❌ یک نشانه از سقوط اخلاقی یک جامعه
✍️ احسان محمدی
◀️ تعمیرکار ماشین لباسشویی نشسته بود داشت چای می خورد. سری توی خانه چرخاند و گفت:
- آقا این تلویزیون رو رد کن بره!
🖥 نگاه کردم به تلویزیون که کز کرده بود گوشه خانه. قیافه اش مثل دختری بود که به زور می خواستند شوهرش بدهند. گفتم: ما زیاد تلویزیون نگاه نمی کنیم. ازش راضی ام.
☕️ چای را هورت کشید و گفت: ما کارمون اینه. این مدل تلویزیون های ال جی یه قطعه دارن زود خراب میشه. بفروش به یکی. رد کن بره.
گفتم: خب اون بنده خدا که می خره چی؟ اینجور که شما می گید دو روز بعدش خراب میشه.
بلند شد وسایلش را جمع کرد گفت: خب بشه! شما رد کن بره ضرر نکنی.
گفتم: وقتی می دونم خراب میشه چطور به یکی بفروشمش؟ من این کار رو نمی کنم، ترجیح میدم اینجا خراب بشه نه اینکه به کسی بفروشمش.
👀 گفت: بابا شما خیلی کارت درسته!
⛔️ توی چشم هایش نگاه کردم. انگار باورش نمی شد که جدی دارم این حرف ها را می زنم. با خودم فکر کردم که چقدر منفعت طلبی و کلاهبرداری به یک امر روزمره در زندگی مان تبدیل شده که به نظرش من خیلی کار درست می آمدم!!😞
#بازنشر
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
◀️ تعمیرکار ماشین لباسشویی نشسته بود داشت چای می خورد. سری توی خانه چرخاند و گفت:
- آقا این تلویزیون رو رد کن بره!
🖥 نگاه کردم به تلویزیون که کز کرده بود گوشه خانه. قیافه اش مثل دختری بود که به زور می خواستند شوهرش بدهند. گفتم: ما زیاد تلویزیون نگاه نمی کنیم. ازش راضی ام.
☕️ چای را هورت کشید و گفت: ما کارمون اینه. این مدل تلویزیون های ال جی یه قطعه دارن زود خراب میشه. بفروش به یکی. رد کن بره.
گفتم: خب اون بنده خدا که می خره چی؟ اینجور که شما می گید دو روز بعدش خراب میشه.
بلند شد وسایلش را جمع کرد گفت: خب بشه! شما رد کن بره ضرر نکنی.
گفتم: وقتی می دونم خراب میشه چطور به یکی بفروشمش؟ من این کار رو نمی کنم، ترجیح میدم اینجا خراب بشه نه اینکه به کسی بفروشمش.
👀 گفت: بابا شما خیلی کارت درسته!
⛔️ توی چشم هایش نگاه کردم. انگار باورش نمی شد که جدی دارم این حرف ها را می زنم. با خودم فکر کردم که چقدر منفعت طلبی و کلاهبرداری به یک امر روزمره در زندگی مان تبدیل شده که به نظرش من خیلی کار درست می آمدم!!😞
#بازنشر
🖋 @ehsanmohammadi95
#بازنشر
✅ راهپیمایی ۲۲ بهمن فتوشاپ است؟
✍ احسان محمدی
⛔️ لطفاً اگر فکر می کنید همه شرکت کنندگان در این مراسم برای گرفتن پاداش یا ساندیس آمده بودند یا همه برای کوبیدن مُشت محکم به دهان آمریکا در این مراسم حاضر شده بودند با اندکی مدارا بخوانید:
1⃣ ما می توانیم به گردش فصل ها اصلاً اعتقاد نداشته باشیم اما #زمستان بی اعتنا به باور ما، با یک بغل برف می رود و بهار با عشوه گری از راه می رسد. اینکه در این #راهپیمایی شرکت نکنیم دلیل بر برگزار نشدن آن نیست. امسال هم میلیون ها نفر در آن شرکت کردند.
اگر می خواهیم گرفتار یکسویه نگری نشویم، گاهی سرمان را از گوشی ها و لپ تاپ ها بیرون بیاوریم، به خیابان برویم و مردم را در مراسمات مختلف ببینیم.
اینها واقعی تر از اکانت های دروغین، #زامبی_های شبکه های مجازی، فحاشان مُزد بگیر و تحلیل های دایی جان ناپلئونی هستند.
واقعی تر از تفسیرهای BBC، گزارش های ۲۰:۳۰ و افسانه های #کیهان!
2⃣ برخلاف آنچه که بعضی فکر می کنند در راهپیمایی ۲۲ بهمن(دستکم در تهران) فضا یکسره سیاسی نیست. این یک #کارناوال است که هر سال دارد از بار سیاسی آن کم می شود و جنبه های تازه ای پیدا می کند.
برای همین در کنار خیابان هم غرفه آرایشگر سیار هست، هم مشاور ترک اعتیاد، هم عروسک و هم شربت و شیرینی!
یک فضای آرام که خانواده ها قدم می زنند، شعار می دهند، بچه ها بادکنک تکان می دهند، دخترها بی هراس از نگاه های شماتت بار روی صورت شان پرچم ایران را نقاشی می کنند.
3⃣ بعضی می گویند حکومت از این راهپیمایی بهره برداری می کند. واقعاً شما خودتان حکومت بودید بهره برداری نمی کردید؟ لذتش را نمی بردید؟
قبول دارم که تقلیل مراسم تا سرحد یک میتینگ سیاسی کج سلیقگی است، قبول دارم که خودم هم وقتی در یک مراسم #ملی شرکت می کنم دوست ندارم مورد سواستفاده یک جریان سیاسی فرصت طلب قرار بگیرم اما ۲۲ بهمن جشن سقوط یک رژیم است، حکومت پیروز حق ندارد پُزش را بدهد؟
4⃣ من نمی توانم بپذیرم همه کسانی که به راهپیمایی ۲۲ بهمن می آیند واقعاً دلشان می خواست #آمریکا نابود شود. حالا ما مردم عادی هیچ!
اما مسئولان عزیزی که فرزندانشان در آمریکا زندگی می کنند واقعاً دلشان می خواهد آمریکا نابود بشود؟ یا وقتی شعار نابودی می دهند ته دلشان می گویند: نابود باد آمریکا اما دلبند من چیزیش نشه خدا!
5⃣ در میان شعاردهندگان کسانی هستند که شب قبلش #منوتو نگاه کرده اند، عاشق #دی_کاپریو و #تام_هنکس هستند، ماهواره دارند و تلاش می کنند به اروپا و آمریکا مهاجرت کنند. حتی هر سال با امیدواری در #لاتاری شرکت می کنند.
این تنوع شگفت انگیز رفتاری ما ایرانیان از آن مسائلی است که دنیا آن را نمی فهمد. البته خودمان هم خوب درکش نمی کنیم!
6⃣ هر مردمی به یک روز نیاز دارند. به جایی که کنار هم شعار بدهند، #پرچم کشورشان را تکان بدهند. لذت ببرند که دوشادوش هم هستند. به ویژه بچه هایمان که باید یاد بگیرند به یک سرزمین تعلق دارند. ریشه دارند. راهپیمایی ۲۲ بهمن تا #اندازه_ای این حس را به آنها می دهد، همانطور که حضورشان در ورزشگاه آزادی وقتی تیم ملی را تشویق می کنند آنها را سرمست می کند.
امیدوارم به درجه ای از تحمل هم برسیم که یک روز ملی داشته باشیم تا با هم مرور که می توانیم مثل هم فکر نکنیم اما مردم یک سرزمین هستیم. ساکنان یک کشتی روی اقیانوس پُر تلاطم خاورمیانه!
7⃣ آرامش و امنیت این مراسم فوق العاده است. یادمان نرود که ما در خاورمیانه زندگی می کنیم و بوی باروت و خون قاطی اکسیژنی است که نفس می کشیم.
برخی از کشورهای اروپایی جشن های کریسمس را به واسطه عملیات تروریستی زامبی های داعش مختصر برگزار کردند. کار نیروهای امنیتی و انتظامی به باورم قابل تحسین است.
در راهپیمایی ۲۲ بهمن بسیاری از خانواده ها با بچه هایشان شرکت کردند. در آرامش آمدند، در امنیت رفتند. نه کسی زیر دست و پا ماند، نه ترقه ای ترکید، نه مردم وحشت زده شدند.
7⃣ تنوع جمعیت به شکلی است که نمی توان از روی چهره ها نیت سنجی کرد. طبعا" همه شرکت کنندگان در این مراسم از اوضاع راضی نیستند، چه بسا برخی حتی در اعتراضات خیابانی ۸۸ یا ۹۶ هم شرکت کرده باشند برای همین نمی توان با قاطعیت گفت که همه آنها آماده فداکاری برای آرمان های سیاسی هستند یا دقیقاً یک جور فکر می کنند.
8⃣ با خوش باوری امیدوارم که حاکمیت همانطور که از دیدن سیل جمعیت لذت می برد، اندکی صبوری و مدارایش را برای شنیدن صدای منتقدان بالاتر ببرد و زمینه تجمعات اعتراضی در چارچوب قانون را فراهم آورد.
9⃣ ممکن است شما این نگاه را نپسندید. طبیعی است. #لاله و #لادن هم مثل یکدیگر فکر نمی کردند اما باور کنیم فصل ها می آیند و می روند حتی اگر ما به آنها باور نداشته باشیم.
🔟 ایران! اگر دل تو را شکستند/تو را به بند کینه بستند/چه عاشقان بی نشانی/ که پای درد تو نشستند...
🖋 @ehsanmohammadi95
✅ راهپیمایی ۲۲ بهمن فتوشاپ است؟
✍ احسان محمدی
⛔️ لطفاً اگر فکر می کنید همه شرکت کنندگان در این مراسم برای گرفتن پاداش یا ساندیس آمده بودند یا همه برای کوبیدن مُشت محکم به دهان آمریکا در این مراسم حاضر شده بودند با اندکی مدارا بخوانید:
1⃣ ما می توانیم به گردش فصل ها اصلاً اعتقاد نداشته باشیم اما #زمستان بی اعتنا به باور ما، با یک بغل برف می رود و بهار با عشوه گری از راه می رسد. اینکه در این #راهپیمایی شرکت نکنیم دلیل بر برگزار نشدن آن نیست. امسال هم میلیون ها نفر در آن شرکت کردند.
اگر می خواهیم گرفتار یکسویه نگری نشویم، گاهی سرمان را از گوشی ها و لپ تاپ ها بیرون بیاوریم، به خیابان برویم و مردم را در مراسمات مختلف ببینیم.
اینها واقعی تر از اکانت های دروغین، #زامبی_های شبکه های مجازی، فحاشان مُزد بگیر و تحلیل های دایی جان ناپلئونی هستند.
واقعی تر از تفسیرهای BBC، گزارش های ۲۰:۳۰ و افسانه های #کیهان!
2⃣ برخلاف آنچه که بعضی فکر می کنند در راهپیمایی ۲۲ بهمن(دستکم در تهران) فضا یکسره سیاسی نیست. این یک #کارناوال است که هر سال دارد از بار سیاسی آن کم می شود و جنبه های تازه ای پیدا می کند.
برای همین در کنار خیابان هم غرفه آرایشگر سیار هست، هم مشاور ترک اعتیاد، هم عروسک و هم شربت و شیرینی!
یک فضای آرام که خانواده ها قدم می زنند، شعار می دهند، بچه ها بادکنک تکان می دهند، دخترها بی هراس از نگاه های شماتت بار روی صورت شان پرچم ایران را نقاشی می کنند.
3⃣ بعضی می گویند حکومت از این راهپیمایی بهره برداری می کند. واقعاً شما خودتان حکومت بودید بهره برداری نمی کردید؟ لذتش را نمی بردید؟
قبول دارم که تقلیل مراسم تا سرحد یک میتینگ سیاسی کج سلیقگی است، قبول دارم که خودم هم وقتی در یک مراسم #ملی شرکت می کنم دوست ندارم مورد سواستفاده یک جریان سیاسی فرصت طلب قرار بگیرم اما ۲۲ بهمن جشن سقوط یک رژیم است، حکومت پیروز حق ندارد پُزش را بدهد؟
4⃣ من نمی توانم بپذیرم همه کسانی که به راهپیمایی ۲۲ بهمن می آیند واقعاً دلشان می خواست #آمریکا نابود شود. حالا ما مردم عادی هیچ!
اما مسئولان عزیزی که فرزندانشان در آمریکا زندگی می کنند واقعاً دلشان می خواهد آمریکا نابود بشود؟ یا وقتی شعار نابودی می دهند ته دلشان می گویند: نابود باد آمریکا اما دلبند من چیزیش نشه خدا!
5⃣ در میان شعاردهندگان کسانی هستند که شب قبلش #منوتو نگاه کرده اند، عاشق #دی_کاپریو و #تام_هنکس هستند، ماهواره دارند و تلاش می کنند به اروپا و آمریکا مهاجرت کنند. حتی هر سال با امیدواری در #لاتاری شرکت می کنند.
این تنوع شگفت انگیز رفتاری ما ایرانیان از آن مسائلی است که دنیا آن را نمی فهمد. البته خودمان هم خوب درکش نمی کنیم!
6⃣ هر مردمی به یک روز نیاز دارند. به جایی که کنار هم شعار بدهند، #پرچم کشورشان را تکان بدهند. لذت ببرند که دوشادوش هم هستند. به ویژه بچه هایمان که باید یاد بگیرند به یک سرزمین تعلق دارند. ریشه دارند. راهپیمایی ۲۲ بهمن تا #اندازه_ای این حس را به آنها می دهد، همانطور که حضورشان در ورزشگاه آزادی وقتی تیم ملی را تشویق می کنند آنها را سرمست می کند.
امیدوارم به درجه ای از تحمل هم برسیم که یک روز ملی داشته باشیم تا با هم مرور که می توانیم مثل هم فکر نکنیم اما مردم یک سرزمین هستیم. ساکنان یک کشتی روی اقیانوس پُر تلاطم خاورمیانه!
7⃣ آرامش و امنیت این مراسم فوق العاده است. یادمان نرود که ما در خاورمیانه زندگی می کنیم و بوی باروت و خون قاطی اکسیژنی است که نفس می کشیم.
برخی از کشورهای اروپایی جشن های کریسمس را به واسطه عملیات تروریستی زامبی های داعش مختصر برگزار کردند. کار نیروهای امنیتی و انتظامی به باورم قابل تحسین است.
در راهپیمایی ۲۲ بهمن بسیاری از خانواده ها با بچه هایشان شرکت کردند. در آرامش آمدند، در امنیت رفتند. نه کسی زیر دست و پا ماند، نه ترقه ای ترکید، نه مردم وحشت زده شدند.
7⃣ تنوع جمعیت به شکلی است که نمی توان از روی چهره ها نیت سنجی کرد. طبعا" همه شرکت کنندگان در این مراسم از اوضاع راضی نیستند، چه بسا برخی حتی در اعتراضات خیابانی ۸۸ یا ۹۶ هم شرکت کرده باشند برای همین نمی توان با قاطعیت گفت که همه آنها آماده فداکاری برای آرمان های سیاسی هستند یا دقیقاً یک جور فکر می کنند.
8⃣ با خوش باوری امیدوارم که حاکمیت همانطور که از دیدن سیل جمعیت لذت می برد، اندکی صبوری و مدارایش را برای شنیدن صدای منتقدان بالاتر ببرد و زمینه تجمعات اعتراضی در چارچوب قانون را فراهم آورد.
9⃣ ممکن است شما این نگاه را نپسندید. طبیعی است. #لاله و #لادن هم مثل یکدیگر فکر نمی کردند اما باور کنیم فصل ها می آیند و می روند حتی اگر ما به آنها باور نداشته باشیم.
🔟 ایران! اگر دل تو را شکستند/تو را به بند کینه بستند/چه عاشقان بی نشانی/ که پای درد تو نشستند...
🖋 @ehsanmohammadi95
🖐 دستها، اقیانوس رازهای شخصیاند
✍ احسان محمدی
مرد بغل دستیام لباسهای نیمدار تمیزی تناش بود. شبیه کارمندهای بازنشسته که هنوز لباسهای زمان اداره را میپوشند. انگشتهای کشیدهاش چند لک بزرگ داشتند.
آدم پا به سن که میگذارد فقط روحش نیست که کش میآید، لکهای کوچک روی پوستش هم انگار خودشان را رها میکنند، سهم بیشتری از پوست را میخواهند.
