⚪️🔴🔵کاهش مشارکت در انتخابات و خود فریبی سیاسی-اقتصادی
#محمدرضا_اصنافی
🔻منتشر شده در مجله #قسط
🔹سبد رأی اصلاحطلبان که بخش عمدهی آن شکلدهنده طبقه متوسط شهری است نیز در این انتخابات تلاش کرد با عدم مشارکت در انتخابات اعتراض خود را به نمایش بگذارد. به نظر میرسد فضای اعتراضی در کشور آنچنان تند و رادیکال شده است که اساساً امکان نمایندگی اعتراض در انتخابات ممکن نیست. بهواقع انتخابات کشش سیاسی نمایندگی اعتراضات را ازدستداده و این واقعیت با کنار گذاشته شدن بعضی جریانهای سیاسی شدت یافته است. این موضوع باعث شده است که اصلِ انتخابات کارکرد اعتراضی پیدا کند.
اگر درگذشته انتخاب روسای جمهور از 76 تا 92 نقش اعتراض به وضع موجود را بازی کرده بود امروز اصلِ انتخابات این وظیفه را از طرف جامعه عهدهدار شده است و ممکن است اگر انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 هم نتواند این اعتراض را نمایندگی کند اصلِ انتخابات به محل بروز اعتراض تبدیل شود؛ هرچند با توجه به ملموس بودن عملکرد روسای جمهور بر زندگی مردم تکرار کاهش اینچنینی مشارکت به نظر میرسد.
🔺مجلس دهم متأثر از دو عنصر مهم از دید بسیاری از مردم از صحنه سیاسی کشور حذفشده و گرایش سیاسی نمایندگان آن بیتأثیر بر زندگی مردم تصور میشود. فارغ از اینکه این تصور چقدر درست است و چقدر غلط؛ وجود چنین تصوری قابل کتمان نیست. نخستین عامل کمتحرکی و عدم واکنش مناسب مجلس به مشکلات موکلین است.
درگیری بعضی نمایندگان مجلس به نفع شخصی و لابی برای تأمین منافع گروههای قدرتمند اقتصادی و سیاسی، تصویری از مجلس برای افکار عمومی نمایانده است که گویا بودونبود این مجلس بر زندگی آنها تأثیری ندارد. بخش مهمی از این تصویر حاصل عملکرد رسانهای است که نتوانسته تصمیمات مهمی را که مجلس میگیرد و بر زندگی مردم مستقیماً اثر میگذارد را تصویر کند. موضوع پرتکرار دیگر فضای انتخاباتی حذف تدریجی مجلس از نظام تصمیمگیری کشور؛ ناشی از شکلگیری شورای سران و احکام حکومتی است. به نظر میرسد در این زمینه ابهامات زیادی در جامعه وجود دارد و بخش قابلتوجهی از جامعه دراینباره هنوز قانع نشدند.
🔹مرور وعدهها و شعارهای انتخاباتی سالهای 94 و 96 در انتخابات مجلس دهم و ریاستجمهور دوازدهم نشان میدهد بخشی از رأی مجلس و دولت حاضر ناشی از وعدههای اجتماعی و فرهنگی است که بر رفتار سیاسی طبقه متوسط شهری مؤثر بوده است.
درواقع جریان اصلاحات با وعدههای اجتماعی و ایجاد ترس از محدود شدن فضای اجتماعی ناشی از رأی آوری رقیب توانسته بود بدنه رأی خود را به رأی دادن در انتخابات تحریک کند اما در محقق کردن این وعدهها بسیار ناتوان بوده است.
🔺بخشی از این ناتوانی ناشی از ضعف کلی عملکرد، بخشی خارج بودن وعدهها از اختیارات مجلس و بخش دیگری تلاش بقیه نهادهای غیرانتخابی برای قدرتمند نشان دادن خود در این زمینههاست.
در یک نگاه بدبینانه میتوان تفسیر کرد که رقبای سیاسی اصلاحطلبان در طی چهار سال گذشته همه توان خود را برای استفاده از قدرت نهادهای قضایی و انتظامی بکار بردند تا ناتوانی اصلاحات در تحقق وعدههای فرهنگی و اجتماعی خود را به نمایش بگذارند.
در یک تحلیل میانه درمجموع میتوان اینگونه جمعبندی کرد که جریان اصلاحات با تحریک انگیزههای غیراقتصادی طبقه متوسط رأی آنها را به دست آورد اما به دلایل قانونی، ضعف و تلاش رقبا مجموعاً در محقق کردن این انگیزهها ناتوان بود و طبیعتاً بدنه رأی آن در این انتخابات غیرفعال شد.
#بخش_پایانی
@edalatkhahi
#محمدرضا_اصنافی
🔻منتشر شده در مجله #قسط
🔹سبد رأی اصلاحطلبان که بخش عمدهی آن شکلدهنده طبقه متوسط شهری است نیز در این انتخابات تلاش کرد با عدم مشارکت در انتخابات اعتراض خود را به نمایش بگذارد. به نظر میرسد فضای اعتراضی در کشور آنچنان تند و رادیکال شده است که اساساً امکان نمایندگی اعتراض در انتخابات ممکن نیست. بهواقع انتخابات کشش سیاسی نمایندگی اعتراضات را ازدستداده و این واقعیت با کنار گذاشته شدن بعضی جریانهای سیاسی شدت یافته است. این موضوع باعث شده است که اصلِ انتخابات کارکرد اعتراضی پیدا کند.
اگر درگذشته انتخاب روسای جمهور از 76 تا 92 نقش اعتراض به وضع موجود را بازی کرده بود امروز اصلِ انتخابات این وظیفه را از طرف جامعه عهدهدار شده است و ممکن است اگر انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 هم نتواند این اعتراض را نمایندگی کند اصلِ انتخابات به محل بروز اعتراض تبدیل شود؛ هرچند با توجه به ملموس بودن عملکرد روسای جمهور بر زندگی مردم تکرار کاهش اینچنینی مشارکت به نظر میرسد.
🔺مجلس دهم متأثر از دو عنصر مهم از دید بسیاری از مردم از صحنه سیاسی کشور حذفشده و گرایش سیاسی نمایندگان آن بیتأثیر بر زندگی مردم تصور میشود. فارغ از اینکه این تصور چقدر درست است و چقدر غلط؛ وجود چنین تصوری قابل کتمان نیست. نخستین عامل کمتحرکی و عدم واکنش مناسب مجلس به مشکلات موکلین است.
درگیری بعضی نمایندگان مجلس به نفع شخصی و لابی برای تأمین منافع گروههای قدرتمند اقتصادی و سیاسی، تصویری از مجلس برای افکار عمومی نمایانده است که گویا بودونبود این مجلس بر زندگی آنها تأثیری ندارد. بخش مهمی از این تصویر حاصل عملکرد رسانهای است که نتوانسته تصمیمات مهمی را که مجلس میگیرد و بر زندگی مردم مستقیماً اثر میگذارد را تصویر کند. موضوع پرتکرار دیگر فضای انتخاباتی حذف تدریجی مجلس از نظام تصمیمگیری کشور؛ ناشی از شکلگیری شورای سران و احکام حکومتی است. به نظر میرسد در این زمینه ابهامات زیادی در جامعه وجود دارد و بخش قابلتوجهی از جامعه دراینباره هنوز قانع نشدند.
🔹مرور وعدهها و شعارهای انتخاباتی سالهای 94 و 96 در انتخابات مجلس دهم و ریاستجمهور دوازدهم نشان میدهد بخشی از رأی مجلس و دولت حاضر ناشی از وعدههای اجتماعی و فرهنگی است که بر رفتار سیاسی طبقه متوسط شهری مؤثر بوده است.
درواقع جریان اصلاحات با وعدههای اجتماعی و ایجاد ترس از محدود شدن فضای اجتماعی ناشی از رأی آوری رقیب توانسته بود بدنه رأی خود را به رأی دادن در انتخابات تحریک کند اما در محقق کردن این وعدهها بسیار ناتوان بوده است.
🔺بخشی از این ناتوانی ناشی از ضعف کلی عملکرد، بخشی خارج بودن وعدهها از اختیارات مجلس و بخش دیگری تلاش بقیه نهادهای غیرانتخابی برای قدرتمند نشان دادن خود در این زمینههاست.
در یک نگاه بدبینانه میتوان تفسیر کرد که رقبای سیاسی اصلاحطلبان در طی چهار سال گذشته همه توان خود را برای استفاده از قدرت نهادهای قضایی و انتظامی بکار بردند تا ناتوانی اصلاحات در تحقق وعدههای فرهنگی و اجتماعی خود را به نمایش بگذارند.
در یک تحلیل میانه درمجموع میتوان اینگونه جمعبندی کرد که جریان اصلاحات با تحریک انگیزههای غیراقتصادی طبقه متوسط رأی آنها را به دست آورد اما به دلایل قانونی، ضعف و تلاش رقبا مجموعاً در محقق کردن این انگیزهها ناتوان بود و طبیعتاً بدنه رأی آن در این انتخابات غیرفعال شد.
#بخش_پایانی
@edalatkhahi