دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.78K photos
97 videos
154 files
3.25K links
Download Telegram
ادامه #پرسش_و_پاسخ راجع به مقاله
#بازیهای_کامپیوتری_و_کودکان_ما


*سلام آقای #دکترسرگلزایی!
وقت بخیر

کانال شما رو یکی از دکترای جامعه شناسی بهم معرفی کرده و من از خوندن مطالبتون هم لذت میبرم و هم تعجب میکنم که چرا انقدر سیاسی فعالیت میکنید؟
البته قبول دارم که بخش زیادی از مطالبتون بیشتر از سیاسی بودن، اجتماعیه و مباحثیه که جامعه ما الان از آموزش ندیدن اونها رنج میبره و بهش نیاز داره.

در ارتباط با موضوع بازی های کامپیوتری، خودم آدمی بودم که به شدت تحت تاثیر این موضوع بودم.

سالهای اول تا چهارم ابتدایی تو یه خونه حیاط دار زندگی میکردیم و با بچه های همسایه تو کوچه خیلی بازی میکردیم. تو این سالها من درسم خیلی خوب بود و تو آزمون های استانی سوم یا چهارم میشدم.

اما از سال پنجم که خونه مون رو عوض کردیم و از تفریح های فیزیکی تو محیط های باز دور شدم و همزمان کامپیوتر هم خریدیم، درسم به شدت افت کرد جوری که تو کلاس خودمون 20 ام به بالا میشدم.

همیشه این برام سوال بوده که علت اصلی این افت چی بوده و بر اساس این چیزایی که گفته شده در دو مقاله کانالتون به نظر میاد همین خونه نشین شدن و اعتیاد به بازی کامپیوتری بوده باشه. آیا این نتیجه گیری درسته؟ یا دلیل دیگه ای ممکنه داشته باشه؟

سوال مهمتری که دارم اینه که اگه این موضوع درست باشه، والدین من چه کمکی میتونستن به من بکنن؟!
چون من واقعا عاشق بازی کامپیوتری بودم و اونا از هر راهی سعی میکردن جلو منو بگیرن، بی فایده بود!

از جمع کردن کامپیوتر و کنترل کردن زمان بازی من گرفته تا تعیین جایزه برای موفقیت، اما بیفایده بود و من دیگه آدم سابق نشدم!!
خوشحال میشم اگه جوابمو بدید



*با سلام و سپاس از مشارکت شما

در آموزه های رفتاردرمانی تأکید بر این است که به جای منع یک فعالیت در کودکان ، فعالیت مطلوب جایگزین تقویت گردد، همانطور که خودتان هم در ایمیل تان فرموده اید زمانی که امکان فعالیت تفریحی در فضای باز و در جمع دوستان برایتان فراهم بوده استفاده تان از بازی های کامپیوتری کمتر و متعادل بوده است. در این زمینه می توانید کتاب «روش مدیریت ویل دن» کنت بلانچارد و همکارانش را بخوانید.

دربارهٔ محتوای سیاسی نوشته هایم یادداشت کوتاهی نوشته ام با عنوان #دست_نگهدارید_این_کشتی_دارد_غرق_میشود، خوشحال می شوم آن را بخوانید.

تندرست و پویا باشید


@drsargolzaei
#دست_نگهدارید_این_کشتی_دارد_غرق_میشود!

فیلم سینمایی «تایتانیک» را به خاطر دارید؟ در صحنه ای از این فیلم در حالی که کشتی عظیم تایتانیک در اثر برخورد با کوه یخ دچار صدمه ی جدی شده بود، گروهی نوازنده در عرشه ی کشتی مشغول اجرای قطعات برگزیده از موسیقی کلاسیک بودند! آنان کار خود را به بهترین نحو اجرا می کردند و دقت می کردند که کیفیت کارشان تحت تاثیر شرایط نامناسب موجود قرار نگیرد! اما در یک کشتیِ درحالِ غرق شدن و در میان مسافرانی که از هول و وحشت در حال سراسیمه دویدن به این سو و آن سوهستند، چه اهمیتی دارد که موسیقی کلاسیک با بهترین کیفیت اجرا شود؟!  
                         ***
نمی دانم کتاب «قلعه ی حیوانات» نوشته ی #جورج_اورول را خوانده اید یا نه. ماجرای این کتاب، داستان حیوانات یک مزرعه علیه اربابِ زورگوست.

 حیوانات دست به دستِ هم می دهند و ارباب و خانواده اش را از مزرعه بیرون می کنند و خود، مدیریت مزرعه را به دست می گیرند. اولین کار آن ها پس از پیروزی انقلابشان تنظیم عهد نامه ای ست که طبق آن همه ی حیوانات با هم برابرند و هیچ کس حق ندارد خود را ارباب و مالک دیگران بداند اما چیزی نمی گذرد که خوکی که  مدیریت مزرعه را به دست گرفته است، آرام آرام عهدنامه را تغییر می دهد و برای خود و اطرافیانش حقوق و امتیازات ویژه ای وضع می کند در این میان، اسبی در این مزرعه زندگی می کند به نام «باکستر» که به لحاظ خوش خلقی، صبوری و پشتکار، مورد احترام همه ی حیوانات است. حیوانات از او می خواهند کمک شان کند تا در مورد شرایط جدید تصمیم بگیرند اما «باکستر» سخت مشغول کار است و به اطرافش توجه ای ندارد. 
شعار او این است: «من کار می کنم!» و احساس می کند که باید کار خود را به بهترین شکل انجام دهد و کاری به کار دیگری نداشته باشد! 
گرچه «باکستر» می توانست از اتفاق وحشتناکی که در «قلعه ی حیوانات» رخ می داد جلوگیری کند ولی چنان سرش به کارش گرم بود که فقط هنگامی از «تغییرات» باخبر شد که خوک حاکم، او را به یک سلاخ فروخت!
                         ***
اولویت بندی از مهم ترین مهارت های زندگی است. شما هرچقدر زیبا ویولن بنوازید، در یک قایق در حال غرق شدن، ویولن نواختن دراولویت قرار ندارد. 
شما هرچقدر کشاورز قابلی باشید، در یک مزرعه ی در حال سوختن، سم پاشی و آفت زدایی در اولویت قرار ندارد. 

شما هر چقدر آرایشگر قابلی باشید، اصلاح کردن سر و صورت فردی که دچار حمله ی قلبی شده است و باید بلافاصله به بیمارستان انتقال یابد را عاقلانه نمی دانید. 
  
#کارل_مارکس، فیلسوف آلمانی، یکی از افسون های جامعه ی سرمایه داری را «تخصصی شدن» می داند. هرکس چنان سرش به کار و تخصص خود گرم است که فراموش می کند کل این جامعه به کدام سو حرکت می کند! 
باهوش ترین و سختکوش ترین آدم ها گرفتار الگوی «باکستر» می شوند و وضع کلان اجتماعی را از یاد می برند آیا در جامعه ای که رسانه های فراگیر به آلوده کردن روان مردم مشغولند و هر روز میلیون ها نفر را بیمار می کنند، من باید فقط در مطب روان پزشکی ام بنشینم و وقتم را با ویزیت یکی یکی بیماران پر کنم؟! آیا این تنها وظیفه ی من است؟!

 #دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#دست_نگهدارید_این_کشتی_دارد_غرق_میشود!

فیلم سینمایی «تایتانیک» را به خاطر دارید؟ در صحنه ای از این فیلم در حالی که کشتی عظیم تایتانیک در اثر برخورد با کوه یخ دچار صدمه ی جدی شده بود، گروهی نوازنده در عرشه ی کشتی مشغول اجرای قطعات برگزیده از موسیقی کلاسیک بودند! آنان کار خود را به بهترین نحو اجرا می کردند و دقت می کردند که کیفیت کارشان تحت تاثیر شرایط نامناسب موجود قرار نگیرد! اما در یک کشتیِ درحالِ غرق شدن و در میان مسافرانی که از هول و وحشت در حال سراسیمه دویدن به این سو و آن سوهستند، چه اهمیتی دارد که موسیقی کلاسیک با بهترین کیفیت اجرا شود؟!  
                         *
نمی دانم کتاب «قلعه ی حیوانات» نوشته ی
#جورج_اورول را خوانده اید یا نه. ماجرای این کتاب، داستان حیوانات یک مزرعه علیه اربابِ زورگوست.

 حیوانات
دست به دستِ هم می دهند و ارباب و خانواده اش را از مزرعه بیرون می کنند و خود، مدیریت مزرعه را به دست می گیرند. اولین کار آن ها پس از پیروزی انقلابشان تنظیم عهد نامه ای ست که طبق آن همه ی حیوانات با هم برابرند و هیچ کس حق ندارد خود را ارباب و مالک دیگران بداند اما چیزی نمی گذرد که خوکی که  مدیریت مزرعه را به دست گرفته است، آرام آرام عهدنامه را تغییر می دهد و برای خود و اطرافیانش حقوق و امتیازات ویژه ای وضع می کند در این میان، اسبی در این مزرعه زندگی می کند به نام «باکستر» که به لحاظ خوش خلقی، صبوری و پشتکار، مورد احترام همه ی حیوانات است. حیوانات از او می خواهند کمک شان کند تا در مورد شرایط جدید تصمیم بگیرند اما «باکستر» سخت مشغول کار است و به اطرافش توجه ای ندارد. 
شعار او
این است: «من کار می کنم!» و احساس می کند که باید کار خود را به بهترین شکل انجام دهد و کاری به کار دیگری نداشته باشد! 
گرچه «باکستر» می توانست از اتفاق وحشتناکی که در «قلعه ی حیوانات» رخ می داد جلوگیری کند ولی چنان سرش به کارش گرم بود که فقط هنگامی از «تغییرات» باخبر شد که خوک حاکم، او را به یک سلاخ فروخت!
                         *

اولویت بندی از مهم ترین مهارت های زندگی است. شما هرچقدر زیبا ویولن بنوازید، در یک قایق در حال غرق شدن، ویولن نواختن دراولویت قرار ندارد. 
شما هرچقدر کشاورز قابلی باشید، در یک مزرعه ی در حال سوختن، سم پاشی و آفت زدایی در اولویت قرار ندارد. 

شما هر چقدر آرایشگر قابلی باشید، اصلاح کردن سر و صورت فردی که دچار حمله ی قلبی شده است و باید بلافاصله به بیمارستان انتقال یابد را عاقلانه نمی دانید. 
  
#کارل_مارکس، فیلسوف آلمانی، یکی از افسون های جامعه ی سرمایه داری را «تخصصی شدن» می داند. هرکس چنان سرش به کار و تخصص خود گرم است که فراموش می کند کل این جامعه به کدام سو حرکت می کند! 
باهوش ترین و سختکوش ترین آدم ها گرفتار الگوی «باکستر» می شوند و وضع کلان اجتماعی را از یاد می برند. آیا در جامعه ای که نهادهای قدرت و رسانه فراگیر به آلوده کردن روان مردم مشغولند و هر روز میلیون ها نفر را بیمار می کنند، من باید فقط در مطب روان پزشکی ام بنشینم و وقتم را با ویزیت یکی یکی بیماران پر کنم؟! آیا این تنها وظیفه ی من است؟!

 #دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

T.me/drsargolzaei