🚨 توی خون مان آژیر خطر ریخته اند!
✍️ کوثر شیخ نجدی
▪️ وقتی می پرسند کجایی هستی فقط یک جواب دارم؛ #اهوازی. اصرار می کنند عربی؟ لری؟
چه جوابی بدهم؟ نمی دانم! ذرات تنم با ذره ذره اهواز عجین شده. فرزندانم بختیاری اند. پدرم دزفولی، مادرم آبادانی، بچه های خواهرم کُردند. بچه های برادرم شمالی اند، شاگردانم، دوستانم، همکارانم؛ عرب و بهبهانی و شوشتری و ایرانی ..
▪️من کجایی ام وقتی قطره قطره شرجی تابستان تو را نوشیده ام اهوازم! کجایی ام که با جان و دل دختران #سوسنگردت را در آغوش فشرده ام، درس داده ام. کجایی ام که از تک تک دوستانم در مدرسه #شاهد_رضوان راز پدران شهید و اسیرشان را سهیم شده ام. تنهایی های کودکانه شان را، اندوه های نوجوانی شان را ترس هایشان را..
▪️من کجایی ام؟ چه کَسَم من؟ که هر پاییز در کوچه های تو به تن عشق هایم دست کشیده ام، زیر سقف آسمان تو از پیچک آفتاب بالا رفته ام. در باران های سیاه از #نفت سال ۷۰ تو به خانه برگشته ام و هدیه روز مادر را از خرازی آقا مجید تو خریده ام.
درخت های کُنار تو ریشه های خیال منند اهوازم .. . من کجایی ام که بوی شرجی ات در سرم آه می کشد و از چشمانم به کارون می ریزد، اهوازم!
▪️ وقتی خبرت آمد دوستانم از تهران و اصفهان و تبریز و کرمانشاه زنگ زدند، پیام دادند به جان عزیزانشان قسم خوردند ... ما آماده ایم. دوستانم شاعرند. اصلا نمی دانند تفنگ چیست و هر کدامشان مرام مسلک خاصی دارند ... اما خون وطن در جانشان، توی رگ های شان جاری ست ...
▪️ دوستان من از جام فردوسی سیرابند. گفتند نترسی! تن من فدای این آب و خاک. فدای یک تار موی تو ... دلم گرم شد از چه بترسم؟ یک ایران پدر و برادر منند .. دلم گرم شد، گرم.
▪️#صدام هیچوقت نفهمید پدر من بود که زیر آتش باران ماند و مخابرات را حفظ کرد. مادر من بود زنی که توی جوب های #آبادان می خوابید و شهر را ترک نمی کرد. و من بودم، ما بودیم که آنشب زیر موشک باران #دزفول به دنیا آمدیم.
ما از چه بترسیم؟ ما فرزندان همان نسلیم. توی خونمان آژیر خطر ریخته اند.
▪️ پدرم می گفت یکی دو قبیله ای فرش قرمز پهن کردند برای صدام، یزله کردند گوسفند سر بریدند، اما چند روز بعد ارتش آن ملعون وقتی ناچار به عقب نشینی شد به زنان همان قبایل تجاوز کرد و بزرگانشان را کشت. به نظرت چند شهید دادیم تا تن برهنه دختر ایرانی همان قبیله را به خاکش برگردانیم. شهدا کجایی بودند؟
▪️امروز برادرانم، عزیزانم را به خاک سپردند. نمی دانم دلم کجایی ست که اینهمه اشک آتشش را خاموش نمی کند. برو #طه جان !تو هم اسم بچه خواهر منی... تو بچه ی خواهر منی ... تو منی .. دنیا برای تو کوچک بود عزیزکم. ما را به هزار دلیل ببخش پسرم که از این امن تر نبود. خداحافظ...
#اهواز
#ایران
#طاها_اقدامی
@kowsar_sheikhnajdi
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ کوثر شیخ نجدی
▪️ وقتی می پرسند کجایی هستی فقط یک جواب دارم؛ #اهوازی. اصرار می کنند عربی؟ لری؟
چه جوابی بدهم؟ نمی دانم! ذرات تنم با ذره ذره اهواز عجین شده. فرزندانم بختیاری اند. پدرم دزفولی، مادرم آبادانی، بچه های خواهرم کُردند. بچه های برادرم شمالی اند، شاگردانم، دوستانم، همکارانم؛ عرب و بهبهانی و شوشتری و ایرانی ..
▪️من کجایی ام وقتی قطره قطره شرجی تابستان تو را نوشیده ام اهوازم! کجایی ام که با جان و دل دختران #سوسنگردت را در آغوش فشرده ام، درس داده ام. کجایی ام که از تک تک دوستانم در مدرسه #شاهد_رضوان راز پدران شهید و اسیرشان را سهیم شده ام. تنهایی های کودکانه شان را، اندوه های نوجوانی شان را ترس هایشان را..
▪️من کجایی ام؟ چه کَسَم من؟ که هر پاییز در کوچه های تو به تن عشق هایم دست کشیده ام، زیر سقف آسمان تو از پیچک آفتاب بالا رفته ام. در باران های سیاه از #نفت سال ۷۰ تو به خانه برگشته ام و هدیه روز مادر را از خرازی آقا مجید تو خریده ام.
درخت های کُنار تو ریشه های خیال منند اهوازم .. . من کجایی ام که بوی شرجی ات در سرم آه می کشد و از چشمانم به کارون می ریزد، اهوازم!
▪️ وقتی خبرت آمد دوستانم از تهران و اصفهان و تبریز و کرمانشاه زنگ زدند، پیام دادند به جان عزیزانشان قسم خوردند ... ما آماده ایم. دوستانم شاعرند. اصلا نمی دانند تفنگ چیست و هر کدامشان مرام مسلک خاصی دارند ... اما خون وطن در جانشان، توی رگ های شان جاری ست ...
▪️ دوستان من از جام فردوسی سیرابند. گفتند نترسی! تن من فدای این آب و خاک. فدای یک تار موی تو ... دلم گرم شد از چه بترسم؟ یک ایران پدر و برادر منند .. دلم گرم شد، گرم.
▪️#صدام هیچوقت نفهمید پدر من بود که زیر آتش باران ماند و مخابرات را حفظ کرد. مادر من بود زنی که توی جوب های #آبادان می خوابید و شهر را ترک نمی کرد. و من بودم، ما بودیم که آنشب زیر موشک باران #دزفول به دنیا آمدیم.
ما از چه بترسیم؟ ما فرزندان همان نسلیم. توی خونمان آژیر خطر ریخته اند.
▪️ پدرم می گفت یکی دو قبیله ای فرش قرمز پهن کردند برای صدام، یزله کردند گوسفند سر بریدند، اما چند روز بعد ارتش آن ملعون وقتی ناچار به عقب نشینی شد به زنان همان قبایل تجاوز کرد و بزرگانشان را کشت. به نظرت چند شهید دادیم تا تن برهنه دختر ایرانی همان قبیله را به خاکش برگردانیم. شهدا کجایی بودند؟
▪️امروز برادرانم، عزیزانم را به خاک سپردند. نمی دانم دلم کجایی ست که اینهمه اشک آتشش را خاموش نمی کند. برو #طه جان !تو هم اسم بچه خواهر منی... تو بچه ی خواهر منی ... تو منی .. دنیا برای تو کوچک بود عزیزکم. ما را به هزار دلیل ببخش پسرم که از این امن تر نبود. خداحافظ...
#اهواز
#ایران
#طاها_اقدامی
@kowsar_sheikhnajdi
🖋 @ehsanmohammadi95
◾️زندگی ایرانی وسط جنگ اوکراین!
✍️ احسان محمدی
◾️آدم عاقل روز جمعه لش میکند، عین گربه بدنش را توی رختخواب کش میدهد، بعد بلند میشود اُملتی به بدن میزند، با پیژامه گُلگُلی روی مبل ولو میشود، شاید هم با دوستانش قرار بگذارد و برود چرخی بزند.
کوهی، قُلقُلی با قلیان، قر دادنی با «روم زوم کنی؛ بوم بوم کنه قلبم… مثلا هی لج کنی! راه کج کنی از من!»، دور هم جمع شدنی، خندههای رها ... زندگی معمولی همین است.
◾️اما ما در جغرافیای ناامن زاده شدهایم. یکی توئیت کرده بود: «آوارگی» توی خون ماست. زیر بمباران از #آبادان آواره شدیم، بعد از جنگ #کویت بودیم، صدام حمله کرد آواره شدیم، الان پسرم #اوکراین هست و اونجا آواره شده!
ما کریه بودن دندانهای سیاه جنگ را میفهمیم. با استخوانهایمان.
◼️چند سال پیش وقتی دوستانی از جامعه جهانی میخواستند به داد ما برسد نوشتم «هیچکس را جز خودمان نداریم، مطلقاً هیچکس!» گفتند پس حقوق بشر و سازمان ملل و اینا چیه؟ ماجرای #افغانستان و حالا اوکراین نشان داد که در این جهان شلوغ هر کس به «منافع» خودش نگاه میکند، خیلی دیگر ناراحت بشوند یک «ابراز نگرانی» از خودشان در میکنند و میگویند «ما کنار مردم اوکراین هستیم». خسته نشید کدخداهای جهان!
◾️وقتی منافعی وجود نداشته باشد کسی دیوانه نیست با خرس روسی گلاویز بشود. اسم حمله هم میشود «عملیات ویژه» یا دعوای خانوادگی بین تعدادی ولادیمیر، ایوان، ماکسیم و الکساندر توی برفها و آخرش روی هم را میبوسند که «بیا ودکا بزن رفیق! فراموش کن»
◾️اوکراین را با دو فوتبالیست یعنی آقا #شوچنکو و آندری یارملنکو میشناختم و #سرگئی_بوبکا (قهرمان پرش با نیزه) و دو تیم دیناموکیف و شاختار دونتسک. سرچ کردم دیدم کلی بوکسور معروف دارند، سیاستمدارانی مثل برژنف و تروتسکی، موزیسین، خواننده و حتی بازیگر فیلمهای خاکبرسری.
◾️یک کشور ۴۵میلیونی که بعد از متلاشی شدن شوروی، دو دستی تسلیحات هستهایش را تقدیم روسیه کرد.
من هم دوست دارم مثل کتابهای شعر، بزرگترین جنگ بشر، جنگ «لب و دندان» باشد و آدمها با «بوسه» از هم انتقام بگیرند و «اسیر» آغوش هم بشوند اما تحولات دنیا نشان میدهد که بدون قدرت نظامی هر لحظه ممکن است خورده شوید. تضمینی هست که همین روسیه که ادای رفیقها را در میآورد هوس حمله به ایران نکند؟
◾️به عنوان کسی که زندگی خودش و خانوادهاش در جنگ متلاشی شده از هر جنگی در هر کجای دنیا بیزارم، از #یمن و #سوریه و #فلسطین گرفته تا #اوکراین و #سومالی و #افغانستان و ... تحت هیچ عنوانی مدافع تجاوز نشویم، خطکشی نکنیم، اجازه ندهیم اعتقادات سیاسی توجیهگر خشونت جنگ شود.
◾️گرچه #پوتین برای این اعتراضها تَره خرد نمیکند ولی دلم میخواهد برای دلِ خراب خودمان هم شده یک تظاهرات «مردمی» -بدون بلندگوهای رسمی- شکل میدادیم، به خیابان میرفتیم و علیه جنگ فریاد میزدیم.
نسلهای بعد حتی باور نمیکنند راهپیمایی برای #صلح هم بدون مجوز دولتی آزاد نبود.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
◾️آدم عاقل روز جمعه لش میکند، عین گربه بدنش را توی رختخواب کش میدهد، بعد بلند میشود اُملتی به بدن میزند، با پیژامه گُلگُلی روی مبل ولو میشود، شاید هم با دوستانش قرار بگذارد و برود چرخی بزند.
کوهی، قُلقُلی با قلیان، قر دادنی با «روم زوم کنی؛ بوم بوم کنه قلبم… مثلا هی لج کنی! راه کج کنی از من!»، دور هم جمع شدنی، خندههای رها ... زندگی معمولی همین است.
◾️اما ما در جغرافیای ناامن زاده شدهایم. یکی توئیت کرده بود: «آوارگی» توی خون ماست. زیر بمباران از #آبادان آواره شدیم، بعد از جنگ #کویت بودیم، صدام حمله کرد آواره شدیم، الان پسرم #اوکراین هست و اونجا آواره شده!
ما کریه بودن دندانهای سیاه جنگ را میفهمیم. با استخوانهایمان.
◼️چند سال پیش وقتی دوستانی از جامعه جهانی میخواستند به داد ما برسد نوشتم «هیچکس را جز خودمان نداریم، مطلقاً هیچکس!» گفتند پس حقوق بشر و سازمان ملل و اینا چیه؟ ماجرای #افغانستان و حالا اوکراین نشان داد که در این جهان شلوغ هر کس به «منافع» خودش نگاه میکند، خیلی دیگر ناراحت بشوند یک «ابراز نگرانی» از خودشان در میکنند و میگویند «ما کنار مردم اوکراین هستیم». خسته نشید کدخداهای جهان!
◾️وقتی منافعی وجود نداشته باشد کسی دیوانه نیست با خرس روسی گلاویز بشود. اسم حمله هم میشود «عملیات ویژه» یا دعوای خانوادگی بین تعدادی ولادیمیر، ایوان، ماکسیم و الکساندر توی برفها و آخرش روی هم را میبوسند که «بیا ودکا بزن رفیق! فراموش کن»
◾️اوکراین را با دو فوتبالیست یعنی آقا #شوچنکو و آندری یارملنکو میشناختم و #سرگئی_بوبکا (قهرمان پرش با نیزه) و دو تیم دیناموکیف و شاختار دونتسک. سرچ کردم دیدم کلی بوکسور معروف دارند، سیاستمدارانی مثل برژنف و تروتسکی، موزیسین، خواننده و حتی بازیگر فیلمهای خاکبرسری.
◾️یک کشور ۴۵میلیونی که بعد از متلاشی شدن شوروی، دو دستی تسلیحات هستهایش را تقدیم روسیه کرد.
من هم دوست دارم مثل کتابهای شعر، بزرگترین جنگ بشر، جنگ «لب و دندان» باشد و آدمها با «بوسه» از هم انتقام بگیرند و «اسیر» آغوش هم بشوند اما تحولات دنیا نشان میدهد که بدون قدرت نظامی هر لحظه ممکن است خورده شوید. تضمینی هست که همین روسیه که ادای رفیقها را در میآورد هوس حمله به ایران نکند؟
◾️به عنوان کسی که زندگی خودش و خانوادهاش در جنگ متلاشی شده از هر جنگی در هر کجای دنیا بیزارم، از #یمن و #سوریه و #فلسطین گرفته تا #اوکراین و #سومالی و #افغانستان و ... تحت هیچ عنوانی مدافع تجاوز نشویم، خطکشی نکنیم، اجازه ندهیم اعتقادات سیاسی توجیهگر خشونت جنگ شود.
◾️گرچه #پوتین برای این اعتراضها تَره خرد نمیکند ولی دلم میخواهد برای دلِ خراب خودمان هم شده یک تظاهرات «مردمی» -بدون بلندگوهای رسمی- شکل میدادیم، به خیابان میرفتیم و علیه جنگ فریاد میزدیم.
نسلهای بعد حتی باور نمیکنند راهپیمایی برای #صلح هم بدون مجوز دولتی آزاد نبود.
🖋 @ehsanmohammadi95