✅ اگر می خواهید مدیر شوید این واژه را یاد بگیرید!
✍️ احسان محمدی
🔰 در ادبیات هر کدام از ما یک سری واژه هست که آنها را بیشتر تکرار می کنیم. کلمات کلیدی یا کلیدواژه هایی که به نوعی نگاه ما را به دنیای پیرامون نشان می دهد.
🔰 مدیران ایرانی در کنار واژه هایی مثل #خدمت، #تقوا، #به_خاطر_مردم»، #ما_خدمتگزاریم و ... که تجربه نشان داده صرفاً لقلقه زبان است و بسیاری از حضرات به آن اعتقاد قلبی ندارند و نه تنها خود را #نوکر مردم بلکه صاحب #عقل_خدادادی و #ژن_خوب می دانند چند سالی است که واژه #بی_سابقه را وارد خبرها و گفتگوها کرده اند.
هر جا ناکامی و خللی رخ می دهد این واژه به راحتی توسط مدیران خرج می شود.
🔻 این سیل بی سابقه بود. (توجیه برای زمانی که یک بارندگی ساده موجب می شود جاده و پل ها را آب ببرد و دسترسی مردم قطع شود)
🔻 گرمای هوا بی سابقه است. ( وقتی قطعی برق رخ می دهد و زندگی مردم مختل می شود)
🔻 هجوم مردم برای خرید خودرو بی سابقه بود. (وقتی مدیران قادر به پاسخگویی به تعهدات شان در مقابل خریداری که از ماه ها قبل پول به حساب شرکت ها واریز کرده نیستند)
🔻 تقاضای خرید سکه بی سابقه است. ( وقتی قادر به کنترل بازار ارز و سکه نیستند)
🔻 استقبال تماشاگران از این مسابقه فوتبال بی سابقه بود! ( وقتی بعد از سالها قادر به مدیریت بلیت فروشی یک مسابقه فوتبال نیستند)
🔻 این زلزله بی سابقه بود. ( وقتی ساختمان ها را با کمترین نظارت و نازل ترین مصالح ساخته اند و خدمات امدادرسانی کافی نیست)
و ...
🔰اگر می خواهید در ایران مدیر شوید در کنار درس هایی مانند«مباحث و چالش هاي مدیریت دولتی»، «مبانی مدیریت دولتی»، «سازماندهی و اصلاح تشکیلات و روش ها» و ... این واژه کلیدی را هم یاد بگیرید! بیش از هر درس دیگری به کار می آید!
🔰بی سابقه یعنی اینکه مثلاً در استان #خوزستان برف به شکلی ببارد که جاده ها بسته شود، بی سابقه یعنی در بازار یک جنس #ارزان شود و مردم برای خریدنش یورش بیاورند!، بی سابقه یعنی یک #دایناسور از متروی دروازه دولت بیاید بیرون، بی سابقه یعنی وقتی برای دیدن یک مسابقه فوتبال به جای صدهزار نفر، یک میلیون نفر به سمت ورزشگاه #آزادی بروند ...
🔰اخبار چندسال اخیر را مرور کنید. فرقی نمی کند در چه حوزه ای باشد. سیاست یا اقتصاد، مدیریت شهری یا ورزش، در همه اینها بسیاری از مدیران دو واژه #بی_سابقه و #غافلگیرشدیم را کنار هم استفاده می کنند. نوعی سپر دفاعی در مقابل انتقادات.
🔰اما تفاوت مدیری که خدم و حشم دارد و اضافه کار و حق مدیریت می گیرد و به جای بیل زدن در اعماق معدن ها، با لباس های اتوکشیده و مرتب مدام در «جلسات» بی بازده رفت و آمد می کند دقیقاً اینجاست که قبل از رخ دادن یک اتفاق، تدبیر کند تا غافلگیر نشود و مجبور نباشد از واژه «بی سابقه» استفاده کند.
🔰در غیر اینصورت #تقوا آن است که روی چنین صندلی ننشیند و آن را به کسی واگذارد که قادر به کنترل و مدیریت اوضاع باشد و بهانه نتراشد، کسی که بتواند کار خلق خدا را راه بیندازد. تنها در این صورت است که «خدمتگزار» معنی پیدا می کند و «رضای خدا» حاصل می شود.
گرچه کنار کشیدن خودخواسته یک مدیر ایرانی به دلیل ناتوانی و ناکارآمدی واقعاً «بی سابقه» است!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🔰 در ادبیات هر کدام از ما یک سری واژه هست که آنها را بیشتر تکرار می کنیم. کلمات کلیدی یا کلیدواژه هایی که به نوعی نگاه ما را به دنیای پیرامون نشان می دهد.
🔰 مدیران ایرانی در کنار واژه هایی مثل #خدمت، #تقوا، #به_خاطر_مردم»، #ما_خدمتگزاریم و ... که تجربه نشان داده صرفاً لقلقه زبان است و بسیاری از حضرات به آن اعتقاد قلبی ندارند و نه تنها خود را #نوکر مردم بلکه صاحب #عقل_خدادادی و #ژن_خوب می دانند چند سالی است که واژه #بی_سابقه را وارد خبرها و گفتگوها کرده اند.
هر جا ناکامی و خللی رخ می دهد این واژه به راحتی توسط مدیران خرج می شود.
🔻 این سیل بی سابقه بود. (توجیه برای زمانی که یک بارندگی ساده موجب می شود جاده و پل ها را آب ببرد و دسترسی مردم قطع شود)
🔻 گرمای هوا بی سابقه است. ( وقتی قطعی برق رخ می دهد و زندگی مردم مختل می شود)
🔻 هجوم مردم برای خرید خودرو بی سابقه بود. (وقتی مدیران قادر به پاسخگویی به تعهدات شان در مقابل خریداری که از ماه ها قبل پول به حساب شرکت ها واریز کرده نیستند)
🔻 تقاضای خرید سکه بی سابقه است. ( وقتی قادر به کنترل بازار ارز و سکه نیستند)
🔻 استقبال تماشاگران از این مسابقه فوتبال بی سابقه بود! ( وقتی بعد از سالها قادر به مدیریت بلیت فروشی یک مسابقه فوتبال نیستند)
🔻 این زلزله بی سابقه بود. ( وقتی ساختمان ها را با کمترین نظارت و نازل ترین مصالح ساخته اند و خدمات امدادرسانی کافی نیست)
و ...
🔰اگر می خواهید در ایران مدیر شوید در کنار درس هایی مانند«مباحث و چالش هاي مدیریت دولتی»، «مبانی مدیریت دولتی»، «سازماندهی و اصلاح تشکیلات و روش ها» و ... این واژه کلیدی را هم یاد بگیرید! بیش از هر درس دیگری به کار می آید!
🔰بی سابقه یعنی اینکه مثلاً در استان #خوزستان برف به شکلی ببارد که جاده ها بسته شود، بی سابقه یعنی در بازار یک جنس #ارزان شود و مردم برای خریدنش یورش بیاورند!، بی سابقه یعنی یک #دایناسور از متروی دروازه دولت بیاید بیرون، بی سابقه یعنی وقتی برای دیدن یک مسابقه فوتبال به جای صدهزار نفر، یک میلیون نفر به سمت ورزشگاه #آزادی بروند ...
🔰اخبار چندسال اخیر را مرور کنید. فرقی نمی کند در چه حوزه ای باشد. سیاست یا اقتصاد، مدیریت شهری یا ورزش، در همه اینها بسیاری از مدیران دو واژه #بی_سابقه و #غافلگیرشدیم را کنار هم استفاده می کنند. نوعی سپر دفاعی در مقابل انتقادات.
🔰اما تفاوت مدیری که خدم و حشم دارد و اضافه کار و حق مدیریت می گیرد و به جای بیل زدن در اعماق معدن ها، با لباس های اتوکشیده و مرتب مدام در «جلسات» بی بازده رفت و آمد می کند دقیقاً اینجاست که قبل از رخ دادن یک اتفاق، تدبیر کند تا غافلگیر نشود و مجبور نباشد از واژه «بی سابقه» استفاده کند.
🔰در غیر اینصورت #تقوا آن است که روی چنین صندلی ننشیند و آن را به کسی واگذارد که قادر به کنترل و مدیریت اوضاع باشد و بهانه نتراشد، کسی که بتواند کار خلق خدا را راه بیندازد. تنها در این صورت است که «خدمتگزار» معنی پیدا می کند و «رضای خدا» حاصل می شود.
گرچه کنار کشیدن خودخواسته یک مدیر ایرانی به دلیل ناتوانی و ناکارآمدی واقعاً «بی سابقه» است!
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 نکته کوتاه درباره اینستاگرام
✍️ احسان محمدی
✅ بر اساس برخی آمارها بیش از ۲۵ میلیون ایرانی در اینستاگرام فعالیت دارند. یا محتوا تولید میکنند یا مصرفکننده محتوا هستند.
به تجربه قریب به ششسال فعالیت مستمر در این فضا برخی از آموختههایم را به اشتراک میگذارم. با ذکر این نکته که ممکن است شما کاملاً در این فضا به شکل دیگری فکر و عمل کنید.
1️⃣ در فحش شنیدن و متلک خوردن هیچ فضیلتی نیست. در این دنیا کسی مراقب روح ما نیست، خودمان از خودمان مراقبت کنیم.
اینکه اجازه بدهیم هر کسی به هر بهانهای بخشی از توان روحیمان را بدزدد، نشان دهنده بزرگواریمان نیست. نشانه میلمان به قربانی شدن است.
2️⃣ وقتی غر میزنیم که فرهنگ و شعور از این مملکترفته، مغزها فرار کردهاند و ببوها ماندهاند، یادمان نرود که خودمان هم با میدان دادن به افراد کممایه، بیسواد و بیهنر مقصریم. فقط تقصیر حکومت نیست. تقصیر ما هم هست که با لایک و فالو کردن به بقیه می گوییم این راه دیده شدن و موفقیت است.
با فالو کردن افراد کممایه به آنها اعتبار ندهیم. در روزهایی که تعداد فالوور به عنوان ابزاری برای وزنکشی و برحق بودن تبدیل شده است، با کلیک نسنجیده به هر کسی اعتبار ندهیم. واژه فالوور به معنی دنبالکننده است. گاهی دقت کنیم ببینیم دنبال چه کسی راه افتادهایم؟
3️⃣ ما از اینکه میبینیم سرمایههای مادی و معنوی کشور غارت میشوند و نمیتوانیم کاری کنیم رنج میکشیم. صفحه ما در اینستاگرام، کشور ماست. از آن مراقبت کنیم و نگذاریم هر کسی سرمایههای حتی اندکش را اختلاس یا غارت کند.
4️⃣ صفحه ما سطلزباله عقدهگشایی، فحشنگاری و تخلیه ناکامیهای روحی دیگران نیست.
ما کسی را به فالوو کردن صفحهمان محکوم نکردهایم، اینجا هم دنیای واقعی نیست که مجبور به تحمل کسانی باشیم که رنجمان میدهند. هیچ آدم عاقلی یک مشت عقرب را با خودش به رختخواب نمیبرد.
5️⃣ تظاهر کردن به تحمل و مدارا به قیمت آزار دیدن توسط افراد سمی، مثل این است که به فرد متجاوز لبخند بزنیم. این تشویق به #دیکتاتوری و نشنیدن صدای مخالف نیست، مراقبت از روح مقابل کسانی است که جز با زهر ریختن نمیتوانند حرف بزنند.
6️⃣ اینستاگرام با هدف «سرگرمیسازی» طراحی شده است. به همین دلیل توانایی عجیبی در بلعیدن زمان ما دارد اما در همین فضا هم میتوان از تکنیک «edutainment» یا «سرگرم آموزی» - ترکیب آموزش با سرگرمی- استفاده کرد. یاد داد و یاد گرفت.
7️⃣ کسانی که «نقد» میکنند حتماً به توسعه ما کمک میکنند. اما بین #نیش و #نقد تفاوت هست. گچ، نمک، شکر و هروئین همه سفید رنگ هستند. عدم تشخیص تفاوت آنها با هم به شدت خطرناک است.
در «نقد» سازندگی وجود دارد و کمک همدلانه به اصلاح و ارتقا، اما «نیش» با متلکپرانی، زخم زبان و تحقیر همراه است.
8️⃣ حرفی که خودمان جسارت زدن آن را نداریم، انتظار نداشته باشیم کس دیگری جای ما بزند. اینستاگرام، جبهه جنگ نیست، اینجا کسی #چریک یا قهرمان نجاتدهنده خلق نیست. وقتی خودمان میترسیم دیگران را سرزنش نکنیم که چرا جای ما شجاعت به خرج نمیدهند!
9️⃣ میدانم ایجاد یک فضای کاملاً محترم به وسعت اینستاگرام خیالپردازانه است اما ترجیح میدهم به سمت یک خیال خوشایند قدم بزنم تا با تحمل بوی تعفن در لجنزار فرو بروم. هر نوشته، لایک یا کامنت ما در این فضا میتواند نفرت یا دوستی خلق کند. در کدام طرف ماجرا ایستادهایم؟
🔟 در عصر حاضر آرامش روانی #آسان به دست نمیآید، آن را #ارزان هدر ندهیم. اینستاگرام و هر شبکه اجتماعی قرار است جهان را به جای بهتری تبدیل کند. جایی که ارزش زیستن داشته باشد.
اگر نمیتوانیم حال همدیگر را خوب کنیم، دستکم آرامش هم را نخراشیم و یادمان بماند با زهر ریختن به کام دیگران، دهان ما شیرین نمیشود.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
✅ بر اساس برخی آمارها بیش از ۲۵ میلیون ایرانی در اینستاگرام فعالیت دارند. یا محتوا تولید میکنند یا مصرفکننده محتوا هستند.
به تجربه قریب به ششسال فعالیت مستمر در این فضا برخی از آموختههایم را به اشتراک میگذارم. با ذکر این نکته که ممکن است شما کاملاً در این فضا به شکل دیگری فکر و عمل کنید.
1️⃣ در فحش شنیدن و متلک خوردن هیچ فضیلتی نیست. در این دنیا کسی مراقب روح ما نیست، خودمان از خودمان مراقبت کنیم.
اینکه اجازه بدهیم هر کسی به هر بهانهای بخشی از توان روحیمان را بدزدد، نشان دهنده بزرگواریمان نیست. نشانه میلمان به قربانی شدن است.
2️⃣ وقتی غر میزنیم که فرهنگ و شعور از این مملکترفته، مغزها فرار کردهاند و ببوها ماندهاند، یادمان نرود که خودمان هم با میدان دادن به افراد کممایه، بیسواد و بیهنر مقصریم. فقط تقصیر حکومت نیست. تقصیر ما هم هست که با لایک و فالو کردن به بقیه می گوییم این راه دیده شدن و موفقیت است.
با فالو کردن افراد کممایه به آنها اعتبار ندهیم. در روزهایی که تعداد فالوور به عنوان ابزاری برای وزنکشی و برحق بودن تبدیل شده است، با کلیک نسنجیده به هر کسی اعتبار ندهیم. واژه فالوور به معنی دنبالکننده است. گاهی دقت کنیم ببینیم دنبال چه کسی راه افتادهایم؟
3️⃣ ما از اینکه میبینیم سرمایههای مادی و معنوی کشور غارت میشوند و نمیتوانیم کاری کنیم رنج میکشیم. صفحه ما در اینستاگرام، کشور ماست. از آن مراقبت کنیم و نگذاریم هر کسی سرمایههای حتی اندکش را اختلاس یا غارت کند.
4️⃣ صفحه ما سطلزباله عقدهگشایی، فحشنگاری و تخلیه ناکامیهای روحی دیگران نیست.
ما کسی را به فالوو کردن صفحهمان محکوم نکردهایم، اینجا هم دنیای واقعی نیست که مجبور به تحمل کسانی باشیم که رنجمان میدهند. هیچ آدم عاقلی یک مشت عقرب را با خودش به رختخواب نمیبرد.
5️⃣ تظاهر کردن به تحمل و مدارا به قیمت آزار دیدن توسط افراد سمی، مثل این است که به فرد متجاوز لبخند بزنیم. این تشویق به #دیکتاتوری و نشنیدن صدای مخالف نیست، مراقبت از روح مقابل کسانی است که جز با زهر ریختن نمیتوانند حرف بزنند.
6️⃣ اینستاگرام با هدف «سرگرمیسازی» طراحی شده است. به همین دلیل توانایی عجیبی در بلعیدن زمان ما دارد اما در همین فضا هم میتوان از تکنیک «edutainment» یا «سرگرم آموزی» - ترکیب آموزش با سرگرمی- استفاده کرد. یاد داد و یاد گرفت.
7️⃣ کسانی که «نقد» میکنند حتماً به توسعه ما کمک میکنند. اما بین #نیش و #نقد تفاوت هست. گچ، نمک، شکر و هروئین همه سفید رنگ هستند. عدم تشخیص تفاوت آنها با هم به شدت خطرناک است.
در «نقد» سازندگی وجود دارد و کمک همدلانه به اصلاح و ارتقا، اما «نیش» با متلکپرانی، زخم زبان و تحقیر همراه است.
8️⃣ حرفی که خودمان جسارت زدن آن را نداریم، انتظار نداشته باشیم کس دیگری جای ما بزند. اینستاگرام، جبهه جنگ نیست، اینجا کسی #چریک یا قهرمان نجاتدهنده خلق نیست. وقتی خودمان میترسیم دیگران را سرزنش نکنیم که چرا جای ما شجاعت به خرج نمیدهند!
9️⃣ میدانم ایجاد یک فضای کاملاً محترم به وسعت اینستاگرام خیالپردازانه است اما ترجیح میدهم به سمت یک خیال خوشایند قدم بزنم تا با تحمل بوی تعفن در لجنزار فرو بروم. هر نوشته، لایک یا کامنت ما در این فضا میتواند نفرت یا دوستی خلق کند. در کدام طرف ماجرا ایستادهایم؟
🔟 در عصر حاضر آرامش روانی #آسان به دست نمیآید، آن را #ارزان هدر ندهیم. اینستاگرام و هر شبکه اجتماعی قرار است جهان را به جای بهتری تبدیل کند. جایی که ارزش زیستن داشته باشد.
اگر نمیتوانیم حال همدیگر را خوب کنیم، دستکم آرامش هم را نخراشیم و یادمان بماند با زهر ریختن به کام دیگران، دهان ما شیرین نمیشود.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95