#شعر_شب
حس ارادت، عاشقی، حس دلم این است
یک دوستی، تا انتها، در حال تدوین است
"باران" که میآید لب "فرهاد" میخندد
بارانتان، احسان بدان، بسیار "شیرین" است
#امیر_بحرانی
داشتن دوست خوشذوق، نعمت بینظیری است.
🖋 @ehsanmohammadi95
حس ارادت، عاشقی، حس دلم این است
یک دوستی، تا انتها، در حال تدوین است
"باران" که میآید لب "فرهاد" میخندد
بارانتان، احسان بدان، بسیار "شیرین" است
#امیر_بحرانی
داشتن دوست خوشذوق، نعمت بینظیری است.
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
از بیم رقیب جستجویت نکنم
وز طعن حسود گفتوگویت نکنم
لب بستم و از پای نشستم اما
این را نتوان که آرزویت نکنم
#اثیرالدین_اخسیکتی
🖋 @ehsanmohammadi95
از بیم رقیب جستجویت نکنم
وز طعن حسود گفتوگویت نکنم
لب بستم و از پای نشستم اما
این را نتوان که آرزویت نکنم
#اثیرالدین_اخسیکتی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
عهد بستی
آنچه بین ماست ابدیست
یادم رفت که بپرسم آیا
عشق را میگویی
یا رنج را...؟
#نزار_قبانی
🖋 @ehsanmohammadi95
عهد بستی
آنچه بین ماست ابدیست
یادم رفت که بپرسم آیا
عشق را میگویی
یا رنج را...؟
#نزار_قبانی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
نه غزل برای خواندن، نه صدا برای آواز
نه هوای شعر دارم، نه پری برای پرواز
نه چنان شکسته بالم که زمین شود سرایم
نه توان پر کشیدن به امید صبح اعجاز
چه به روز آفتابِ سر بام ما رسیده است
خبر از طلوع داری؟! شب خانمانبرانداز!
نه ترانه میسرایم که برای او بخوانی
نه نگاه گریه سودی به نگفتههای یک راز
نه امید وصل دارم، نه هراسی از جدایی
نه رسیدهام به پایان، نه به سر هوای آغاز
من دل سپرده را از شب رفتنت نترسان
که سپردهام خودم را به خدای قصهپرداز
#زهرا_کوشکیی_احمدی
🖋 @ehsanmohammadi95
نه غزل برای خواندن، نه صدا برای آواز
نه هوای شعر دارم، نه پری برای پرواز
نه چنان شکسته بالم که زمین شود سرایم
نه توان پر کشیدن به امید صبح اعجاز
چه به روز آفتابِ سر بام ما رسیده است
خبر از طلوع داری؟! شب خانمانبرانداز!
نه ترانه میسرایم که برای او بخوانی
نه نگاه گریه سودی به نگفتههای یک راز
نه امید وصل دارم، نه هراسی از جدایی
نه رسیدهام به پایان، نه به سر هوای آغاز
من دل سپرده را از شب رفتنت نترسان
که سپردهام خودم را به خدای قصهپرداز
#زهرا_کوشکیی_احمدی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
سرزمینهای دور زیباست
پراگ
استانبول
شانگهای
آمستردام...
و تو
مثل سرزمینهای دور زیبایی
دوری، زیباییست
نزدیک نیا محبوب من!
#رسول_یونان
🖋 @ehsanmohammadi95
سرزمینهای دور زیباست
پراگ
استانبول
شانگهای
آمستردام...
و تو
مثل سرزمینهای دور زیبایی
دوری، زیباییست
نزدیک نیا محبوب من!
#رسول_یونان
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
بیلشگریم! حوصلهی شرح قصه نیست
فرمانبریم، حوصلهی شرح قصه نیست
با پرچم سفید به پیکار می،رویم
ما کمتریم! حوصلهی شرح قصه نیست
فریاد میزنند ببینید و بشنوید
کور و کریم! حوصلهی شرح قصه نیست
تکرار نقش کهنه خود در لباس نو
بازیگریم! حوصلهی شرح قصه نیست
آیینهها به دیدن هم خو گرفتهاند
یکدیگریم! حوصله،ی شرح قصه نیست
همچون انار خوندل از خویش میخوریم
غم پروریم! حوصلهی شرح قصه نیست
آیا به راز گوشهی چشم سیاه دوست
پی میبریم؟! حوصلهی شرح قصه نیست
#فاضل_نظری
🖋 @ehsanmohammadi95
بیلشگریم! حوصلهی شرح قصه نیست
فرمانبریم، حوصلهی شرح قصه نیست
با پرچم سفید به پیکار می،رویم
ما کمتریم! حوصلهی شرح قصه نیست
فریاد میزنند ببینید و بشنوید
کور و کریم! حوصلهی شرح قصه نیست
تکرار نقش کهنه خود در لباس نو
بازیگریم! حوصلهی شرح قصه نیست
آیینهها به دیدن هم خو گرفتهاند
یکدیگریم! حوصله،ی شرح قصه نیست
همچون انار خوندل از خویش میخوریم
غم پروریم! حوصلهی شرح قصه نیست
آیا به راز گوشهی چشم سیاه دوست
پی میبریم؟! حوصلهی شرح قصه نیست
#فاضل_نظری
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
اولین شاعر جهان
حتما بسیار رنج برده است
آنگاه که تیر و کمانش را کنار گذاشت
و کوشید برای یارانش
آنچه را که هنگام غروب خورشید احساس کرده
توصیف کند!
و کاملاً محتمل است که این یاران
آنچه را که گفته است
به مسخره گرفته باشند…
#جبران_خلیل_جبران
🖋 @ehsanmohammadi95
اولین شاعر جهان
حتما بسیار رنج برده است
آنگاه که تیر و کمانش را کنار گذاشت
و کوشید برای یارانش
آنچه را که هنگام غروب خورشید احساس کرده
توصیف کند!
و کاملاً محتمل است که این یاران
آنچه را که گفته است
به مسخره گرفته باشند…
#جبران_خلیل_جبران
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
نیست دیگر به خرابات، خرابی چون من
باز خواهی که مرا سیل دمادم ببرد؟
حالِ آن خسته چه باشد که طبیبش بزند
زخم و بر زخم، نمک پاشد و مرهم ببرد
آن که بر دامن احسان تواش دسترسیست
به دهان، خاکش اگر نام ز حاتم ببرد
رنج عمری، همه هیچ است اگر وقت سفر
رخ نماید که مرا با دل خُرّم ببرد
من ندانم چه نیازیست تو را با همه قَدر
که غمت دل ز پریزاده و آدم ببرد
جان فدای دل دیوانه که هر شب بر ِتوست
کاش جاوید، بدان کوی مرا هم ببرد
ذکر من نام دلارای حبیب است عماد!
نیست غم، دوست اگر نام مرا کم ببرد
#عماد_خراسانی
🖋 @ehsanmohammadi95
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
نیست دیگر به خرابات، خرابی چون من
باز خواهی که مرا سیل دمادم ببرد؟
حالِ آن خسته چه باشد که طبیبش بزند
زخم و بر زخم، نمک پاشد و مرهم ببرد
آن که بر دامن احسان تواش دسترسیست
به دهان، خاکش اگر نام ز حاتم ببرد
رنج عمری، همه هیچ است اگر وقت سفر
رخ نماید که مرا با دل خُرّم ببرد
من ندانم چه نیازیست تو را با همه قَدر
که غمت دل ز پریزاده و آدم ببرد
جان فدای دل دیوانه که هر شب بر ِتوست
کاش جاوید، بدان کوی مرا هم ببرد
ذکر من نام دلارای حبیب است عماد!
نیست غم، دوست اگر نام مرا کم ببرد
#عماد_خراسانی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
مژه بر هم نزدم آینهسان در همه عمر
بس که در دیده من ذوق تماشای تو بود
#حزین_لاهیجی
🖋 @ehsanmohammadi95
مژه بر هم نزدم آینهسان در همه عمر
بس که در دیده من ذوق تماشای تو بود
#حزین_لاهیجی
🖋 @ehsanmohammadi95