✅ دغدغههای زنان معلم در آموزشوپرورش در گفتوگو با معلمان
برگزیده از متن
—----------------------
شرق: چند سالی است که چرخ زندگی بدون همراهی زنان، بهویژه در کلانشهرها بهسختی میچرخد. وجود شرایط نامطمئن اقتصادی در کشور، #زنان بیشتری را روانه بازار کار کرده است. زنان شاغلی که علاوه بر دغدغههای مسئولیت روزانه زندگی (همسربودن و مادربودن) باید بتوانند هماهنگی خوبی بین زندگی خانوادگی و زندگی حرفهای خود ایجاد کنند. شاهکارنامیدن این هماهنگی شاید اغراق باشد؛ اما برقراری این تعادل نشان از قدرت مدیریت یک زن و امتیاز ویژه آن نسبت به زنان شاغل دیگر یا حتی زنان خانهدار دارد. معلمی یکی از شغلهایی است که با توجه به بافت سنتی جامعه، برای زنان پذیرفتهشده است و شاید شغلی است که میتواند زمینههای مشترک فکری جامعه سنتی و مدرن را به هم پیوند بزند. درحالحاضر ظرفیت بیش از نیمی از نیروی کار وزارت آموزشوپرورش را زنان تشکیل میدهند؛ ظرفیت بزرگی که حتی باید در اولویتهای نیازسنجیهای پژوهشی آموزشوپرورش قرار گیرد. در این گفتوگو به سراغ چند معلم رفتهایم و بیشتر از مشکلات خاص زنان در آموزشوپرورش و راهکارهای برخورد با آنان پرسیده و پاسخ آنها را شنیدهایم.
🔶بهعنوان سؤال اول مشکل خاص #معلمان_زن چیست؟
نرگس ملکزاده: بسیاری از #فرهنگیان زن مجبور هستند برای تدریس به مناطق محروم یا منطقهای به غیر از منطقه زندگی خود بروند که در دل این مسئله چند مشکل دیگر نهفته است. ممکن است معلمان بنا به دلایل متعدد از قبیل نبودن امکانات و شرایط زندگی در مناطق محروم نتوانند در منطقه مربوطه اقامت داشته باشند که علاوه بر تحمیل هزینه رفتوآمد و هزینه روانی حاصل از این آمدوشدها ممکن است امنیت آنها هم به خطر بیفتد. یکی از مشکلات زنان شاغل همیشه مشکل تنظیم زمان برای زندگی شخصی و زندگی حرفهای است؛ اما چرا باید تنظیم این مشارکت در زندگی طوری نباشد که زن -که همپای مرد در جامعه به فعالیت مشغول است- نتواند در شغل خود ارتقایی شایسته داشته باشد؟ منشأ این بیاعتمادی هم در افکار ماست که هنوز خود قبول نداریم یک زن میتواند یک مدیر یا یک کارمند موفقتر از مردان باشد و همیشه برتری را به مردبودن دادهایم. محدودیت در پوشش را هم میتوان به مشکلات خاص زنان اضافه کرد. در آموزشوپرورش درباره پوشش زنان، هیچ قانون یا بخشنامهای نداریم. بخشنامهای کلی وجود دارد؛ اما نوع پوشش را محدود نمیکند. کسی حق ندارد پوشش مناسب را به دلیل آراستهبودن نقد کند. پیامدهای این سختگیریهای بیمورد وقتی بیشتر نمایان میشود که دقت داشته باشیم که فرسایش شغلی معلمان زن و حتی سلب آرامش روانی از آنها اثراتش را بر ۳۰ دانشآموز میگذارد و این چیزی است که برای زنان شاغل در ارگانهای دیگر صدق نمیکند.
🔶فریبا ایازی: زنان ما از وقتی که دیده نشدند، غیرشاغل نامیده شدند. غافل از آنکه زنان همیشه شاغل بودند. مدیریت امور خانه، شغل کمی نبود؛ اما هرگز خانهداری شغل به حساب نیامد. چندی بعد همزمان با تغییر رویکرد دنیا نسبت به حقوق زن و مرد، زنان اجازه یافتند درس بخوانند تا بتوانند وارد اجتماع شوند. پس از مدتی، زنان همپای مردان در تمام عرصهها به فعالیت مشغول شدند؛ تاآنجاکه عنوان زن شاغل و زن خانهدار زبانزد مردم جامعه شد؛ اما مردها همچنان مرد ماندند و وظایف مردانگی آنان نه کم شد و نه زیاد. زنان شاغل همسر شدند و مادر و همچنان عنوان کدبانوی خانه جزء وظایف لاینفک آنان تعریف میشد. زنان شاغل مادر میشدند و برای مراقبت از خود و فرزند، چهار ماه مرخصی به آنان داده میشد؛ هرچند امروز اخبار خوبی مبنی بر طول مدت مرخصیها شنیده میشود؛ اما سخن ما درباره مشکلات خاص زنان شاغل است. با وجود آنکه امروز زنان، بخش مهمی از وظایف مربوط به همسرداری و فرزندان را برعهده دارند؛ ولی بند مربوط به حق اولاد و عائلهمندی به مردان تعلق میگیرد. این توجیه که مرد سرپرست خانواده است عقلانی نيست زیرا شرایط اقتصادی و حقوقی مردان کارمند بهگونهای نیست که بهتنهایی از مخارج زندگی برآیند.
🔶اگر بخواهید چالش اصلی خودتان را به عنوان یک زن فرهنگی مطرح کنید به چه موردی اشاره میکنید؟ ادامه👇🏾
برگزیده از متن
—----------------------
شرق: چند سالی است که چرخ زندگی بدون همراهی زنان، بهویژه در کلانشهرها بهسختی میچرخد. وجود شرایط نامطمئن اقتصادی در کشور، #زنان بیشتری را روانه بازار کار کرده است. زنان شاغلی که علاوه بر دغدغههای مسئولیت روزانه زندگی (همسربودن و مادربودن) باید بتوانند هماهنگی خوبی بین زندگی خانوادگی و زندگی حرفهای خود ایجاد کنند. شاهکارنامیدن این هماهنگی شاید اغراق باشد؛ اما برقراری این تعادل نشان از قدرت مدیریت یک زن و امتیاز ویژه آن نسبت به زنان شاغل دیگر یا حتی زنان خانهدار دارد. معلمی یکی از شغلهایی است که با توجه به بافت سنتی جامعه، برای زنان پذیرفتهشده است و شاید شغلی است که میتواند زمینههای مشترک فکری جامعه سنتی و مدرن را به هم پیوند بزند. درحالحاضر ظرفیت بیش از نیمی از نیروی کار وزارت آموزشوپرورش را زنان تشکیل میدهند؛ ظرفیت بزرگی که حتی باید در اولویتهای نیازسنجیهای پژوهشی آموزشوپرورش قرار گیرد. در این گفتوگو به سراغ چند معلم رفتهایم و بیشتر از مشکلات خاص زنان در آموزشوپرورش و راهکارهای برخورد با آنان پرسیده و پاسخ آنها را شنیدهایم.
🔶بهعنوان سؤال اول مشکل خاص #معلمان_زن چیست؟
نرگس ملکزاده: بسیاری از #فرهنگیان زن مجبور هستند برای تدریس به مناطق محروم یا منطقهای به غیر از منطقه زندگی خود بروند که در دل این مسئله چند مشکل دیگر نهفته است. ممکن است معلمان بنا به دلایل متعدد از قبیل نبودن امکانات و شرایط زندگی در مناطق محروم نتوانند در منطقه مربوطه اقامت داشته باشند که علاوه بر تحمیل هزینه رفتوآمد و هزینه روانی حاصل از این آمدوشدها ممکن است امنیت آنها هم به خطر بیفتد. یکی از مشکلات زنان شاغل همیشه مشکل تنظیم زمان برای زندگی شخصی و زندگی حرفهای است؛ اما چرا باید تنظیم این مشارکت در زندگی طوری نباشد که زن -که همپای مرد در جامعه به فعالیت مشغول است- نتواند در شغل خود ارتقایی شایسته داشته باشد؟ منشأ این بیاعتمادی هم در افکار ماست که هنوز خود قبول نداریم یک زن میتواند یک مدیر یا یک کارمند موفقتر از مردان باشد و همیشه برتری را به مردبودن دادهایم. محدودیت در پوشش را هم میتوان به مشکلات خاص زنان اضافه کرد. در آموزشوپرورش درباره پوشش زنان، هیچ قانون یا بخشنامهای نداریم. بخشنامهای کلی وجود دارد؛ اما نوع پوشش را محدود نمیکند. کسی حق ندارد پوشش مناسب را به دلیل آراستهبودن نقد کند. پیامدهای این سختگیریهای بیمورد وقتی بیشتر نمایان میشود که دقت داشته باشیم که فرسایش شغلی معلمان زن و حتی سلب آرامش روانی از آنها اثراتش را بر ۳۰ دانشآموز میگذارد و این چیزی است که برای زنان شاغل در ارگانهای دیگر صدق نمیکند.
🔶فریبا ایازی: زنان ما از وقتی که دیده نشدند، غیرشاغل نامیده شدند. غافل از آنکه زنان همیشه شاغل بودند. مدیریت امور خانه، شغل کمی نبود؛ اما هرگز خانهداری شغل به حساب نیامد. چندی بعد همزمان با تغییر رویکرد دنیا نسبت به حقوق زن و مرد، زنان اجازه یافتند درس بخوانند تا بتوانند وارد اجتماع شوند. پس از مدتی، زنان همپای مردان در تمام عرصهها به فعالیت مشغول شدند؛ تاآنجاکه عنوان زن شاغل و زن خانهدار زبانزد مردم جامعه شد؛ اما مردها همچنان مرد ماندند و وظایف مردانگی آنان نه کم شد و نه زیاد. زنان شاغل همسر شدند و مادر و همچنان عنوان کدبانوی خانه جزء وظایف لاینفک آنان تعریف میشد. زنان شاغل مادر میشدند و برای مراقبت از خود و فرزند، چهار ماه مرخصی به آنان داده میشد؛ هرچند امروز اخبار خوبی مبنی بر طول مدت مرخصیها شنیده میشود؛ اما سخن ما درباره مشکلات خاص زنان شاغل است. با وجود آنکه امروز زنان، بخش مهمی از وظایف مربوط به همسرداری و فرزندان را برعهده دارند؛ ولی بند مربوط به حق اولاد و عائلهمندی به مردان تعلق میگیرد. این توجیه که مرد سرپرست خانواده است عقلانی نيست زیرا شرایط اقتصادی و حقوقی مردان کارمند بهگونهای نیست که بهتنهایی از مخارج زندگی برآیند.
🔶اگر بخواهید چالش اصلی خودتان را به عنوان یک زن فرهنگی مطرح کنید به چه موردی اشاره میکنید؟ ادامه👇🏾