روزنوشت‌های احسان محمدی
17K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
369 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
◀️ آیت‌الله یزدی درباره لغو عضویت نیکنام در شورا: تصمیم یک تصمیم قانونی، شرعی، قطعی و غیرقابل برگشت است و هیچ‌کس این قانون را نمیتواند برگرداند.
🖋 @ehsanmohammadi95
🇮🇷اشک و لبخندهای فرزندان ایران؛ گلریز و سپنتا!

احسان محمدی

◀️ « زن ایرانی می تواند بهترین ریاضی دان دنیا شود، استاندار شود، در گوگل پُست بگیرد، حتی به فضا برود، به شرطی که از ایران برود»! از دیروز که این کامنت را در یکی از شبکه های مجازی خوانده ام لبم را می گزم. شُکر و شکایتی توامان و واکنشی نسبت به راهیابی «گلریز قهرمان» دختر جوان ایرانی به پارلمان نیوزیلند.

◀️ رامبد جوان در خندوانه از رسول صدرعاملی کارگردان خوشفکر پرسید نظرش نسبت به آینده و تغییرات چطور است؟ پاسخ داد: «من کلا به شکل مبتذلی امیدوارم!»

◀️ من زن نیستم و هرچه ادعا کنم که می فهمم و درک می کنم هرگز دشواری های زن بودن در جامعه را با سلول هایم احساس نمی کنم، برای همین من هم به نحو «مبتذلی» به آینده امیدوارم. آنقدر امیدوار که هرگز دوست ندارم واژه ای در نکوهش کشورم به کار ببرم و موفقیت های دیگر کشورها را چماق وار فرود بیاورم. اما این کامنت وقتی کنار اتفاقی که برای «سپنتا نیکنام» افتاد، قرار گرفت آزارم داد. قلقلکم داد. تلخ. مثل اینکه کسی با خنجر کف پایتان را قلقلک بدهد! قلقلک دردناک.

◀️ دو روز پیش بسیاری از خبرگزاری های ایران با افتخار نوشتند که «گلریز قهرمان» دختر حقوقدان و ایرانی الاصل و فارغ التحصیل آکسفود توانست به عنوان نخستین مهاجر به پارلمان نیوزیلند راه پیدا کند. بسیاری از ما که حتی از وجود چنین دختری روی کره زمین خبردار نبودیم خوشحال شدیم. انگار ما هم در موفقیت او شریک بودیم. آدم ها هرگز نمی توانند شناسنامه شان را انکار کنند. هر کس، هر کجای دنیا برود، نمی تواند همه ریشه هایش را از زمین وطن در بیاورد و بریزد توی چمدان و با خودش ببرد. برای ما «گلریز» دختر ایران است حتی اگر پرچم نیوزیلند را تکان بدهد. به نامش نگاه کنید. ایرانی تر از این؟

◀️ در این سو اما خبر می رسد که «سپنتا نیکنام» جوان زرتشی که از سوی مردم یزد به عنوان یکی از اعضای شورای شهر «انتخاب» شده بود از سوی دیوان عدالت اداری با استناد به نظر شورای نگهبان مبنی بر عدم عضویت اقلیت مذهبی در شوراها، به مرخصی اجباری فرستاده شد. گفتند که «موقت» است اما موقت و دائم اش مگر فرقی می کند؟

◀️ کاری به مسائل حقوقی اش ندارم و بیشتر به اثر آن بر افکار عمومی نگاه می کنم. به بازخوردهای منفی و تند و تلخی که در شبکه های اجتماعی می بینم. اینکه «سپنتا نیکنام» ایرانی است. به نام و نشان و آئین اش نگاه کنید. از همه ما ایرانی تر است. ریشه اش در این خاک، در این سرزمین عمیق تر است. چطور می توانیم به این سادگی او را از حقی چنین آشکار محروم کنیم؟ حتی به اسم قانون!

◀️ مردم یزد او را برگزیده اند. حتماً در او توان و هوشمندی و تعهد و تخصصی دیده اند. این «انتصاب» نیست، «انتخاب» مردم است. آن هم در شهری که دارالعباده لقب گرفته است. یعنی مردمی که سخت دین دار هستند و پایبند به آئین مسلمانی، تشخیص داده اند بخشی از مدیریت شهر را در اختیار یک جوان زرتشتی قرار دهند. لغو عضویت او در واقع «نه» گفتن به مردم دیار قنات و قنوت و قناعت است که به آرامش و صبوری و مدارا شهره اند.

◀️ چطور می توانیم از موفقیت انوشه انصاری، مریم میرزاخانی، گلریز قهرمان، فیروز نادری و ... در خارج از کشور احساس شادمانی کنیم اما جوانان «ایرانی» را از حق تلاش برای سرزمین مادری محروم کنیم؟ بخشی از موفقیت جوانان ایرانی در آن سوی دنیا مرهون هوش و توانمندی فردی شان است اما بخش بزرگی از آن در نتیجه مدارا و پذیرش و زیرکی سیاستمداران کشور میزبان است. آنها که به جای نگاه کردن به رنگ پوست و شناسنامه و دین و آیین افراد، از هوش و تخصص شان برای بهبود زندگی شهروندان بهره می گیرند و کشور امن تر و آبادتری می سازند.

◀️ آیا همین رفتارها باعث نمی شود که جوانی دست به قلم ببرد و نومیدانه بنویسد: « زن ایرانی می تواند بهترین ریاضی دان دنیا شود، استاندار شود، در گوگل پست بگیرد، حتی به فضا برود، به شرطی که از ایران برود»!

◀️ اینطور اعتماد اجتماعی ایجاد می کنیم؟ اینطور جوانان را به ماندن در سرزمین مادری امیدوار می کنند؟ اینطور ایران را برای همه ایرانیان می دانیم؟ یا فقط فصل انتخابات یا راهپیمایی ها از آنها انتظار داریم «ایرانی» باشند و بعد از گذر از پل، دست به تفکیک می زنیم و ...

🇮🇷 این سرزمین پیش از ما و پس از ما به ایرانیان و ایران زادگان تعلق دارد. به آنها که ریشه در این خاک دارند. چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم. چه بپسندیم و چه نپسندیم. دیگرانی که « آمدند و کندند و سوختند و کُشتند و بردند و رفتند» گَرد سُم خرانشان فرو نشست و در دل تاریخ دفن شدند اما ایران ماند و ایرانی. با مردم این سرزمین مهربان تر باشیم./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😐 توهم تاثیرگذاری با لایک و کامنت و شاره!(شیر) کردن!
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب
حالِ خرابِ
حضرتِ پاییز مالِ من!
شأنِ نزولِ
سوره ی باران به نامِ تو!
تنها نه من
به مهرِ تو آذر به جان شدم
دلتنگیِ
دقایقِ آبان به نامِ تو....
#عليرضا_رنجبر
🖋 @ehsanmohammadi95
🔰 امنیت تنها به معنی عدم جنگ در کشور نیست، امنیت حقیقی یعنی تمام افراد جامعه بدون توجه به نژاد، دین ، طبقه جنسیت و پایگاه اجتماعی از حقوق یکسان برای رشد برخوردار باشند.
#نلسون_ماندلا
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗓 ۱۲ فروردین ۱۳۵۸: من به عنوان یک زن زرتشتی به جمهوری اسلامی رای دادم...
🔺 آیت الله یزدی:کسانی که دنبال برگرداندن مصوبه(سپنتا نیکنام) هستند با اصل نظام مقابله می کنند.
🖋 @ehsanmohammadi95
💥جنگ تمام نشده است
▪️در حادثه انفجار مین امروز صبح در چنگوله مهران، جواد درخشان به شهادت رسید، قدرت پارسه هر دو پای خود را از دست داد و مهدی رضایی نیز مجروح شد/بهنام صادقی
#تسلیت
🖋 @ehsanmohammadi95
یک روز بر گونه این سرزمین یک بوسه
و بالای سرش یک یادداشت می گذارم
و می روم:
"آنچنان زیبا خوابیده ای که دلم نیامد بیدارت کنم..."
#عزیز_نسین
🖋 @ehsanmohammadi95
مازیار ناظمی خبر داد که جمعی از بچه های خبر تلویزیون به دیدار قاسم افشار مجری و گوینده سابق خبر رفته اند. او گفته سالهاست که دیگر تلویزیون نگاه نمی کند.
@journalistsclub
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ببینید
سخنان مادر شهید زرتشتی فرهاد خادم
🇮🇷 زرتشتی ها برای دفاع از ایران در جنگ علیه عراق شهید داده اند. در میان آنها آزاده و جانباز هست. با آنها مهربان باشیم.
#سپنتا_نیکنام
🖋 @ehsanmohammadi95
روزنوشت‌های احسان محمدی
💥جنگ تمام نشده است ▪️در حادثه انفجار مین امروز صبح در چنگوله مهران، جواد درخشان به شهادت رسید، قدرت پارسه هر دو پای خود را از دست داد و مهدی رضایی نیز مجروح شد/بهنام صادقی #تسلیت 🖋 @ehsanmohammadi95
🇮🇷برای «جواد درخشان» که امشب شهری سوگوارش است