نیمرخ صورت و فرم انگشتهایش شبیه معلم دوران راهنماییام بود. دستهای درازی داشت. اگر از جلوی تخته دستش را به نیت سیلیزدن رها میکرد، حتماً یکی از انگشتهایش میخورد توی صورت دانشآموز آخر کلاس!
درسم خوب بود. با کلهی گرد تراشیده، چشمهای باریک و دو دندان خرگوشی بزرگ، شبیه راهب کوچکی بودم که از معبد گریخته باشد. سرکلاس آقای ن عمداً حواسم را پرت میکردم. وقتی درس میداد، همان ردیف اول جوری نگاهش میکردم که انگار هیچکس در طول تاریخ اینطور به معلمش گوش نداده، بعد همزمان ذهنم را میبردم بیرون از کلاس.
خیال میبافتم. آن روزها دوست داشتم بزرگ که شدم #وکیل بشوم. احتمالاً تحت تاثیر چند فیلم هندی که وکلا از حقوق مظلومها در مقابل اربابهای زورگو دفاع میکردند.
مدتی هم میخواستم #روانشناس_بالینی بشوم. فکر میکردم این روانشناس میرود بر بالین آنها که خیلی حالشان بد است و کمکشان میکند که خوب شوند!
پوست دست مرد براق بود، بیطراوت جوانی. استخوانهایش انگار زور میزدند سرک بکشند بیرون. پوست گوشه ناخنهایش هم نامرتب بود. موهای روی بندهای انگشتش هم یکی در میان داشت سفید میشد.
مرد روبرویم خواب بود. لکه درشت رنگ روی انگشت میانی دست چپش و ناخنهایی که رنگ به خوردشان رفته بود. میگویند دست با کار بزرگ میشود، دل با عاشقی! دستهای بزرگش میگفت احتمالاً نقاش ساختمان است.
انگشتهای گوشتی چاق و مهربانی داشت. از آنها که میرسد خانه موهای دخترش را نوازش میکند.
هر چند ثانیه یک بار پشت دستش را میخاراند بعد آرام آنها را روی هم میگذاشت، مثل دو معشوقه که کز کنند توی بغل هم.
دستهای بخشنده، دستهای نوازشگر، دستهای شکنجهگر، دستهای نانآور، دستهایهنرمند، دستهای دعاگو، پینهبسته ... به دستهایتان نگاه کنید. به جای زخمهای کهنه، سوختگیهای موقع سرخ کردن کتلت، بریدگیهای دوران کودکی.
دستهای آدم اقیانوس رازهایش هستند.
کتاب دستانت، پادشاه کتابهاست
در آن شعرهایی است نوشتهشده با آب طلا
و متنهایی آراسته به تارهای کتان
و جویهای شراب
و ترانهخوانی
و شادی و طرب.
دستانت بستری هستند از پَر
که وقتی مرا خستگی فرا میگیرد
روی آن میآرامم.
#نزار_قبانی
#مترو_نوشت
#بازنشر
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
مرد بغل دستیام لباسهای نیمدار تمیزی تناش بود. شبیه کارمندهای بازنشسته که هنوز لباسهای زمان اداره را میپوشند. انگشتهای کشیدهاش چند لک بزرگ داشتند.
آدم پا به سن که میگذارد فقط روحش نیست که کش میآید، لکهای کوچک روی پوستش هم انگار خودشان را رها میکنند، سهم بیشتری از پوست را میخواهند.
نیمرخ صورت و فرم انگشتهایش شبیه معلم دوران راهنماییام بود. دستهای درازی داشت. اگر از جلوی تخته دستش را به نیت سیلیزدن رها میکرد، حتماً یکی از انگشتهایش میخورد توی صورت دانشآموز آخر کلاس!
درسم خوب بود. با کلهی گرد تراشیده، چشمهای باریک و دو دندان خرگوشی بزرگ، شبیه راهب کوچکی بودم که از معبد گریخته باشد. سرکلاس آقای ن عمداً حواسم را پرت میکردم. وقتی درس میداد، همان ردیف اول جوری نگاهش میکردم که انگار هیچکس در طول تاریخ اینطور به معلمش گوش نداده، بعد همزمان ذهنم را میبردم بیرون از کلاس.
خیال میبافتم. آن روزها دوست داشتم بزرگ که شدم #وکیل بشوم. احتمالاً تحت تاثیر چند فیلم هندی که وکلا از حقوق مظلومها در مقابل اربابهای زورگو دفاع میکردند.
مدتی هم میخواستم #روانشناس_بالینی بشوم. فکر میکردم این روانشناس میرود بر بالین آنها که خیلی حالشان بد است و کمکشان میکند که خوب شوند!
پوست دست مرد براق بود، بیطراوت جوانی. استخوانهایش انگار زور میزدند سرک بکشند بیرون. پوست گوشه ناخنهایش هم نامرتب بود. موهای روی بندهای انگشتش هم یکی در میان داشت سفید میشد.
مرد روبرویم خواب بود. لکه درشت رنگ روی انگشت میانی دست چپش و ناخنهایی که رنگ به خوردشان رفته بود. میگویند دست با کار بزرگ میشود، دل با عاشقی! دستهای بزرگش میگفت احتمالاً نقاش ساختمان است.
انگشتهای گوشتی چاق و مهربانی داشت. از آنها که میرسد خانه موهای دخترش را نوازش میکند.
هر چند ثانیه یک بار پشت دستش را میخاراند بعد آرام آنها را روی هم میگذاشت، مثل دو معشوقه که کز کنند توی بغل هم.
دستهای بخشنده، دستهای نوازشگر، دستهای شکنجهگر، دستهای نانآور، دستهایهنرمند، دستهای دعاگو، پینهبسته ... به دستهایتان نگاه کنید. به جای زخمهای کهنه، سوختگیهای موقع سرخ کردن کتلت، بریدگیهای دوران کودکی.
دستهای آدم اقیانوس رازهایش هستند.
کتاب دستانت، پادشاه کتابهاست
در آن شعرهایی است نوشتهشده با آب طلا
و متنهایی آراسته به تارهای کتان
و جویهای شراب
و ترانهخوانی
و شادی و طرب.
دستانت بستری هستند از پَر
که وقتی مرا خستگی فرا میگیرد
روی آن میآرامم.
#نزار_قبانی
#مترو_نوشت
#بازنشر
🖋 @ehsanmohammadi95
⚑از #قیام تا #قیمه؛ واقعاً هَیهات مِنّا الذله؟
✍ احسان محمدی
🏴 محرم و عاشورا در مغز استخوان ایرانیان خانه کرده است. آنچنان که حتی در یک آب خوردن ساده هم رد آن پیداست؛ "سلام بر حسین تشنه لب، لعنت بر یزید!"
یعنی حتی بعد از نوشیدن یک جرعه آب هم بسیاری از ما آگاه یا ناخودآگاه نسبت به آن موضع میگیریم اما آیا ما پیرو راه "حسین بن علی" هستیم و آنچه در دهه محرم برگزار میکنیم نسبتی با مرام او دارد یا اسیر فرهنگ غالب شدهایم؟
🏴 آنچه در تاریخ آمده این است که امام حسین(ع) به عنوان یک آزادمرد مقابل ظلم سر خم نکرد و جان بر سر این ایمان نهاد. فریاد زد: هیهات منا الذله!(خواری و ذلت از ما دور باد) ... ندا داد: اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید!
اما آنچه در این دهه روایت میشود دعوت مردم به ایستادگی در مقابل ظلم، دفاع از مظلوم، رعایت کرامت انسان و ترویج آزادگی است یا هرسال از هسته #قیام دورتر میشویم و به پوسته #قیمه نزدیکتر؟
🏴 هیچ متری وجود ندارد که این ادعا را ثابت کند اما از نشانهها میتوان یافت که هرسال دهه محرم؛ طبلها بزرگتر، دستهها منظمتر، مداحیها پر"شورتر"، آرایشها غلیظتر، نذریها چربتر، لباسها و صحنهآراییها شیکتر و ...میشود اما آیا به همان اندازه که این #پوسته رشد میکند #هسته و جانمایه قیام حسینی هم برای مردم معرفی میشود؟
یعنی اگر امروز امام حسین به میان ما بیاید گله میکند چرا به جای عدس پلو، قیمه ندادهایم، صدای طبل و بلندگویمان کم بوده و چرا شاخههای علامتهایمان کم است یا شِکوه میکند چرا در مقابل ظلم و ریا و تزویر در جامعه از ترس سکوت کردهایم و سر در لاک خودمان بُردهایم؟
چرا اهل کوفه را سرزنش میکنیم که در طمع فرمانداری ری و شام و کیسههای زر وسوسه شدند اما خودمان آبروی همدیگر را بر باد میدهیم و برای به دست آوردن یک صندلی چاپلوسی میکنیم و حرمت انسانیمان را خوار و ذلیل و پَست میکنیم؟
🏴 در طول سالها برخی تلاش کردند تا تنها از زخمهای کربلا بگویند اما داعش کاری کرد که #شمر و #خولی و عمر بن سعد شرمسار شدند!
اگر در کربلا خیمه آتش زدند، داعش آدمها را در قفس زنده زنده آتش زد، اگر یزیدیان به گلوی طفل سه ساله تیر زدند، داعشیها کودک یک ساله ایزدی را کُشتند، گوشتش را پختند و به خورد مادرش دادند و ... نگوییم اینها فرق می کنند و آنجا اهل بیت بودند. در درگاه خدا همه انسان هستند و امام حسین(ع) برای کرامت "انسان" جانش را فدا کرد و نگفت تنها ما اهل بیت #ژن_خوب هستیم. حتی آغوش برای حُر هم گشود و او را پذیرفت.
🏴 میگویند لشکریان یزید هر روز در فُرات غسل میکردند چون باور داشتند که اینطور کُشتن حسین ابن علی ثواب بیشتری دارد. داعش هم با پرچم و نام الله سلاخی میکند. آیا در این دهه محرم به فرزندان ما میآموزند که فریب تزویر را نخورند و آدمها را به #کردار آزمون کنند نه به #گفتار چرا که ممکن است آن که ریشش انبوهتر، زانو و پیشانیاش پرپینهتر و ادعای خداپرستیاش بیشتر است اتفاقاً دشمنترین دشمن خدا باشد؟
🏴 فریاد زدن نام "حسین" در این زمانه آسان است اما رفتن به راه او تاوان دارد برای همین بسیاری از ما ترجیح میدهیم به "پوسته" محرم مشغول شویم. کربلا را چند بار شخم زدهاند و بر آن اسب تاختهاند تا نشانی از حسین بن علی و یارانش نمانَد. اما اتفاقاً نام و نشان کسانی که این کار را کردند در روزگار گُم شد چرا که هیچ قدرتی قادر به خاموش کردن شعلههای آزادی، شجاعت و جوانمردی نیست.
⛔️ اگر از ترس در مقابل ظلم لال میشویم و اجازه میدهیم مظلوم قربانی شود و برای منفعت دو روزه دنیا مقابل ظالم سر خم میکنیم یا برایش سوت و کف میزنیم، ما چیزی از قیام فداکارانه امام حسین(ع) نیاموختهایم، تنها مُحرمی دیگر را به عنوان یک نذریچشنده حرفهای هدر دادهایم.
🔰 هر روز عاشوراست و هر جا کربلا ... یا حسین.
#بازنشر
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
🏴 محرم و عاشورا در مغز استخوان ایرانیان خانه کرده است. آنچنان که حتی در یک آب خوردن ساده هم رد آن پیداست؛ "سلام بر حسین تشنه لب، لعنت بر یزید!"
یعنی حتی بعد از نوشیدن یک جرعه آب هم بسیاری از ما آگاه یا ناخودآگاه نسبت به آن موضع میگیریم اما آیا ما پیرو راه "حسین بن علی" هستیم و آنچه در دهه محرم برگزار میکنیم نسبتی با مرام او دارد یا اسیر فرهنگ غالب شدهایم؟
🏴 آنچه در تاریخ آمده این است که امام حسین(ع) به عنوان یک آزادمرد مقابل ظلم سر خم نکرد و جان بر سر این ایمان نهاد. فریاد زد: هیهات منا الذله!(خواری و ذلت از ما دور باد) ... ندا داد: اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید!
اما آنچه در این دهه روایت میشود دعوت مردم به ایستادگی در مقابل ظلم، دفاع از مظلوم، رعایت کرامت انسان و ترویج آزادگی است یا هرسال از هسته #قیام دورتر میشویم و به پوسته #قیمه نزدیکتر؟
🏴 هیچ متری وجود ندارد که این ادعا را ثابت کند اما از نشانهها میتوان یافت که هرسال دهه محرم؛ طبلها بزرگتر، دستهها منظمتر، مداحیها پر"شورتر"، آرایشها غلیظتر، نذریها چربتر، لباسها و صحنهآراییها شیکتر و ...میشود اما آیا به همان اندازه که این #پوسته رشد میکند #هسته و جانمایه قیام حسینی هم برای مردم معرفی میشود؟
یعنی اگر امروز امام حسین به میان ما بیاید گله میکند چرا به جای عدس پلو، قیمه ندادهایم، صدای طبل و بلندگویمان کم بوده و چرا شاخههای علامتهایمان کم است یا شِکوه میکند چرا در مقابل ظلم و ریا و تزویر در جامعه از ترس سکوت کردهایم و سر در لاک خودمان بُردهایم؟
چرا اهل کوفه را سرزنش میکنیم که در طمع فرمانداری ری و شام و کیسههای زر وسوسه شدند اما خودمان آبروی همدیگر را بر باد میدهیم و برای به دست آوردن یک صندلی چاپلوسی میکنیم و حرمت انسانیمان را خوار و ذلیل و پَست میکنیم؟
🏴 در طول سالها برخی تلاش کردند تا تنها از زخمهای کربلا بگویند اما داعش کاری کرد که #شمر و #خولی و عمر بن سعد شرمسار شدند!
اگر در کربلا خیمه آتش زدند، داعش آدمها را در قفس زنده زنده آتش زد، اگر یزیدیان به گلوی طفل سه ساله تیر زدند، داعشیها کودک یک ساله ایزدی را کُشتند، گوشتش را پختند و به خورد مادرش دادند و ... نگوییم اینها فرق می کنند و آنجا اهل بیت بودند. در درگاه خدا همه انسان هستند و امام حسین(ع) برای کرامت "انسان" جانش را فدا کرد و نگفت تنها ما اهل بیت #ژن_خوب هستیم. حتی آغوش برای حُر هم گشود و او را پذیرفت.
🏴 میگویند لشکریان یزید هر روز در فُرات غسل میکردند چون باور داشتند که اینطور کُشتن حسین ابن علی ثواب بیشتری دارد. داعش هم با پرچم و نام الله سلاخی میکند. آیا در این دهه محرم به فرزندان ما میآموزند که فریب تزویر را نخورند و آدمها را به #کردار آزمون کنند نه به #گفتار چرا که ممکن است آن که ریشش انبوهتر، زانو و پیشانیاش پرپینهتر و ادعای خداپرستیاش بیشتر است اتفاقاً دشمنترین دشمن خدا باشد؟
🏴 فریاد زدن نام "حسین" در این زمانه آسان است اما رفتن به راه او تاوان دارد برای همین بسیاری از ما ترجیح میدهیم به "پوسته" محرم مشغول شویم. کربلا را چند بار شخم زدهاند و بر آن اسب تاختهاند تا نشانی از حسین بن علی و یارانش نمانَد. اما اتفاقاً نام و نشان کسانی که این کار را کردند در روزگار گُم شد چرا که هیچ قدرتی قادر به خاموش کردن شعلههای آزادی، شجاعت و جوانمردی نیست.
⛔️ اگر از ترس در مقابل ظلم لال میشویم و اجازه میدهیم مظلوم قربانی شود و برای منفعت دو روزه دنیا مقابل ظالم سر خم میکنیم یا برایش سوت و کف میزنیم، ما چیزی از قیام فداکارانه امام حسین(ع) نیاموختهایم، تنها مُحرمی دیگر را به عنوان یک نذریچشنده حرفهای هدر دادهایم.
🔰 هر روز عاشوراست و هر جا کربلا ... یا حسین.
#بازنشر
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from نجدینامه (DrNajdi)
#سهم_من_در_این_جنایت
✍ #کوثر_شیخ_نجدی
میگویند وقتی در ژاپن کسی مرتکب جنایتی میشود نه تنها اعضا خانوادهاش شرمنده و سرافکنده میشوند بلکه حتی معلمین مدرسهاش نیز تا کمر خم میشوند و عذر خواهی میکنند. حتی همسایهها و دوستان نیز از اینکه نتوانستهاند نقش اجتماعی و حمایتی خود را به خوبی ایفا کنند احساس گناه و اشتراک در جنایت دارند.
⭕️قتلهای ناموسی یکی از هفت علت قتل در ایران است. بسیاری از این قتلها اثبات نمیشوند و فقط جنازه زنی باقی میماند یا نمیماند که زود فراموش میشود. لذا آمار درست و دقیقی از این قتلها منتشر نشده است.
ناموس را "شریعت" و "حکم الهی" معنی کردهاند و یعنی که پدر و برادر و برادرزادههایی که برای کشتن یه دختر همدست میشوند خود را در حال انجام یک امر الهی و اغلب مبرا از قصاص یا محکومیت فرض میکنند. البته که جدا کردن یک شاخه گل ظریف آنقدرها هم زور نمیخواهد. همدست میشوند تا هم شریک جرم شوند و هم لابد هر یک سهم خود را از غیرت و مردانگی در کشتن و سوزاندن و برباد دادن جهان یک زن ادا کرده باشند و سرافراز به میان قبیله بازگردند.
⭕️آنچه آزارنده است جدا از این جهل و نابهسامانی اجتماعی، نیروی بازدارندگی قوانینیست که ولیِ دم را فقط پدر و جد پدری میدانند. یعنی اینکه هر خونی صاحبی دارد و صاحب خون و جان زنان، پدران و شوهرانشان هستند. درد آور نیست که زنان که خود آفریننده و زایندهاند هیچ حقی در قبال هیچ خونی ندارند؟
در جامعهای که جان انسانها به تنهایی برای محافظت از آنان کفایت نمیکند، لاجرم اگر صاحب خون خودش قاتل یا راضی به قتل باشد از قصاص مبرا خواهد شد و نهایتا با پرداخت جزای نقدی و حبسی اندک ماجرا فیصله خواهد یافت.
❌یافتن نمونههایی از این دست چندان دشوار نیست. فرشته نجاتی، دختری ۱۸ ساله بود. پس از دو سال زندگی با مردی ۱۸ سال بزرگتر ، توسط پدرش به اتهام رابطه نامشروع به قتل رسید. در روزهای آخر فرشته که جان خویش را در خطر میدید، به مراکز مختلف پناه برده بود اما هیچکدام به او کمک نکرده بودند. مطابق گزارش پزشکی قانونی فرشته باکره بود! با وجود همهی اعتراضهایی که حتی به خشونت و بازداشت فعالین مدنی انجامید، قاتل پس از دو سال آزاد شد.
❌زهرا دختر ۷ ساله اهوازی فقط به دلیل سوظن به دست پدرش کشته شد. شک به اینکه توسط دایی به او تجاوز شده باشد لابد دلیل موجهی برای کشتن یک دختر ۷ ساله به نام ناموس است. وقتی مرد را دستگیر میکنند با تعجب میگوید "چرا به من دستبند میزنید، من ولی دخترم هستم". یعنی صاحبش. صاحب جان و زندگی و بکارتش و نه صاحب سعادت و شادمانی و کامیابیاش.
❌مردی ۴۶ ساله همسر ۱۵ سالهاش را به دلیل سوظن با ضربات چاقو به قتل میرساند.
⭕️چگونه از زنانی حمایت خواهید کرد که توسط افرادی با اقسام بیماریهای روانی پرپر شدهاند؟ بیمارانی که دست خویش را در قتل به نام ناموس باز دیدهاند و زنان و کودکانی که در صورت احساس خطر هیچگونه پناهگاه اجتماعی و دادرسی نداشتهاند. زنانی از یک سو در گریز از خانواده و سنن خردکنندهاش و از سوی دیگر در هراس از قانون و حاکمیت تبعیضآلودهاش. بعید نیست اگر دست به خودسوزی و خودکشی زدهاند.
⭕️عدم تلاش برای تحول در قوانین حمایتی مترادف است با رضا و تسلیم در برابر شرایطی چنین ناعادلانه، خشن و بدوی. و دقیقا به دلیل همین سکوت و فراموشی و رضا و تسلیم است که قرنهاست به انواع و اقسام رنجها دچاریم.
رویکردهای علوم انسانی و نحوه نگرش انسان نسبت به سرنوشت خویش با توجه به تغییرات اجتماعی و نه اکتفا به بقایای گذشته سبب تحول همه جانبه است. آنچه سبب نگرش مسوولانه افراد جامعه میگردد و از انسانها افرادی خلاق میسازد. خلاقیت از صفات خداوند است. و اگر ما خود را ذرهای از وجود ذات الهی میدانیم باید خلاق باشیم یعنی آفریننده، تغییر دهنده؛ نه چون برکهای در سکون و رکود و انجماد که حاصلش جز گنداب نیست.
انسان آفرینندهای که کاستیها و نقایص را میبیند و به جهت اصلاح آنها میکوشد. انسان آفرینندهای که در برابر هر امری پرسشگر است. انسانی که خویش را مسوول مرگ دخترکی ساده دل میداند و ساکت نمیماند تا دخترکان بیشتری قربانی جهل و چرک و خشونت نفرین شده شوند.
سهم برخی از ما در این جنایت #سکوت است.
#کوثر_شیخ_نجدی
#بازنشر
@kowsar_sheikhnajdi
✍ #کوثر_شیخ_نجدی
میگویند وقتی در ژاپن کسی مرتکب جنایتی میشود نه تنها اعضا خانوادهاش شرمنده و سرافکنده میشوند بلکه حتی معلمین مدرسهاش نیز تا کمر خم میشوند و عذر خواهی میکنند. حتی همسایهها و دوستان نیز از اینکه نتوانستهاند نقش اجتماعی و حمایتی خود را به خوبی ایفا کنند احساس گناه و اشتراک در جنایت دارند.
⭕️قتلهای ناموسی یکی از هفت علت قتل در ایران است. بسیاری از این قتلها اثبات نمیشوند و فقط جنازه زنی باقی میماند یا نمیماند که زود فراموش میشود. لذا آمار درست و دقیقی از این قتلها منتشر نشده است.
ناموس را "شریعت" و "حکم الهی" معنی کردهاند و یعنی که پدر و برادر و برادرزادههایی که برای کشتن یه دختر همدست میشوند خود را در حال انجام یک امر الهی و اغلب مبرا از قصاص یا محکومیت فرض میکنند. البته که جدا کردن یک شاخه گل ظریف آنقدرها هم زور نمیخواهد. همدست میشوند تا هم شریک جرم شوند و هم لابد هر یک سهم خود را از غیرت و مردانگی در کشتن و سوزاندن و برباد دادن جهان یک زن ادا کرده باشند و سرافراز به میان قبیله بازگردند.
⭕️آنچه آزارنده است جدا از این جهل و نابهسامانی اجتماعی، نیروی بازدارندگی قوانینیست که ولیِ دم را فقط پدر و جد پدری میدانند. یعنی اینکه هر خونی صاحبی دارد و صاحب خون و جان زنان، پدران و شوهرانشان هستند. درد آور نیست که زنان که خود آفریننده و زایندهاند هیچ حقی در قبال هیچ خونی ندارند؟
در جامعهای که جان انسانها به تنهایی برای محافظت از آنان کفایت نمیکند، لاجرم اگر صاحب خون خودش قاتل یا راضی به قتل باشد از قصاص مبرا خواهد شد و نهایتا با پرداخت جزای نقدی و حبسی اندک ماجرا فیصله خواهد یافت.
❌یافتن نمونههایی از این دست چندان دشوار نیست. فرشته نجاتی، دختری ۱۸ ساله بود. پس از دو سال زندگی با مردی ۱۸ سال بزرگتر ، توسط پدرش به اتهام رابطه نامشروع به قتل رسید. در روزهای آخر فرشته که جان خویش را در خطر میدید، به مراکز مختلف پناه برده بود اما هیچکدام به او کمک نکرده بودند. مطابق گزارش پزشکی قانونی فرشته باکره بود! با وجود همهی اعتراضهایی که حتی به خشونت و بازداشت فعالین مدنی انجامید، قاتل پس از دو سال آزاد شد.
❌زهرا دختر ۷ ساله اهوازی فقط به دلیل سوظن به دست پدرش کشته شد. شک به اینکه توسط دایی به او تجاوز شده باشد لابد دلیل موجهی برای کشتن یک دختر ۷ ساله به نام ناموس است. وقتی مرد را دستگیر میکنند با تعجب میگوید "چرا به من دستبند میزنید، من ولی دخترم هستم". یعنی صاحبش. صاحب جان و زندگی و بکارتش و نه صاحب سعادت و شادمانی و کامیابیاش.
❌مردی ۴۶ ساله همسر ۱۵ سالهاش را به دلیل سوظن با ضربات چاقو به قتل میرساند.
⭕️چگونه از زنانی حمایت خواهید کرد که توسط افرادی با اقسام بیماریهای روانی پرپر شدهاند؟ بیمارانی که دست خویش را در قتل به نام ناموس باز دیدهاند و زنان و کودکانی که در صورت احساس خطر هیچگونه پناهگاه اجتماعی و دادرسی نداشتهاند. زنانی از یک سو در گریز از خانواده و سنن خردکنندهاش و از سوی دیگر در هراس از قانون و حاکمیت تبعیضآلودهاش. بعید نیست اگر دست به خودسوزی و خودکشی زدهاند.
⭕️عدم تلاش برای تحول در قوانین حمایتی مترادف است با رضا و تسلیم در برابر شرایطی چنین ناعادلانه، خشن و بدوی. و دقیقا به دلیل همین سکوت و فراموشی و رضا و تسلیم است که قرنهاست به انواع و اقسام رنجها دچاریم.
رویکردهای علوم انسانی و نحوه نگرش انسان نسبت به سرنوشت خویش با توجه به تغییرات اجتماعی و نه اکتفا به بقایای گذشته سبب تحول همه جانبه است. آنچه سبب نگرش مسوولانه افراد جامعه میگردد و از انسانها افرادی خلاق میسازد. خلاقیت از صفات خداوند است. و اگر ما خود را ذرهای از وجود ذات الهی میدانیم باید خلاق باشیم یعنی آفریننده، تغییر دهنده؛ نه چون برکهای در سکون و رکود و انجماد که حاصلش جز گنداب نیست.
انسان آفرینندهای که کاستیها و نقایص را میبیند و به جهت اصلاح آنها میکوشد. انسان آفرینندهای که در برابر هر امری پرسشگر است. انسانی که خویش را مسوول مرگ دخترکی ساده دل میداند و ساکت نمیماند تا دخترکان بیشتری قربانی جهل و چرک و خشونت نفرین شده شوند.
سهم برخی از ما در این جنایت #سکوت است.
#کوثر_شیخ_نجدی
#بازنشر
@kowsar_sheikhnajdi