🚢 کی از شر تو راحت می شویم نفت؟!
✍️ احسان محمدی
▪️خبر مفقود شدن 32 خدمه #نفتکش ایرانی در سواحل شرقی شانگهای چین چرا اینقدر برای همه مان عادی است؟! انگار مثلاً در لالیگای اسپانیا لوانته 2-1 ختافه را شکست داده یا یک طوفان در آمریکا به چند خانه صدمه زده است! تا همین اندازه معمولی. بی اهمیت! واکنش مان به خبر مرگ گربه #هانیه_توسلی سوزناک تر بود. چرا نگران جان هموطنان مان نیستیم؟ یعنی مفقود شدن این همه انسان اتفاقی معمولی است؟
این کشتی حامل میعانات گازی هنگام حرکت به سمت کره جنوبی با یک کشتی چینی برخورد کرد. 21 خدمه کشتی چینی نجات پیدا کردند. 32 خدمه ایرانی ناپدید شده اند! (امروز تایید شد پیکر یک نفر از آنها پیدا شده. با صورتی کاملاٌ سوخته)
1️⃣ دبیرستانی بودیم و درسی داشتیم به اسم اجتماعی. یا چیزی در این مایه ها. آقای مهدوی معلم مان گفت هر هفته یک نفر باید در مورد یک موضوع بیاید پای تخته سیاه حرف بزند. نوبت من که شد با عقل 16-15 ساله ام رفتم در مورد نفت حرف زدم و اینکه #تک_محصولی بودن خطرناک است برای کشور. احتمالاً جایی مقاله ای در موردش خوانده بودم. موضوع آنقدر برای همکلاسی هایم عجیب بود که از آن روز لقبم را گذاشتند «تک محصولی»! صدایم می زدند: احسان تک محصولی!...
انگار یک نفر وسط پیشانی اش شاخ داشت و آمده بود دبیرستان امام خمینی(ره) ما در یک شهرستان دور و کز کرده لب مرز! تا این اندازه عجیب بود.
2️⃣ توهم ثروتمند بودن کشور باعث شده خیلی از ما نه فقط تن به کار ندهیم بلکه طلبکارانه از حاکمیت بخواهیم «سهم» ما را بدهد. خیلی ها می گویند:
- ایران روی گنج خوابیده! ما باید دست مان را بگذاریم زیر سرمان و بخوابیم. دولتمردان هم فقط کافیه به جای هاپولی کردن و تک خوری سهم ما را از نفت بدهند آن وقت عشق و حال کنیم! والا!
می شود گفت «نفت به افیون ایرانی ها تبدیل شده». بخشی از روح کار و تلاش را در وجودمان کُشته و این نعمت به مصیبت تبدیل شده است. عوارض ناشی از تولید سوخت داخلی بر پایه همین نفت و مشتقات آن کُشنده بود. داد همه درآمد که سرطان زاست.
2️⃣ 24 سال پیش مسعود بهنود در مجله #آدینه مقاله ای نوشت با نام « نفت؛ مرغی که باید پراند». او در بخشی از آن مقاله که بعدها در کتاب ما می مانیم هم منتشر شد نوشت: « قصه ما- و دیگر کشورهای دارنده ی نفت – به کودکی میماند که او را مرغی بود و آن مرغ را بسیار دوست می داشت و بی او روز به شب نمی برد. هر صبحدم پدر، او را با فریاد از خواب می پراند که بلند شو و نان بستان.
کودک چون برف و سرمای بیرون را به یاد می آورد و لحاف بر سر می کشید فریاد پدر بلند می شد که مرغ را می پرانم! کودک از عشق مرغ، تن به آن سختی می داد. روزها در خانه، مادر با همین تهدید او را مجبور می کرد که کارهای مشکل را انجام دهد و دیگران نیز. او اسیر و گروگان عشق آن مرغ بود تا روزی که پدر باز او را برای خریدن نان بیدار کرد. این بار کودک سر از زیر لحاف به در آورد و گفت: مرغ را پراندم! و آسوده خوابید».
3️⃣ رنجی که خانواده 32 خدمه ایرانی مفقود شده می کشند را هیچکدام از ما درک نمی کنیم جز خودشان. هر خبری که می رسد دست و دل شان می لرزد که نکند آخرین خبر باشد. نکند هیچوقت ردشان را پیدا نکنند. اصلاً چرا باید پسرهای ایرانی جایی نزدیک #شانگهای گُم بشوند؟
می گویند انگلیسی ها و آمریکایی ها در همه این سالها در طمع نفت و گاز این همه بلا سرمان آورده اند. می گویند مدیران و کارمندهای شرکت نفت نان و #خاویار می خورند و داد بقیه کارمندها را که نان و قسط می خورند درآورده اند. می گویند اتکا به نفت باعث شده که سرمایه گذاری واقعی و توسعه پایدار را فراموش کنیم... پشت سر نفت زیاد حرف می زنیم اما شیرین ترین وعده سیاسیون هنوز «آوردن نفت سر سفره مردم است»!
🛢ما از نفت کم بهره نبرده ایم اما آرزو می کنم کاش نفت تمام شود. کاش این مرغ را بپرانیم. شاید باعث شود به فکر راه و چاره اساسی بیفتیم برای این کشور. از این اعتیاد روحی و جسمی به نفت خلاص شویم.. اصلاً عزیزان مان به جای اینکه سوار کشتی بشوند و در شانگهای مفقود بشوند، همین جا کنار خانواده هایشان بمانند. هیچ کجا نروند. سیب زمینی بکارند. پیاز برداشت کنند... فقط باشند. همین جا. کنار خانواده هایشان. فقط باشند.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
▪️خبر مفقود شدن 32 خدمه #نفتکش ایرانی در سواحل شرقی شانگهای چین چرا اینقدر برای همه مان عادی است؟! انگار مثلاً در لالیگای اسپانیا لوانته 2-1 ختافه را شکست داده یا یک طوفان در آمریکا به چند خانه صدمه زده است! تا همین اندازه معمولی. بی اهمیت! واکنش مان به خبر مرگ گربه #هانیه_توسلی سوزناک تر بود. چرا نگران جان هموطنان مان نیستیم؟ یعنی مفقود شدن این همه انسان اتفاقی معمولی است؟
این کشتی حامل میعانات گازی هنگام حرکت به سمت کره جنوبی با یک کشتی چینی برخورد کرد. 21 خدمه کشتی چینی نجات پیدا کردند. 32 خدمه ایرانی ناپدید شده اند! (امروز تایید شد پیکر یک نفر از آنها پیدا شده. با صورتی کاملاٌ سوخته)
1️⃣ دبیرستانی بودیم و درسی داشتیم به اسم اجتماعی. یا چیزی در این مایه ها. آقای مهدوی معلم مان گفت هر هفته یک نفر باید در مورد یک موضوع بیاید پای تخته سیاه حرف بزند. نوبت من که شد با عقل 16-15 ساله ام رفتم در مورد نفت حرف زدم و اینکه #تک_محصولی بودن خطرناک است برای کشور. احتمالاً جایی مقاله ای در موردش خوانده بودم. موضوع آنقدر برای همکلاسی هایم عجیب بود که از آن روز لقبم را گذاشتند «تک محصولی»! صدایم می زدند: احسان تک محصولی!...
انگار یک نفر وسط پیشانی اش شاخ داشت و آمده بود دبیرستان امام خمینی(ره) ما در یک شهرستان دور و کز کرده لب مرز! تا این اندازه عجیب بود.
2️⃣ توهم ثروتمند بودن کشور باعث شده خیلی از ما نه فقط تن به کار ندهیم بلکه طلبکارانه از حاکمیت بخواهیم «سهم» ما را بدهد. خیلی ها می گویند:
- ایران روی گنج خوابیده! ما باید دست مان را بگذاریم زیر سرمان و بخوابیم. دولتمردان هم فقط کافیه به جای هاپولی کردن و تک خوری سهم ما را از نفت بدهند آن وقت عشق و حال کنیم! والا!
می شود گفت «نفت به افیون ایرانی ها تبدیل شده». بخشی از روح کار و تلاش را در وجودمان کُشته و این نعمت به مصیبت تبدیل شده است. عوارض ناشی از تولید سوخت داخلی بر پایه همین نفت و مشتقات آن کُشنده بود. داد همه درآمد که سرطان زاست.
2️⃣ 24 سال پیش مسعود بهنود در مجله #آدینه مقاله ای نوشت با نام « نفت؛ مرغی که باید پراند». او در بخشی از آن مقاله که بعدها در کتاب ما می مانیم هم منتشر شد نوشت: « قصه ما- و دیگر کشورهای دارنده ی نفت – به کودکی میماند که او را مرغی بود و آن مرغ را بسیار دوست می داشت و بی او روز به شب نمی برد. هر صبحدم پدر، او را با فریاد از خواب می پراند که بلند شو و نان بستان.
کودک چون برف و سرمای بیرون را به یاد می آورد و لحاف بر سر می کشید فریاد پدر بلند می شد که مرغ را می پرانم! کودک از عشق مرغ، تن به آن سختی می داد. روزها در خانه، مادر با همین تهدید او را مجبور می کرد که کارهای مشکل را انجام دهد و دیگران نیز. او اسیر و گروگان عشق آن مرغ بود تا روزی که پدر باز او را برای خریدن نان بیدار کرد. این بار کودک سر از زیر لحاف به در آورد و گفت: مرغ را پراندم! و آسوده خوابید».
3️⃣ رنجی که خانواده 32 خدمه ایرانی مفقود شده می کشند را هیچکدام از ما درک نمی کنیم جز خودشان. هر خبری که می رسد دست و دل شان می لرزد که نکند آخرین خبر باشد. نکند هیچوقت ردشان را پیدا نکنند. اصلاً چرا باید پسرهای ایرانی جایی نزدیک #شانگهای گُم بشوند؟
می گویند انگلیسی ها و آمریکایی ها در همه این سالها در طمع نفت و گاز این همه بلا سرمان آورده اند. می گویند مدیران و کارمندهای شرکت نفت نان و #خاویار می خورند و داد بقیه کارمندها را که نان و قسط می خورند درآورده اند. می گویند اتکا به نفت باعث شده که سرمایه گذاری واقعی و توسعه پایدار را فراموش کنیم... پشت سر نفت زیاد حرف می زنیم اما شیرین ترین وعده سیاسیون هنوز «آوردن نفت سر سفره مردم است»!
🛢ما از نفت کم بهره نبرده ایم اما آرزو می کنم کاش نفت تمام شود. کاش این مرغ را بپرانیم. شاید باعث شود به فکر راه و چاره اساسی بیفتیم برای این کشور. از این اعتیاد روحی و جسمی به نفت خلاص شویم.. اصلاً عزیزان مان به جای اینکه سوار کشتی بشوند و در شانگهای مفقود بشوند، همین جا کنار خانواده هایشان بمانند. هیچ کجا نروند. سیب زمینی بکارند. پیاز برداشت کنند... فقط باشند. همین جا. کنار خانواده هایشان. فقط باشند.