✍️ احسان محمدی

◾️هزار کیلومتر دورترم اما می شنوم. انگار صدای انفجار مینِ کهنه توی هوا شناور است. درست مثل صدای جیغ خواهرهای «جواد درخشان». مثل هق هق خفه و آرام برادرهای بزرگترش، مثل لب گزیدن دوستانش، مثل نگاه خیره «اهورا» پسر دو، سه ماه اش که سال ها طول می کشد تا بفهمد چرا 3 آبان 1396 در یک لحظه دنیای آبی و صورتی کودکانه اش «سیاه» شد. به رنگ عزا.

◾️هزار کیلومتر دورترم ولی خوب می فهمم الان چه گَرد غمی روی «دهلران» پاشیده شده. اندوه از دست دادن یک جوان دیگر که رفتن اش زود بود. هنوز فرصت داشت زندگی کند، زمین بخورد، بلند شود، بخندد، گریه کند، دانه های دُرشت عرق را در تابستان از پیشانی اش پاک کند. هنوز فرصت داشت که عصرها تنها خیابان شهر را قدم بزند، از کتابخانه آقای «نوری» در فلکه بسیج بپیچد به سمت بانک تجارت. چهار راه را رد کند، از جلوی پاساژها رد شود، از جلوی آن کیوسک سیمانی راهنمایی رانندگی، نگاهی بیندازد به بوتیک های تازه ای که اسم شان را نمی دانم و حالا سیمای شهر را عوض کرده اند رد شود، از کنار آرایشگاه «استاد هاشم»، از جلوی مسجد رد شود، اعلامیه های روی دیوار را نگاه کُند، برسد جلوی فرمانداری ... هنوز برای رفتن زود بود. سی سالگی برای نبودن خیلی زود است. جوان ها در این شهر چه شتابی دارند برای رفتن؟!

◾️خبرگزاری ها نوشتند یک جوان دهلران پس از برخورد با مین به شهادت رسید. خیلی از مردم دورتر با تعجب می پرسند: مین؟! مگر هنوز هم مین مانده؟... خبر ندارند که جنگ در دهلران و مرز هنوز تمام نشده. مین های کهنه مثل سیاهچاله های گرسنه زیر خاک پنهان شده اند؛ تشنه پاهای چالاک، تشنه خون تازه....

◾️ آنها که این سالها عزیزی را در میدان مین از دست داده اند می دانند که خبر مثل صاعقه می رسد. ویرانگر. کمر می شکند. فولاد هم باشی موریانه این اندوه ویرانت می کند. بعد انگار برف می نشیند روی سر مادرش، که موهایش یکدست سفید می شود، مثل موهای پدرم. از آن روز بوی اشک می گیرد، مثل مادرم که هیچ عطر و عودی نمی تواند بوی اشک را از لباس هایش پنهان کند.

◾️ «جواد» تنها روی مین نرفت. خانواده اش، همه ایل و تبارش، همه یک شهر روی مین رفت. همه شهر امشب قلبش در سردخانه بیمارستانی می تپد که انگار سهمیه مین دارد! همه شهر امشب انگار گوشه قلبش خراشیده شده. از دور هم می شود حس کرد که دهلران امشب بوی اشک می دهد. مثل گونه های مادرش که از شوری اشک، کویر شده است ... این جنگ از جان ما چه می خواهد؟ خون چند جوان باید بریزد تا عطش اش فروکش کند؟

دهلران دوباره برای ثانیه هایی به سرخط خبرها آمد. ای داد از این داغ! از این داغ ها، از این اندوه ها که ما را به تیتر یک خبرها تبدیل می کند.

◾️مردم شهر سرو شهید دیگری را در دل خاک «سیداکبر» به امانت می کارند. در جوار شهدای تازه شهر. پیش ابوذر ما، نزدیک صادق محمدی، دوشادوش بهرام کاکایی، همسایه احمد جابری، همدوش عبدالحمید محمدی، هم شانه موسی سبزواری، همدم عبدالحسین علیکرمی، هم کلام غلامحسین جعفری پور و ... در خاک نرم و شور می کارند، بلکه جوانه بزند، سایه بدهد و «اهورا»ها در سایه اش از امید بگویند، از صلح، از عشق، از آزادی... و مادرهایمان با اشک چشم آبش بدهند.

◾️ روحش در آرامش. برای «قدرت پارسه» و «مهدی رضایی» که در این حادثه زخمی شده اند آرزوی سلامت و بهبودی می کنم. برای خانواده جواد درخشان، دوستانش و همه مردم شهرم از راه دور آرامش،صبوری و باز هم آرامش آرزو می کنم ...

#دهلران #استان_ایلام #جنگ #مین
🖋 @ehsanmohammadi95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚗 #با_من_سفر_کن(۲۲۲)

🇮🇷 عیددیدنی تنها برادری که بود... که هست...
اینجا هنوز جنگ زنده است.
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

فراموش کن
مسلسل را
مرگ را

و به ماجرای زنبوری بیاندیش
که در میانه ی میدان مین
به جستجوی شاخه گلی ست!
#گروس_عبدالملکیان
🖋 @ehsanmohammadi95
🔺سخت است فهماندن چيزی به كسی كه برای نفهميدن آن پول مي گيرد!
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚽️ قرمزها بُردند
🔺پرسپولیس ۱
🔹 استقلال ۰
⚽️ زننده گل علی علیپور
🖋 @ehsanmohammadi95
📙 علی اشرف درویشیان درگذشت.
مردی که قلمش روایتگر رنج مردم بود. وقتی کتاب هایش را می خوانی حس می کنی از انگشت هایش اندوه روی کاغذ باریده است... روحش در آرامش.
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 عکس فوق العاده مجید عسگری پور از حاشیه دیدار پرسپولیس- استقلال

▪️روی پیراهن هوادار استقلال واژه DIE نوشته شده. به انگلیسی می شود:مرگ، جفت طاس، قُمار و ...!
🖋 @ehsanmohammadi95
⚽️ برنامه شب های فوتبال رفته سراغ بچه های نازنین سندروم داون. از اینکه امشب دل کسانی مثل آنها بعد از شکست استقلال شکست و با قلبی اندوهگین می خوابند، از فوتبال بدم می آید ....
🖋 @ehsanmohammadi95
🗞 ما را بخوانید.
شماره جدید هفته نامه امیدجوان منتشر شد.
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

دلت تهرون، چشات شيراز، لبت ساوه ، هوات بندر
بمم هر شب، تنم تبريز، سرم ساری، چشام قمصر

دلم دلتنگ تنگستان، رو دوشم درد خوزستان
غرورم ايل قشقايي، تو رگ هام خون کردستان

تو خونه ام جنگ تحميلي، تو خونه ات ملک اجدادي
خرابم مثل خرمشهر، ولي تو خرم آبادي

تموم کودکيامو بهم دنيا بدهکاره
تو با لالایی خوابت بُرد، منم با موج خمپاره

ديگه خستم از اين شهر و از اين دنياي وا مونده
ميخوام برگردم اونجايي که انگشتام جا مونده

دلم بعد از تو با هر چي که ترکش داشت جنگيده
ديگه بعد از تو به هرکي که ترکش کرد هه خنديده

رو دستم داغ سوسنگرد، تو قلبم عشق خونين شهر
خيالم رکس آبادان، اسيرم باز تو اين شهر

موهات قشلاق دستامه، برام بُن بست هر کوچه
مثل تالار آيينه، به هر سمتي برم پوچه

ديگه خستم از اين شهر و از اين دنياي وا مونده
ميخوام برگردم اونجايي که انگشتام جا مونده

دلم بعد از تو با هر چي که ترکش داشت جنگيده
ديگه بعد از تو به هرکي که ترکش کرد هه خنديده
#پدرام_پاریزی
🖋 @ehsanmohammadi95