🌀 نقطه کور تعصب
---------------
بهمن شهری |دانشگاه اهایو
نقطه کور #تعصب (Bias blind spot) یک سوگیری شناختی است که فرد تعصب را در قضاوتهای دیگران تشخیص میدهد اما در قضاوتهای خودش نه.
ظهور و بروز نقطه کور تعصب در افراد متفاوت است. به نظر میرسد نقطه کور تعصب، به عنوان یک ویژگی فردی پایدار، قابل اندازهگیری است. تحقیقات نشان میدهند داشتن چنین نقطه کوری به هنر تصمیمگیری ربطی ندارد؛ تقریبا همه میپندارند کمتر از دیگران جانبدارند، فارغ از اینکه آیا خود تصمیمات خوبی میگیرند یا خیر.
این قضیه خودش را در شبکههای اجتماعی نیز نشان میدهد. اغلب در شبکههای اجتماعی نظراتی میبینیم که دیگران را مدام متهم به جانبداری و تعصب میکنند یا سیاستمدارانی که روزنامهنگاران را به همین بهانه سرزنش میکنند در حالی که همین افراد در این خیال باطلند که خود منصف و معتدلند.
برای مقابله و تشخیص نقطه کور تعصب کافی است پیش از قضاوت در باره نظر دیگران، نظر خودمان را مرور و به منابع علمی و افراد مطلع رجوع کنیم تا پشتوانه قویتری برای آرای خود فراهم آوریم.
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل اینجا 👈 https://eduarticle.me/?p=4682
--------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
---------------
بهمن شهری |دانشگاه اهایو
نقطه کور #تعصب (Bias blind spot) یک سوگیری شناختی است که فرد تعصب را در قضاوتهای دیگران تشخیص میدهد اما در قضاوتهای خودش نه.
ظهور و بروز نقطه کور تعصب در افراد متفاوت است. به نظر میرسد نقطه کور تعصب، به عنوان یک ویژگی فردی پایدار، قابل اندازهگیری است. تحقیقات نشان میدهند داشتن چنین نقطه کوری به هنر تصمیمگیری ربطی ندارد؛ تقریبا همه میپندارند کمتر از دیگران جانبدارند، فارغ از اینکه آیا خود تصمیمات خوبی میگیرند یا خیر.
این قضیه خودش را در شبکههای اجتماعی نیز نشان میدهد. اغلب در شبکههای اجتماعی نظراتی میبینیم که دیگران را مدام متهم به جانبداری و تعصب میکنند یا سیاستمدارانی که روزنامهنگاران را به همین بهانه سرزنش میکنند در حالی که همین افراد در این خیال باطلند که خود منصف و معتدلند.
برای مقابله و تشخیص نقطه کور تعصب کافی است پیش از قضاوت در باره نظر دیگران، نظر خودمان را مرور و به منابع علمی و افراد مطلع رجوع کنیم تا پشتوانه قویتری برای آرای خود فراهم آوریم.
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل اینجا 👈 https://eduarticle.me/?p=4682
--------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: نقطه کور تعصب
بهمن شهری |دانشگاه اهایو نقطه کور تعصب (Bias blind spot) یک سوگیری شناختی است که فرد تعصب را در قضاوتهای دیگران تشخیص میدهد اما در قضاوتهای خودش نه. عبارت نقطه کور تعصب را نخستین بار امیلی پرونین،
🔹سوگیریهای شناختی: اثر شترمرغ
-------------
بهمن شهری /دانشگاه اهایو
افسانهای قدیمی حاکی از آن است که هرگاه شترمرغ از چیزی بترسد، سر خویش را زیر شن فرو میبرد بدین گونه به گمان خود از شر دشمن در امان است. اثر شتر مرغ (Ostrich Effect) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن مایل است از برخی مسائل دائماً چشمپوشی کند و اصطلاحا خودش را قایم کند. در این گونه مواقع فرد ترجیح میدهد سرش را مثل کبک زیر برف پنهان کند.
اثر شتر مرغ باعث میشود افراد از حضور در هر موقعیتی که ممکن است در نظرشان منفی جلوه کند اجتناب کنند.
اثر شترمرغ خود را در روابط ناسالم و موقعیتهای سخت به خوبی نشان میدهد. افراد تحت تاثیر این خطای شناختی آنچه را باید ببینند نمیبینند و کاری را که باید انجام نمیدهند. در ظاهر مسئله گم میشود اما هیچگاه حل نمیشود. با قایم شدن هم کاری سر و سامان نمیگیرد.
اثر شترمرغ خیلی اوقات در میان افرادی که انسانهای واقعا خوبی هستند بیشتر نمود پیدا میکند زیرا آنان دوست دارند هیچ کس از دستشان ناراحت نشود. bbc
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل مطلب درسایت بانک مقاله ها 👈 https://eduarticle.me/?p=4800
---------------
کانال مقاله ها 🌹 @eduarticle
-------------
بهمن شهری /دانشگاه اهایو
افسانهای قدیمی حاکی از آن است که هرگاه شترمرغ از چیزی بترسد، سر خویش را زیر شن فرو میبرد بدین گونه به گمان خود از شر دشمن در امان است. اثر شتر مرغ (Ostrich Effect) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن مایل است از برخی مسائل دائماً چشمپوشی کند و اصطلاحا خودش را قایم کند. در این گونه مواقع فرد ترجیح میدهد سرش را مثل کبک زیر برف پنهان کند.
اثر شتر مرغ باعث میشود افراد از حضور در هر موقعیتی که ممکن است در نظرشان منفی جلوه کند اجتناب کنند.
اثر شترمرغ خود را در روابط ناسالم و موقعیتهای سخت به خوبی نشان میدهد. افراد تحت تاثیر این خطای شناختی آنچه را باید ببینند نمیبینند و کاری را که باید انجام نمیدهند. در ظاهر مسئله گم میشود اما هیچگاه حل نمیشود. با قایم شدن هم کاری سر و سامان نمیگیرد.
اثر شترمرغ خیلی اوقات در میان افرادی که انسانهای واقعا خوبی هستند بیشتر نمود پیدا میکند زیرا آنان دوست دارند هیچ کس از دستشان ناراحت نشود. bbc
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل مطلب درسایت بانک مقاله ها 👈 https://eduarticle.me/?p=4800
---------------
کانال مقاله ها 🌹 @eduarticle
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: اثر شترمرغ
بهمن شهری /دانشگاه اهایو افسانهای قدیمی حاکی از آن است که هرگاه شترمرغ از چیزی بترسد، سر خویش را زیر شن فرو میبرد بدین گونه به گمان خود از شر دشمن در امان است. اثر شتر مرغ (Ostrich Effect) نوعی سوگی
🔻سوگیریهای شناختی: نتیجهنگری
-------------
🖌بهمن شهری /دانشگاه اهایو
نتیجهنگری (Outcome bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن وقتی برای تصمیمگیری به قضاوت مینشیند به جای آنکه کل فرایند تصمیمگیری و کیفیتش را مد نظر قرار دهد فقط به نتایج تصمیم اهمیت میدهد.
نتایج این تحقیق و پژوهشهای مشابه نشان داد وقتی قرار است درباره کیفیت تصمیمهایمان قضاوت کنیم، بهتر است فقط نتیجه را در نظر نداشته باشیم و شرایطی را هم که منجر به آن تصمیم شده در نظر بگیریم.
بهترین راه برای درک صحیح تصمیمها و قضاوت درباره کیفیتشان این است که کل فرایند را مد نظر قرار دهیم. چه شرایط اولیهای منجر به فلان تصمیم شد؟ در هنگام تصمیمگیری چه اطلاعاتی در دسترس بود و از چه چیزهایی باخبر نبودیم؟ آیا میتوان فرایند دیگری را تصور کرد؟ آیا از مشورت و بازخورد دیگران استفاده کردیم؟ آیا پژوهش کافی پیش از فرایند تصمیمگیری انجام شد؟ آیا از همه منابع موجود استفاده کردیم؟ آیا اساسا آن تصمیمگیری لزومی داشت؟ اهداف اولیه از چنان تصمیمی چه بودند؟ آیا به همه اهداف مورد نظر رسیدیم؟ bbc
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل مطلب 👈 https://eduarticle.me/?p=4827
--------------
کانال مقاله ها 🌹 @eduarticle
-------------
🖌بهمن شهری /دانشگاه اهایو
نتیجهنگری (Outcome bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن وقتی برای تصمیمگیری به قضاوت مینشیند به جای آنکه کل فرایند تصمیمگیری و کیفیتش را مد نظر قرار دهد فقط به نتایج تصمیم اهمیت میدهد.
نتایج این تحقیق و پژوهشهای مشابه نشان داد وقتی قرار است درباره کیفیت تصمیمهایمان قضاوت کنیم، بهتر است فقط نتیجه را در نظر نداشته باشیم و شرایطی را هم که منجر به آن تصمیم شده در نظر بگیریم.
بهترین راه برای درک صحیح تصمیمها و قضاوت درباره کیفیتشان این است که کل فرایند را مد نظر قرار دهیم. چه شرایط اولیهای منجر به فلان تصمیم شد؟ در هنگام تصمیمگیری چه اطلاعاتی در دسترس بود و از چه چیزهایی باخبر نبودیم؟ آیا میتوان فرایند دیگری را تصور کرد؟ آیا از مشورت و بازخورد دیگران استفاده کردیم؟ آیا پژوهش کافی پیش از فرایند تصمیمگیری انجام شد؟ آیا از همه منابع موجود استفاده کردیم؟ آیا اساسا آن تصمیمگیری لزومی داشت؟ اهداف اولیه از چنان تصمیمی چه بودند؟ آیا به همه اهداف مورد نظر رسیدیم؟ bbc
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل مطلب 👈 https://eduarticle.me/?p=4827
--------------
کانال مقاله ها 🌹 @eduarticle
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: نتیجهنگری
بهمن شهری /دانشگاه اهایو نتیجهنگری (Outcome bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن وقتی برای تصمیمگیری به قضاوت مینشیند به جای آنکه کل فرایند تصمیمگیری و کیفیتش را مد نظر قرار دهد فقط به نتایج تصمیم
🌀سوگیریهای شناختی: اعتماد به نفس کاذب
-------------
بهمن شهری /دانشگاه اهایو
اعتماد به نفس کاذب (Overconfidence effect) نوعی سوگیری شناختی است که اطمینان فرد به داوریهایش فراتر از دقت عینی آن داوریها است. برخی افراد بیش از اندازه به تواناییهاشان اطمینان دارند و ریسکهای بزرگتری را در زندگی روزمره میپذیرند. تحقیقات نشان میدهد اعتماد به نفس کاذب در میان نخبگان پدیدهای شایع است زیرا بیشترشان به غلط گمان میبرند که همیشه حق با آنهاست.
اعتماد به نفس بیش از اندازه میتواند سبب شود فرد بدون تأمل کاری را انجام دهد و این درست جایی است که احتمال سر زدن عمل غیراخلاقی بسیار بالاست.
به باور دانیل کانمَن، دانشمند برجسته علوم شناختی، اعتماد به نفس کاذب خطیرترین سوگیری شناختی است. یک دلیلش این است که قوه داوری انسان در مقابل این سوگیری بسیار آسیبپذیر است. نتایج یک پژوهش مفصل در ایالات متحده حاکی است که ۹۳ درصد افراد بر این باورند که کیفیت رانندگیشان از میانگین جامعه بالاتر است در حالی که این قضیه به لحاظ آماری غیر ممکن است.
در اثر اعتماد به نفس کاذب برخی از مهمترین فجایع انسانی رخ داده است؛ غرق شدن تایتانیک، فاجعه اتمی چرنوبیل، نابودی فضاپیماهای کلمبیا و چَلنجِر و لکة نفتی خلیج مکزیک در سال ۲۰۱۰.
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل اینجا 👈 https://eduarticle.me/?p=4905
------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
-------------
بهمن شهری /دانشگاه اهایو
اعتماد به نفس کاذب (Overconfidence effect) نوعی سوگیری شناختی است که اطمینان فرد به داوریهایش فراتر از دقت عینی آن داوریها است. برخی افراد بیش از اندازه به تواناییهاشان اطمینان دارند و ریسکهای بزرگتری را در زندگی روزمره میپذیرند. تحقیقات نشان میدهد اعتماد به نفس کاذب در میان نخبگان پدیدهای شایع است زیرا بیشترشان به غلط گمان میبرند که همیشه حق با آنهاست.
اعتماد به نفس بیش از اندازه میتواند سبب شود فرد بدون تأمل کاری را انجام دهد و این درست جایی است که احتمال سر زدن عمل غیراخلاقی بسیار بالاست.
به باور دانیل کانمَن، دانشمند برجسته علوم شناختی، اعتماد به نفس کاذب خطیرترین سوگیری شناختی است. یک دلیلش این است که قوه داوری انسان در مقابل این سوگیری بسیار آسیبپذیر است. نتایج یک پژوهش مفصل در ایالات متحده حاکی است که ۹۳ درصد افراد بر این باورند که کیفیت رانندگیشان از میانگین جامعه بالاتر است در حالی که این قضیه به لحاظ آماری غیر ممکن است.
در اثر اعتماد به نفس کاذب برخی از مهمترین فجایع انسانی رخ داده است؛ غرق شدن تایتانیک، فاجعه اتمی چرنوبیل، نابودی فضاپیماهای کلمبیا و چَلنجِر و لکة نفتی خلیج مکزیک در سال ۲۰۱۰.
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل اینجا 👈 https://eduarticle.me/?p=4905
------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🌀سوگيریهای شناختی: پشتيبانی از انتخاب
-----------
بهمن شهری/دانشگاه اهایو
پشتیبانی از انتخاب (Choice-supportive bias)، نوعی سوگیری شناختی است که ذهن تمایل دارد به گزینهای که انتخاب کرده ویژگیهای مثبتی نسبت دهد.
فرض کنید ریحانه گزینه الف را بر گزینه ب ترجیح میدهد. اینجا بسیار محتمل است ریحانه خطاهای گزینه الف را نادیده بگیرد یا کم اهمیت بشمارد اما خطاهای گزینه ب را برجسته کند، از ویژگیهای خوب گزینه الف آشکارا سخن بگوید و از ویژگیهای مثبت گزینه ب چشمپوشی کند.
نتایج پژوهش و مطالعات نشان میدهند که با افزایش سن و تجربه، تاثیر پشتیبانی از انتخاب بیشتر میشود.
همه انسانها مدام در حال انتخاب و تصمیمگیری هستند و هر تصمیمی انسان را به پیش میبرد. در عین حال از هیچ تصمیمی نباید کورکورانه دفاع کرد یا پنداشت که آن تصمیم در هر حالتی بهترین تصمیم بوده است. جان استوارت میل، فیلسوف برجسته قرن نوزده، بر این باور بود که ریشه نیمی از خطاهای مهلک انسانی در خودداری از نقد پس از تصمیمگیری است.
🔸متن کامل اینجا 👈 https://eduarticle.me/?p=4909
------------
#سوگیریهای_شناختی
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
-----------
بهمن شهری/دانشگاه اهایو
پشتیبانی از انتخاب (Choice-supportive bias)، نوعی سوگیری شناختی است که ذهن تمایل دارد به گزینهای که انتخاب کرده ویژگیهای مثبتی نسبت دهد.
فرض کنید ریحانه گزینه الف را بر گزینه ب ترجیح میدهد. اینجا بسیار محتمل است ریحانه خطاهای گزینه الف را نادیده بگیرد یا کم اهمیت بشمارد اما خطاهای گزینه ب را برجسته کند، از ویژگیهای خوب گزینه الف آشکارا سخن بگوید و از ویژگیهای مثبت گزینه ب چشمپوشی کند.
نتایج پژوهش و مطالعات نشان میدهند که با افزایش سن و تجربه، تاثیر پشتیبانی از انتخاب بیشتر میشود.
همه انسانها مدام در حال انتخاب و تصمیمگیری هستند و هر تصمیمی انسان را به پیش میبرد. در عین حال از هیچ تصمیمی نباید کورکورانه دفاع کرد یا پنداشت که آن تصمیم در هر حالتی بهترین تصمیم بوده است. جان استوارت میل، فیلسوف برجسته قرن نوزده، بر این باور بود که ریشه نیمی از خطاهای مهلک انسانی در خودداری از نقد پس از تصمیمگیری است.
🔸متن کامل اینجا 👈 https://eduarticle.me/?p=4909
------------
#سوگیریهای_شناختی
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
بردباختانگاری
___________
➕بهمن شهری .دانشگاه اهایو➖
بردباختانگاری (Zero-sum bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن یک موقعیت را یک بازی میپندارد که گویی در آن بردِ یکی یعنی باخت دیگری.
محققان لهستانی دو دانشگاه گدانسک و دانشگاه علوم اجتماعی و انسانی ورشو در سال ۲۰۱۵ این سوگیری شناختی را معرفی کردند. بر اساس تعریف این پژوهشگران، بردباختانگاری بر پیشفرضی پنهان استوار است که گویی در روابط اجتماعی خوشی و موفقیت مقدارش محدود است، موفقیت یکی یعنی شکست دیگری و برعکس. این باور باعث میشود انسان به غلط فکر کند که حتی موفقیت اقتصادی یک نفر به قیمت فقیر شدن فردی دیگر به دست آمده است.
بردباختانگاری در شرایط متفاوتی خودش را نشان میدهد. ...
#سوگیریهای_شناختی
🔸ادامه مطلب 👈https://eduarticle.me/?p=4980
____________
کانال مقاله ها 🌹 @eduarticle
___________
➕بهمن شهری .دانشگاه اهایو➖
بردباختانگاری (Zero-sum bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن یک موقعیت را یک بازی میپندارد که گویی در آن بردِ یکی یعنی باخت دیگری.
محققان لهستانی دو دانشگاه گدانسک و دانشگاه علوم اجتماعی و انسانی ورشو در سال ۲۰۱۵ این سوگیری شناختی را معرفی کردند. بر اساس تعریف این پژوهشگران، بردباختانگاری بر پیشفرضی پنهان استوار است که گویی در روابط اجتماعی خوشی و موفقیت مقدارش محدود است، موفقیت یکی یعنی شکست دیگری و برعکس. این باور باعث میشود انسان به غلط فکر کند که حتی موفقیت اقتصادی یک نفر به قیمت فقیر شدن فردی دیگر به دست آمده است.
بردباختانگاری در شرایط متفاوتی خودش را نشان میدهد. ...
#سوگیریهای_شناختی
🔸ادامه مطلب 👈https://eduarticle.me/?p=4980
____________
کانال مقاله ها 🌹 @eduarticle
🌀سوگیریهای شناختی: فروپاشی انگاری
فروپاشیانگاری (ِDeclinism) نوعی #سوگیری_شناختی است که ذهن گرایش به گذشتهنگری مثبت و آیندهنگری منفی دارد و بر این باور است که یک جامعه یا نهاد رو به زوال است.
در نتیجه این سوگیری شناختی فرد به غلط تصور میکند که قدیم گل و بلبل بوده و در نتیجه نگاهی فراقزده به گذشته در او شکل میگیرد. در این فرایند ذهنی لحظات سخت و خاطرات بد گذشته در ذهن کمرنگ و دشواریهای زمان حال پر رنگ میشوند. تحقیقات نشان میدهند که میان فروپاشیانگاری و مفهوم نوستالژی رابطه نزدیکی برقرار است.
برخی تحقیقات روانشناسی اجتماعی نشان میدهند که هرگاه زمان حال برای فرد غیرقابل تحمل میشود و چالشهای فراوانی را پیش رویش میبیند، ذهن به فروپاشیانگاری روی میآورد. در این حالت ذهن از یک ساز و کار عاطفی استفاده میکند تا تحمل حال را آسانتر کند.
نویسندگان بسیاری از قدیم تا به حال از این مفهوم در آثارشان بهره بردهاند. یک نمونه کتاب "انحطاط و سقوط امپراطوری روم" اثر ادوار گیبون، مورخ انگلیسی است که در شش جلد در اواخر قرن هجدهم منتشر شد. گیبون در این کتاب استدلال میکند که یکی از دلایل سقوط امپراطوری روم این بود که شهروندان کمکم امیدشان را از دست دادند و کاهل شدند و زمام کار را به نااهلان سپردند. در نتیجه توصیه میکند که در هر جامعهای، باورهای خرافی باید جایش را به خردورزی بدهد تا آن جامعه از هم فرو نپاشد
اسوالد اشپنگلر، نویسنده و مورخ آلمانی نیز در کتابی تحت عنوان "فروپاشی مغرب زمین" حدود یک قرن پیش به این مفهوم میپردازد و پیشگویی میکند که تمدن مغرب زمین در شرف از هم پاشیدن است.
#سوگیریهای_شناختی
🔸ادامه مطلب درسایت بانک مقاله ها 👈اینجا
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
فروپاشیانگاری (ِDeclinism) نوعی #سوگیری_شناختی است که ذهن گرایش به گذشتهنگری مثبت و آیندهنگری منفی دارد و بر این باور است که یک جامعه یا نهاد رو به زوال است.
در نتیجه این سوگیری شناختی فرد به غلط تصور میکند که قدیم گل و بلبل بوده و در نتیجه نگاهی فراقزده به گذشته در او شکل میگیرد. در این فرایند ذهنی لحظات سخت و خاطرات بد گذشته در ذهن کمرنگ و دشواریهای زمان حال پر رنگ میشوند. تحقیقات نشان میدهند که میان فروپاشیانگاری و مفهوم نوستالژی رابطه نزدیکی برقرار است.
برخی تحقیقات روانشناسی اجتماعی نشان میدهند که هرگاه زمان حال برای فرد غیرقابل تحمل میشود و چالشهای فراوانی را پیش رویش میبیند، ذهن به فروپاشیانگاری روی میآورد. در این حالت ذهن از یک ساز و کار عاطفی استفاده میکند تا تحمل حال را آسانتر کند.
نویسندگان بسیاری از قدیم تا به حال از این مفهوم در آثارشان بهره بردهاند. یک نمونه کتاب "انحطاط و سقوط امپراطوری روم" اثر ادوار گیبون، مورخ انگلیسی است که در شش جلد در اواخر قرن هجدهم منتشر شد. گیبون در این کتاب استدلال میکند که یکی از دلایل سقوط امپراطوری روم این بود که شهروندان کمکم امیدشان را از دست دادند و کاهل شدند و زمام کار را به نااهلان سپردند. در نتیجه توصیه میکند که در هر جامعهای، باورهای خرافی باید جایش را به خردورزی بدهد تا آن جامعه از هم فرو نپاشد
اسوالد اشپنگلر، نویسنده و مورخ آلمانی نیز در کتابی تحت عنوان "فروپاشی مغرب زمین" حدود یک قرن پیش به این مفهوم میپردازد و پیشگویی میکند که تمدن مغرب زمین در شرف از هم پاشیدن است.
#سوگیریهای_شناختی
🔸ادامه مطلب درسایت بانک مقاله ها 👈اینجا
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: فروپاشی انگاری
فروپاشیانگاری (ِDeclinism) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن گرایش به گذشتهنگری مثبت و آیندهنگری منفی دارد و بر این باور است که یک جامعه یا نهاد رو به زوال است. در نتیجه این سوگیری شناختی فرد به غلط تص
انگ بیدرنگ (fundamental attribution error) نوعی سوگیری شناختی است که فرد در توضیح و قضاوت رفتار دیگران بر شخصیت و ویژگیهای ذاتی بیش از اندازه تاکید میکند و عوامل محیطی و شرایطی را که آن فرد در آن قرار دارد نادیده میگیرد.
انگ بیدرنگ گرایشی است به این باور که اعمال و رفتار انسانها شخصیتشان را بازتاب میدهد و به قول معروف از کوزه همان برون تراود که در اوست.
لی دیوید راس، استاد دانشگاه استنفورد، تحقیقاتی مفصل را با همکارانش ادوارد جونز و ویکتور هریس در دهه شصت میلادی سرپرستی و چند سال بعد مفهوم انگ بیدرنگ را برای نخستین بار مطرح کرد. راس بر این باور است که این سوگیری شناختی یک بنیان مفهومی برای رشته روانشناسی اجتماعی فراهم میکند.
این مفهوم بعدها با تحقیقات جدیدتر علوم شناختی بهتر و کاملتر شناخته شد. بر این اساس افراد رفتارهای به ظاهر از روی اختیار افراد را به شخصیت آنها نسبت میدهند و رفتارهای ظاهرا تصادفی را به شرایط.
این سوگیری در رانندگی زیاد اتفاق می افتد.اگر کسی ناگهان جلوی ما بپیچد، اولین فکری که ممکن است به ذهن برسد این است که "چقدر عوضی". بعید است در وهله نخست اینکه شاید آن راننده باید به سرعت خودش را به پرواز بسیار مهمی برساند به ذهنمان خطور کند. از آن طرف اگر ما ناگهانی جلوی کسی بپیچیم، تمایل داریم خودمان را قانع کنیم که چاره دیگری نداشتیم. در این حالت بر موقعیتی که در آن قرار داریم تمرکز میکنیم، مثلا این که "دیرم شده" و از اینکه رفتار ما ممکن است شخصیتمان را نشان دهد چشمپوشی میکنیم.
در یک پژوهش از شرکتکنندگان خواسته شد مقالاتی را در موافقت یا مخالفت با فیدل کاسترو بخوانند و سپس برآورد کنند آیا نویسنده طرفدار کاستروست یا مخالفش. وقتی به شرکتکنندگان گفته شد هر نویسنده آزادانه موضع موافق و مخالفش را درباره کاسترو مطرح کرده، شرکتکنندگان آنانی را که زبانی مثبت به کار گرفته بودند هوادار کاسترو قلمداد کردند که قابل انتظار بود. اما وقتی به آنان گفته شد که موضع هر نویسنده با پرتاب سکه و کاملا از روی شانس مشخص شده، در کمال تعجب باز هم بیشتر شرکتکنندگان کسانی را که درباره کاسترو مثبت نوشته بودند هوادار وی و کسانی را که درباره کاسترو منفی نوشته بوند مخالف وی قلمداد کردند. به زبان ساده، شرکتکنندگان قادر نبودند به درستی تاثیر محدودیت شرایط نویسندگان را ببینند و در هر حالتی به نویسندگان انگ هواداری یا مخالفت میزدند.
#سوگیریهای_شناختی
متن کامل در سایت ما 👈اینجا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: انگ بیدرنگ
انگ بیدرنگ (fundamental attribution error) نوعی سوگیری شناختی است که فرد در توضیح و قضاوت رفتار دیگران بر شخصیت و ویژگیهای ذاتی بیش از اندازه تاکید میکند و عوامل محیطی و شرایطی را که آن فرد در آن ق
منفینگری (Negativity bias or effect) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن وزن بیشتری برای اخبار و اطلاعات منفی قائل میشود حتی اگر نسبت اطلاعات منفی و مثبت یکسان باشد.
منفینگری ریشه تکاملی دارد زیرا وظیفه مغز شناسایی هر تهدید در کمین است تا بتواند راهحلی برایش پیدا کند و احتمال بقا را افزایش دهد در نتیجه به سرعت به هر گونه اطلاعات منفی واکنش نشان میدهد. در زندگی مدرن این سوگیری در بسیاری از موارد مفید نیست.
در یک پژوهش عکس گروهی چند نفر را به شرکتکنندگان نشان دادند. در این عکس همه خندان بودند جز یک نفر که اخمو و ناراحت بود. از شرکتکنندگان خواسته شد واکنش خود را به این عکس در قالب چند جمله بیان کنند. اکثریت قریب به اتفاق به فرد اخموی در عکس واکنش نشان دادند. نتایج چنین پژوهشهایی نشان میدهد که چیزهای مثبت تاثیر کمتری بر افراد دارند در قیاس با چیزهای منفی حتی اگر تاثیرشان به لحاظ عاطفی برای فرد کم و بیش یکسان باشد. منفینگری در فرایندهای تصمیمگیری، نتیجهگیری، ارزیابی، برآورد هزینه و یادگیری مؤثر است.
نحوه تعامل زوجها یکی از مواردی است که منفینگری در صورت غفلت میتواند تبعات سنگینی داشته باشد. تحقیقات زیادی حاکی است که در زوجهای راضی بین احساسات منفی و احساسات مثبت تعادل وجود دارد و در نتیجه در رفتارشان با یکدیگر جانب انصاف را بیشتر رعایت میکنند. در حالیکه مطالعات درباره زوجهای به شدت ناراضی نشان میدهد که منفینگری باعث میشود آنان فقط بر رفتار منفی طرف مقابل و در نتیجه احساسات منفی تمرکز کنند.
این قضیه در روابط دوستانه نیز صادق است. دوستانی که درباره احساسات منفی که به هم دارند همدلانه گفتگو میکنند در رفاقتشان تعادل به وجود میآورند. در حالی که وقتی منفیگری در میان باشد، ذهن قهر و بیاعتنایی را واکنش مناسب تلقی میکند تا از احساسات منفی خودداری کند. در این حالت رفاقت کمکم از بین میرود.
توصیه روانشناسان شناختی این است که در هر گونه رابطه عاطفی در کنار واکنش به رفتارهای منفی، به رفتارهای مثبت دیگری حتی بیشتر واکنش نشان دهیم تا اثر منفینگری ناخودآگاه به حداقل برسد. همین فرمول ساده میتواند از طلاق و بهمخوردن دوستیها و خرابشدن روابط با دیگران بکاهد.
برای غلبه بر منفینگری راههای گوناگونی وجود دارد. هر بار تجربهای را پشت سر میگذاریم، تلاش کنیم فهرستی از جنبههای مثبت آن تجربه را در ذهن مرور کنیم. این اندازهگیری کمک میکند ذهن دریافتی نزدیک به واقعیت را از آن تجربه پیدا کند. هر چه بیشتر فهرست کردن ذهنی را تجربه کنیم، راحتتر میتوانیم آن را تبدیل به یک عادت کنیم. در این صورت زمانی که تجربهای در کل مثبت است از آن لذت میبریم و اجازه نمیدهیم یک یا دو جنبه منفی کل تجربه را ناخوشایند کند.
حواس انسان در مناسبتهای مختلف باید به منفینگری و اثرات مخربش جمع باشد. به قول وینستون چرچیل طرز نگرش ممکن است مسئلهای کوچک به نظر بیاید اما موجب تغییرات بزرگی میشود. #سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل مطلب در سایت ما 👈اینجا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: منفینگری
منفینگری (Negativity bias or effect) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن وزن بیشتری برای اخبار و اطلاعات منفی قائل میشود حتی اگر نسبت اطلاعات منفی و مثبت یکسان باشد. منفینگری ریشه تکاملی دارد زیرا وظیفه
لنگر انداختن نوعی سوگیری شناختی است که طی آن ذهن در فرایند تصمیمگیری به نخستین اطلاعاتی که به دست میآورد تکیه میکند. ذهن روی اطلاعات اولیه یا قسمتی از آن گیر میافتد و زحمت جستجوی بیشتر را به خود نمیدهد.
