روزنوشت‌های احسان محمدی
17.4K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
#توئیت_روز
آقاى رئيس؛
لطفاً حقوق اين ماه كارگران و كارمندانت رو يک روز زودتر پرداخت كن تا خداى نكرده كسى شب یلدایی شرمنده همسر و فرزندانش نشه.
»Amir Seyed Ahmadpour«
🖋 @ehsanmohammadi95
💰جهانگیری معاون اول رییس جمهور امروز در دومین همایش اقتصاد ایران:

_ مشکلات پیچیده نظام بانکی قابل بازگو شدن نیست!

⛔️ پشت وانت ها بنویسید: امان از دل اسحاق!
🖋 @ehsanmohammadi95
Dobare Iran
Hojat Ashrafzadeh
🇮🇷✌️
🎵ترانه دوباره ایران/ حجت اشرف زاده
🎶آهنگساز: حبیب خزاعی فر /ترانه سرا: امیر شهرابی
#دریغ_است_ایران_که_ویران_شود
🖋 @ehsanmohammadi95
❇️ فی فی کجایی؟ دقیقاً کجایی؟

بریده یک روزنامه قدیمی. برای آنها که فکر می کنند زمان شاه همه چیز خوب بوده و مردم فقط در مورد عشق های جاودانی یا سیاه چاله های فضایی حرف می زدند!
🖋 @ehsanmohammadi95
🍎
آغوشت
همانند جنگ ویتنام است
هر که رفت
یا برنگشت
یا اگر برگشت، دیوانه بود!
#شاعر_ناشناس
🖋 @ehsanmohammadi95
👞 خاطرات «کفش های میرزا نوروز»ند!

✍️ احسان محمدی

🚬 دوستی داشتم که سیگار می کشید. هر دفعه می دیدمش می گفت:
- احسان! دیگه تمام! قول دادم به خودم دیگه نکشم. این هم قول مردونه، ببین!

بعد جای یک داغ روی مچ دستش را نشانم می داد. با سیگار سوزانده بود که توبه کند و دیگر نکشد! ولی باز هم می کشید و باز هم داغ. یکبار گفتم ببین لامصب! نمی خواد خودتو بسوزونی، سیگارتو بکش!

🎞 امروز داشتم فکر می کردم خاطره هایی توی زندگی آدم هست که حتی اگر بخواهی ترکشان کنی، آنها ترکت نمی کنند! مثل کفش های میرزانوروز. ما نمی فهمیدیم که چرا آدم باید کفش های وصله پینه اش را این همه دوست داشته باشد اما میرزا عاشق شان بود.

🎞 میرزا نوروز عطار بود. نقشش را علی نصیریان بازی می کرد. با همان لحن آرام و چشم های مهربان و گردن کج. کفش هایش هفت لایه وصله داشت، پینه دوز از دستش کلافه شده بود. مردم دستش می انداختند، به ریشش می خندیدند ولی میرزا کفش هایش را بغل می کرد. دوستشان داشت. نوازش شان می کرد.

تا آخرین لحظه هم به آنها وفادار ماند. اهل و عیالش به خاطر آن کفش ها ترکش کردند و گفتند برنمی گردند تا وقتی کفش نو بخرد. میرزا با چه اشک و آهی دل کند از کفش ها.

🎞 اما درست وقتی می خواست کفش‌های وصله پینه اش را دور بیندازد قصه تازه آغاز شد. هر طرف آنها را پرت می کرد یک دردسر برایش می ساختند و به خودش برمی گشتند. یک جورهایی "غم با من زاده شده، منو رها نمی کنه" ای بودند در نوع خودشان!

🔥 آنها را توی چاه آب انداخت، پرت کرد توی دریاچه، انداخت وسط خرابه های شهر اما هر بار بومرنگ وار به خودش برمی گشتند. آخرش به خاطر همان کفش ها حتی متهم به قتل شد. حاكم شهر حكم به قصاصش داد. اما در آخرین لحظه از مرگ نجات پیدا کرد و به خواست خودش و حكم حاكم كفش ها در آتش سوزانده شدند.

🎞 فیلم را در سال های اول دهه شصت ساخته بودند. توی آن فضای تیره جنگ و تلخی روزگار کار بامزه ای بود. به نظرم بیش از سی بار از تلویزیون پخش شد اما دوست داشتنی بود.

از من نشنیده بگیرید اما به نظرم فیلم را بدون ذکر نام از روی داستان عربی «حذاء الطنبوري يعني كفش‌هاي طنبوري» ساخته بودند. «ابوالقاسم الطنبوري» از شخصیت های فکاهی جهان عرب است. آن موقع شبکه های مجازی اینقدر زیاد نبود که پته آدم ها را روی آب بریزد وگرنه ... بگذریم!

📗 خاطرات آدم گاهی مثل کفش های میرزانوروز هفت لایه وصله می بندند. موسیقی گوش می دهی، سفر می روی، قدم می زنی، مثل آن دوست، داغ روی دستت می گذاری که ترکشان کنی اما رهایت نمی کنند. برمی گردند. درست وقتی که فکر می کنی فراموششان کرده ای، فراموشت نکرده اند.
🔥 خاطره ها در آتش نمی سوزند.
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌭🍔🍕🥪🌮
خبر خوب برای شکموها!
دو برادر شیرازی چهره پاساژ قدیمی صفویه در تهران را تغییر دادند.
_ کاکو چه حالی داری ایطو که نمیشه شیرازی باشی. فتوشاپت کردن تهرونیا!
🖋 @ehsanmohammadi95
#اتفاق_خوب_روز

این پیام دریافتی👇

"اتفاق خوب روز " تون فوق العاده است👍👍 دقیق تر شدم در کل روز دنبال پیدا کردن و بوجود آوردن یک اتفاق خوب هستم.
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم

دلم برای خودم تنگ می شود آری!
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را؟
اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم
#محمد_علی_بهمنی
🖋 @ehsanmohammadi95
#روز_بخیر
روز خوبی برای خودتان بسازید. هر روز صبح یک تولد تازه است. از این تولد لذت ببریم.
🖋 @ehsanmohammadi95
🐍🐍🐍

✍️ حین خواندن اخبار چشمم به دو واژه «دختر» و «بوسه» کنار هم افتاد! آن هم توی خبرگزاری رسمی. با خودم گفتم نکند دیشب من خواب بودم انقلاب شده؟ بعد که خبر را چک کردم دیدم خدا را شکر اشتباه کردم.

🐍دختری 20 ساله و اهل شهرکُرد که حالا دانشجوی روانشناسی است زبان افعی ها را می بوسد و از قرار معلوم نامش در گینس هم ثبت شده.

پس دختر خانم های هموطن اگر زبان افعی یا نیش عقرب ببوسید مشکلی ندارد که خبرتان کار شود. اما عکس؟! عکسی که از «فائزه غلامی» منتشر شده مربوط به دوران کودکی اش است و روسری به سر دارد اما قسمت خوب ماجرا این است که مثل مربی کبدی تایلند به زور سر افعی روسری نکرده اند!

گفتگوی فاطمه صفری را با ملکه مارهای ایران اینجا بخوانید: 👇🏻
http://zistboom.com/fa/news/35396
🖋 @ehsanmohammadi95
🎥 آقای حکایتی 68 ساله شد. انگار هزار سال از آن روزها می گذرد. ما چند ساله ایم؟

شراب های بهشت
هزار ساله اند
خانه خراب!
چشم های تو چند هزار ساله بودند؟
🖋 @ehsanmohammadi95
#پاراگراف_برتر

📗 در این دنیا نه خوشبختی هست و نه بدبختی. فقط قیاس یک حالت با حالتی دیگر است. تنها کسی که حد اعلای بدبختی را شناخته باشد می تواند حد اعلای خوشبختی را نیز درک کند. می بایست انسان خواسته باشد بمیرد، تا بداند زنده بودن چقدر خوب است.

📗 پس زندگی کنید و خوشبخت باشید. هرگز فراموش نکنید که تا روزی که خداوند بخواهد آینده انسان را آشکار کند، همه شناخت انسان در دو کلمه خلاصه می شود: صبر، امید...

📗 کنت مونت کریستو | الکساندر دوما
🖋 @ehsanmohammadi95
Audio
نطق دکتر صادقی در صحن مجلس:
چرا قوه قضائیه به دیوان محاسبات صورت حساب نمیدهد؟
چرا در مجلس کسانی از افشای نام مفسدین هراس دارند؟
ما عصاره فضائل شورای نگهبان هستیم!
@mostafadanandeh
🖋 @ehsanmohammadi95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚽️خلاصه دیدار ایران _کره جنوبی در جام ملت های ۹۶ همراه مصاحبه با محمد مایلی کهن، حمید استیلی، مهرداد میناوند و احسان محمدی (روزنامه نگار)
⚽️ @iffhss
🖋 @ehsanmohammadi95
#اتفاق_خوب_روز
پسر دست فروش سر چهار راه طالقانی توی یک جعبه کوچک خرت و پرت می فروخت. شارژر، باتری قلمی، چسب زخم...
گفت آقا از من چیزی بخر‌. دو هزار تومن دادم یک چسب زخم برداشتم.
دست کرد توی جعبه، چهار باتری قلمی هم گذاشت کف دستم. گفت من که نگفتم صدقه بده، گفتم بخر!
از غرور و عزت نفس اش لذت بردم.
#مرد_کوچک
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت!
#حمید_مصدق ( خرداد ۱۳۴۳)
🖋 @ehsanmohammadi95
روحانی: بهم بگو قیمت دلار چنده؟ جهانگیری بهم میگه 670 تومنه؟
نوبخت: خب می خواسته ناراحت تون نکنه لابد.
🖋 @ehsanmohammadi95