#پرسش_و_پاسخ
#برخورد_صفر_یکی
سلام خدمت استاد بزرگوار
سالهاست که شبکههای مختلف تلوزیون از من دعوت میکنند، اما بدلیل قبول نداشتن صدا و سیمای میلی هرگز دعوتشان را نپذیرفتم. امروز داشتم صحبتهای ارزنده شما را در مورد مد و جوانان برای چندمین بار گوش میدادم. با خود گفتم مشورتی هم با شما داشته باشم تا «صفر - یکی» عمل نکرده باشم!
سپاس از همه زحماتی که برای روشنگری این کشور میکشید.
قدرتانتان هستیم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از اعتمادی که به بنده دارید ممنونم.
وقتی با یک مار سمی در خانهتان مواجه میشوید عاقلانهترین کار، برخورد صفر - یکی است.
سبز باشید
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
#برخورد_صفر_یکی
سلام خدمت استاد بزرگوار
سالهاست که شبکههای مختلف تلوزیون از من دعوت میکنند، اما بدلیل قبول نداشتن صدا و سیمای میلی هرگز دعوتشان را نپذیرفتم. امروز داشتم صحبتهای ارزنده شما را در مورد مد و جوانان برای چندمین بار گوش میدادم. با خود گفتم مشورتی هم با شما داشته باشم تا «صفر - یکی» عمل نکرده باشم!
سپاس از همه زحماتی که برای روشنگری این کشور میکشید.
قدرتانتان هستیم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
از اعتمادی که به بنده دارید ممنونم.
وقتی با یک مار سمی در خانهتان مواجه میشوید عاقلانهترین کار، برخورد صفر - یکی است.
سبز باشید
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
#تقویم_آموزشی
برنامههای آموزشی دکتر سرگلزایی در زمستان ۱۳۹۸
۱ - کارگاه تربیت مربی مهارتهای زندگی ۵ - ۶ - ۱۹ -۲۰ دیماه (در حال برگزاری)
موسسه آفتابمهر
۰۲۱ - ۸۸۱۰۹۳۴۹
۲ - درسگفتار "عقدههای بنیادین در روانشناسی تحلیلی"
۲۶ دیماه، ۳ بهمنماه
موسسه آفتابمهر
۰۲۱ - ۸۸۱۰۹۳۴۹
۳ - درسگفتار "سرککشیدن به مغز" بخش دوم
۲۷ دیماه
مرکز مشاوره آرامینتا
۰۲۱ - ۲۲۱۱۵۱۷۹ - ۸۸۶۸۷۱۲۶
۴ - سخنرانی "زنانگی و مردانگی: سرشت یا نقش؟"
موسسه خانه دوستان (ظرفیت تکمیل شده است)
۵ - سمینار "تله خودفریبی"
۴ بهمنماه
۰۹۱۰۱۳۹۳۵۸۰ - ۰۲۱۲۸۴۲۳۳۹۰
۶ - کارگاه "سایکودرام" (نمایشروانی)
۹ - ۱۰ - ۱۱ بهمنماه
مرکز مشاورا دانا
۸۸۶۹۵۱۵۷ - ۰۹۱۹۶۶۰۰۴۴۴
۷ - درسگفتار "نگاهفلسفی"
۱ - ۲ - ۸ - ۹ اسفندماه
مرکز مشاوره آرامینتا
۲۲۱۱۵۱۷۹ - ۸۸۶۸۷۱۲۶
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
برنامههای آموزشی دکتر سرگلزایی در زمستان ۱۳۹۸
۱ - کارگاه تربیت مربی مهارتهای زندگی ۵ - ۶ - ۱۹ -۲۰ دیماه (در حال برگزاری)
موسسه آفتابمهر
۰۲۱ - ۸۸۱۰۹۳۴۹
۲ - درسگفتار "عقدههای بنیادین در روانشناسی تحلیلی"
۲۶ دیماه، ۳ بهمنماه
موسسه آفتابمهر
۰۲۱ - ۸۸۱۰۹۳۴۹
۳ - درسگفتار "سرککشیدن به مغز" بخش دوم
۲۷ دیماه
مرکز مشاوره آرامینتا
۰۲۱ - ۲۲۱۱۵۱۷۹ - ۸۸۶۸۷۱۲۶
۴ - سخنرانی "زنانگی و مردانگی: سرشت یا نقش؟"
موسسه خانه دوستان (ظرفیت تکمیل شده است)
۵ - سمینار "تله خودفریبی"
۴ بهمنماه
۰۹۱۰۱۳۹۳۵۸۰ - ۰۲۱۲۸۴۲۳۳۹۰
۶ - کارگاه "سایکودرام" (نمایشروانی)
۹ - ۱۰ - ۱۱ بهمنماه
مرکز مشاورا دانا
۸۸۶۹۵۱۵۷ - ۰۹۱۹۶۶۰۰۴۴۴
۷ - درسگفتار "نگاهفلسفی"
۱ - ۲ - ۸ - ۹ اسفندماه
مرکز مشاوره آرامینتا
۲۲۱۱۵۱۷۹ - ۸۸۶۸۷۱۲۶
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
با سلام، جناب سرگلزایی درباره تحلیل و واکاوی مسائلی مثل میل شدید به خرید لباس و کفش و عطر و دیگر ملزومات و حرص جوانها به استفاده از لوازمآرایش و جراحیزیبایی و ژل و بوتاکس و زاویه و لیزر و پروتز و استفاده از لوازم مارک و برند و رفتن به رستورانها و کافههای گرانقیمت و لاکچری مطلبی یا سخنرانی دارید؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در تحلیل فیلمهای Blue Jasmine و Dr.Strange و نیز مصاحبهای با عنوان «پرستشکالا و بتخانهٔبِرَندها!» که در سایت بنده موجود است به تفصیل در این زمینه صحبت کردهام.
قبلاً در این پرسش و پاسخ هم که در کانال تلگرام آمده بود به اختصار به آن پرداخته بودم:
پرسش خبرنگار روزنامه ایران: به نظر شما علت استفاده افراطی زنان ایرانی از لوازم آرایش چیست؟
دکتر سرگلزایی: اوّل اینکه جامعهی ما از "اخلاق روستایی" بریده شده ولی هنوز به "اخلاقشهری" متصل نشده است. نتیجه اینکه اصولاخلاقیپیشین رنگ باخته و اصولاخلاقینوین هنوز رنگ نگرفتهاند. چنین جامعهای دچار بحرانهویت و بحراناخلاق است. همانندسازیافراطی با ستارگان سینما و مُد میتواند ناشی از این بحرانهویت و احساس تهیبودن باشد. دوم اینکه فشار غیرمنطقی نهادهایحکومتی برای کنترل شئون زندگیشخصی و خصوصی مردم بویژه زنان منجر به شکلگیری نوعی "نگاتیویسم" (مقاومت منفعلانه) در مردم بخصوص در زنان شدهاست. اگر فضای سیاسی برای ایجاد تشکلهای فمینیستی و اعتراضاتمدنی باز شود شدت این واکنشهای خود تخریبی کمتر خواهد شد. سوّم اینکه فضای بستهی سیاسی و به تبع آن شکلگیری اقتصاد رانتی- مافیایی باعث ایجاد یک طبقهی نوکیسهٔ مهارگسیخته شده که الگوی مصرفافراطی، لذتطلبی مهارگسیخته و توجه به ظواهر را با قدرت ترویج میکنند. این سه عامل باعث رشد آرایش افراطی در زنان جامعهی ما شدهاند.
برای تکمیل بحث میتوانید به مقالات "آیا فمینیسم بدون سوسیالیسم ممکن است؟" و "فمینیسم شتر مرغی" در سایت بنده و همچنین کتاب "حرفهایی برای امروزیها" نوشته بنده از انتشارات بهار سبز مراجعه کنید.
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
❓پرسش:
با سلام، جناب سرگلزایی درباره تحلیل و واکاوی مسائلی مثل میل شدید به خرید لباس و کفش و عطر و دیگر ملزومات و حرص جوانها به استفاده از لوازمآرایش و جراحیزیبایی و ژل و بوتاکس و زاویه و لیزر و پروتز و استفاده از لوازم مارک و برند و رفتن به رستورانها و کافههای گرانقیمت و لاکچری مطلبی یا سخنرانی دارید؟
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در تحلیل فیلمهای Blue Jasmine و Dr.Strange و نیز مصاحبهای با عنوان «پرستشکالا و بتخانهٔبِرَندها!» که در سایت بنده موجود است به تفصیل در این زمینه صحبت کردهام.
قبلاً در این پرسش و پاسخ هم که در کانال تلگرام آمده بود به اختصار به آن پرداخته بودم:
پرسش خبرنگار روزنامه ایران: به نظر شما علت استفاده افراطی زنان ایرانی از لوازم آرایش چیست؟
دکتر سرگلزایی: اوّل اینکه جامعهی ما از "اخلاق روستایی" بریده شده ولی هنوز به "اخلاقشهری" متصل نشده است. نتیجه اینکه اصولاخلاقیپیشین رنگ باخته و اصولاخلاقینوین هنوز رنگ نگرفتهاند. چنین جامعهای دچار بحرانهویت و بحراناخلاق است. همانندسازیافراطی با ستارگان سینما و مُد میتواند ناشی از این بحرانهویت و احساس تهیبودن باشد. دوم اینکه فشار غیرمنطقی نهادهایحکومتی برای کنترل شئون زندگیشخصی و خصوصی مردم بویژه زنان منجر به شکلگیری نوعی "نگاتیویسم" (مقاومت منفعلانه) در مردم بخصوص در زنان شدهاست. اگر فضای سیاسی برای ایجاد تشکلهای فمینیستی و اعتراضاتمدنی باز شود شدت این واکنشهای خود تخریبی کمتر خواهد شد. سوّم اینکه فضای بستهی سیاسی و به تبع آن شکلگیری اقتصاد رانتی- مافیایی باعث ایجاد یک طبقهی نوکیسهٔ مهارگسیخته شده که الگوی مصرفافراطی، لذتطلبی مهارگسیخته و توجه به ظواهر را با قدرت ترویج میکنند. این سه عامل باعث رشد آرایش افراطی در زنان جامعهی ما شدهاند.
برای تکمیل بحث میتوانید به مقالات "آیا فمینیسم بدون سوسیالیسم ممکن است؟" و "فمینیسم شتر مرغی" در سایت بنده و همچنین کتاب "حرفهایی برای امروزیها" نوشته بنده از انتشارات بهار سبز مراجعه کنید.
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
نمایش فیلم"Joker" با تحلیل دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
جمعه ۲۷ دیماه ۹۸
ساعت ۵ عصر تا ۹ شب
☎️88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
جمعه ۲۷ دیماه ۹۸
ساعت ۵ عصر تا ۹ شب
☎️88109349
@aftabemehr
insta: aftabemehr_
معرفی کتاب
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #موسی_و_یکتاپرستی (آخرین نوشته فروید)
نویسنده: #زیگموند_فروید
ترجمه: #صالح_نجفی
انتشارات: نشر نی
در کتاب «موسی و یکتاپرستی»، «زیگموند فروید» فرایند شکلگیری و تحول ادیان را مطابق با سیر شکلگیری و تحول رواننژندی در افراد بررسیکرده است. طبعا اگر کسی منطق فروید را نفهمد این جمله از فروید که «دین، رواننژندی جمعی است»، بهنظرش مغرضانه و توهینآمیز میآید. جملات فروید را باید در متن ادبیات روانکاوانه فهمید، جداکردن آنها از متن منجر به سوتفاهم آنها میشود. اما اگر منطق فروید را بدانیم و این کتاب را در این چارچوب بخوانیم و آن را «بیانیهای علیه مذهب» تلقی نکنیم به نتایج مهمی میرسیم:
اول – فروید در سیر تاریخی جوامع و سیر رشد و تکامل فردی یک الگوی واحد را میبیند. از نظر فروید در مراحل تطور اجتماعی جوامع همان مراحلی را میبینیم که در مراحل رشد روانی یک فرد. این «روانشناسی تطبیقی» از یکسو میتواند بسیار کمککننده باشد و از سوی دیگر بسیار خطرناک! جنبه کمککننده آن ایناست که دانشی که در هرکدام ازاین دو حوزه بهدست میآوریم، میتواند بخشی از نقاط تاریک حوزه دیگر را روشنکند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #موسی_و_یکتاپرستی (آخرین نوشته فروید)
نویسنده: #زیگموند_فروید
ترجمه: #صالح_نجفی
انتشارات: نشر نی
در کتاب «موسی و یکتاپرستی»، «زیگموند فروید» فرایند شکلگیری و تحول ادیان را مطابق با سیر شکلگیری و تحول رواننژندی در افراد بررسیکرده است. طبعا اگر کسی منطق فروید را نفهمد این جمله از فروید که «دین، رواننژندی جمعی است»، بهنظرش مغرضانه و توهینآمیز میآید. جملات فروید را باید در متن ادبیات روانکاوانه فهمید، جداکردن آنها از متن منجر به سوتفاهم آنها میشود. اما اگر منطق فروید را بدانیم و این کتاب را در این چارچوب بخوانیم و آن را «بیانیهای علیه مذهب» تلقی نکنیم به نتایج مهمی میرسیم:
اول – فروید در سیر تاریخی جوامع و سیر رشد و تکامل فردی یک الگوی واحد را میبیند. از نظر فروید در مراحل تطور اجتماعی جوامع همان مراحلی را میبینیم که در مراحل رشد روانی یک فرد. این «روانشناسی تطبیقی» از یکسو میتواند بسیار کمککننده باشد و از سوی دیگر بسیار خطرناک! جنبه کمککننده آن ایناست که دانشی که در هرکدام ازاین دو حوزه بهدست میآوریم، میتواند بخشی از نقاط تاریک حوزه دیگر را روشنکند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#مانیفست_343
مانیفست ۳۴۳ (به فرانسوی:
le manifeste des 343)
بیانیهای بود که در سال ۱۹۷۱ میلادی ۳۴۳ زن فرانسوی امضا کرده و به انجام سقط جنین در زندگی خویش اقرار کردند و در نتیجه، خود را در معرض خطر پیگرد قضایی قرار دادند. متن این مانیفست توسط سیمون دوبووار نوشته شده بود و زنان سرشناسی نیز آن را امضا کرده بودند. بیانیه در نشریه فرانسوی نوول ابسرواتور در تاریخ ۵ آوریل ۱۹۷۱ منتشر شد.
متن بیانیه این طور آغاز میشد:
یک میلیون زن هر ساله در فرانسه سقط جنین انجام میدهند.
آن ها به دلیل محکوم بودن به پنهانکاری، خود را در شرایط خطرناک قرار میدهند، در حالی که این عمل تحت نظارت پزشکی یکی از سادهترین عملها است.
این زنان در حجاب سکوت فرو میروند.
من اعلام میکنم یکی از آن ها هستم. من سقط جنین انجام دادهام.
ما همان طور که خواستار دسترسی آزاد به کنترل موالید هستیم، خواستار آزادیِ سقط جنین هستیم.
این حرکت یکی از مشهورترین مثالهای نافرمانی مدنی در کشور فرانسه است. این حرکت الهام بخش مانیفست ۳۳۱ پزشک بود که حمایت خود را از حقوق سقط جنین اعلام کردند. در دسامبر ۱۹۷۴-ژانویه ۱۹۷۵ قانون ویل (Veil) که بنابر نام وزیر بهداشت فرانسه، سیمون ویل نامگذاری شدهاست، تصویب شد که بر اساس آن مجازات پایان دادن داوطلبانه به حاملگی طی ۱۰ هفته نخست بارداری (که بعداً تا ۱۲ هفته نیز افزایش یافت) لغو شد.
برای دانلود مجموعه کامل چشم تاریخ لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#مانیفست_343
مانیفست ۳۴۳ (به فرانسوی:
le manifeste des 343)
بیانیهای بود که در سال ۱۹۷۱ میلادی ۳۴۳ زن فرانسوی امضا کرده و به انجام سقط جنین در زندگی خویش اقرار کردند و در نتیجه، خود را در معرض خطر پیگرد قضایی قرار دادند. متن این مانیفست توسط سیمون دوبووار نوشته شده بود و زنان سرشناسی نیز آن را امضا کرده بودند. بیانیه در نشریه فرانسوی نوول ابسرواتور در تاریخ ۵ آوریل ۱۹۷۱ منتشر شد.
متن بیانیه این طور آغاز میشد:
یک میلیون زن هر ساله در فرانسه سقط جنین انجام میدهند.
آن ها به دلیل محکوم بودن به پنهانکاری، خود را در شرایط خطرناک قرار میدهند، در حالی که این عمل تحت نظارت پزشکی یکی از سادهترین عملها است.
این زنان در حجاب سکوت فرو میروند.
من اعلام میکنم یکی از آن ها هستم. من سقط جنین انجام دادهام.
ما همان طور که خواستار دسترسی آزاد به کنترل موالید هستیم، خواستار آزادیِ سقط جنین هستیم.
این حرکت یکی از مشهورترین مثالهای نافرمانی مدنی در کشور فرانسه است. این حرکت الهام بخش مانیفست ۳۳۱ پزشک بود که حمایت خود را از حقوق سقط جنین اعلام کردند. در دسامبر ۱۹۷۴-ژانویه ۱۹۷۵ قانون ویل (Veil) که بنابر نام وزیر بهداشت فرانسه، سیمون ویل نامگذاری شدهاست، تصویب شد که بر اساس آن مجازات پایان دادن داوطلبانه به حاملگی طی ۱۰ هفته نخست بارداری (که بعداً تا ۱۲ هفته نیز افزایش یافت) لغو شد.
برای دانلود مجموعه کامل چشم تاریخ لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
Genetic
mohammadreza forootan
#آهنگ
نام ترانه: #ژنتیک
شاعر: #اندیشه_فولادوند
خواننده: #محمدرضا_فروتن
آهنگساز: #کارن_همایونفر
ژنتیک اثری انقلابی و ساختارشکن است. در سنت شاعرانه ایران، استفاده از واژههای علمی و غیرفارسی چندان پذیرفته شده نیست اما اندیشه فولادوند مخاطبی را هدف شعرش قرار میدهد که واژههایی همچون ژن، اتم، آرکیتایپ، ژنوم، سمپاتیک برایشان خودیتر و ملموستر از مژگان سیاه و گیسوان دراز یار است. در عین حال شعر ژنتیک، شعری غیربومی نیست، چه کسی جز یک ایرانی میتواند عمق واژههایی چون زخمی شدن کف آسفالت، گزینش و "اوینگه" را لمس کند. همانطور که خود اندیشه میگوید این اثر یک شاهنامه "تن ت تن تنی" است و به جای پرداختن به آسمان و ملکوت به واقعیترین تجربه انسانی ما میپردازد: بدن!
غشاء سلولی، اسید معده، اعصاب سمپاتیک، نخاع و استخوان و... ، واژههای چرک و دردناکی که شعر تفننی و تجملی به شدت از آنها پرهیز میکند در شعر ژنتیک موج میزنند.
خوشحالم که محمدرضا فروتن، هنرمند تحصیلکرده روانشناسی از دو سنت خواندن بر اشعار آسمانی و آهنگهای رقصی گریخته است و بر ترانه انسان اینجا و اکنون زمزمه و فریاد سر داده است.
@drsargolzaei
نام ترانه: #ژنتیک
شاعر: #اندیشه_فولادوند
خواننده: #محمدرضا_فروتن
آهنگساز: #کارن_همایونفر
ژنتیک اثری انقلابی و ساختارشکن است. در سنت شاعرانه ایران، استفاده از واژههای علمی و غیرفارسی چندان پذیرفته شده نیست اما اندیشه فولادوند مخاطبی را هدف شعرش قرار میدهد که واژههایی همچون ژن، اتم، آرکیتایپ، ژنوم، سمپاتیک برایشان خودیتر و ملموستر از مژگان سیاه و گیسوان دراز یار است. در عین حال شعر ژنتیک، شعری غیربومی نیست، چه کسی جز یک ایرانی میتواند عمق واژههایی چون زخمی شدن کف آسفالت، گزینش و "اوینگه" را لمس کند. همانطور که خود اندیشه میگوید این اثر یک شاهنامه "تن ت تن تنی" است و به جای پرداختن به آسمان و ملکوت به واقعیترین تجربه انسانی ما میپردازد: بدن!
غشاء سلولی، اسید معده، اعصاب سمپاتیک، نخاع و استخوان و... ، واژههای چرک و دردناکی که شعر تفننی و تجملی به شدت از آنها پرهیز میکند در شعر ژنتیک موج میزنند.
خوشحالم که محمدرضا فروتن، هنرمند تحصیلکرده روانشناسی از دو سنت خواندن بر اشعار آسمانی و آهنگهای رقصی گریخته است و بر ترانه انسان اینجا و اکنون زمزمه و فریاد سر داده است.
@drsargolzaei
#تأملات
#حزین
تقدیر من حسرت بردن به سکوت آن مرداب است که بر آن نیلوفر
میروید، من در حسرت سکوت، فریاد میزنم!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#حزین
تقدیر من حسرت بردن به سکوت آن مرداب است که بر آن نیلوفر
میروید، من در حسرت سکوت، فریاد میزنم!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
اصلا اولش که اینطوری نبود! کسی کاری با خدا و دین و پیغمبر اون یکی نداشت. اتفاقا کنار خدا تور کشیده بودیم و عصرها دور هم والیبال بازی میکردیم. زیر سایهی خدا! زمین کناریش! دلمون هم که میگرفت یه نگاهی میکردیم بهش و آروم میگرفتیم! ننه و بابامونم اگر ناخوش میشدن یه دخیلی میبستیم و دو کلوم باهاش درد و دل میکردیم و شل میشدیم. یه روزی مجتبی اومد و گفت:«من دیگه مسجد نمیرم! نه واسه درد و دل و نه واسه والیبال!» گفتم:«چطور؟» گفت:«سید حسن جر میزنه! خدا هم هیچی بهش نمیگه!» گفتم:«چطور مگه؟!» گفت:«توپ رو میزنه به تور! خطا که میشه زیر بار نمیره! میگه من سید اولاد پبغمبرم و اینجا زمین خداست! تو زمین خدا خطای من حساب نیست! بهش میگیم بابا بازی والیبال بین خودمونه، چیکار خدا داری! بهمون میگه کافر! خدا هم هیچی نمیگه!»
راست میگفت! فرداش ابالفضل هم اومد و همین رو گفت. تک تک بچهها بیخیال والیبال میشدن و مسجد خالی و خالی تر میشد. من آخری بودم. اون روز عصری رو هیچ یادم نمیره. من اینور تور بودم و سید اونورش. خطا شد. سید گفت:«حساب نیست!»
گفتم:«سید دست بردار! ندیدی مسجد رو خالی کردی؟ ندیدی از بچههامون هیچ نمونده؟ یادت رفته اون عصرهایی رو که مسجد پر بود از صدای ذوق بچهها و بعد بازی، وقت اذون مغرب خیس عرق میشستیم رو به روی خدا عصرونه نون و پنیری رو میزدیم که مادر مجتبی همراهش میکرد و کیفمون کوک میشد! یادت رفته خدا رو که بهمون لبخند میزد؟» اولش ساکت شد و انگاری رفت تو فکر. تردید از صورتش گذشت و سرش رو پایین انداخت. فکر کردم زیر بار رفته که یهو سرش رو بالا آورد و دیدم خون شده صورتش از عصبانیت! داد زد سرم و گفت:«تو کافری!» نگاه کردم به خدا. زیر لبی گفتم:«نمیخوای هیچی بهش بگی؟»
نگفت! از گوشهی زمین گرمکنم رو برداشتم و از در مسجد زدم بیرون! الله و اکبر اول اذون رو که شنیدم دلم لرزید اما برنگشتم! هیچوقت برنگشتم. ننه و بابام هم که ناخوش شدن بهش رو نزدم. آقا جون هم که رفت فاتحه نخوندم! میگن:«تقصیر خدا نیست که! تقصیر سیده.» میگم:«خدا چرا هیچی نگفت؟!»
📸📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
راست میگفت! فرداش ابالفضل هم اومد و همین رو گفت. تک تک بچهها بیخیال والیبال میشدن و مسجد خالی و خالی تر میشد. من آخری بودم. اون روز عصری رو هیچ یادم نمیره. من اینور تور بودم و سید اونورش. خطا شد. سید گفت:«حساب نیست!»
گفتم:«سید دست بردار! ندیدی مسجد رو خالی کردی؟ ندیدی از بچههامون هیچ نمونده؟ یادت رفته اون عصرهایی رو که مسجد پر بود از صدای ذوق بچهها و بعد بازی، وقت اذون مغرب خیس عرق میشستیم رو به روی خدا عصرونه نون و پنیری رو میزدیم که مادر مجتبی همراهش میکرد و کیفمون کوک میشد! یادت رفته خدا رو که بهمون لبخند میزد؟» اولش ساکت شد و انگاری رفت تو فکر. تردید از صورتش گذشت و سرش رو پایین انداخت. فکر کردم زیر بار رفته که یهو سرش رو بالا آورد و دیدم خون شده صورتش از عصبانیت! داد زد سرم و گفت:«تو کافری!» نگاه کردم به خدا. زیر لبی گفتم:«نمیخوای هیچی بهش بگی؟»
نگفت! از گوشهی زمین گرمکنم رو برداشتم و از در مسجد زدم بیرون! الله و اکبر اول اذون رو که شنیدم دلم لرزید اما برنگشتم! هیچوقت برنگشتم. ننه و بابام هم که ناخوش شدن بهش رو نزدم. آقا جون هم که رفت فاتحه نخوندم! میگن:«تقصیر خدا نیست که! تقصیر سیده.» میگم:«خدا چرا هیچی نگفت؟!»
📸📝سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
Telegram
Cafe sz
این خاک مال ماست :عکسها و سفرنامه های سهیل و دوربینش ، موسیقی و ادبیات🌿☮️
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
instagram: soheil.sz
ارتباط با من:
@soheil_sargolzayi
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
✅ نشست نقد و بررسی کتاب "جنون قدرت، قدرت نامشروع" نوشتهی دکتر محمدرضا سرگلزایی
▪️با حضور: دکتر محمدرضا سرگلزایی، دکتر مهدی نزاکتی علیزاده و رضا احمدی
▪️چهارشنبه هجدهم دی ماه ساعت هفده در محل آکادمی
🔰تلفن تماس آکادمی فلسفه و هنر مارزوک:
۰۲۱-۶۶۹۴۴۹۳۲
۰۹۳۷۵۵۱۴۸۶۶
آدرس: میدان انقلاب، خیابان فرصت شیرازی، بین جمالزاده و قریب، پلاک ۹۴، زنگ ۱۴، طبقهی پنجم، آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
@drsargolzaei
▪️با حضور: دکتر محمدرضا سرگلزایی، دکتر مهدی نزاکتی علیزاده و رضا احمدی
▪️چهارشنبه هجدهم دی ماه ساعت هفده در محل آکادمی
🔰تلفن تماس آکادمی فلسفه و هنر مارزوک:
۰۲۱-۶۶۹۴۴۹۳۲
۰۹۳۷۵۵۱۴۸۶۶
آدرس: میدان انقلاب، خیابان فرصت شیرازی، بین جمالزاده و قریب، پلاک ۹۴، زنگ ۱۴، طبقهی پنجم، آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
@drsargolzaei
مقاله
#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
جیمز جورج فریزر (James George Frazar)
«جیمز جورج فریزر» (1941-1854) دانش آموختهی ممتاز «ترینیتی کالج کمبریج» در رشته «متون کلاسیک» بخش بزرگی از عمر خود را صرف «مردمشناسی اقوام باستانی» کرد که حاصل آن آثار زیر است:
«توتمیسم» (۱۸۸۷)، «شاخه زرین» (۱۸۹۰)، «وظیفهی روح» (۱۹۰۹)، «اعتقاد به فناناپذیری و پرستش مردگان» (۱۹۱۳)، «دانش عوام درعهد عتیق» (1918), «پرستش طبیعت» (1926)، «انسان، خدا و جاودانگی» (1927)، «اسطورههای منشا آتش» و «رشد نظریهی مُثُل افلاطون» (1930)، «بافههای انبارشده» (1931)، «ترس از مردگان در دین ابتدایی» (1933) و «گزیدهمردمشناسی»(1938).
شاخه زرین
این کتاب معروفترین اثر فریزر است که پساز انتشار اول در 1890، در سال های 1900 و 1906 مورد ویرایش قرارمیگیرد. «شاخه زرین» اثری دورانساز است که میخواهد وجه مشترک تقریبا همه ادیان ابتدایی را باهم و با ادیان جدیدتر مثل مسیحیت نشاندهد. تز کتاب این است که همهی ادیان، در اصل، آیینهای «باروری» بودهاند.
فریزر در این کتاب میگوید:
«اگر آزمون حقیقت با نمایش دستها یا سرشماری صورت میگیرد، نظام جادو خیلی بیش از کلیسای کاتولیک حق دارد به شعار مغرورانهی «آن چه همه، همیشه، در همهجا بدان معتقدند» به عنوان مدرک موثق و مسلم صحت خود متوسل شود».
«شاخه زرین» در بهار 1383 با ترجمهی «کاظم فیروزمند» توسط نشر آگه به فارسی انتشار یافته و تاکنون به چاپ ششم رسیده است.
غذا، خدا، آئین
«کارل مارکس»، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، میگوید:«بگو غذای تو چیست تا بگویم خدای تو کیست». آنگونه که «یوستین گرودر» فیلسوف معاصر نروژی نظریه مارکس را شرح میدهد، مارکس اعتقاد داشت که «اقتصاد، زیربنای فرهنگ است».
برای مثال، فرهنگ عمومی دو کشور ایران و ترکیه را در نظر بگیرید، دو کشور همسایه، با جمعیت برابر و مساحت نزدیک و تاریخ مشابه. همزمان در هر دو کشور حرکت از نظام اقتصادی فئودالیزم به نظام اقتصادی کاپیتالیسم شروع شد. «مصطفی کمال آتاتورک» و «رضا شاه پهلوی» در یک زمان با شیوه «تجدد آمرانه» سعی در فروپاشیدن نهادهای عصر کشاورزی (مذهب – قبیله – نظام ملوک الطوایفی) و ایجاد نهادهای عصر صنعت (سکولاریزم – ملی گرایی – دولت مرکزی) کردند.
در واقع آنها در جهت تغییر دادن تعاملات اقتصادی و فرهنگ تلاش کردند، اما به دلیل تفاوت «منابع اقتصادی» نتیجه این دو تلاش یکی نشد: ترکیه به دلیل وابستگی به درآمد گردشگری (توریسم) سکولار شد و بهتدریج حکومت نظامی حاکم بر آن نیز جای خود را به نظام پارلمانی داد تا علاوه بر عضویت در«ناتو» به عضویت در«اتحادیه اروپا» نیز پذیرفته شود. اما وجود «نفت» به عنوان منبع اقتصادی ایران تمام تلاشها در جهت زدودن نهادهای عصر فئودالیته را خنثی کرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#مقاله
#اسطوره_اقتصاد_و_اخلاق_جنسی
جیمز جورج فریزر (James George Frazar)
«جیمز جورج فریزر» (1941-1854) دانش آموختهی ممتاز «ترینیتی کالج کمبریج» در رشته «متون کلاسیک» بخش بزرگی از عمر خود را صرف «مردمشناسی اقوام باستانی» کرد که حاصل آن آثار زیر است:
«توتمیسم» (۱۸۸۷)، «شاخه زرین» (۱۸۹۰)، «وظیفهی روح» (۱۹۰۹)، «اعتقاد به فناناپذیری و پرستش مردگان» (۱۹۱۳)، «دانش عوام درعهد عتیق» (1918), «پرستش طبیعت» (1926)، «انسان، خدا و جاودانگی» (1927)، «اسطورههای منشا آتش» و «رشد نظریهی مُثُل افلاطون» (1930)، «بافههای انبارشده» (1931)، «ترس از مردگان در دین ابتدایی» (1933) و «گزیدهمردمشناسی»(1938).
شاخه زرین
این کتاب معروفترین اثر فریزر است که پساز انتشار اول در 1890، در سال های 1900 و 1906 مورد ویرایش قرارمیگیرد. «شاخه زرین» اثری دورانساز است که میخواهد وجه مشترک تقریبا همه ادیان ابتدایی را باهم و با ادیان جدیدتر مثل مسیحیت نشاندهد. تز کتاب این است که همهی ادیان، در اصل، آیینهای «باروری» بودهاند.
فریزر در این کتاب میگوید:
«اگر آزمون حقیقت با نمایش دستها یا سرشماری صورت میگیرد، نظام جادو خیلی بیش از کلیسای کاتولیک حق دارد به شعار مغرورانهی «آن چه همه، همیشه، در همهجا بدان معتقدند» به عنوان مدرک موثق و مسلم صحت خود متوسل شود».
«شاخه زرین» در بهار 1383 با ترجمهی «کاظم فیروزمند» توسط نشر آگه به فارسی انتشار یافته و تاکنون به چاپ ششم رسیده است.
غذا، خدا، آئین
«کارل مارکس»، فیلسوف آلمانی قرن بیستم، میگوید:«بگو غذای تو چیست تا بگویم خدای تو کیست». آنگونه که «یوستین گرودر» فیلسوف معاصر نروژی نظریه مارکس را شرح میدهد، مارکس اعتقاد داشت که «اقتصاد، زیربنای فرهنگ است».
برای مثال، فرهنگ عمومی دو کشور ایران و ترکیه را در نظر بگیرید، دو کشور همسایه، با جمعیت برابر و مساحت نزدیک و تاریخ مشابه. همزمان در هر دو کشور حرکت از نظام اقتصادی فئودالیزم به نظام اقتصادی کاپیتالیسم شروع شد. «مصطفی کمال آتاتورک» و «رضا شاه پهلوی» در یک زمان با شیوه «تجدد آمرانه» سعی در فروپاشیدن نهادهای عصر کشاورزی (مذهب – قبیله – نظام ملوک الطوایفی) و ایجاد نهادهای عصر صنعت (سکولاریزم – ملی گرایی – دولت مرکزی) کردند.
در واقع آنها در جهت تغییر دادن تعاملات اقتصادی و فرهنگ تلاش کردند، اما به دلیل تفاوت «منابع اقتصادی» نتیجه این دو تلاش یکی نشد: ترکیه به دلیل وابستگی به درآمد گردشگری (توریسم) سکولار شد و بهتدریج حکومت نظامی حاکم بر آن نیز جای خود را به نظام پارلمانی داد تا علاوه بر عضویت در«ناتو» به عضویت در«اتحادیه اروپا» نیز پذیرفته شود. اما وجود «نفت» به عنوان منبع اقتصادی ایران تمام تلاشها در جهت زدودن نهادهای عصر فئودالیته را خنثی کرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
استاد گرامی سلام
وجود من از دید ذاتگرایانه، یا همان من اصیل که در دیانت بعنوان روح و خصوصا دکارت مورد بحث قرار میگیرد، چنانچه دچار خلل جدی شود و من بصورت غیرذاتگرایانه لحاظ شود میتواند نقطه عزیمت جدی و راهکار مناسبی برای چارچوببندی فلسفه و روانشناسی و انسان و جهان باشد. اگر چنانچه همدل باعرائضم هستید منابعی دراین باب بهلحاظ روانشناسی معرفی بفرمائید و یا راهنمایی کنید تا روند تحقیق دغدغه من سریعتر پیش برود.
چند وقتی است از فایلهای صوتی و مکتوباتتون استفاده میکنم و انصافا باید ازشما تشکر کرد بابت جامعالاطراف بودن مباحثات.
ایام به کام.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در دیدگاه ذاتگرایانه، روح یا گوهر یا خودی آدمی (self) دچار خلل و ضایعه نمیگردد،
تنها به دلایل زیستی - روانی - اجتماعی ارتباط ایگو (من، نفس) با آن تضعیف یا قطع میگردد.
لذا راه حل این ماجرا رسیدگی کردن به مشکلات زیستی- روانی- اجتماعی است.
سبز باشید.
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
❓پرسش:
استاد گرامی سلام
وجود من از دید ذاتگرایانه، یا همان من اصیل که در دیانت بعنوان روح و خصوصا دکارت مورد بحث قرار میگیرد، چنانچه دچار خلل جدی شود و من بصورت غیرذاتگرایانه لحاظ شود میتواند نقطه عزیمت جدی و راهکار مناسبی برای چارچوببندی فلسفه و روانشناسی و انسان و جهان باشد. اگر چنانچه همدل باعرائضم هستید منابعی دراین باب بهلحاظ روانشناسی معرفی بفرمائید و یا راهنمایی کنید تا روند تحقیق دغدغه من سریعتر پیش برود.
چند وقتی است از فایلهای صوتی و مکتوباتتون استفاده میکنم و انصافا باید ازشما تشکر کرد بابت جامعالاطراف بودن مباحثات.
ایام به کام.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
در دیدگاه ذاتگرایانه، روح یا گوهر یا خودی آدمی (self) دچار خلل و ضایعه نمیگردد،
تنها به دلایل زیستی - روانی - اجتماعی ارتباط ایگو (من، نفس) با آن تضعیف یا قطع میگردد.
لذا راه حل این ماجرا رسیدگی کردن به مشکلات زیستی- روانی- اجتماعی است.
سبز باشید.
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
#نقد
#نقد_دکترسرگلزایی
نقد اول:
سلام اگر برای دقایقی تبختر و توهم خودداناپنداری حاد شما را رها کند شاید شما هم چیزهایی بیاموزید که در نظریههای التقاطی و پوپولیستی که شرح میکنید نیامده باشد.
در مورد سندروم استکهلم افاضاتتان را شنیدم بنده نه ذوب در ولایتم نه سینه چاک ترامپ و از هرچه سیاست است حالم بهم می خورد اما خواستم صدایم را به گوش حضرتتان که با اعتماد به نفس تمام جامعه را به دو گروه هشت درصد و نود و دو درصد تقسیم میکنید برسانم. با عرض پوزش تقسیم بندی شما چرند محض و ترویج سطحیت و خودبزرگ پنداری کاذب است... ضمن اینکه یک خطای فاحش سیاسی به خاطر جهت گیری و تعصب سیاسی آشکارتان هم دارد که وجه علمی حرف هایتان را مخدوش می کند.
نکته ی اول اینکه تحلیل شما فقط در مورد بخشی از یک طبقه اجتماعی صادق است همان ها که البته به قول شما پست و مقام و منزلت از حاکمیت می گیرند متاسفانه شما بخش عمده ای از لایه های دیگر این طبقه را اساسا نمی شناسید به دلیل فاصله درک معرفتی و فاصله ی روشن زیست اخلاقی و همچنین بی خبری مفرط شما از مبانی عمیق اعتقادی این گروه ها
من درباره ی بخش های فاسد یا افراطی که در هر صنف یا گروه یا طبقه ی اجتماعی وجود دارند،صحبت نمی کنم.
نکته دوم اینکه شما جای گروگان و پلیس و گروگان گیرها را رندانه عوض می کنید و قصه را درست از جایی که می خواهید روایت می کنید.
گروگان گیران اعظم و جنایتکاران اتوکشیده را که علت همه ی این بحران ها هستند را نادیده می گیرید اما با ایما و اشاره نقش خطاهای جائران داخلی را پررنگ می کنید.
جناب روانشناس بودریارد بحث نفی روایت بزرگ را درباره ی همان شبکه ی عظیم رسانه ای دروغ و تحریف جهانی مطرح کرد اما شما آن را برای مصرف داخلی و جهت گیری های سیاسی حقیرانه مصادره به مطلوب کردهاید.
برای انتقاد از سیستم فریب و تحمیق و ظلم و جور جهانی به جز شم روشنفکری کمی انصاف، وجدان و شرافت حرفه ای هم مورد نیاز است.
نقد دوم:
سلام و ارادت
وویستون راجع به سندروم استکهلم را قبلا شنیده بودم. به لحاظ تئوریک ایده جالبیه (البته که بهش نقد دارم)، ولی در مصداق باید خیلی احتیاط کرد. همونطور که در روانشناسی اسطوره محور هم در مصداق باید دقت زیادی بشه. شما تعداد زیادی آدم رو - با تفاوتهای بسیار - یه کاسه میکنین و میگین اینا همه "آرس" یا "زئوس" یا "پرسفون" و.... هستند.
البته گاهی مستقیم نمیگین. ولی جوری حرف میزنین که مخاطب به این نتیجه میرسه.
راجع به باز نشر سندروم استکهلم در این زمان، احمقترین آدمها هم منظورتون رو متوجه میشن. درسته مستقیم نمیگین، ولی همه از شنیدن این ویس به یک نتیجه میرسن.
"هرکی از ترور اخیر ناراحته، دچار سندروم استکهلمه"
کلا مشکل من با شما همین "یه کاسه کردن" هست.
من بطور کلی هیچکس برام مقدس و اسطوره نیست. و جزو آدمهایی نیستم که برم تشییع جنازه و خاک بر سر و صورتم بریزم. ولی به ایشون خیلی احترام میذاشتم و از ترور شدنش اونم به این شکل، خیلی ناراحت شدم.
اگر بخواین بگین چون ممکنه بخاطر تصمیمات ایشون در مبارزه با تروریسم و دفاع از ایران انسانهای بی گناه هم کشته شده باشن، پس آدم خوبی نبوده. اصلا قابل قبول نیست.
بخاطر مشاوره غلط شما روانشناسا و تجویز غلط شما روانپزشکا چند نفر خودکشی کردن؟ چند نفر دیگر کشی کردن؟
شما سعی کردین تو لحظه درست ترین تصمیمو بگیرین.
سردار سلیمانی به مراتب از شما اطلاعاتش وسیعتر و مسئولیتش سنگینتر بوده، و سعی کرده در لحظه درست ترین تصمیمو بگیره، وقتی داعش ۱۷ کیلومتری مرز ایران بود.
مضاف اینکه، امریکا در یک کشور ثالث ترور کرده مقام نظامی ایران رو. به لحاظ حقوق بین الملل هم اشکال داره. باز بعلاوه، اگه خیلی روشنفکرین، نباید از تکه تکه شدن یه ادم خوشحال بشین. اگر هم فکر میکردین گناهکاره باید تو دادگاه مشخص میشد.
و در نهایت، اصلا مصداق سندروم استکهلم نیست این ماجرا. ما خودمون انقلاب کردیم (من به دنیا نیومده بودم زمان انقلاب ولی میگم ما) کسی به زور اسلحه ما رو گروگان نگرفت. مشکلات داخلی داریم، حلش میکنیم خودمون. بدون دخالت خارجی.
اگر هم سندروم استکهلمی در کار باشه، عاشقان و سپاسگذاران امریکا دچارش هستن. امریکا اول و بیشتر علیه مردم ایران جنایت کرد؟ یا جمهوری اسلامی؟
وقتی میگم راجع به جمهوری اسلامی بی انصافین یعنی این.
یعنی تو کتاب چشم تاریختون وقتی راجع به چائوشسکو مینویسین، حتما اشاره میکنین که آخرین سفرش به ایران بوده، اما وقتی از افریقای جنوبی و اپارتاید مینویسین، نمیگین که ایران بعد از انقلاب با دو کشور رابطه نداشت، ۱. اسرائیل به دلیل معلوم. ۲.افریقای جنوبی به دلیل نظام آپارتاید
@drsargolzaei
#نقد_دکترسرگلزایی
نقد اول:
سلام اگر برای دقایقی تبختر و توهم خودداناپنداری حاد شما را رها کند شاید شما هم چیزهایی بیاموزید که در نظریههای التقاطی و پوپولیستی که شرح میکنید نیامده باشد.
در مورد سندروم استکهلم افاضاتتان را شنیدم بنده نه ذوب در ولایتم نه سینه چاک ترامپ و از هرچه سیاست است حالم بهم می خورد اما خواستم صدایم را به گوش حضرتتان که با اعتماد به نفس تمام جامعه را به دو گروه هشت درصد و نود و دو درصد تقسیم میکنید برسانم. با عرض پوزش تقسیم بندی شما چرند محض و ترویج سطحیت و خودبزرگ پنداری کاذب است... ضمن اینکه یک خطای فاحش سیاسی به خاطر جهت گیری و تعصب سیاسی آشکارتان هم دارد که وجه علمی حرف هایتان را مخدوش می کند.
نکته ی اول اینکه تحلیل شما فقط در مورد بخشی از یک طبقه اجتماعی صادق است همان ها که البته به قول شما پست و مقام و منزلت از حاکمیت می گیرند متاسفانه شما بخش عمده ای از لایه های دیگر این طبقه را اساسا نمی شناسید به دلیل فاصله درک معرفتی و فاصله ی روشن زیست اخلاقی و همچنین بی خبری مفرط شما از مبانی عمیق اعتقادی این گروه ها
من درباره ی بخش های فاسد یا افراطی که در هر صنف یا گروه یا طبقه ی اجتماعی وجود دارند،صحبت نمی کنم.
نکته دوم اینکه شما جای گروگان و پلیس و گروگان گیرها را رندانه عوض می کنید و قصه را درست از جایی که می خواهید روایت می کنید.
گروگان گیران اعظم و جنایتکاران اتوکشیده را که علت همه ی این بحران ها هستند را نادیده می گیرید اما با ایما و اشاره نقش خطاهای جائران داخلی را پررنگ می کنید.
جناب روانشناس بودریارد بحث نفی روایت بزرگ را درباره ی همان شبکه ی عظیم رسانه ای دروغ و تحریف جهانی مطرح کرد اما شما آن را برای مصرف داخلی و جهت گیری های سیاسی حقیرانه مصادره به مطلوب کردهاید.
برای انتقاد از سیستم فریب و تحمیق و ظلم و جور جهانی به جز شم روشنفکری کمی انصاف، وجدان و شرافت حرفه ای هم مورد نیاز است.
نقد دوم:
سلام و ارادت
وویستون راجع به سندروم استکهلم را قبلا شنیده بودم. به لحاظ تئوریک ایده جالبیه (البته که بهش نقد دارم)، ولی در مصداق باید خیلی احتیاط کرد. همونطور که در روانشناسی اسطوره محور هم در مصداق باید دقت زیادی بشه. شما تعداد زیادی آدم رو - با تفاوتهای بسیار - یه کاسه میکنین و میگین اینا همه "آرس" یا "زئوس" یا "پرسفون" و.... هستند.
البته گاهی مستقیم نمیگین. ولی جوری حرف میزنین که مخاطب به این نتیجه میرسه.
راجع به باز نشر سندروم استکهلم در این زمان، احمقترین آدمها هم منظورتون رو متوجه میشن. درسته مستقیم نمیگین، ولی همه از شنیدن این ویس به یک نتیجه میرسن.
"هرکی از ترور اخیر ناراحته، دچار سندروم استکهلمه"
کلا مشکل من با شما همین "یه کاسه کردن" هست.
من بطور کلی هیچکس برام مقدس و اسطوره نیست. و جزو آدمهایی نیستم که برم تشییع جنازه و خاک بر سر و صورتم بریزم. ولی به ایشون خیلی احترام میذاشتم و از ترور شدنش اونم به این شکل، خیلی ناراحت شدم.
اگر بخواین بگین چون ممکنه بخاطر تصمیمات ایشون در مبارزه با تروریسم و دفاع از ایران انسانهای بی گناه هم کشته شده باشن، پس آدم خوبی نبوده. اصلا قابل قبول نیست.
بخاطر مشاوره غلط شما روانشناسا و تجویز غلط شما روانپزشکا چند نفر خودکشی کردن؟ چند نفر دیگر کشی کردن؟
شما سعی کردین تو لحظه درست ترین تصمیمو بگیرین.
سردار سلیمانی به مراتب از شما اطلاعاتش وسیعتر و مسئولیتش سنگینتر بوده، و سعی کرده در لحظه درست ترین تصمیمو بگیره، وقتی داعش ۱۷ کیلومتری مرز ایران بود.
مضاف اینکه، امریکا در یک کشور ثالث ترور کرده مقام نظامی ایران رو. به لحاظ حقوق بین الملل هم اشکال داره. باز بعلاوه، اگه خیلی روشنفکرین، نباید از تکه تکه شدن یه ادم خوشحال بشین. اگر هم فکر میکردین گناهکاره باید تو دادگاه مشخص میشد.
و در نهایت، اصلا مصداق سندروم استکهلم نیست این ماجرا. ما خودمون انقلاب کردیم (من به دنیا نیومده بودم زمان انقلاب ولی میگم ما) کسی به زور اسلحه ما رو گروگان نگرفت. مشکلات داخلی داریم، حلش میکنیم خودمون. بدون دخالت خارجی.
اگر هم سندروم استکهلمی در کار باشه، عاشقان و سپاسگذاران امریکا دچارش هستن. امریکا اول و بیشتر علیه مردم ایران جنایت کرد؟ یا جمهوری اسلامی؟
وقتی میگم راجع به جمهوری اسلامی بی انصافین یعنی این.
یعنی تو کتاب چشم تاریختون وقتی راجع به چائوشسکو مینویسین، حتما اشاره میکنین که آخرین سفرش به ایران بوده، اما وقتی از افریقای جنوبی و اپارتاید مینویسین، نمیگین که ایران بعد از انقلاب با دو کشور رابطه نداشت، ۱. اسرائیل به دلیل معلوم. ۲.افریقای جنوبی به دلیل نظام آپارتاید
@drsargolzaei
Forwarded from آفتاب مهر
درسگفتار" عقده های بنیادین در روانشناسی تحلیلی"
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
پنجشنبه 26 دیماه و
پنجشنبه 3 بهمن 98
ساعت 9 صبح تا 13
ثبت نام: 88109349 aftabemehr@
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
پنجشنبه 26 دیماه و
پنجشنبه 3 بهمن 98
ساعت 9 صبح تا 13
ثبت نام: 88109349 aftabemehr@
#پرسش_و_پاسخ
#اسکیزوفرنی_فرهنگی
❓پرسش:
سلام آقای دکتر
اگر اکنون به این نتیجه رسیده باشم که با عقل مدرن میتوان هزار و یک مسئله را حل کرد از حوزه سیاست و اقتصاد تا بهداشت و آموزش همچون کشورهای اروپای شمالی، اما همین عقل از محدودیتهای جوهری خودش هم آگاه باشد و اکنون به این نتیجه رسیده باشم که تنها یک مسئله را نمیتوان با عقل فهمید و حل کرد و آن مسئله الوهیت و خدا باشد که نمیتوان به قواره عقل درآورد و تجربه شخصی خودم به من بگوید با عشقورزی میتوان خدارا حس کرد و از آموزههای مولانا و محیالدین هم بهره ببرم و همزمان این باور چیزی از مسئولیت اجتماعی من نکاهد و همچنان مرا در جایگاه شهروندی خودم قرار دهد و دیدگاه انتقادی مرا تحت شعاع قرار ندهد آیا بهنظر شما چنین شخصیتی دچار چند پارگی و اسکیزوفرنی فرهنگی است؟ آیا تنها راه رهایی از اسکیزوفرنی فرهنگی آن است که جهان را به قواره عقل مدرن درآوریم؟ آیا میتوان در حالیکه در حوزه سیاسی و اجتماعی از آموزههای پوپر و آرنت و آیزایا برلین بهره میبرم در حوزه خصوصی و معنوی هم همزمان از آموزههای مولانا و ابوسعید و محیالدین استفاده کنم؟ آیا هم این و هم آن البته هر کدام در جایگاه خودش نشانه اسکیزوفرنی فرهنگی است؟
از تلاشهای شما در جهت توسعه فرهنگی سپاسگزارم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
کسی که همچون مولانا باور داشته باشد که «عقل عقلند اولیاء و عقلها/ بر مثال اشتران تا انتها» و نیز باور دارد که ولیّ خدا اجازه دارد هم قانونگذار باشد، هم مجری، هم قاضی (حکیم الهی مثنوی) چگونه میتواند اومانیسم روسو و سارتر، لیبرالیسم آدام اسمیت و کارل پوپر و نظریهٔ سیاسی مونتسکیو و جان لاک را نیز بپذیرد؟ و جایگاه خدایی که با عشق ادراک میشود در سازمان کار و اجماع اجتماعی شفاف و نقاد یک جامعهٔ چند فرهنگی کجا خواهد بود؟ فراموش نکنید که مولانا و محیالدین نظریهٔ سیاسی هم دارند و شما نمیتوانید هستیشناسی و منظومهٔ شناختی آنها را به شکل دلبخواهی بردارید و گمان کنید آنها را شناختهاید. از نظر من پذیرش همزمان گفتمانهایی که اصول موضوعه (پارادایمهای) مانعةالجمع و ناهمخوانی دارند فرد را دچار دوپارگیشخصیتی و جامعه را دچار اسکیزوفرنیفرهنگی میکند.
سبز باشید
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
#اسکیزوفرنی_فرهنگی
❓پرسش:
سلام آقای دکتر
اگر اکنون به این نتیجه رسیده باشم که با عقل مدرن میتوان هزار و یک مسئله را حل کرد از حوزه سیاست و اقتصاد تا بهداشت و آموزش همچون کشورهای اروپای شمالی، اما همین عقل از محدودیتهای جوهری خودش هم آگاه باشد و اکنون به این نتیجه رسیده باشم که تنها یک مسئله را نمیتوان با عقل فهمید و حل کرد و آن مسئله الوهیت و خدا باشد که نمیتوان به قواره عقل درآورد و تجربه شخصی خودم به من بگوید با عشقورزی میتوان خدارا حس کرد و از آموزههای مولانا و محیالدین هم بهره ببرم و همزمان این باور چیزی از مسئولیت اجتماعی من نکاهد و همچنان مرا در جایگاه شهروندی خودم قرار دهد و دیدگاه انتقادی مرا تحت شعاع قرار ندهد آیا بهنظر شما چنین شخصیتی دچار چند پارگی و اسکیزوفرنی فرهنگی است؟ آیا تنها راه رهایی از اسکیزوفرنی فرهنگی آن است که جهان را به قواره عقل مدرن درآوریم؟ آیا میتوان در حالیکه در حوزه سیاسی و اجتماعی از آموزههای پوپر و آرنت و آیزایا برلین بهره میبرم در حوزه خصوصی و معنوی هم همزمان از آموزههای مولانا و ابوسعید و محیالدین استفاده کنم؟ آیا هم این و هم آن البته هر کدام در جایگاه خودش نشانه اسکیزوفرنی فرهنگی است؟
از تلاشهای شما در جهت توسعه فرهنگی سپاسگزارم.
✍ پاسخ #دکترسرگلزایی:
با سلام و احترام
کسی که همچون مولانا باور داشته باشد که «عقل عقلند اولیاء و عقلها/ بر مثال اشتران تا انتها» و نیز باور دارد که ولیّ خدا اجازه دارد هم قانونگذار باشد، هم مجری، هم قاضی (حکیم الهی مثنوی) چگونه میتواند اومانیسم روسو و سارتر، لیبرالیسم آدام اسمیت و کارل پوپر و نظریهٔ سیاسی مونتسکیو و جان لاک را نیز بپذیرد؟ و جایگاه خدایی که با عشق ادراک میشود در سازمان کار و اجماع اجتماعی شفاف و نقاد یک جامعهٔ چند فرهنگی کجا خواهد بود؟ فراموش نکنید که مولانا و محیالدین نظریهٔ سیاسی هم دارند و شما نمیتوانید هستیشناسی و منظومهٔ شناختی آنها را به شکل دلبخواهی بردارید و گمان کنید آنها را شناختهاید. از نظر من پذیرش همزمان گفتمانهایی که اصول موضوعه (پارادایمهای) مانعةالجمع و ناهمخوانی دارند فرد را دچار دوپارگیشخصیتی و جامعه را دچار اسکیزوفرنیفرهنگی میکند.
سبز باشید
drsargolzaei.com
@drsargolzaei
دوره آموزشی “سرک کشیدن به مغز”
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
سرفصل ها: مغز و مفاهیم انتزاعی
مغز و حافظه
مغز و توجه انتخابی
توانبخشی شناختی
💢زمان برگزاری: ۲۷ دیماه ۱۳۹۸
💢ساعت ۹ الی ۱۳
🌐اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
☎️ 02188687126
☎️ 02122115179
📱09909456386
@drsargolzaei
مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی
سرفصل ها: مغز و مفاهیم انتزاعی
مغز و حافظه
مغز و توجه انتخابی
توانبخشی شناختی
💢زمان برگزاری: ۲۷ دیماه ۱۳۹۸
💢ساعت ۹ الی ۱۳
🌐اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
☎️ 02188687126
☎️ 02122115179
📱09909456386
@drsargolzaei
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
معرفی کتاب
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #جنون_قدرت_و_قدرت_نامشروع
نویسنده: #دکترمحمدرضاسرگلزایی
نشر: قطره
در باب «فاشیسم»، «توتالیتاریسم» و «کاپیتالیسم»
ممکن است واژههایی چون «فاشیسم»، «توتالیتاریسم» و «کاپیتالیسم» برای فارسیزبانان بیگانه و غریبه بنظر برسند ولی خواندن این کتاب به خوانندهی ایرانی نشان میدهد که سالهاست این واژهها را در زندگی خود لمس کرده است و به قول پروین اعتصامی «این گرگ سالهاست که با گله آشناست» دانستن این که نهادها و افراد چگونه صاحب قدرت نامشروع میشوند و چگونه ما را به بازیای میکشانند که در آن نصیبی جز باخت نداریم، برای همهی ما ضروری است.
مجموعهای که تقدیم شما میگردد شامل مقالات مستقلی است که وجه مشترک آنها شناخت و نقد قدرت نامشروع و فرایندهای شکلگیری و دوام آن است. این مقالات نگاهی میانرشتهای دارند و از اسطورهشناسی و فلسفه گرفته تا روانشناسیاجتماعی برای درک اینکه چگونه نهادهای قدرت نامشروع بر زندگی ما اعمال سلطه میکنند بهره بردهام. نگاه چندوجهی این مجموعه از یک سو نقطهی قوّت آن است و از سوی دیگر نقطهی ضعف آن. قوّت از این حیث که گسترهی وسیعی از نظریهها و اندیشمندان را به خواننده معرفی میکند و خواننده بر اساس علاقه و رشتهی خود هر نظریهای را که انتخاب کند پیگیری خواهد کرد. ضعف از این جهت که نتوانستهام هیچ یک از نظریهها را آنگونه که کارشناس آن حوزه در یک کتاب تخصصی به آن میپردازد وسیع و عمیق بشناسانم. از آنجا که انگیزهی اصلی من در فراهم آوردن این مجموعه دغدغهی اجتماعی بوده نه هدف آکادمیک، با اذعان به ضعف فوق تصمیم به ارائهی آن به هموطنانی که دغدغهی مشابه دارند گرفتم با این امید که دغدغههای مشترک ما تبدیل به برنامه و اقدام جمعی شوند.
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #جنون_قدرت_و_قدرت_نامشروع
نویسنده: #دکترمحمدرضاسرگلزایی
نشر: قطره
در باب «فاشیسم»، «توتالیتاریسم» و «کاپیتالیسم»
ممکن است واژههایی چون «فاشیسم»، «توتالیتاریسم» و «کاپیتالیسم» برای فارسیزبانان بیگانه و غریبه بنظر برسند ولی خواندن این کتاب به خوانندهی ایرانی نشان میدهد که سالهاست این واژهها را در زندگی خود لمس کرده است و به قول پروین اعتصامی «این گرگ سالهاست که با گله آشناست» دانستن این که نهادها و افراد چگونه صاحب قدرت نامشروع میشوند و چگونه ما را به بازیای میکشانند که در آن نصیبی جز باخت نداریم، برای همهی ما ضروری است.
مجموعهای که تقدیم شما میگردد شامل مقالات مستقلی است که وجه مشترک آنها شناخت و نقد قدرت نامشروع و فرایندهای شکلگیری و دوام آن است. این مقالات نگاهی میانرشتهای دارند و از اسطورهشناسی و فلسفه گرفته تا روانشناسیاجتماعی برای درک اینکه چگونه نهادهای قدرت نامشروع بر زندگی ما اعمال سلطه میکنند بهره بردهام. نگاه چندوجهی این مجموعه از یک سو نقطهی قوّت آن است و از سوی دیگر نقطهی ضعف آن. قوّت از این حیث که گسترهی وسیعی از نظریهها و اندیشمندان را به خواننده معرفی میکند و خواننده بر اساس علاقه و رشتهی خود هر نظریهای را که انتخاب کند پیگیری خواهد کرد. ضعف از این جهت که نتوانستهام هیچ یک از نظریهها را آنگونه که کارشناس آن حوزه در یک کتاب تخصصی به آن میپردازد وسیع و عمیق بشناسانم. از آنجا که انگیزهی اصلی من در فراهم آوردن این مجموعه دغدغهی اجتماعی بوده نه هدف آکادمیک، با اذعان به ضعف فوق تصمیم به ارائهی آن به هموطنانی که دغدغهی مشابه دارند گرفتم با این امید که دغدغههای مشترک ما تبدیل به برنامه و اقدام جمعی شوند.
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
کتاب جنون قدرت و قدرت نامشروع
کتاب جنون قدرت و قدرت نامشروع - دکتر سرگلزایی - در باب «فاشیسم»، «توتالیتاریسم» و «کاپیتالیسم» دانستن این که نهادها و افراد چگونه صاحب قدرت نامشروع می شوند
Forwarded from مردمک
🔸رویداد پخش و نقد فیلم
♦️ویژهٔ نوجوانها
نمایش فیلم
اتاق معمّا
و تحلیل فیلم
با حضور دکتر محمدرضا سرگلزایی(روانپزشک)
🔅پنجشنبه ۳ بهمن
ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۹:۳۰
مجموعه فرهنگی آفتاب مهر
☎️ ثبتنام: ۸۸۱۰۵۸۳۵
@mardomak_tlh
@aftabemehr
♦️ویژهٔ نوجوانها
نمایش فیلم
اتاق معمّا
و تحلیل فیلم
با حضور دکتر محمدرضا سرگلزایی(روانپزشک)
🔅پنجشنبه ۳ بهمن
ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۹:۳۰
مجموعه فرهنگی آفتاب مهر
☎️ ثبتنام: ۸۸۱۰۵۸۳۵
@mardomak_tlh
@aftabemehr
#چشم_تاریخ
#احمد_کسروی
سیداحمد حکمآبادی که بعدها نام خانوادگی کَسرَوی را برگزید، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. وی استاد رشته حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی بود. سید احمد #کسروی در خانوادهای شیعهٔ مذهبی و معتقد در حکم آباد تبریز به دنیا آمد. نیاکانش همه روحانی و پیشنماز بودند. احمد در سال ۱۲۸۹ خورشیدی و در سن ۲۰ سالگی به اصرار خانواده به لباس روحانیون شیعه درآمد و بر منبر مسجد آبا و اجدادیاش نشست ولی پس از آنکه به گناه هواداری از جنبش مشروطه مورد ناسزاگویی روحانیون قرار گرفت در سال ۱۲۹۱ خورشیدی از لباس روحانیون خارج شد. پس از آن کسروی به تدریس زبان عربی و تحصیل حقوق، تاریخ، ستاره شناسی، گیاه شناسی، زبان انگلیسی، زبان روسی، زبان پهلوی و زبان اسپرانتو پرداخت. آثار احمد کسروی بالغ بر ۷۰ جلد کتاب به زبان های فارسی و عربی است. از مهمترین آثار کسروی میتوان به دو کتاب تاریخ مشروطهٔ ایران و تاریخ هجده سالهٔ آذربایجان اشاره کرد که از مهمترین آثار مربوط به تاریخ جنبش مشروطه خواهی ایران میشوند و تا به امروز مرجع اصلی محققان دربارهٔ جنبش مشروطیت ایران بوده است. احمد کسروی خواستار مبارزه با «واپسماندگی فکری و علمی» بود و از آن چه «اوضاع زندگی، خرافهگرایی و آداب اجتماعی» مردم ایران میدانست انتقاد داشت، همچنین خواستار «پالایش زبان فارسی» از هر گونه واژه عربی و سره نویسی در زبان پارسی بود. موضعگیریهای احمد کسروی در برابر نهادهای مذهبی و ارزشهای سنتی باعث شد که سید مجتبی میرلوحی (معروف به #نواب_صفوی) تصمیم به قتل او بگیرد. ابتدا نواب صفوی شخصاً به تهیه تپانچه و شلیک به کسروی اقدام کرد ولی گلوله در لوله تپانچه گیر کرد و نواب به کتک زدن و زخمی کردن کسروی بسنده کرد. سپس نواب با جمع کردن تعدادی جوان مذهبی و برانگیختن آن ها جریان قتل کسروی را مدیریت کرد. پیروان نواب صفوی که خود را فدائیان اسلام نامیدند در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ و در اتاق بازپرسی ساختمان کاخ دادگستری تهران احمد کسروی را در سن ۵۷ سالگی به ضرب «گلوله و ۲۷ ضربه چاقو» به قتل رساندند آن ها در این حمله حدادپور منشی کسروی را نیز به قتل رساندند. قاتلین کسروی با میانجی گری #آیت_الله_کاشانی از زندان آزاد شدند.
برای دانلود مجموعه کامل چشم تاریخ لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#احمد_کسروی
سیداحمد حکمآبادی که بعدها نام خانوادگی کَسرَوی را برگزید، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. وی استاد رشته حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی بود. سید احمد #کسروی در خانوادهای شیعهٔ مذهبی و معتقد در حکم آباد تبریز به دنیا آمد. نیاکانش همه روحانی و پیشنماز بودند. احمد در سال ۱۲۸۹ خورشیدی و در سن ۲۰ سالگی به اصرار خانواده به لباس روحانیون شیعه درآمد و بر منبر مسجد آبا و اجدادیاش نشست ولی پس از آنکه به گناه هواداری از جنبش مشروطه مورد ناسزاگویی روحانیون قرار گرفت در سال ۱۲۹۱ خورشیدی از لباس روحانیون خارج شد. پس از آن کسروی به تدریس زبان عربی و تحصیل حقوق، تاریخ، ستاره شناسی، گیاه شناسی، زبان انگلیسی، زبان روسی، زبان پهلوی و زبان اسپرانتو پرداخت. آثار احمد کسروی بالغ بر ۷۰ جلد کتاب به زبان های فارسی و عربی است. از مهمترین آثار کسروی میتوان به دو کتاب تاریخ مشروطهٔ ایران و تاریخ هجده سالهٔ آذربایجان اشاره کرد که از مهمترین آثار مربوط به تاریخ جنبش مشروطه خواهی ایران میشوند و تا به امروز مرجع اصلی محققان دربارهٔ جنبش مشروطیت ایران بوده است. احمد کسروی خواستار مبارزه با «واپسماندگی فکری و علمی» بود و از آن چه «اوضاع زندگی، خرافهگرایی و آداب اجتماعی» مردم ایران میدانست انتقاد داشت، همچنین خواستار «پالایش زبان فارسی» از هر گونه واژه عربی و سره نویسی در زبان پارسی بود. موضعگیریهای احمد کسروی در برابر نهادهای مذهبی و ارزشهای سنتی باعث شد که سید مجتبی میرلوحی (معروف به #نواب_صفوی) تصمیم به قتل او بگیرد. ابتدا نواب صفوی شخصاً به تهیه تپانچه و شلیک به کسروی اقدام کرد ولی گلوله در لوله تپانچه گیر کرد و نواب به کتک زدن و زخمی کردن کسروی بسنده کرد. سپس نواب با جمع کردن تعدادی جوان مذهبی و برانگیختن آن ها جریان قتل کسروی را مدیریت کرد. پیروان نواب صفوی که خود را فدائیان اسلام نامیدند در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ و در اتاق بازپرسی ساختمان کاخ دادگستری تهران احمد کسروی را در سن ۵۷ سالگی به ضرب «گلوله و ۲۷ ضربه چاقو» به قتل رساندند آن ها در این حمله حدادپور منشی کسروی را نیز به قتل رساندند. قاتلین کسروی با میانجی گری #آیت_الله_کاشانی از زندان آزاد شدند.
برای دانلود مجموعه کامل چشم تاریخ لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei