#حکایتها ، ۱۰۴
#شوپنهاور، #فلسفه تسلاي قلب شكسته
در باره غمهاي ناشي از عشق، شوپنهاور شايد بهترين #فيلسوف است. از ديد شوپنهاور تاريخ هر زندگياي تاريخ رنج است، او با ازدواج مخالف است و آن را انجام دادن هركار ممكن براي متنفر شدن زن و شوهر از يكديگر ميداند، با اين وجود به چند همسري علاقه دارد و داشتن ده مادرزن را بهتر از يك مادرزن ميداند. از ديد او هرچه انسانها پيشرفتهتر باشند و هرچه مغزشان فعالتر باشد بيشتر به خواب نياز دارند. با افزايش شهرت و افزايش توجه زنان به شوپنهاور ديدگاههايش در باره آنها ملايمتر ميشود و زنان را موجوداتي قادر به فداكاري و كسب بصيرت ميداند. از ديد او عشق قادر است جديترين اشتغالات را برهم زند و براي لحظهاي بزرگترين اذهان را فلج كند. اراده معطوف به حيات از ديد شوپنهاور همواره بر عقل غلبه دارد و داوريهاي عقل را دستكاري ميكند، او اين اراده را سائقهاي ذاتي براي بقا و توليدمثل ميداند. از ديد او ما آزاد نيستيم كه عاشق همه شويم زيرا نميتوانيم از همه بچههاي تندرستي داشته باشيم.او عشق رانهايتا به ازدواج منتهي مي داند واين شايد دست كم گذاشتن بر عشق ومفهوم وسيع وعميق اين واژه باشد .
اراده معطوف به حيات، ما را به سوي افرادي جلب ميكند كه شانس ما را براي ايجاد بچههاي زيبا و باهوش زياد ميكنند و ما را از كساني دور ميكند كه اين شانس را كاهش ميدهند. عشق از ديد شوپنهاور چيزي نيست مگر جلوه آگاهانه كشف والدين آرماني از جانب اراده معطوف به حیات. چون والدین ما در روابط عشقي خود اشتباهاتي كردهاند ما نيز به احتمال زياد از توازن آرماني فاصله داريم. نظريه خنثي شدن شوپنهاور اعتماد ميدهد تا شيوههاي ايجاد جذابيت را پيشبيني كند، از ديد او زنان كوتاه قد عاشق مردان بلند قد ميشوند. ولي به ندرت مردان بلندقد عاشق زنان بلند قد ميشوند (به دليل ترس ناخودآگاه آنها از توليد بچه غولها). اين نظريه بيان ميكند فردي كه براي بچه ما بسيار مناسب است هرگز براي خود ما خيلي مناسب نيست و همراهي آسايش و عشق آتشين به ندرت اتفاق ميافتد. به نظر شوپنهاور هر موجودي بر روي زمين همان قدر به زندگي به همان اندازه بيمعنابه زندگي متعهد است: سخت كوشي مورچههاي كوچك، زندگي حشرات، كسب و كار موشهاي كور در دالانهاي تاريك نمونههايي از اين تعهد به زندگي بيمعنا هستند.
به عبارت ديگر وقتي عشق، ما را درهم شكسته، تسليبخش است كه بشنويم خوشبختي هرگز قسمتي از برنامه نبوده است.
| #برگزیده از کتاب تسلیبخش های فلسفی
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
#شوپنهاور، #فلسفه تسلاي قلب شكسته
در باره غمهاي ناشي از عشق، شوپنهاور شايد بهترين #فيلسوف است. از ديد شوپنهاور تاريخ هر زندگياي تاريخ رنج است، او با ازدواج مخالف است و آن را انجام دادن هركار ممكن براي متنفر شدن زن و شوهر از يكديگر ميداند، با اين وجود به چند همسري علاقه دارد و داشتن ده مادرزن را بهتر از يك مادرزن ميداند. از ديد او هرچه انسانها پيشرفتهتر باشند و هرچه مغزشان فعالتر باشد بيشتر به خواب نياز دارند. با افزايش شهرت و افزايش توجه زنان به شوپنهاور ديدگاههايش در باره آنها ملايمتر ميشود و زنان را موجوداتي قادر به فداكاري و كسب بصيرت ميداند. از ديد او عشق قادر است جديترين اشتغالات را برهم زند و براي لحظهاي بزرگترين اذهان را فلج كند. اراده معطوف به حيات از ديد شوپنهاور همواره بر عقل غلبه دارد و داوريهاي عقل را دستكاري ميكند، او اين اراده را سائقهاي ذاتي براي بقا و توليدمثل ميداند. از ديد او ما آزاد نيستيم كه عاشق همه شويم زيرا نميتوانيم از همه بچههاي تندرستي داشته باشيم.او عشق رانهايتا به ازدواج منتهي مي داند واين شايد دست كم گذاشتن بر عشق ومفهوم وسيع وعميق اين واژه باشد .
اراده معطوف به حيات، ما را به سوي افرادي جلب ميكند كه شانس ما را براي ايجاد بچههاي زيبا و باهوش زياد ميكنند و ما را از كساني دور ميكند كه اين شانس را كاهش ميدهند. عشق از ديد شوپنهاور چيزي نيست مگر جلوه آگاهانه كشف والدين آرماني از جانب اراده معطوف به حیات. چون والدین ما در روابط عشقي خود اشتباهاتي كردهاند ما نيز به احتمال زياد از توازن آرماني فاصله داريم. نظريه خنثي شدن شوپنهاور اعتماد ميدهد تا شيوههاي ايجاد جذابيت را پيشبيني كند، از ديد او زنان كوتاه قد عاشق مردان بلند قد ميشوند. ولي به ندرت مردان بلندقد عاشق زنان بلند قد ميشوند (به دليل ترس ناخودآگاه آنها از توليد بچه غولها). اين نظريه بيان ميكند فردي كه براي بچه ما بسيار مناسب است هرگز براي خود ما خيلي مناسب نيست و همراهي آسايش و عشق آتشين به ندرت اتفاق ميافتد. به نظر شوپنهاور هر موجودي بر روي زمين همان قدر به زندگي به همان اندازه بيمعنابه زندگي متعهد است: سخت كوشي مورچههاي كوچك، زندگي حشرات، كسب و كار موشهاي كور در دالانهاي تاريك نمونههايي از اين تعهد به زندگي بيمعنا هستند.
به عبارت ديگر وقتي عشق، ما را درهم شكسته، تسليبخش است كه بشنويم خوشبختي هرگز قسمتي از برنامه نبوده است.
| #برگزیده از کتاب تسلیبخش های فلسفی
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle