#شعر_شب
وقتی حصار غربت من تنگ می شود
هر لحظه بین عقل و دلم جنگ می شود
از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
وقتی حصار غربت من تنگ می شود
هر لحظه بین عقل و دلم جنگ می شود
از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_روز_برای_ایران 🇮🇷✌️
نتوان گفت كه اين قافله وا مي ماند
خسته و خفته از اين خيل جدا مي ماند
اين رهي نيست كه از خاطره اش ياد كني
اين سفر همره تاريخ به جا مي ماند
دانه و دام در اين راه فراوان اما
مرغ دل سير ز هر دام "رها" مي ماند
مي رسيم آخر و افسانه ي واماندن ما
همچو داغي به دل حادثه ها مي ماند
بي صداتر ز سكوتيم ولي گاه خروش
نعره ي ماست كه در گوش شما مي ماند
برويد اي دلتان نيمه كه در شيوه ي ما
مرد با هر چه ستم، هر چه بلا مي ماند
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
نتوان گفت كه اين قافله وا مي ماند
خسته و خفته از اين خيل جدا مي ماند
اين رهي نيست كه از خاطره اش ياد كني
اين سفر همره تاريخ به جا مي ماند
دانه و دام در اين راه فراوان اما
مرغ دل سير ز هر دام "رها" مي ماند
مي رسيم آخر و افسانه ي واماندن ما
همچو داغي به دل حادثه ها مي ماند
بي صداتر ز سكوتيم ولي گاه خروش
نعره ي ماست كه در گوش شما مي ماند
برويد اي دلتان نيمه كه در شيوه ي ما
مرد با هر چه ستم، هر چه بلا مي ماند
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from اتچ بات
⛔️ آرزو چیه؟!
✍ احسان محمدی_ اندازه کافی زندگی هایمان اندوه و حسرت و حرمان دارد که لازم نباشد چیزهایی مثل این را ببینیم.
_دوست داری بزرگ شدی چکاره بشی؟
+آقشال جمع کنم.
تا اینجایش را هم می شود تحمل کند ولی وقتی می گوید آرزو چیه؟ دلم می خواهد جایش باشم. جای انسانی که نمی داند آرزو چیست!
◀️ می توانم حسابی غر بزنم سر مسئولین که چرا باید در ایران مثل ریگ، کودک کارگر توی خیابان ریخته باشد، آنها هم احتمالا" همان حرف های همیشگی را می زنند:
_ رسیدگی می شود!
_ انشاالله ساماندهی شان می کنیم!
_ یک کارگروه تشکیل داده ایم برای حل مشکلات...
همان افسانه سرایی های همیشگی! همان راهکارها و کارگروه هایی که مشکل گورخواب ها را حل کرد! مشکل زنان روسپی را حل کرد! مشکل ... خدا قوت پهلوان ها! خسته نباشید باتقواها! چطور از غصه نمی میرید؟!
◀️ می توانم گله پیش خدا ببرم که فدات بشم! آخه این چه عدالتیه که "یکی را داده ای صد ناز و نعمت/یکی را قرص جو آلوده در خون!". ممکن است خدا هم بی حوصله دستی بکشد به ریش انبوهش و بگوید:
_ تو هم دلت خوشه احسان! بیا این کلیپ رو نگاه کن ببین داعش چه شیر تو شیری درست کرده! گرفتار اونم!
◀️ اما هنوز دلم پیش "بی آرزویی" پسر است. آرزو... اینکه آدم با آرزو بخوابد، با آرزو بیدار شود همانقدر که به آدم شور می دهد، زانوهایت را سُست می کند.
آدم به امید و آرزو زنده است. امید رسیدن به آرزوهایش. اینکه برسی و آرام بگیری. این هروله تمام شود. هروله رسیدن به پول، به نان، به جانان.
◀️ آرزو را از آدم بگیرند چه فرقی می کند صبح باشد یا شب؟ نمی دانم برای این پسر آرزو، آرزو کنیم، نفرینش کرده ایم یا دعا خوشبختی خوانده ایم؟ آرزو داشتن یعنی تلاطم. یعنی بی قراری. یعنی ماهی برگشته ز دریا شدم تا تو بگیری و بمیرانی ام...
همیشه فکر می کنم وقتی #محمدعلی_بهمنی سروده: " حرف بزن، ابر مرا باز کن/ تشنه یک صحبت طولانی ام..." توی دلش چند هزار زن رخت دلشوره می شستند. چقدر شبیه ما دلتنگ بوده. چقدر شبیه ما که بین آرزو داشتن و بی آرزویی آونگ شده ایم...
با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانیم
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویرانی شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی طوفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی_ اندازه کافی زندگی هایمان اندوه و حسرت و حرمان دارد که لازم نباشد چیزهایی مثل این را ببینیم.
_دوست داری بزرگ شدی چکاره بشی؟
+آقشال جمع کنم.
تا اینجایش را هم می شود تحمل کند ولی وقتی می گوید آرزو چیه؟ دلم می خواهد جایش باشم. جای انسانی که نمی داند آرزو چیست!
◀️ می توانم حسابی غر بزنم سر مسئولین که چرا باید در ایران مثل ریگ، کودک کارگر توی خیابان ریخته باشد، آنها هم احتمالا" همان حرف های همیشگی را می زنند:
_ رسیدگی می شود!
_ انشاالله ساماندهی شان می کنیم!
_ یک کارگروه تشکیل داده ایم برای حل مشکلات...
همان افسانه سرایی های همیشگی! همان راهکارها و کارگروه هایی که مشکل گورخواب ها را حل کرد! مشکل زنان روسپی را حل کرد! مشکل ... خدا قوت پهلوان ها! خسته نباشید باتقواها! چطور از غصه نمی میرید؟!
◀️ می توانم گله پیش خدا ببرم که فدات بشم! آخه این چه عدالتیه که "یکی را داده ای صد ناز و نعمت/یکی را قرص جو آلوده در خون!". ممکن است خدا هم بی حوصله دستی بکشد به ریش انبوهش و بگوید:
_ تو هم دلت خوشه احسان! بیا این کلیپ رو نگاه کن ببین داعش چه شیر تو شیری درست کرده! گرفتار اونم!
◀️ اما هنوز دلم پیش "بی آرزویی" پسر است. آرزو... اینکه آدم با آرزو بخوابد، با آرزو بیدار شود همانقدر که به آدم شور می دهد، زانوهایت را سُست می کند.
آدم به امید و آرزو زنده است. امید رسیدن به آرزوهایش. اینکه برسی و آرام بگیری. این هروله تمام شود. هروله رسیدن به پول، به نان، به جانان.
◀️ آرزو را از آدم بگیرند چه فرقی می کند صبح باشد یا شب؟ نمی دانم برای این پسر آرزو، آرزو کنیم، نفرینش کرده ایم یا دعا خوشبختی خوانده ایم؟ آرزو داشتن یعنی تلاطم. یعنی بی قراری. یعنی ماهی برگشته ز دریا شدم تا تو بگیری و بمیرانی ام...
همیشه فکر می کنم وقتی #محمدعلی_بهمنی سروده: " حرف بزن، ابر مرا باز کن/ تشنه یک صحبت طولانی ام..." توی دلش چند هزار زن رخت دلشوره می شستند. چقدر شبیه ما دلتنگ بوده. چقدر شبیه ما که بین آرزو داشتن و بی آرزویی آونگ شده ایم...
با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانیم
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویرانی شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی طوفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
🖋 @ehsanmohammadi95
Telegram
#شعر_شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هرشب
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هرشب
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
هوای عشق رسیده ست تا حوالیِ من
اگر دوباره ببارد به خشک سالیِ من
مگر که خواب و خیالی بنوشدم ورنه
که آب می خورد از کاسه یِ سفالیِ من؟
همیشه منظرم از دور دیدنی تر بود
خود اعتراف کنم: بوریاست قالیِ من
مرا مثال به چیزی که نیستم زده اند
خوشا به من؟ نه، خوشا بر منِ مثالیِ من
به هوش باش که در خویشتن گُمت نکند
هزار کوچه ی این شهرک خیالیِ من
اگرچه بود و نبودم یکی ست -باز- مباد
تو را عذاب دهد -گاه- جای خالیِ من
هوای بی تو پریدن نداشتم، آری
بهانه بود همیشه شکسته بالیِ من
تو هم سکوت مرا پاسخی نخواهی داشت
چه بی جواب سؤالی ست بی سؤالیِ من!
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
هوای عشق رسیده ست تا حوالیِ من
اگر دوباره ببارد به خشک سالیِ من
مگر که خواب و خیالی بنوشدم ورنه
که آب می خورد از کاسه یِ سفالیِ من؟
همیشه منظرم از دور دیدنی تر بود
خود اعتراف کنم: بوریاست قالیِ من
مرا مثال به چیزی که نیستم زده اند
خوشا به من؟ نه، خوشا بر منِ مثالیِ من
به هوش باش که در خویشتن گُمت نکند
هزار کوچه ی این شهرک خیالیِ من
اگرچه بود و نبودم یکی ست -باز- مباد
تو را عذاب دهد -گاه- جای خالیِ من
هوای بی تو پریدن نداشتم، آری
بهانه بود همیشه شکسته بالیِ من
تو هم سکوت مرا پاسخی نخواهی داشت
چه بی جواب سؤالی ست بی سؤالیِ من!
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می كنم هر شب
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آن گاه
چه آتش ها كه در این كوه برپا می كنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها، خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
كه این یخ كرده را از بی كسی، ها می كنم هر شب
تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می كنم هر شب
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آن گاه
چه آتش ها كه در این كوه برپا می كنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها، خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
كه این یخ كرده را از بی كسی، ها می كنم هر شب
تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
با همه بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه طوفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانیست که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه یک صحبت طولانی ام
ها به کجا می کشی ام خوب من
ها نکشانی به پشیمانی ام
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
با همه بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه طوفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانیست که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه یک صحبت طولانی ام
ها به کجا می کشی ام خوب من
ها نکشانی به پشیمانی ام
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می كنم هر شب
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آن گاه
چه آتش ها كه در این كوه برپا می كنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها، خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
كه این یخ كرده را از بی كسی، ها می كنم هر شب
تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می كنم هر شب
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آن گاه
چه آتش ها كه در این كوه برپا می كنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها، خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
كه این یخ كرده را از بی كسی، ها می كنم هر شب
تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
🦏 کرگدن ها هم خسته می شوند
🔰 #احسان_محمدی
✍️ نوشتن حال خوش می خواهد. حال هم اگر خوب نباشد؛ دلِ خوش که می خواهد. گیرم که #دلخوشی نباشد اما باز آدم باید به چیزی امیدوار باشد. مثل کرگدن سخت جانی می کنم اما گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود. چندین بار تصمیم گرفته ام کانال را پاک کنم و بروم دنبال نان و ماست زندگی ام.
✍️ از دیروز که خبر شکایت و احضار #شهردار_تهران به خاطر رقص چند دختر بچه را خواندم فکر کردم عجب ساده دلی هستم که دلم خوش است به تغییرات تدریجی. دلم خوش است به اینکه #یه_روز_خوب_میاد! تصور کردم که شهردار کار و بار و مشکلات شهر ده میلیونی تهران را رها کرده و رفته جایی گفته اصلاً من غلط کردم رفتم جشن! خلاص!
✍️ #محمدعلی_نجفی نه وزیر آموزش و پرورش محبوب من بود نه شهردار و سیاستمدار رویایی ام! مدیری است مثل هزاران مدیر دیگر. کمی بهتر. کمی بدتر. اما این عزیزانی که رقص چند دختر بچه را بهانه کرده اند نگران #خودفروشی و #کارگری بچه هایی به همین سن و سال در تهران هستند؟ خبر دارند از آمار تعرض به این بچه ها؟ غیرت و حساسیت فقط رقص دختر بچه ها و روسری زنان است؟ اختلاس و دزدی و بی اعتماد کردن مردم و ناکارمدی و ریاکاری و ... مهم نیست؟ یکبار شد برای این مسائل خون تان به جوش بیاید؟
✍️ کسانی مثل ما که با نام و نشان و هویت مشخص می نویسند احمق اگر نباشیم، #دیوانه ایم. شک نکنید! هر روز با یک خبر بد بیدار می شویم. با یک زهر در کام. با انبوهی از مردمی که دلسرد و ناامید شده اند و باید برای آنها بنویسیم؛ ناامید نشوید، خوبی ها را هم ببینید، زندگی هنوز #خوشگلیاشو داره!
✍️ این شغل بی جیره و مواجب و تمام وقت با رنج توام است. ما رنج می کشیم. درد می کشیم. این کشور، این خاک را دوست داریم. دست و پا می زنیم. شعر می نویسیم، موسیقی منتشر می کنیم، عکس گل و بلبل هوا می کنیم که بگوییم هنوز می شود امیدوار بود، هنوز می شود اینجا ماند و کار کرد و اوضاع بهتر می شود و مهاجرت نکنید. نروید #استرالیا، صف نبندید برای رفتن به #کانادا ... بمانید و در سرزمین مادری تان کار کنید. کنار هم آبادترش کنیم...
✍️ حق دارید بفرمایید : «لازم نکرده! کی به شما گفته این کار را بکنید»! حق دارید! سال هاست شما حق دارید. تا ابد حق دارید. اما روی شاخه نشسته اید و بُن را می بُرید. اگر ما فریاد می زنیم، نگران شما نیستیم، نگران خودمان هستیم. نگران بچه هایمان که دوست شان داریم و #ژن_خوب نیستند و در آمریکا و انگلیس زندگی نمی کنند، نگران پدرها و مادرهایی که رنج این سرزمین را در #جنگ به جان خریده اند و وفادارند هنوز. با برادرها و خواهرهایی که در دل خاک شور وطن به امانت سپردیم. با #کفن های خونی. با آرزوهای ناکام.
✍️ ما که می نویسیم سخت جانی می کنیم اما کرگدن نیستیم. پوست کروکودیل تن مان نیست. اما اراده بعضی از مدیران شما مثل موریانه ای است که حتی فولاد را هم سوراخ می کند. مگر می شود اتفاقی این همه خطا کرد؟
✍️ این روزها دل و دماغ نوشتن ندارم. دل و دماغ هیچ کاری ندارم. حتی امیدوار شدن. امیدوار ماندن. برای همین کمتر می نویسم. دوست دارم می شد بروم یک گوشه این دنیا، دو گاو بخرم با چند مرغ که تخم بگذارند. بنشینم کنار شومینه چوبی و با هیزم مجسمه هایی بتراشم از تکه های روحم. از گرگ و شیر و ببر و روباه و سگ و زاغ و طاووس های زیر پوستم....
#کی_شعر_تر_انگیزد_خاطر_که_حزین_باشد
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰 #احسان_محمدی
✍️ نوشتن حال خوش می خواهد. حال هم اگر خوب نباشد؛ دلِ خوش که می خواهد. گیرم که #دلخوشی نباشد اما باز آدم باید به چیزی امیدوار باشد. مثل کرگدن سخت جانی می کنم اما گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود. چندین بار تصمیم گرفته ام کانال را پاک کنم و بروم دنبال نان و ماست زندگی ام.
✍️ از دیروز که خبر شکایت و احضار #شهردار_تهران به خاطر رقص چند دختر بچه را خواندم فکر کردم عجب ساده دلی هستم که دلم خوش است به تغییرات تدریجی. دلم خوش است به اینکه #یه_روز_خوب_میاد! تصور کردم که شهردار کار و بار و مشکلات شهر ده میلیونی تهران را رها کرده و رفته جایی گفته اصلاً من غلط کردم رفتم جشن! خلاص!
✍️ #محمدعلی_نجفی نه وزیر آموزش و پرورش محبوب من بود نه شهردار و سیاستمدار رویایی ام! مدیری است مثل هزاران مدیر دیگر. کمی بهتر. کمی بدتر. اما این عزیزانی که رقص چند دختر بچه را بهانه کرده اند نگران #خودفروشی و #کارگری بچه هایی به همین سن و سال در تهران هستند؟ خبر دارند از آمار تعرض به این بچه ها؟ غیرت و حساسیت فقط رقص دختر بچه ها و روسری زنان است؟ اختلاس و دزدی و بی اعتماد کردن مردم و ناکارمدی و ریاکاری و ... مهم نیست؟ یکبار شد برای این مسائل خون تان به جوش بیاید؟
✍️ کسانی مثل ما که با نام و نشان و هویت مشخص می نویسند احمق اگر نباشیم، #دیوانه ایم. شک نکنید! هر روز با یک خبر بد بیدار می شویم. با یک زهر در کام. با انبوهی از مردمی که دلسرد و ناامید شده اند و باید برای آنها بنویسیم؛ ناامید نشوید، خوبی ها را هم ببینید، زندگی هنوز #خوشگلیاشو داره!
✍️ این شغل بی جیره و مواجب و تمام وقت با رنج توام است. ما رنج می کشیم. درد می کشیم. این کشور، این خاک را دوست داریم. دست و پا می زنیم. شعر می نویسیم، موسیقی منتشر می کنیم، عکس گل و بلبل هوا می کنیم که بگوییم هنوز می شود امیدوار بود، هنوز می شود اینجا ماند و کار کرد و اوضاع بهتر می شود و مهاجرت نکنید. نروید #استرالیا، صف نبندید برای رفتن به #کانادا ... بمانید و در سرزمین مادری تان کار کنید. کنار هم آبادترش کنیم...
✍️ حق دارید بفرمایید : «لازم نکرده! کی به شما گفته این کار را بکنید»! حق دارید! سال هاست شما حق دارید. تا ابد حق دارید. اما روی شاخه نشسته اید و بُن را می بُرید. اگر ما فریاد می زنیم، نگران شما نیستیم، نگران خودمان هستیم. نگران بچه هایمان که دوست شان داریم و #ژن_خوب نیستند و در آمریکا و انگلیس زندگی نمی کنند، نگران پدرها و مادرهایی که رنج این سرزمین را در #جنگ به جان خریده اند و وفادارند هنوز. با برادرها و خواهرهایی که در دل خاک شور وطن به امانت سپردیم. با #کفن های خونی. با آرزوهای ناکام.
✍️ ما که می نویسیم سخت جانی می کنیم اما کرگدن نیستیم. پوست کروکودیل تن مان نیست. اما اراده بعضی از مدیران شما مثل موریانه ای است که حتی فولاد را هم سوراخ می کند. مگر می شود اتفاقی این همه خطا کرد؟
✍️ این روزها دل و دماغ نوشتن ندارم. دل و دماغ هیچ کاری ندارم. حتی امیدوار شدن. امیدوار ماندن. برای همین کمتر می نویسم. دوست دارم می شد بروم یک گوشه این دنیا، دو گاو بخرم با چند مرغ که تخم بگذارند. بنشینم کنار شومینه چوبی و با هیزم مجسمه هایی بتراشم از تکه های روحم. از گرگ و شیر و ببر و روباه و سگ و زاغ و طاووس های زیر پوستم....
#کی_شعر_تر_انگیزد_خاطر_که_حزین_باشد
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ #کیم_کارداشیان و #ترامپ؛ مبتذل شدن امر سیاسی؟
✍️ #احسان_محمدی
↙️ ترامپ به درخواست کیم کارداشیان، یک زندانی را آزاد کرد! #الیس_جانسون زن 63 ساله ای که به همراه ۱۵ نفر دیگر در سال ۱۹۹۶ به جرم نقش داشتن در یک حلقه توزیع هروئین و البته پولشویی زندانی شده بود پس از دیدار ترامپ- کارداشیان مورد عفو او قرار گرفت.
↙️ کاخ سفید در بیانه ای اعلام کرد خانم جانسون یک زندانی نمونه بوده و برای بازپروری خود سخت کار کرده است. در این خبر حتی عنوان #مادربزرگ هم به او اطلاق شد تا به نوعی بار احساسی آن هم افزایش پیدا کند اما در ایالات متحده آمریکا بسیاری بر این باورند که این اتفاق تنها پس از وساطتت کارداشیان رخ داده و ربط چندانی به مادربزرگ بودن یا عملکرد رفتاری او در زندان ندارد.
↙️ نمونه های بسیاری از مداخله و وساطتت چهره های سرشناس در دنیا برای نجات متهمین و مجرمان را می توان مثال آورد. حتی ستاره های دنیای فوتبال مثل #پله، #ژرژ_ وه_ آ، #جبرئیل_سیسه یا بوکسوری مانند #محمدعلی (کلی) هم در برهه هایی برای متوقف کردن جنگ در بخش هایی از آفریقا وارد گود شده اند و این کار در افکار عمومی یک اقدام انسانی و بهره گیری از نفوذ شهرت بر قدرت قلمداد می شود اما دو گانه ترامپ- کارداشیان شاید نمونه ای منحصر به فرد باشد.
↙️ کیم کارداشیان گرچه به عنوان یک بازیگر در چندین سریال ایفای نقش کرده است اما عموماً به عنوان یک مدل و سلبریتی علاقمند به برهنگی شناخته می شود. وقتی به او جایزه cfda را به خاطر تاثیر گذاری اش در صنعت مد و پوشش دادند گفت که این جایزه من را شوکه کرد چون من بیشتر اوقات #برهنه ام!
↙️ هفته پیش انتشار عکسی که او را در کاخ سفید ایستاده کنار دونالد ترامپ نشان می داد آنقدر غیرمنتظره بود که بسیاری هنگام بازنشر عکس تاکید می کردند که #فتوشاپ نیست! اما ترامپ با اعتماد به نفس شگفت انگیزش از دیدار با کارداشیان در توئیترش نوشت: «جلسه بسیار خوبی با کیم کارداشیان داشتم و درباره اصلاح سیستم زندان و محکومیتهای قضایی صحبت کردیم.»
↙️ این نوشتار می تواند همین جا به پایان برسد اما وقتی در مورد دونالد ترامپ حرف می زنیم باید از «مبتذل شدن امر سیاست» و فرو غلتیدن این عرصه به حوزه شهرت در دنیای معاصر هم نوشت. جامعه آمریکا ارزش های اخلاقی و فرهنگی خاص خود را دارد، چه بسا همین هم دوشی ترامپ- کارداشیان که در شبکه های اجتماعی بیش از 100 میلیون دنبال کننده دارد، به سود ترامپ تمام شود و او را تحسین کنند اما چطور می توان نزول یک جامعه از #ابراهام_لینکن به دونالد ترامپ را به تماشا نشست و آن را عادی دانست؟
↙️ آیا باید پذیرفت که عرصه سیاست از #جنتلمن ها به سوی #شومن ها در حرکت است؟ آیا چهره ای که از #ترامپ، #اولاند، #کیم_جونگ_اون و حتی گاهی #پوتین ارائه می شود چهره واقعی آنهاست؟
↙️ ولادمیر پوتین گاهی رسماً به یک شومن تبدیل می شود. #قابلمه پاره می کند، با #ببر کشتی می گیرد، از ارتفاع می پرد، با #خرس عکس یادگاری می گیرد و ... حامیان او این اقدامات را نشان دهنده توانمندی جسمانی او می دانند و معتقدند باعث همدلی جوانان با او می شود.
↙️ عموم #مردم اما به «حل شدن مشکلات شان» فکر می کنند. آنها می گوینداینکه رئیس جمهور نان و پنیر بخورد یا خاویار، با کیم کارداشیان عکس بگیرد یا با #فوکایاما و #یورگن_هابرماس، برهنه در سیبری دنبال خرس بگردد یا پوشیده در کت و شلوار به بررسی مناقشات بین المللی بپردازد و ... شاید در اولویت نباشد. همین که بتواند گره از زندگی آنها باز کند کافی است. مصداق همان ضرب المثل ایرانی «بمیر و بِدَم»!
↙️ در نمایی دورتر می توان این پرسش ها را مطرح کرد که وقتی کیم کارداشیان می تواند در خصوص «اصلاح سیستم زندان و محکومیت های قضایی» گفتگوهای سازنده ای! انجام دهد و حتی ترامپ را متقاعد کند، آیا ممکن نیست که بازیگر فیلم های [...] هم رئیس جمهور شهرت طلب را در خصوص خروج از #برجام متقاعد کرده باشد؟! دنیا دقیقاً دارد به کدام سمت می رود؟
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ #احسان_محمدی
↙️ ترامپ به درخواست کیم کارداشیان، یک زندانی را آزاد کرد! #الیس_جانسون زن 63 ساله ای که به همراه ۱۵ نفر دیگر در سال ۱۹۹۶ به جرم نقش داشتن در یک حلقه توزیع هروئین و البته پولشویی زندانی شده بود پس از دیدار ترامپ- کارداشیان مورد عفو او قرار گرفت.
↙️ کاخ سفید در بیانه ای اعلام کرد خانم جانسون یک زندانی نمونه بوده و برای بازپروری خود سخت کار کرده است. در این خبر حتی عنوان #مادربزرگ هم به او اطلاق شد تا به نوعی بار احساسی آن هم افزایش پیدا کند اما در ایالات متحده آمریکا بسیاری بر این باورند که این اتفاق تنها پس از وساطتت کارداشیان رخ داده و ربط چندانی به مادربزرگ بودن یا عملکرد رفتاری او در زندان ندارد.
↙️ نمونه های بسیاری از مداخله و وساطتت چهره های سرشناس در دنیا برای نجات متهمین و مجرمان را می توان مثال آورد. حتی ستاره های دنیای فوتبال مثل #پله، #ژرژ_ وه_ آ، #جبرئیل_سیسه یا بوکسوری مانند #محمدعلی (کلی) هم در برهه هایی برای متوقف کردن جنگ در بخش هایی از آفریقا وارد گود شده اند و این کار در افکار عمومی یک اقدام انسانی و بهره گیری از نفوذ شهرت بر قدرت قلمداد می شود اما دو گانه ترامپ- کارداشیان شاید نمونه ای منحصر به فرد باشد.
↙️ کیم کارداشیان گرچه به عنوان یک بازیگر در چندین سریال ایفای نقش کرده است اما عموماً به عنوان یک مدل و سلبریتی علاقمند به برهنگی شناخته می شود. وقتی به او جایزه cfda را به خاطر تاثیر گذاری اش در صنعت مد و پوشش دادند گفت که این جایزه من را شوکه کرد چون من بیشتر اوقات #برهنه ام!
↙️ هفته پیش انتشار عکسی که او را در کاخ سفید ایستاده کنار دونالد ترامپ نشان می داد آنقدر غیرمنتظره بود که بسیاری هنگام بازنشر عکس تاکید می کردند که #فتوشاپ نیست! اما ترامپ با اعتماد به نفس شگفت انگیزش از دیدار با کارداشیان در توئیترش نوشت: «جلسه بسیار خوبی با کیم کارداشیان داشتم و درباره اصلاح سیستم زندان و محکومیتهای قضایی صحبت کردیم.»
↙️ این نوشتار می تواند همین جا به پایان برسد اما وقتی در مورد دونالد ترامپ حرف می زنیم باید از «مبتذل شدن امر سیاست» و فرو غلتیدن این عرصه به حوزه شهرت در دنیای معاصر هم نوشت. جامعه آمریکا ارزش های اخلاقی و فرهنگی خاص خود را دارد، چه بسا همین هم دوشی ترامپ- کارداشیان که در شبکه های اجتماعی بیش از 100 میلیون دنبال کننده دارد، به سود ترامپ تمام شود و او را تحسین کنند اما چطور می توان نزول یک جامعه از #ابراهام_لینکن به دونالد ترامپ را به تماشا نشست و آن را عادی دانست؟
↙️ آیا باید پذیرفت که عرصه سیاست از #جنتلمن ها به سوی #شومن ها در حرکت است؟ آیا چهره ای که از #ترامپ، #اولاند، #کیم_جونگ_اون و حتی گاهی #پوتین ارائه می شود چهره واقعی آنهاست؟
↙️ ولادمیر پوتین گاهی رسماً به یک شومن تبدیل می شود. #قابلمه پاره می کند، با #ببر کشتی می گیرد، از ارتفاع می پرد، با #خرس عکس یادگاری می گیرد و ... حامیان او این اقدامات را نشان دهنده توانمندی جسمانی او می دانند و معتقدند باعث همدلی جوانان با او می شود.
↙️ عموم #مردم اما به «حل شدن مشکلات شان» فکر می کنند. آنها می گوینداینکه رئیس جمهور نان و پنیر بخورد یا خاویار، با کیم کارداشیان عکس بگیرد یا با #فوکایاما و #یورگن_هابرماس، برهنه در سیبری دنبال خرس بگردد یا پوشیده در کت و شلوار به بررسی مناقشات بین المللی بپردازد و ... شاید در اولویت نباشد. همین که بتواند گره از زندگی آنها باز کند کافی است. مصداق همان ضرب المثل ایرانی «بمیر و بِدَم»!
↙️ در نمایی دورتر می توان این پرسش ها را مطرح کرد که وقتی کیم کارداشیان می تواند در خصوص «اصلاح سیستم زندان و محکومیت های قضایی» گفتگوهای سازنده ای! انجام دهد و حتی ترامپ را متقاعد کند، آیا ممکن نیست که بازیگر فیلم های [...] هم رئیس جمهور شهرت طلب را در خصوص خروج از #برجام متقاعد کرده باشد؟! دنیا دقیقاً دارد به کدام سمت می رود؟
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی است
تو مرا باز رساندی به یقینم، کافیست
قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم، کافیست
گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم، کافیست
من همین قدر که با حال و هوایت-گهگاه-
برگی از باغچه ی شعر بچینم، کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا، خوبترینم! کافیست
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی است
تو مرا باز رساندی به یقینم، کافیست
قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم، کافیست
گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم، کافیست
من همین قدر که با حال و هوایت-گهگاه-
برگی از باغچه ی شعر بچینم، کافیست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا، خوبترینم! کافیست
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
از هر چه هست و نیست گذشتم
ولی هنوز
در مرز چشمهای تو گیرم
فقط همین...
با دیدنت زبان دلم بند آمده ست
شاعر شدم که لال نمیرم
فقط همین!
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
از هر چه هست و نیست گذشتم
ولی هنوز
در مرز چشمهای تو گیرم
فقط همین...
با دیدنت زبان دلم بند آمده ست
شاعر شدم که لال نمیرم
فقط همین!
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
نتوان گفت كه اين قافله وا مي ماند
خسته و خفته از اين خيل جدا مي ماند
اين رهي نيست كه از خاطره اش ياد كني
اين سفر همره تاريخ به جا مي ماند
دانه و دام در اين راه فراوان اما
مرغ دل سير ز هر دام "رها" مي ماند
مي رسيم آخر و افسانه ي واماندن ما
همچو داغي به دل حادثه ها مي ماند
بي صداتر ز سكوتيم ولي گاه خروش
نعره ي ماست كه در گوش شما مي ماند
برويد اي دلتان نيمه كه در شيوه ي ما
مرد با هر چه ستم، هر چه بلا مي ماند
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
نتوان گفت كه اين قافله وا مي ماند
خسته و خفته از اين خيل جدا مي ماند
اين رهي نيست كه از خاطره اش ياد كني
اين سفر همره تاريخ به جا مي ماند
دانه و دام در اين راه فراوان اما
مرغ دل سير ز هر دام "رها" مي ماند
مي رسيم آخر و افسانه ي واماندن ما
همچو داغي به دل حادثه ها مي ماند
بي صداتر ز سكوتيم ولي گاه خروش
نعره ي ماست كه در گوش شما مي ماند
برويد اي دلتان نيمه كه در شيوه ي ما
مرد با هر چه ستم، هر چه بلا مي ماند
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید
و چه بیذوق جهانی كه مرا با تو ندید
رشته ای جنس، همان رشته كه بر گردن توست
چه سرِ وقت مرا هم به سر وعده كشید
به كف و ماسه كه نایابترین مرجانها
تپش تبزده نبض مرا میفهمید
آسمان روشنیاش را همه بر چشم تو داد
مثل خورشید كه خود را به دل من بخشید
ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
هیچكس مثل تو و من به تفاهم نرسید
خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد
ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید
منكه حتی پی پژواك خودم میگردم
آخرین زمزمهام را همه شهر شنید
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید
و چه بیذوق جهانی كه مرا با تو ندید
رشته ای جنس، همان رشته كه بر گردن توست
چه سرِ وقت مرا هم به سر وعده كشید
به كف و ماسه كه نایابترین مرجانها
تپش تبزده نبض مرا میفهمید
آسمان روشنیاش را همه بر چشم تو داد
مثل خورشید كه خود را به دل من بخشید
ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
هیچكس مثل تو و من به تفاهم نرسید
خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد
ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید
منكه حتی پی پژواك خودم میگردم
آخرین زمزمهام را همه شهر شنید
#محمدعلی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
▪️با سرنوشت تلخ #محمدعلی_نجفی و ماجرای قتل #میترا_استاد شوخی نکنیم. با رنج و مصیبت هیچکس شوخی نکنیم.
▪️روزگار این خندهها را مثل بومرنگ میگیرد، پرت میکند. یکروز، یکوقت و یکجا ناغافل برمیگرداند و محکم میکوبد توی صورتمان!
🖋 @ehsanmohammadi95
▪️روزگار این خندهها را مثل بومرنگ میگیرد، پرت میکند. یکروز، یکوقت و یکجا ناغافل برمیگرداند و محکم میکوبد توی صورتمان!
🖋 @ehsanmohammadi95
📕 از #ملت_عشق تا قاتل شدن #نجفی
✍احسان محمدی
⛔️ معلم عربیمان کوتاه قد و تندخو بود. علی را بلند کرد و پرسید: «دیک» چی میشه؟
علی، مرغ و خروس را قاطی کرد. چشمهای آقای معلم مثل کروکودیلی که پای آهوی نوبالغی توی گِل کنار برکه گیر کند برق زد. آرام آمد طرفش برای شکنجه مورد علاقهاش.
⛔️ خودکار میگذاشت لای انگشتهای باریک بچهها و آنقدر فشار میداد تا ولو شوند کف کلاس. اما این بار تنوع به خرج داد.
موهای شقیقه علی را از دو طرف سرش گرفت و از زمین بلندش کرد. پسرک لاغری که به زحمت سی کیلو میشد، جیغ میکشید...
◾️بعدها تنبیهبدنی دانشآموزان ممنوع شد. یکی از کسانی که این ماجرا را جدی پیگیری کرد وزیر وقت آموزش و پرورش دولت هاشمیرفسنجانی بود. اسمش؟ #محمدعلی_نجفی!
◾️محمدعلی نجفی که حالا حتماً یک گوشه نشسته و دارد فکر میکند به مسیر پرپیچ و خم زندگیاش. به اینکه چه دانش آموز درسخوانی بود.
↙️ کسب رتبه دوم امتحانات نهایی سال ششم دبیرستانهای ایران
↙️ کسب رتبه اول کنکور ورودی دانشگاه صنعتی شریف
↙️ کسب رتبه اول مسابقات ریاضی دانشجویان سراسر کشور
↙️ کسب رتبه اول در میان فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف
↙️ کسب نمره A+ در تمام دروس در دانشگاه M.I.T آمریکا
◾️به وزیر آموزش و پرورش و علوم شدن. به شهردار تهران شدن. به رئیس سازمان میراث و رئیس سازمان برنامه و بودجه شدن.
به تحسینها، مدالها، افتخارها، به روزی که فسادهای مالی شهرداری را فاش کرد، به روزی که استعفا کرد، به روزی که سرش را گذاشت روی پای #میترا_استاد و رو به دوربین گوشی او سلفی گرفت.
با لبخندی که انگار پوزخند میزد به تمام آنها که زندگی را، پست و مقام و موی سفید را جدی گرفتهاند.
◾️این خلاصه راهرفتهی مردی است که حالا در خلوتش از #شاملو زمزمه میکند: هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زندگی نشستم!
◾️او آدم کُشته است. قابل دفاع نیست، حتی اگر محمدعلی نجفی شهردار خوشپوش تهران بوده باشی. حتی اگر توجیه کنی که «با نقشه آمده بود زندگی من را به هم بریزد. میخواست رازهایم را فاش کند».
چه رازی که فاش شدنش از این بدتر بود؟ که حالا شاید وزیر سابق را ببرد پای چوبهدار؟ امان از الاکلنگ روزگار!
◾️نمیدانم چرا از تمام کتاب «ملت عشق» این بخش عجیب توی ذهنم مانده است. وقتی خبر قتل را شنیدم رفتم سراغش.
📕 الیف شافاک مینویسد: «راستش را بخواهید برای همه، بدون استثنا، لحظهای میرسد که میتوانند یکی از بکشند، اما این را اکثر آدمها نمیدانند. نمیخواهند بپذیرند. تا وقتی حادثهای غیرمنتظره باعث میشود خون جلو چشمشان را بگیرد. چقدر هم مطمئنند که دستشان هیچوقت به خون آلوده نمیشود و جان کسی را نمیگیرند. حال آنکه همهچیز به تصادفی بند است. گاهی حرکت چشم و ابرو کافی است تا خون کسی به جوش بیاید. از کاه، کوهی بسازد و سر هیچ و پوچ دعوا و کتککاری راه بیندازد. راستش حتی در زمان و مکان اشتباه بودن کافی است برای آنکه حیوان درون آدمهای پاک و تمیز و باشرف یکدفعه آشکار شود. همه میتوانند آدم بکشند».
◾️فارغ از کار خودشونه گفتنها، اینکه حقش بود یا نه؟ باید اعدام بشود یا نه؟ چرا خونسرد چای مینوشد و بعد مثل یک بازدید اداری از کلانتری دست میدهد؟ چرا لبخند میزند و جوری مقابل دوربین در مورد فاجعه حرف میزند که انگار گزارش #افتتاح یک پل را میدهد؟ اینکه آلت قتاله دست خبرنگار تلویزیون چه میکند و آیا پخش اعتراف قانونی است یا نه؟
◾️همه اینها به کنار، بگذاریم به حساب دادگاه و محکمه و اولیای دم.
فقط یادمان نرود که هر کدام از ما میتوانیم آدم بکشیم. با گلوله، با کلمههایمان. حتی ما که موقع راه رفتن مراقب هستیم روی مورچهها پا نگذاریم.
فقط خدا کند لحظهاش نرسد. ثانیهاش نرسد و اینکه از رتج و درد دیگران شادی نکنیم، تسویه حساب سیاسی نکنیم و یادمان باشد که هرکس به زخم دیگری خندید، روزگار کنار اسمش تیک زد و یکروز، یکوقت و یکجا به او زخمی زد تا دیگران بخندند. به دردش. به رنجش.
◾️میترا استاد حالا در سردخانه خوابیده. توی همان کیسههایی که زیپش را میکشند و هُلت میدهند داخل یک کشوی کوچک. آنقدر تنگ است که نمیتوانی سلفی بگیری. این پایان قصه زنی شد که میگفت او و نجفی عاشق هم هستند و دیگران حسودی میکنند.
◾️حالا آسوده از قضاوتها خوابیده است، خبرها را نمیخواند، توئیت ها را نمیبیند، نگران به هم ریختن آشپزخانهاش نیست و البته هیچ زنی به او حسودی نمیکند.
◾️دارم با صدای بلند #شجریان گوش میدهم: جهان پیر است و بی بنیاد/ از این فرهادکُش فریاد/ که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
◾️به عکس و لبخندها و سلفیهای سرخوشانه دیگران حسادت نکنیم، خیلی هم باورشان نکنیم، فقط دعا کنیم خدا کند آن لحظه شوم را نرساند، لحظهای که خشم ارباب مغزت شود.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍احسان محمدی
⛔️ معلم عربیمان کوتاه قد و تندخو بود. علی را بلند کرد و پرسید: «دیک» چی میشه؟
علی، مرغ و خروس را قاطی کرد. چشمهای آقای معلم مثل کروکودیلی که پای آهوی نوبالغی توی گِل کنار برکه گیر کند برق زد. آرام آمد طرفش برای شکنجه مورد علاقهاش.
⛔️ خودکار میگذاشت لای انگشتهای باریک بچهها و آنقدر فشار میداد تا ولو شوند کف کلاس. اما این بار تنوع به خرج داد.
موهای شقیقه علی را از دو طرف سرش گرفت و از زمین بلندش کرد. پسرک لاغری که به زحمت سی کیلو میشد، جیغ میکشید...
◾️بعدها تنبیهبدنی دانشآموزان ممنوع شد. یکی از کسانی که این ماجرا را جدی پیگیری کرد وزیر وقت آموزش و پرورش دولت هاشمیرفسنجانی بود. اسمش؟ #محمدعلی_نجفی!
◾️محمدعلی نجفی که حالا حتماً یک گوشه نشسته و دارد فکر میکند به مسیر پرپیچ و خم زندگیاش. به اینکه چه دانش آموز درسخوانی بود.
↙️ کسب رتبه دوم امتحانات نهایی سال ششم دبیرستانهای ایران
↙️ کسب رتبه اول کنکور ورودی دانشگاه صنعتی شریف
↙️ کسب رتبه اول مسابقات ریاضی دانشجویان سراسر کشور
↙️ کسب رتبه اول در میان فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف
↙️ کسب نمره A+ در تمام دروس در دانشگاه M.I.T آمریکا
◾️به وزیر آموزش و پرورش و علوم شدن. به شهردار تهران شدن. به رئیس سازمان میراث و رئیس سازمان برنامه و بودجه شدن.
به تحسینها، مدالها، افتخارها، به روزی که فسادهای مالی شهرداری را فاش کرد، به روزی که استعفا کرد، به روزی که سرش را گذاشت روی پای #میترا_استاد و رو به دوربین گوشی او سلفی گرفت.
با لبخندی که انگار پوزخند میزد به تمام آنها که زندگی را، پست و مقام و موی سفید را جدی گرفتهاند.
◾️این خلاصه راهرفتهی مردی است که حالا در خلوتش از #شاملو زمزمه میکند: هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زندگی نشستم!
◾️او آدم کُشته است. قابل دفاع نیست، حتی اگر محمدعلی نجفی شهردار خوشپوش تهران بوده باشی. حتی اگر توجیه کنی که «با نقشه آمده بود زندگی من را به هم بریزد. میخواست رازهایم را فاش کند».
چه رازی که فاش شدنش از این بدتر بود؟ که حالا شاید وزیر سابق را ببرد پای چوبهدار؟ امان از الاکلنگ روزگار!
◾️نمیدانم چرا از تمام کتاب «ملت عشق» این بخش عجیب توی ذهنم مانده است. وقتی خبر قتل را شنیدم رفتم سراغش.
📕 الیف شافاک مینویسد: «راستش را بخواهید برای همه، بدون استثنا، لحظهای میرسد که میتوانند یکی از بکشند، اما این را اکثر آدمها نمیدانند. نمیخواهند بپذیرند. تا وقتی حادثهای غیرمنتظره باعث میشود خون جلو چشمشان را بگیرد. چقدر هم مطمئنند که دستشان هیچوقت به خون آلوده نمیشود و جان کسی را نمیگیرند. حال آنکه همهچیز به تصادفی بند است. گاهی حرکت چشم و ابرو کافی است تا خون کسی به جوش بیاید. از کاه، کوهی بسازد و سر هیچ و پوچ دعوا و کتککاری راه بیندازد. راستش حتی در زمان و مکان اشتباه بودن کافی است برای آنکه حیوان درون آدمهای پاک و تمیز و باشرف یکدفعه آشکار شود. همه میتوانند آدم بکشند».
◾️فارغ از کار خودشونه گفتنها، اینکه حقش بود یا نه؟ باید اعدام بشود یا نه؟ چرا خونسرد چای مینوشد و بعد مثل یک بازدید اداری از کلانتری دست میدهد؟ چرا لبخند میزند و جوری مقابل دوربین در مورد فاجعه حرف میزند که انگار گزارش #افتتاح یک پل را میدهد؟ اینکه آلت قتاله دست خبرنگار تلویزیون چه میکند و آیا پخش اعتراف قانونی است یا نه؟
◾️همه اینها به کنار، بگذاریم به حساب دادگاه و محکمه و اولیای دم.
فقط یادمان نرود که هر کدام از ما میتوانیم آدم بکشیم. با گلوله، با کلمههایمان. حتی ما که موقع راه رفتن مراقب هستیم روی مورچهها پا نگذاریم.
فقط خدا کند لحظهاش نرسد. ثانیهاش نرسد و اینکه از رتج و درد دیگران شادی نکنیم، تسویه حساب سیاسی نکنیم و یادمان باشد که هرکس به زخم دیگری خندید، روزگار کنار اسمش تیک زد و یکروز، یکوقت و یکجا به او زخمی زد تا دیگران بخندند. به دردش. به رنجش.
◾️میترا استاد حالا در سردخانه خوابیده. توی همان کیسههایی که زیپش را میکشند و هُلت میدهند داخل یک کشوی کوچک. آنقدر تنگ است که نمیتوانی سلفی بگیری. این پایان قصه زنی شد که میگفت او و نجفی عاشق هم هستند و دیگران حسودی میکنند.
◾️حالا آسوده از قضاوتها خوابیده است، خبرها را نمیخواند، توئیت ها را نمیبیند، نگران به هم ریختن آشپزخانهاش نیست و البته هیچ زنی به او حسودی نمیکند.
◾️دارم با صدای بلند #شجریان گوش میدهم: جهان پیر است و بی بنیاد/ از این فرهادکُش فریاد/ که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
◾️به عکس و لبخندها و سلفیهای سرخوشانه دیگران حسادت نکنیم، خیلی هم باورشان نکنیم، فقط دعا کنیم خدا کند آن لحظه شوم را نرساند، لحظهای که خشم ارباب مغزت شود.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
📝 چند درنگ درباره نتایج کنکور
✍️ احسان محمدی
✅ اینکه من بگویم «کنکور آخر دنیا نیست و راه موفقیت لزوماً از دانشگاه نمیگذرد» شبیه این است که یک حجرهدار بازار بگوید:«ای بابا! چرا اینقد دنبال پول میدوید؟ پول چرک کف دسته!»
بیشتر عمرم در دانشگاه گذشته. چه به عنوان دانشجو و چه به عنوان عضو کوچکی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اما الان هیچ اصراری ندارم که #باران حتی دانشگاه برود.
دانشگاه گزینههای زیادی پیش پای آدم میگذارد:
🔰 مدرک بگیر و مهاجرت کن.
🔰 دوستان ناباب پیدا کن، سیگار بهمن کوچک بکش، گل بزن و معتاد شو.
🔰 عاشق شو، ازدواج کن، از زندگی مشترک لذت ببر یا بعد همه چیز را بینداز گردن هورمونها و طلاق بگیر.
🔰وارد کار سیاسی شو، خودت و بقیه را بدبخت کن.
🔰خیر سرت به فردی مفید برای جامعه تبدیل شو.
🔰 ظرفیتهای فردیات را توسعه بده و انسان بهتری شو.
🔰 مدرک بگیر و به پشتوانه آن به یک غرُ زن حرفهای تبدیل شو.
و ...
دانشگاه گزینههای بیشتری روی میزت میگذارد. همین! اما نه بهترین گزینهها را.
هیچ تضمینی وجود ندارد که زندگی کسی با سیاه کردن خانههای پاسخنامه کنکور سفید شود.
آدمهای زیادی میشناسم که رفتند دانشگاه و بدبخت شدند، آدمهای زیادی هم هستند که نرفتند دانشگاه و بدبخت شدند!
تقلای آدم خیلی مهم است ولی این روزها شبیه ننههای قدیمی شدهام که باور داشتند اگر قرار باشد آدم بدبخت شود روزش فرا میرسد و کاری از دست منشور دانش و گاج و قلمچیو مدرسان شریف بر نمیآید. #محمدعلی_نجفی در دانشگاه امآیتی آمریکا دکتری پیوسته ریاضی میخواند و نمراتش در تمام دروسA+بود بعد مرتکب قتل شد و روانه زندان!
🔰 بیش از آنکه نگران رشته و دانشگاهی باشید که قرار است عمرتان را آنجا سپری کنید دعا کنید دوست خوب، انسان مثبت و استاد با شعور سر راهتان قرار بگیرد وگرنه بیشتر درسها را در یوتیوب با کیفیت عالی میتوانید پیدا کنید.
❌ در ضمن ترم اول و دوم و سوم و چهارم و ... ازدواج نکنید. کسی که فکر میکنید نیمه گمشدهتان است و اگر با او ازدواج نکنید «شمعدونیها دق میکنن، شکایت عشق تورو به مرغ عاشق میکنن» محصول تقدیر و تصادف است. کافیست او یا شما چند تست را جابجا میزدید! آنوقت کس دیگری داشت محض رضای شما خودشو تو گل میپلکوند و شما گلبرگ میگذاشتید لای جزوه یک نفر دیگر و در میان دریای اشک غوطه میخوردید.
به مداد ترجیحاً نرم که با آن پاسخنامه را تکمیل کردید سوگند که جز این نیست. باز هر جور صلاح میدانید.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
✅ اینکه من بگویم «کنکور آخر دنیا نیست و راه موفقیت لزوماً از دانشگاه نمیگذرد» شبیه این است که یک حجرهدار بازار بگوید:«ای بابا! چرا اینقد دنبال پول میدوید؟ پول چرک کف دسته!»
بیشتر عمرم در دانشگاه گذشته. چه به عنوان دانشجو و چه به عنوان عضو کوچکی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اما الان هیچ اصراری ندارم که #باران حتی دانشگاه برود.
دانشگاه گزینههای زیادی پیش پای آدم میگذارد:
🔰 مدرک بگیر و مهاجرت کن.
🔰 دوستان ناباب پیدا کن، سیگار بهمن کوچک بکش، گل بزن و معتاد شو.
🔰 عاشق شو، ازدواج کن، از زندگی مشترک لذت ببر یا بعد همه چیز را بینداز گردن هورمونها و طلاق بگیر.
🔰وارد کار سیاسی شو، خودت و بقیه را بدبخت کن.
🔰خیر سرت به فردی مفید برای جامعه تبدیل شو.
🔰 ظرفیتهای فردیات را توسعه بده و انسان بهتری شو.
🔰 مدرک بگیر و به پشتوانه آن به یک غرُ زن حرفهای تبدیل شو.
و ...
دانشگاه گزینههای بیشتری روی میزت میگذارد. همین! اما نه بهترین گزینهها را.
هیچ تضمینی وجود ندارد که زندگی کسی با سیاه کردن خانههای پاسخنامه کنکور سفید شود.
آدمهای زیادی میشناسم که رفتند دانشگاه و بدبخت شدند، آدمهای زیادی هم هستند که نرفتند دانشگاه و بدبخت شدند!
تقلای آدم خیلی مهم است ولی این روزها شبیه ننههای قدیمی شدهام که باور داشتند اگر قرار باشد آدم بدبخت شود روزش فرا میرسد و کاری از دست منشور دانش و گاج و قلمچیو مدرسان شریف بر نمیآید. #محمدعلی_نجفی در دانشگاه امآیتی آمریکا دکتری پیوسته ریاضی میخواند و نمراتش در تمام دروسA+بود بعد مرتکب قتل شد و روانه زندان!
🔰 بیش از آنکه نگران رشته و دانشگاهی باشید که قرار است عمرتان را آنجا سپری کنید دعا کنید دوست خوب، انسان مثبت و استاد با شعور سر راهتان قرار بگیرد وگرنه بیشتر درسها را در یوتیوب با کیفیت عالی میتوانید پیدا کنید.
❌ در ضمن ترم اول و دوم و سوم و چهارم و ... ازدواج نکنید. کسی که فکر میکنید نیمه گمشدهتان است و اگر با او ازدواج نکنید «شمعدونیها دق میکنن، شکایت عشق تورو به مرغ عاشق میکنن» محصول تقدیر و تصادف است. کافیست او یا شما چند تست را جابجا میزدید! آنوقت کس دیگری داشت محض رضای شما خودشو تو گل میپلکوند و شما گلبرگ میگذاشتید لای جزوه یک نفر دیگر و در میان دریای اشک غوطه میخوردید.
به مداد ترجیحاً نرم که با آن پاسخنامه را تکمیل کردید سوگند که جز این نیست. باز هر جور صلاح میدانید.
🖋 @ehsanmohammadi95