مدارس بايد از حالت قفسبودن خارج شوند
—-------------------------
وزير آموزشوپرورش گفت: فضاي #مدرسه خشن است و جلوي نشاط را ميگيرد و بايد مدارس از حالت قفس خارج شوند. به گزارش خبرآنلاين، فخرالدين احمديدانشآشتياني در همايش «روانشناسي مدرسه» که در دانشگاه الزهرا برگزار شد، با بيان اينکه تا وقتي ايمان در شخصيت انسان به رفتار تبديل نشود، او در خسران است، گفت: مأموريت نظام #تعليم_تربيت در سند تحول بنيادين آمده و روح حاکم بر آن تربيت است. او افزود: تا وقتي که ميان آموزش و پرورش، تفاوت قائل نباشيم، مشکلات پابرجا هستند. وزير آموزشوپرورش با بيان اينکه مسير #توسعه جوامع از نظام تعليم و تربيت ميگذرد، عنوان کرد: آنچه باعث توسعه ميشود، تفکيک آموزش از پرورش و توجه به تربيت است. امر پرورش فقط به مربي پرورشي برنميگردد بلکه به #معلم و خانواده نيز بستگي دارد. دانشآشتياني تأکيد کرد: معلم را از چرخه تربيت خارج کردهايم، درحاليکه رفتار معلم در کلاس و نوع تعاملش در تربيت، نقش مهمي دارد. وزير آموزشوپرورش با اشاره به اينکه بهعلت ناکارآمدي آموزش، پژوهش را نيز از امر آموزشوپرورش جدا کردهايم، گفت: دانشآموز پژوهشگر، اگر در برنامه درسي، فعاليت پژوهشي کند، موفق است. او ادامه داد: هدف ما بايد تربيت باشد و به همان اندازه که معلم ديني به درس ديني ميپردازد بايد معلم رياضي نيز به آن بپردازد. دانشآشتياني با اشاره به اينکه تا وقتي نگاه ما نسبت به مقوله تربيت اصلاح نشود و معلمان، مأموريت تربيت در کلاس درس نداشته باشند، مشکلات حل نميشود و به اهداف تربيتي نميرسيم، اظهار کرد: سالهاي زيادي است، انتقاداتي به آموزشوپرورش درباره حجم کتب درسي وارد ميشود اما چرا مشکل حل نشده است؟ اين موضوع هم به نگرش ما باز ميگردد زيرا مأموريت، يادگيري فيزيک و شيمي است و خانوادهها فرزندشان را به کلاسهاي آموزشي مربوطه ميفرستند. وزير آموزشوپرورش درباره نشاط و شادابي در مدارس گفت: يکي از مشکلات ما اين است که روابط مکانيکي و ارگانيک وجود دارد و تا زمانيکه رابطهها مکانيکي است، نشاط و شادابي داخل مدرسه نميآيد و اگر بحث آسيبهاي اجتماعي مطرح بوده، بههمين علت است. وزير آموزشوپرورش گفت: فضاي مدرسه نيز خشن است و جلوي نشاط را ميگيرد و بايد مدارس از حالت قفس خارج شوند. دانشآشتياني در پايان، سه پرسش در همايشی که استادان و دانشجويان روانشناسي مدعو بودند، مطرح کرد و گفت: چگونه ميتوان تغيير نگرش در مجريان بهوجود آورد؟ چگونه ميتوان معلمان را مربي کرد؟ جايگاه واقعي روانشناسان در چرخه تعليموتربيت کجاست؟
—------------------------
↩️ کانال مقاله ها وخبرهای آموزشی فرهنگی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
مدارس بايد از حالت قفسبودن خارج شوند
—-------------------------
وزير آموزشوپرورش گفت: فضاي #مدرسه خشن است و جلوي نشاط را ميگيرد و بايد مدارس از حالت قفس خارج شوند. به گزارش خبرآنلاين، فخرالدين احمديدانشآشتياني در همايش «روانشناسي مدرسه» که در دانشگاه الزهرا برگزار شد، با بيان اينکه تا وقتي ايمان در شخصيت انسان به رفتار تبديل نشود، او در خسران است، گفت: مأموريت نظام #تعليم_تربيت در سند تحول بنيادين آمده و روح حاکم بر آن تربيت است. او افزود: تا وقتي که ميان آموزش و پرورش، تفاوت قائل نباشيم، مشکلات پابرجا هستند. وزير آموزشوپرورش با بيان اينکه مسير #توسعه جوامع از نظام تعليم و تربيت ميگذرد، عنوان کرد: آنچه باعث توسعه ميشود، تفکيک آموزش از پرورش و توجه به تربيت است. امر پرورش فقط به مربي پرورشي برنميگردد بلکه به #معلم و خانواده نيز بستگي دارد. دانشآشتياني تأکيد کرد: معلم را از چرخه تربيت خارج کردهايم، درحاليکه رفتار معلم در کلاس و نوع تعاملش در تربيت، نقش مهمي دارد. وزير آموزشوپرورش با اشاره به اينکه بهعلت ناکارآمدي آموزش، پژوهش را نيز از امر آموزشوپرورش جدا کردهايم، گفت: دانشآموز پژوهشگر، اگر در برنامه درسي، فعاليت پژوهشي کند، موفق است. او ادامه داد: هدف ما بايد تربيت باشد و به همان اندازه که معلم ديني به درس ديني ميپردازد بايد معلم رياضي نيز به آن بپردازد. دانشآشتياني با اشاره به اينکه تا وقتي نگاه ما نسبت به مقوله تربيت اصلاح نشود و معلمان، مأموريت تربيت در کلاس درس نداشته باشند، مشکلات حل نميشود و به اهداف تربيتي نميرسيم، اظهار کرد: سالهاي زيادي است، انتقاداتي به آموزشوپرورش درباره حجم کتب درسي وارد ميشود اما چرا مشکل حل نشده است؟ اين موضوع هم به نگرش ما باز ميگردد زيرا مأموريت، يادگيري فيزيک و شيمي است و خانوادهها فرزندشان را به کلاسهاي آموزشي مربوطه ميفرستند. وزير آموزشوپرورش درباره نشاط و شادابي در مدارس گفت: يکي از مشکلات ما اين است که روابط مکانيکي و ارگانيک وجود دارد و تا زمانيکه رابطهها مکانيکي است، نشاط و شادابي داخل مدرسه نميآيد و اگر بحث آسيبهاي اجتماعي مطرح بوده، بههمين علت است. وزير آموزشوپرورش گفت: فضاي مدرسه نيز خشن است و جلوي نشاط را ميگيرد و بايد مدارس از حالت قفس خارج شوند. دانشآشتياني در پايان، سه پرسش در همايشی که استادان و دانشجويان روانشناسي مدعو بودند، مطرح کرد و گفت: چگونه ميتوان تغيير نگرش در مجريان بهوجود آورد؟ چگونه ميتوان معلمان را مربي کرد؟ جايگاه واقعي روانشناسان در چرخه تعليموتربيت کجاست؟
—------------------------
↩️ کانال مقاله ها وخبرهای آموزشی فرهنگی
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
⬅️ چيستي و چرايي تحول در نهاد آموزش و پرورش (1)
—----------------------
عباس چراغ چشم
قسمت اول
در بررسي مسائل ترسيم و تحليل تغييرات اجتماعي يکي از پرسشهاي کليدي مربوط به منشأ بروز تحولات، چگونگي و فرآيند تکوين آنها ميباشد. در فرآيند تقسيم کار جوامع، آموزش و پرورش به مثابه يک نهاد، جايگاهي منحصربهفرد در زمينهسازي منفي يا مثبت تحولات و ايجاد آنها دارد. لذا تحول در اين نهاد، نيازي فوري در نظامي پرتحول و مملو از تغييرات سريع و همهجانبه همچون جمهوري اسلامي تلقي ميشود. اهتمام مقاله حاضر نيز تفصيل اين مباحث ميباشد.
#آموزش و #پرورش باتوجه به مسئوليت آن در تربيت پانزده ميليوني دانشآموزان و با توجه به اينکه 40 درصد از کل کارمندان دولت، معلمان هستند، نيازمند نگاهي نو با برنامهها و راهکارهايي نو است. به عبارت ديگر تحول در آموزش و پرورش ضرورتي انکارناپذير و امري بديهي محسوب ميشود. ارائه شيوهاي جديد از تلفيق تجارب مفيد گذشته و برنامههاي آموزشي و پرورشي پيشِ رو با نگاه به توسعه جهاني و فوايد و مضرات آموزش جهاني و با حفظ اصول و ارزشهاي مقدس نظام جمهوري اسلامي اين ضرورت را مضاعف مينمايد. لذا تا رسيدن به عدالت آموزشي، فرهنگي و… نيازمند پنج گام اساسي و حياتي ميباشيم: شناخت تحول در آموزش و پرورش در عرصهها و راهکارهاي جديد آن؛ نيازسنجي کلان آموزش و پرورش؛ ارائه خدمات به کل عوامل تأثيرگذار در نظام تعليم و تربيت مبتني بر نتايج نيازسنجي؛ بازخورد و ارزيابي خدمات ارائهشده؛ استفاده از خرد جمعي.
بديهي است که در همه زمينهها تحول ايجاد شده است اما اکنون به سطحي فراتر از وضع موجود آموزش و پرورش نياز داريم. آنچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند: «ما نميتوانيم فقط در انديشه شهيد مطهري توقف کنيم، بايد از آن نهايت استفاده را ببريم.» اما امروز زبان نسل جديد متفاوت است؛ به علاوه مشکلات جديدتري مطرح شده است، پس لازمه ايجاد تحول، بهرهگيري از خرد جمعي است؛ به ويژه انديشه استادان و علماي حوزه و دانشگاه، گريزناپذير به نظر ميرسد.
انسان، از بدو خلقت، براي حفظ حيات خويش همواره در حال حرکت و تکاپو بوده است و اين تکاپو، زمينه پيشرفت جوامع بشري را فراهم نموده است. رشد حاصل از اين پيشرفت به توسعه انجاميده و تحولات بنيادين جوامع بشري مبتني بر توسعه استوار شده است.
* #توسعه چيست؟
اگرچه علماي علم اقتصاد و جامعهشناسان تعاريف بسيار و متفاوتي از توسعه ارائه نمودهاند، در اينجا تعريف توسعه از نظر يونسکو مدنظر قرار گرفته است. گروه مشاوران يونسکو توسعه را اينگونه تعريف کردهاند: «توسعه يعني بهبود شرايط زندگي براي همگان و توسعه به هر شکل و به هر نوع بايد نيازهاي اساسي آحاد ملت را برآورد.»(1)
با توجه به تعريف فوق، وضع انسان توسعهيافته را ميتوان چنين بيان کرد: وضع نامطلوب را به مطلوب درآوردن. عوامل ايجاد توسعه را ميتوان به دو دسته فرصتها (opportunites) و تهديدها (threats) تقسيم نمود. به نظر ميرسد مبناي توسعه در جهان امروز به گونههاي زير تقسيم ميشود: 1ــ توسعه به مفهوم عام؛ 2ــ توسعه از نظر پيشرفت کيفي آموزشي؛ 3ــ توسعه از نظر پيشرفت درآمد خالص ملي.
حال با توجه به جمعيت فراتر از شش ميلياردي فعلي جهان و حدود هفتاد و چند ميليوني ايران، راه توسعه خود را چگونه دنبال کنيم؟ در عصري که گفته ميشود «عصر انفجار» است، ما به سه انفجار توجه خاص داريم: نخست انفجار جمعيت (population explosion)، «بسياري از کشورهاي در حال توسعه از نرخ رشد جمعيت بالايي برخوردارند، بعضي از اين کشورها مانند چين و هند جمعيت زيادي دارند و بعضي مانند ليبي و عربستان جمعيت کم، ولي به هر حال نرخ رشد جمعيت در اغلب کشورهاي جهان سوم بالاست و در اکثر کشورهاي اروپايي رشد، منفي است. علت نرخ بالاي رشد جمعيت در اين کشورها، نرخ بالاي زاد و ولد است و به دليل پيشرفت امور بهداشتي نرخ مرگ و مير کاهش يافته و اين امر شرايطي را در اين کشورها ايجاد کرده که اصطلاحاً آن را انفجار جمعيت مينامند.» (2) دوم انفجار دانش (knowledge explosion)، و سوم انفجار ارتباطات (communication explosion). اگر بعد کيفيسازي نيروي انساني به مفهوم توسعه کيفي باشد و مفهومي فراتر از رشد اقتصادي و افزايش درآمد سرانه را در بر داشته باشد، انديشمندان عامل اين رشد را در انسان ميدانند؛ يعني انسان توسعهيافته، و لذا به کشوري که بتواند به انسان کيفي، اهميت دهد توسعهيافته ميگويند که اين انسان از نظر آموزشي، علمي، پژوهشي و بينشي در حد بالايي است.
ادامه مقاله https://eduarticle.me/?p=2073
—------------------
↩️ 🌟کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی🌟
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
—----------------------
عباس چراغ چشم
قسمت اول
در بررسي مسائل ترسيم و تحليل تغييرات اجتماعي يکي از پرسشهاي کليدي مربوط به منشأ بروز تحولات، چگونگي و فرآيند تکوين آنها ميباشد. در فرآيند تقسيم کار جوامع، آموزش و پرورش به مثابه يک نهاد، جايگاهي منحصربهفرد در زمينهسازي منفي يا مثبت تحولات و ايجاد آنها دارد. لذا تحول در اين نهاد، نيازي فوري در نظامي پرتحول و مملو از تغييرات سريع و همهجانبه همچون جمهوري اسلامي تلقي ميشود. اهتمام مقاله حاضر نيز تفصيل اين مباحث ميباشد.
#آموزش و #پرورش باتوجه به مسئوليت آن در تربيت پانزده ميليوني دانشآموزان و با توجه به اينکه 40 درصد از کل کارمندان دولت، معلمان هستند، نيازمند نگاهي نو با برنامهها و راهکارهايي نو است. به عبارت ديگر تحول در آموزش و پرورش ضرورتي انکارناپذير و امري بديهي محسوب ميشود. ارائه شيوهاي جديد از تلفيق تجارب مفيد گذشته و برنامههاي آموزشي و پرورشي پيشِ رو با نگاه به توسعه جهاني و فوايد و مضرات آموزش جهاني و با حفظ اصول و ارزشهاي مقدس نظام جمهوري اسلامي اين ضرورت را مضاعف مينمايد. لذا تا رسيدن به عدالت آموزشي، فرهنگي و… نيازمند پنج گام اساسي و حياتي ميباشيم: شناخت تحول در آموزش و پرورش در عرصهها و راهکارهاي جديد آن؛ نيازسنجي کلان آموزش و پرورش؛ ارائه خدمات به کل عوامل تأثيرگذار در نظام تعليم و تربيت مبتني بر نتايج نيازسنجي؛ بازخورد و ارزيابي خدمات ارائهشده؛ استفاده از خرد جمعي.
بديهي است که در همه زمينهها تحول ايجاد شده است اما اکنون به سطحي فراتر از وضع موجود آموزش و پرورش نياز داريم. آنچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند: «ما نميتوانيم فقط در انديشه شهيد مطهري توقف کنيم، بايد از آن نهايت استفاده را ببريم.» اما امروز زبان نسل جديد متفاوت است؛ به علاوه مشکلات جديدتري مطرح شده است، پس لازمه ايجاد تحول، بهرهگيري از خرد جمعي است؛ به ويژه انديشه استادان و علماي حوزه و دانشگاه، گريزناپذير به نظر ميرسد.
انسان، از بدو خلقت، براي حفظ حيات خويش همواره در حال حرکت و تکاپو بوده است و اين تکاپو، زمينه پيشرفت جوامع بشري را فراهم نموده است. رشد حاصل از اين پيشرفت به توسعه انجاميده و تحولات بنيادين جوامع بشري مبتني بر توسعه استوار شده است.
* #توسعه چيست؟
اگرچه علماي علم اقتصاد و جامعهشناسان تعاريف بسيار و متفاوتي از توسعه ارائه نمودهاند، در اينجا تعريف توسعه از نظر يونسکو مدنظر قرار گرفته است. گروه مشاوران يونسکو توسعه را اينگونه تعريف کردهاند: «توسعه يعني بهبود شرايط زندگي براي همگان و توسعه به هر شکل و به هر نوع بايد نيازهاي اساسي آحاد ملت را برآورد.»(1)
با توجه به تعريف فوق، وضع انسان توسعهيافته را ميتوان چنين بيان کرد: وضع نامطلوب را به مطلوب درآوردن. عوامل ايجاد توسعه را ميتوان به دو دسته فرصتها (opportunites) و تهديدها (threats) تقسيم نمود. به نظر ميرسد مبناي توسعه در جهان امروز به گونههاي زير تقسيم ميشود: 1ــ توسعه به مفهوم عام؛ 2ــ توسعه از نظر پيشرفت کيفي آموزشي؛ 3ــ توسعه از نظر پيشرفت درآمد خالص ملي.
حال با توجه به جمعيت فراتر از شش ميلياردي فعلي جهان و حدود هفتاد و چند ميليوني ايران، راه توسعه خود را چگونه دنبال کنيم؟ در عصري که گفته ميشود «عصر انفجار» است، ما به سه انفجار توجه خاص داريم: نخست انفجار جمعيت (population explosion)، «بسياري از کشورهاي در حال توسعه از نرخ رشد جمعيت بالايي برخوردارند، بعضي از اين کشورها مانند چين و هند جمعيت زيادي دارند و بعضي مانند ليبي و عربستان جمعيت کم، ولي به هر حال نرخ رشد جمعيت در اغلب کشورهاي جهان سوم بالاست و در اکثر کشورهاي اروپايي رشد، منفي است. علت نرخ بالاي رشد جمعيت در اين کشورها، نرخ بالاي زاد و ولد است و به دليل پيشرفت امور بهداشتي نرخ مرگ و مير کاهش يافته و اين امر شرايطي را در اين کشورها ايجاد کرده که اصطلاحاً آن را انفجار جمعيت مينامند.» (2) دوم انفجار دانش (knowledge explosion)، و سوم انفجار ارتباطات (communication explosion). اگر بعد کيفيسازي نيروي انساني به مفهوم توسعه کيفي باشد و مفهومي فراتر از رشد اقتصادي و افزايش درآمد سرانه را در بر داشته باشد، انديشمندان عامل اين رشد را در انسان ميدانند؛ يعني انسان توسعهيافته، و لذا به کشوري که بتواند به انسان کيفي، اهميت دهد توسعهيافته ميگويند که اين انسان از نظر آموزشي، علمي، پژوهشي و بينشي در حد بالايي است.
ادامه مقاله https://eduarticle.me/?p=2073
—------------------
↩️ 🌟کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی🌟
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
بانک مقاله های آموزشی و فرهنگی
چیستی و چرایی تحول در نهاد آموزش و پرورش قسمت اول
عباس چراغ چشم قسمت اول در بررسي مسائل ترسيم و تحليل تغييرات اجتماعي يکي از پرسشهاي کليدي مربوط به منشأ بروز تحولات، چگونگي و فرآيند تکوين آنها ميباشد. در فرآيند تقسيم کار جوامع، آموزش و پرورش به م
⬅️ چيستي و چرايي تحول در نهاد آموزش و پرورش قسمت 2
—----------------------
عباس چراغ چشم
قسمت دوم
* ضرورت #تحول و #توسعه با توجه به چالش هاي آموزشي جهاني شدن:
به دليل پيچيدگي مسائل جهاني و وجود موانع عظيم بر سر راه توسعه کشورهاي جهان سوم، نميتوان به اميدي واهي دست روي دست گذاشت و سادهلوحانه انديشيد که در کشورهاي در مسير توسعه، گامهاي جدي و محکم دنبال شود و اين به معني ضرورت برنامهريزي و مداخله سنجيده ميباشد. «بزرگترين تحول در آموزش و پرورش، تحولي است که در قرن جديد به وقوع پيوسته و از هماکنون ميتوان بعضي از ابعاد آن را به وضوح ديد. به گفته اين متخصصان، انسان در آستانه ورود به دورهاي از تاريخ است که از بنياد با آنچه تا به حال وجود داشته، متفاوت است و به نظر ميرسد که بر اثر اين تحول، اولاً نهاد آموزش و پرورش به صورت نهادي برتر درخواهد آمد و حتي نهاد اقتصاد و سياست را نيز تحتتأثير قرار خواهد داد؛ زيرا حجم عظيم دانشآموزي، آگاهي مردم از نقش #آموزش در زندگي خود، خارج شدن #آموزش از انحصار مدرسه و تعميم يافتن آن به سراسر دوره زندگي و نيز پذيرفته شدن آموزش به عنوان عامل توسعه، آموزش و پرورش را به يک متغير مستقل و تأثيرگذار تبديل کرده است، و ثانياً مفهوم آموزش و پرورش را به طور کلي دگرگون کرده و ساختار آن را نيز کاملاً متفاوت خواهد کرد. بنابراين، اين ضرورت از هماکنون احساس ميشود که با ديدي باز و انتقادي به اين تحولات اساسي توجه شود و با انطباق تدريجي نظام آموزشي کشور با اين تغييرات، نسل آينده را براي مقابله با شرايط جديد آماده کنيم.» (13)
«جوابگويي به چالشهاي قرن بيستم، مشکلات آموزشي کشورها را دوچندان ميکند. براي مثال حذف بيسوادي از جهان يکي از اهداف آموزشي قرن بيستم بود، ولي درحالحاضر هنوز 880 ميليون بيسواد پانزده سال به بالا در جهان وجود دارد که دوسوم آنها را زنان تشکيل ميدهند (آموزش امروز، 2002) در عين حال مفهوم بيسوادي در قرن بيستويکم ابعاد جديدي پيدا کرده و چالشهاي تازهاي را موجب شده است. چنانچه از هر 6 بزرگسال در اروپا، يک نفر از نظر استفاده از کامپيوتر بيسواد است و ازاينرو نميتوان در امور اقتصادي کشورش فعاليت داشته باشد.» (14)
يکي ديگر از واقعيتهاي نگرانکننده آموزشي در همه جهان و بهويژه به طور چشمگير در کشورهاي جهان سوم، نابرابري زن و مرد در زمينه آموزشي است. «دو سوم بيسوادان بزرگسال جهان (بالغ بر 565 ميليون نفر) را زنان تشکيل ميدهند که اکثر آنها در مناطق در حال توسعه آفريقا، آسيا و آمريکاي لاتين زندگي ميکنند. در سطح جهاني هم دختران نسبت به پسران کمتر به تحصيل ميپردازند. بهطوريکه يکچهارم دختراني که به سن مدرسه رفتن ميرسند، عملاً به مدرسه نميروند (24/5 درصد يا 85 ميليون دختر) (دلور، 1996، ص76). امروز همه کارشناسان اهميت حياتي آموزشي زنان را در امر توسعه گوشزد ميکنند. رابطه بسيار آشکاري ميان ميزان سواد زنان و پيشرفت در بهداشت جمعيت، تغذيه و کاهش نرخ باروري ديده ميشود. گزارش جهاني تعليم و تربيت يونسکو در سال 1995 جنبههاي مختلف اين موضوع را مورد بررسي قرار داده و چنين بيان ميدارد که در فقيرترين مناطق جهان، زنان و دختران، زنجيرهاي را تشکيل ميدهند که در آن، مادران بيسواد دختران بيسوادي را تربيت ميکنند که حاصل آن تشکيل زنجيره ديگري از فقر، بيسوادي و مرگ و مير زودرس است.» (15) «مايور (2001) در کتاب ”دنياي آينده؛ در آينده در حال شکلگيري“ چالشهاي چهارگانه زير را براي قرن بيستويکم و جامعه جهاني مطرح ميکند: 1ــ دستيابي به صلح که شرط لازم براي حل ساير مشکلات است؛ 2ــ مقابله با فقر و نابرابريهاي فزاينده؛ 3ــ دستيابي به توسعه پايدار با تأکيد بر مديريت درست محيط زيستکره مسکوني؛ 4ــ فقدان مقررات در جهان در طولانيمدت و لزوم ايجاد دموکراسي بينالمللي.» (16)
* برنامه ريزي توسعه: ادامه مقاله در 👈
https://eduarticle.me/?p=2076
—------------------
↩️ 🌟کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی🌟
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
⬅️ چيستي و چرايي تحول در نهاد آموزش و پرورش قسمت 2
—----------------------
عباس چراغ چشم
قسمت دوم
* ضرورت #تحول و #توسعه با توجه به چالش هاي آموزشي جهاني شدن:
به دليل پيچيدگي مسائل جهاني و وجود موانع عظيم بر سر راه توسعه کشورهاي جهان سوم، نميتوان به اميدي واهي دست روي دست گذاشت و سادهلوحانه انديشيد که در کشورهاي در مسير توسعه، گامهاي جدي و محکم دنبال شود و اين به معني ضرورت برنامهريزي و مداخله سنجيده ميباشد. «بزرگترين تحول در آموزش و پرورش، تحولي است که در قرن جديد به وقوع پيوسته و از هماکنون ميتوان بعضي از ابعاد آن را به وضوح ديد. به گفته اين متخصصان، انسان در آستانه ورود به دورهاي از تاريخ است که از بنياد با آنچه تا به حال وجود داشته، متفاوت است و به نظر ميرسد که بر اثر اين تحول، اولاً نهاد آموزش و پرورش به صورت نهادي برتر درخواهد آمد و حتي نهاد اقتصاد و سياست را نيز تحتتأثير قرار خواهد داد؛ زيرا حجم عظيم دانشآموزي، آگاهي مردم از نقش #آموزش در زندگي خود، خارج شدن #آموزش از انحصار مدرسه و تعميم يافتن آن به سراسر دوره زندگي و نيز پذيرفته شدن آموزش به عنوان عامل توسعه، آموزش و پرورش را به يک متغير مستقل و تأثيرگذار تبديل کرده است، و ثانياً مفهوم آموزش و پرورش را به طور کلي دگرگون کرده و ساختار آن را نيز کاملاً متفاوت خواهد کرد. بنابراين، اين ضرورت از هماکنون احساس ميشود که با ديدي باز و انتقادي به اين تحولات اساسي توجه شود و با انطباق تدريجي نظام آموزشي کشور با اين تغييرات، نسل آينده را براي مقابله با شرايط جديد آماده کنيم.» (13)
«جوابگويي به چالشهاي قرن بيستم، مشکلات آموزشي کشورها را دوچندان ميکند. براي مثال حذف بيسوادي از جهان يکي از اهداف آموزشي قرن بيستم بود، ولي درحالحاضر هنوز 880 ميليون بيسواد پانزده سال به بالا در جهان وجود دارد که دوسوم آنها را زنان تشکيل ميدهند (آموزش امروز، 2002) در عين حال مفهوم بيسوادي در قرن بيستويکم ابعاد جديدي پيدا کرده و چالشهاي تازهاي را موجب شده است. چنانچه از هر 6 بزرگسال در اروپا، يک نفر از نظر استفاده از کامپيوتر بيسواد است و ازاينرو نميتوان در امور اقتصادي کشورش فعاليت داشته باشد.» (14)
يکي ديگر از واقعيتهاي نگرانکننده آموزشي در همه جهان و بهويژه به طور چشمگير در کشورهاي جهان سوم، نابرابري زن و مرد در زمينه آموزشي است. «دو سوم بيسوادان بزرگسال جهان (بالغ بر 565 ميليون نفر) را زنان تشکيل ميدهند که اکثر آنها در مناطق در حال توسعه آفريقا، آسيا و آمريکاي لاتين زندگي ميکنند. در سطح جهاني هم دختران نسبت به پسران کمتر به تحصيل ميپردازند. بهطوريکه يکچهارم دختراني که به سن مدرسه رفتن ميرسند، عملاً به مدرسه نميروند (24/5 درصد يا 85 ميليون دختر) (دلور، 1996، ص76). امروز همه کارشناسان اهميت حياتي آموزشي زنان را در امر توسعه گوشزد ميکنند. رابطه بسيار آشکاري ميان ميزان سواد زنان و پيشرفت در بهداشت جمعيت، تغذيه و کاهش نرخ باروري ديده ميشود. گزارش جهاني تعليم و تربيت يونسکو در سال 1995 جنبههاي مختلف اين موضوع را مورد بررسي قرار داده و چنين بيان ميدارد که در فقيرترين مناطق جهان، زنان و دختران، زنجيرهاي را تشکيل ميدهند که در آن، مادران بيسواد دختران بيسوادي را تربيت ميکنند که حاصل آن تشکيل زنجيره ديگري از فقر، بيسوادي و مرگ و مير زودرس است.» (15) «مايور (2001) در کتاب ”دنياي آينده؛ در آينده در حال شکلگيري“ چالشهاي چهارگانه زير را براي قرن بيستويکم و جامعه جهاني مطرح ميکند: 1ــ دستيابي به صلح که شرط لازم براي حل ساير مشکلات است؛ 2ــ مقابله با فقر و نابرابريهاي فزاينده؛ 3ــ دستيابي به توسعه پايدار با تأکيد بر مديريت درست محيط زيستکره مسکوني؛ 4ــ فقدان مقررات در جهان در طولانيمدت و لزوم ايجاد دموکراسي بينالمللي.» (16)
* برنامه ريزي توسعه: ادامه مقاله در 👈
https://eduarticle.me/?p=2076
—------------------
↩️ 🌟کانال مقاله ها و خبرهای آموزشی فرهنگی🌟
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA