ابتدا | نوشته‌های روح‌الله رشیدی
1.06K subscribers
701 photos
120 videos
24 files
354 links
Download Telegram
تکلیف یا نتیجه؟
🔹روح‌الله رشیدی

از ضعف دانش ماست که دو جناح ساخته‌ایم از #تکلیف و #نتیجه که رابطه‌شان
با هم، مانند رابطه‌ی شب و روز است؛ «یا تکلیف یا نتیجه»!
با همین یک مغلطه، عده‌ای را در هپروت گیر انداخته‌اند که همه‌اش مشغول تتبع و تعمق در گوشه‌ی حوزه و دانشگاه‌اند. و عده‌ای دیگر را تاجرصفت و سوداگر بار آورده‌اند که رسیدن به مقصود مطلوب را با هر وسیله‌ای، مباح می‌دانند!
سیره‌ی نظری و عملی #امام_خمینی، می‌تواند ما را از این سردرگمی برهاند. ایشان، که می‌فرماید «ما مامور به تکلیفیم» همان کسی‌ست که لحظه‌ای در رسیدن به مقصودش که همانا سرنگونی طواغیت بود، تردید نکرد. او، هر دو معنا را همپا پیش برد. اما بعد از جهد و جهادش، حتی اگر به مقصود نمی‌‌رسید، خود را پیروز می‌دانست. #تکلیف_گرایی #خمینی، یک دنیا حرف دارد برای خودش. #سواد_انقلابی می‌خواهد فهم تکلیف‌گرایی او.

@ebteda_ir
@ebteda_ir
🔺دوگانه‌های من درآوردی

معلوم نیست این #دوگانه‌های_کاذب را چه کسی جعل کرده و انداخته وسط میدان. دو واژه را می‌گیرند و وسطشان «یا» می‌گذارند و یک دوگانه می‌سازند و می‌کنند خوره‌ی فکر ما. #علم «یا» #ثروت، #تعهد «یا» #تخصص و مخرب‌تر از همه #تکلیف «یا» #نتیجه. هنوز هم که هنوز است در مجامع فکری و نظری ما بحث بر سر این دوگانه‌هاست؛ بی‌آنکه کسی جرات کند و کل این سازه‌ی جعلی را به هم بریزد. از قدیم موضوع انشای بچه‌مدرسه‌ای‌ها این بود است: «علم بهتر است یا ثروت؟» و از همان نونهالی، ستیزه‌ی میان این دو، ساختار شخصیت بچه‌های ما را شکل می‌دهد. یا باید بروی دنبال علم یا که بیفتی در کسب‌وکار و جمعِ مال و ثروت! تنافرِ الکیِ علم با ثروت.
یا در همین مقوله‌ی پرتکرار «تعهد یا تخصص»؛ نگاه کنید ببینید چه بساطی ساخته‌ایم با این دوگانه‌ی از اساسِ نادرست. تعهد، متضاد تخصص است؟! تخصص، متضادِ تعهد است؟! با این جعلِ مُسجّع، دو جناح متنافر ساخته‌ایم که دست از سر هم برنمی‌دارند و این وسط، بی‌تخصص‌ها و بی‌سوادها به ریش متخصصین می‌خندند و ولنگاران و اباحی‌گران به ریش متعهدین و مسئولیت‌پذیرها.

غصه‌ناک تر از همه، جعلِ دوگانه‌ی «تکلیف» یا «نتیجه» است. چقدر انرژی صرف می‌شود به هواداری از هرکدام از این‌ها. به‌ویژه از سوی انقلابیون. نمی‌دانم در کدام قاموس، #تکلیف‌گرایی در تضاد با #نتیجه‌گرایی معنا شده؟ و «نتیجه‌گرایی» در تضاد با «تکلیف‌گرایی»؟ با کدام محاسبه‌ی عقلانی به این دوگانه رسیده‌ایم و این‌طور داریم برایش حنجره می‌درانیم؟ این چه بازی‌ای است که درآورده‌اند؟ قطعاً و به تجربه، نانِ این دوگانه‌سازیِ مغلوط و مجعول را فقط سیاسیون خورده‌اند.
@ebteda_ir
🔺راست‌ها چگونه چپ کردند؟
▫️بازخوانی ماجرای یک سقوط

#جناح_راست پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ۷۶، بی‌توجه به فروپاشی پایگاه مردمی خود، دنبال راه‌های میانبُر و دوپینگ سیاسی رفت. از درِ #مقدس_مآبی وارد شد تا خود را با بدنۀ حزب‌الله نزدیکتر نشان دهد. راستی‌ها، حزب‌الله را صرفاً سیاهی لشگری متعبد برای تبعیت از تصمیماتِ اخذشده در تاریکخانه‌های خود می‌خواستند و نه بیشتر. در این فرایند، جمع قابل توجهی از دغدغه‌مندان انقلابی، در معرکۀ موهومی که میان جناح راست و جناح چپ ساخته شده بود، متحیر ماند. بسیاری، از ترسِ تکفیر توسط سرانِ جناح راست، لب دوختند و تحلیل و تصمیم را تعطیل کردند. به این ترتیب، فرهنگ سیاسی نیروهای انقلاب، با سرعت و شدت بیشتری به قهقرا رفت.

🔸در ادامه، برخی نشانه‌ها و پدیده‌های ضدانقلابیِ رواج‌یافته توسط جناح راستی‌‌ها برای فروپاشاندن فرهنگ سیاسی انقلاب را مرور می‌کنیم:
1. #نتیجه_گرایی محض و اصالتِ فتح کرسی‌های قدرت بدون پایبندی به الزامات #جمهوریت.
2. تمنای پیروزیِ بی‌دردسر و بی‌مردم، از طریق #چشم_بندی_های_سیاسی، رسانه‌ای و... .
3. پیدایش، پرورش و تثبیت #پدرخوانده_ها و پدرخواندگی به نام #عقلانیت_سیاسی.
4. عادی‌سازیِ قاعده‌ی #دفع_افسد_به_فاسد با اصرار بر گزارۀ به‌اصطلاح نتیجه‌گرایانۀ «صالحِ مقبول، بهتر از اصلحِ نامقبول»!
5. فرعی‌سازی اصل #مشارکت_حداکثری با این توجیه که «هر چه مشارکت‌کننده کمتر باشد، آرای تعبدی بیشتر می‌شود و این آرا، متعلق به ماست. پس ما با همین رایِ اندک پیروز می‌شویم»!
6. ممنوعیتِ #آرمان_خواهی و بازی با شعارهای پوچ و فانتزی؛ با این تصورِ خام که «مردم، از شعارهای اصلی انقلاب خسته شده‌اند و طرح این آرمان‌ها، ضدِ رای است.»
7. تعطیلی رویکردهای بنیادینی مانند #عدالتخواهی و مبارزه با #تبعیض، از ترس فروریختنِ سبد رای در میان اَشراف و فرادستان.
8. قُبح‌زدایی از ائتلاف، همدستی و هم‌پیالگی با #زرسالاران و #نوکیسگان، با این توجیه که «فعالیت انتخاباتی، پول می‌خواهد.»
9. تکرارِ طوطی‌وار و ساده‌لوحانۀ تعبیر مبهمِ #جمعیت_خاکستری و تلاش برای بدست آوردن دلِ این جمعیت، با شعارها و کنش‌های نمایشی.
10. خط بطلان بر #شفافیت و #صداقت در بیان باورها، با محاسبۀ ضدنتیجه بودنِ صداقت و شفافیت.

▪️نکته: اگرچه راستی‌ها با این اصول ضدانقلابی، بخش اعظم سرمایۀ نیروهای انقلاب را دود کردند، اما حتی به نتیجه هم نرسیدند؛ هم دنیا و هم آخرتشان را با دور شدن از اصول اساسی اسلام و انقلاب باختند.
اگر نیروهای انقلاب، یکی‌دو دوره، فارغ از نتیجه‌ای که بدستش هم نمی‌آورند، با این روندها مبارزه می‌کردند، امروز مجبور نبودند برای طرح ابتدایی‌‌ترین آرمان‌های انقلاب، هزاربار قسم جلاله بخورند و یک روز در میان، شهادتین بگویند.
.
@ebteda_ir

🔺جناح راست، چگونه نسخه‌ی نیروهای انقلاب را پبچید؟

#جناح_راست پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری #دوم_خرداد ۷۶، بی‌توجه به فروپاشی پایگاه مردمی خود، رفت دنبال راه‌های میانبُر و دوپینگ سیاسی. از درِ #مقدس_مآبی وارد شد تا خود را با بدنۀ حزب‌الله نزدیکتر نشان دهد. راستی‌ها، حزب‌الله را صرفاً سیاهی لشگری متعبد برای تبعیت از تصمیماتِ اخذشده در تاریکخانه‌های خود می‌خواستند و نه بیشتر. در این فرایند، جمع قابل توجهی از دغدغه‌مندان انقلابی، در معرکۀ موهومی که میان جناح راست و جناح چپ ساخته شده بود، متحیر ماند. بسیاری، از ترسِ تکفیر توسط سرانِ جناح راست، لب دوختند و تحلیل و تصمیم را تعطیل کردند. به این ترتیب، فرهنگ سیاسی نیروهای انقلاب، با سرعت و شدت بیشتری به قهقرا رفت.

برخی نشانه‌ها و پدیده‌های ضدانقلابیِ رواج‌یافته توسط جناح راستی‌‌ها برای فروپاشاندن فرهنگ سیاسی نیروهای انقلاب را مرور می‌کنیم:
1. #نتیجه_گرایی محض و اصالتِ فتح کرسی‌های قدرت بدون پایبندی به الزامات #جمهوریت.
2. تمنای پیروزیِ بی‌دردسر و بی‌مردم، از طریق #چشم_بندی_های_سیاسی، رسانه‌ای و... .
3. پیدایش، پرورش و تثبیت #پدرخوانده_ها و پدرخواندگی به نام #عقلانیت_سیاسی.
4. عادی‌سازیِ قاعده‌ی #دفع_افسد_به_فاسد با اصرار بر گزارۀ به‌اصطلاح نتیجه‌گرایانۀ «صالحِ مقبول، بهتر از اصلحِ نامقبول»!
5. فرعی‌سازی اصل #مشارکت_حداکثری با این توجیه که «هر چه مشارکت‌کننده کمتر باشد، آرای تعبدی بیشتر می‌شود و این آرا، متعلق به ماست. پس ما با همین رایِ اندک پیروز می‌شویم»!
6. ممنوعیتِ #آرمان_خواهی و بازی با شعارهای پوچ و فانتزی؛ با این تصورِ خام که «مردم، از شعارهای اصلی انقلاب خسته شده‌اند و طرح این آرمان‌ها، ضدِ رای است.»
7. تعطیلی رویکردهای بنیادینی مانند #عدالتخواهی و مبارزه با #تبعیض، از ترس فروریختنِ سبد رای در میان اَشراف و فرادستان.
8. قُبح‌زدایی از ائتلاف، همدستی و هم‌پیالگی با #زرسالاران و #نوکیسگان، با این توجیه که «فعالیت انتخاباتی، پول می‌خواهد.»
9. تکرارِ طوطی‌وار و ساده‌لوحانۀ تعبیر مبهمِ #جمعیت_خاکستری و تلاش برای بدست آوردن دلِ این جمعیت، با شعارها و کنش‌های نمایشی.
10. خط بطلان بر #شفافیت و #صداقت در بیان باورها، با محاسبۀ ضدنتیجه بودنِ صداقت و شفافیت.

▪️نکته: اگرچه راستی‌ها با این اصول ضدانقلابی، بخش اعظم سرمایۀ نیروهای انقلاب را دود کردند، اما حتی به نتیجه هم نرسیدند؛ هم دنیا و هم آخرتشان را با دور شدن از اصول اساسی اسلام و انقلاب باختند.