دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.78K photos
97 videos
153 files
3.25K links
Download Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 آقای میم:
پرسیده بودید آیا در بین اطرافیان شما کسی هست که هنوز طرفدار رژیم سفاک باشه.
بله هست. پدرم چهار تا پسرعمه داشت (همگی فرزندان یک خانواده) که دو تاشون توی جنگ کشته شدند. یکیشون همرزم قاسم سلیمانی بود. عموها و عمه‌های پدرم و خونواده‌هاشون همگی طرفدار رژیم هستند، اما به سه گروه تقسیم میشن:
* گروه اول کسانی هستند که از قِبل رژیم فاسد منافع خرد یا کلان نصیبشون میشه. طبعا سرنگونی رژیم برای اونها با از دست رفتن این منافع همراه هست.
* گروه دوم اما کسانی هستند که یا از قبل رژیم منفعتی نمی‌برند یا منافع جزئی می‌برند. این گروه دوم کسانی هستند که می‌تونیم اونها رو ساده‌لوح یا افراد دچار سوگیری شناختی بدونیم. به نظر من دو عامل هست که باعث این سوگیری میشه: اول مسأله‌ی «هویت‌یابی» با استفاده از نظام اسلامی هست. عمه‌های مجرد پدرم که همگی پرسفون‌تایپ هستند، با هم زندگی می‌کنند و از طریق خیاطی امرار معاش می‌کنند، حاضر نیستند بپذیرند که خواهرزاده‌هاشون که در جنگ کشته شده‌اند و اونها هویت خودشون رو به این خواهرزاده‌های متوفی گره زده‌اند، به خاطر هیچ و پوچ کشته شده‌اند. عامل دوم به نظر من مسأله‌ی «امید» است. امید عامل مهمی برای از کار افتادن تفکر نقادانه است. وقتی کسی به چیزی امیدوار است حاضر نیست شکست خوردن امیدش رو ببینه. به نظر من اونها فکر می‌کنند حکومت جمهوری اسلامی همان حکومت آرمانی موعود در کتب آسمانی اونهاست. سرنگونی این رژیم برای اونها یعنی شکست خوردن امیدی که از کودکی به اونها وعده داده شده بوده. پس ترجیح می‌دهند باور نکنند که این رژیم به شکل ذاتی و سیستماتیک گرفتار فساد است، و امیدوار هستند که در آینده این مشکلات «موقتی» برطرف بشه و اونها بتونند شاهد حکومت آرمانی و موعود خودشون باشند که باهاش کسب هویت کرده‌اند.
* گروه سوم کسانی هستند که میشه اونها رو دو رو یا مزور نامید. برادر همون پسرعمه‌های پدرم که در جنگ کشته شدند به اضافه‌ی خونواده‌ش در بعضی جمع‌ها اعلام برائت از رژیم فاسد می‌کنند، اما از طرف دیگه به خاطر برخی منافع مثل حقوق بازنشستگی جهاد کشاورزی یا استخدام پسرشون در کارخونه‌ی فولاد به واسطه پارتی، در موضع‌گیری خودشون نسبت به حکومت یکرنگ نیستند. به نظر من مشکل اونها نداشتن شجاعت کافی برای دستیابی به منافع جمعی و بلندمدت هست. شاید بشه گفت احساس ناامنی یا ناامیدی باعث میشه شجاعت دست کشیدن از همین خرده منافع رو نداشته باشند.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم مریم:
کلاس پنجم بودم، جنگ بود و ما در شهرکی نزدیک شهر ری زندگی میکریم که عرب‌های عراقی رانده شده از عراق و شیعه های دو‌آتیشه‌ی فراری به این شهرک آمده بودند و بغداد کوچکی تشکیل داده بودند. در حال حاضر هم محله‌ی عرب‌ها در این شهرک پابرجاست. در آن سال‌ها با دختری عراقی بسیار مؤدب، زیبا و مذهبی آشنا شدم. چند ماهی بود از عراق گریخته بودند و او درست فارسی بلد نبود و این دوستی تا هم‌اکنون ادامه دارد. خانواده‌ی دوستم بسیار متدین و متشرع هستند. خانواده‌ی من هم در آن زمان مذهبی و سنتی بودند. پدرش در صدا و سیما کار می‌کرد. یادم می‌آید یک سال اعلام روز عید فطر در ایران با روز عید فطر ی که آنها متصور بودند یک روز اختلاف داشت. خانواده‌اش آمدند دنبالش و رفتند خارج شهر تا قبل از ظهر افطار کنند که باز هم اگر شبهه‌ای باشد عمدا روزه خواری نکرده باشند.
خواهرش پزشک شد و خودش دانشجوی الهیات دانشگاه امام صادق که به علت ازدواج و رفتن از تهران مجبور به انصراف شد.
برادرانش در صدا و سیما کار می‌کنند و به لبنان و سوریه مأموریت می‌روند و خواهرش از اعضای حراست بیمارستانی معروف در تهران است. این توضیحات را دادم چون من به دلیل جراح بودن همسرش همیشه فکر می‌کردم که به لحاظ مادی وابسته به نظام نیستند ولی الآن تصورم تغییر کرده است. خودش و خانواده‌ی پدرش و خانواده‌ی همسرش بسیار متول هستند. تمام فرزندانش تحصیل کرده هستند و دقیقا شبیه خودش هستند، هم ظاهر و هم خط فکری شان. همسرش بر اثر کرونا و به دلیل نبودن واکسن فوت شد؛ این ماجرا هم باعث نشد ناکارآمدی رژیم را بپذیرد. خیلی از ناکارآمدی‌های نظام را نفوذ اسرائیل و دشمن میداند. وقتی حرف میزند ؛ یاد دیالوگ‌های ریگی در فیلم وقتی ماه کامل شد می افتم. به همان تندی به همان اندازه متحجرانه.
کرونا که گرفت داروی امام کاظم میخورد با این که تعداد زیادی پزشک در خانواده‌ی نزدیکش وجود دارند. با این‌حال برای لاغر شدن عمل اسلیو انجام داد؛ می‌گوید رژیم گرفتن برایم سخت است. در ماه رمضان شب روز را جابه‌جا می‌کنند یعنی تمام روز را می‌خوابند که گرسنگی و تشنگی اذیت‌شان نکند و من نمی‌دانم فلسفه‌ی روزه از نظر آنها چیست؟! می‌گوید تمام بدبختی ما از علم جدید است و نداشتن عالم‌های دینی. همیشه دولت‌ها را مقصر مشکلات می‌داند و رهبر را سکان دار نظام و ناخدای کشتی که خدمه و سرنشینان آن از فرمان ناخدا سرپیچی می‌کنند و باعث مشکلات کشورهستند. یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های زندگی‌شان مسأله‌ی جنسی است که خودش داستانی دارد. آموزش‌هایی که به بچه هایشان در زمان بلوغ و سن تکلیف می‌دهند انگار بیشتر باعث تحریک بچه هایشان میشود. ترس از تحریک شدن بچه های‌شان قبل و بعد از بلوغ و خودارضایی فرزندان‌شان کابوس آنها است. برنامه هایی مثل خرید لباس زیر سکسی و سکس منظم و با برنامه مثل نان شب است. به نیازمندان کمک‌های جمعی خانوادگی با مبالغ بالا و ثابت دارند .مدافع سر سخت رهبر و سیاستهایش و عاشق رائفی پور هستند‌. نظام ایران را به این دلیل که تنها حکومت شیعه در جهان است می پرستند. می‌گوید عمویم در عراق مانده و زیاد زاد و ولد میکند که نسل شیعه زیاد شود.
یکی از ترسهای بزرگ‌شان در صورت نبودن نظام اسلامی، لخت شدن زنان است. زنان را  باعث تحریک مردان و انحراف آنان  میدانند.  سراسر حرفهایشان خطاهای شناختی ، مغلطه و تعصب است. به نظرم روش زندگی آنها با بعضی عقایدشان در تناقض است . یک  بار به او گفتم برو نظریات اندیشمندان و فیلسوفان را بخوان  گفت: نمیخواهم، میترسم روی افکارم تاثیر بگذارد و من آن جا بود که به مفهوم تعصب را کاملا درک کردم. جالب است که می‌گوید من خودم دینم را  انتخاب کرده‌ام و من همیشه یاد نوشته‌‌ی شما می‌افتم  که منابعی  هم که خوانده  است منابع همین نظام است‌ پس انتخابی در کار نیست. دشمن کوروش و فردوسی است. می‌گوید  بزرگترین خیانت را فردوسی به ایرانیان کرد که نگذاشت  عربی زبان رسمی ایران بشود. 
کوروش را شخصیت خیالی ایرانیان میداند. منابع خبری را دنبال میکند که شبیه افکار خودش است. یک روز برای این که به من بگوید منابع خبری من معتبر است گفت من اخبار را از شبکه های عربی دنبال میکنم، به او گفتم بله، از شبکه های عربی که پولش را نظام جمهوری اسلامی میدهد و او سکوت کرد.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹️ دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹️ آقای احمدرضا:
شوربختانه باید پذیرفت که برخورداری از مزایای حکومت امری محدود به گروه کوچکی از مردم کشور نیست و بخش بزرگی از مردم را کمابیش شامل میشود. واقعیت این است که ج.ا. برای افراد مذهبی که هنوز بخش قابل توجهی از جامعه را تشکیل میدهند مزیت‌های آشکار و پنهانی فراهم کرده که چشم پوشی از این مزایا برای شان بسیار سخت و بعضا غیرقابل تصور است.
یکی از دغدغه‌های مهم خانواده‌های مذهبی نحوهٔ تربیت فرزندان است. مزیت‌هایی همچون تدریس دروس دینی در مدارس و دانشگاه‌ها، برنامه‌های دین‌زده‌ی صدا و سیما، سینما و تئاتر کنترل شده، ادبیات سانسور شده، محدودیت‌های اجتماعی همچون ممنوعیت بی‌حجابی، مصرف الکل، روابط مرد و زن، و رقص و موسیقی همه به والدین مذهبی این اجازه را می‌دهد تا فرزندان خود را به زعم خویش همچون خود مذهبی بار آورند. صرف نظر از درستی یا نادرستی تصورشان، آنها بخش بزرگی از وظیفه‌ی تربیتی خود را به دوش حکومت گذاشته‌اند و نمی‌توانند تصور کنند که در نبود چنین امکانات حکومتی، چگونه می‌توانند فرزندان خود را آن‌گونه که می‌خواهند تربیت کنند. فقط کافی است به یاد آوریم که بسیاری از خانواده‌های به‌شدت مذهبی پیش از انقلاب صرفا به همین دلایل مانع از تحصیل فرزندان خود می‌شدند یا آنان را از تماشای تلویزیون یا رفتن به سینما باز می‌داشتند. طرفه آن که بنظر می‌رسد تأکید بسیار حکومت و خانواده‌ها بر همین جنبه‌ها بوده که به واکنش و طغیان نسل جوان انجامیده و آنان را به در‌انداختن طرحی نو واداشته است.
از سوی دیگر برقراری مراسم جشن و عزای مذهبی هم که سابقا بشکل هیئت‌ها و دسته‌جات همراه با وعده‌های غذایی جریان داشت در یکی دو دهه‌ی اخیر اشکال جدیدی به خود گرفته همچون راهپیمایی اربعین و این چیزی است که با قطع کمک‌های دولتی به‌شدت از رونق می‌افتد و بازار این مذهبی‌های مناسکی را از سکه خواهد انداخت.
اینها همه جدا از مزایای خاصی است که به
واسطه‌ی نزدیکی گروهی محدودتر به ارکان قدرت نصیب برخی افراد بظاهر مذهبی می‌شود. بنابراین مزایای مالی و اجتماعی کمابیش شامل همهٔ افراد مذهبی می‌گردد و آنها را به نوعی معتاد به افیون ج.ا. کرده است؛ افیونی که دل کندن از آن آسان نیست!
به‌نظرم تا این قشر مذهبی متوجه نشوند که برخورداری از این مواهب عملا به ضد خود تبدیل شده و موجب ترویج بی‌دینی در نسل جوان میشود، و از دیگر سو مزایای فوق به قیمت اتلاف وسیع سرمایه‌های اقتصادی و انسانی است که فراهم میشود، نمیتوان از آنان انتظار همراهی با جنبش مردمی را داشت.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم مریم:
تجربه‌ی من از خواهر بزرگم هست. او اولین فرزند خانواده است. در حال حاضر بالای ۵۰ سال دارد. دوران کودکی و نوجوانی بسیار آشوبگر بود و بقیه‌ی خواهر و برادرها از خشونتش در امان نبودیم، عصبی و تند مزاج بود، با دوستانش سیگار می‌کشید که آن زمان تابو بود. در همان نوجوانی به اجبار و برخلاف میلش ازدواج کرد و در همان دوران کمیته او را با یه پسر گرفت و همسرش از این موضوع باخبر شد و از اون به بعد بهش به لحاظ حجاب و نماز و .. بسیار سخت گرفت و همین باعث زد و خورد و اختلاف بینشون شد. دو سه سال بعد برادر شوهرش که نوجوان بود در جبهه شهید شد و همین خبر تأثیر عمیقی بر خواهرم گذاشت طوری‌که به‌طور کل تغییر موضع داد و تبدیل به یک طرفدار دو آتیشه شد، هر بار طلاهاش و چیزهای با ارزش دیگه رو به جبهه اهدا میکرد و شد یک مذهبی متعصب تمام عیار. از اونجایی که خواهرمه میدونم با این کار کمترین سودی به لحاظ مالی نمی‌بره و حتی مبالغی برای حضور در کلاس‌های آموزشی و اعتقادی هزینه میکنه، رهبر را حضرت خضری میدونه که چشم بسته و بدون پرسش باید ازش اطاعت کرد. در جشن‌های ازدواج خانواده در حد یه حضور و در جشن تولدها  اصلا شرکت نمیکنه که مبادا معصیت کنه. 

🔹 خانم شکیلا:
از نمونه ی این آدم ها در زندگی من، یکی از دایی‌هایم است. خودش با پیوستن به جهاد کشاورزی در دهه‌ی شصت توانست شغلی دست و پا کند. از وقتی که یادم می آید، دایی‌ام را با محاسن و یقه‌ی کیپ و نوحه‌هایی که برای صدای زنگ تلفنش استفاده می‌کرد، به خاطر می‌آورم. چهار فرزند همسن و سال خودم (دهه هفتادی) دارد که واقعا نمی‌فهمم چطور از پس هزینه‌هایشان بر می آید! دایی‌ام مرد خانواده‌اش است، پدری که برای فرزندان خود تلاش می کند اما نه آن‌طور که خیلی هم در تنگنا نباشند! سال‌ها با قناعت و صرفه‌جویی بر این خانواده گذشته است. سال به سال که گذشته دایی‌ام بیشتر از قبل به اصالت و حقانیت حکومت ج.ا اصرار داشته است. عکس‌های خمینی و خامنه‌ای را در خانه‌اش نصب کرده و بدین صورت، موضع خود را به موافق و مخالف نشان می‌دهد. چنان نیست که منافع خاصی گیرش بیاید ولی هیچ طور نمی‌فهمم چرا با دادن این همه هزینه‌ی مالی و روانی، همچنان «مطیع امر رهبری» است! از این گذشته، پسردایی‌ام از نیروهای بسیجی شده که با باتوم و شوکر و بیسیم به خانه می‌آیند و سریع غذا می‌خورند و کارهایشان را می‌کنند که در مقر فلان منتظرشان هستند! خودم شخصا در چهلم کشته شده‌های سال ۹۸ در میدان اصلی شهر او را با لباس‌های نظامی دیدم که تا بن دندان مسلح با چهره‌ای شاد ایستاده بود و خب به نظر نمی‌رسید که مامور باشد و معذور!!!

🔹 خانم راضیه:
من از جمله کسانی بودم که پیش از انتخابات فرمایشی ۱۴۰۰ مدافع جمهوری اسلامی بودم‌. مخالف انقلاب و طرفدار ایدهٔ اصلاحات بودم. به چند دلیل: اول این که انقلاب هزینه مالی و جانی زیادی داره. ثانیا تجربه‌ی بهار عربی نشان داد که هیچ یک از کشورهایی که در خاورمیانه انقلاب کردند در تشکیل یک دموکراسی قابل قبول موفق نبودند و بعضا به شرایطی بدتر از زمان پیش از انقلاب دچار شدند‌. ثالثا در کشورهایی با ایدئولوژی دینی در نبود یک جایگزین مناسب به عنوان حاکم،  امکان شکل‌گیری جنبش‌های موعودگرایانه چون داعش و القاعده بسیار بالاست. بنابراین یک حکومت مقتدر در صورتی که روند اصلاحات را نیز طی کند گزینه‌ای است که به نفع همه است. گرچه انتخابات ۱۴۰۰ نشان داد که حکومت همهٔ راه‌ها را برای اصلاح بسته می خواهد. 

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم مینا:
همسرم همچنان از رژیم حمایت می‌کند. این را از خانواده گرفته. اعتقاد به حکومت برایشان چیزی شبیه اعتقاد مذهبی است. جدا شدن از این حکومت در ذهن‌شان مثل گناه است. این‌طور بار آمده‌اند که خوب بودن را درون پارادیم رسمی بودن می‌دانند. به طوری که من فکر می‌کنم اگر الآن شاه حاکم بود، طرفدار سلطنت شاه بودند و از به هم ریختن نظم حاکم می‌ترسیدند. کسانی از این خانواده که مخلصانه طرفدار این رژیم هستند به واقع هیچ نفع اقتصادی یا شغلی از این اعتقادشان نبرده‌اند. بیشترین نفع از دید من آرامش روانی حاصل از اتصال به قدرت حاکم بر جامعه است. مثل بچه‌هایی که به خاطر تربیت خانوادگیشان، در صورتی خود را خوب می‌دانند که حرف گوش کن باشند و روی حرف پدر و مادرشان حرف نزنند. این ویژگی‌ها بخشی از "سنتی بودن" است. سنتی‌ها از متزلزل شدن اصول حاکم می‌ترسند و تداوم زندگی را در تداوم سنت‌ها می‌دانند و گویا مغزشان توان تحلیل با دید از بیرون به موضوعات را ندارد. مغز مدرن تحلیل‌گر ندارند و در درون خود نیاز به دیکتاتور را طلب می‌کنند.

🔹 خانم رؤیا:
یکی از دوستام هست، دوست نزدیک، مذهبیه، نماز و روزه اش قطع نمیشه. اعتقاد داره حکومت اسلامی مناسب مذهبی‌هاست. تو حرفاش میگفت برای من که مذهبی‌ام خیلی ترسناکه که ببینم حکومت اسلامی نباشه؛ جوری که خودش رو تو خطر میدید.
میگه به همون نسبت که شما از زن‌های چادری و مردهای ریش‌دار می‌ترسید که نکنه بلا سرتون بیارن ما هم برعکسشیم. یعنی از بی‌حجاب‌ها میترسن. عاشق رهبره، عکس بک‌گراند گوشیش رهبر رو میذاره، یه وقت هایی هم نازش میده، می‌گه رهبر حرفش درسته، زیر دست‌ها راه غلط میرن. اصلا از ماجراها و اتفاق‌ها خبر نداره. پدرش جانباز اعصاب روانِ نه خیلی حاد، زندگی معمولیش و داره کار میکنه اما قرص مصرف میکنه. عموش هم پاسدار بود که به دست ضد انقلابی‌ها کشته شد. نظرش درباره اتفاقات شش ماه اخیر اینه که رهبر باید باشه و حکومت فقط اسلامی، حالا هر چی میخواد پیش بیاد ، پیش بیاد!

🔹 خانم ز:
سلام وقتتون بخیر منم از تجربه ام میخواستم بگم
ما یه فامیل داریم که مذهبی هستن و وقتی پسرشون تازه وارد نوجوانی میشد به خیال خودشون گفتن بره بسیج بهتر از اینه که بره تو خیابون؛ فرستادنش بسیج بعد چند وقت مادرش میگفت پسرم شست‌و‌شوی مغزی شده هر روز تو اتاقش زیارت عاشورا میذاره گریه میکنه، حالا بعد سال‌ها رفتن به پایگاه بسیج عکس رهبرشون رو زدن وسط خونه شون و کلا شدن طرفدار حکومت سفت و سخت. من تجربه‌ی زیادی دارم از اطرافیانم که حکومت از طریق مذهب ایدئولوژی خودشو روی افراد مذهبی پیاده میکنه و اونا از یه آدم فقط مذهبی تبدیل میشن به طرفداران حکومت. چون اصولا آدم های مذهبی اهل شک کردن نیستن، از طریق کتاب‌های مذهبی و آوردن نمونه و مثال از اون کتاب‌ها این جور افراد رو میکنن طرفدار خودشون. من خیلی از دوستان مذهبیم که هیچ منفعتی از اینا بهشون نمیرسه فقط و فقط بخاطر مذهب سرشون کلاه میره.

🔹 خانم ثریا:
بعضی از همکارانم هستن که با سهمیه پزشک شدن و شاغلن و راحت رزیدنتی قبول شدن، معلومه که دفاع میکنن چون جیره خوارن و بدون این حکومت هیچی نیستن لیاقت نداشتن و به جایگاه خوب و درآمد بالا رسیدن.