معمولا وقتی ذهن لنگرش را در قسمت خاصی از اطلاعات میاندازد، جانبدار میشود. یک سناریوی فرضی را مرور کنیم. سیروس میخواهد ماشین دست دوم بخرد. هر جا میرود ماشین ببیند پیش از هر چیز از سال ساخت ماشین و عدد روی کیلومترشمار میپرسد. به عبارت دیگر سیروس چنان بر این دو ارزش متمرکز میشود که ممکن است معیارهای دیگری را که در تصمیمگیری نقش دارد از یاد ببرد، مثل اینکه موتور ماشین در چه وضعیتی است یا مصرف سوختش چگونه است. غفلت ذهنی سیروس ممکن است انتخاب خوبی برایش به ارمغان نیاورد.
ذهن همیشه برای اولین اطلاعاتی که به دست میآورد ارزش خاصی قائل است.
قیمتگذاری بسیاری از کالاها و خدمات بر اساس این نوع سوگیری شناختی انجام میشود. اینکه به این نتیجه برسیم که قیمتی مناسب است یا خیر بستگی دارد که مغزمان کجا گیر میکند. مطالعات نشان میدهد وقتی قیمت کالایی به جای مثلاً ۶۰ دلار میشود ۵۹ دلار، قیمت جدید نه تنها یک دلار ارزانتر است بلکه ده دلار ارزانتر درک میشود. در اینگونه مواقع اثر لنگرانداختن نمایان میشود و احتمال خرید بالاتر میرود.
جلوگیری از لنگرانداختن آسان است. در مواجهه با هر موضوعی، هر اندازه اطلاعات عمیقتر و توجه دقیقتری داشته باشیم، کمتر احتمال دارد در دام لنگرهای ذهن بیفتیم.
#سوگیریهای_شناختی
بهمن شهری.bbc
🔸متن کامل مطلب در سایت ما 👈اینجا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی؛ لنگر انداختن. Anchoring effect - بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
لطفا بدون اینکه از جایی نگاه کنید به این دو سؤال بیندیشید: به نظر شما جمعیت آرژانتین از ۶۴ میلیون نف
راه حل دم دست (Availability heuristic) نوعی سوگیری شناختی است که طی آن فرد احتمال وقوع یا تکرار هر رویداد را بر اساس تعداد دفعاتی که میتواند آن احتمال را به یاد آورد میسنجد. به همین دلیل راه حل دم دست میتواند باعث خطا در قضاوت شود.
اگر از افراد بپرسیم کدام شغل خطرناکتر است: پلیس یا چوببُر، از آنجایی که ممکن است مثالهای آمادهای از اخبار شلیک به ماموران پلیس در ذهن داشته باشیم، شاید نتیجه بگیریم پلیس بودن خطرناکتر است، در حالی که آمار نشان میدهد که چوببُرها آسیب بیشتری در حین کار میبینند تا ماموران پلیس.
راه حل دم دست یک میانبر ذهنی است که در ارزیابی مفاهیم یا تصمیمها بر آن چه که سریعا به خاطر آورده میشود تکیه میکند. راه حل دم دست یعنی اگر مثالی به یاد آورده میشود پس حتماً مهم بوده یا حداقل مهمتر از نمونههایی بوده که به راحتی به خاطر نمیآیند. تحت تاثیر راه حل دم دست، افراد تمایل دارند اطلاعات تازهتر را اساس قضاوت قرار دهند و در نتیجه ذهن به سمت آنها سوگیری میکند.
مثلاً اگر از افراد بپرسیم که آیا در زبان فارسی واژگانی که با حرف ب آغاز میشود تعداشان بیشتر است یا واژگانی که حرف سومشان ب است؟ در این حالت افراد راحتتر واژگانی را که با حرف ب آغاز میشود به خاطر میآورند و در نتیجه احتمال اینکه نتیجه بگیرند واژگانی که با حرف ب آغاز میشود بیشترند در حالی که چنین نیست.
عبارت راه حل دم دست را برای نخستین بار در سال ۱۹۷۳ دو دانشمند برجسته علوم شناختی، آموس تورسکی و دنیل کانمن به کار بردند. یکی از آشکارترین مثالهای راه حل دم دست، تاثیری است که نمونههای حی و حاضر بر ذهن دارد. مثلاً پس از دیدن یک فیلم قوی با موضوع فاجعه هستهای فرد ممکن است متقاعد شود که احتمال وقوع یک جنگ یا حادثه هستهای خیلی بالاست. نمونه دیگرش رانندگی است. اگر فرد شاهد واژگون شدن یک ماشین در جاده باشد، تصور میکند احتمال اینکه خودش درگیر تصادف شود بالاست. هر چقدر ذهنش بیشتر درگیر آن فیلم یا تصادف باشد، صحنههای آن فیلم یا تصادف در ذهنش تکرار میشود و در نتیجه باور به نتیجهگیریهایش قویتر میشود.
#سوگیریهای_شناختی
🔸مطالعه کامل مطلب 👈اینجا در سایت بانک مقاله ها
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: راه حل دمِ دست
راه حل دم دست (Availability heuristic) نوعی سوگیری شناختی است که طی آن فرد احتمال وقوع یا تکرار هر رویداد را بر اساس تعداد دفعاتی که میتواند آن احتمال را به یاد آورد میسنجد. به همین دلیل راه حل دم د
اثر چشم و همچشمی (bandwagon effect) نوعی سوگیری شناختی است که طی آن، فرد عملی را فقط به این دلیل انجام میدهد که دیگران نیز دارند همان کار را میکنند. در این حالت فرد به باورهای خود توجه چندانی ندارد و پس از اینکه عملی را انجام داد به باورهای خویش رجوع میکند. اگر عمل با باورهایش مطابقت داشت ارزش زیادی برای باور خود قائل میشود، اگر با باورش تناقض داشت، باورش را نادیده میگیرد.
تمایل به پیروی از اعمال و افکار دیگران ناشی از گرایش افراد به همنوایی است. گاهی اوقات هم به این علت است که تنها منبع اطلاعات فرد، دیگرانند. هر دو دلیل اما شاهدی بر تمایل به همرنگی با جماعت است.
اثر چشم و همچشمی تاثیری چه بسا گسترده بر پدیدههای جمعی میگذارد. رأی دادن یکی از اموری است که اثر چشم و همچشمی خیلی خوب در آن پیداست. تحقیقات نشان میدهد بسیاری از مردم تمایل دارند به فرد یا حزبی رای دهند که گمان میکنند احتمال پیروزیاش بالاست به این امید که جزو "برندهها" قرار بگیرند. در نظرسنجیهای سیاسی اجتماعی نیز افراد در اثر چشم و همچشمی عقایدشان را به عقیده اکثریت تغییر میدهند.
اثر چشم و همچشمی در سلامت جامعه نیز مؤثر است. به عنوان نمونه در هر جامعهای افرادی هستند که به روشهای درمانی خاصی عقیده دارند به این دلیل که افراد زیادی به آن باور دارند در حالیکه این روشها هیچ پشتوانه علمی ندارند.
اثر چشم و همچشمی در طرفداری از تیمهای ورزشی نیز مؤثر است؛ اگر تیمی لیگ را با چند پیروزی پیاپی آغاز کند، طرفداران بیشتری در ورزشگاه حضور پیدا میکنند.
چشم و همچشمی باعث میشود فرد فارغ از باور و تمایل حقیقی خویش از دیگران پیروی کند. شاید بهتر باشد پیش از هر تصمیمگیری میزان تاثیرگذاری دیگران را بسنجیم و مطمئن شویم که بدون فکر از دیگران پیروی نمیکنیم.
