☑️ آموزش و پرورش کشور ما ...
------------
1️⃣ در کشور ما همه تعلیم و تربیت ها ضعیف است غیر از تعلیم و تربیت جسمانی و ذهنی، بقیه عرصه ها به شدت ضعیف است. مثلا تعلیم و تربیت اخلاقی و اجتماعی دیده نمی شود. هنوز یک فول پروفسور نمی تواند با آبدارچی درست رفتار کند منظورم رفتار اخلاقی نیست بلکه درست؛ یعنی رابطه شان ساینده و فرساینده نباشد طوری که قیژ، قیژ صدا کند. استاد بلد نیست با دانشجو چه طور حرف بزند که لااقل موفقیت آمیز باشد.
2️⃣ بارها و بارها گفته ام، آموزش و پرورشی که مبتنی بر حافظه و تسلیم است، هیچ وقت نمی تواند دکترایش فهم و نقد داشته باشد.
تسلیم؛ موضع انفعال داشتن در برابر سخنان اکابر و بزرگان است.
اما نقد نقش فعالانه به دوش گرفتن است که من خودم قوه تمییزی دارم، قوه تشخیصی دارم و می خواهم سخنان دیگران را بررسی کنم.
3️⃣ اینکه من اولیات زندگی را نمی دانم اما پایتخت همه کشورهای جهان را بلد هستم تاریخ تمام جنگهای اروپا را هم بلد هستم فیزیک و مکانیک و شیمی را نیز بلد هستم به دردی نمیخورد ؛ باید آنهایی که به من ربط دارد را بلد باشم.
ما در دبیرستانها درس زندگی یاد نمی گیریم شما واقعا ببینیند یک سطر راجع به زندگی یک سطر راجع به جنگ یک سطر راجع به خشونت یک سطر راجع به حریم خصوصی یک سطر راجع به مدارا به ما یاد ندادند در حالی که اینهاست که در زندگی مهم است .
🌾 سخنانی از #استاد_ملکیان پیرامون #آموزش_پروش
--------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
------------
1️⃣ در کشور ما همه تعلیم و تربیت ها ضعیف است غیر از تعلیم و تربیت جسمانی و ذهنی، بقیه عرصه ها به شدت ضعیف است. مثلا تعلیم و تربیت اخلاقی و اجتماعی دیده نمی شود. هنوز یک فول پروفسور نمی تواند با آبدارچی درست رفتار کند منظورم رفتار اخلاقی نیست بلکه درست؛ یعنی رابطه شان ساینده و فرساینده نباشد طوری که قیژ، قیژ صدا کند. استاد بلد نیست با دانشجو چه طور حرف بزند که لااقل موفقیت آمیز باشد.
2️⃣ بارها و بارها گفته ام، آموزش و پرورشی که مبتنی بر حافظه و تسلیم است، هیچ وقت نمی تواند دکترایش فهم و نقد داشته باشد.
تسلیم؛ موضع انفعال داشتن در برابر سخنان اکابر و بزرگان است.
اما نقد نقش فعالانه به دوش گرفتن است که من خودم قوه تمییزی دارم، قوه تشخیصی دارم و می خواهم سخنان دیگران را بررسی کنم.
3️⃣ اینکه من اولیات زندگی را نمی دانم اما پایتخت همه کشورهای جهان را بلد هستم تاریخ تمام جنگهای اروپا را هم بلد هستم فیزیک و مکانیک و شیمی را نیز بلد هستم به دردی نمیخورد ؛ باید آنهایی که به من ربط دارد را بلد باشم.
ما در دبیرستانها درس زندگی یاد نمی گیریم شما واقعا ببینیند یک سطر راجع به زندگی یک سطر راجع به جنگ یک سطر راجع به خشونت یک سطر راجع به حریم خصوصی یک سطر راجع به مدارا به ما یاد ندادند در حالی که اینهاست که در زندگی مهم است .
🌾 سخنانی از #استاد_ملکیان پیرامون #آموزش_پروش
--------------
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
⭕️ "بیتوجهی به ارزشداوریهای دیگران"
🔹 بها ندادن به ارزشداوریهای دیگران به این است که تو طبیعی زندگی کنی. طبیعی زیستن یا همان سادگی(simplicity) یعنی حضور و غیاب دیگران در رفتار من تأثیر نداشته باشد. کودک، سادگی دارد و حضور و غیاب دیگران برای او فرقی ندارد. در تفسیر این گفتهی مسیح که در سه تا از اناجیل آمده است: «تا بازگشت نکنید و مثل طفل کوچک نشوید، هرگز به ملکوت آسمان ره نمییابید» بیشتر الهیدانان و عارفان گفتهاند منظور «سادگی» کودکان است.
🔹از «سادگی» و طبیعی زیستن، امروزه، فیلسوفان اگزیستانسیالیسم به«زندگی اصیل» تعبیر میکنند. یعنی زندگی مطابق فهم و تشخیص خود. اگر اصیل نباشم، زندگیام خودجوشانه و خودانگیخته نیست، بلکه عاریتی است. کاری که از درون خودم میجوشد انجام نمیدهم. زندگی اصیل یعنی بر مبنای عقل و وجدان اخلاقی خودت عمل کنی.
🔹زندگی اصیل یعنی خلوت و جلوت برای ما فرقی نکند. زندگی اصیل زندگی «خودمِحک» «خودسَنجه» و «خودمعیار» است و فرد، ترازوی درست و غلط بودن را در درون خود دارد. در امور نظری عقل خود را داور میکند و در امور عملی وجدان خویش را. انسانهای اصیل، به افکار عمومی، مدهای فکری زمانه، یا آنچه هگلیها «روح زمانه» میگویند کاملا بیاعتنا هستند. کسی که به ارزش دارویهای دیگران اهمیت میدهد در عُمق وجودش عقدهی حقارت دارد. چرا وقتی من داوری خودم این است که کار درستی میکنم به خاطر داوری تو دست از کار بر میدارم؟ چرا داوری تو را مقدم بر داوری خودم کنم؟ چون خودم را کمتر از تو میدانم. در بن و بنیاد این کار، نوعی عقدهی حقارت وجود دارد .
🔅 #استاد_ملکیان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🔹 بها ندادن به ارزشداوریهای دیگران به این است که تو طبیعی زندگی کنی. طبیعی زیستن یا همان سادگی(simplicity) یعنی حضور و غیاب دیگران در رفتار من تأثیر نداشته باشد. کودک، سادگی دارد و حضور و غیاب دیگران برای او فرقی ندارد. در تفسیر این گفتهی مسیح که در سه تا از اناجیل آمده است: «تا بازگشت نکنید و مثل طفل کوچک نشوید، هرگز به ملکوت آسمان ره نمییابید» بیشتر الهیدانان و عارفان گفتهاند منظور «سادگی» کودکان است.
🔹از «سادگی» و طبیعی زیستن، امروزه، فیلسوفان اگزیستانسیالیسم به«زندگی اصیل» تعبیر میکنند. یعنی زندگی مطابق فهم و تشخیص خود. اگر اصیل نباشم، زندگیام خودجوشانه و خودانگیخته نیست، بلکه عاریتی است. کاری که از درون خودم میجوشد انجام نمیدهم. زندگی اصیل یعنی بر مبنای عقل و وجدان اخلاقی خودت عمل کنی.
🔹زندگی اصیل یعنی خلوت و جلوت برای ما فرقی نکند. زندگی اصیل زندگی «خودمِحک» «خودسَنجه» و «خودمعیار» است و فرد، ترازوی درست و غلط بودن را در درون خود دارد. در امور نظری عقل خود را داور میکند و در امور عملی وجدان خویش را. انسانهای اصیل، به افکار عمومی، مدهای فکری زمانه، یا آنچه هگلیها «روح زمانه» میگویند کاملا بیاعتنا هستند. کسی که به ارزش دارویهای دیگران اهمیت میدهد در عُمق وجودش عقدهی حقارت دارد. چرا وقتی من داوری خودم این است که کار درستی میکنم به خاطر داوری تو دست از کار بر میدارم؟ چرا داوری تو را مقدم بر داوری خودم کنم؟ چون خودم را کمتر از تو میدانم. در بن و بنیاد این کار، نوعی عقدهی حقارت وجود دارد .
🔅 #استاد_ملکیان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
✔️جنبش مرگ آگاهی
🔹بعد از انتشار کتاب ارنست بکر، انکارمرگ The Denial of Death ،جنبشی در روانشناسی و رواندرمانگری نضج گرفت که از آن به «جنبش آگاهی از مرگ»(The Death Awareness Movement) تعبیر میشود. سخن این جنبش چنین بود که باید از آغاز زندگی، #کودکان را با واقعیت #مرگ آشنا کرد و هرچه را که به مرگ مربوط میشود با کودکان در میان گذاشت. همانطور که وقتی آموزش رفتارهای جنسی شروع شد بسیاری از ترسهایی که مردم از آمیزش جنسی داشتند از بین رفت و علمی تر و بهداشتی تر با مسئله جنسی مواجه شدند. مطابق اعتقاد این جنبش، عمده هراس انسانها از پدیدههای مختلف به دلیل این است که با آن پدیده مواجه نمیشوند و این مسئله هم درباره پدیده های محسوس صادق است، مثل ترس از مار یا موش، و هم درباره پدیده های انتزاعی تر مثل مرگ. بنابراین باید از بایکوت کردن مرگ در دوران مدرنیسم کاست.
#استاد_ملکیان ، با دخلوتصرف
____
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🔹بعد از انتشار کتاب ارنست بکر، انکارمرگ The Denial of Death ،جنبشی در روانشناسی و رواندرمانگری نضج گرفت که از آن به «جنبش آگاهی از مرگ»(The Death Awareness Movement) تعبیر میشود. سخن این جنبش چنین بود که باید از آغاز زندگی، #کودکان را با واقعیت #مرگ آشنا کرد و هرچه را که به مرگ مربوط میشود با کودکان در میان گذاشت. همانطور که وقتی آموزش رفتارهای جنسی شروع شد بسیاری از ترسهایی که مردم از آمیزش جنسی داشتند از بین رفت و علمی تر و بهداشتی تر با مسئله جنسی مواجه شدند. مطابق اعتقاد این جنبش، عمده هراس انسانها از پدیدههای مختلف به دلیل این است که با آن پدیده مواجه نمیشوند و این مسئله هم درباره پدیده های محسوس صادق است، مثل ترس از مار یا موش، و هم درباره پدیده های انتزاعی تر مثل مرگ. بنابراین باید از بایکوت کردن مرگ در دوران مدرنیسم کاست.
#استاد_ملکیان ، با دخلوتصرف
____
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
حالاین روزهای ما درکلام #استاد_ملکیان
من به این جمله عیسی ایمان دارم که حقیقت تو را نجات خواهد داد. انسان نه با دروغ و توهم و فریب، که فقط با حقیقت نجات مییابد.
ما امروزه واقعا کسی که حرفمان را بشنود نداریم. ما نیاز داریم که بیشتر حرفمان شنیده شود؛ ولی آقایان فکر میکنند ما باید فقط حرفشنو باشیم. ما باید با تمام وجود و با حضور قلب مینشستیم پای حرف مردم.
متاسفانه ما بیشترین عشق را به سخن گفتن و کمترین عشق را به شنیدن داریم. من به خودم و دیگران توصیه میکنم که بیشتر حرف مردم را بشنویم، نه اینکه حرص و ولع داشته باشیم برایشان صحبت کنیم. من یک شوخی با خدا هم بکنم، فکر میکنم خدا هم اگر کمی بیشتر حرف ما را میشنید، شاید وضع ما بهتر از این بود. اگر پیامبران خدا و بنیانگذاران ادیان و مذاهب و عارفان و فیلسوفان و متفکران و مصلحان اجتماعی حرف مخاطبان خود را بیشتر بشنوند و کمتر با آنها حرف بزنند، فکر میکنم وضع دنیا خیلی بهتر از این شود. ما امروزه واقعا کسی که حرفمان را بشنود نداریم.
ما باید با تمام وجود و با حضور قلب مینشستیم پای حرف مردم . این مردم از همسر و فرزندان من شروع میشوند تا فلان رجل سیاسی و فلان شهری و فلان روستایی و فلان زن یا مرد یا پیر و جوان و همه و همه.
متاسفانه ما کمتر کسی را داریم که حرفهایمان را بشنود و ای کاش روحانیون و روشنفکران کمی حرف میشنیدند و میدیدند مردم از چه میرنجند و به چه دردهایی مبتلایند.
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
من به این جمله عیسی ایمان دارم که حقیقت تو را نجات خواهد داد. انسان نه با دروغ و توهم و فریب، که فقط با حقیقت نجات مییابد.
ما امروزه واقعا کسی که حرفمان را بشنود نداریم. ما نیاز داریم که بیشتر حرفمان شنیده شود؛ ولی آقایان فکر میکنند ما باید فقط حرفشنو باشیم. ما باید با تمام وجود و با حضور قلب مینشستیم پای حرف مردم.
متاسفانه ما بیشترین عشق را به سخن گفتن و کمترین عشق را به شنیدن داریم. من به خودم و دیگران توصیه میکنم که بیشتر حرف مردم را بشنویم، نه اینکه حرص و ولع داشته باشیم برایشان صحبت کنیم. من یک شوخی با خدا هم بکنم، فکر میکنم خدا هم اگر کمی بیشتر حرف ما را میشنید، شاید وضع ما بهتر از این بود. اگر پیامبران خدا و بنیانگذاران ادیان و مذاهب و عارفان و فیلسوفان و متفکران و مصلحان اجتماعی حرف مخاطبان خود را بیشتر بشنوند و کمتر با آنها حرف بزنند، فکر میکنم وضع دنیا خیلی بهتر از این شود. ما امروزه واقعا کسی که حرفمان را بشنود نداریم.