🔹 خانم زهرا:
آقای دکتر متأسفانه اقشاری که از این دیکتاتور حمایت می‌کنند شکل‌های مختلفی دارند. مثلا خواهرزاده‌ی احمقم که خرج زندگیش با پدرش هست و خودش تا الآن هیچ زحمتی برای زندگی و امرار معاش و نان نکشیده و درس هم نخونده. مغز خالیش پر شده از خرافات اسلام و تعصبات نظام. گروه‌های دیگه که تحصیلکرده هم هستند از کارمندان و جیره‌خوران نظامند. مثلا یکی‌شون توی زندان اوین کار میکنه که پست هم داره و مردک بیشعور میگه سپیده قلیان رو بیرون کردیم بره دهات پیش پدر و مادرش ولی اون خودش نمی‌خواسته بره! ببنید چه حرف‌هایی میزنن‌، میگه اون سختشه بره دهات ترجیح میده تو زندان باشه و بزرگ بشه برای جوامع بین الملل. یا نرگس محمدی رو میگفت اره می‌خواد تو اوین بمونه که برا خودش رزومه درست کنه. اوایل هم میگفت که این اعتراضات کار آمریکا ست. حالا بهش گفتم پس قبول داری اعتراضات مردمین و کار آمریکا نیست. جواب نمیده. جالبه دخترش رفته بود ترکیه و بدون حجاب بود هی تو اینستاگرامش عکس هم می‌گذاشت. بعد خود این آقا مردم رو به‌خاطر حجاب بازخواست می‌کنه، میگه اینجا قانونه باید گوش کنید.
ولی عده ای هم هستند که اصلا براشون مهم نیست این جریانات چون شکمشون سیره.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم آذر:
یکی از نزدیک ترین خویشاوندانم :
پیشینه‌ی خانواده‌ای که از آنها سخن می‌گویم برمی‌گردد به سال‌های اول انقلاب وقتی عده‌ی زیادی از ملاکان (زمین‌داران) از کشور فرار کردند و باغ و ویلای آنها سهم باغبانی شد که به عنوان سرایدار در آنجا مشغول به کار بود. کارگری روستایی و بیسواد که از صفر به همه چیز رسیده بود خانه باغ ویلا و همه‌ی این اموال را برای تنها پسر خود به جا گذاشت و رفت. پسر، کارمند یکی از ارگان های دولتی شده بود. این پسرکه در خانواده ای مذهبی بزرگ شده بود و از انقلاب عواید زیادی نصیبش شده بود و ریشه‌های مذهبی داشت حالا وارد ارگانی شده بود که این سبک تفکر و ظاهر باعث عواید و پیشرفت بیشتری میشد. به نظر او رهبر، فرزانه‌ای است که درک او از حد هوش دیگران فراتر است، او شخصی کامل است که متأسفانه اطرافیان او به شدت بد هستند. او معتقد است حتی امام علی هم نتوانسته حکومت بدون عیبی تشکیل دهد چه برسد به رهبر فرزانه. این مرد دارای زن و فرزند است و تمام فرزندان خود را به همین سبک تربیت کرده. حد هوش خانوادگی آنها متوسط و حتی شاید کمی کمتر از متوسط است ولی با همین ایمان بی‌قیدوشرط به رهبر و اعتقاد و التزام به این حکومت زندگی رو به پیشرفتی داشته‌اند و تمام فرزندان خود را با پارتی به شغل های خوب دولتی رسانده است. بی‌سوادی در تمام زمینه‌ها در او و خانواده‌اش موج می‌زند. وقتی به او می‌گوییم محیط زیست ایران تخریب شده و با بحران کم‌آبی مواجه هستیم اصلا درک نمی‌کند و همیشه می‌گوید خدا همه چیز را درست میکند خدا را دست کم گرفته اید؟! هر ایرادی از حکومت و نحوه‌ی مملکت‌داری بگیریم یک نمونه‌ی غیرواقعی روزنامه کیهانی یا واقعی مشابه در یک کشور دیگر می‌آورد و می‌گوید همه جا همین است. او تابه‌حال طعم فقر را نچشیده و معتقد است هرچه دارد از لطف خداست و خدا به هرکس که بخواهد بی‌حساب روزی می‌دهد و تمام مشکلات زیست‌محیطی و اجتماعی و فرهنگی را حل خواهد کرد و اگر مشکلات به مرحلهٔ انفجار برسد امام زمان ظهور خواهد کرد و همه چیز را از صفر تا صد بازسازی میکند و رهبر فرزانه باقی خواهد ماند تا پرچم این کشور را به‌دست امام زمان برساند .
تمام پسران او که صاحب فرزند نیز هستند همین طرز تفکر را دارند و بسیجی فعال و سرباز جان بر کف رهبری و در پست های خوب دولتی هستند و این شیوهٔ تفکر نسل به نسل در این خانواده منتقل شده است. آنها به ماورا و روایات و شرعیات خیلی خیلی بیشتر از بدیهیات ایمان دارند و اگر امر بدیهی را به آنها یادآوری کنی متذکر می‌شوند که این فقط ظاهر امر است و در پس آن چیزی است که شما نمی‌دانید و علم و دانشمندان هنوز به آن نرسیده اند و بعدها کشف خواهد شد.

🔹 خانم آرزو:
من در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمده‌ام که دین و اصول آن، برحق بودن نظام، رهبر، شورای نگهبان، مجلس و سایر ارکان چیزی بدیهی است. در کودکی سؤال‌های زیادی در مورد هستی و خدا برایم پیش می‌آمد اما همیشه پدرم میگفت خدا ممنوع کرده ازین چیزها بپرسی، ممنوع کرده در ذات خودش تفکر کنی، این‌ها باعث گمراهی میشود! یا مادرم میگفت دختر بی‌حیا و چشم سفیدی هستی. تنها منبع مطالعاتی که در خانه پیدا می‌شد توضیح المسائل مراجع مختلف و کتب دینی در باب احکام زندگی و ازدواج و آداب‌ نکاح بود! من عاشق خواندن تمام احکام اسلام را از بر شده بودم چون چیزی دیگری در دسترسم نبود. همیشه با پدرم سر احکام بحث داشتم ولی ذات متفکر و پرسشگر کودکی مرا برای سال‌های زیادی خاموش کردند چون فکر می‌کردم گناهکارم. در دانشگاه به کتب فلسفی و روانشناسی دست پیدا کردم، بارها با مخالفت پدرم روبرو شدم که تو که پزشکی می‌خوانی را چه به مطالعه‌ی این کتاب ها؟ چه کسی اینها را به تو معرفی میکند؟ اصولا این افراد فکر میکنند هر عقیده‌ی مخالفی دسیسه‌ی شیطان یا غرب برای دور کردن آنها از صراط مستقیم یا منحرف کردن آنها از تبعیت از رهبری است و نمی‌خواهند آن را اصلا بشنوند، حتی اگر رهبری بیاید در ملاء عام انسان بیگناهی را خودش  شخصا از جمعیت بیرون بکشد و گردن بزند می‌گویند حتما مصلحت بوده. چشم هاشان کور و مغزهاشان شست وشو شده است‌. توانایی تفکر و تحلیل ندارند. هر‌چه تلویزیون بگوید درجا پدر من تکرار می‌کند. آدمی که در اوپیوم (تریاک) و فقر و کثافت خود حل شده و فقط حرف رادیو معارف و چند آخوند را تکرار می‌کند و فکر می‌کند مثل روزهای طلایی عمرش هنوز فیلسوف و آگاه است و خانواده را برای دفاع از حکومت متلاشی کرده است!
به آن سالهای نوجوانی که مدافع دین‌شان و حکومت‌شان بودم که فکر میکنم یادم می‌آید که مغزم روی حالت خودکار بود، نه تحلیل می‌کرد، نه فکر می‌کرد فقط تعصب داشت و همه چیز برایش واضح بود تا مبادا گناه کند.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم آزاده:
۱- من دبیر هنرستان هستم. همکارانی دارم که به شدت از حاکمیت دفاع میکنند. توجیه یک نفرشان این است که با آزاد شدن حجاب اجباری این دخترکان باعث میشوند حاج‌آقا، یعنی همسرشون به زندگی وفادار نمانند وبستر گناه برای مردان فراهم میشه؛ یکی دیگر معتقد است که حجاب اختیاری بسیارخواسته‌ی نازلی است چون در دوره جنگ ما ۲۰۰ هزار شهید داده ایم باید به پاس خون شهدا
حجاب حتما رعایت شود و اشد توبیخ برای بی‌حجاب‌ها لحاظ شود.
۲- خواهرم که مدیر بازنشسته‌ی دبیرستان است و سی سال پیش در دانشگاه تهران با مجتبی خامنه‌ای هم‌دوره بوده معتقد است که مجتبی جوان خوب و محجوبی است. عذربدتر از گناه می آورد که شخص رهبر از مسائل کشور مطلع نیست! وقتی آتش به اختیارهای رهبر رو نمونه می آوریم عنوان می‌کند که این‌ها دوستان نادان حکومت هستند و شمافکر نمی‌کنید که اگر آقا نباشد چطور کشور دچار هرج و مرج می شود.
۳- داماد خواهرم که جوانی کارمند و ۳۹ساله است و شرطش موقع ازدواج چادر سرکردن دخترخانم بوده است، حالا که همسرش تمایل دارد که با مانتو و روسری باشد با الفاظ زشتی همچون فاحشه و... مورد خطاب قرار میدهد. درمدارکش برگه‌ی مهرشده‌ی فعالیت به عنوان نیروی آتش به اختیار دیدیم و درسرکوب ۹۸ و ۹۶ هم احضار میشد. بااین‌که خودش با همکلاسی‌های قدیم خود که اصلا حجاب ندارند مرتب به کوه و دورهمی میرود، وظیفه همسرش را حفظ حجاب کامل، ماندن درمنزل و تنها فرزندآوری و خدمت به همسر می‌داند و خواست زنان امروز را درحد هرزه‌گی پایین می آورد!

🔹 بی‌نام:
پدر من خانواده‌ی مذهبی نداشت. در اطرافش هیچ انسان مذهبی نبود. با مامانم، دختری کاملا غیر مذهبی از یک خانواده‌ی غیرمذهبی ازدواج کرد. انقلاب که شد رنگش عوض شد. در انقلاب شرکت نکرد. جبهه نرفت. هیچ کاری برای این به اصطلاح انقلابشون نکرد. ولی نماز خوند و عضو بسیج شد. چهل و چند ساله مادرمو زجر میده. من تنها دخترش رو زجر میده. پسراش ولی میتونستن هرکاری دلشون بخواد بکنن. این نظام هیچ نفع مالی براش نداشته. در هیچ سمت دولتی نبوده، دلش خواسته ولی نتونسته. ولی تا دلتون بخواد به تمام زنان و دختران این سرزمین برچسب زده. به دختر خودشم زده. اجازه زندگی کردن رو به معنای واقعی کلمه از زن و دخترش گرفته. که هیچ کلمه و جمله‌ای یارای توصیف میزان آسیبی که به ما وارد شده نداره. هیچ ادمی در اطراف و فامیل دوستش ندارن. هرجا بره آدم‌ها دوست دارن برن. اونجا سکوت میشه. خودش میدونه ما دوستش نداریم. ولی با نمایش قدرت ما رو آزار میده.
جالب بود اینجا یکی نوشته بود اون پسر فامیل‌شون تو مهمونیا نمیره ولی مراسم ختم رو میره. واقعا این آدم‌ها مشترکات زیادی با هم دارن. ما همیشه تو مراسمای ختم حضور داریم ولی تو مهمونیا و خوشحالیا اثری از ما وجود نداره. یعنی اصلا شاید کسی دلش نخواد که ما باشیم. هیچی از اسلام، آداب و اخلاق نمیدونه ولی صبح تا شب صدای قرآن خوندنش گوش ما رو توی خونه کر کرده و به جز اون ما اجازه شنیدن هیچ صدایی نداریم.
در تمام این سال‌ها یک جمله مخالف نظرش رو نه شنیده و نه حتی اجازه داده از دهان ما خارج بشه. بدون هیچ اغراقی میگم.
از تمام گشت ارشادی‌ها خوشحاله. بتونه میره بهشون کمک هم میکنه. از تمام ناراحتیای کشورای دیگه خوشحاله. از این‌که آدمایی که میان اعتراض میکنن رو میگیرن خوشحال میشه و میگه باید ادب بشن.
اگر به صورت اتفاقی نظر مخالفی به گوشش برسه اون نظر حتما دروغه. و هرچی تلویزیون بگه درسته. تا زمان روحانی، همه تقصیر دوم خردادیا بود و رییسی فرشته نجاتشون بود. الآن اگر ما تو خونه راجع به گرونی حرف بزنیم ، تنها چیزی که میشه مثلا بهش اشاره کرد و در خلالش یه انتقادی بکنیم، سکوت میکنه و میره دنبال کار خودش. که انگار نشنیده. میتونم صفحه‌ها از جزییات بگم ولی خب لزومی نداره و احتمالا تقاضایی هم براش نیست. برای همین تمام میکنم. من خیلی خیلی فکر کردم که آخه چرا؟! این همه بد بودن چرا؟!
و حقیقتش اینه که با سی و چند سال سن نمیفهمم چرا. تنها توصیفم اینه: یکی شدن هویت این انسانها با چیزی به نام عقایدشون. که اگر روزی کلامی از آن چه گفتن عقب بکشن تمامیت و هویتشون زیر سوال میره.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم نوشین:
همسایه‌ی دیوار به دیوارمون، یک برادر سپاهی داشت که سال‌ها در لبنان و سوریه بود و وقتی بر اثر بیماری فوت کرد، خانواده غمگین بودن که چرا شهید نشد. این خانواده سالی چند بار به زیارت کربلا و ... میرن و پاک و منزه برمیگردن و به امور زندگی میپردازن، همه چیز در ذهن‌شون از صافی ایدئولوژی اسلامی شیعه رد میشه و هرگز به باورهاشون خیانت نمیکنند. باید بگم که خانواده‌ای آروم و مهربونن که مسائل بزرگ رو به کسانی که از دیدگاه خودشون بیشتر میفهمن سپردن و خودشون به روزمرگی و مسئولیت‌های شخصی مشغولن و اتفاقا رضایت کامل از زندگی دارن مگر زمانی‌که آقای خانه مقامش رو در وزارتخانه به جهت تغییر رییس جمهور در زمان روحانی از دست داد و رتبه‌ی شغلیش تنزل پیدا کرد و همین‌طور خانم خانه که معلم علوم دوره‌ی اول دبیرستانه و تحصیلاتش در رشته الهیات رتبه کاریش‌ ارتقا پیدا نکرد و ناچار شد برای ابقا در بخش آموزش دوره دبیرستان تحصیلاتش رو در رشته‌ی مربوطه کامل کنه و این موضوع البته روحش رو آزار داد. به غیر از همهٔ این‌ها آدمهای خوبین که معمولا سرشون تو لاک خودشونه و البته در کمک‌رسانی پیشقدم هستن مگر جایی که برخلاف اعتقاداتشون باشه. وقتی مردم برای اعتراضات شعار میدن بیشتر از همه به کار بردن الفاظ زشت ناراحت‌شون میکنه.

🔹 آقای جواد:
منم از نزدیک در ارتباطم با چند تا از دوستام. خودمم یه مدتی طرفدار نظام بودم. چیزی که برای من اتفاق افتاده بود تحت تأثیر پروپاگاندا و دروغ‌هایی بودم که از خوبی‌ها و ارزش‌هاشون میگفتن. یعنی هر آسیب و آزاری که داره به ما میرسه به خاطر پایبند بودن به ارزش هامون هست و راه درست و هدف ارزشمندی که داریم. دوستای دیگمم تاجایی که من فهمیدم تحت تأثیر همین عوامل بالا هستند ولی این‌که الآن با وجود فیلم‌های کشتار مردم بازم پایبند به نظام هستن، و با این همه سختی معیشتی چرا بازم دفاع میکنن؟ الله اعلم. شاید فکر میکنن این مأموران و مسؤلان تعدادی جاسوس یا فریب‌خورده یا نهایتا خطاکارند و ربطی به کل نظام ندارن و ایشالا همه چی هم درست میشه!

🔹 خانم عاطفه:
کسانی که کورکورانه از مذهب تبعیت می‌کنند و دلایل‌شان هم همان دین‌داری، امنیت و حمله نکردن دشمن به ناموس این کشور است. به حق ناچیز و کمی که جمهوری اسلامی به آن‌ها داده قانع هستن و فکر می‌کنند که آزادی‌خواهان، زیادی‌خواه هستند و از درک این‌که کسی اجازه ندارد آزادی انسان‌ها را سلب کند عاجزند.
تحت تاثیر مذهب‌نمایی، اخبار و رسانه‌های ملی هستند. به شدت ترس و واهمه از آگاهی‌های غیر مذهبی دارند و به هیچ عنوان با شما وارد گفتگو نمی‌شوند و اگر بشوند به چند حدیث و آیه در جواب شما اکتفا می‌کنند.

🔹 خانم شیرین:
کسی که من میشناسم یک دختر شیک و خوش لباس و ورزشکار است که حتی دستی هم بر ساز دارد. اما منبع اطلاعاتشون با ما متفاوته برای همین تحلیل هایی که از جانب اتاق فکر براشون طراحی میشه رو کاملا می‌پذیرند؛ اونم به خاطر داشتن یک برادر کوچک‌تر بسیجی که از بچگی در پایگاه بسیج محل بزرگ شده. من نمی‌گم تمام اطلاعاتی که به ما میرسه درسته، قطعا سوگیری داره، اما اون دقیقا هرچی ما می‌گیم رو با استدلال‌های ضعیف رد می‌کنه و می‌گه شما دارید اشتباه می کنید‌ و منبع اطلاعات‌تون همین شبکه های فلانه. حجاب کامل نداره اما کمی دیندار هست. ما کلی تلاش کردیم که بهش بفهمونیم که رائفی‌پور چه جور آدمیه، البته فکر نکنم آخرش هم قبول کرده باشه.
خیلی با هم دوست هستیم و در مسائل دیگه با هم اشتراک داریم اما متأسفانه یک بسیجی فعال در مغزش داره‌‌‌.

🔹 بی‌نام:
سال گذشته پسرم مهدکودکی می‌رفت که گرداننده‌ش آموزش دیده‌ی دوره‌های آموزشی نوین و غیر مستقیم بود (به‌خاطر همین مهد رو انتخاب کردم البته به نسبت کاری که ارائه میدادند شهریه‌شون هم مناسب بود) ایشون و همکاران‌شون مذهبی بودند و به همین خاطر من با خانوادهای مذهبی-حکومتی آشنا شدم. در یه موقعیتی تو گروه واتس آپ مادران باهاشون وارد بحث شدم. پسرم با یکی از بچه‌ها دوست صمیمی شد منم با مادرش یکم هم صحبت بودم، در کل چیزی که متوجه شدم آدمایی بسیار مذهبی هستند و اکثرا تحت تأثیر رفتارهای عوام فریبانه‌ی رهبرند. زندگی‌های متوسطی داشتند و مشخص بود نفع مالی نمی‌برند ولی دلبسته و حامی نظام بودن و از سیاست های کلی نظام طرفداری میکردند. اکثرا تحصیلات عالیه داشتند و نظرشون این بود که اگر کم و کاستی هم هست به خاطر برخی مسئولین و سیاست های غرب علیه ایرانه. در کل راضی بودند و به نظرشون ایران از خیلی کشورها بهتره حتی کشورهای اروپایی!

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 آقای جیم:
۱- در متن زیر «این‌طرفی‌ها»، طرفداران سقوط حکومت در نظر گرفته شده‌اند و «آن‌طرفی‌ها» مخالفان سقوط حکومت می‌باشند. تقسیم‌بندی جامعه به موافقان و مخالفان حکومت، موضوع را از حالت تحلیلی به حالت حب و بغض و فرقه‌گرایی می‌کشاند.
متن زیر نظرات نویسنده نیست بلکه اطلاعاتی است که از آن طرفی‌ها دارد.
قسمت اول سئوال که پرسیده شده است از آدم‌های آن طرف چه می‌دانید بسیار امیدوارانه است، اما در ادامه که می گویید چه دلایلی دارند که از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما اعتراف کرده به قتل‌های زنجیره‌ای، و کشتن زندانیان کهریزک و صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیما، کاملا خصمانه متهم کرده‌اید و قرار نیست از دنیای دیگری اطلاع پیدا کنید. دیگری از نظر شما هم مشابه آن طرفی‌ها، خصم است.
۲- آدم‌های آن طرف، لزوما مذهبی نیستند. لزوما سنتی هم نیستند. لزوما طرفدار قتل و غارت نیستند.  آدم‌ها بر اساس روایتی که از یک ماجرا دارند قضاوت می کنند. آدم‌های آن طرف، بسیار شبیه آدم‌های این طرف هستند. خبری را می‌پذیرند که با عقایدشان، همخوانی دارد. برای پذیرش خبرها، به اسناد و دلایل نگاه نمی کنند. رسانه خبری متنوع ندارند. همان‌قدر که این طرفی‌ها به صدا و سیما ، اعتماد نمی‌کنند آن‌طرفی‌ها هم به ایران اینترنشنال و من‌وتو و ... اعتماد نمی کنند. اعتماد داشتن به یک رسانه‌ی مقیم لندن، در کشوری که انگلستان را عامل بدبختی‌های تاریخی می‌داند موضوع عجیب و غریبی نیست. (شاید وظیفه‌ی این‌طرفی‌هاست که ثابت کنند در رسانه‌های لندنی حسن نیت وجود دارد)
۳- آدم‌های آن‌طرف، وقایعی که آدم‌های این طرف، فاجعه می‌بینند روایت فاجعه ندارند.
نظر آنها درباره‌ی ان وقایع این است:
* قتل‌های زنجیره‌ای: نفوذ در دستگاه امنیتی از طرف اصلاح طلبان برای تحت فشار گذاشتن حکومت. اعتراف به انجام این جنایت را هم دلیلی بر این مدعا می دانند.
* کشتن زندانیان کهریزک: پدر یکی از کشته‌شدگان کهریزک، هم اکنون نماینده‌ی مجلس است و باور به انجام جنایت حکومتی ندارد. اگر قرار است برای مادر داغدار کیان پیرفلک اعتبار خاص قایل باشیم برای یک پدر داغدار هم باید این اعتبار را بپذیریم.
* کشتن صدها نفر در آبان ۹۸: موضوعی که حکومت به آن معترف بوده است کشته شدن ۲۲۵ نفر بوده است. رقم اعلام شده عفو بین الملل هم ۳۰۴ نفر می‌باشد. تا این جای کار از لفظ صدها تن، استفاده نمی کنند. ضمن این‌که اعتراضات آبان ۹۸، در اعتراض به افزایش قیمت بنزین شروع شد. اقدامی که تقریبا مورد تایید تمام اقتصاددان‌های ایران و جهان بود. تعدادی از کشته‌شدگان این حوادث، اراذل محلات بودند. آتش زدن بانک و پمپ بنزین و غارت مغازه ها هم در آن زمان رخ داد.تصاویری وجود دارد که به افرادی هنگام دنبال کردن پلیس یا وارد شدن به فرمانداری و .... شلیک شده است.
* شلیک به هواپیما مسافربری‌: عمده‌ی آن‌طرفی‌ها هم سکوت یا دروغگویی آن سه روز را محکوم می‌کنند اما در مورد قصد شلیک به هواپیما، روایت‌های دیگری دارند. 
داغ شدن موضوع هواپیما را فرصتی برای این‌طرفی‌ها برای حمله به آن‌طرفی‌ها و جبران حماسه‌ی تشییع جنازه سلیمانی می‌بینند. آن‌ها شلیک به هواپیما را از دریچه‌ی اخلاق منفعت‌گرایانه می‌بینند که فدا شدن عده‌ی کمی برای حفظ جان عده‌ی زیادی، پذیرفته شده است. علت را هک شدن سیستم پدافند کشور می‌بینند که برای حفظ اقتدار نظامی کشور نمی‌شود به آن اعتراف کرد. یا دستپاچگی پدافند کشور در مقابل تهدیدهای ترامپ می بینند.
۴- علاوه بر موارد خاص بالا، کم نیستند افرادی که گمان می‌کنند حکومت قبلی توسط آمریکا سرنگون شد و حالا این حکومت هم چون برای آمریکا کار نمی‌کند دنبال ساقط کردن آن هستند و نفعی در همراهی با سقوط حکومت نمی بینند.
۵- بسیارند افرادی که سرنوشت بهار عربی را اسفناک می‌بینند و از بدتر شدن آینده می‌ترسند. (به مقاله‌ی آقای فرهاد میثمی در مورد بهار عربی رجوع کنید)
۶- کم نیستند افرادی که برای این انقلاب و حکومت، هزینه‌های جانی و بدنی داده‌اند و نمی‌توانند سقوط آن را ببینند همان طور که یکی از دلایل این‌طرفی‌ها، برای بسیاری از اقدامت‌شان که بعضاً غیر منطقی هم هست، هزینه‌های جانی است که پرداخت شده است.
۷- افرادی که منافع مادی دارند در مطالب بالا مدنظر نبوده‌اند. اضافه کردن منافع مادی به بحث، پیچیدگی های بحث را زیاد میکند، ضمن این‌که گسترده بودن فرهنگ ریاکاری، به بسیاری از ما این امکان را می‌دهد که از نظر سیاسی مخالف حکومت باشیم ولی در اقتصاد با حکومت همراهی کنیم. بعضی از مخالفان سرشناس حکومت، درآمد اصلی خودشان را از اعلام مواضع کسب می‌کنند و اگر مخالفت نکنند درآمد نخواهند داشت.
۸- افراد عادی هم هستند که به بخشی از آنها در گفت‌وگوی دکتر سرگلزایی در مورد علت‌های عدم همراهی افراد با انقلاب، اشاره شده است.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 بی‌نام:
من توی همچین خونواده‌هایی بزرگ شدم و چند سالیه که با دور شدن از اون محیط خودم رو پیدا کردم. نکته‌ی اولی که درباره‌شون خیلی به چشم میخوره تعصب و پافشاری و لجبازی است، در هر حال حقیقت پیش اوناست و حقیقت همونیه که اونا میگن و لاغیر. به شدت تلاش دارن که دیگران رو به راه راست هدایت کنن و نصیحت کنن البته فقط توی اون زمینه‌هایی که خودشون میتونن انجام بدن. مثلا حجاب و برگزاری مراسم مذهبی و رعایت ریزترین احکام وضو و نماز و غسل جزو اصول اولیه‌ی زندگیشونه ولی غیبت، چشم و‌هم‌چشمی، سرزنش و دخالت هم جز الگوهاشونه. در واقع چیزی رو که خودشون بتونن رعایت کنن جزو دین است و همه باید انجام بدن ولی چیزی رو که نمیتونن بهش کار ندارن و جز اصول‌شون نیست یا کمتر روش تأکید دارن. اگر کسی یه کاری انجام بده که مخالفش باشن هزار و یک دلیل و آیه و روایت میارن که داری اشتباه میکنی اما اگر خودشون همون کار رو انجام بدن بازم هزار و یک دلیل و آیه دارن که کاملا درسته و مباح یا حتی مستحبه و ثواب داره، یعنی کامل دین رو میتونن به نفع خودشون تغییر بدن. ولایت‌فقیه براشون حکم امام معصوم رو داره و حرفش وحی مُنزَله.
عده‌ای از این اقوام ما جیره‌خور دولت هستن که خب براشون نفع داره و عده‌ای دیگه شغل آزاد دارن ولی جالب اینه که عده‌ی دوم هم سرسپرده هستن، انگار محکومن به انجام دادن همون اشتباهات با وجود این‌که مثلا اوضاع اقتصاد خیلی هم به ضررشون بوده ولی بازم تمام و کمال در اختیار حکومت هستن و میگن ما خودمون آگاه نیستیم اما ولایت فقیه آگاهه.
اونقدر نظام رو قبول دارن که در زمان فوت مهسا امینی که من با چند از نزدیکانم مثل پدر و مادرم بحثم شد، که خودتون رو بزارید جای اون خونواده که الآن دخترشون رو از دست دادن؛ الآن اگر من یا نوه‌تون بودیم چه حالی بهتون دست میداد؟ گفتن اگر قراره حجاب نداشته باشید همون بهتر که بمیرید اصلا ما خودمون می‌کُشیم‌تون که مایه ننگ و بی‌آبرویی نباشید؛ و البته در مواجهه با کسانی که حجاب ندارن خیلی راحت ناسزا میگن، سرزنش میکنن، بدرفتاری میکنن و همینطور نفرین برای اون آدما. اگر بگی سرتون به کار خودتون باشه و مسالمت‌آمیز در کنار هم زندگی کنیم میگن نهههه بچه‌هامون توی این جامعه هستن، اینا رو میبینن جذب خلاف و گناه میشن، معتاد میشن، مشروب‌خور میشن، بی‌حجاب میشن، سست ایمان میشن....کلا استدلال‌شون اینه که مردان به گناه می‌افتن، فسق و فجور زیاد میشه، مردان بیکار و زنان بدکاره میشن، بنیان خانواده سست میشه، خانواده که درست و حسابی نباشه بچه‌ها بی‌سرپرست و در فقر و محیط نامناسب بزرگ میشن، دین به خطر می‌افته، خدا بر ما عذاب نازل میکنه و به ما خشم میگیره و در نهایت یاران امام زمان فراهم نمیشن و زمینه ظهور منجی بوجود نمیاد. مدتی است در مشهد و قم اقوام دیگه حتی پول دادن کارت واکسن کرونا خریدن، وقتی هم بگی این کار خلاف قانونه و شما مجرمید، خود حضرت آقا هم واکسن زدن، میگن نه آقا مجبورن به خاطر اکثریت جام زهر را بنوشند، ما که نیستیم، ما به خواسته‌ی قلبی رهبر که همون واکسن نزدنه عمل میکنیم تا ژن شیعه رو حفاظت کنیم. حتی مامای خصوصی دارن برای زایمان که در منزل زایمان کنن که بیمارستان به بچه‌هاشون واکسن غربی نزنن که پایه‌اش الکله و ژن‌شون دچار مشکل نشه!
من هم تا چند سال قبل جزو همین آدم‌ها بودم؛ الآن که به گذشته نگاه میکنم می‌بینم تعصب کورکورانه در رفتارم موج می‌زده بدون ذره‌ای فکر کردن، فقط فرمانبرداری و عمل به همون چیزهایی که اونا درست می‌دونستن و اگر خلافش عمل می‌کردم حس گناه و عذاب وجدان بهم تزریق می‌شد و همینطور انتظار عقوبت‌های عجیب و غریب چه در دنیا و چه در آخرت رو باید می‌کشیدم.

🔹گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹️‌گفت‌و‌گو کنیم. 🔴 از دنیای آدم‌های آن طرف چه می‌دانیم؟ چه کسانی و با چه دلایلی هنوز از حکومتی دفاع می‌کنند که رسما به قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان، کشتن زندانیان در زندان کهریزک، کشتن صدها نفر در آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اعتراف کرده است؟ اگر…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

درود و مهر
از همراهی شما عزیزان با این پرونده‌ی پژوهشی-فرهنگی سپاسگزارم.
تاکنون ده‌ها گزارش دست اول به دستم رسیده‌اند که مورد مطالعه قرار دادم.
بعضی از گزارش‌ها مفصل هستند و در یک پست تلگرامی نمی‌گنجند بنابراین مجبورم آنها را خلاصه کنم. بعضی از گزارش‌ها هم الگوی مشابهی دارند بنابراین از بین گزارش‌های چند نفر، گزارشی را که کمتر به ویرایش املایی-انشائی نیاز داشت انتخاب کردم.
از دوستانی که گزارش‌شان منتشر نمی‌شود یا گزارش‌شان خلاصه می‌شود پوزش می‌طلبم.
به زودی با کمک گزارشات شما و بر اساس پژوهش‌های حوزه‌ی روان‌شناسی سیاسی و روان‌شناسی شخصیت، در یک درسگفتار با موضوع "تیپ‌شناسی طرفداران رژیم حاکم بر ایران" دربارهٔ "دنیای آدم‌های آن‌طرف" صحبت خواهم کرد و فایل صوتی آن را در کانال پادکست‌هایم منتشر خواهم کرد.
Forwarded from كانون نگرش نو (Mojgan Nasiri)
⏺️وبینار:
چرا عالم بی عمل؟
یکشنبه چهاردهم ماه May
11:00 am- 1:30 pm
هزینه 30$

⏺️وبینار :
تیپ شناسی طرفداران رژیم جمهوری اسلامی
شنبه سیزدهم ماه May
رایگان

⏺️ از سلسله دوره های «همسفران خود آگاهی»

دوره ی هشت جلسه ای ▫️▫️با عنوان:
دیدن دگر آموز ،شنیدن دگر آموز
(به اشتراک گذاشتن تجربه های غیر تکراری در شرایط تکراری)

تلفن ثبت نام و ادرس تلگرامی کانون
@kanoonnegareshno
📞001 416-879-7357

اینستاگرام:

https://www.instagram.com/p/CpSo4QTOmba/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
🔴 دوستان گرامی
به دلیل بحرانی که در مدارس ایران رخ داده است، کودکان و نوجوانان دانش‌آموز و والدین‌شان دچار تنش و ترس شدیدی هستند و نیاز به مداخله‌ی روان‌شناختی دارند.
اگر خانواده‌ای را می‌شناسید که حاضرند کمک بگیرند ولی در انتخاب درمانگر مورد اعتماد مشکل دارند یا پرداخت هزینه‌های درمان برایشان مسأله است، تیم روان‌درمانگران ما درمان رایگان به این عزیزان ارائه خواهد داد.
به من پیام دهید تا بر اساس شرایط مراجع درمانگر مناسب را از تیم‌مان معرفی و هماهنگ کنم.
همچون چند ماه گذشته، به عزیزانی هم که در جریان قیام ملی زن-زندگی-آزادی توسط خشونت حکومتی آسیب دیده‌اند روان‌درمانی رایگان ارائه می‌شود.

🔹 دکتر محمدرضا سرگلزایی- روانپزشک
ایمیل:
isssp@yahoo.com
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم مهسان:
من تجربیاتی که از دنیای آدم‌های آن طرف بود رو خوندم، یه چیزی به چشم من نخورد و دوست داشتم با دیگران هم به اشتراک بگذارم و اون سوء‌ظن و ترس همیشگی در خانواده‌هایی است که شغل‌های مهم دولتی یا نظامی دارند.
من خانواده ای رو می‌شناختم که این سوءظن رو به شدت به فرزندان‌شون که خارج از کشور بودند انتقال می‌دادند چون خودشون قبلا سفیر بودند و یک سری توهم توطئه داشتن، مثلا بهشون میگفتند رستوران ایرانی نرو مسمومت میکنند، یا این‌که همیشه پرده های خونه رو بکش که نتونن توی خونه رو نگاه کنند با این که پنجره دیدی به جایی نداشت. اگر دختر/پسری چه ایرانی چه خارجی به فرزندانشون نزدیک میشد می‌گفتند جاسوسه حواست رو جمع کن. حتی بهشون اجازهٔ رفت و آمد با همکلاسی‌های مسلمون و همجنسشون رو هم نمی‌دادند؛ به همین خاطر فرزندانشون به شدت منزوی بودند و با سن بالا اصلا اعتماد به نفس نداشتند و همیشه می‌ترسیدند . پشت تلفن راحت صحبت نمیکردند و همیشه فکر میکردند شنوده و البته بعد از مدتی آنقدر این مسئله و فشار زیاد شد که خانواده و فرزندان تقریبا در دو جهت مخالف قرار گرفتند و فرزندان هم از مخالفان نظام شدند. در کل چیزی که من دیدم شک و سوءظن همیشگی به همه چیز با شدت و ضعف در این مدل خانواده هاست. به همین دلیل سعی می‌کنند فقط با خانواده‌هایی که پست و منصب دارند رفت آمد کنند چون اعتمادشون بیشتره.
و مبحث دیگه تظاهر هست. جلوی همدیگه تظاهر میکنند مثلا خانم‌های خانواده جلوی همکاران چادر سر می‌کنند ولی درصد بالایی نه تنها چادری نیستند که حجاب هم ندارند. یا تظاهر می‌کنند روزه دارند در حالی که یا به علت بیماری نمیتونند روزه بگیرند یا اصلا اعتقادی به روزه ندارند. هر دو طرف هم می‌دونند ولی انگار به هم شک دارند و میترسند پس به تظاهر ادامه میدند.
یک مورد دیگه هم افرادی هستند که دوست دارند خودشون رو به قدرت متصل بدونند مثلا خانواده‌ای رو می‌شناختم که با این‌که جایگاه خاصی نداشتند و خودشون اصلا معتقد نبودند پدر خانواده به خاطر چند ماه شرکت در جبهه هر موقع می‌خواست یک نفر رو نقد کنه می‌گفت خون رفقای شهیدم رو پایمال کرده مثلا با این لباسی که پوشیده.
نکته جالبش این بود که بعد که به یک کشور اروپایی مهاجرت کرده بودند بعد از مدتی از اعتراضات نه به صورت عمومی ولی در جمع‌ اطرافیان ادعا می‌کردند از جنبش حمایت می‌کنند در صورتی که کوچکترین حقی برای زن‌های اطراف‌شون قائل نبودند و تفکرشون این بود که زن حرف نمیزنه و نظر نمیده. این رفتار های متناقض برای من خیلی عجیب بود.

🔹 خانم مریم:
فکر کنم از یه گروهی در کامنتها صحبت نشد
و ما در خانواده‌های دور و نزدیک زیاد از این مدل داریم. این گروه قبل انقلاب مینی‌ژوپ‌پوش و دانشجو بودند ولی بعد از انقلاب خانم‌ها چادری افراطی شدند در حدی که فقط دماغ‌شون پیدا بود و آقایون هم ریش‌دار شدند و فقط با هم مسلکان خود در رفت و آمد و معاشرت بودند. بعد از جنگ و پایان تحصیلات‌شان شدند معاون وزیر شدند و مدیرکل و استاد دانشگاه و ... بچه‌هایشان هم شدند دانشجوی شریف و تهران با سهمیه‌ی هیئت علمی. از سال ۸۸ به بعد شدن اصلاح‌طلب و بعد هم بچه هاشون اپلای کردن به آمریکا و اروپا و کانادا. با رانت‌هایی که داشتند پولدار هم شدند و بیشترشان علاوه بر پست‌های دولتی شروع به ساخت و ساز هم کردند. در حال حاضر فرزندان‌شان بی‌حجاب هستند و خودشان از نظام بیزارند ولی هنوز دارند در این سیستم کار میکنن و از رانتها برخوردار هستند. اکثرشان رهبر را قبول ندارند ولی هنوز به خمینی تعصب دارند و من متعجبم از این تعارض و دگماتیسم این افراد تحصیل کرده و مدافع اصلاح طلبان.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 آقای آرش:
در پیرامونم افرادی را که همچنان حامی سیستم حاکمه هستند در سه دسته ی کلی قرار میدهم.
دسته ی اول را "مطیعان نظام رانت سالار" نام می‌دهم، افرادی که به خاطر انواع رانت، سرسپرده ی نظام بوروکراتیک حاکم هستند. شخصی که در حالت عادی باید زحمت بکشد برای گذران زندگی؛ حالا با توانایی های ذهنی و مهارتی پایین از هفت روز هفته فقط دو روز، آن هم پاره وقت سر کارش حاضر می‌شود و عملا کاری نمیکند و چای و بستنی میخورد و از انواع حقوق و مزایا بهره می برد. شخصی که از نظر ظاهری حتی مخالف‌خوان هست ولی حقوقی غیرمتعارف دریافت می کند و حتی هزینه‌ی کلاس اوقات فراغت فرزندانش را شرکت دولتی می‌دهد. برای این گروه؟، ایران بهشتی است که در سایه‌ی دیوان سالاری بیمار به‌وجود آمده و این بیماری را باید قدر دانست. به وقتش آنقدر پول ذخیره شده که بتوان محل زیست خانواده را به خارج از کشور تغییر داد.
گروه دوم آرامش ذهنی و حل معمای وجود را در ایدئولوژی این نظام پیدا کرده اند. ایدئولوژی که برای بغرنج ترین سوالات همیشه جواب‌های آماده دارد. انواع برچسب‌ها برای دسته‌بندی وقایع و آدم‌ها آماده است. فرمول‌ها مشخص‌اند. هرجا هم لازم شد و ساختارها به دست خود سیستم زیر سؤال رفت یا تغییر پیدا کرد، باز هم نیاز به بحران فکری نیست. برای آن هم فرمول "ملاک حال افراد است" پیش بینی شده. این گروه به آرامش ذهنی رسیده‌اند و حاضر به ترک جزیره ی امن خود و پا نهادن به دریای پرتلاطم شک نیستند.
دسته‌ی سوم که شاید زیرگروهی از گروه دوم باشند افرادی هستند که به نوعی بین باورهای شیعی و نظام سیاسی پل زده اند. می‌گویند: نظام سیاسی داریم که چند دهه است با انواع بحران‌های خارجی و داخلی روبرو بوده. از ناکارآمدی مدیریتی و فساد رنج می برد (این گروه به این نکته اذعان و حتی تأکید دادند). انواع تحریم‌ها و هر چندوقت یکبار اعتراضات شدید داخلی را تجربه می کند. هرکدام از این عوامل در سایر کشورها موجب سقوط و تغییر دولت‌ها و حاکمیت‌ها شده ولی در ایران ۴۰ سال است می‌گویند حکومت درحال فروپاشی است و هربار از بحران گذر کرده. حتی در بحرانی‌ترین روزها، دشمنانش دست دوستی به سمتش دراز کرده‌اند. هر اتفاقی افتاده در نهایت به حذف رقبا و مخالفان و به سود و حیاتش منجر شده. پس... (و نکته در این نتیجه گیری است) پس دستی از غیب و وجود امام زمان یا اراده‌ی الهی حامی آن است وگرنه چگونه است که این نظام هنوز پابرجاست؟
گروهی هم در جهت دیگری نتیجه می گیرند. آنها میگویند اگر اعمال این حکومت خلاف انسانیت و مصلحت اسلام است پس چطور امام زمان که حی و آگاه است، کاری در جهت تغییر آن انجام نمی‌دهد؟ پس یا امام زمانی در کار نیست (که هست) یا امام زمان با اعمال این حکومت موافق است.
در پایان نظر شخصی من اینست که هر فردی ممکن است تغییر کند و از اعتقادش به این حکومت و تلاشش برای حفظ آن دست بکشد؛ جز افراد گروه اول. مگر آنکه سیستم آلترناتیو وعده‌ی کار کمتر و سود بیشتر به آنها بدهد.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 بی‌نام:
خانواده‌ی پدری من خانواده شهیدن، عموی من شهید شده. هرموقع پیروی شدید و بی‌چون و چراشون از رهبر نظام رو میدیدم فقط با یک جمله راسل میتونستم تا حدی درکشون کنم: «چگونه به تاول‌های کف پایم بگویم تمام مسیری که آمده‌ام اشتباه بوده است؟!» ترس از تغییر عقیده باعث این تعصب میشه چون بهای زیادی پرداخت کردند برای این عقیده، جون برادر یا فرزند ارشد بهای سنگینی برای یک عقیده‌ست. کنار عکس خمینی و خامنه‌ای تو خونه مادربزرگم، عکس پسر شهیدشه؛ اگر تو ذهنش عکس رهبر بی‌ارزش بشه و از روی طاقچه‌ی ارزش‌گذاری بیفته، عکس فرزند مرده‌اش هم از ارزش میافته.

🔹 بی‌نام:
دکتر جان این‌ها دو دسته هستن. یا خوب میدونن رهبرشون چه کارها کرده و کیه ولی چون پول و مقام و رانت دارن و با پارتی و بدون هیچ شایستگی و مدرکی رفتن سر کار و جیره‌خور هستن ظاهرا طرفدارن که منافعشون به خطر نیافته؛ یا آدمای لجوج و توسری خور و احمقی هستن که دلشون می‌خواد خلاف جهت حرکت کنن برای جلب توجه. صرفا جلب توجه. من هر دو گروه رو دیدم متاسفانه.

🔹 خانم مهتا:
متاسفانه من با یکی از این افراد که عزیزترین فرد زندگی‌ام یعنی «مادرم» هستند، زندگی می‌کنم. ایشان زنی بسیار مهربان و آرام هستند، زنی که حتی آزارش به یک مورچه هم نمیرسد، ولی گاهی این نظام از طریق اخبار به حدی مغزش را شست و شو می‌دهد که در بی‌رحمی دست کمی از داعش ندارد! راستش من در این عمر سی‌و‌اندی ساله‌ام فکر می‌کنم ریشه‌ی این نگرش کورکورانه‌ی مادرم، تفکر متعصب و مذهبی‌اش است، مذهبی که می‌گوید سید آخوندی که به ظاهر لباس پیامبر به تن دارد مصون و مبری از اشتباه و گناه است، و محال است که ظلم و خطایی از او سر بزند. اگر هم احیانا جنایات‌شان عیان شود، تقصیر دوروبری‌ها و دشمنان اسلام است و نه خود بیچاره و علیلش، دیگران می‌خواهند او را خراب و بد جلوه بدهند! مادر من زنی فرهنگیست، که نزدیک به سی سال در‌ آموزش و‌پرورش‌ و برای این جامعه خدمت کرده است و هیچ‌گاه نفعی از این نظام دروغین نبرده است بلکه در اکثر مواقع هم مشکل بیمه، عقب افتادن حقوق و عیدی ناچیز را داشته است. مسئله‌ی اساسی مادر من بی خبر بودن از اخبار حقیقی و دنبال کردن کورکورانه اخبار جمهوری اسلامی است، حتی از فضایی که حقایق در آن گفته می‌شود دوری می‌جوید و بودن در‌ آن‌محیط را گناه می‌داند. من بارها و بارها با زبان خوش با ایشان صحبت کرده‌ام که مادر من، عزیز من، مگر زمان شاه که مردم در خیابان قیام کرده بودند و شعار مرگ بر شاه سر می‌دادند، در تلویزیون و اخبار صدا و سیما خبری از ظلم و جور شاه نمایش داده می‌شد؟! پس چطور شما الآن انتظار‌ دارید چیزی که در تلویزیون حکومتی نشان داده می‌شود حقیقت محض باشد و ذره ای در آن شک نمی‌کنید؟؟!! و در نهایت من ریشه‌ی همه‌ی این مسائل را پیوند خوردن ظاهری جمهوری اسلامی با دین اسلام می‌دانم، چرا که مادرم در پایان هر بحث و تحلیلی، هنگامی که جوابی منطقی برای پرسش‌های ما نمی‌یابد با این جمله پاسخ می‌دهد که خدا گفته است و ما نمی‌توانیم روی حرف خدا حرفی بزنیم و این‌گونه خودش را راضی می‌کند.

🔹 خانم فاطمه:
یکی از دوستان من همچنان طرفدار این رژیم است. همسرش سپاهیه و یک خانواده‌ی مذهبی هم داره، خواهرش هم طلبه بوده، چادری هست، عاشق خامنه‌ای‌ست، اونو می‌پرسته طوری که وقتی توی اعتراضات خامنه‌ای گفت نگران نباشید هیچ اتفاقی نمی‌افته اون شب تونسته بود راحت بخوابه.
معتقده تمام مخالفین تجزیه طلبن، مردم عادی توانایی درک سیاسی ندارن و آقا همه چیز رو میدونه. باور عمیقی داره که امام زمان میاد و پرچم ایران رو از آقاش می گیره.
معتقده که ایران حافظ اسلامه و باید این حکومت بخاطر اسلام حفظ بشه. تو صحبت هاش حتی یکی دلیل منطقی برای گفته هاش نمیاره. اعتقادی به خوندن کتاب نداره و توی دنیای خودش قرنطینه شده‌. در روابط شخصی آدم خیلی خوبیه، طوری که بین دوستای مذهبی‌ام تنها کسی‌ست که هنوز باهاش در ارتباطم و با وجود تمام تفاوت هام دوسش دارم. البته لازم به ذکره که فقدان‌های بزرگی توی زندگیش داشته. گاهی فکر میکنم اون آسیب ها شاید در این سبک زندگی‌اش موثر بوده.
البته من هم تا  ده سال پیش مثل اون بودم و تنها چیزی که افکار منو عوض کرد مطالعه بود، پیامبر زندگی من کتاب بود. من‌ رو از جهل و نادانی نجات داد.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف! درود و مهر از همراهی شما عزیزان با این پرونده‌ی پژوهشی-فرهنگی سپاسگزارم. تاکنون ده‌ها گزارش دست اول به دستم رسیده‌اند که مورد مطالعه قرار دادم. بعضی از گزارش‌ها مفصل هستند و در یک پست تلگرامی نمی‌گنجند بنابراین مجبورم آنها را خلاصه…
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 خانم بی‌نام:
از وقتی این موضوع در تلگرام مطرح شد قصد داشتم از تجربیاتم بنویسم اما بسیار دردناک است و مرور رنجش‌های پنهانم مانع نوشتن میشد اما امروز تصمیم گرفتم من هم از دنیای آن طرف گفتگو کنم. از اونجایی که اقوامم در سیستان و بلوچستان هستند ۹۵ درصد یا شغل نظامی دارند یا عشق نظامند. به جز خانواده‌ی ما و دو تا از دایی هایم، تمام افراد از درجه یک تا اقوام دورتر ساکن دنیای آن طرف هستند. خانواده‌ی پدری اکثرا عضو سپاه و اطلاعات هستند. در روستای نزدیک هامون در فقر به سر می‌بردند و پدر و عموی مرحومم خرج زندگی اینها رو میدادند. تا این‌که سپاه برای استخدام فراخوان داد و اینها وارد سپاه شدند. مدرک همه‌شون سیکل بود و سپاه بعد چند سال به همه‌شون دیپلم داد الآن هم دارند لیسانس می گیرند. تا قبل از استخدام نه نماز می خوندند نه قرآن میفهمیدن چیه، طوری که پدر مذهبی و ارتشی من به‌خاطر نماز نخوندن ازشون دلخور بود. الآن چنان با قرائت نماز می‌خونن و جماعت و اعتکاف می‌رن و تسبیح به دست دارن که آدم رو شوکه می‌کنن. به لطف امتیازات سپاه در زاهدان و مشهد خونه خریدن با جدیدترین وسایل و چندین ماشین. همسر و فرزندان‌شان در دولت استخدام شدن و متأسفانه چند نفرشون معلم شدن با ضریب هوشی بسیار پایین. به جز سپاهی و اطلاعاتی با افراد دیگه ای وصلت نمی‌کنن. داماد‌های خانواده همه اطلاعاتی هستن. برای سفر بهترین و شیک‌ترین اقامتگاه‌ها در سرتاسر ایران رایگان در اختیارشون هست که افراد عادی باید شبی پنج میلیون هزینه کنن. خانم‌هاشون هم انگشتر و گردنبند و النگو از سر و هیکلشون آویزوونه. با دیدن از فرش به عرش رسیدن اینها بدون هیچ زحمت، مهارت، هنر و تحصیلاتی رنج می برم. البته هنر دارند، هنر دروغگویی، چاپلوسی، فریبکاری، دزدی، ریا و تزویر، خیانت، تهمت، غیبت، سادیسم و گاهی اعتیاد. از کشتار بلوچ ها با لذت صحبت می کنن و میخندن. جمهوری اسلامی اینها رو بسیار وقیح و پر رو کرده.

🔹 خانم فاخته:
پدر و مادر من از قشر مذهبی و سنتی و طرفدار حکومت هستند. تقریبا تمام وعده‌های نماز را در مسجد می‌خوانند و دائم مشغول به عبادت هستند. انسان‌های بسیار خوب و مهربان و خیرخواهی هستند اما من‌حیث‌المجموع از دایره‌‌ی استفاده از عقلانیت برای امر "زندگی" دور هستند و این موضوع دامان خودشان و ما را گاهی خیلی بد گرفته است. عامدانه نیست و همه از ناآگاهی است و بیشترین رنج را خودشان در زندگی تجربه کردند. مفهوم "شادی" و "زندگی" تقریبا تعریفی ندارد برای آن‌ها چون آن رو تجربه نکرده‌اند و اوقات قابل توجهی در رنج بوده‌اند اما نشده که از علت آن آگاه شوند تا از این چرخه خارج شوند. بعد از سال‌های طولانی برای زنده ماندن، منِ فرزند ناگزیر به قطع ارتباط و بعد محدود کردن آن شدم تا شیوهٔ زندگی من هم پذیرفته شود.
پیش از توصیف آنان بگویم خودِ من با تردید در دنیای آن طرف زندگی کردم و نهایتا روزی بر من مسلم شد که چه سوءاستفاده ای از احساسات و زندگی من برای تأمین منافع اینان می‌شود و اساسا هیچ جایگاهی برای منِ زن در این سیستم وجود ندارد و عملا مُرده ای بیشتر نبودم، پس این تفکر و تمام نمایندگان آن در زندگیم را که پدر و مادرم هم بودند ترک کردم.
آن چه من می‌فهمم در مورد تفکر ایشان، تفکیک شخص خامنه‌ای از مجموعه‌ی حکومت است؛ بدین معنا که مسحور چهره و شخصیت و لباس او هستند. شخص خامنه‌ای برایشان مساوی اسلام است، پس هر گونه‌ای خدشه‌ای به او به معنی زیر پا گذاشتن دین تلقی می‌شود. به علاوه تمام کمی‌ها و کاستی‌ها ناظر به مسئولینِ بی کفایت و گوش نکردن به حرف خامنه‌ای و کارشکنی دولت روحانی است که باعث شده حالا رئیسی هم نتواند امور کشور را به درستی پیش ببرد.
از طرفی ارتباط ایشان با جهان خارج تنها از طریق صدا و سیما است و این یعنی تمام وقایع قابل توجیه است و علتی واقعی که ما از آن ناآگاهیم برای شلیک به هواپیمای ۷۵۲ و کشتن جوانان در خیابان و ... وجود دارد.
پُر واضح است که نه تنها اندیشهٔ دیگری پذیرفته شده نیست که در صدد هدایت منِ فرزند بنا به وظیفه‌ی دینی هم هستند.
مدتی طولانی هر کدام سیبل دیگری به عنوان نماینده گروه مخالف بودیم، اما از جایی تصمیم گرفتیم این بخش را از ارتباطمان حذف کنیم و به حفظ ارتباط به عنوان والدین و فرزند رضایت داده‌ایم و ضمن مراعات یکدیگر، هر کدام کار خود را می کنیم.

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.
دنیای آدم‌های آن‌طرف

ولایت

از خواب پرید. همسرش برایش شربتی با عطر گل‌محمدی درست کرده بود. آهسته گفت، «خواب بد دیدی. چیزی نیست.»
مرد در خواب حرف می‌زد و پرسید، «حرف بدی نزدم؟»
«نه. صلوات فرستادی و از خواب پریدی.»
از ولایتشان به شهر آمده بودند. همیشه همان‌جا را دوست داشت و اگر مامور حراست نمی‌شد، به شهر نمی‌آمد. مادرش می‌گفت ولایت همه چیز است و هرجا باشی بازمی‌گردی.
زمان شاه، جد در جد طرفدار نظام حاکم بودند و جاوید شاه می‌گفتند. شاه برایشان امکاناتی فراهم کرده بود و دوستش داشتند اما مشکل پل بود که ساخته نمی‌شد تا راحت‌تر به شهر رفت‌وآمد کنند. انقلاب که شد، پل را ساختند و اهالی ولایت، ولایت‌مدار شدند. انقلاب همه‌چیز بود، پل می‌ساخت و همه را به هم وصل می‌کرد. اصلا انقلاب را دوست داشت چون به همراهش اسم ولایت می‌آمد.
وقتی جایی ولایت به گوشش می‌خورد، یاد مادرش می‌افتاد که می‌گفت، «پسرم، ولایت همه چیز ماست.» امان از این چندمعنایی که هرچه می‌کشیم از اوست.

تظاهرات جان گرفته بود و باید جلوی دختران بی‌حجاب را می‌گرفت، دخترانی که دشمن سرزمین مادری‌اش بودند و اگر راه برایشان باز می‌شد، پل‌های ولایت فرو می‌ریخت. شب‌ها خواب می‌دید موهای زن‌ها آسمان ولایت را تیره کرده است و بعد با یک فریاد بلند، بیدار می‌شد و گیسوهای آشفته‌ی همسرش کابوس دیگری برایش می‌ساخت.

چیز دیگری که دوست داشت، حراست بود و نگه داشتن. تغییر برایش دردناک می‌نمود. حالا که پل‌های انقلاب وصلش کرده بود به ساختمانی که مراقبش باشد، اگر دست‌ازپا خطا می‌کرد، همه چیز مثل آوار روی سرش خراب می‌شد. اگر برمی‌گشت، از چه چیزی حراست می‌کرد؟ ولایت برایش گسترش معنایی پیدا کرده بود. امان از گسترش معنایی که هرچه می‌کشیم از اوست.
از امام جماعت مسجد پرسید، «چه ذکری بگویم قبل از خواب که کابوس نبینم؟»
امام جماعت هم گفته بود، «هرچیزی که حراست کند از خواب‌هایت.» چندبار ذکر گفت و جوابی نگرفت. باز گیسوان تیره آسمان را می‌پوشاند و همه‌جا تاریک می‌شد.

بالاخره راهش را یاد گرفت تا آرام بخوابد. قبل از خواب ذکر می‌گفت، «مرگ بر ضد ولایت فقیه.»



#داستان
#یادداشت
#اشکان_دانشمند✍🏻
#اشکان_غفاریان_دانشمند


@ashkandaneshmand
🔹 دنیای آدم‌های آن طرف!

🔹 آقای امیر:
من هم میخواهم تجربه‌ای را که حدود چهارده سال پیش در برخورد با خانواده‌ی سرکوبگران داشتم و برایم نقطه عطفی بود برایتان شرح بدهم. امیدوارم مفید باشد.
بعد از جنبش سبز در سال ۸۸ جذب NGOهای مرتبط با کودکان محروم شدم و یکی از کارهایی که می‌کردم تدریس به این بچه‌ها بود. به دلیل شرایط خاص و سخت بودن رفت و آمد، به بچه‌های یکی از خانواده‌های تحت پوشش در منزل خودشان تدریس می‌کردیم. این باعث میشد که من بلافصل با این خانواده‌ در ارتباط باشم. آن‌ها سه فرزند داشتند، دو پسر و یک دختر. پسر بزرگتر حدوداً چهارده ساله و بعد دختر ۹ ساله و پسر ۷ ساله بود. شرایط پسر بزرگتر بسیار سخت بود چون هم از هوش کمی برخوردار بود هم به شدت بیش‌فعال. ولی آنچه در این خانواده‌ی محروم بیش از همه عجیب به‌نظر می‌رسید ارتباط پدر و مادر با نظام بود. پدر جزو نیروهای سرکوبگر لباس شخصی در آن ایام بود و مادر هم به واسطه‌ی همسر قبلی‌اش که شهید شده بود ارتباط نزدیکی با بیت داشت و حتی آن خانه را هم از آن طریق گرفته بود. با این وجود به شدت فقیر بودند و با کمک‌های مسجد و خیریه‌ها و بیت گذران زندگی می‌کردند و پدر شغل درست حسابی نداشت. او جانباز اعصاب و روان بود و گاهی که به اصطلاح موجی میشد بچه‌ها و زنش را تا حد مرگ کتک می‌زد. ولی در حالت عادی به ظاهر منطقی و آرام بود و به‌خصوص با ما معلمان خیلی خوب برخورد می‌کرد. خود بچه‌ها به‌خصوص پسر بزرگتر هم مذهبی و طرفدار نظام بودند. عشق پسر بزرگتر این بود که همراه با پدرش برود و مردم را کتک بزند. به‌خصوص که سطح خشونتش بسیار بالا بود و برادر و خواهر خود را هم خیلی اذیت می‌کرد. یک بار که معلم ریاضی مدرسه‌شان او را تجدید کرده بود با کمک پدر و مادرش تهدیدش کردند و او وقتی فهمید آن‌ها به بیت وصل هستند و قدرت آسیب رساندن به او را دارند جا زده و نمره پسرشان را داده بود. به‌نظر خیلی مذهبی نمی‌آمدند ولی بسیار ساده و کم هوش و زودباور بودند و به‌واسطه‌ی بهره‌ای که می‌توانستند از نظام ببرند حاضر بودند هر کاری برایش بکنند.
در آن زمان‌ها که ما خشم زیادی از نیروهای سرکوبگر و چماق‌به‌دستان داشتیم، حضورم در خانه‌ی یکی از آنها و ارتباط صمیمانه با بچه‌هایشان، پارادوکس عجیبی بود. تجربه‌ی توأمان خشم و ترحم. پسر کوچکتر به طور باورنکردنی باهوش و مهربان بود. آن روزها تنها هدف ما کمک به این بچه‌ها بود که راهی متفاوت از پدر و مادرشان را طی کنند ولی زور ما بسیار کم بود و بعید می‌دانم تا به امروز این اتفاق افتاده باشد. دیگر خبری از آنها ندارم.
این تجربه به من یاد داد که دشمن اصلی ما این نیروهای خشن به ظاهر خودسر نیستند. در دنیای هرکدام‌شان که برویم هزار و یک داستان دارند که اگر آنها را بدانیم قضاوت دیگری راجع بهشان خواهیم داشت. ما باید با سیستمی مبارزه کنیم که این افراد را مهره‌ی خود قرار می دهد و نهایت سوءاستفاده را از آنها می کند. من آن زمان فهمیدم که اگر هر کدام از این نیروهای سرکوبگر را در جایی دیگر و در لباسی دیگر ببینم شاید آنقدر مهربان و حامی باشند که بتوانم به آن‌ها مهر بورزم و دوستان خوبی برایم باشند. شاید هیچ‌کدام به ذات جانی و خشن نباشند. فقط در نظام فکری‌ای رشد پیدا کردند که به آنها اجازه‌ی این سطح از خشونت و بی‌رحمی را می‌دهد.

🔹 بی‌نام:
من سه تا دوست یا بهتر بگم آشنا دارم از دوران کارشناسی که الان بیست و یک ساله می‌شناسمشون و باهاشون ارتباط دارم. این افراد مدرک پی‌اچ‌دی دارن از یکی از دو سه تا دانشگاه برتر کشور. هر کدومشون یک کتاب ترجمه کرده و مقالهٔ بین المللی هم دارن. به هیچ وجه آدم‌های کم استعدادی نیستن. حالا صرفنظر ازین‌که ارزشیابی توی دانشگاه‌ها چقدر درسته، یادمه که نمرات خوبی هم می‌گرفتن. الان دیگه ما توی سن چهل سال هستیم و اغلب‌مون بچه‌های نوجوان داریم. اما این دوستان همچنان از این حکومت حمایت می‌کنن. تنها منبع اطلاعاتیشون تلویزیون جمهوری اسلامی هستش. هرگز از شهر زادگاهشون خارج نشدن، کتاب نمی خونن، در دانشگاه تفکر نقادانه رو به نظر می‌رسه یاد نگرفتن و هر وقت بحثی پیش آمده یک‌سری جواب‌های کلیشه‌ای و شعاری میدن. اونم اینه که اگر ملتی پشت رهبرشون واینستن نابود میشن. به نظر من این افراد "گروه‌زده" شدن. یعنی تحت تاثیر یکسری شعار که در گروه‌های مورد علاقه‌شون شنیدن،  چشم و گوش‌شون بسته‌ست و مثل یک نوار ضبط شده یک‌سری شعار رو تکرار می کنن. این دو سه نفری که ازشون صحبت می کنم ابدا هم به حقوق آدمای دیگه که باهاشون منافع مشترک ندارن فکر نمی‌کنن. مثلا هیچوقت ظلمی که به بهایی‌ها میشه یا ظلمی که به معترضین شده، از اعدام و کشتار و شکنجه و زندان و غیره، براشون اهمیتی نداره. توی حرفاشون همیشه یک تفاخری هست که اهل نماز و روزه هستن و حجاب دارن. 

🔹 گفت‌و‌گو کنیم.
🔹 تجربه‌های‌مان را به اشتراک بگذاریم.