🖋 @ehsanmohammadi95
#خودمانی_با_خدا
✍️ احسان محمدی
🙏خدا! چیزی شده؟ کسی پشت سر ما حرفی زده؟ ما کاری کردیم ازمون دلخوری؟ میشه حرف بزنیم شاید سوتفاهم باشه اصلا"؟
▪️واقعا" چرا فکر می کنی ما تحمل این همه مصیبت رو داریم؟ #زلزله و #خشکسالی کم نبود که بچه هامون نزدیک #شانگهای وسط آب، توی آتش سوختند؟ فکر می کنی زخم #کهریزک خوب شده که باز چند نفر تو بازداشتگاه #خودکشی کردند؟
▪️فکر می کنی تاول های #پلاسکو خوب شده؟ #کولبرهامون که یخ زدن یادمون رفتن؟ #سربازهامون که تصادف کردن، رنج #آتنا، #بنیتا... کم بود؟ دفن شدن #معدنچی هامون بس نبود؟
▪️«شما که سواد داری، لیسانس داری، روزنامه خونی، با بزرگا می شینی، حرف می زنی، همه چی می دونی، کله ات پُره، معلم مردم گُنگی، واسه هر چی که می گن جواب داری، در نمی مونی» بگو مشکل چیه؟ بگو از چی دلخوری؟ بگو ما پیش کی بریم؟ به کی بگیم این همه درد رو؟
▪️از وقتی بچه بودیم به ما گفتن همه کارهای خوب کار توئه، این دل شکستن ها کار کیه؟ بگو بریم در خونه اش. باهاش حرف بزنیم... می بینی اشک رو با اشک می شوریم، می بینی هی رخت سیاه تن مونه... بگو... بس نیست؟
▪️خدا! اینجا شکایت بکنیم میگن شما صبر ندارید، درست میشه، همه جای دنیا اینطوریه، مسئولین ما زحمتکش ترین و باتقواترین موجودات کره زمین اند ... خیلی شکایت کنیم هم ممکنه ازمون دلخور بشن بزنن #تلگرام رو باز #فیلتر کنن!
▪️خدا اصلاً اوضاع جوری شده که حتی وقتی از خودت هم گله می کنیم یه سری که خودشون رو رفیق فابریکت می دونن پوست مون رو می کنن... میشه بگی دقیقاً چکار کنیم؟
#نفتکش_سانچی
#ایران_طبق_معمول_تسلیت
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🙏خدا! چیزی شده؟ کسی پشت سر ما حرفی زده؟ ما کاری کردیم ازمون دلخوری؟ میشه حرف بزنیم شاید سوتفاهم باشه اصلا"؟
▪️واقعا" چرا فکر می کنی ما تحمل این همه مصیبت رو داریم؟ #زلزله و #خشکسالی کم نبود که بچه هامون نزدیک #شانگهای وسط آب، توی آتش سوختند؟ فکر می کنی زخم #کهریزک خوب شده که باز چند نفر تو بازداشتگاه #خودکشی کردند؟
▪️فکر می کنی تاول های #پلاسکو خوب شده؟ #کولبرهامون که یخ زدن یادمون رفتن؟ #سربازهامون که تصادف کردن، رنج #آتنا، #بنیتا... کم بود؟ دفن شدن #معدنچی هامون بس نبود؟
▪️«شما که سواد داری، لیسانس داری، روزنامه خونی، با بزرگا می شینی، حرف می زنی، همه چی می دونی، کله ات پُره، معلم مردم گُنگی، واسه هر چی که می گن جواب داری، در نمی مونی» بگو مشکل چیه؟ بگو از چی دلخوری؟ بگو ما پیش کی بریم؟ به کی بگیم این همه درد رو؟
▪️از وقتی بچه بودیم به ما گفتن همه کارهای خوب کار توئه، این دل شکستن ها کار کیه؟ بگو بریم در خونه اش. باهاش حرف بزنیم... می بینی اشک رو با اشک می شوریم، می بینی هی رخت سیاه تن مونه... بگو... بس نیست؟
▪️خدا! اینجا شکایت بکنیم میگن شما صبر ندارید، درست میشه، همه جای دنیا اینطوریه، مسئولین ما زحمتکش ترین و باتقواترین موجودات کره زمین اند ... خیلی شکایت کنیم هم ممکنه ازمون دلخور بشن بزنن #تلگرام رو باز #فیلتر کنن!
▪️خدا اصلاً اوضاع جوری شده که حتی وقتی از خودت هم گله می کنیم یه سری که خودشون رو رفیق فابریکت می دونن پوست مون رو می کنن... میشه بگی دقیقاً چکار کنیم؟
#نفتکش_سانچی
#ایران_طبق_معمول_تسلیت
🖋 @ehsanmohammadi95