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل مطلب در سایت بانک مقاله ها👈 اینجا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: اثر چشم و همچشمی - بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
اثر چشم و همچشمی (bandwagon effect) نوعی سوگیری شناختی است که طی آن، فرد عملی را فقط به این دلیل ان
سوگیری شناختی اعتقادگرایی (Belief Bias) تمایلی است ذهنی که در آن فرد هر استدلال را با توجه به باورپذیری نتایجش قضاوت میکند به جای اینکه قدرت استدلال را بررسی کند. به بیان دیگر اعتقادگرایی باعث میشود فرد در ارزیابی استدلالهای مختلف فقط به این نکته توجه کند که نتایج هر استدلال چقدر با باورها و اعتقادات شخصی وی همخوانی دارد.
معنای این پدیده این است که افراد اغلب استدلالی را میپذیرند که با باورهایشان سازگار است بیآنکه حتی منطقی بودن دلایل را در نظر بگیرند. در این حالت فرد تمایل دارد استدلالی را حتی اگر منطقی و عقلانی باشد، در صورتی که خارج از نظام ارزشی او باشد، رد کند.
دانش هر فرد مجموعهای است از حقایق و اعتقادات فردی. مسئله این است که شخص در مراجعه به دانش شخصی خود برای کدام وزن بیشتری قائل است.
اثر اعتقادگرایی در جاهایی که فرد لازم است نتایج مشاهدهاش را گزارش کند بیش از پیش نمایان میشود. مثلاً محققی را فرض کنید که مشغول بررسی تاثیر نماز در سلامتی است. محققی که باز فکر میکند ابتدا دادههایش را گردآوری میکند و سپس نتایجش را مبتنی بر دادههایش گزارش میکند. اما محققی که خودش به شدت مذهبی است ممکن است تفسیری از دادهها به دست دهد که در طرفداری از نماز به عنوان عامل سلامتی باشد. محققی نیز که ضد مذهب است ممکن است از آن قسمت از دادهها که به نفع نماز باشد صرفنظر کند.
جنیفر کاپلان، استاد گروه آمار و احتمال دانشگاه ایالتی میشیگان، در تحقیقی در سال ۲۰۱۷ نشان داد یکی از چالشهای آموزش روشهای آماری، مقابله با اعتقادگرایی است. در این تحقیق مشخص میشود که وقتی آمار با اعتقادات پژوهشگر در تناقض است، احتمال اینکه پژوهشگر اسیر اعتقادگرایی شود بسیار بالاست. کاپلان توصیه میکند که باید به دانشجویان آمار شکگرایی را آموزش داد تا در زمان گزارش و نتیجهگیری تحت تاثیر این سوگیری شناختی قرار نگیرند، چه وقتی نتایج با باورهایشان سازگار است چه وقتی که خارج از دایره نظام اعتقادیشان است.
از نگاه کَلِب لَک، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه اکلاهامای مرکزی، شاید مهمترین درسی که بتوان از اعتقادگرایی گرفت مربوط است به آداب گفتگو. وی بر این باور است که به جای اینکه به طرف مقابل بگوییم تو اشتباه فکر میکنی، بهتر است تبیین کنیم چرا من فلان اعتقاد را دارم و از طرف مقابل بخواهیم برایمان روشن کند که چرا وی اعتقادش چیز دیگری است. این گونه بهتر میتوان سوگیری اعتقادی را تشخیص داد و احتمالا بهتر میتوانیم درک کنیم که آیا داریم خودمان را گول میزنیم یا نه. ضمن اینکه گفتگو سازندهتر خواهد بود.
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل مطلب در سایت بانک مقاله ها 👈اینجا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیری شناختی اعتقادگرایی (Belief Bias) - بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: اعتقادگرایی سوگیری شناختی اعتقادگرایی (Belief Bias) تمایلی است ذهنی که در آن فرد
خوشهانگاری (clustering illusion) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن تمایل دارد رد و نشان یک ارتباط را در میان اجزای یک مجموعه پیدا کند در حالی که آن اجزا تصادفی گرد هم آمدهاند؛ مثلاً وقتی شخص به ابرها یا به رگههای شاخه درختان نگاه میکند، در آنها شکلهای معنادار میبیند.
یکی دیگر از نمونههای خوشهانگاری مفهومی است که به "مغالطه دست گرم" مشهور است. در این مغالطه برخی تصور میکنند که مثلاً وقتی یک بازیکن بسکتبال پرتابش به گل تبدیل میشود، اصطلاحا دستش گرم میشود و احتمال اینکه پرتاب بعدیاش گل شود افزایش مییابد. پژوهشها نشان دادهاند ارتباط مثبتی میان نتایج پرتابهای مکرر وجود ندارد. خوشهانگاری در ورزشهای دیگر نیز بین طرفداران شایع است.
یک مثال تاریخی اثر خوشهانگاری برمیگردد به سالهای ابتدایی قرن بیست و یک که چند مورد سرطان پستان در کارمندان یک استودیوی تلویزیونی در ایالت کوئینزلند استرالیا گزارش شد. شایعات به سرعت قوت گرفت مبنی بر اینکه احتمالا محیط کار از عوامل اصلی است. تحقیقات اما نشان داد با اینکه شیوع سرطان پستان در آن سازمان از میانگین ایالت بالاتر است اما این کاملا تصادفی اتفاق افتاده و ربطی به محیط کار و سبک زندگی کارمندان آنجا ندارد.
مثال دیگر این نوع سوگیری به مغالطه قمارباز مشهور است. مغالطه قمارباز باور غلطی است که بر اساس آن فرد به اشتباه میپندارد احتمال یک پیشآمد مستقل در یک سلسله اعمال تصادفی به پیشآمدهای قبلی وابسته است. بر این اساس مثلاً یک تخته نردباز ممکن است بعد از اینکه دو بار جفت شش میآورد به غلط تصور کند احتمال آنکه در پرتاب بعدی هم جفت شش بیاید افزایش مییابد. یا مثلاً یک پوکر باز بعد از این که سه بار پشت سر هم به لطف برگ آخر دستش رنگ میشود در دست بعدی به غلط فکر کند احتمال رنگ بالاست. قمارباز به راحتی میتواند دچار این وهم شود و شکستهای سنگینی بخورد در حالی که به راحتی میشود از دام خوشهانگاری گریخت.
کشف شکلهای معنادار در ابرها لذتبخش است. اما اگر خوشهانگاری مبنای تصمیمگیری شود دیگر نمیتوان به نتایج لذتبخش امیدوار بود. بهتر است احتمال هر پیشآمدی را ابتدا مستقل بررسی کنیم و بعد تصمیم بگیریم تا در تله خوشهانگاری نیفتیم.| بهمن شهری. بی بی سی
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل مطلب در سایت بانک مقاله ها 👈اینجا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: خوشهانگاری - بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: خوشهانگاری خوشهانگاری (clustering illusion) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن تمایل
محافظهکاری (Conservatism) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن اطلاعات و شواهد قدیمی را بر اطلاعاتی که تازه به دست آورده ترجیح میدهد.
محافظهکاری به عنوان یک سوگیری شناختی ربطی به محافظهکاری در عالم سیاست ندارد. هر کسی در هر طیف سیاسی ممکن است در بند این خطای معرفتی گرفتار شود. در فرایند تصمیمگیری و قضاوت وقتی پای محافظهکاری در میان باشد، ذهن وزن بیشتری برای دادههایی که از پیش داشته قائل میشود و به شواهد جدید اهمیتی نمیدهد. مثلاً سالها طول کشید تا مردم بپذیرند زمین گرد است زیرا همچنان بر درک قبلی که زمین صاف است پافشاری میکردند.
محافظهکاری میتواند روند پردازش اطلاعات را در ذهن خدشهدار کند. وقتی ذهن اطلاعات پیچیده فراوانی را دریافت میکند، فرد دچار دلهره و اضطراب میشود. آسانترین گزینه پیش روی ذهن برای رفع نگرانی چسبیدن به باورهای قبلی است و در نتیجه محافظهکاری رخ میدهد. برعکس اگر فرد تلاش کند به آرامی و از روی حوصله درباره اطلاعات دریافتی فکر کند و کمکم پیچیدگیشان را درک کند، روند پردازش اطلاعات و واکنش به آن از گزند محافظهکاری در امان خواهد ماند.
[مثال]: دنیا پس از چندین ماه کار و تلاش، تصمیم میگیرد خانوادهاش را در اولین تعطیلات به سفر ببرد. او پس از یک هفته تحقیق، یک بسته مسافرتی شامل پرواز و اقامت در یک هتل خوب در یک ساحل بینظیر را با قیمتی بسیار مناسب پیشخرید میکند. یک هفته مانده به سفر، پیشبینی سازمان هواشناسی حکایت از آن دارد که طوفانی شدید قرار است همان منطقه ساحلی را در همان ایامی که دنیا و خانوادهاش آنجا هستند درنوردد. او میداند که با توجه به این اطلاعات جدید باید سفر را لغو کند اما در عین حال دنیا دوست ندارد از سفر صرفنظر کند و در نتیجه صدایی در ذهنش میگوید "حالا ببینیم چه میشود" یا "حالا برویم اگر خیلی وضع خراب شد فکری میکنیم یا اصلا از هتل بیرون نمیرویم." این ندای محافظهکاری در ذهن دنیاست زیرا سخت است تصمیم خیلی خوبی را که پیشتر گرفته شده به خاطر شرایط جدید لغو کرد.
محافظهکاری سبب میشود برخی تصمیمات خوب هیچگاه گرفته نشوند در نتیجه باید همیشه حواسمان به اثر محافظهکاری جمع باشد. نکته کلیدی در کاهش اثر محافظهکاری سازگاری با موقعیت جدید و اهمیت دادن به واقعیتهای ملموس است. بهینهسازی تصمیمگیری ممکن نیست مگر بدون تردید درباره تمام دادههای موجود فکر و سپس تصمیم نهایی را اتخاذ کنیم.
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل مطلب در سایت بانک مقاله ها
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: محافظهکاری,Conservatism - بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: محافظهکاری محافظهکاری (Conservatism) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن اطلاعات و شو
پَسنگری (Hindsight bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن پس از این که چیزی اتفاق میافتد گمان میکند از اول از آن خبر داشته است.
فردی که با پسنگری قضاوت میکند پس از این که رویدادی اتفاق میافتد با گفتن جملاتی شبیه "ته ذهنم از اول مطمئن بودم" یا "الان که فکر میکنم از اول میدانستم چنین خواهد شد" القا میکند که آن رویداد قابل پیشبینی بوده در حالی که در واقعیت شواهد اندکی برای پیشبینی وجود داشته است.
پسنگری در ایام انتخابات خودش را خوب نشان میدهد. بعد از این که رای صندوقها شمرده میشود و نام پیروز بیرون میآید، خیلیها فکر میکنند که از ابتدا میدانستند چه کسی پیروز میشود در حالی که در واقعیت پیشتر هیچ حدسی نزده بودند؛ به عبارت دیگر معما چو حل گشت آسان شود.
یکی دیگر از مواقعی که پسنگری میتواند پیامدهای زیانباری به همراه داشته باشد زمان امتحانات است. وقتی به زمان امتحان نزدیک میشویم، پسنگری میتواند دانشآموز را متقاعد کند که پیشتر معلومات کافی برای امتحان را کسب کرده و این تصور اشتباه میتواند باعث شود دانشآموز به اندازه کافی خودش را برای امتحان آماده نکند. زمان امتحان که فرا میرسد دانشآموز تازه با دیدن سؤالات میفهمد آنقدرها هم که فکر میکرده آماده نیست. تحقیقات علوم شناختی نشان میدهد دانشآموزان با شناختن پسنگری میتوانند درس خواندنشان را بهبود بخشند.
پژوهشها نشان میدهد سه عامل اصلی باعث پسنگری میشود. اولین عامل "انحراف حافظه" است. در این حالت ذهن پیشبینی قبل از رویداد را به یاد نمیآورد. عامل دوم گرایش ذهن به دیدن رویداد به عنوان "امری اجتنابناپذیر" است. وقتی ذهن به ارزیابی یک رویداد میپردازد تمایل دارد گمان کند که آن رویداد حتماً باید اتفاق میافتاده. آخرین عامل نیز گرایش ذهن به "پیشبینی پذیری" است. ذهن میپندارد که میتوانسته آن رویداد را از قبل پیشبینی کند.
هرگاه هر سه عامل در یک موقعیت با هم پدیدار شوند، احتمال پسنگری افزایش مییابد. نمونهاش موقع تماشای فیلم است. فرض کنید در پایان یک فیلم جنایی متوجه میشویم که قاتل کیست. اینجا خیلی احتمال دارد فرد یادش نیاید که از اول درباره شخصیت گناهکار داستان چگونه فکر میکرده. به علاوه به غلط تصور کند که از اول معلوم بوده قاتل کیست. در نتیجه فرد ممکن است واقعاً به این باور برسد که از اول همه چیز را درباره فیلم میدانسته در حالی که در واقعیت همه این تصورات پس از دیدن فیلم در ذهنش نقش بسته است.
نمونه دیگر اثر پسنگری در رفتار به روابط عاطفی بازمیگردد. افراد تحت تاثیر پسنگری ممکن است وقت و سرمایه زیادی را صرف رابطهای اشتباه کنند.
یکی از راهکارهای مبارزه با پسنگری این است که تلاش کنیم چیزهایی را به یاد بیاوریم که هیچگاه اتفاق نیفتادند با اینکه احتمال وقوعشان زمانی بالا ارزیابی میشدند. با مرور ذهنی چنین رویدادهایی، ذهن میتواند دیدگاهی متعادلتر به آنچه واقعاً اتفاق افتاده پیدا کند و از دام پسنگری بگریزد.
#سوگیریهای_شناختی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: پَسنگری (Hindsight bias) - بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
پَسنگری (Hindsight bias) نوعی سوگیری شناختی است که ذهن پس از این که چیزی اتفاق میافتد گمان میکند
🌀سوگیریهای شناختی: پیوندانگاری
پیوندانگاری (Illusory correlation) پدیدهای است که ذهن خیال میکند پدیده الف به پدیده ب ربط دارد در حالی که در واقعیت بین آن دو پدیده ارتباطی معنادار وجود ندارد.
پیوندانگاری زمانی رخ میدهد که فرد به اشتباه بیش از اندازه به یک نتیجه تکیه میکند و از نتایج دیگر چشمپوشی میکند.
پیوندانگاری را نخستین بار لورن چَپمَن، محقق دانشگاه ایلینوی جنوبی در شهر کاربوندیل، در سال ۱۹۶۷ به کار برد. پدیدههایی همچون خرافات، اعتقاد به سحر و جادو و تعصبات قومی قبیلهای همه تا حدی تحت تاثیر پیوندانگاری هستند. در اینگونه موارد ذهن دو گروه مستقل پیشامد را به اشتباه به هم پیوند میزند.
بررسیهای متعددی در علوم شناختی ثابت کردهاند که ذهن بین دو گروه از خاطرات تبعیض قائل میشود: خاطراتی را که به آسانی به یاد میآورد، بیش از اندازه مهم تلقی میکند و خاطراتی را که به سختی به یاد میآورد، کمتر از حد معمول. به عبارت دیگر هرگاه چیزهایی را راحتتر به یاد میآوریم، احتمال بیشتری وجود دارد ربطی بین آنها برقرار کنیم در حالی که ممکن است هیچ ارتباطی واقعاً با هم نداشته باشند.
اجازه دهید با پنج مثال فرضی قضیه را روشن کنم.
مثال یک: مهسا کلاس پنجم است. وی بر این باور است که همه معلمها انسانهای خوبی هستند در نتیجه به هر معلمی اعتماد میکند.
مثال دو: شهروز مربی فوتبال است. او اعتقاد دارد هرگاه لباس خاصی را میپوشد تیمش برنده میشود در نتیجه سعی میکند در بیشتر مسابقات همان جامه را بر تن کند.
مثال سه: زهرا دانشآموز دبیرستان است. او امتحان مهمی را که چهارشنبه پیش داده خراب میکند و به این باور میرسد که چهارشنبهها برایش بدشانسی میآورند.
مثال چهار: داریوش گوشی همراه جدیدی خریده است. او در تقلا برای یادگیری و استفاده از امکانات جدید گوشی تصمیم میگیرد استفاده از فناوری را به کناری نهد زیرا به این باور میرسد که استفاده از تکنولوژی کاری دشوار است.
مثال پنج: ساناز به وقت گذرانی در کافیشاپهای مختلف علاقه زیادی دارد. در یکی از کافیشاپها، فنجان قهوه روی لباسش چپه میشود. او دیگر به این کافیشاپ نمیرود چون گمان میکند که ممکن است این اتفاق دوباره رخ دهد.
در تمامی این مثالها ذهن بین پدیدهها پیوندی غیرواقعی برقرار میکند و به نتایج اشتباهی میرسد.
هر گاه احساس کردیم بین دو پدیده ارتباطی وجود دارد، کافی است هر دو پدیده را فارغ از هر نتیجهای کنار هم بگذاریم و خوب فکر کنیم و ببینیم آیا ارتباط آنها معقول و منطقی به نظر میآید یا خیر. تفکر از روی صبر و حوصله به علاوه رجوع به منابع علمی و افراد آگاه پیوندانگاری و تاثیرات مخربش را به حداقل میرساند.
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل⬅️ اینجا
✔️ کانال مقاله ها @eduarticle
پیوندانگاری (Illusory correlation) پدیدهای است که ذهن خیال میکند پدیده الف به پدیده ب ربط دارد در حالی که در واقعیت بین آن دو پدیده ارتباطی معنادار وجود ندارد.
پیوندانگاری زمانی رخ میدهد که فرد به اشتباه بیش از اندازه به یک نتیجه تکیه میکند و از نتایج دیگر چشمپوشی میکند.
پیوندانگاری را نخستین بار لورن چَپمَن، محقق دانشگاه ایلینوی جنوبی در شهر کاربوندیل، در سال ۱۹۶۷ به کار برد. پدیدههایی همچون خرافات، اعتقاد به سحر و جادو و تعصبات قومی قبیلهای همه تا حدی تحت تاثیر پیوندانگاری هستند. در اینگونه موارد ذهن دو گروه مستقل پیشامد را به اشتباه به هم پیوند میزند.
بررسیهای متعددی در علوم شناختی ثابت کردهاند که ذهن بین دو گروه از خاطرات تبعیض قائل میشود: خاطراتی را که به آسانی به یاد میآورد، بیش از اندازه مهم تلقی میکند و خاطراتی را که به سختی به یاد میآورد، کمتر از حد معمول. به عبارت دیگر هرگاه چیزهایی را راحتتر به یاد میآوریم، احتمال بیشتری وجود دارد ربطی بین آنها برقرار کنیم در حالی که ممکن است هیچ ارتباطی واقعاً با هم نداشته باشند.
اجازه دهید با پنج مثال فرضی قضیه را روشن کنم.
مثال یک: مهسا کلاس پنجم است. وی بر این باور است که همه معلمها انسانهای خوبی هستند در نتیجه به هر معلمی اعتماد میکند.
مثال دو: شهروز مربی فوتبال است. او اعتقاد دارد هرگاه لباس خاصی را میپوشد تیمش برنده میشود در نتیجه سعی میکند در بیشتر مسابقات همان جامه را بر تن کند.
مثال سه: زهرا دانشآموز دبیرستان است. او امتحان مهمی را که چهارشنبه پیش داده خراب میکند و به این باور میرسد که چهارشنبهها برایش بدشانسی میآورند.
مثال چهار: داریوش گوشی همراه جدیدی خریده است. او در تقلا برای یادگیری و استفاده از امکانات جدید گوشی تصمیم میگیرد استفاده از فناوری را به کناری نهد زیرا به این باور میرسد که استفاده از تکنولوژی کاری دشوار است.
مثال پنج: ساناز به وقت گذرانی در کافیشاپهای مختلف علاقه زیادی دارد. در یکی از کافیشاپها، فنجان قهوه روی لباسش چپه میشود. او دیگر به این کافیشاپ نمیرود چون گمان میکند که ممکن است این اتفاق دوباره رخ دهد.
در تمامی این مثالها ذهن بین پدیدهها پیوندی غیرواقعی برقرار میکند و به نتایج اشتباهی میرسد.
هر گاه احساس کردیم بین دو پدیده ارتباطی وجود دارد، کافی است هر دو پدیده را فارغ از هر نتیجهای کنار هم بگذاریم و خوب فکر کنیم و ببینیم آیا ارتباط آنها معقول و منطقی به نظر میآید یا خیر. تفکر از روی صبر و حوصله به علاوه رجوع به منابع علمی و افراد آگاه پیوندانگاری و تاثیرات مخربش را به حداقل میرساند.
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: پیوندانگاری (Illusory correlation) - بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
سوگیریهای شناختی: پیوندانگاری پیوندانگاری (Illusory correlation) پدیدهای است که ذهن خیال میکند پد
نوآوریگرایی (Pro-innovation bias) نوعی سوگیری شناختی است که فرد برای فواید یک محصول جدید بیش از اندازه ارزش قائل میشود در حالی که به محدویتهای همان محصول اهمیتی نمیدهد. از این منظر فرد میپندارد کل جامعه باید نوآوری را بدون هیچ تغییری بپذیرد.
تولیدکنندگان محصولات دیجیتال، نوآوریهای هر کالای جدید را بیش از هر چیز تبلیغ میکنند. گرایش به نوآوری باعث میشود خریداران گمان کنند اگر آخرین محصول آن شرکت را نخرند یا آخرین مدل گوشی همراه را نداشته باشند، از بقیه جامعه عقب میافتند. در این حالت ذهن وزن زیادی برای نوآوریهای آن محصول قائل میشود اما در واقعیت ممکن است چند مدل طول بکشد تا مجموع نوآوریهای یک شرکت به تغییرات عمده منجر شود. مثلاً خیلی اوقات مجموع امکانات یک گوشی همراه با مدل بعدیاش تفاوت چندانی ندارد اما نوآوریگرایی مقاومت در برابر خرید آخرین مدل را کاهش میدهد.
گاهی اوقات حتی محصول جدیدتر بهتر نیست با اینکه چند نوآوری دارد. کما اینکه بسیاری از شرکتها به علت اشکالات فنی یا مسائل دیگر تولید محصول جدید را بعد از چندی متوقف میکنند. اما نوآوریگرایی نمیگذارد فرد محدودیتها را به روشنی ببیند و همیشه از این که آخرین مدل هر چیزی را میخرد دفاع میکند.
نکته دیگری که خیلی اوقات از یاد میرود این است که بسیاری از نوآوریها در طی زمان مورد استقبال عمومی واقع نمیشود. شاید اگر فهرستی از اختراعات بشری تهیه کنیم بهتر بتوان دریافت که چه تعداد زیادی خلاقیت و نوآوری به دلایل مختلف موفق نشدند جایی در زندگی بشر پیدا کنند.
نوآوریگرایی میتواند هزینههای گزافی را به انسان تحمیل کند. بهترین راه این است که پیش از هر خریدی فرد کاملا به نیازهایش بیندیشد و ببیند نوآوری مد نظر چقدر نیازهایش را برطرف میکند؟ آیا محصول جدید تفاوت معناداری با محصول قبلی دارد؟ آیا هزینه خرید محصول جدید در قیاس با محصولات مشابه منطقی است؟ آیا نیازهایی که با محصول جدید برطرف میشوند نیازهای ضروریاند؟
اندیشیدن به چنین پرسشهایی به فرد کمک میکند در انتخاب و خرید، از اثر نوآوریگرایی به دور باشد.
#سوگیریهای_شناختی
🔸متن کامل
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM