، روشنفکر دروغین، مواجب دهانگیر، شهرت عفریته‌وار، توهم، جماعت بی‌تعهد....

🔻وقتی نویسنده و روشنفکرمان که «سواد» نوشتن آن هم در حوزه ادبیات و فلسفه دارد اینطور با خشم و توهین و پرخاش خطاب به کسانی که نمی پسندند می نویسد، چرا انتظار داریم مردم عادی که ادعایی ندارند یک تصادف ساده را با چند فحش به قتل ختم نکنند؟ چطور انتظار داریم بچه هایمان درست حرف بزنند، توهین نکنند...

🔻اینکه یک نفر در 500 کاراکتر بتواند در #دفاع از کسی، اینطور با این همه واژه پرخاشگرانه و توهین آمیز #حمله کند شگفت انگیز است اما آن سردبیری که اجازه انتشار چنین مطلبی را در روزنامه می دهد به خودش حق می دهد ادبیات امثال #حسین_شریعمتداری را خشونت طلبانه بخواند؟!
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 نفرین به جنگ، نفرین به گلوله... به وحشت بچه ها نگاه کنید؟ سلام بر صلح!
📸 مهدی پدرامخو
#حمله_تروریستی_اهواز
🖋 @ehsanmohammadi95
🚫 روز رژه؛ اشک و خون خانواده ها...

✍️احمد پازوکی

🎉 روز رژه برای خانواده نظامیا هم روز خاص و خوبیه. خوزستان که بودیم، بابا یه کلاه قرمز کج و یه شمشیرِ هیجان انگیز (که دسته ش سرشیر بود) مخصوص روز رژه داشت.

خانواده ها در طول راه می ایستادن یا توی خونه پای شبکه استانی می نشستن تا "مرد"شونو ببینن و بگن "ایناهاش ... ایناهاش...بابا" و ذوق کنن و فردا توی مدرسه بگن که بابامو –یا داداشمو- تلویزیون نشون داد.

🎈 زن و بچه نظامیا در کنارِ مراسم اصلی، دورهمی خودشونو دارن. بعد از یه سال سخت و اعصاب خورد کن و بی پولی و ماموریتای متوالیِ شوهرا و پدراشون و دوری از فامیل و دیدن تیر و فنگ و دژبان و پوتین، انگار این یه روز برای اونهاست که جشن –چه جشنی- بگیرن و نفسی تازه کنن.

ارتشیا و سپاهیا مظلومن؛ خیلی مظلومتر از حتی کارمندای ادارات دیگه، چه برسه به بازاریا و مغازه دارای همیشه غرغروی وطن... حساب سردارای مافیایی یه چیز دیگه ست.

🔥 اینا رو گفتم که بگم وقتی اخبار امروز اهواز رو شنیدم یهو قلبم ریخت. عمق داستان فراتر از خبرای سیاسی و ریشه یابی و چه می دونم، الاحوازیه و هر کوفت و زهرمار دیگه ایه. هشت نفر – تا الان- صبح روز مراسم، جشن، از زن و بچه شون خداحافظی کردن، با کلاه و پوتین نوی مخصوص مراسم از خونه بیرون اومدن و دیگه بر نمی گردن...

خبرو که خوندم دستم ناخودآگاه رفت سمت تلفن و شماره بابا رو گرفتم؛ توی قسمت بازنشسته های مراسم رژه نشسته بود. گوشی رو که برداشت نتونستم جلوی اشکامو بگیرم.
#حمله_تروریستی_اهواز
@roozekholase
🖋 @ehsanmohammadi95