ما باید با تمام وجود و با حضور قلب مینشستیم پای حرف مردم . این مردم از همسر و فرزندان من شروع میشوند تا فلان رجل سیاسی و فلان شهری و فلان روستایی و فلان زن یا مرد یا پیر و جوان و همه و همه.
متاسفانه ما کمتر کسی را داریم که حرفهایمان را بشنود و ای کاش روحانیون و روشنفکران کمی حرف میشنیدند و میدیدند مردم از چه میرنجند و به چه دردهایی مبتلایند.
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🔸ایجاد تعادل در حوزه احساسات و عواطف:
آرامش و اضطراب: اسپینوزا و اپیکور می گفتند زندگی فیلسوفانه توام با آرامش است. اسپینوزا می گفت به هنگام نزول بلا آرامش دارم چون مصیبت های شدیدتری که می دانم در جهان هست به من نازل نشده اند. شوپنهاور می گفت این آرامشی خوب در جهانی بد است.
🔸بیم و امید یا نومیدی و امید:
زندگی آبستن بی نهایت حوادث ممکنه است. پس نه روی چیزی خیلی حساب کن نه خیلی نومید و بیمناک شو. به عبارت دیگر زندگی قابل پیش بینی نیست و آنچه که نخستین بار رخ می دهد، نخستین بار است که رخ داده است. از بین متفکران، فقط بودا می گفت امید تو را به بیرون خودت وابسته می کند و لذا انسان باید فقط از خودش توقع داشته باشد.
🔅برگزیده ازدرسگفتار زندگی فیلسوفانه ، #استاد_ملکیان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
آرامش و اضطراب: اسپینوزا و اپیکور می گفتند زندگی فیلسوفانه توام با آرامش است. اسپینوزا می گفت به هنگام نزول بلا آرامش دارم چون مصیبت های شدیدتری که می دانم در جهان هست به من نازل نشده اند. شوپنهاور می گفت این آرامشی خوب در جهانی بد است.
🔸بیم و امید یا نومیدی و امید:
زندگی آبستن بی نهایت حوادث ممکنه است. پس نه روی چیزی خیلی حساب کن نه خیلی نومید و بیمناک شو. به عبارت دیگر زندگی قابل پیش بینی نیست و آنچه که نخستین بار رخ می دهد، نخستین بار است که رخ داده است. از بین متفکران، فقط بودا می گفت امید تو را به بیرون خودت وابسته می کند و لذا انسان باید فقط از خودش توقع داشته باشد.
🔅برگزیده ازدرسگفتار زندگی فیلسوفانه ، #استاد_ملکیان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
@eduarticle. آرامش و اضطراب
AudioTrim
🔊 #پادکست_آموزشی / #واژه_تفاوت
#آرامش و #اضطراب درزندگی فیلسوفانه/ #استاد_ملکیان
#دانستنیها برای آنها که بیشترمیخواهند بدانند
کانال مقاله ها @eduarticle
#آرامش و #اضطراب درزندگی فیلسوفانه/ #استاد_ملکیان
#دانستنیها برای آنها که بیشترمیخواهند بدانند
کانال مقاله ها @eduarticle
@eduarticle. بیم،امیدو ناامیدی
AudioTrim
🔊 #پادکست_آموزشی / #واژه_تفاوت /
#بیم ، #امید و ناامیدی درزندگی فیلسوفانه/ #استاد_ملکیان
#دانستنیها برای آنها که بیشترمیخواهند بدانند.
کانال مقاله ها @eduarticle
#بیم ، #امید و ناامیدی درزندگی فیلسوفانه/ #استاد_ملکیان
#دانستنیها برای آنها که بیشترمیخواهند بدانند.
کانال مقاله ها @eduarticle
✔️هجده اصل راهنمای زندگی
✍️ #استاد_ملکیان
باید:
1) عشق بورزم، یعنی به دیگران نیکی بی حساب و کتاب (هم به معنای بدون محاسبه گری و هم به معنای بی حد و حصر) بکنم تا شادی ژرف نصیب ام شود.
2) زندگی این جایی و اکنونی داشته باشم تا هم از سلامت روانی بیشتر و هم از کمال اخلاقی بیشتر بهره مند شوم.
3) به ارزش داوری های دیگران به کلی بی اعتناء شوم تا به خود شکوفائی کامل دست یابم.
4) تا می توانم به خود ام وفادار باشم، یعنی به رویای شخصی خود ام پشت نکنم، هر چند این پشت کردن مطلوب های اجتماعی برایم به ارمغان آورد.
5) هرگز به حل مساله ی نظری ای نپردازم که حل آن در عمل من هیچ تاثیری ندارد، یعنی به من ربطی ندارد.(حکمت «به من چه؟»)
6) از زندگی اصیل، یعنی خودجوشانه و خودانگیخته دست نکشم، یعنی خودام باشم و ساده و طبیعی زندگی کنم.
7) بدانم که به عمیق ترین معنای کلمه، تنهایم.
8) در غوغا و هیاهوی زندگی فقط به ندای آرام و آهسته وجدان اخلاقی خود ام گوش دهم.
9) خودام را هر چه بیشتر بشناسم و بیش از احوال هر کس دیگر احوال خودام را بپرسم.
10) هدفم را فقط اصلاح خودم قرار دهم و بدانم که فقط در نتیجه ی این کار دیگران را ، کمابیش، اصلاح می کنم.
11) بدانم که فقط تغییر و اصلاح خود هم ممکن است و هم مطلوب.
12) خوبی زندگی را بر خوشی زندگی ترجیح دهم.
13) بزرگترین کاری را که می توانم بر عهده گیرم، نه کاری بزرگتر از آن را، و نه کاری کوچکتر از آن را.
14) بدانم که همه چیز ناپایدار و گذرا است، چه خوشی ها و چه ناخوشی ها.
15) هرگز از صداقت (= مطابقت پنج ساحت باورها، احساسات، عواطف و هیجانات، خواسته ها، گفته ها و کرده ها با یکدیگر)، تواضع (= در خوشی ها خود را دیگری انگاشتن)، و احسان( = در ناخوشی ها دیگری را خود انگاشتن) دست نکشم.
16) چنان زندگی کنم که گویی در یک قدمی مرگ ام، یعنی در هر لحظه مشغول به کاری باشم که اگر در همان لحظه مرگ درسد نه احساس پشیمانی کنم، نه احساس اندوه و نه احساس حسرت.
17) فقط به وقت ضرورت و به قدر ضرورت سخن بگویم.
18) اهل آرامش به هر قیمتی نباشم.
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
✍️ #استاد_ملکیان
باید:
1) عشق بورزم، یعنی به دیگران نیکی بی حساب و کتاب (هم به معنای بدون محاسبه گری و هم به معنای بی حد و حصر) بکنم تا شادی ژرف نصیب ام شود.
2) زندگی این جایی و اکنونی داشته باشم تا هم از سلامت روانی بیشتر و هم از کمال اخلاقی بیشتر بهره مند شوم.
3) به ارزش داوری های دیگران به کلی بی اعتناء شوم تا به خود شکوفائی کامل دست یابم.
4) تا می توانم به خود ام وفادار باشم، یعنی به رویای شخصی خود ام پشت نکنم، هر چند این پشت کردن مطلوب های اجتماعی برایم به ارمغان آورد.
5) هرگز به حل مساله ی نظری ای نپردازم که حل آن در عمل من هیچ تاثیری ندارد، یعنی به من ربطی ندارد.(حکمت «به من چه؟»)
6) از زندگی اصیل، یعنی خودجوشانه و خودانگیخته دست نکشم، یعنی خودام باشم و ساده و طبیعی زندگی کنم.
7) بدانم که به عمیق ترین معنای کلمه، تنهایم.
8) در غوغا و هیاهوی زندگی فقط به ندای آرام و آهسته وجدان اخلاقی خود ام گوش دهم.
9) خودام را هر چه بیشتر بشناسم و بیش از احوال هر کس دیگر احوال خودام را بپرسم.
10) هدفم را فقط اصلاح خودم قرار دهم و بدانم که فقط در نتیجه ی این کار دیگران را ، کمابیش، اصلاح می کنم.
11) بدانم که فقط تغییر و اصلاح خود هم ممکن است و هم مطلوب.
12) خوبی زندگی را بر خوشی زندگی ترجیح دهم.
13) بزرگترین کاری را که می توانم بر عهده گیرم، نه کاری بزرگتر از آن را، و نه کاری کوچکتر از آن را.
14) بدانم که همه چیز ناپایدار و گذرا است، چه خوشی ها و چه ناخوشی ها.
15) هرگز از صداقت (= مطابقت پنج ساحت باورها، احساسات، عواطف و هیجانات، خواسته ها، گفته ها و کرده ها با یکدیگر)، تواضع (= در خوشی ها خود را دیگری انگاشتن)، و احسان( = در ناخوشی ها دیگری را خود انگاشتن) دست نکشم.
16) چنان زندگی کنم که گویی در یک قدمی مرگ ام، یعنی در هر لحظه مشغول به کاری باشم که اگر در همان لحظه مرگ درسد نه احساس پشیمانی کنم، نه احساس اندوه و نه احساس حسرت.
17) فقط به وقت ضرورت و به قدر ضرورت سخن بگویم.
18) اهل آرامش به هر قیمتی نباشم.
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
حفظ کنجکاوی کودکانه تا بزرگسالی
مصطفی ملکیان
🔊 #پادکست_آموزشی
✔️ فایل صوتی «اهمیت حفظ کنجکاوی کودکانه تا بزرگسالی»
#استاد_ملکیان
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
✔️ فایل صوتی «اهمیت حفظ کنجکاوی کودکانه تا بزرگسالی»
#استاد_ملکیان
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
Forwarded from 🖌مقاله،ویدیو آموزشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پادکست_آموزشی
#استاد_ملکیان: داستان کربلا دچار انحرافات و جعل فراوان است. تاریخ کربلا بسیار مبهم تر از آن چیزی است که میگویند و مینویسند. ما خیلی خیلی خیلی اطلاعاتمون در مورد واقعه #کربلا اندک است. #محرم
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
#استاد_ملکیان: داستان کربلا دچار انحرافات و جعل فراوان است. تاریخ کربلا بسیار مبهم تر از آن چیزی است که میگویند و مینویسند. ما خیلی خیلی خیلی اطلاعاتمون در مورد واقعه #کربلا اندک است. #محرم
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
✅تعلیم و تربیت و شاخه های آن
🔹در هر جامعه ای و تمدن و فرهنگی، افرادی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه، و خواسته یا ناخواسته، در حال #تعلیم_تربیت دیگران اند. برخی در قالب وزاررت خانه ها و ادارات اقدام به تعلیم و تربیت می کنند و برخی نیز ناخواسته این کار را انجام می دهند. بنابراین وقتی سخن از تعلیم و تربیت یا همان آموزش و پرورش است، مراد تنها وزارت آموزش و پرورش نیست. همه ی کسانی که از طریق وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و تحقیقات، وزارت فرهنگ و ارشاد، مطبوعات، رادیو، تلویزیون، خطبه و سخنرانی و ... خواسته و یا ناخواسته به تعلیم و تربیت دیگران می پردازند، مشمول این بحث می شوند.
🔹در اروپا، تعلیم و تربیت را مجموعا Education می نامند، اما در فارسی واژه ای که هر دو را شامل شود، وجود ندارد. در تعلیم به دیگری، معرفت یا فهم یا حمکت و یا ترکیبی از این سه، منتقل می شود. اما در تربیت، انتقال مهارت صورت می گیرد.
🔹یک استاد شنا، تا زمانی که قواعد شنا کردن را به شاگردان یاد می دهد، در حال تعلیم است، اما وقتی به شاگردان شنا کردن عملی در استخر یاد می دهد، در حال تربیت آنها است. ممکن است در بین اشخاص، تعلیم یکسان باشد، اما تربیت متفاوت باشد. دو فردی که گواهینامه ی رانندگی دارند، تعلیم یکسانی دیده اند، اما ممکن است یکی از آن ها تازه گواهینامه گرفته باشد و دیگری سی سال باشد که رانندگی می کند و طبیعتا مهارت(تربیت) بیشتری دارد.
تعلیم از طریق گفتن و نوشتن صورت می گیرد، اما در تربیت، مُتِرَبّی در فرآیند و حین انجام کار است که می تواند مهارت را از مربی خود بیا موزد.
🔹پنج شاخه ی مهم تعلیم و تربیت عبارتند از:
1️⃣تعلیم و تربیت بدنی:
گاهی موضوع تعلیم و تربیت، بدن و جسم متعلم و متربی است. در این حالت، معلم یا مربی، به شاگرد خود می آموزد که چگونه بدن خود را سالم، نیرومند و زیبا کند.
2️⃣تعلیم و تربیت ذهنی:
انسان علاقه مند است که علاوه بر جسم خود، ذهن خود را نیز مورد تعلیم و تربیت قرار دهد و یک سلسله توانایی ها را از جمله قدرت یادگیری، قدرت یادسپاری، قدرت یادآوری، سرعت انتقال، هوش بهر، قدرت تفکر، قدرت استدلال، قدرت اقناع گری و ... را در خود ایجاد کند.
3️⃣ تعلیم و تربیت روانی:
هدف از این تعلیم و تربیت، این است که انسان زندگی خوشی را از سر بگذراند یا خوش ترین زندگی مقدور را داشته باشد.
4️⃣تعلیم و تربیت اخلاقی:
در تعلیم و تربیت اخلاقی، آموزنده سعی می کند که روش های اخلاقی زیستن را به شاگرد آموزش دهد. به او می آموزد که چگونه خوب و درست و فضیلتمندانه زندگی کند.
به ازای هر ساحتی که در درون هر فردی وجود دارد، یک شاخه از تعلیم و تربیت وجود دارد تا انسان بتواند آن ساحت خود را بهبود بخشد.
5️⃣ تعلیم و تربیت اجتماعی:
این تعلیم و تربیت به انسان می آموزد که در مناسبات اجتماعی، با دیگران نَرم و هموار برخورد کند.
تعلیم و تربیت اخلاقی، یکی از شاخه های مذکور تعلیم و تربیت است که به انسان می آموزد که چگونه خوب و درست و فضیلتمند زندگی کند. در اینجا سخن بر سر تعلیم و تربیت اخلاقی هم نیست، سخن بر سر این است که چطور رفتار کنیم تا خود تعلیم و تربیت(اعم از فیزیکی، ذهنی، روانی، اخلاقی، اجتماعی و ...) اخلاقی باشد.
🔹به طور کلی برای هر کاری، آداب و اخلاق وجود دارد. آداب مجموعه قواعدی است که اگر شخصی آن ها را به کار گیرد، موفق می شود و این موفقیت برای یک زوج که در کنار هم زندگی می کنند، شامل دوام ازدواج، دوری از طلاق، احساس لذت از زندگی، دوری از مشکلات خانوادگی و ... می شود.
اخلاق، به موفقیت کاری ندارد و سعی می کند با ارائه ی مجموعه قوانینی، کاری را، اخلاقی کند و کمال مطلوب برای هر کاری، این است که اخلاقی و موفق باشد. برای مثال در سیاست یا عشق ورزی، کمال مطلوب این است که از طرق اخلاقی، موفقیت کسب کنیم.
◾️سخنرانی #استاد_ملکیان ،اخلاق تعلیم و تربیت ، سال 1397
mostafamalekian
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
🔹در هر جامعه ای و تمدن و فرهنگی، افرادی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه، و خواسته یا ناخواسته، در حال #تعلیم_تربیت دیگران اند. برخی در قالب وزاررت خانه ها و ادارات اقدام به تعلیم و تربیت می کنند و برخی نیز ناخواسته این کار را انجام می دهند. بنابراین وقتی سخن از تعلیم و تربیت یا همان آموزش و پرورش است، مراد تنها وزارت آموزش و پرورش نیست. همه ی کسانی که از طریق وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و تحقیقات، وزارت فرهنگ و ارشاد، مطبوعات، رادیو، تلویزیون، خطبه و سخنرانی و ... خواسته و یا ناخواسته به تعلیم و تربیت دیگران می پردازند، مشمول این بحث می شوند.
🔹در اروپا، تعلیم و تربیت را مجموعا Education می نامند، اما در فارسی واژه ای که هر دو را شامل شود، وجود ندارد. در تعلیم به دیگری، معرفت یا فهم یا حمکت و یا ترکیبی از این سه، منتقل می شود. اما در تربیت، انتقال مهارت صورت می گیرد.
🔹یک استاد شنا، تا زمانی که قواعد شنا کردن را به شاگردان یاد می دهد، در حال تعلیم است، اما وقتی به شاگردان شنا کردن عملی در استخر یاد می دهد، در حال تربیت آنها است. ممکن است در بین اشخاص، تعلیم یکسان باشد، اما تربیت متفاوت باشد. دو فردی که گواهینامه ی رانندگی دارند، تعلیم یکسانی دیده اند، اما ممکن است یکی از آن ها تازه گواهینامه گرفته باشد و دیگری سی سال باشد که رانندگی می کند و طبیعتا مهارت(تربیت) بیشتری دارد.
تعلیم از طریق گفتن و نوشتن صورت می گیرد، اما در تربیت، مُتِرَبّی در فرآیند و حین انجام کار است که می تواند مهارت را از مربی خود بیا موزد.
🔹پنج شاخه ی مهم تعلیم و تربیت عبارتند از:
1️⃣تعلیم و تربیت بدنی:
گاهی موضوع تعلیم و تربیت، بدن و جسم متعلم و متربی است. در این حالت، معلم یا مربی، به شاگرد خود می آموزد که چگونه بدن خود را سالم، نیرومند و زیبا کند.
2️⃣تعلیم و تربیت ذهنی:
انسان علاقه مند است که علاوه بر جسم خود، ذهن خود را نیز مورد تعلیم و تربیت قرار دهد و یک سلسله توانایی ها را از جمله قدرت یادگیری، قدرت یادسپاری، قدرت یادآوری، سرعت انتقال، هوش بهر، قدرت تفکر، قدرت استدلال، قدرت اقناع گری و ... را در خود ایجاد کند.
3️⃣ تعلیم و تربیت روانی:
هدف از این تعلیم و تربیت، این است که انسان زندگی خوشی را از سر بگذراند یا خوش ترین زندگی مقدور را داشته باشد.
4️⃣تعلیم و تربیت اخلاقی:
در تعلیم و تربیت اخلاقی، آموزنده سعی می کند که روش های اخلاقی زیستن را به شاگرد آموزش دهد. به او می آموزد که چگونه خوب و درست و فضیلتمندانه زندگی کند.
به ازای هر ساحتی که در درون هر فردی وجود دارد، یک شاخه از تعلیم و تربیت وجود دارد تا انسان بتواند آن ساحت خود را بهبود بخشد.
5️⃣ تعلیم و تربیت اجتماعی:
این تعلیم و تربیت به انسان می آموزد که در مناسبات اجتماعی، با دیگران نَرم و هموار برخورد کند.
تعلیم و تربیت اخلاقی، یکی از شاخه های مذکور تعلیم و تربیت است که به انسان می آموزد که چگونه خوب و درست و فضیلتمند زندگی کند. در اینجا سخن بر سر تعلیم و تربیت اخلاقی هم نیست، سخن بر سر این است که چطور رفتار کنیم تا خود تعلیم و تربیت(اعم از فیزیکی، ذهنی، روانی، اخلاقی، اجتماعی و ...) اخلاقی باشد.
🔹به طور کلی برای هر کاری، آداب و اخلاق وجود دارد. آداب مجموعه قواعدی است که اگر شخصی آن ها را به کار گیرد، موفق می شود و این موفقیت برای یک زوج که در کنار هم زندگی می کنند، شامل دوام ازدواج، دوری از طلاق، احساس لذت از زندگی، دوری از مشکلات خانوادگی و ... می شود.
اخلاق، به موفقیت کاری ندارد و سعی می کند با ارائه ی مجموعه قوانینی، کاری را، اخلاقی کند و کمال مطلوب برای هر کاری، این است که اخلاقی و موفق باشد. برای مثال در سیاست یا عشق ورزی، کمال مطلوب این است که از طرق اخلاقی، موفقیت کسب کنیم.
◾️سخنرانی #استاد_ملکیان ،اخلاق تعلیم و تربیت ، سال 1397
mostafamalekian
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
✔️سه توصیه مهم پیرامون فرآیند تحصیلی
قدر 22 سال طلایی عمر خود را بدانید و به دانشگاه اکتفا نکنید.
🔹روانشناسان با همه اختلافی که با هم دارند در این نقطه متفق القولند که از 18 تا 40 سالگی بهترین سالهای عمر هر انسانی اند . نه سالهای قبل از 18 سالگی انسان پختگی لازم را دارد برای استفاده از عمر و وقت و استعدادهایش نه بعد از 40 سالگی اما دانشگاه های ما با کمال تاسف باید گفت درست نصف این 22 سال را از شما می گیرند – تازه اگر دانش آموز زرنگی باشید- 11 سال را از شما می گیرند و فقط یک ورق کاغذ به شما می دهند که به آن می گویند مدرک دکتری؛ یعنی نصف عمر مفیدتان را که بر روی این کره زمین اقامت دارید را داده اید و یک ورق کاغذ گرفته اید که به آن می گویند مدرک دکتری.
من هیچ کس را تشویق نمی کنم که مدرک دکتری نگیرد؛ اصلا و ابدا !
🔹فرض کنید دو بازار وجود دارد در یک بازار مدرک می فروشند و در یک بازار علم . بروید در آن بازار که اسمش دانشگاهست مدرک بخرید ؛اما برای خودتان با استفاده از کارشناسان ، اساتید و مشاوران برنامه ریزی کنید و شروع کنید به این برنامه عمل کردند تا این برنامه را به شما دادند شما شروع کنید که متوازن این مدرک، معلوماتتان را داشته باشید.
وگرنه دانشگاه های ما هیچ چیز به شما نمی دهند جز مدرک !
🔹... اصلا به دانشگاه اعتنا نداشته باشید و به قدر ضرورت و به وقت ضرورت فقط به دانشگاه بروید آن مقدار که اگر غایب باشید چیزی را از دست خواهید داد ولی تمام اهتمامتان این باشد که کار کنید و وقتی به سنی مثل سن من برسید می فهمید عمق تلخ این واقعیت را که الان به شما می گویم که به لحاظ ریاضی 51 منهای 50 مساوی یک هست و 21 منهای 20 هم مساوی یک است ولی اصلا فکر نکنید ارزش آن عمری که 20 تا 21 سالگی دارید مساویست با عمری که از 50 تا 51 سالگی دارید .
باور کنید از من و بعدا به رأی العین می بینید یک هفته بیست تا بیست و یک سالگیتان اندازه یک سال 50 تا 51 سالگی ارزش دارد. این سالها بی نمونه اند بی همتایند و آن وقت است که حیفتان می آید.
من به دوستانم می گویم اگر برای عمر خودتان حیفتان نمی آید تا 40 سالگی حیفتان بیاید بعد خواستید ضایعش کنید و هر کاری می خواهید بکنید ولی واقعا تا 40 سالگی را ضایع نکنید .
🔹مثلا 16 سال دیگر که شما دارید؛ ثانیه ثانیه اش را استفاده کنید. اگر این کار را بکنید نه پشیمانی خواهید داشت نه حسرتی و نه اندوهی ولی اگر این کار را نکنید درست به میزانی که استفاده نمی کنید پشیمان می شوید و دائما با خودتان نزاع دارید و با خودتان نمی توانید آشتی کنید و همین طور تا آخر عمرتان خودتان را سرزنش می کنید همیشه قدر تا 40 سالگیتان را بدانید کاری به این دانشگاه ها نداشته باشید برنامه ریزی کنید و کار کنید و البته وقتی برنامه ریزی سنجیده صورت گرفت باید 4 ویژگی هم داشته باشد در آن برنامه :1. نظم داشته باشد 2. پشتکار داشته باشد 3. اعتدال را رعایت کند 4. دائما خودش را بازنگری کنید درست مثل کوهنوردانی که وضعشان را هر از چندگاهی از نو مورد ارزیابی قرار می دهند .
التزام به هرم مطالعاتی
🔹من همیشه عقیده ام این بوده که اشخاص موفق باید به صورت مخروطی یا هرمی درس بخوانند یعنی اول در قاعده این مخروط موضوعات بسیار متعددی را بخوانند اما با عمق کم بعد یک درصد بیایند پایین تر و بعد یک تعدادی از موضوعات قبلی کمتر بشود ولی آنهایی که در این دایره کوچکتر است عمیق تر بخوانند بعد بیایند این هرم را بالا تا برسد به رأس اما اینکه در این طبقات پنج - شش گانه که از قاعده هرم تا رأس هست چه بخوانند بستگی به این دارد که در راس هرم می خواهند به کجا برسند ؟
من خودم اعتقادم بر این است که برنامه ریزی صحیح این است که در 40 سالگی فرد به رأس هرم رسیده باشد .
این معنایش این است که از 40 سالگی تا آخر عمر می خواهد دائما بر روی آن نقطه مرکزی ای که در راس هرم قرار دارد کار کند و عمق بیشتر و باز هم عمق بیشتر به آن بدهید .
✍️#استاد_ملکیان
mostafamalekian
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
قدر 22 سال طلایی عمر خود را بدانید و به دانشگاه اکتفا نکنید.
🔹روانشناسان با همه اختلافی که با هم دارند در این نقطه متفق القولند که از 18 تا 40 سالگی بهترین سالهای عمر هر انسانی اند . نه سالهای قبل از 18 سالگی انسان پختگی لازم را دارد برای استفاده از عمر و وقت و استعدادهایش نه بعد از 40 سالگی اما دانشگاه های ما با کمال تاسف باید گفت درست نصف این 22 سال را از شما می گیرند – تازه اگر دانش آموز زرنگی باشید- 11 سال را از شما می گیرند و فقط یک ورق کاغذ به شما می دهند که به آن می گویند مدرک دکتری؛ یعنی نصف عمر مفیدتان را که بر روی این کره زمین اقامت دارید را داده اید و یک ورق کاغذ گرفته اید که به آن می گویند مدرک دکتری.
من هیچ کس را تشویق نمی کنم که مدرک دکتری نگیرد؛ اصلا و ابدا !
🔹فرض کنید دو بازار وجود دارد در یک بازار مدرک می فروشند و در یک بازار علم . بروید در آن بازار که اسمش دانشگاهست مدرک بخرید ؛اما برای خودتان با استفاده از کارشناسان ، اساتید و مشاوران برنامه ریزی کنید و شروع کنید به این برنامه عمل کردند تا این برنامه را به شما دادند شما شروع کنید که متوازن این مدرک، معلوماتتان را داشته باشید.
وگرنه دانشگاه های ما هیچ چیز به شما نمی دهند جز مدرک !
🔹... اصلا به دانشگاه اعتنا نداشته باشید و به قدر ضرورت و به وقت ضرورت فقط به دانشگاه بروید آن مقدار که اگر غایب باشید چیزی را از دست خواهید داد ولی تمام اهتمامتان این باشد که کار کنید و وقتی به سنی مثل سن من برسید می فهمید عمق تلخ این واقعیت را که الان به شما می گویم که به لحاظ ریاضی 51 منهای 50 مساوی یک هست و 21 منهای 20 هم مساوی یک است ولی اصلا فکر نکنید ارزش آن عمری که 20 تا 21 سالگی دارید مساویست با عمری که از 50 تا 51 سالگی دارید .
باور کنید از من و بعدا به رأی العین می بینید یک هفته بیست تا بیست و یک سالگیتان اندازه یک سال 50 تا 51 سالگی ارزش دارد. این سالها بی نمونه اند بی همتایند و آن وقت است که حیفتان می آید.
من به دوستانم می گویم اگر برای عمر خودتان حیفتان نمی آید تا 40 سالگی حیفتان بیاید بعد خواستید ضایعش کنید و هر کاری می خواهید بکنید ولی واقعا تا 40 سالگی را ضایع نکنید .
🔹مثلا 16 سال دیگر که شما دارید؛ ثانیه ثانیه اش را استفاده کنید. اگر این کار را بکنید نه پشیمانی خواهید داشت نه حسرتی و نه اندوهی ولی اگر این کار را نکنید درست به میزانی که استفاده نمی کنید پشیمان می شوید و دائما با خودتان نزاع دارید و با خودتان نمی توانید آشتی کنید و همین طور تا آخر عمرتان خودتان را سرزنش می کنید همیشه قدر تا 40 سالگیتان را بدانید کاری به این دانشگاه ها نداشته باشید برنامه ریزی کنید و کار کنید و البته وقتی برنامه ریزی سنجیده صورت گرفت باید 4 ویژگی هم داشته باشد در آن برنامه :1. نظم داشته باشد 2. پشتکار داشته باشد 3. اعتدال را رعایت کند 4. دائما خودش را بازنگری کنید درست مثل کوهنوردانی که وضعشان را هر از چندگاهی از نو مورد ارزیابی قرار می دهند .
التزام به هرم مطالعاتی
🔹من همیشه عقیده ام این بوده که اشخاص موفق باید به صورت مخروطی یا هرمی درس بخوانند یعنی اول در قاعده این مخروط موضوعات بسیار متعددی را بخوانند اما با عمق کم بعد یک درصد بیایند پایین تر و بعد یک تعدادی از موضوعات قبلی کمتر بشود ولی آنهایی که در این دایره کوچکتر است عمیق تر بخوانند بعد بیایند این هرم را بالا تا برسد به رأس اما اینکه در این طبقات پنج - شش گانه که از قاعده هرم تا رأس هست چه بخوانند بستگی به این دارد که در راس هرم می خواهند به کجا برسند ؟
من خودم اعتقادم بر این است که برنامه ریزی صحیح این است که در 40 سالگی فرد به رأس هرم رسیده باشد .
این معنایش این است که از 40 سالگی تا آخر عمر می خواهد دائما بر روی آن نقطه مرکزی ای که در راس هرم قرار دارد کار کند و عمق بیشتر و باز هم عمق بیشتر به آن بدهید .
✍️#استاد_ملکیان
mostafamalekian
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
🔊 #پادکست_آموزشی
#واژه_تفاوت
تفاوت میان self و ego و ارتباط آنها با اخلاقی زیستن
هر کدام از انسانها یک خود واقعی دارند self . "خود" یعنی "تو چنان که واقعا هستی" ولی هر کدام از انسانها، یک تصوری هم از خود واقعی شان دارند که این تصور، با خود واقعی شان انطباق ندارد که به آن ego می گویند.
🔹ما اگر به self رو بیاوریم خواهیم دید که آرامش بیشتری داریم، استرس و افسردگی کمتری داریم و شادی مان بیشتر است. پس من اخلاقی زندگی می کنم بخاطر توجه کردن به self و self از اخلاقی زیستن سود می برد اما ego سود نمی برد.
🔅 منبع سخنرانی #استاد_ملکیان تحت عنوان چرا باید اخلاقی زیست
🔻برای آگاهی بیشتر فایل صوتی ضمیمه را نیز گوش کنید.
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
#واژه_تفاوت
تفاوت میان self و ego و ارتباط آنها با اخلاقی زیستن
هر کدام از انسانها یک خود واقعی دارند self . "خود" یعنی "تو چنان که واقعا هستی" ولی هر کدام از انسانها، یک تصوری هم از خود واقعی شان دارند که این تصور، با خود واقعی شان انطباق ندارد که به آن ego می گویند.
🔹ما اگر به self رو بیاوریم خواهیم دید که آرامش بیشتری داریم، استرس و افسردگی کمتری داریم و شادی مان بیشتر است. پس من اخلاقی زندگی می کنم بخاطر توجه کردن به self و self از اخلاقی زیستن سود می برد اما ego سود نمی برد.
🔅 منبع سخنرانی #استاد_ملکیان تحت عنوان چرا باید اخلاقی زیست
🔻برای آگاهی بیشتر فایل صوتی ضمیمه را نیز گوش کنید.
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
Telegram
-
✔️تعلیم و تربیت معنوی
در #تعلیم_تربیت #جوانان سعی شود آنها مبتلا به خودشیفتگی، پیشداوری، تعصب، جزم و جمود، خرافه پرستی و نامدارایی و بی بردباری نسبت به دیگران، دگراندیشان و کسانی که کیش و آیین آنها را قبول ندارند، نشوند. متاسفانه این شش مورد در تعلیم و تربیت فعلی ما جایی ندارد. یعنی در تربیت دینی فرزندانمان طوری عمل می کنیم که اینها هم خودشیفته می شوند، هم اهل پیشداوری، هم اهل تعصب، هم اهل جزم و جمود، هم اهل خرافه پرستی و هم نسبت به دیگران نابردبار و بی مدارا هستند. آنها نمی توانند نسبت به کسانی
که مثل آنها نمی اندیشند و به دین و مذهب دیگری تعلق خاطر دارند مدارا و بردباری داشته باشند. اگر بتوان این شش کار را در نظام آموزشی نهادینه کرد، در باب معنوی تر کردن انسانهایی که متدینند، یک گام به پیش برداشته شده، یعنی دینشان به معنویت نزدیکتر شده است.
#استاد_ملکیان
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
در #تعلیم_تربیت #جوانان سعی شود آنها مبتلا به خودشیفتگی، پیشداوری، تعصب، جزم و جمود، خرافه پرستی و نامدارایی و بی بردباری نسبت به دیگران، دگراندیشان و کسانی که کیش و آیین آنها را قبول ندارند، نشوند. متاسفانه این شش مورد در تعلیم و تربیت فعلی ما جایی ندارد. یعنی در تربیت دینی فرزندانمان طوری عمل می کنیم که اینها هم خودشیفته می شوند، هم اهل پیشداوری، هم اهل تعصب، هم اهل جزم و جمود، هم اهل خرافه پرستی و هم نسبت به دیگران نابردبار و بی مدارا هستند. آنها نمی توانند نسبت به کسانی
که مثل آنها نمی اندیشند و به دین و مذهب دیگری تعلق خاطر دارند مدارا و بردباری داشته باشند. اگر بتوان این شش کار را در نظام آموزشی نهادینه کرد، در باب معنوی تر کردن انسانهایی که متدینند، یک گام به پیش برداشته شده، یعنی دینشان به معنویت نزدیکتر شده است.
#استاد_ملکیان
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
⭕️سه عامل مزاحم تعلیم و تربیت موفق
1⃣ وضع معیشتی دانش آموزان (فقر اقتصادی، عقب ماندگی اقتصادی). حد نصابی از رفاه اقتصادی برای تغییرات و موفقیت در تعلیم و تربیت لازم است. وضع اقتصادی کل جامعه که به اصطلاح جامعه شناسی رفاه اجتماعی گفته می شود می تواند سد راه موفقیت در #تعلیم_تربیت گردد. حد نصابی از رفاه اجتماعی را نیاز دارید.
2⃣ نظام سیاسی انتظار دارد آموزشهای مورد نظرش را به دانش آموز بدهیم. نظام آموزش و پرورش ایدئولوژیک است و به محتوا کار دارد و تشخیص شما با تشخیص نظام سیاسی همیشه منطبق نیست. نظام سیاسی، آموزش و پرورشی را می خواهد که به شدت ایدئولوژیک و همراه با آفات فکری مثل پیش داوری، جزم و جمود و تعصب است، به شدت مادی گرایانه که در آن مناسک و شعائر و احکام دست بالاتری از اخلاق دارند. در حالی که آموزش و پرورش موفق نباید ایدئولوژیک باشد یعنی پرونده هیچ مساله ای مختوم الی الابد نباشد و نباید مبتنی بر آفات فکری، مادی گرایانه و ظاهرگرا باشد.
3⃣ رقیب سوم چیزهایی است که از فضای عمومی جهانی دریافت می شود (ارتباطات و فضای مجازی) که در دوستان و هم نسلان دانش آموز نفوذ بسیار دارد.
خیلی وقتها این آموزش ها از بیخ و بن فاسد است مثل ماتریالیسم اخلاقی که از غرب می آید و برای بچه از اول پول دار شدن ارزش می شود. مثلا تمام سلبریتی هایی که در دنیای مجازی هستند اولین ویژگی شان ثروت است. از دید بچه ها این ها بزرگند و از دید آنها جهان لقمه ای است که می خواهند قسمت بزرگش نصیب آنها شود.
🔅مصاحبه #استاد_ملکیان ،جابه جایی ناخشنودی متعلمان،۱۳ اسفند ۹۵
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
1⃣ وضع معیشتی دانش آموزان (فقر اقتصادی، عقب ماندگی اقتصادی). حد نصابی از رفاه اقتصادی برای تغییرات و موفقیت در تعلیم و تربیت لازم است. وضع اقتصادی کل جامعه که به اصطلاح جامعه شناسی رفاه اجتماعی گفته می شود می تواند سد راه موفقیت در #تعلیم_تربیت گردد. حد نصابی از رفاه اجتماعی را نیاز دارید.
2⃣ نظام سیاسی انتظار دارد آموزشهای مورد نظرش را به دانش آموز بدهیم. نظام آموزش و پرورش ایدئولوژیک است و به محتوا کار دارد و تشخیص شما با تشخیص نظام سیاسی همیشه منطبق نیست. نظام سیاسی، آموزش و پرورشی را می خواهد که به شدت ایدئولوژیک و همراه با آفات فکری مثل پیش داوری، جزم و جمود و تعصب است، به شدت مادی گرایانه که در آن مناسک و شعائر و احکام دست بالاتری از اخلاق دارند. در حالی که آموزش و پرورش موفق نباید ایدئولوژیک باشد یعنی پرونده هیچ مساله ای مختوم الی الابد نباشد و نباید مبتنی بر آفات فکری، مادی گرایانه و ظاهرگرا باشد.
3⃣ رقیب سوم چیزهایی است که از فضای عمومی جهانی دریافت می شود (ارتباطات و فضای مجازی) که در دوستان و هم نسلان دانش آموز نفوذ بسیار دارد.
خیلی وقتها این آموزش ها از بیخ و بن فاسد است مثل ماتریالیسم اخلاقی که از غرب می آید و برای بچه از اول پول دار شدن ارزش می شود. مثلا تمام سلبریتی هایی که در دنیای مجازی هستند اولین ویژگی شان ثروت است. از دید بچه ها این ها بزرگند و از دید آنها جهان لقمه ای است که می خواهند قسمت بزرگش نصیب آنها شود.
🔅مصاحبه #استاد_ملکیان ،جابه جایی ناخشنودی متعلمان،۱۳ اسفند ۹۵
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
حسین (ع) و زندگی ، همه جا و همه (94.07.24)وقت
<unknown>
#پادکست_آموزشی
حسین ابن علی همه جا و همه وقت، ۷ درس از زندگی امام حسین ع | سال 1394
#عاشورا
#استاد_ملکیان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
حسین ابن علی همه جا و همه وقت، ۷ درس از زندگی امام حسین ع | سال 1394
#عاشورا
#استاد_ملکیان
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
ما به سه نیّت به سراغِ #کتاب و #کتابخوانی میرویم:
✔️گاهی به این قصد که صرفاً لذّت ببریم، مانندِ بیشترِ اوقاتی که آثارِ ادبی یا تاریخی میخوانیم؛
✔️گاهی به این قصد که بر علم و معرفتِمان به جهانِ هستی و موجودات یا واقعیّتهایِ آن افزوده شود، مانندِ اکثرِ وقتهاای که آثارِ منطقی-ریاضی یا آثارِ متعلّق به حوزهیِ علومِ تجربیِ طبیعی یا انسانی یا آثارِ فلسفی را در مطالعه میگیریم؛
✔️و گاهی، نیز، به این قصد که نوعی از ارتقاءِ روانی و روحی را تجربه کنیم، یعنی، مثلاً، پشیمانی، حسرت، یا غمِ خود را تخفیف دهیم یا نابود سازیم، احساسِ رضایتِ بیشترای از زندگی پیدا کنیم، آرامش و شادی بیابیم، سلامتِ روانی حاصل کنیم، فضیلتمندتر شویم، یا...؛ خلاصه، حالِمان خوبتر و خوشتر شود. خواندنِ آثارِ فرزانگان، عارفان، بعضی از بنیانگذارانِ ادیان و مذاهب، برخی از الاهیدانان، پارهای از فیلسوفان، شماری از روانشناسان، و نیز بسیاری از بزرگانِ ادبیاتِ جهانی به این کار میآیند، که، به گمانِ من، مهمّترین فایدهیِ کتابخوانی است.
گفتوگو با #استاد_ملکیان| روزنامه اعتماد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حسین (ع) و زندگی ، همه جا و همه (94.07.24)وقت
<unknown>
حسین ابن علی همه جا و همه وقت، ۷ درس از زندگی امام حسین ع | سال 1394
#عاشورا
#استاد_ملکیان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM