#معرفی_کتاب
#آموک (آموک همراه با نامه از زنی ناشناس)
نویسنده: اشتفان تسوایگ
ترجمه: جواد شیخ الاسلامی
انتشارات: توس - چاپ اول - ۱۳۶۳
#اشتفان_تسوایگ
(Stefan Zweig)
رماننویس، نمایشنامهنویس، روزنامهنویس و زندگینامهنویس اتریشی، فردی که امروزه برای اکثر رمان خوان ها ناآشنا هست، روزی آمار بیشترین فروش کتاب در سراسر جهان حتی ایران متعلق به وی بود. از نظر من مهم ترین نقطه قوت و تمایز تسوایگ از دیگر نویسندگان، تحلیل های عمیق و تاثیر گذار روان شناسانه وی از انسان ها است. یکی از دلایل آن می تواند این باشد که تسوایگ علاوه بر این که دارای دکترای فلسفه از دانشگاه وین بود، بسیار تحت تاثیر دوست، هم کیش و همشهری معاصر خود #زیگموند_فروید بوده است و بسیاری از نظریه های وی را با ظرافت تمام در اکثر آثارش از جمله "آموک" وارد کرده است و توانسته به خوبی تعارضات روانی انسان ها را در رمان های خود وارد کند. تسوایگ خود در داستان آموک به خوبی به این موضوع اشاره می کند:
"حوادثی که از نظر روان شناسی بغرنج و معمّایی هستند همواره نوعی تسلط رعب آور، نوعی نفوذ آشفته کننده، بر وجودم اعمال کرده اند و پی بردن به آن گونه رابطه ها و رشته های بغرنج که حرکات ظاهری بشر را با طوفان های نامرئی روحش پیوند می دهند، همیشه برایم هیجان انگیز بوده است... ."
یکی دیگر از مشخصه های رمان های تسوایگ عاری بودن اکثر آن ها از هر گونه حشر و تفصیل خسته کننده است خود تسوایگ یکی از دلایل محبوبیت آثارش را چنین عنوان می کند:
"این رواج غیر مترقب آثار من به نظرم، ناشی از خصلتی است که فی حد ذاته نقص است: من یک خواننده بی طاقت و کم حوصله هستم که از هر چه شاخ و برگ و به عبارت دیگر حشو و زواید است فراری، از هر چه که در داستان، عایق جریان طبیعی قصه و حادثه بیوگرافی باشد گریزانم..."
"آموک" یک اصطلاح برای یک نوع بیماری روانی هست که در آن فرد با تهاجم و پرخاشگری و بدون انگیزه شروع می کند به دویدن و آسیب رساندن به هر کسی که سر راهش باشد تا وقتی که از نفس بیافتد یا کسی او را از پا در آورد، این بیماری در گذشته در فرهنگ مالایایی/اندونزیایی شایع بود. تسوایگ با الهام از آن سعی کرده وضعیت قهرمان داستان را توضیح دهد: داستان از زبان یک پزشک اروپائی که سال ها در مستعمره هند هلند (اندونزی امروز) مشغول خدمت بوده است نقل می شود و می شود گفت اعترافات یک "پزشک نادم" اروپائی است که سرگذشت دردناک خود را در این مستعمرهٔ جنوب شرقی آسیا برای خالق داستان نقل می کند. تسوایگ سعی کرده سرنوشت قهرمان داستان را به شخصی که دچار حمله "آموک" شده است تشبیه کند که در آن قهرمان داستان دچار نوعی جنون شده است که بدون این که قابل کنترل کردن برای او باشد به دنبال حسی که گرفتارش شده است می رود و حوادث گوناگون که پشت سر هم می آید از کنترلش خارج می شوند.
شاید بتوان با این نوع نگاه، بسیاری از افراد جامعه در این زمانه را دچار نوعی آموک دانست که بدون این که خودشان آگاه باشند آموک وار دنبال اهدافی که به آن ها توسط رسانه ها تلقین می شود می دوند.
در پی قدرت گرفتن هیتلر در آلمان، اشتفان تسوایگ در سال ۱۹۳۴ از اتریش فرار کرد و در انگلستان و سپس آمریکا زندگی کرد.
کتاب آموک تسوایگ جزو کتاب هایی بود که در کتابسوزی بزرگ نازی ها در برلین به آتش کشیده شد. وی در سال ۱۹۴۱ به برزیل رفت و در آنجا در ۲۳ فوریه ۱۹۴۲ در حالی که از آینده اروپا ناامید شده بود به همراه همسرش (الیزابت شارلوت تسوایگ) خودکشی کرد.
متاسفانه این کتاب دیگر تجدید چاپ نشده، برای کسانی که به کتاب اصلی دسترسی ندارند، #فایل_pdf کتاب با ترجمه "رحمت الهی" در کانال تلگرام قرار داده می شود.
#علی_محمدی
کارشناس ارشد روانشناسی
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/UnknownWoman.jpg
#آموک (آموک همراه با نامه از زنی ناشناس)
نویسنده: اشتفان تسوایگ
ترجمه: جواد شیخ الاسلامی
انتشارات: توس - چاپ اول - ۱۳۶۳
#اشتفان_تسوایگ
(Stefan Zweig)
رماننویس، نمایشنامهنویس، روزنامهنویس و زندگینامهنویس اتریشی، فردی که امروزه برای اکثر رمان خوان ها ناآشنا هست، روزی آمار بیشترین فروش کتاب در سراسر جهان حتی ایران متعلق به وی بود. از نظر من مهم ترین نقطه قوت و تمایز تسوایگ از دیگر نویسندگان، تحلیل های عمیق و تاثیر گذار روان شناسانه وی از انسان ها است. یکی از دلایل آن می تواند این باشد که تسوایگ علاوه بر این که دارای دکترای فلسفه از دانشگاه وین بود، بسیار تحت تاثیر دوست، هم کیش و همشهری معاصر خود #زیگموند_فروید بوده است و بسیاری از نظریه های وی را با ظرافت تمام در اکثر آثارش از جمله "آموک" وارد کرده است و توانسته به خوبی تعارضات روانی انسان ها را در رمان های خود وارد کند. تسوایگ خود در داستان آموک به خوبی به این موضوع اشاره می کند:
"حوادثی که از نظر روان شناسی بغرنج و معمّایی هستند همواره نوعی تسلط رعب آور، نوعی نفوذ آشفته کننده، بر وجودم اعمال کرده اند و پی بردن به آن گونه رابطه ها و رشته های بغرنج که حرکات ظاهری بشر را با طوفان های نامرئی روحش پیوند می دهند، همیشه برایم هیجان انگیز بوده است... ."
یکی دیگر از مشخصه های رمان های تسوایگ عاری بودن اکثر آن ها از هر گونه حشر و تفصیل خسته کننده است خود تسوایگ یکی از دلایل محبوبیت آثارش را چنین عنوان می کند:
"این رواج غیر مترقب آثار من به نظرم، ناشی از خصلتی است که فی حد ذاته نقص است: من یک خواننده بی طاقت و کم حوصله هستم که از هر چه شاخ و برگ و به عبارت دیگر حشو و زواید است فراری، از هر چه که در داستان، عایق جریان طبیعی قصه و حادثه بیوگرافی باشد گریزانم..."
"آموک" یک اصطلاح برای یک نوع بیماری روانی هست که در آن فرد با تهاجم و پرخاشگری و بدون انگیزه شروع می کند به دویدن و آسیب رساندن به هر کسی که سر راهش باشد تا وقتی که از نفس بیافتد یا کسی او را از پا در آورد، این بیماری در گذشته در فرهنگ مالایایی/اندونزیایی شایع بود. تسوایگ با الهام از آن سعی کرده وضعیت قهرمان داستان را توضیح دهد: داستان از زبان یک پزشک اروپائی که سال ها در مستعمره هند هلند (اندونزی امروز) مشغول خدمت بوده است نقل می شود و می شود گفت اعترافات یک "پزشک نادم" اروپائی است که سرگذشت دردناک خود را در این مستعمرهٔ جنوب شرقی آسیا برای خالق داستان نقل می کند. تسوایگ سعی کرده سرنوشت قهرمان داستان را به شخصی که دچار حمله "آموک" شده است تشبیه کند که در آن قهرمان داستان دچار نوعی جنون شده است که بدون این که قابل کنترل کردن برای او باشد به دنبال حسی که گرفتارش شده است می رود و حوادث گوناگون که پشت سر هم می آید از کنترلش خارج می شوند.
شاید بتوان با این نوع نگاه، بسیاری از افراد جامعه در این زمانه را دچار نوعی آموک دانست که بدون این که خودشان آگاه باشند آموک وار دنبال اهدافی که به آن ها توسط رسانه ها تلقین می شود می دوند.
در پی قدرت گرفتن هیتلر در آلمان، اشتفان تسوایگ در سال ۱۹۳۴ از اتریش فرار کرد و در انگلستان و سپس آمریکا زندگی کرد.
کتاب آموک تسوایگ جزو کتاب هایی بود که در کتابسوزی بزرگ نازی ها در برلین به آتش کشیده شد. وی در سال ۱۹۴۱ به برزیل رفت و در آنجا در ۲۳ فوریه ۱۹۴۲ در حالی که از آینده اروپا ناامید شده بود به همراه همسرش (الیزابت شارلوت تسوایگ) خودکشی کرد.
متاسفانه این کتاب دیگر تجدید چاپ نشده، برای کسانی که به کتاب اصلی دسترسی ندارند، #فایل_pdf کتاب با ترجمه "رحمت الهی" در کانال تلگرام قرار داده می شود.
#علی_محمدی
کارشناس ارشد روانشناسی
@drsargolzaei
http://drsargolzaei.com/images/PublicCategory/UnknownWoman.jpg
معرفی کتاب
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #موسی_و_یکتاپرستی (آخرین نوشته فروید)
نویسنده: #زیگموند_فروید
ترجمه: #صالح_نجفی
انتشارات: نشر نی
در کتاب «موسی و یکتاپرستی»، «زیگموند فروید» فرایند شکلگیری و تحول ادیان را مطابق با سیر شکلگیری و تحول رواننژندی در افراد بررسیکرده است. طبعا اگر کسی منطق فروید را نفهمد این جمله از فروید که «دین، رواننژندی جمعی است»، بهنظرش مغرضانه و توهینآمیز میآید. جملات فروید را باید در متن ادبیات روانکاوانه فهمید، جداکردن آنها از متن منجر به سوتفاهم آنها میشود. اما اگر منطق فروید را بدانیم و این کتاب را در این چارچوب بخوانیم و آن را «بیانیهای علیه مذهب» تلقی نکنیم به نتایج مهمی میرسیم:
اول – فروید در سیر تاریخی جوامع و سیر رشد و تکامل فردی یک الگوی واحد را میبیند. از نظر فروید در مراحل تطور اجتماعی جوامع همان مراحلی را میبینیم که در مراحل رشد روانی یک فرد. این «روانشناسی تطبیقی» از یکسو میتواند بسیار کمککننده باشد و از سوی دیگر بسیار خطرناک! جنبه کمککننده آن ایناست که دانشی که در هرکدام ازاین دو حوزه بهدست میآوریم، میتواند بخشی از نقاط تاریک حوزه دیگر را روشنکند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #موسی_و_یکتاپرستی (آخرین نوشته فروید)
نویسنده: #زیگموند_فروید
ترجمه: #صالح_نجفی
انتشارات: نشر نی
در کتاب «موسی و یکتاپرستی»، «زیگموند فروید» فرایند شکلگیری و تحول ادیان را مطابق با سیر شکلگیری و تحول رواننژندی در افراد بررسیکرده است. طبعا اگر کسی منطق فروید را نفهمد این جمله از فروید که «دین، رواننژندی جمعی است»، بهنظرش مغرضانه و توهینآمیز میآید. جملات فروید را باید در متن ادبیات روانکاوانه فهمید، جداکردن آنها از متن منجر به سوتفاهم آنها میشود. اما اگر منطق فروید را بدانیم و این کتاب را در این چارچوب بخوانیم و آن را «بیانیهای علیه مذهب» تلقی نکنیم به نتایج مهمی میرسیم:
اول – فروید در سیر تاریخی جوامع و سیر رشد و تکامل فردی یک الگوی واحد را میبیند. از نظر فروید در مراحل تطور اجتماعی جوامع همان مراحلی را میبینیم که در مراحل رشد روانی یک فرد. این «روانشناسی تطبیقی» از یکسو میتواند بسیار کمککننده باشد و از سوی دیگر بسیار خطرناک! جنبه کمککننده آن ایناست که دانشی که در هرکدام ازاین دو حوزه بهدست میآوریم، میتواند بخشی از نقاط تاریک حوزه دیگر را روشنکند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #موسی_و_یکتاپرستی (آخرین نوشته فروید)
نویسنده: #زیگموند_فروید
ترجمه: #صالح_نجفی
انتشارات: نشر نی
در کتاب «موسی و یکتاپرستی»، «زیگموند فروید» فرایند شکلگیری و تحول ادیان را مطابق با سیر شکلگیری و تحول رواننژندی در افراد بررسیکرده است. طبعا اگر کسی منطق فروید را نفهمد این جمله از فروید که «دین، رواننژندی جمعی است»، بهنظرش مغرضانه و توهینآمیز میآید. جملات فروید را باید در متن ادبیات روانکاوانه فهمید، جداکردن آنها از متن منجر به سوتفاهم آنها میشود. اما اگر منطق فروید را بدانیم و این کتاب را در این چارچوب بخوانیم و آن را «بیانیهای علیه مذهب» تلقی نکنیم به نتایج مهمی میرسیم:
اول – فروید در سیر تاریخی جوامع و سیر رشد و تکامل فردی یک الگوی واحد را میبیند. از نظر فروید در مراحل تطور اجتماعی جوامع همان مراحلی را میبینیم که در مراحل رشد روانی یک فرد. این «روانشناسی تطبیقی» از یکسو میتواند بسیار کمککننده باشد و از سوی دیگر بسیار خطرناک! جنبه کمککننده آن ایناست که دانشی که در هرکدام ازاین دو حوزه بهدست میآوریم، میتواند بخشی از نقاط تاریک حوزه دیگر را روشنکند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
نام کتاب: #موسی_و_یکتاپرستی (آخرین نوشته فروید)
نویسنده: #زیگموند_فروید
ترجمه: #صالح_نجفی
انتشارات: نشر نی
در کتاب «موسی و یکتاپرستی»، «زیگموند فروید» فرایند شکلگیری و تحول ادیان را مطابق با سیر شکلگیری و تحول رواننژندی در افراد بررسیکرده است. طبعا اگر کسی منطق فروید را نفهمد این جمله از فروید که «دین، رواننژندی جمعی است»، بهنظرش مغرضانه و توهینآمیز میآید. جملات فروید را باید در متن ادبیات روانکاوانه فهمید، جداکردن آنها از متن منجر به سوتفاهم آنها میشود. اما اگر منطق فروید را بدانیم و این کتاب را در این چارچوب بخوانیم و آن را «بیانیهای علیه مذهب» تلقی نکنیم به نتایج مهمی میرسیم:
اول – فروید در سیر تاریخی جوامع و سیر رشد و تکامل فردی یک الگوی واحد را میبیند. از نظر فروید در مراحل تطور اجتماعی جوامع همان مراحلی را میبینیم که در مراحل رشد روانی یک فرد. این «روانشناسی تطبیقی» از یکسو میتواند بسیار کمککننده باشد و از سوی دیگر بسیار خطرناک! جنبه کمککننده آن ایناست که دانشی که در هرکدام ازاین دو حوزه بهدست میآوریم، میتواند بخشی از نقاط تاریک حوزه دیگر را روشنکند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا کلیک کنید
#drsargolzaei
@drsargolzaei
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
موسی و یکتاپرستی، آخرین نوشته فروید
موسی و یکتاپرستی، آخرین نوشته فروید - در کتاب «موسی و یکتاپرستی»، «زیگموند فروید» فرایند شکلگیری و تحول ادیان را مطابق با سیر شکلگیری و تحول رواننژندی در